پرش به محتوا

عبادت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۵۵: خط ۵۵:
===انحصار تمام حمدها در خداوند متعال===
===انحصار تمام حمدها در خداوند متعال===
دانستیم که مالکیت منحصر در [[خداوند]] است و لازمه انحصار [[مالکیت خداوند]] [[متعال]] این است که [[عبادت]] نیز منحصر در او خواهد بود؛ بلکه با تمام حمدها و ستایش‌ها برای اوست؛ زیرا هیچ موجودی به جز خداوند از خود [[وصف]] کمالی به صورت استقلالی ندارد تا مورد [[حمد]] واقع شود و اگر [[انسان]] کسی را [[ستایش]] می‌کند؛ ستایش دیگران یا به سبب [[انسانیت]] و تحرک ارادی اوست و یا به سبب صفاتی همانند [[علم]]، [[قدرت]]، [[شجاعت]] و... است. چنانچه ستایش به سبب انسانیت و تحرک ارادی باشد، باید گفت انسانیت و تحرک ارادی شخص اعتباری است و اگر ستایش به سبب صفاتی همانند علم، قدرت، شجاعت و... است باید گفت صفاتی مانند علم و... محدود است و آیا انسان شخصی را به خاطر [[محدودیت علم]] و دیگر صفاتش، [[مدح]] می‌کند؟! محدودیت، نقصان است و نمی‌توان نقصان را [[تمجید]] کرد؛ بلکه اگر انسان، عالمی را تمجید می‌کند از آن جهت است که صرف علم او را در نظر گرفته و صرف‌العلم را تمجید و مدح می‌کند. از طرفی صرف‌العلم در عالم [[طبیعت]] امکان ندارد؛ چراکه صرف‌العلم جز در [[حق]] پیدا نمی‌شود، پس ستایش از آنِ اوست و انسان [[خیال]] می‌کند که شخص را ستایش کرده است. همچنین به [[ضرورت عقل]]، محال است کسی را ستایش نمود؛ چراکه از خود، کمالی ندارد تا به واسطه آن کمال ستایش شود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳۴.</ref>. بنابراین وقتی [[خداوند متعال]]، صفات کمالی را حقیقتاً داراست پس [[ستایش]] و [[حمد]] نیز منحصر در او خواهد بود.<ref>[[قاسم بابایی|بابایی، قاسم]]، [[نظام عبادی اسلام - بابایی (مقاله)| مقاله «نظام عبادی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۱۸.</ref>
دانستیم که مالکیت منحصر در [[خداوند]] است و لازمه انحصار [[مالکیت خداوند]] [[متعال]] این است که [[عبادت]] نیز منحصر در او خواهد بود؛ بلکه با تمام حمدها و ستایش‌ها برای اوست؛ زیرا هیچ موجودی به جز خداوند از خود [[وصف]] کمالی به صورت استقلالی ندارد تا مورد [[حمد]] واقع شود و اگر [[انسان]] کسی را [[ستایش]] می‌کند؛ ستایش دیگران یا به سبب [[انسانیت]] و تحرک ارادی اوست و یا به سبب صفاتی همانند [[علم]]، [[قدرت]]، [[شجاعت]] و... است. چنانچه ستایش به سبب انسانیت و تحرک ارادی باشد، باید گفت انسانیت و تحرک ارادی شخص اعتباری است و اگر ستایش به سبب صفاتی همانند علم، قدرت، شجاعت و... است باید گفت صفاتی مانند علم و... محدود است و آیا انسان شخصی را به خاطر [[محدودیت علم]] و دیگر صفاتش، [[مدح]] می‌کند؟! محدودیت، نقصان است و نمی‌توان نقصان را [[تمجید]] کرد؛ بلکه اگر انسان، عالمی را تمجید می‌کند از آن جهت است که صرف علم او را در نظر گرفته و صرف‌العلم را تمجید و مدح می‌کند. از طرفی صرف‌العلم در عالم [[طبیعت]] امکان ندارد؛ چراکه صرف‌العلم جز در [[حق]] پیدا نمی‌شود، پس ستایش از آنِ اوست و انسان [[خیال]] می‌کند که شخص را ستایش کرده است. همچنین به [[ضرورت عقل]]، محال است کسی را ستایش نمود؛ چراکه از خود، کمالی ندارد تا به واسطه آن کمال ستایش شود<ref>امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳۴.</ref>. بنابراین وقتی [[خداوند متعال]]، صفات کمالی را حقیقتاً داراست پس [[ستایش]] و [[حمد]] نیز منحصر در او خواهد بود.<ref>[[قاسم بابایی|بابایی، قاسم]]، [[نظام عبادی اسلام - بابایی (مقاله)| مقاله «نظام عبادی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۱۸.</ref>
==[[اهداف]] [[نظام عبادی]]==
===بررسی علت [[آفرینش]] [[انسان در قرآن]]===
[[قرآن کریم]] [[هدف]] از [[خلقت انسان‌ها]] را [[عبادت]] معرفی کرده و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}}<ref>«و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> حرف «ل» در {{متن قرآن|لِيَعْبُدُون}} به معنای غرض است<ref>قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، ج۱۰، ص۳۸۵.</ref> و بیانگر این معنا است که [[هدف از خلقت انسان]] و [[جن]] منحصراً عبادت است. باید توجه داشت که غرض هر چه باشد امری است که صاحب غرض به وسیله آن استکمال یافته و حاجتش برآورده می‌شود؛ در حالی که [[خدای سبحان]] هیچ جهت [[نقص]] و حاجتی ندارد تا به وسیله آن غرض، نقص خود را جبران نموده و [[حاجت]] خود را تأمین کند. بنابراین خدای سبحان در کارهایی که می‌کند هدفی دارد، اما غرضش ذات خودش است، نه چیزی که خارج از ذاتش باشد، و کاری که [[خداوند]] می‌کند از آن کار [[سود]] و غرضی در نظر دارد، ولی نه سودی که عاید خودش گردد؛ اینجاست که می‌گوییم [[خدای تعالی]] [[انسان]] را آفرید تا [[پاداش]] دهد و معلوم است که [[ثواب]] و پاداش عاید انسان می‌شود، و این انسان است که از آن پاداش منتفع و بهره‌مند می‌گردد، نه خود [[خدا]]؛ زیرا [[خدای عزوجل]] [[بی‌نیاز]] از آن است؛ اما غرضش از ثواب دادن خود ذات متعالش می‌باشد. انسان را بدین جهت [[خلق]] کرد تا پاداش دهد، و بدان جهت پاداش می‌دهد که [[الله]] است. پس پاداش، کمالی است برای فعل خدا، نه برای فاعل فعل که خود خداست. حاصل آنکه، عبادت غرض از [[خلقت انسان]] است و کمالی است که عاید انسان می‌شود<ref>طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۵۸۰.</ref>.<ref>[[قاسم بابایی|بابایی، قاسم]]، [[نظام عبادی اسلام - بابایی (مقاله)| مقاله «نظام عبادی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۱۹.</ref>
===بررسی اهداف نظام عبادی===
[[امام خمینی]] یادآور می‌شود که وقتی سالک إلی الله به این [[حقیقت]] توجه کرد که بنده‌ای است که قبلاً هیچ نبوده<ref>{{متن قرآن|هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا}} «آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟» سوره انسان، آیه ۱.</ref> و فنا و نیستی در وجود او جریان دارد و [[خداوند متعال]] است که به او هستی داده و او را از نشئه عدم به نشئه وجود راه داده؛ چنین سالکی درمی‌یابد که ذاتش فانی و به صورت غیر مستقل و [[عنایت الهی]] است و قابلیت [[تصرف]] ندارد مگر [[باذن الله]]<ref>امام خمینی، تعلیقه بر فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۴۷ {{عربی|اذا فنى عن نفسه ذاتا و صفة و فعلا لا يكون تصرّف و متصرّف و متصرّف فيه الّا من اللّه و للّه و فى اللّه}}.</ref> همچنین سالک باید بداند که او در دار عبادت‌الله واقع است و به دار جزاءالله خواهد رفت. پس سالک وقتی در دنیاست باید بداند که دار [[طبیعت]]، [[مسجد]] [[عبادت]] [[حق]] است و او برای همین مقصد در این نشئه آمده، چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} و چون دار طبیعت را مسجد عبادت یافت و خود را [[معتکف]] در آن دانست، باید به [[آداب]] آن [[قیام]] و از غیر [[تذکّر]] حق صائم شود؛ و از مسجد [[عبودیت]] خارج نشود مگر به قدر [[حاجت]]؛ و با غیر حق انس نگیرد و [[دلبستگی]] به غیر پیدا نکند که اینها خلاف آداب عبادت است<ref>امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۶۴.</ref>.
قابل ذکر است که خداوند متعال [[راز آفرینش]] هستی را دو چیز معرّفی کرد: عبادت [[جن]] و انس که پیش‌تر اشاره رفت و [[معرفت]] [[انسان]] به [[قدرت]] و [[علم خداوند]]. بر همین اساس می‌فرماید: «[[خداوند]] کسی است که [[هفت آسمان]] را آفرید و [[زمین]] را نیز مانند آن، [[فرمان]] او در میان آنها نازل می‌شود تا بدانید که [[خدا]] بر هر چیز تواناست و مسلماً [[علم]] او به همه چیز احاطه دارد»<ref>{{متن قرآن|اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا}} «خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است. فرمان (وی) میان آنها فرود می‌آید تا بدانید که خداوند بر هر کاری تواناست و اینکه دانش خداوند فراگیر همه چیز است» سوره طلاق، آیه ۱۲.</ref>. این دو [[آیه]]، نشان می‌دهند که [[هدف از آفرینش]] ([[جن]] و انس) [[شناخت]] [[خداوند متعال]] در مرحله اول و [[عبادت]] خداوند متعال در مرحله ثانی است؛ بنابراین سالک باید خداوند متعال را بشناسد و بداند چگونه و چه کسی را می‌پرسند<ref>جوادی آملی، تسنیم، ج۱۶، ص۶۲۲.</ref> از همین روی کلمه عبادت در آیه {{متن قرآن|مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} به [[معرفت]] [[تفسیر]] شده است<ref>{{متن حدیث|إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ}} خدا بندگان خودش را خلق نکرد، جز برای اینکه او را بشناسند؛ وقتی که او را شناختند، عبادتش خواهند کرد. نورالثقلین، ج۵، ص۱۳۲.</ref>. [[امام حسین]]{{ع}} می‌فرماید: «ای [[مردم]]، به [[درستی]] که [[خداوند]]، [[بندگان]] را جز برای شناخت خود نیافریده است و هنگامی که او را شناختند عبادتش می‌کنند و زمانی که او را عبادت کردند از [[پرستش]] غیر او [[بی‌نیاز]] می‌گردند»<ref>{{متن حدیث|أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ}}. صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۹، باب ۹، ح۱.</ref>. بنابراین، غرض نهایی از [[خلقت]] همان [[حقیقت]] عبادت است، یعنی این است که [[بنده]] از خود و از هر چیز دیگر [[بریده]]، به یاد [[پروردگار]] خود باشد، و او را ذکر گوید<ref>امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۵.</ref>. همچنین [[قرآن کریم]] گستره عبادت برای [[انسان]] را در همه زمان‌ها و مکان‌ها ثابت می‌کند و بر این [[اندیشه]] [[استوار]] است که انسان تا انسان است نیازمند عبادت است و می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ}}<ref>«و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.</ref> [[یقین]] در [[آیه]] به [[مرگ]] [[تفسیر]] شده و تا زمانی که [[موت]] کلی و فنای مطلق دست نداده [[حقّ]] [[عابد]] است که [[عبادت]] کرده و [[خدا]] را [[پرستش]] کند<ref>امام خمینی، سر الصلادة، ص۸۳.</ref>.<ref>[[قاسم بابایی|بابایی، قاسم]]، [[نظام عبادی اسلام - بابایی (مقاله)| مقاله «نظام عبادی اسلام»]]، [[منظومه فکری امام خمینی (کتاب)|منظومه فکری امام خمینی]]، ص ۴۲۰.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۵٬۸۷۱

ویرایش