سهیل بن عمرو عامری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'مسند خلافت' به 'مسند خلافت'
جز (جایگزینی متن - '</div> <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">' به '</div>') |
جز (جایگزینی متن - 'مسند خلافت' به 'مسند خلافت') |
||
خط ۱۳۲: | خط ۱۳۲: | ||
==سهیل و [[خلیفه دوم]]== | ==سهیل و [[خلیفه دوم]]== | ||
روزی که خلیفه دوم بر [[مسند | روزی که خلیفه دوم بر [[مسند خلافت]] تکیه زده و [[عطایا]] را بر حسب سابقه در [[اسلام]] معین کرد، چون به [[صفوان بن امیه]] و [[حارث بن هشام]] و [[سهیل بن عمرو]] کمتر از دیگران بخشید، [آنها] گفتند: [[گمان]] نمیکنیم که از ما بزرگوارتر باشد! [[[عمر]]] گفت: "من بر حسب سابقه در اسلام [[عطا]] میکنم، نه بر حسب [[شرافت]] [[خانوادگی]]". [آنها] گفتند: در این صورت سخنی نیست<ref>تاریخ ابن خلدون، ابن خلدون (ترجمه: آیتی)، ج۱، ص۵۲۹.</ref>. | ||
[[نقل]] شده، روزی جمعی از [[مردم]] کنار [[خانه]] [[عمر بن خطاب]] جمع شده بودند و در آن جمع تعدادی از [[طلقاء]] نیز بودند، از جمله: [[ابوسفیان]]، [[سهیل بن عمرو]] و [[حارث بن هشام]]. پس، دربان عمر بیرون آمده و به [[اهل]] [[بدر]] چون [[صهیب]] و [[بلال]] و [[عمار]] اجازه ورود داد ولی به [[رؤسای قریش]] اجازه ورود نداد. در این حال ابوسفیان گفت: "هرگز مانند چنین روزی را ندیده بودم! به [[بندگان]] اجازه ورود داده شود، در حالی که ما نشستهایم و توجهی به ما نمیشود". سهیل بن عمرو گفت: "اگر ناراحت هستید، برای خود ناراحت باشید! به [[خدا]] قسم، از دست رفتن آن فضیلتی ([[جهاد]]) که آنها به وسیله آن بر شما پیشی گرفتهاند، با ارزشتر از این مکانی است که شما بر در آن [[ایستاده]] و در ورود به آن مسابقه گذاشتهاید". سپس گفت: "ای مردم! اینها به آنچه که میبینید، بر شما پیشی گرفتهاند. به خدا [[سوگند]]، به آن چه اینها به آن [[سبقت]] گرفتهاند، راهی نیست جز این که پیوسته آماده [[جهاد]] باشید. [[امید]] که [[خداوند]] [[شهادت]] را نصیب شما کند". سپس بلند شد و [[راه]] [[شام]] را در پیش گرفت<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۲۸؛ الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[محمد نقی افشار|افشار، محمد نقی]]، [[سهیل بن عمرو - افشار (مقاله)|مقاله «سهیل بن عمرو»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۰۱-۴۰۲.</ref> | [[نقل]] شده، روزی جمعی از [[مردم]] کنار [[خانه]] [[عمر بن خطاب]] جمع شده بودند و در آن جمع تعدادی از [[طلقاء]] نیز بودند، از جمله: [[ابوسفیان]]، [[سهیل بن عمرو]] و [[حارث بن هشام]]. پس، دربان عمر بیرون آمده و به [[اهل]] [[بدر]] چون [[صهیب]] و [[بلال]] و [[عمار]] اجازه ورود داد ولی به [[رؤسای قریش]] اجازه ورود نداد. در این حال ابوسفیان گفت: "هرگز مانند چنین روزی را ندیده بودم! به [[بندگان]] اجازه ورود داده شود، در حالی که ما نشستهایم و توجهی به ما نمیشود". سهیل بن عمرو گفت: "اگر ناراحت هستید، برای خود ناراحت باشید! به [[خدا]] قسم، از دست رفتن آن فضیلتی ([[جهاد]]) که آنها به وسیله آن بر شما پیشی گرفتهاند، با ارزشتر از این مکانی است که شما بر در آن [[ایستاده]] و در ورود به آن مسابقه گذاشتهاید". سپس گفت: "ای مردم! اینها به آنچه که میبینید، بر شما پیشی گرفتهاند. به خدا [[سوگند]]، به آن چه اینها به آن [[سبقت]] گرفتهاند، راهی نیست جز این که پیوسته آماده [[جهاد]] باشید. [[امید]] که [[خداوند]] [[شهادت]] را نصیب شما کند". سپس بلند شد و [[راه]] [[شام]] را در پیش گرفت<ref>اسد الغابه، ابن اثیر، ج۲، ص۳۲۸؛ الاصابه، ابن حجر، ج۳، ص۱۷۸.</ref>.<ref>[[محمد نقی افشار|افشار، محمد نقی]]، [[سهیل بن عمرو - افشار (مقاله)|مقاله «سهیل بن عمرو»]]، [[دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم ج۵ (کتاب)| دایرة المعارف صحابه پیامبر اعظم]]، ج۵، ص:۴۰۱-۴۰۲.</ref> |