علت تأخیر ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
علت تأخیر ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۵:۴۱
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 '
جز (جایگزینی متن - '\. \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به '. $1 ') |
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ') |
||
خط ۶۰: | خط ۶۰: | ||
[[پرونده:1368259.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد باقر صدر]]]] | [[پرونده:1368259.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[سید محمد باقر صدر]]]] | ||
::::::[[آیت الله]] '''[[سید محمد باقر صدر]]'''، در کتاب ''«[[رهبری بر فراز قرون (کتاب)|رهبری بر فراز قرون]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[آیت الله]] '''[[سید محمد باقر صدر]]'''، در کتاب ''«[[رهبری بر فراز قرون (کتاب)|رهبری بر فراز قرون]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«جواب این است که هرکارى براى تغییر ساختار [[جامعه]] به وقوع پیوندد؛ موفقیت آن بستگى به یک سلسله شرایط و زمینههاى خارجى دارد و تا همه آن شرایط کاملا تحقق نیابد امکان رسیدن به [[هدف]] وجود ندارد. البته آن تغییرات اجتماعى که سرچشمهاى الهى دارد از نظر [[پیام]]، ربطى به عوامل خارجى<ref>علىرغم اینکه شهید صدر، در اینجا به عوامل خارجى و نقش آن در پیروزى انقلابها، اهمیت میدهد- که درکى عمیق از عوامل اجتماعى و روانى است- ولى ایشان نظریه جدیدى درباره فهم تغییرات اجتماعى که از ناحیه رسالتهاى آسمانى پدیدار میگردد، عرضه داشته است که از جهت رسالت و پیام، قانون خاص خود را دارد و از جهت موفقیت در اجرا وابسته به عوامل خارجى است. مقصود از عوامل خارجى، حالت سیاسى و اجتماعى مردم، واقعیتهاى بینالمللى و توانایىهاى مردم در بهرهورى از امکانات ذاتى و استعدادهاى روحى است.</ref> ندارد؛ زیرا پیامى که زیربناى این تغییرات است، الهى و آسمانى است و شرایط خارجى در آن مؤثر نیست ولى از جنبه اجرایى به شرایط بیرونى متکى است و موفقیت و زمان انجام آن بستگى به آن دارد و درست به همین جهت بوده است که [[آسمان]] در [[انتظار]] ماند تا پنج قرن از [[جاهلیت]] بگذرد و آن وقت آخرین [[پیام]] خود را به واسطه [[پیامبر خاتم|حضرت محمد]]{{صل}}، فرستاد؛ و با آنکه [[جهان]] در [[دوران فترت]] [[نیاز]] شدید به [[پیامبر]] داشت ولى به خاطر وابستگى اجرایى به شرایط خارجى در آن تأخیر شد. این عوامل خارجى که اجراى [[اصلاحات]] بدان [[نیاز]] دارد برخى عبارت است از فضاى مناسب و جو عمومى براى تغییرات مورد نظر و برخى جزئیات است که جنبش انقلابى در پیچ و خمهاى باریک آن را میطلبد. | |||
براى نمونه، انقلابى که "لنین" در روسیه با موفقیت رهبرى کرد به عامل مهمى مانند [[جنگ]] جهانى اول و [[سست]] شدن پایه امپراطورى تزار وابسته بود که در ایجاد فضاى مناسب براى [[انقلاب]] سهم بسزایى داشت و عوامل جزئى و محدود دیگرى نیز در آن مؤثر بود مانند اینکه لنین توانست به [[سلامت]] وارد روسیه شود و [[انقلاب]] را رهبرى کند که اگر هر حادثهاى باعث تأخیر ورود او شده بود؛ احتمال داشت [[انقلاب]] نتواند به این سرعت [[حاکم]] شود. آرى، [[سنت]] تغییرناپذیر الهى بر این است که [[اجرا]] و ایجاد تغییرات اصلاحى بستگى به عوامل خارجى، فضاى مناسب و جو عمومى داشته باشد و به همین جهت بوده است که [[اسلام]] پس از یک دوره طولانى و پس از چندین قرن، [[ظهور]] کرد. | براى نمونه، انقلابى که "لنین" در روسیه با موفقیت رهبرى کرد به عامل مهمى مانند [[جنگ]] جهانى اول و [[سست]] شدن پایه امپراطورى تزار وابسته بود که در ایجاد فضاى مناسب براى [[انقلاب]] سهم بسزایى داشت و عوامل جزئى و محدود دیگرى نیز در آن مؤثر بود مانند اینکه لنین توانست به [[سلامت]] وارد روسیه شود و [[انقلاب]] را رهبرى کند که اگر هر حادثهاى باعث تأخیر ورود او شده بود؛ احتمال داشت [[انقلاب]] نتواند به این سرعت [[حاکم]] شود. آرى، [[سنت]] تغییرناپذیر الهى بر این است که [[اجرا]] و ایجاد تغییرات اصلاحى بستگى به عوامل خارجى، فضاى مناسب و جو عمومى داشته باشد و به همین جهت بوده است که [[اسلام]] پس از یک دوره طولانى و پس از چندین قرن، [[ظهور]] کرد. | ||
خط ۸۴: | خط ۸۵: | ||
بنابر چنین برداشتی از [[ظهور امام]] {{ع}} و تحقق [[فرج]] به دست او، معنای [[انتظار]] نیز از جهت مثبت و منفی، میان "مترصد بودن" و "حرکت" در نوسان خواهد بود. هماکنون برای رسیدن به جواب صحیح، به بررسی این دو دیدگاه خواهیم پرداخت: | بنابر چنین برداشتی از [[ظهور امام]] {{ع}} و تحقق [[فرج]] به دست او، معنای [[انتظار]] نیز از جهت مثبت و منفی، میان "مترصد بودن" و "حرکت" در نوسان خواهد بود. هماکنون برای رسیدن به جواب صحیح، به بررسی این دو دیدگاه خواهیم پرداخت: | ||
'''بررسی نظریه نخست''': | |||
:::::#"پرشدن [[زمین]] از ظلموجور"، به معنای خشکیدن چشمه [[توحید]] و [[عدل]] در [[زمین]] یا باقی نماندن مکانی برای [[پرستش]] [[خدا]] نیست! چنین چیزی محال و خلاف [[سنتهای الهی]] است؛ بلکه معنای آن، [[طغیان]] و سرکشی [[قدرت]] [[باطل]]، بر ضد [[حق]] در [[نبرد]] دایمی میان [[حق]] و [[باطل]] است. | :::::#"پرشدن [[زمین]] از ظلموجور"، به معنای خشکیدن چشمه [[توحید]] و [[عدل]] در [[زمین]] یا باقی نماندن مکانی برای [[پرستش]] [[خدا]] نیست! چنین چیزی محال و خلاف [[سنتهای الهی]] است؛ بلکه معنای آن، [[طغیان]] و سرکشی [[قدرت]] [[باطل]]، بر ضد [[حق]] در [[نبرد]] دایمی میان [[حق]] و [[باطل]] است. | ||
:::::#[[ظلم]] و ستمی که امروزه در گستره عظیمی از [[زمین]] بر [[مستضعفان]] و بینوایان میرود و تهاجم وسیعی که علیه [[ارزشهای الهی]] میشود، شاید در [[تاریخ]] کمنظیر باشد!! آنچه در منطقه بالکان توسط صربها برضد [[مسلمانان]] بوسنی و هرزگوین گذشت، در [[تاریخ]] [[ظلم]] و [[کشتار]] کمتر نظیر داشته است. صربها بارها شکم [[زنان]] آبستن را پاره کردند و جنینها را بیرون کشیدند!! [[کودکان]] را به [[قتل]] رساندند و سر بریدند و با سرهای بریده، پیش چشم [[پدران]] و مادرانشان توپبازی کردند!! در "چچن" [[کودکان]] را سر بریدند و گوشت تنشان را طعمه خوکان ساختند! ستمی که کمونیستها در دوره [[حکومت]] [[کمونیستی]]، بر [[مسلمانان]] آسیای میانه روا داشتهاند، چنان است که لرزه براندام [[انسان]] میاندازد! شکنجههای وحشیانهای که بر [[مسلمانان]] در زندانهای [[اسرائیل]] [[اعمال]] میشود، از محدوده بیان بیرون است! [[برتر]] و بالاتر از همه اینها، شکنجهها، زندانی کردنها و ستمهایی است که در [[عراق]] بر [[مؤمنان]] به دست پلیس بعثی صدامی در جریان بوده و هیچ تعبیری از عهده توصیف آن برنمیآید و ...! آنچه در گوشهگوشه دنیای [[اسلام]] بر [[مسلمانان]] میرود، بسیار وحشتناک و فراتر از ظلموستم و "پرشدن [[زمین]] از ظلموجور" است؛ ولی کمتر دیده شده که افکار عمومی [[جهان]] نسبت به این ستمهای وحشتناک اعتراضی داشته باشند! این [[بیتفاوتی]] از همه بدتر و زشتتر و نشانه [[انحطاط]] [[وجدان]] [[اخلاقی]] در [[جامعه جهانی]] و [[فرهنگ مادی]] [[بشر]] معاصر است. [[انحطاط]] [[وجدان]] [[اخلاقی]]، نمود خطری است که پیوسته سقوط [[فرهنگی]] را در پی دارد و [[قرآن]] از آن به "نابودی [[امتها]]" تعبیر میکند. "[[وجدان]]" [[نیاز]] اصلی و اساسی [[انسان]] است؛ همانگونه که [[انسان]] بدون "[[امنیت]]"، "بهداشت و درمان"، "[[غذا]]"، "[[نظام سیاسی]]" و "[[علم]] [و فنآوری]" [[قادر]] به ادامه [[زندگی]] نیست، به همانسان بدون [[وجدان]]، [[قادر]] به ادامه حیات نیست و هرگاه سرچشمههای [[وجدان]] بخشکد، سقوط [[فرهنگی]] نتیجه طبیعی این حالت خواهد بود. به تعبیر [[قرآن]] پس از سقوط نیز [[قانون]] "استبدال"، "تبدیل" و "[[ارث]]" بر [[زندگی]] [[بشر]] [[حاکم]] خواهد بود و این، همان حالت [[قیام جهانی امام عصر]] {{ع}} و برپایی [[دولت جهانی]] و فراگیر او است. | :::::#[[ظلم]] و ستمی که امروزه در گستره عظیمی از [[زمین]] بر [[مستضعفان]] و بینوایان میرود و تهاجم وسیعی که علیه [[ارزشهای الهی]] میشود، شاید در [[تاریخ]] کمنظیر باشد!! آنچه در منطقه بالکان توسط صربها برضد [[مسلمانان]] بوسنی و هرزگوین گذشت، در [[تاریخ]] [[ظلم]] و [[کشتار]] کمتر نظیر داشته است. صربها بارها شکم [[زنان]] آبستن را پاره کردند و جنینها را بیرون کشیدند!! [[کودکان]] را به [[قتل]] رساندند و سر بریدند و با سرهای بریده، پیش چشم [[پدران]] و مادرانشان توپبازی کردند!! در "چچن" [[کودکان]] را سر بریدند و گوشت تنشان را طعمه خوکان ساختند! ستمی که کمونیستها در دوره [[حکومت]] [[کمونیستی]]، بر [[مسلمانان]] آسیای میانه روا داشتهاند، چنان است که لرزه براندام [[انسان]] میاندازد! شکنجههای وحشیانهای که بر [[مسلمانان]] در زندانهای [[اسرائیل]] [[اعمال]] میشود، از محدوده بیان بیرون است! [[برتر]] و بالاتر از همه اینها، شکنجهها، زندانی کردنها و ستمهایی است که در [[عراق]] بر [[مؤمنان]] به دست پلیس بعثی صدامی در جریان بوده و هیچ تعبیری از عهده توصیف آن برنمیآید و ...! آنچه در گوشهگوشه دنیای [[اسلام]] بر [[مسلمانان]] میرود، بسیار وحشتناک و فراتر از ظلموستم و "پرشدن [[زمین]] از ظلموجور" است؛ ولی کمتر دیده شده که افکار عمومی [[جهان]] نسبت به این ستمهای وحشتناک اعتراضی داشته باشند! این [[بیتفاوتی]] از همه بدتر و زشتتر و نشانه [[انحطاط]] [[وجدان]] [[اخلاقی]] در [[جامعه جهانی]] و [[فرهنگ مادی]] [[بشر]] معاصر است. [[انحطاط]] [[وجدان]] [[اخلاقی]]، نمود خطری است که پیوسته سقوط [[فرهنگی]] را در پی دارد و [[قرآن]] از آن به "نابودی [[امتها]]" تعبیر میکند. "[[وجدان]]" [[نیاز]] اصلی و اساسی [[انسان]] است؛ همانگونه که [[انسان]] بدون "[[امنیت]]"، "بهداشت و درمان"، "[[غذا]]"، "[[نظام سیاسی]]" و "[[علم]] [و فنآوری]" [[قادر]] به ادامه [[زندگی]] نیست، به همانسان بدون [[وجدان]]، [[قادر]] به ادامه حیات نیست و هرگاه سرچشمههای [[وجدان]] بخشکد، سقوط [[فرهنگی]] نتیجه طبیعی این حالت خواهد بود. به تعبیر [[قرآن]] پس از سقوط نیز [[قانون]] "استبدال"، "تبدیل" و "[[ارث]]" بر [[زندگی]] [[بشر]] [[حاکم]] خواهد بود و این، همان حالت [[قیام جهانی امام عصر]] {{ع}} و برپایی [[دولت جهانی]] و فراگیر او است. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۸: | ||
[[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]] | [[پرونده:1368299.jpg|بندانگشتی|right|100px|[[علی رضا رجالی تهرانی]]]] | ||
::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::[[حجت الاسلام و المسلمین]] '''[[علی رضا رجالی تهرانی]]'''، در کتاب ''«[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«[[پیروزی]] هر [[انقلاب]] و هر فعالیت [[اجتماعی]] به یک سلسله شرایط و موقعیتهای عینی و خارجی بستگی دارد که بدون فراهم شدن آن شرایط نمیتواند به هدفش برسد. اگرچه قسمتی از شرایط و موقعیتهای [[انقلاب مهدی]]{{ع}} آسمانی و خدایی است و جنبه آسمانی دارد، امّا اجرای کلّی [[مأموریت]] وی، به گرد آمدن شرایط عینی و خارجی وابسته است. همانگونه که [[آسمان]] چشم به راه ماند تا پنج قرن از جاهلّیت بگذرد، و آنگاه ندای آخرین [[رسالت]] آسمانی را از سوی [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} بشنود؛ این [[انتظار]]، یعنی اجرای [[برنامه الهی]] هم مستلزم تحقّق موقعیتهای عینی و خارجی است، یا عواملی است مانند محیط مساعد و فضای عمومی مناسب و یا بعضی ویژگیهای جزیی که جنبش دگرگونی بخش از لابهلای پیچ و خمهای جزیی، در جستجوی آن است. [[سنت]] تغییرناپذیر [[خداوند سبحان]]، بر این است که اجرای [[انقلاب اسلامی]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز به موقعیتهای خارجی و پذیرندهای که محیط مساعد و فضای عمومی را برای [[درک]] و پذیرش [[انقلاب]] آماده میسازد، وابسته باشد، و به همین [[دلیل]] هم بود که [[اسلام]] پس از گذشت چندین سده از پایان یافتن کار [[انبیای پیشین]] و ایجاد خلأ تلخ چند صدساله، ظاهر شد. [[خداوند]] با همه تواناییاش، در هموار ساختن تمامی مشکلات راه [[رسالت]] [[پیامبر]]، و ایجاد محیط مساعد برای [[ابلاغ]] این [[رسالت]]، نخواست چنین شیوهای را به کار گیرد، بلکه با [[ابتلا]] و [[آزمایش]]، که تکاملبخش انسانند کار کلّی [[انقلاب]] [[الهی]] را به گونهای طبیعی و بر بنیادها و عوامل [[اجتماعی]] صورت داد. البته این ویژگی، [[مانع]] نیست که گهگاه، در پارهای از جزئیات دخالت خداوندی، از راههای غیر عادی انجام پذیرد، زیرا جزئیات در ساختن محیط مساعد نقش اساسی ندارد و فقط گاهی برای حرکت در محیط مناسب، لازمند. یاریها و توجّهات عینیای که [[خداوند متعال]] در لحظات دشوار به [[رهبران الهی]] میفرماید، از اینگونه است، برای پاسداری [[رسالت]] [[ابراهیم]] [[آتش]] [[نمرود]] را بر او سرد و [[سلامت]] میکند، و دست آن مرد [[یهودی]] که با [[شمشیر]] بر بالای سر [[پیامبر]] [[ایستاده]]، از [[حس]] میافتد و [[توانایی]] حرکت و تکان را گم میکند، یا باد شدیدی میوزد و پردههای [[دشمنان]] [[حق]] را که در روز [[خندق]]، [[مدینه]] را محاصره کردهاند، از بیخ و بن برمیاندازد؛ و [[هراس]] در [[دل]] آنها میافکند. امّا همه اینها از یک سلسله امور جزئی و [[کمک]] در لحظاتی [[قاطع]]، فراتر نمیرود، و باید پیش از این کمکها، زمینه و فضایی مساعد برای دگرگونی عمومی موجود باشد. | |||
اکنون در پرتو همین مبانی، و همساز با موقعیتهای عینی و خارجی، موضعگیری [[امام مهدی]]{{ع}} را، بررسی میکنیم. مسلّما [[انقلاب]] [[امام]] نیز، مانند هر دگرگونی [[اجتماعی]] دیگر، از جهت [[اجرا]] به موقعیتهای [[اجتماعی]] بستگی دارد؛ که باید همساز با آن موقعیتهای معین، پیش آید. زیرا [[حضرت مهدی|امام مهدی]]{{ع}} خود را برای اقدامی [[اجتماعی]] و در سطحی محدود، آماده نکرده، بلکه رسالتی که از سوی [[خداوند]] برای او تعیین شده، دگرگون ساختن همهجانبه [[گیتی]] میباشد، به صورتی که همه افراد [[بشر]] از تاریکیهای [[ستم]] و [[بیداد]]، به فروغ [[دادگری]] راه یابند. | اکنون در پرتو همین مبانی، و همساز با موقعیتهای عینی و خارجی، موضعگیری [[امام مهدی]]{{ع}} را، بررسی میکنیم. مسلّما [[انقلاب]] [[امام]] نیز، مانند هر دگرگونی [[اجتماعی]] دیگر، از جهت [[اجرا]] به موقعیتهای [[اجتماعی]] بستگی دارد؛ که باید همساز با آن موقعیتهای معین، پیش آید. زیرا [[حضرت مهدی|امام مهدی]]{{ع}} خود را برای اقدامی [[اجتماعی]] و در سطحی محدود، آماده نکرده، بلکه رسالتی که از سوی [[خداوند]] برای او تعیین شده، دگرگون ساختن همهجانبه [[گیتی]] میباشد، به صورتی که همه افراد [[بشر]] از تاریکیهای [[ستم]] و [[بیداد]]، به فروغ [[دادگری]] راه یابند. | ||
خط ۱۰۸: | خط ۱۱۱: | ||
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]] | [[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]] | ||
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«علت تأخیر فرج آقا و مولای ما امام زمان {{ع}} به خود انسانها باز میگردد، زیرا تشکیل حکومت عدل و توحیدی در سطح جهان، عمدتاً احتیاج به شرایط و آمادگیهای لازم از طرف خود مردم دارد، از قبیل اینکه: | |||
:::::#مردم مفهوم عدل را بدانند. | :::::#مردم مفهوم عدل را بدانند. | ||
:::::#به حدّی برسند که از جان و دل خواهان عدل باشند. | :::::#به حدّی برسند که از جان و دل خواهان عدل باشند. | ||
خط ۱۲۰: | خط ۱۲۴: | ||
[[پرونده:151872.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:151872.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::آقای '''[[محمد باقریزاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در اینباره گفته است: | ::::::آقای '''[[محمد باقریزاده اشعری]]'''، در کتاب ''«[[از امام مهدی بیشتر بدانیم (کتاب)|از امام مهدی بیشتر بدانیم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«اصلیترین حکمت تأخیر در قیام مهدوی، فراهم نشدن زمینه فرهنگی در سطح جهانی برای تحقق آن است. به سخن دیگر، مهمترین عامل مؤثر انسانی در رخداد این قیام، آمادگی فکری و وحدت نگرش همه اقوام و ملل انسانی درباره مدیریت جهان به وسیله انسان کامل است و تا زمانی که این محقق نگردد، قیام به تأخیر خواهد افتاد یا رخ نخواهد داد. | |||
در توضیح این حکمت، باید توجه داشت که در قیام [[امام مهدی]] {{ع}}، دو عنصر مهم و مؤثر وجود دارد: | در توضیح این حکمت، باید توجه داشت که در قیام [[امام مهدی]] {{ع}}، دو عنصر مهم و مؤثر وجود دارد: | ||
خط ۱۳۴: | خط ۱۳۹: | ||
[[پرونده:1368303.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]] | [[پرونده:1368303.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]]] | ||
::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::'''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسشها و پاسخها (کتاب)|مهدویت پرسشها و پاسخها]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«مهمترین عامل تأخیر [[ظهور]] حضرت، آماده نبودن جهان برای پذیرش حکومت الهی [[امام زمان]] {{ع}} است، زیرا [[سنت]] الهی بر این است که در صورت آمادگی بندگان، لطف و عنایت خود را از آنان دریغ نکند. ضمن اینکه هیچگاه این امر اجباری نیز نخواهد بود؛ بلکه وعدههای الهی در صورت انتخاب و اختیار مردم تحقق خواهد یافت. در منابع دینی به منظور ایجاد چنین آمادگی و گسترش آن، [[ائمه]] {{عم}} به جامعه شیعی توصیه کردهاند که در عصر [[غیبت]]، همواره حالت [[انتظار]] و آمادگی برای [[ظهور]] و یاری آن حضرت را داشته باشند و زمینههای دعوت و استقبال از ایشان را در جامعه پدید آورند. به همین جهت در فرهنگ شیعی، عصر [[غیبت]] را عصر [[انتظار]] به حساب میآورند. | |||
[[امام سجاد]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ}}<ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۵۲ باب فضل انتظار الفرج و فضل الشیعه فی زمان الغیبه، ص ۱۲۲</ref> مردمی که در [[زمان غیبت]] مهدی {{ع}} به سر میبرند و معتقد به [[امامت]] وی هستند و خود را آماده [[ظهور]] او کردهاند، بهتر و شایستهتر از مردم هر زمان دیگرند. | [[امام سجاد]] {{ع}} میفرماید: {{متن حدیث|إِنَّ أَهْلَ زَمَانِ غَیْبَتِهِ الْقَائِلُونَ بِإِمَامَتِهِ الْمُنْتَظِرُونَ لِظُهُورِهِ أَفْضَلُ أَهْلِ کُلِّ زَمَانٍ}}<ref>[[بحار الانوار (کتاب)|بحار الانوار]]، ج ۵۲ باب فضل انتظار الفرج و فضل الشیعه فی زمان الغیبه، ص ۱۲۲</ref> مردمی که در [[زمان غیبت]] مهدی {{ع}} به سر میبرند و معتقد به [[امامت]] وی هستند و خود را آماده [[ظهور]] او کردهاند، بهتر و شایستهتر از مردم هر زمان دیگرند. | ||
خط ۱۴۴: | خط ۱۵۰: | ||
[[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | [[پرونده:1402.jpg|100px|right|بندانگشتی|]] | ||
::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در اینباره گفتهاند: | ::::::نویسندگان کتاب ''«[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]»'' در اینباره گفتهاند: | ||
«شاید بتوان گفت یکی از شرایط عمده برای [[ظهور]]، وجود یاورانی است که همراه [[امام]]، بار [[قیام]] را بر دوش بکشند و تا آخر، از [[همراهی]] و [[یاری]] [[رهبر]] خود دست برندارند و او را تنها نگذارند. [[سدیر صیرفی]] در گفت وگویی با [[امام صادق]]{{ع}} درباره عدم [[قیام]] میگوید: "[[حضرت]]، مرا به خارج [[مدینه]] برد تا آن که وقت [[نماز]]، در محلی پیاده شدیم. [[امام صادق]]{{ع}} به [[جوانی]] که در آن نزدیکی بز میچراند، نگاهی کرد و فرمود: ای [[سدیر]]! به [[خدا]] قسم! اگر [[پیروان]] من، به تعداد این بزها بودند، بر جای نمینشستم و [[قیام]] میکردم. [[سدیر]] گوید: بعد از تمام شدن [[نماز]]، حیوانات آن گله را شمردم و یافتم که عدد آنها از هفده [[تجاوز]] نمیکند.<ref>کافی، ج ۲، ص۲۴۲، ح ۴.</ref>. تحقّق این شرط، لازم است؛ ولی کافی نیست؛ بلکه باید زمینههای دیگر نیز فراهم شود. از جمله آن شرایط، قابلیت [[مردم]] برای پذیرش [[دولت]] [[حق]] است، به این معنا که عموم [[مردم]] و [[جامعه بشری]] نه گروهی خاص و در منطقهای خاص؛ باید به درجهای از [[معرفت]] برسند که دریابند [[حکومتها]] و مکاتب ساخته [[بشر]]، جوابگوی [[نیاز]] [[مردم]] نیست و به وسیله اینها، [[سعادت]] و [[عدالت]] واقعی به [[بشر]] هدیه نمیشود. | |||
:::::*خلاصه آن که [[مردم]]، خود باید [[ظهور]] [[عدالت]] را بخواهند و جهانیان را با زیباییهای [[دوران ظهور]] آشنا کنند و [[روحیه]] [[عدالت]]طلبی و [[ظلم]] ستیزی را همه جا گسترش دهند. مرحوم [[خواجه طوسی]]، در کتاب تجرید الاعتقاد، [[علت]] [[غیبت امام]] را کوتاهی [[مردم]] میداند؛ چرا که [[اعمال]] و [[کردار]] [[مردم]]، باعث شد [[امام]] از میان [[مردم]] برود؛ بنابراین، [[مردم]] باید از راه غلطی که رفتهاند، برگردند و [[امام]] را بخواهند، تا [[ظهور]] صورت گیرد.<ref>از همین رو، [[شیخ صدوق]] در مقدمه کتاب کمال الدین میگوید: "ظهور حجتهای الهی در مقام پیشوایی خود، بر سبیل امکان و تدبیر، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال مردم طوری باشد که [[امام]] بتواند تدبیر و رهبری اولیایش را بر عهده بگیرد _ یعنی مردم حاضر باشند حرف او را بپذیرند، و او بتواند اراده خدا را پیاده کند _ ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونهای باشد که [[امام]] نتواند تدبیر در رهبری اولیایش را بر عهده بگیرد و حکمت الهی، موجب پنهانی او گردد و تدبیر نیز آن را اقتضا کند، خداوند او را در پشت پرده [[غیبت]]، نهان میسازد، تا زمانی که وقت مناسب فرا رسد.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۲۰۰-۲۰۱.</ref>. | :::::*خلاصه آن که [[مردم]]، خود باید [[ظهور]] [[عدالت]] را بخواهند و جهانیان را با زیباییهای [[دوران ظهور]] آشنا کنند و [[روحیه]] [[عدالت]]طلبی و [[ظلم]] ستیزی را همه جا گسترش دهند. مرحوم [[خواجه طوسی]]، در کتاب تجرید الاعتقاد، [[علت]] [[غیبت امام]] را کوتاهی [[مردم]] میداند؛ چرا که [[اعمال]] و [[کردار]] [[مردم]]، باعث شد [[امام]] از میان [[مردم]] برود؛ بنابراین، [[مردم]] باید از راه غلطی که رفتهاند، برگردند و [[امام]] را بخواهند، تا [[ظهور]] صورت گیرد.<ref>از همین رو، [[شیخ صدوق]] در مقدمه کتاب کمال الدین میگوید: "ظهور حجتهای الهی در مقام پیشوایی خود، بر سبیل امکان و تدبیر، نسبت به مردم زمان خودشان است. اگر حال مردم طوری باشد که [[امام]] بتواند تدبیر و رهبری اولیایش را بر عهده بگیرد _ یعنی مردم حاضر باشند حرف او را بپذیرند، و او بتواند اراده خدا را پیاده کند _ ظهور آن حجت، لازم خواهد بود و اگر وضع به گونهای باشد که [[امام]] نتواند تدبیر در رهبری اولیایش را بر عهده بگیرد و حکمت الهی، موجب پنهانی او گردد و تدبیر نیز آن را اقتضا کند، خداوند او را در پشت پرده [[غیبت]]، نهان میسازد، تا زمانی که وقت مناسب فرا رسد.</ref>»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۲۰۰-۲۰۱.</ref>. | ||
}} | }} |