پرش به محتوا

احادیث دوازده خلیفه چگونه بر وجود امام مهدی دلالت دارد؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}})
جز (جایگزینی متن - '\ه\s=\s(.*)\]\]\]\] \:\:\:\:\:\:' به 'ه = $1 | پاسخ = ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-{{پایان جمع شدن}} +}}))
خط ۶۱: خط ۶۱:
:::::#زمانی، بی وجود آنان نخواهد بود.
:::::#زمانی، بی وجود آنان نخواهد بود.
::::::برای تمامی این [[احادیث]]، مصداق و تطبیقی جز [[امامان]] [[دوازده گانه]] - که آخرین آنان، [[امام دوازدهم]]، [[مهدی منتظر]] {{ع}} است - و نزد [[شیعه امامیه]] اثنا عشریه شناخته شده‌اند، سراغ نداریم. اگر زحمت و مشقتی را که علمایی مانند [[سیوطی]] متحمل شده‌اند تا [[دوازده امیر]] پس از [[رسول الله]] {{صل}} را مرتب کنند، ببینیم، [[قلب]] مان مطمئن خواهد شد که مقصود [[رسول الله]] {{صل}} جز [[امامان]] [[دوازده گانه]] [[اهل بیت]] {{عم}} نیست. بر توجیهی که [[سیوطی]] برای این [[روایت]] آورده، محمود ابو ریه، حاشیه خوبی زده است: "[[خدا]] بیامرزد آن کسی را که بگوید، [[سیوطی]]، با این توجیهش مانند کسی است که شبانه برای جمع آوری هیزم برود که هر خس و خاری را کورمال و با دست زخمی گرد آورد!"<ref>اضواء علی السنة المحمدیة، ص ۲۱۲، چاپ دارالتالیف، مصر.</ref>»<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی (مقاله)|درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی]]، [[جستارهایی در کلام اسلامی (کتاب)|جستارهایی در کلام اسلامی]]، ص ۱۰۳-۱۰۶؛ [[بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی (مقاله)|بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی]]، [[گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم (کتاب)|گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم]]، ص ۵۹.</ref>.
::::::برای تمامی این [[احادیث]]، مصداق و تطبیقی جز [[امامان]] [[دوازده گانه]] - که آخرین آنان، [[امام دوازدهم]]، [[مهدی منتظر]] {{ع}} است - و نزد [[شیعه امامیه]] اثنا عشریه شناخته شده‌اند، سراغ نداریم. اگر زحمت و مشقتی را که علمایی مانند [[سیوطی]] متحمل شده‌اند تا [[دوازده امیر]] پس از [[رسول الله]] {{صل}} را مرتب کنند، ببینیم، [[قلب]] مان مطمئن خواهد شد که مقصود [[رسول الله]] {{صل}} جز [[امامان]] [[دوازده گانه]] [[اهل بیت]] {{عم}} نیست. بر توجیهی که [[سیوطی]] برای این [[روایت]] آورده، محمود ابو ریه، حاشیه خوبی زده است: "[[خدا]] بیامرزد آن کسی را که بگوید، [[سیوطی]]، با این توجیهش مانند کسی است که شبانه برای جمع آوری هیزم برود که هر خس و خاری را کورمال و با دست زخمی گرد آورد!"<ref>اضواء علی السنة المحمدیة، ص ۲۱۲، چاپ دارالتالیف، مصر.</ref>»<ref>[[محمد مهدی آصفی|آصفی، محمد مهدی]]، [[درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی (مقاله)|درآمدی بر ولادت و غیبت امام مهدی]]، [[جستارهایی در کلام اسلامی (کتاب)|جستارهایی در کلام اسلامی]]، ص ۱۰۳-۱۰۶؛ [[بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی (مقاله)|بررسی مفهوم مهدی نوعی و اثبات دیدگاه تشیع در مورد حضرت مهدی]]، [[گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم (کتاب)|گفتمان مهدویت سخنرانی‌های گفتمان سوم]]، ص ۵۹.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت الله حکیم؛
| عنوان پاسخ‌دهنده = ۲. آیت الله حکیم؛
خط ۹۸: خط ۹۸:
::::::از مطالعه متن روایت این صفات بر می‌آید که آنان امیر هستند، از قریش‌ می‌باشند، جانشین پیغمبر هستند، اسلام به واسطه آنان عزیز می‌ماند، دین به واسطه آنان بر پا می‌شود، سرپرست امت هستند، گروهی از مردم از یاری آنها خودداری می‌کنند و گروهی دیگر از مردم با آنها دشمنی می‌ورزند. حال باید هر یک از این صفات را به تحقیق و بررسی بگذاریم.
::::::از مطالعه متن روایت این صفات بر می‌آید که آنان امیر هستند، از قریش‌ می‌باشند، جانشین پیغمبر هستند، اسلام به واسطه آنان عزیز می‌ماند، دین به واسطه آنان بر پا می‌شود، سرپرست امت هستند، گروهی از مردم از یاری آنها خودداری می‌کنند و گروهی دیگر از مردم با آنها دشمنی می‌ورزند. حال باید هر یک از این صفات را به تحقیق و بررسی بگذاریم.
::::::معنی قریشی بودن یا انتساب به قریش واضح و آشکار است. بسیاری از مذاهب اسلامی بر این مطلب که قریشی بودن در پیشوا و خلیفه شرط می‌باشد اجماع دارند. اما اولین معنایی که از صفت خلیفه یا امیر، به ذهن می‌رسد کسی است که جانشین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در امر رهبری مسلمین است یا کسی که امور حکومت مردم مسلمان را در دست می‌گیرد، آیا مراد از این صفت کسانی هستند که عملًا پس از وفات [[پیامبر اکرم]] {{صل}} حکومت سیاسی مسلمانان را در دست گرفتند؟! روشن است که نمی‌توان وصف مذکور را بر این معنی حمل نمود، چرا که روایات دیگری هم هست که در نزد برادران [[اهل سنت]] صحت آنها به اثبات رسیده و تصریح دارد که خلافت به این معنی بیش از سی سال پس از [[رسول خدا]] {{صل}} استمرار نمی‌یابد و پس از آن تبدیل به سلطنت می‌گردد؛ چنان که در صحیح بخاری و مسلم این روایات آمده است‌<ref>ر.ک: معجم احادیث الامام المهدی ۱، ۱۶- ۳۸.</ref>. و این روایات مانع از حمل صفت مذکور بر افرادی که ذکر شد می‌گردد. در حالی که حدیث شریف صراحتاً به استمرار وجود این دوازده تن تا روز قیامت دلالت می‌کند پس نمی‌توان در جستجوی مصادیق حدیث شریف در میان کسانی گشت که عملًا پس از پیامبر حکومت را در دست داشتند»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۱۱۱-۱۲۱.</ref>.
::::::معنی قریشی بودن یا انتساب به قریش واضح و آشکار است. بسیاری از مذاهب اسلامی بر این مطلب که قریشی بودن در پیشوا و خلیفه شرط می‌باشد اجماع دارند. اما اولین معنایی که از صفت خلیفه یا امیر، به ذهن می‌رسد کسی است که جانشین [[پیامبر اکرم]] {{صل}} در امر رهبری مسلمین است یا کسی که امور حکومت مردم مسلمان را در دست می‌گیرد، آیا مراد از این صفت کسانی هستند که عملًا پس از وفات [[پیامبر اکرم]] {{صل}} حکومت سیاسی مسلمانان را در دست گرفتند؟! روشن است که نمی‌توان وصف مذکور را بر این معنی حمل نمود، چرا که روایات دیگری هم هست که در نزد برادران [[اهل سنت]] صحت آنها به اثبات رسیده و تصریح دارد که خلافت به این معنی بیش از سی سال پس از [[رسول خدا]] {{صل}} استمرار نمی‌یابد و پس از آن تبدیل به سلطنت می‌گردد؛ چنان که در صحیح بخاری و مسلم این روایات آمده است‌<ref>ر.ک: معجم احادیث الامام المهدی ۱، ۱۶- ۳۸.</ref>. و این روایات مانع از حمل صفت مذکور بر افرادی که ذکر شد می‌گردد. در حالی که حدیث شریف صراحتاً به استمرار وجود این دوازده تن تا روز قیامت دلالت می‌کند پس نمی‌توان در جستجوی مصادیق حدیث شریف در میان کسانی گشت که عملًا پس از پیامبر حکومت را در دست داشتند»<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۱۴ (کتاب)|پیشوایان هدایت، ج۱۴]]، ص ۱۱۱-۱۲۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۲۰: خط ۱۲۰:
::::::علاوه بر این، در اصل حدیث، عبارت "همگی آنان از قبیله قریش‌اند" نبوده است، بلکه عبارت "همه آنان از بنی هاشم‌اند" بوده است. سپس صدایش را پایین آورد. من به پدرم گفتم چه چیز باعث شد او آهسته سخن بگوید، پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از بنی هاشم‌اند و سماک بن حرب نیز چنین مفهومی را نقل کرده است<ref>ینابیع المودة، ج ۳، ص ۲۹۰، حدیث رقم ۴.</ref>.
::::::علاوه بر این، در اصل حدیث، عبارت "همگی آنان از قبیله قریش‌اند" نبوده است، بلکه عبارت "همه آنان از بنی هاشم‌اند" بوده است. سپس صدایش را پایین آورد. من به پدرم گفتم چه چیز باعث شد او آهسته سخن بگوید، پدرم گفت: پیامبر فرمود: همه آنان از بنی هاشم‌اند و سماک بن حرب نیز چنین مفهومی را نقل کرده است<ref>ینابیع المودة، ج ۳، ص ۲۹۰، حدیث رقم ۴.</ref>.
::::::تا اینجا، مشخص شد که خداوند متعال، پیامبر {{صل}} و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} از روز اول، عهده‌دار کار گذاشتن خشت‌های اصلی و بنا نهادن بنیان این احساس پنهان و نهفته در انسان، مبنی بر وجود نجات‌بخش و رهایی‌دهنده و اصلاح‌کننده تمام بشر، بوده و این مأموریت را به انجام رسانده‌اند»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۴۴-۴۷.</ref>.
::::::تا اینجا، مشخص شد که خداوند متعال، پیامبر {{صل}} و [[اهل بیت]] [[پیامبر]] {{صل}} از روز اول، عهده‌دار کار گذاشتن خشت‌های اصلی و بنا نهادن بنیان این احساس پنهان و نهفته در انسان، مبنی بر وجود نجات‌بخش و رهایی‌دهنده و اصلاح‌کننده تمام بشر، بوده و این مأموریت را به انجام رسانده‌اند»<ref>[[سید نذیر حسنی|حسنی، سید نذیر]]، [[مصلح کل ۱ (کتاب)|مصلح کل]]، ص۴۴-۴۷.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۷: خط ۱۳۷:
::::::اگر [[حدیث شریف]] را بر طبق نگرش [[شیعی]] [[تفسیر]] نکنیم، قطعا معنای مشخصی نخواهد داشت. چون پر واضح است که بر پایه‏ حوادث [[تاریخ]]، چندین برابر این عدد- [[دوازده نفر]]- از [[قریش]] به [[حکومت]] و [[خلافت ظاهری]] رسیده‌‏اند، خواه از [[امویان]] یا [[عباسیان]]؛ بدون آن‏که طبق [[اتفاق مسلمانان]] به نام یکی از آنها تصریح شده باشد. افزون بر آن‏که همگی منقرض شده‌‏اند و هیچ فردی از آنها در قید [[حیات]] نیست.  
::::::اگر [[حدیث شریف]] را بر طبق نگرش [[شیعی]] [[تفسیر]] نکنیم، قطعا معنای مشخصی نخواهد داشت. چون پر واضح است که بر پایه‏ حوادث [[تاریخ]]، چندین برابر این عدد- [[دوازده نفر]]- از [[قریش]] به [[حکومت]] و [[خلافت ظاهری]] رسیده‌‏اند، خواه از [[امویان]] یا [[عباسیان]]؛ بدون آن‏که طبق [[اتفاق مسلمانان]] به نام یکی از آنها تصریح شده باشد. افزون بر آن‏که همگی منقرض شده‌‏اند و هیچ فردی از آنها در قید [[حیات]] نیست.  
::::::[[قندوزی]] [[حنفی]] بدین منظور می‏‌گوید: برخی از محققان گفته‌‏اند: [[احادیث]] بیانگر [[دوازده تن]] بودن خلفای [[رسول خدا]]{{صل}} از اشتهار ویژه‏‌ای برخوردارند و از طرق زیادی [[نقل]] شده‌‏اند و ما با روشنگری‏‌های زمان و توضیحات روزگار، فهمیده‏‌ایم که منظور [[رسول خدا]]{{صل}} از آن [[دوازده نفر]] در این [[حدیث]]، [[ائمه]] اثنی عشر از [[اهل بیت]] اوست و نمی‏‌توان این [[حدیث]] را بر [[حاکمان]] [[اموی]] [[تطبیق]] کرد؛ زیرا هم تعدادشان از [[دوازده نفر]] بیشتر است و همگی- جز [[عمر بن عبد العزیز]]- مرتکب ظلم‌‏های فاحشی شده‌‏اند و از [[بنی هاشم]] نبوده‌‏اند، در حالی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} - طبق [[روایت]] [[عبد]] الملک از [[جابر]]- فرمودند: «همگی آنها از بنی هاشم‌‏اند» و آهسته ادا شدن این عبارت از سوی [[رسول خدا]]{{صل}} این [[روایت]] را [[تأیید]] می‌‏کند. چون [[بنی امیه]] [[خلافت]] [[بنی هاشم]] را خوش نداشتند. همچنین نمی‏‌توان [[حدیث]] را بر [[عباسیان]] [[تطبیق]] کرد؛ زیرا [[خلفای بنی العباس]] فزونتر از عدد مذکور بودند؛ دیگر این‏که چندان [[عدالت]] و [[پارسایی]] را رعایت نمی‏‌کردند.... گفتنی است که [[حدیث ثقلین]] نیز از [[عترت پیامبر]] بودن [[دوازده امام]] [[معصوم]]{{ع}} را [[تأیید]] می‌‏کند<ref> ینابیع المودّة/ قندوزی/ ج 3/ باب 77/ ص 105.</ref>. از طرفی می‏‌دانیم که این [[حدیث نبوی]] (بیانگر خلفای دوازده‏گانه) به لحاظ [[تاریخی]] پیش از [[حیات]] متسلسل ائمه‏ [[معصومین]]{{ع}} صادر شده است و پیش از نضج گرفتن و [[تکامل]] یافتن [[تفکر]] و [[فرهنگ شیعی]]، در کتب [[صحاح]] [[اهل سنّت]] و غیر آن ثبت و ضبط شده است. پس این [[حدیث]]، انعکاس و ثبت یک پدیده‏ [[تاریخی]] انجام پذیرفته و پایان یافته نیست، بلکه تعبیر از یک [[حقیقت]] ربّانی و [[اخبار]] از یک [[مشیّت الهی]] است که بر زبان [[پیامبر]] «لا ینطق عن الهوی» جاری شده است. ازاین‌‏روی سخن حضرتش که فرمود: «خلفای بعد از من [[دوازده تن]] خواهند بود»؛ از آن جهت صادر شد که در [[آینده]] [[شاهد]] و مصدّق [[نظام]] امامتی باشد که با [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آغاز و با [[امام مهدی]]{{ع}} پایان می‏‌یابد و این تنها [[تفسیر]] معقول و منطقی برای این [[حدیث]] است<ref>بحث حول المهدی/ شهید سید محمد باقر صدر/ صص 54- 55.</ref>»<ref>[[سید ثامر هاشم حبیب العمیدی|حبیب العمیدی، سید ثامر هاشم]]، [[در انتظار ققنوس (کتاب)|در انتظار ققنوس]]، ص۱۲۶-۱۲۸.</ref>.
::::::[[قندوزی]] [[حنفی]] بدین منظور می‏‌گوید: برخی از محققان گفته‌‏اند: [[احادیث]] بیانگر [[دوازده تن]] بودن خلفای [[رسول خدا]]{{صل}} از اشتهار ویژه‏‌ای برخوردارند و از طرق زیادی [[نقل]] شده‌‏اند و ما با روشنگری‏‌های زمان و توضیحات روزگار، فهمیده‏‌ایم که منظور [[رسول خدا]]{{صل}} از آن [[دوازده نفر]] در این [[حدیث]]، [[ائمه]] اثنی عشر از [[اهل بیت]] اوست و نمی‏‌توان این [[حدیث]] را بر [[حاکمان]] [[اموی]] [[تطبیق]] کرد؛ زیرا هم تعدادشان از [[دوازده نفر]] بیشتر است و همگی- جز [[عمر بن عبد العزیز]]- مرتکب ظلم‌‏های فاحشی شده‌‏اند و از [[بنی هاشم]] نبوده‌‏اند، در حالی که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} - طبق [[روایت]] [[عبد]] الملک از [[جابر]]- فرمودند: «همگی آنها از بنی هاشم‌‏اند» و آهسته ادا شدن این عبارت از سوی [[رسول خدا]]{{صل}} این [[روایت]] را [[تأیید]] می‌‏کند. چون [[بنی امیه]] [[خلافت]] [[بنی هاشم]] را خوش نداشتند. همچنین نمی‏‌توان [[حدیث]] را بر [[عباسیان]] [[تطبیق]] کرد؛ زیرا [[خلفای بنی العباس]] فزونتر از عدد مذکور بودند؛ دیگر این‏که چندان [[عدالت]] و [[پارسایی]] را رعایت نمی‏‌کردند.... گفتنی است که [[حدیث ثقلین]] نیز از [[عترت پیامبر]] بودن [[دوازده امام]] [[معصوم]]{{ع}} را [[تأیید]] می‌‏کند<ref> ینابیع المودّة/ قندوزی/ ج 3/ باب 77/ ص 105.</ref>. از طرفی می‏‌دانیم که این [[حدیث نبوی]] (بیانگر خلفای دوازده‏گانه) به لحاظ [[تاریخی]] پیش از [[حیات]] متسلسل ائمه‏ [[معصومین]]{{ع}} صادر شده است و پیش از نضج گرفتن و [[تکامل]] یافتن [[تفکر]] و [[فرهنگ شیعی]]، در کتب [[صحاح]] [[اهل سنّت]] و غیر آن ثبت و ضبط شده است. پس این [[حدیث]]، انعکاس و ثبت یک پدیده‏ [[تاریخی]] انجام پذیرفته و پایان یافته نیست، بلکه تعبیر از یک [[حقیقت]] ربّانی و [[اخبار]] از یک [[مشیّت الهی]] است که بر زبان [[پیامبر]] «لا ینطق عن الهوی» جاری شده است. ازاین‌‏روی سخن حضرتش که فرمود: «خلفای بعد از من [[دوازده تن]] خواهند بود»؛ از آن جهت صادر شد که در [[آینده]] [[شاهد]] و مصدّق [[نظام]] امامتی باشد که با [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} آغاز و با [[امام مهدی]]{{ع}} پایان می‏‌یابد و این تنها [[تفسیر]] معقول و منطقی برای این [[حدیث]] است<ref>بحث حول المهدی/ شهید سید محمد باقر صدر/ صص 54- 55.</ref>»<ref>[[سید ثامر هاشم حبیب العمیدی|حبیب العمیدی، سید ثامر هاشم]]، [[در انتظار ققنوس (کتاب)|در انتظار ققنوس]]، ص۱۲۶-۱۲۸.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۵۰: خط ۱۵۰:
::::::از آنجا که این [[حدیث]] و [[حدیث غدیر]] و [[ثقلین]] در [[حجة الوداع]] از [[پیامبر]]{{صل}} صادر شده است لذا می‌‏توانند همدیگر را [[تفسیر]] کنند، به این نحو که بگوییم: این [[دوازده خلیفه]] و [[امام]] از [[عترت]] و [[اهل بیت]] [[معصوم]] [[پیامبر]]{{صل}} هستند، که در رأس آن‏ها [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} قرار دارد. و نیز می‌‏توان با نظر به [[آیه]] «[[اولی الامر]]» که [[عصمت]] آن‏ها استفاده می‏‌شود به دست آورد که مقصود به اولی‏ الامر همان [[دوازده خلیفه]] و [[امام]] هستند که [[پیامبر]]{{صل}} به آمدنشان اشاره کرده است.
::::::از آنجا که این [[حدیث]] و [[حدیث غدیر]] و [[ثقلین]] در [[حجة الوداع]] از [[پیامبر]]{{صل}} صادر شده است لذا می‌‏توانند همدیگر را [[تفسیر]] کنند، به این نحو که بگوییم: این [[دوازده خلیفه]] و [[امام]] از [[عترت]] و [[اهل بیت]] [[معصوم]] [[پیامبر]]{{صل}} هستند، که در رأس آن‏ها [[علی بن ابی‌طالب]]{{ع}} قرار دارد. و نیز می‌‏توان با نظر به [[آیه]] «[[اولی الامر]]» که [[عصمت]] آن‏ها استفاده می‏‌شود به دست آورد که مقصود به اولی‏ الامر همان [[دوازده خلیفه]] و [[امام]] هستند که [[پیامبر]]{{صل}} به آمدنشان اشاره کرده است.
::::::از آنجا که [[پیامبر]]{{صل}} برای این [[دوازده امام]] و [[خلیفه]] صفاتی از جمله: [[عزت]] [[دین]] به واسطه وجود آن‏ها و وابسته بودن [[دین]] به آن‏ها و...ذکر کرده است، پی می‌‏بریم که مقصود به این [[دوازده نفر]]- خصوصا با در نظر گرفتن [[حدیث ثقلین]] و [[آیه اولی الأمر]]- [[دوازده امام]] [[معصوم]] هستند. و نیز از آنجا که در برخی [[روایات]] کلمه «بعدی» به کار رفته دلالت دارد بر این‏که این افراد به‌‏طور متصل از زمان [[وفات پیامبر]]{{صل}} تا نزدیک شدن [[برپایی قیامت]] به‏طور متصل در خارج وجود دارند و این تنها با نظر [[شیعه امامیه]] [[سازگاری]] دارد که [[معتقد]] به [[دوازده امام]] [[معصوم]] از بعد [[وفات پیامبر]]{{صل}} بوده و [[امام زمان]] خود را [[حضرت مهدی]]{{ع}} می‌‏دانند. [[دوازده امامی]] که همگی از [[قریش]] و [[بنی هاشم]] و از [[عترت]] خاص [[پیامبر]]{{صل}} و جملگی از [[عصمت]] برخوردارند. نتیجه این‏که [[امام زمان]]{{ع}} باید در قید [[حیات]] باشد تا زمانی که [[ظهور]] کرده و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[وجود امام مهدی‌ از منظر قرآن و حدیث (کتاب)|وجود امام مهدی‌ از منظر قرآن و حدیث]]، ص۶۳، ۶۴.</ref>.
::::::از آنجا که [[پیامبر]]{{صل}} برای این [[دوازده امام]] و [[خلیفه]] صفاتی از جمله: [[عزت]] [[دین]] به واسطه وجود آن‏ها و وابسته بودن [[دین]] به آن‏ها و...ذکر کرده است، پی می‌‏بریم که مقصود به این [[دوازده نفر]]- خصوصا با در نظر گرفتن [[حدیث ثقلین]] و [[آیه اولی الأمر]]- [[دوازده امام]] [[معصوم]] هستند. و نیز از آنجا که در برخی [[روایات]] کلمه «بعدی» به کار رفته دلالت دارد بر این‏که این افراد به‌‏طور متصل از زمان [[وفات پیامبر]]{{صل}} تا نزدیک شدن [[برپایی قیامت]] به‏طور متصل در خارج وجود دارند و این تنها با نظر [[شیعه امامیه]] [[سازگاری]] دارد که [[معتقد]] به [[دوازده امام]] [[معصوم]] از بعد [[وفات پیامبر]]{{صل}} بوده و [[امام زمان]] خود را [[حضرت مهدی]]{{ع}} می‌‏دانند. [[دوازده امامی]] که همگی از [[قریش]] و [[بنی هاشم]] و از [[عترت]] خاص [[پیامبر]]{{صل}} و جملگی از [[عصمت]] برخوردارند. نتیجه این‏که [[امام زمان]]{{ع}} باید در قید [[حیات]] باشد تا زمانی که [[ظهور]] کرده و [[زمین]] را پر از [[عدل و داد]] کند»<ref>[[علی اصغر رضوانی|رضوانی، علی اصغر]]، [[وجود امام مهدی‌ از منظر قرآن و حدیث (کتاب)|وجود امام مهدی‌ از منظر قرآن و حدیث]]، ص۶۳، ۶۴.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
}}


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش