حکمت در قرآن: تفاوت میان نسخهها
←نکات
(←نکات) |
|||
خط ۲۹۲: | خط ۲۹۲: | ||
#رهایی [[پیامبر اکرم]] از [[توطئه]] [[کافران]] [[مکه]]، جلوهای از حکمت و [[عزت]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بیگمان خداوند یاریش کرده است هنگامیکه کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش میگفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>.... {{متن قرآن|وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>. | #رهایی [[پیامبر اکرم]] از [[توطئه]] [[کافران]] [[مکه]]، جلوهای از حکمت و [[عزت]] [[خداوند]]: {{متن قرآن|فَقَدْ نَصَرَهُ اللَّهُ إِذْ أَخْرَجَهُ الَّذِينَ كَفَرُوا}}<ref>«اگر او را یاری ندهید بیگمان خداوند یاریش کرده است هنگامیکه کافران او را که یکی از دو نفر بود (از مکّه) بیرون راندند، آنگاه که آن دو در غار بودند همان هنگام که به همراهش میگفت: مهراس که خداوند با ماست و خداوند آرامش خود را بر او فرو فرستاد و وی را با» سوره توبه، آیه ۴۰.</ref>.... {{متن قرآن|وَاللَّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و زنان طلاق داده باید تا سه پاکی (از حیض) خویشتن، انتظار کشند و اگر ایمان به خداوند و روز بازپسین دارند پنهان داشتن آنچه خداوند در زهدانشان آفریده است برای آنان روا نیست و اگر شوهرانشان سر آشتی دارند به باز آوردن آنان در این حال سزاوارترند و زنان را بر» سوره بقره، آیه ۲۲۸.</ref>. | ||
#نازل شدن حدود و [[احکام الهی]] بر [[رسول اکرم]] برخاسته از [[حکمت الهی]]: {{متن قرآن|حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«تازیان بیاباننشین کفرگراتر و نفاقگراتر و به ندانستن حدود آنچه خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده است سزاوارترند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۹۷.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۶۵.</ref>. | #نازل شدن حدود و [[احکام الهی]] بر [[رسول اکرم]] برخاسته از [[حکمت الهی]]: {{متن قرآن|حُدُودَ مَا أَنْزَلَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«تازیان بیاباننشین کفرگراتر و نفاقگراتر و به ندانستن حدود آنچه خداوند بر پیامبرش فرو فرستاده است سزاوارترند و خداوند دانایی فرزانه است» سوره توبه، آیه ۹۷.</ref><ref>[[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ج۱، ص ۴۶۵.</ref>. | ||
==حکمت در فرهنگ قرآن== | |||
کلمه حکمت، ۲۰ بار، در ۱۲ [[سوره]] [[قرآن]] ذکر شده که ۱۸ بار آن، معّرف به الف و [[لام]]: {{متن قرآن|الْحِكْمَةَ}}، و ۲ بار آن، بدون الف و لام: {{متن قرآن|حِكْمَةٌ}} میباشد که ما در اینجا ۱۲ [[آیه]] آن را از ۱۲ سوره [[قرآن کریم]] [[انتخاب]] نمودهایم. روش انتخاب ما به این نحو است که از سه سوره: بقره، آلعمران و [[نساء]] که در هر یک آنها کلمه {{متن قرآن|حِكْمَةٌ}} در بیش از یک آیه ذکر شده، تنها اولین آیه را انتخاب کرده، و در ۹ سوره دیگر که در آنها کلمه {{متن قرآن|الْحِكْمَةَ}} منحصراً یکبار و در یک آیه آنها ذکر شده، همان یک آیه را از آن سوره انتخاب مینماییم، و بعد به ترتیب [[مصحف]]، ابتدا آن [[آیات]] را تنظیم، و پس از آن، بنا بر روش معمول خود در این تحقیق، به بررسی لغوی کلمه حکمت از کتب لغت میپردازیم، و سپس با استفاده از کتب [[تفسیر]] [[علمای شیعه]] و [[اهل تسنّن]]، از [[زمان]] مرحوم [[طوسی]] تا زمان حاضر، به تحقیق [[تفسیری]] آن پرداخته، و بعد از آن، با استفاده از کتب تفسیر [[روایی]] [[شیعه]] و [[سنی]] از دیدگاه [[روایات]]، آیات منتخب را مورد تحقیق قرار میدهیم، و سرانجام هم با اتکا بر [[نصرت]] و [[الطاف]] بیکران [[خدای سبحان]]، و با استفاده از [[آیات قرآن]]، به [[تدبّر]] در آنها میپردازیم.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۳۰.</ref> | |||
===در معنای حکمت=== | |||
راغب در مفردات فرموده: حکمت، دریافت [[حق]] است به وسیله [[عقل]] و [[علم]]، و حکمت از جانب [[خدای تعالی]]، [[معرفت]] اشیا و ایجاد آنها در حدّ نهایی اقتضای آنهاست، و حکمت از جانب [[انسان]]، [[شناخت]] موجودات، و انجام کارهای خیر است، و این همان چیزی است که [[لقمان]] در قول [[خدای عزّ و جلّ]]، به آن توصیف شده است که: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref>. پس وقتی درباره خدای تعالی گفته شد: {{متن قرآن|هُوَ الْحَكِيمُ}}<ref>«و اوست که بر بندگان خویش چیره است و او فرزانه آگاه است» سوره انعام، آیه ۱۸.</ref>، این معنا، غیر از معنایی است که غیر او تعالی به آن توصیف میشود، و بر این وجه است. قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَيْسَ اللَّهُ بِأَحْكَمِ الْحَاكِمِينَ}}<ref>«آیا خداوند داورترین داوران نیست؟» سوره تین، آیه ۸.</ref>، و چون [[قرآن]] به آن [[وصف]] شود، آن در بردارنده حکمت است، نحو قوله تعالی: {{متن قرآن|الر تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ}}<ref>«الف، لام، را؛ این آیات کتاب حکیم است» سوره یونس، آیه ۱.</ref>. معنای [[حکیم]] را محکم گفتهاند، نحو قوله: {{متن قرآن|أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ}}<ref>«(این) کتابی است که آیاتش استواری یافته» سوره هود، آیه ۱.</ref>، و هر دو صحیح است که البته آن، محکم است و مفید برای [[حکم]]. پس در آن، دو معنا جمع است، و [[حُکم]] اعم از حکمت است؛ پس هر حکمتی حُکم است؛ اما هر حُکمی حکمت نیست، و البته، حکم، داورینمودن چیزی است بر چیزی. میگویند آن اینطور هست یا اینطور نیست. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث| إِنَّ مِنَ الشِّعْرِ لَحِكْمَةً}}: یعنی قضیه صادقه است، و قال تعالی: {{متن قرآن|وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا}}<ref>«و ما به او در کودکی (نیروی) داوری دادیم» سوره مریم، آیه ۱۲.</ref>، و قال{{صل}}: {{متن حدیث|الصَّمْتُ حُكْمٌ وَ قَلِيلٌ فَاعِلُهُ}}؛ یعنی حکمت، {{متن قرآن|رَبَّنَا وَابْعَثْ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ}}، و قال تعالی: {{متن قرآن|وَاذْكُرْنَ مَا يُتْلَى فِي بُيُوتِكُنَّ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ}}<ref>«و از آیات خداوند و حکمت آنچه را که در خانههای شما خوانده میشود یاد کنید، بیگمان خداوند نازکبین آگاهی است» سوره احزاب، آیه ۳۴.</ref>. گفته شده: [[تفسیر قرآن]] از آن قصد شده، و آن، چیزی است که [[قرآن]] از آن [[آگاهی]] میدهد، و قوله: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ}}<ref>«بیگمان خداوند به آنچه اراده فرماید حکم خواهد کرد» سوره مائده، آیه ۱.</ref>؛ یعنی آنچه را [[خدای تعالی]] [[اراده]] میکند، آن را حکمت قرار میدهد، و آن، [[ترغیب]] و [[تشویق]] [[بندگان]] است به این که به قضای او [[راضی]] باشند. [[ابنعباس]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|مِنْ آيَاتِ اللَّهِ وَالْحِكْمَةِ}}<ref>«و از آیات خداوند و حکمت آنچه را که در خانههای شما خوانده میشود یاد کنید» سوره احزاب، آیه ۳۴.</ref>، فرمود: آن، [[علم قرآن]] است از [[ناسخ و منسوخ]]، و [[محکم و متشابه]]. ابنزید گفته است: آن، [[علم]] [[آیات]] و [[حکم]] آن است، و [[سدی]] گفته است: آن، [[نبوّت]] است، و گفتهاند: آن، [[فهم]] حقایق قرآن است، و آن، اشاره به بعضی از آن است که خاصّ [[اولی العزم]] از [[رسل]] و بالتّبع دیگر از [[انبیا]] میباشد، و قوله تعالی: {{متن قرآن|يَحْكُمُ بِهَا النَّبِيُّونَ الَّذِينَ أَسْلَمُوا لِلَّذِينَ هَادُوا}}<ref>«پیامبران که تسلیم (خداوند) بودند... برای یهودیان داوری میکردند» سوره مائده، آیه ۴۴.</ref>، پس بعضالحکمة یا بعضالحکم مختصّ [[پیامبران]] است، و قوله تعالی: {{متن قرآن|آيَاتٌ مُحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ}}، پس محکم، آن چیزهایی است که در آن، شبههای عارض نشود، نه از حیث لفظ، و نه از حیث معنا، و [[متشابه]] بر چند نوع است که در جای خود، انشاءاللّه، خواهد آمد. در [[حدیث]] است که: {{متن حدیث|إِنَّ الْجَنَّةَ لِلْمُحْكَمِينَ}}. گفته شده: آنان گروهی از نیکوکارانند که در [[انتخاب]] اینکه [[مسلمان]] باشند و کشته شوند و یا اینکه [[کافر]] باشند و زنده بمانند، پس کشتهشدن را برگزیدند، و گفته شده: از اختصاصیافتهگان به حکمتاند<ref>مفردات، ص۱۲۶–۱۲۷.</ref>. | |||
فخرالدین در مجمعالبحرین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>، فرموده: [[خدای تعالی]]، حکمت را اعطا میفرماید؛ یعنی آن [[علمی]] را که [[توفیق]] عمل در آن باشد، و گفتهاند: {{متن قرآن|الْحِكْمَةَ}}؛ یعنی [[قرآن]] و [[فقه]]، و حکمت، آن علمی است که از [[انسان]] [[فعل قبیح]] و [[زشت]] را برطرف میکند، و آن، از حکمةاللجام گرفته شده، و آن، چیزی است که با بستن به گردن حیوان، مانع از [[خروج]] او میگردند، و حکمت، [[فهم]] معانی است، و حکمت نامیده شده؛ چون مانع از [[جهل]] است، و در [[حدیث]] آمده است که فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ}} را فرمود: آن، [[طاعت]] خدای تعالی و معرفتداشتن به [[امام]]{{ع}} است، و قوله تعالی: {{متن قرآن|بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ}}، را گفتهاند: {{متن قرآن|بِالْحِكْمَةِ}}؛ یعنی بالنبوّة، و قوله: {{متن قرآن|وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ}}؛ یعنی بالقرآن، و قوله: {{متن قرآن|وَيُعَلِّمُهُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَالتَّوْرَاةَ وَالْإِنْجِيلَ}}<ref>«و به او کتاب و حکمت و تورات و انجیل میآموزد» سوره آل عمران، آیه ۴۸.</ref> را گفتهاند؛ یعنی الفقه و المعرفة، و قوله: {{متن قرآن|فَابْعَثُوا حَكَمًا مِنْ أَهْلِهِ وَحَكَمًا مِنْ أَهْلِهَا}}<ref>«داوری از خویشان مرد و داوری از خویشان زن برانگیزید» سوره نساء، آیه ۳۵.</ref>، [[حَکَم]] بِفُتحِین؛ یعنی [[حاکم]] و قضاوتکننده چیزی، پس در این مورد، مرد یک نفر را [[انتخاب]] میکند و [[زن]] نیز یک نفر را. پس آن دو حَکَم. بر مسأله افتراق آن دو یا [[اصلاح]] بین آنان، به توافق میرسند. قوله: {{متن قرآن|وَالْقُرْآنِ الْحَكِيمِ}}<ref>«سوگند به قرآن حکیم» سوره یس، آیه ۲.</ref>؛ یعنی محکم. از [[ابوعبیده]] [[نقل]] کردهاند که قوله: {{متن قرآن|أُحْكِمَتْ آيَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ}}؛ یعنی احکمت بالامر و النهی. پس از آن، {{عربی|فصّلت بالوعد و الوعید}}، یا احکمت عبارت آن؛ به این است که از احتمال و [[اشتباه]] محفوظ است. قوله: {{متن قرآن|رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا}}<ref>«پروردگارا! به من حکمتی ارزانی دار و مرا به شایستگان بپیوند» سوره شعراء، آیه ۸۳.</ref> را گفتهاند: مراد از آن، [[حکم]] و [[داوری]] به [[حق]] بین [[مردم]] است که آن از [[افضل]] و اکمل [[اعمال]] است. قوله: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ}}<ref>«و به راستی ما به لقمان فرزانگی دادهایم» سوره لقمان، آیه ۱۲.</ref> را [[امام]]{{ع}} فرمود: {{متن حدیث|الْفَهْمَ وَالْعَقْلَ}}، و فلانی صاحب حکمت است، وقتی که او برای امور، مورد [[یقین]] و [[اعتماد]] باشد، و حکمت، [[علم شریعت]] است، و در [[حدیث]] است که [[اولیاء]] [[اللّه]] سخن میگویند و سخن آنان، حکمت است، و مراد از آن، [[صلاح]] امور [[آخرت]] است، و مراد [[دنیا]] نیست، و آن، بهتر از [[معارف]] و [[علوم]] است<ref>مجمع البحرین، ص۴۶۸.</ref>. | |||
در مقدمه مرآة الانوار و مشکوة الاسرار، در معنای حکمت فرموده: حکمت، در اصل چیزی است که بدان از [[جهل]] و [[قبح]] ممانعت بشود، و به همین جهت آن را به [[عدل]] و [[علم]]، [[تفسیر]] نمودهاند، و بعضی به [[معرفت]] افضل اشیا به وسیله [[افضل علوم]]، و اما بر حسب [[روایات]]، به معنای [[ولایت]]، [[طاعت]] [[خدای تعالی]]، [[معرفت امام]] و [[تفقّه]] در [[دین]] آمده است. در تفسیر [[فرات]] بن [[ابراهیم]]، از [[ابنعباس]] [[نقل]] است که فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ}}، فرمود: {{متن قرآن|الْكِتَابُ}}، [[قرآن]] است، و {{متن قرآن|الْحِكْمَةَ}}، [[ولایت علی]]{{ع}} است. در [[روایت]] [[علی]] بن نظر، و در [[تفسیر قمی]]، از [[امام صادق]]{{ع}} فی قوله: {{متن قرآن|وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ}}، روایت است که آن [[حضرت]] فرمود: معرفت امام زمانش به او اعطا شده، و [[صدوق]] و غیر او از امام{{ع}} فی قوله: {{متن قرآن|وَمَنْ يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا}}<ref>«و هر که را فرزانگی دهند به راستی خیری فراوان دادهاند» سوره بقره، آیه ۲۶۹.</ref>، روایت نمودهاند که آن بزرگوار فرمود: آن، طاعت خدای تعالی و [[معرفت به امام]]{{ع}} است، و در روایت دیگری، از آن بزرگوار است که فرمود: آن، معرفت و تفقّه در دین است. پس از آن فرمود: {{متن حدیث|فَمَنْ فَقُهَ مِنْكُمْ فَهُوَ حَكِيمٌ}}؛ یعنی آن کس از شما که [[فقیه]] شود، پس او [[حکیم]] است. و از [[امام کاظم]]{{ع}} [[نقل]] است که فرمود: {{متن حدیث|نَحْنُ حُكَمَاءُ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ}}؛ یعنی ما حکیمان [[خدای تعالی]] در [[زمین]] او هستیم، و در [[حدیثی]]. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: {{متن حدیث|أَنَا مَدِينَةُ الْحِكْمَةِ}}، و در روایتی است: {{متن حدیث| أَنَا دَارُ الْحِكْمَةِ وَ عَلِيٌّ بَابُهَا}}<ref>مقدمه برهان، ص۸۹.</ref>. | |||
در [[فرهنگ]] لغات فرموده: {{عربی|حَکَمَ ُ حُکماً و حُکُومَةً}}؛ یعنی [[فرمان]] داد، [[فرمانروایی]] کرد و [[داوری]] نمود، و {{عربی|حَکَمَُحَکماً}}؛ یعنی بازگشت، و {{عربی|حَکُمَ ُ حِکمَةً}}؛ یعنی حکیم و دانشمند شد، و {{عربی|حَکَّمَهُ}}: یعنی او را [[فرمانروا]] کرد، امر را به او واگذار کرد که فیصله دهد، و [[حُکم]] یعنی فرمان، [[دانش]]، و جمع آن، [[احکام]] است، و {{عربی|حِکمَة}}؛ یعنی [[عدل]]، [[علم]]، [[بردباری]]، [[نبوّت]] و دریافتن [[حقیقت]] هر چیزی، جمع آن، {{عربی|حِکَم}} است، و {{عربی|حَکیم}}؛ یعنی دانشمند، [[خداوند]] حکمت، صاحب [[حکم]] و استوارکار، و جمع آن، {{عربی|حُکَماء}} است، و [[حاکم]]: یعنی [[فرمانده]] و داور، و جمع آن، [[حُکّام]] است، و {{عربی|مُحاکَمَة}}؛ یعنی برای مرافعه نزد حاکم رفتن، و بر هم اقامه دعوی کردن، و {{عربی|اِحکام}}: محکم و [[استوار]] نمودن کاری یا چیزی، و {{عربی|حُکم}} یعنی داوری، فرمان. {{عربی|حُکم}} مصدر است و جمع آن، اَحکام است، و {{عربی|مَحکَمَة}}: مجلس یا جای داوریکردن، و جمع آن، {{عربی|مَحاکِم}} است، و {{عربی|تَحکیم}}؛ یعنی حاکمگردانیدن کسی در کار یا قضیه یا [[مال]] خویش، و {{عربی|مُحکَم}}؛ یعنی استوار، و {{عربی|مُحکَمات}}؛ سُوَر و [[آیات]] غیر منسوخه و باقی و استوار [[قرآن]] یا آیات واضح که مقابل [[متشابهات]] هستند، و {{عربی|حَکَمَة}}؛ مقدم چهره، [[قدر]] و [[منزلت]]، و {{عربی|حَکَم}}؛ یعنی [[اجرا]] کننده حکم، حاکم [[فاضل]] و کسی که طرفین او را به داوری قبول کنند، و {{عربی|مُحَکَّم}}، مفعول است؛ یعنی شخصی که به او [[اختیار]] دهند بین [[قتل]] بر [[کفر]] یا قتل و [[اسلام]]، یکی را قبول کند، و {{عربی|مُحَکَّم}}: یعنی [[پرهیزگاری]] که از خود [[انصاف]] گیرد، و {{عربی|مُحَکَّمَة}}، [[خوارج]] هستند، و {{عربی|تَحَکُّم}}: یعنی فرمانبردن و حکمکردن<ref>ملخص المنجد و منتهی الأرب، ص۱۴۰–۱۴۱.</ref>. | |||
و در [[فرهنگ]] عمید گفته: [[حکم]] (به ضمّ حاء و [[سکون]] کاف)؛ یعنی [[قضا]]، [[فرمان]]، [[أمر]]، جمع آن، [[احکام]]، و حکم (به [[فتح]] حاء و کاف)؛ یعنی داور، کسی که برای [[قطع]] و فصل مرافعه دو یا چند نفر [[انتخاب]] شود، و حکم (به کسر حاء و فتح کاف)، جمع حکمت، و [[حکما]](به ضمّ حاء و فتح کاف)، جمع [[حکیم]] است، و حکمت (به کسر حاء)؛ یعنی [[عادل]]، [[علم]]، [[دانش]]، [[بردباری]]، [[فلسفه]]، کلامِ موافقِ [[حق]]، [[راستی و درستی]] امری، جمع آن، حِکَم، و [[حکومت]] (به ضمّ حاء و کاف و فتح میم)؛ یعنی حکمدادن، [[فرمانروایی]]، [[داوری]]، و حکیم (به فتح حاء و کسر کاف)؛ یعنی [[دانا]]، [[دانشمندان]] صاحب حکمت، و جمع آن، حکما است<ref>فرهنگ عمید، ص۵۰۶.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۶۳۱.</ref> | |||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |