پرش به محتوا

ادوار مختلف فقه سیاسی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - 'مقطع' به 'مقطع')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
خط ۲۲: خط ۲۲:


بنابر این معیار، می‌توان فقه سیاسی را دست‌کم به پنج دوره تقسیم کرد:
بنابر این معیار، می‌توان فقه سیاسی را دست‌کم به پنج دوره تقسیم کرد:
:::::*'''دوره [[حاکمیت تشیع]]''': این دوره مشخصاً دوران [[حکومت نبوی]] و [[علوی]] است و آثار به جا مانده از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} در زمینه مملکت‌داری بخشی از فقه سیاسی به‌شمار می‌رود. منشور امام علی{{ع}} به [[مالک اشتر]] و نامه‌های فراوان [[حضرت]] به کارگزارانش از منابع [[اندیشه]] و فقه سیاسی در این دوره است. این دوره “عصر [[حاکمیت]] فقه سیاسی شیعه” است. [[شیعه]] در این دوره نه تنها [[منزوی]] نبود، بلکه [[قدرت سیاسی]] را در [[اختیار]] داشت و نمونه‌ای از حاکمیت مطلوب [[دینی]] را به نمایش گذاشت و الگویی برای [[دولت‌ها]] و ملت‌های دیگر بود. حکومت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} دوران طلایی [[پیروان]] پیامبر{{صل}} و [[اهل‌بیت]] آن حضرت است. [[میراث]] مکتوب به جا مانده از این دوران که غالباً به [[حضرت علی]]{{ع}} تعلق دارد و تاریخ مضبوطِ این مقطع، با وجود آنکه قلم در دست [[مخالفان تشیع]] بوده، افتخاری در [[تاریخ شیعه]] به‌شمار می‌رود. سخنان پیشوای [[شیعیان]] در دوران [[اقتدار]] و [[حاکمیت]] و [[سیره عملی]] او در [[اداره جامعه]] در دوران [[حکومت]] پنج‌سالۀ الگویی برای [[بشریت]] است. نه تنها شیعیان و [[مسلمانان]]، بلکه انسان‌های [[آزاده]] به چنین [[حکومتی]] در [[حفظ]] و حراست از [[حقوق مردم]] و پاسداشت ارزش‌های [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] [[مباهات]] می‌کنند<ref>نگارش اثر نفیس صوت العدالة الانسانیة نوشته دانشمند مسیحی، جرج جرداق، تنها یک نمونه و شاهد بر این مدعاست.</ref>.
*'''دوره [[حاکمیت تشیع]]''': این دوره مشخصاً دوران [[حکومت نبوی]] و [[علوی]] است و آثار به جا مانده از [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام علی]]{{ع}} در زمینه مملکت‌داری بخشی از فقه سیاسی به‌شمار می‌رود. منشور امام علی{{ع}} به [[مالک اشتر]] و نامه‌های فراوان [[حضرت]] به کارگزارانش از منابع [[اندیشه]] و فقه سیاسی در این دوره است. این دوره “عصر [[حاکمیت]] فقه سیاسی شیعه” است. [[شیعه]] در این دوره نه تنها [[منزوی]] نبود، بلکه [[قدرت سیاسی]] را در [[اختیار]] داشت و نمونه‌ای از حاکمیت مطلوب [[دینی]] را به نمایش گذاشت و الگویی برای [[دولت‌ها]] و ملت‌های دیگر بود. حکومت [[امیرمؤمنان علی]]{{ع}} دوران طلایی [[پیروان]] پیامبر{{صل}} و [[اهل‌بیت]] آن حضرت است. [[میراث]] مکتوب به جا مانده از این دوران که غالباً به [[حضرت علی]]{{ع}} تعلق دارد و تاریخ مضبوطِ این مقطع، با وجود آنکه قلم در دست [[مخالفان تشیع]] بوده، افتخاری در [[تاریخ شیعه]] به‌شمار می‌رود. سخنان پیشوای [[شیعیان]] در دوران [[اقتدار]] و [[حاکمیت]] و [[سیره عملی]] او در [[اداره جامعه]] در دوران [[حکومت]] پنج‌سالۀ الگویی برای [[بشریت]] است. نه تنها شیعیان و [[مسلمانان]]، بلکه انسان‌های [[آزاده]] به چنین [[حکومتی]] در [[حفظ]] و حراست از [[حقوق مردم]] و پاسداشت ارزش‌های [[اجتماعی]] و [[اخلاقی]] [[مباهات]] می‌کنند<ref>نگارش اثر نفیس صوت العدالة الانسانیة نوشته دانشمند مسیحی، جرج جرداق، تنها یک نمونه و شاهد بر این مدعاست.</ref>.


روایاتی که از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} درباره [[سیاست]] و حکومت [[نقل]] شده، همچنین [[نامه‌ها]]، دستورالعمل‌ها، فرمان‌های حکومتی و سخنرانی‌های [[سیاسی]] که از ایشان نقل شده، همگی [[میراث]] [[فقه سیاسی]] در این دوره به‌شمار می‌روند، هر چند تعبیر دقیق‌تر آن است که میراث این دوره در شمار منابع فقه سیاسی است که در ادوار بعدی مورد استناد و [[استنباط]] [[احکام]] فقه سیاسی قرار گرفته است<ref>به عنوان نمونه ر.ک: پیوست دوم: حقوق مقابل دولت و ملت در نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۷.</ref>.
روایاتی که از [[رسول خدا]]{{صل}} و [[امیرمؤمنان]]{{ع}} درباره [[سیاست]] و حکومت [[نقل]] شده، همچنین [[نامه‌ها]]، دستورالعمل‌ها، فرمان‌های حکومتی و سخنرانی‌های [[سیاسی]] که از ایشان نقل شده، همگی [[میراث]] [[فقه سیاسی]] در این دوره به‌شمار می‌روند، هر چند تعبیر دقیق‌تر آن است که میراث این دوره در شمار منابع فقه سیاسی است که در ادوار بعدی مورد استناد و [[استنباط]] [[احکام]] فقه سیاسی قرار گرفته است<ref>به عنوان نمونه ر.ک: پیوست دوم: حقوق مقابل دولت و ملت در نهج‌البلاغه، خطبه ۲۰۷.</ref>.


'''دوران [[تقیه]]''': این دوره از عصر [[بنی‌امیه]] آغاز شد و تا [[زمان]] استقرار یک [[دولت شیعی]] تداوم داشته است. جریان کلی [[تشیع]] و [[فقیهان]] [[شیعه]] در تعامل با حکومت‌های [[اهل‌سنت]] بر حفظ موجودیت شیعه و جلوگیری از اضمحلال این گروه بوده است. چون اقلیتی بوده که نه [[مشروعیت]] [[حکومت‌ها]] را قبول داشته و نه با [[ظلم]] و ستمی که بر [[مردم]] می‌رفته، کنار می‌آمده است. از این‌رو، فضا برای قلع و قمع آنان کاملاً فراهم بود و [[دولت‌ها]] برای ریشه‌کن کردن این [[طایفه]] همواره به دنبال [[فرصت]] بوده‌اند، به‌ویژه در دوران بنی‌امیه و [[بنی‌عباس]]، گاه اظهار تشیع و [[محبت]] [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} به بهای [[جان]] آنان تمام می‌شد. شیعیان پیش از رسمیت [[مذهب شیعه]] در [[ایران]] در عصر [[صفویه]] و [[رهایی]] از [[انزوا]] و [[محرومیت]]، به‌ویژه در دوران حاکمیت تیموریان در نهایت [[ضعف]] و [[مظلومیت]] به سر می‌بردند و از اظهار [[عقیده]] خویش بیمناک بودند<ref>افندی اصفهانی، گزارشی از کتاب فیروزه شجاعیه به جهت سده سنیه سلطان حسینیه، به کوشش رسول جعفریان، ص۷، ۳۰ و ۳۸.</ref>. [[فقه سیاسی]] هم در چنین جو و فضایی مطرح بوده است. مباحثی چون: [[مشروعیت]] [[اجرای حدود]]، [[همکاری]] با [[سلطان جائر]]، قبول [[منصب]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] در [[دولت جائر]]، مشروعیت یا عدم مشروعیت پرداخت [[خراج]] به سلطان جائر، جواز یا عدم جواز دریافت جوائز [[سلطان]] و مسائلی مانند این.
'''دوران [[تقیه]]''': این دوره از عصر [[بنی‌امیه]] آغاز شد و تا [[زمان]] استقرار یک [[دولت شیعی]] تداوم داشته است. جریان کلی [[تشیع]] و [[فقیهان]] [[شیعه]] در تعامل با حکومت‌های [[اهل‌سنت]] بر حفظ موجودیت شیعه و جلوگیری از اضمحلال این گروه بوده است. چون اقلیتی بوده که نه [[مشروعیت]] [[حکومت‌ها]] را قبول داشته و نه با [[ظلم]] و ستمی که بر [[مردم]] می‌رفته، کنار می‌آمده است. از این‌رو، فضا برای قلع و قمع آنان کاملاً فراهم بود و [[دولت‌ها]] برای ریشه‌کن کردن این [[طایفه]] همواره به دنبال [[فرصت]] بوده‌اند، به‌ویژه در دوران بنی‌امیه و [[بنی‌عباس]]، گاه اظهار تشیع و [[محبت]] [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} به بهای [[جان]] آنان تمام می‌شد. شیعیان پیش از رسمیت [[مذهب شیعه]] در [[ایران]] در عصر [[صفویه]] و [[رهایی]] از [[انزوا]] و [[محرومیت]]، به‌ویژه در دوران حاکمیت تیموریان در نهایت [[ضعف]] و [[مظلومیت]] به سر می‌بردند و از اظهار [[عقیده]] خویش بیمناک بودند<ref>افندی اصفهانی، گزارشی از کتاب فیروزه شجاعیه به جهت سده سنیه سلطان حسینیه، به کوشش رسول جعفریان، ص۷، ۳۰ و ۳۸.</ref>. [[فقه سیاسی]] هم در چنین جو و فضایی مطرح بوده است. مباحثی چون: [[مشروعیت]] [[اجرای حدود]]، [[همکاری]] با [[سلطان جائر]]، قبول [[منصب]] [[اجتماعی]] و [[سیاسی]] در [[دولت جائر]]، مشروعیت یا عدم مشروعیت پرداخت [[خراج]] به سلطان جائر، جواز یا عدم جواز دریافت جوائز [[سلطان]] و مسائلی مانند این.
:::::*'''دوران همکاری با [[سلاطین شیعه]]''': دوره دوم عصر [[حاکمیت]] سلاطین شیعه و [[تمایل]] آنان به همکاری با [[علمای شیعه]] به انگیزه‌های مختلف بود، مانند دوران [[صفویه]] و قاجاریه در [[ایران]]. در این دوره [[فقیهان]] [[امامیه]] با توجه به رسمیت [[مذهب شیعه]] و به‌وجود آمدن فرصتی استثنایی در یکی از کشورهای پهناور [[اسلامی]]، مانند ایران، و با [[هدف]] [[تحکیم]] پایه‌های [[تشیع]] و نشر و گسترش آموزه‌های [[شیعی]] و [[شعائر مذهبی]]، [[حفظ]] و احیای [[اماکن مذهبی]] و [[مشاهد مشرفه]] و مدارس [[علوم دینی]] دستِ همکاری به سلاطین شیعه دادند. در پرتو این همکاری توانستند مانع [[ستم]] بی‌حد و [[حصر]] [[سلاطین]] و کارگزارانشان در شهرهای مختلف شوند و [[احکام قضایی]] و [[اقتصادی]] [[فقه]] را به مقدار ممکن به [[اجرا]] گذارند. صفویان را از خاستگاه اصلی‌شان، یعنی تصوف دور کردند و در مسیری صحیح و مبتنی بر [[شریعت]] [[هدایت]] نمایند. برای نخستین بار [[تفکر]] نیابتِ سلاطین شیعه از سوی فقیهان امامیه را [[جامه]] عمل بپوشانند. نامه‌های شاه طهماسب صفوی به [[محقق کرکی]] در [[تاریخ]] تشیع بی‌سابقه است. وی در این [[نامه]] با [[صراحت]] محقق را [[نایب امام]] عصر{{ع}} دانسته و [[فرمان]] او را در سرتاسر [[کشور]] فرمان خویش می‌شمارد که [[تخلف]] از آن [[مجازات]] دارد<ref>در این نامه آمده است: “... منشأ حصول این امنیت و مناط وصول بدین نیت و انقیاد و پیروی علمای دین است که به دستیاری دانشوی و دین‌گستری صیانت و حفظ شرع سیدالمرسلین نموده، به واسطه هدایت و ارشادشان کافه انام از مضیق ضلالت و گمراهی به ساحت اهتدا توانند رسید و از یمن اقادات کثیرالبرکات‌شان کدورت و تیرگی جهل از صحایف خواطر اهل تقلید زدوده شود، سیما در این زمان کثیر الفیضان عالی شأنی که به رتبه ائمه هدی{{عم}} والثناء اختصاص دارد و متعالی رتبت خاتم المجتهدین، وارث علوم سیدالمرسلین، حارس دین امیرالمؤمنین، {{عربی|قبله الاتقیاء المخلصین، قدوة العلماء الراسخین، حجت‌الاسلام والمسلمین، هادی الخلائق الی الطریق المبین، ناصب اعلام الشرع المتین، متبوع اعاظم الولاة فی الاوان، مقتدی کافّه اهل الزمان، مبیّن الحلا و الحرام، نائب الامام{{ع}}، لازال کاسمه العالی علیّا عالیا بقوة القدسیه}}، ایضاح مشکلات قواعد ملت و شرایع حقه نموده،...” (حسّون، شیخ محمد، حیاة المحقق الکرکی، ج۱، ص۴۵۵-۴۵۶).</ref>.
*'''دوران همکاری با [[سلاطین شیعه]]''': دوره دوم عصر [[حاکمیت]] سلاطین شیعه و [[تمایل]] آنان به همکاری با [[علمای شیعه]] به انگیزه‌های مختلف بود، مانند دوران [[صفویه]] و قاجاریه در [[ایران]]. در این دوره [[فقیهان]] [[امامیه]] با توجه به رسمیت [[مذهب شیعه]] و به‌وجود آمدن فرصتی استثنایی در یکی از کشورهای پهناور [[اسلامی]]، مانند ایران، و با [[هدف]] [[تحکیم]] پایه‌های [[تشیع]] و نشر و گسترش آموزه‌های [[شیعی]] و [[شعائر مذهبی]]، [[حفظ]] و احیای [[اماکن مذهبی]] و [[مشاهد مشرفه]] و مدارس [[علوم دینی]] دستِ همکاری به سلاطین شیعه دادند. در پرتو این همکاری توانستند مانع [[ستم]] بی‌حد و [[حصر]] [[سلاطین]] و کارگزارانشان در شهرهای مختلف شوند و [[احکام قضایی]] و [[اقتصادی]] [[فقه]] را به مقدار ممکن به [[اجرا]] گذارند. صفویان را از خاستگاه اصلی‌شان، یعنی تصوف دور کردند و در مسیری صحیح و مبتنی بر [[شریعت]] [[هدایت]] نمایند. برای نخستین بار [[تفکر]] نیابتِ سلاطین شیعه از سوی فقیهان امامیه را [[جامه]] عمل بپوشانند. نامه‌های شاه طهماسب صفوی به [[محقق کرکی]] در [[تاریخ]] تشیع بی‌سابقه است. وی در این [[نامه]] با [[صراحت]] محقق را [[نایب امام]] عصر{{ع}} دانسته و [[فرمان]] او را در سرتاسر [[کشور]] فرمان خویش می‌شمارد که [[تخلف]] از آن [[مجازات]] دارد<ref>در این نامه آمده است: “... منشأ حصول این امنیت و مناط وصول بدین نیت و انقیاد و پیروی علمای دین است که به دستیاری دانشوی و دین‌گستری صیانت و حفظ شرع سیدالمرسلین نموده، به واسطه هدایت و ارشادشان کافه انام از مضیق ضلالت و گمراهی به ساحت اهتدا توانند رسید و از یمن اقادات کثیرالبرکات‌شان کدورت و تیرگی جهل از صحایف خواطر اهل تقلید زدوده شود، سیما در این زمان کثیر الفیضان عالی شأنی که به رتبه ائمه هدی{{عم}} والثناء اختصاص دارد و متعالی رتبت خاتم المجتهدین، وارث علوم سیدالمرسلین، حارس دین امیرالمؤمنین، {{عربی|قبله الاتقیاء المخلصین، قدوة العلماء الراسخین، حجت‌الاسلام والمسلمین، هادی الخلائق الی الطریق المبین، ناصب اعلام الشرع المتین، متبوع اعاظم الولاة فی الاوان، مقتدی کافّه اهل الزمان، مبیّن الحلا و الحرام، نائب الامام{{ع}}، لازال کاسمه العالی علیّا عالیا بقوة القدسیه}}، ایضاح مشکلات قواعد ملت و شرایع حقه نموده،...” (حسّون، شیخ محمد، حیاة المحقق الکرکی، ج۱، ص۴۵۵-۴۵۶).</ref>.


افزون بر آن، از دوران دشوار [[تقیّه]] خارج شده و با پشتوانه [[قدرت سیاسی]]، [[مکتب]] [[شیعه]] و [[پیروان]] آن را از تعرض دولت‌های [[بیگانه]] و [[سلاطین]] [[عثمانی]] [[حفظ]] کنند. اینکه [[فقیهان]] شیعه چه [[میزان]] به اهداف خویش دست یافتند، موضوعی درخور [[تأمل]] و تحقیق است، اما آنان برای [[خدمت]] به [[مذهب]] و پیروان آنکه در طول قرن‌های متمادی در [[مظلومیت]] و [[محرومیت]] به سر برده بودند، قدم به میدان [[سیاست]] و [[همکاری]] با سلاطین نهادند. [[نارضایتی]] تعدادی از فقیهان مشهور آن عصر از [[ارتباط]] با سلاطین از نظر اختلاط با [[اهل]] [[دنیا]] و شکوه از اثرناپذیری [[صاحبان قدرت]]، نشان از وجود آسیب‌های همکاری با سلاطین دارد<ref>ر.ک: خوانساری، روضات الجنات، ص۳۴۳، توصیه شیخ عبدالصمد عاملی که هفت سال شیخ الاسلام پایتخت ایران بود، به هرات رفته و سپس مقیم بحرین شد، به فرزندش شیخ بهایی؛ شیخ بهایی، کشکول، ج۱، ص۲۱۳، شکوه نویسنده از اختلاط با پادشاهان.</ref>.
افزون بر آن، از دوران دشوار [[تقیّه]] خارج شده و با پشتوانه [[قدرت سیاسی]]، [[مکتب]] [[شیعه]] و [[پیروان]] آن را از تعرض دولت‌های [[بیگانه]] و [[سلاطین]] [[عثمانی]] [[حفظ]] کنند. اینکه [[فقیهان]] شیعه چه [[میزان]] به اهداف خویش دست یافتند، موضوعی درخور [[تأمل]] و تحقیق است، اما آنان برای [[خدمت]] به [[مذهب]] و پیروان آنکه در طول قرن‌های متمادی در [[مظلومیت]] و [[محرومیت]] به سر برده بودند، قدم به میدان [[سیاست]] و [[همکاری]] با سلاطین نهادند. [[نارضایتی]] تعدادی از فقیهان مشهور آن عصر از [[ارتباط]] با سلاطین از نظر اختلاط با [[اهل]] [[دنیا]] و شکوه از اثرناپذیری [[صاحبان قدرت]]، نشان از وجود آسیب‌های همکاری با سلاطین دارد<ref>ر.ک: خوانساری، روضات الجنات، ص۳۴۳، توصیه شیخ عبدالصمد عاملی که هفت سال شیخ الاسلام پایتخت ایران بود، به هرات رفته و سپس مقیم بحرین شد، به فرزندش شیخ بهایی؛ شیخ بهایی، کشکول، ج۱، ص۲۱۳، شکوه نویسنده از اختلاط با پادشاهان.</ref>.
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش