پیروزی هر انقلاب و یا هر فعالیت اجتماعی به یک سلسله شرایط و موقعیتهای عینی و خارجی بستگی دارد که بدون فراهم شدن آن شرایط هیچگونه انقلابی محقق نمیشود[۲]. چنانکه چنین تغییر و یا پیروزی برای جامعه ای الهی هم متصور است. اما در جامعۀ الهی تحقق انقلاب و یا پیروزی به واسطۀ دو تغییر میسر میشود: تغییرات اجتماعیالهی و تغییرات عوامل خارجی.
می توان گفت این دو بخش در تشکیل یک حکومت الهی همانگونه که وجودشان لازم است اما کاملا مستقل و بی ارتباط از هم هستند، یعنی ممکن است برای ایجاد انقلابالهی، زمین، تغییرات اجتماعیالهی وجود داشته باشد اما بخش دیگر آن یعنی عوامل خارجی وجود نداشته باشد، چنانکه انقلابپیامبر، بعد از گذشت پنج قرن از جاهلیتمردم آن سرزمین حاصل شد، در حالی که زمینۀ الهی آن یعنی فترتآدمی، خیلی بیشتر نیاز به چنین پیامبری را احساس میکرد، ولی چون، عوامل خارجی مهیا نبود، این انقلاب بعد از گذشت پنج قرن محقق شد. انقلاب مهدوی هم بر همین اساس است، یعنی ایجاد چنین انقلابی علاوه بر اینکه احتیاج به تغییرات اجتماعی ـ الهی دارد، به تغییرات خارجی هم برای محقق شدنش نیازمند است[۳].
مهمترین عامل تأخیر ظهورحضرت، آماده نبودن جهان برای پذیرش حکومتالهیامام زمان(ع) است[۴]. چنانکه در روایتی، سدیر صیرفی نقل میکند از امام صادق(ع) درباره عدم قیامش در مقابل ظلم حاکم سوال کردم، امام برای پاسخ به این سوال مرا به خارج مدینه برد، هنگام نماز، در محلی پیاده شدیم. امام صادق(ع) به جوانی که در آن نزدیکی مشغول چراندن بزهایش بود، نگاهی کرد و فرمود: «ای سدیر! به خدا قسم! اگر پیروان من، به تعداد این بزها بودند، بر جای نمینشستم و قیام میکردم. سدیر میگوید: بعد از تمام شدن نماز، حیوانات آن گله را شمردم و متوجه شدم عدد آن بزها بیشتر از هفده راس نبود»[۵].[۶]
نبود تجهیزات پیشرفته
عده ای معتقدند علت تاخیر قیام امام عصر(ع) به این خاطر است که با گذشت زمان، ابزار آلات جنگی، بسیار پیشرفته خواهد شد و این امذ سبب میشود امام با سرعت بیشتری به هدفش که همان حکومت عدل جهانی است برسد زیرا مبارزه با سلاح پیشرفته کمک بسیاری برای نابودی دشمنانعدل و عدالت خواهد کرد. عده ای این نظریه را درست ندانسته و قائلند سلاحهای پیشرفتۀ مادی بدون وجود روحیۀ جهادی در مقابل دشمنان به هیچ وجه نمیتواند کمکی برای قیام امام عصر(ع) محسوب شود، چراکه در طول تاریخ کاخهای بزرگ مادی وجود داشتند که با اولین تلنگر فرور ریختند و این امر به این خاطر بود که محافظان این کاخها هیچ پشتوانۀ روحی برای حفظ این کاخها در وجودشان نمیدیدند[۷].
عامل خارجی دیگری که سبب تاخیر امر ظهور میشود، ابتلاء و آزمایشمنتظرین به وسیلۀ ابزار طبیعی است؛ چراکه ابتلاء و آزمایش، هرچند موجب تاخیر در امر ظهور میشود ولی نقش بسیار مهمی در تکاملآدمی دارد. البته این ویژگی، به این معنا نیست که در همۀ موارد نقش غیر طبیعیالهی وجود نداشته باشد، بلکه در مواردی براساس ایجاب شرایط، از راههای غیر عادی هم استفاده میشود، چنانکه در مبارزات انقلابی پیامبر، حصر مدینه به وسیلۀ کفار و دشمنان اسلام به واسطۀ گرد بادی شدید از هم پاشید؛ همچنین سرد شدن و گلستان آتشنمرود برای ابراهیم و بی حرکت شدن شمشیری که بر روی پیامبر توسط یهودی پیمانشکن کشیده شد، همه این امور نشانگر وجود عوامل غیر طبیعی است اما باید توجه داشت، تمامی این موارد فقط در موارد جزئی اتفاق میافتد و در زمانی که زمینه و شرایط برای اصلاحات عمومی کاملا آماده است کمکهای ماورائی، صورت طبیعی به خود میگیرد و با واقعیتهای خارجی مطابقت میکند[۸].
از جمله عواملی که سبب تاخیر امر ظهور میشود نشناختن مفهوم عدل توسط مردم است، چراکه این نشاختن سبب میشود مردم، از جان و دل، منتظرعدالت گر واقعی نباشند[۹]؛ در واقع در یک بیان کلی میتوان گفت، عموم مردم و جامعۀ بشری باید به درجهای از معرفت برسند که متوجه شوند تمام حکومتهای ساختگی بشر غیر عادلانه است و نمیتواند، سعادت و عدالت واقعی را به بشر هدیه دهند[۱۰].
در مجموع میتوان گفت آماده نبودن منتظران یکی از اصلی ترین عوامل تاخیر امر ظهورحضرت است، چنانکه در توقیعی که امام عصر(ع) برای شیخ مفید فرستادند فرمودند: «اگر شیعیان ما (که خداوندتوفیق طاعتشان دهد) در راه ایفای پیمانی که بر دوش دارند، همدل میشدند، توفیقملاقات ما از ایشان به تأخیر نمیافتاد، و سعادتدیدار ما زودتر نصیب آنها میشد، دیداری بر مبنای شناختی عمیق و صداقتی از آنان نسبت به ما. علت مخفی شدن ما از آنها چیزی جز آنچه که از اعمال آنها به ما میرسد نیست در حالی که ما توقّع انجام چنین اعمالی را از آنها نداریم»[۱۵].[۱۶]
در زمینه تاخیر ظهور عده ای به دلیل برداشت اشتباه از روایات قائلند امر قیام امام حاصل نمیشود مگر اینکه جهان از ظلم و ستم پر شود و هر مقابله ای با ظلم و ستم سبب طولانی شدن امر فرج خواهد شد، بنابراین این عده معتقدند عامل اصلی حصول قیام امام پر شدن زمین از ظلم و ستم است. در جواب این نظریه چندین پاسخ داده شده است:
ظلم و ستمی که امروزه در گسترۀ عظیمی از زمین بر مستضعفان و بینوایان میرود و تهاجم وسیعی که علیه ارزشهای الهی میشود، شاید در تاریخ کمنظیر باشد چنانکه شکنجههای وحشیانهای که بر مسلمانان در زندانهای اسرائیلاعمال میشود، از محدودۀ بیان بیرون است، در حالی که چنین ظلم و شکنجههایی بسیار وحشتناکتر و فراتر از پرشدن زمین از ظلم و جور است[۱۹].
در روایات آمده است امام عصر(ع)زمین را از عدل و داد پر میکند، همانگونه که زمین، از ظلم و ستم پر شده بود، تعبیر به معنای این نیست که باید در زمینظلم و ستم فراوان شود تا فرج اما عصر محقق شود، بلکه این تعبیر به این معناست که امام به وسیلۀ مبارزه با ظلم و ستم، همانگونه که زمین از ظلم و جور پرشده بود آن را از عدل و داد لبریز میکند، چنانکه روایت: «یَخْرُجُ عَلَی حِینِ غَفْلَةٍ مِنَ النَّاسِ وَ إِمَاتَةٍ مِنَ الْحَقِّ وَ إِظْهَارٍ مِنَ الْجَوْرِ وَ اللَّهِ لَوْ لَمْ یَخْرُجْ لَضُرِبَ عُنُقُهُ یَفْرَحُ لِخُرُوجِهِ أَهْلُ السَّمَاءِ وَ سُکَّانُهَا یَمْلَأُ الْأَرْضَ عَدْلًا کَمَا مُلِئَتْ جَوْراً وَ ظُلْماً»[۲۰]، ثابت کنندۀ همین مطلب است[۲۱].