عبادت در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

نظام عبادی اسلام، یکی از نظام‌های منشی و رفتاری است که بر پایه مبانی و جهان‌بینی اسلامی استوار است و از جهتی به نظام منشی و از جهت دیگر با نظام کنشی رفتاری ارتباط دارد؛ به همین جهت، نظام عبادی در پایان نظام منشی قرار گرفت تا ارتباط با نظام‌های اجتماعی نیز پیدا کند.

اهل لغت، واژه عبادت را به معنی خضوع[۱]، تذللّ، اطاعت[۲] و غایت تذلّل به کار برده‌اند و عبودیّت که یکی از مشتقات آن است به معنی اظهار فروتنی است. شایان ذکر است که عبادت از جهت معنا رساتر از عبودیت است[۳]. باید توجه داشت که صرف خضوع و تواضع، عبادت به حساب نمی‌آید و آنچه که اهل لغت گفته‌اند در واقع تعریف به معنای اعم است یا بهتر است بگوییم از الزامات آن است و باید سجده ملائکه برای حضرت آدم (ع) وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلَائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ [۴] و سجده برادران یوسف در مقابل او را إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ[۵] از نوع عبادت بشماریم؛ حال آنکه کسی این گونه اعمال را عبادت به حساب نمی‌آورد؛ بلکه اگر خضوع در برابر موجودی همراه موجودی همراه با تقدیس و تنزیه و برحذر بودن آن موجود متعال از نقص و همراه با اعتقاد به الوهیت او باشد، این عبادت است و برای غیر خدا جایز نیست[۶]. از منظر امام و دیگر دانشمندان اسلامی عنوان «عبادت» در آیات و روایات در دو معنای عام و خاص به کار رفته است. مقصود از عبادت در معنای عام، هر کار شایسته‌ای است که به قصد تقرب به خداوند انجام می‌گیرد؛ از این رو، احسان به دیگران[۷]، خدمت به جامعه مسلمین[۸]، تحصیل علم[۹]، حفظ وحدت جامعه و کار و تلاش[۱۰] می‌تواند عبادت محسوب شود؛ قابل توجه است که مفید و شایسته بودن عمل و انگیزه خدایی داشتن دو خصوصیت عمل عبادی به حساب می‌آید[۱۱].

مقصود از عبادت در معنای خاص، اعمالی است که تحقق آنها مشروط به قصد قربت است مثل نماز، روزه، حج، زکات و نماز در میان آنها از بارزترین مصادیق عبادت است[۱۲]. این گروه از اعمال به گونه‌ای‌اند که قصد قربت در آنها شرط صحت عمل است و بدون قصد قربت، تکلیف از ذمه انسان ساقط نمی‌گردد[۱۳]. قصد قربت در عبادات اقسام گوناگونی دارد: مثل قصد امتثال امر خداوند متعال، به این معنا که چون خداوند اهل طاعت است امر او را امتثال می‌کنیم. قصد امتثال امر به معنی شکر نعمت‌های الهی نیز آمده است. همچنین قصد امتثال امر به معنی رسیدن به ثواب و دوری از عذاب جهنم نیز به کار رفته است[۱۴]. باید توجه داشت که انجام عبادات با هر کدام از اقسام قصد قربت بدون اشکال بوده و عبادت صحیح است؛ لکن عبادت خالص، عبادتی است که انجام آن به سبب شوق و محبت به خداوند متعال است و این گروه هدفشان از انجام عبادت، رسیدن به لقاء الله است و چون خدا را دوست دارند و قلب‌هایشان از محبت الهی مالامال لبریز است؛ عبادت می‌کنند. این عبادت، عبادت آزادگان است؛ زیرا آزادگان در عبادت‌شان هدفی جز خداوند ندارند و در ضمیرشان جز خداوند نمی‌گنجد و قلب‌هایشان از اغیار غافل است و توجهی به بهشت و جهنم ندارند[۱۵]. روایات شریفه اینگونه عبادت را عبادت عاشقانه و پرستش محبّانه نامیده‌اند[۱۶]. قابل ذکر است که امام خمینی عبادات را به دو بخش تقسیم می‌کنند: عبادات تعبدی و عبادات تقربی.

عبادات تعبدی: عباداتی است که قصد عنوان و قصد قربت در آن شرط بوده و انجام عمل به منظور عبادت و ثناء خداوند است؛ مثل نماز که با انجام آن می‌توان گفت نمازگذار خداوند را عبادت کرده و در فارسی به این نوع عبادت «پرستش» می‌گویند.

عبادات تقربی: عباداتی است که قصد عنوان و قصد قربت در آن شرط است؛ مثل پرداخت خمس و زکات که اگر در این گونه از عبادات، قصد عنوان و قصد قربت به جا آورده نشود، تکلیف از او ساقط نمی‌شود؛ لکن با این وجود این‌گونه اعمال را اعمال عبادی نمی‌گویند؛ زیرا با پرداخت خمس صدق نمی‌کند که فرد خدا را عبادت کرده است؛ بلکه گفته می‌شود إنها تقرب إلى الله یعنی با انجام این عمل به خداوند تقرب پیدا کرد[۱۷]. نظام عبادی: نظام در این‌گونه موارد، مثل نظام حقوق زن در اسلام، نظام صدرایی، نظام فلسفی، به معنای مجموعه آرای منظم صاحب اندیشه در یک حوزه خاصی است[۱۸]. مقصود از نظام عبادی امام خمینی مجموعه آراء و اندیشه‌هایی است که امام خمینی درباره عبادت دارند. قابل ذکر است مقصود از نظام عبادی در این نوشتار عبادت به معنای خاص است.[۱۹]

معناشناسی

«عبادت» از ریشه «عبد» به دو معنای نرمی و ذلت یا سختی و غلظت است[۲۰] است و «طریق معبّد» به زمینی گفته می‌شود که به واسطه بسیار پانهادن بر آن هموار شده است.[۲۱] عبادت به معنای طاعت، انقیاد و خضوع[۲۲] و عبودیت به معنای اظهار تذلل[۲۳] است. برخی عبادت را نهایت خضوع و تذلل در برابر کسی دانسته‌اند که دارای غایت فضیلت باشد و آن خداوند است.[۲۴] امام خمینی این تعریف عبادت را کامل نمی‌داند و باور دارد شاید عبادت ـ که در فارسی از آن به پرستش و بندگی تعبیر می‌کنند ـ در معنای خود خضوع برای خالق و خداوند را داشته باشد. از این‌رو این نوع خضوع که ملازم است با خداوندی معبود، در غیر خداوندشرک و کفر است؛ اما مطلق خضوع، بدون اعتقاد به خداوندی معبود، هرچند به‌غایت خضوع برسد، موجب کفر و شرک نیست، گرچه برخی اقسام آن، چون پیشانی به خاک گذاشتن حرام باشد.[۲۵] عبادت در اصطلاح اخلاقی بالاترین مرتبه خضوع و تذلل است[۲۶] و در اصطلاح اهل معرفت عبارت است از فعل مکلف بر خلاف هوای نفسش به جهت تعظیم خداوند[۲۷] و تذلل برای خداوند به قبول امر و نهی او.[۲۸] برخی نیز آن را تعظیم خداوند و انبیا(ع) و اولیا و ائمه(ع) و امتثال اوامر و نواهی شرعی دانسته‌اند.[۲۹] امام خمینی عبادت را مطلق ثنای حق‌تعالی می‌داند.[۳۰]

از واژگان مرتبط با عبادت، اطاعت است. عبادت، غایت خضوع است و این ممکن نیست، مگر با معرفت معبود؛ اما اطاعت، پیروی از اراده و خواست دیگری است؛ حتی در جایی که شخص این تبعیت را قصد نکرده باشد؛ مثل اطاعت از شیطان.[۳۱].[۳۲]

پیشینه

روحیه پرستش و عبادت از دیرباز در انسان‌ها وجود داشته است؛ چنان‌که در ادیان غیر آسمانی نیز پرستشزمین، آسمان و اجداد مورد توجه بوده است.[۳۳] هر یک از ادیان آسمانی برای عبادات خود، روش‌ها و آیین‌های ویژه‌ای دارند.[۳۴] در ادیان آسمانی، مانند یهود[۳۵] و مسیحیت،[۳۶] دربارهٔ چگونگی عبادت و پرستشسخن به میان آمده است.

در اسلام عبادت اهمیت فراوانی دارد. قرآن هدف از خلقت را عبادت دانسته وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۳۷] و در آیات فراوانی، بندگان را به عبادت سفارش کرده است يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۳۸]، وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ مَنْ كَانَ مُخْتَالًا فَخُورًا[۳۹]، وَلَقَدْ بَعَثْنَا فِي كُلِّ أُمَّةٍ رَسُولًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاجْتَنِبُوا الطَّاغُوتَ فَمِنْهُمْ مَنْ هَدَى اللَّهُ وَمِنْهُمْ مَنْ حَقَّتْ عَلَيْهِ الضَّلَالَةُ فَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَانْظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ[۴۰]، وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ[۴۱] در منابع روایی نیز به این امر مهم توجه خاصی شده و باب‌هایی به آن اختصاص یافته است.[۴۲] همچنین اندیشمندان اسلامی به جایگاه عبادت و اهمیت آن پرداخته‌اند و جنبه‌های گوناگون آن را بررسی کرده‌اند؛ چنان‌که فقیهان احکام ظاهری آن را بیان[۴۳] و اهل معرفت از اهمیت آن در سلوک[۴۴] و اسرار باطنی آن[۴۵] بحث کرده‌اند. علمای اخلاق نیز از عبادت به عنوان یکی از اسباب وصول به قرب پروردگار[۴۶] و معرفت او[۴۷] یاد کرده‌اند.

امام خمینی افزون بر بررسی احکام فقهی عبادات[۴۸]، به اسرار باطنی و حقیقت عبادت نیز توجه ویژه‌ای کرده و در این زمینه دو کتاب مستقل به نام آداب الصلاة و سرّ الصلاة نگاشته است. ایشان مطالبی، چون حقیقت عبادت،[۴۹] فطری‌بودن عبادت،[۵۰] حضور قلب در عبادت، راه تحصیل آن[۵۱] و آثار عبادت[۵۲] را بررسی و برخی اسرار عبادی حج،[۵۳] روزه،[۵۴]زکات و خمس[۵۵] را بیان کرده است.[۵۶]

حقیقت عبادت

حکما و اهل معرفت، حقیقت و سرّ عبادت را خضوع ذاتی،[۵۷] تذلل[۵۸] و سیر از عالم تاریکی به عالم قرب، رحمت و نور[۵۹] معرفی کرده‌اند. محمدعلی شاه‌آبادی، استاد امام خمینی بر این اعتقاد است که حقیقت عبادت، سرایت‌دادن ثنای حق تا نشئه عالم مادی و مُلکی بدن است و برای هر یک از مراتب انسانی در این عبادت بهره‌ای برشمرده و معتقد است، هم‌چنان‌که عقل، بهره‌ای از معارف و ثنای ربوبیت دارد، قلب و صدر و بدن نیز بهره‌ای از آن دارند. بهره بدن همین عبادات و نسک است.[۶۰] امام خمینی همانند استاد خود، شاه‌آبادی،[۶۱] باور دارد عبادت نوعی ثناخوانی معبود است[۶۲] و هر عبادتی ثنای پروردگار به وصفی از اوصاف و اسمی از اسمای اوست و همه عبادات، حتی عبادت انسان کامل، دایم تحت حجب اسما و صفات حق واقع می‌شود، هرچند انسان کامل عابد اسم اعظم الله است و غیر او عابد سایر اسما و صفات هستند[۶۳] و از آنجاکه ثنای هر کسی فرع معرفت اوست و کسی را توان معرفت ذات پروردگار نیست، پس انسان به حقیقت ثنای او نیز نمی‌تواند قیام کند[۶۴]؛ چنان‌که کسی نمی‌تواند حقیقت چگونگی عبادت و ثنای معبود را ادراک کند؛ زیرا آن نیز فرع بر معرفت به ذات، صفات و چگونگی ارتباط عالم غیب و شهادت است و تنها از طریق وحی و الهام الهی قابل شناخت است.

بر این مبنا امام خمینی در عبادات قائل است تمامی عبادات از جانب پروردگار، متعین و توقیفی هستند و کسی حق ندارد از پیش خود، عبادتی تشریع و ایجاد کند.[۶۵] البته خداوند به طاعت و عبادت بندگان نیازی ندارد[۶۶]؛ اما به سبب لطف و رحمت بی‌کرانش، باب عبادت و معرفت خود را با وحی و الهام به انبیا(ع) به روی بندگان گشوده است تا آنان نقصان‌های خویش را رفع کنند و به مقدار ممکن، تحصیل کمال کنند؛ بنابراین گشودن باب عبادت یکی از نعمت‌های بزرگی است که تمام موجودات را دربر گرفته است و هیچ‌کس نمی‌تواند شکر آن نعمت را به‌جای آورد.[۶۷] به باور ایشان، بر سالکان ضروری است که به مقام ذلت خویش پی برند و به آن همواره توجه کنند و در مقام عزت پروردگار نیز بنگرند که هر چه این نظر قوت بگیرد، عبادت روحانی‌تر و روح عبادت قوی‌تر می‌شود.[۶۸] همچنین انسان هر اندازه از نقصان خود آگاه شود، عبادتش نورانیت می‌یابد و مورد عنایت پروردگار خواهد بود[۶۹].[۷۰]

عبادت و عبودیت

یکی از مفاهیمی که در شناخت حقیقت عبادت دخالت دارد مفهوم عبودیت است. عبودیت در اصطلاح عرفانی و اخلاقی، خضوع خاص به درگاه معبود[۷۱] و اظهار تذلل[۷۲] برای کسی است که مستحق آن است و با تکلف همراه است[۷۳] و به خواص از سالکان تعلق دارد؛ اما «عبودت» متعلق به خواص‌الخواص[۷۴] و اهل یقین است که خود را قائم به حق در عبودیت مشاهده می‌کنند[۷۵] و آن عمل بالله است.[۷۶] امام خمینی نیز عبودیت را خضوع تام و اطاعت از کسی می‌داند[۷۷] و حقیقت آن در برابر خداوند فنا در حضرت ربوبیت و القای انانیت، خودپرستی و همچنین تعلق به عزّ قدس الهی و انقطاع به سوی خداوند است[۷۸] و در جایی که شخص از انانیت خارج شود، به حقیقت عبودیت نایل می‌شود.[۷۹] طبق بعضی روایات منسوب، عبودیت جوهری است که باطن آن ربوبیت است.[۸۰]

امام خمینی مانند دیگر عارفان[۸۱] عبودیت و ربوبیت را ملازم یکدیگر می‌داند؛ به این معنا که هر مقدار در عبودیت از انانیت مفقود شود، در ظل حمایت ربوبیت یافت می‌شود و بنده به جایی می‌رسد که حق‌تعالی سمع و بصر و دست و پای او می‌گردد و تصرفات او تصرفات حق می‌شود که این مرتبه قرب نوافل و اولین مرتبه ولایت است و در مقابل، هر مقدار از عبودیت کاسته شود و ربوبیت نفس بیشتر گردد، از عزت ربوبیت در آن کاسته می‌شود و اگر انسان توانست با دستگیری اولیای الهی به کنه عبودیت برسد، به گوشه‌ای از اسرار عبادت دست می‌یابد.[۸۲] به باور ایشان عبودیت مطلقه، اعلامرتبه کمال و بالاترین مقام انسانیت است و این مقام مختص نبی خاتم(ص) است و او «عبدالله» حقیقی است[۸۳] و باقی اولیای کامل به پیروی از ایشان به این مرتبه می‌رسند؛ چنان‌که معراج حقیقی که برای نبی خاتم(ص) واقع شد نیز به واسطه عبودیت مطلقه بود.[۸۴].[۸۵]

هدف از عبادت

هدف از عبادت در آیات الهی، رستگاریيَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا ارْكَعُوا وَاسْجُدُوا وَاعْبُدُوا رَبَّكُمْ وَافْعَلُوا الْخَيْرَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[۸۶] و تقوا يَا أَيُّهَا النَّاسُ اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالَّذِينَ مِنْ قَبْلِكُمْ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ[۸۷] ذکر شده است. برخی روایات نیز هدف عبادت بندگان را گاه ترس از عقاب یا طلب اجر یا سپاسگزاری از خداوند برشمرده‌اند.[۸۸] عارفان عبادت زاهدان را که برای رسیدن به نعمت‌های بهشتی و ترس از عقاب الهی است، شایسته نمی‌دانند، بلکه معتقدند حق‌تعالی به واسطه کمالات خود مستحق عبادت است و اهل معرفت عبادت را از آن جهت که همه نعمت‌ها از ناحیه اوست، به‌جا می‌آورند.[۸۹]

امام خمینی بر این باور است که عبادات اسراری دارند که نباید از آنها غافل شد؛ چنان‌که در مثل نماز نباید آن را در تجوید، قرائت و تصحیح ظاهر خلاصه کرد.[۹۰] ایشان تمام هدف عبادت را به‌فعلیت‌ رسیدن کمالات انسان و الهی‌ شدن او می‌داند[۹۱]؛ چنان‌که یکی از هدف‌های عبادت آن است که باطن نفس، صورت عبودیت بگیرد؛ بدین معنا که باطن نفس از عبادت منفعل گردد و قلب نورانی شود.[۹۲] ایشان سرّ دیگر عبادت را تمرین‌دادن طبیعت نفس، غلبه ملکوت آن بر ملک و بدن و نفوذ اراده فاعله نفس می‌داند[۹۳]؛ البته تکلیف به احکام باطنی برای تحصیل کمال عبادت است و ترک‌کردن آن عقابی در پی نخواهد داشت[۹۴].[۹۵]

اقسام و درجات

در برخی روایات، بسیاری از اعمال نیک عبادت شمرده شده است؛ مانند نگاه به عالم، نگاه به امام عادل، نگاه به والدین به‌رأفت[۹۶] و نشستن نزد علما.[۹۷] امام خمینی نیز عبادت را منحصر در افعال خاصی نمی‌داند و باور دارد کار برای خداوند عبادت است[۹۸]؛ از این‌روکار کسانی که به اسلام و مملکت اسلامی خدمت کنند، عبادت است،[۹۹] بلکه اسلام سیاستش عبادت است.[۱۰۰] در برخی روایات، عبادت به عبادت عبید، عبادت تجار و عبادت احرار (آزادگان) تقسیم شده است.[۱۰۱] اهل معرفت نیز عبادت را به سه دسته عبادت عامه، خاصه و خاصةالخاصه تقسیم کرده‌اند.[۱۰۲]

امام خمینی به اعتبارات متعدد، برای عبادت اقسامی قائل است. ایشان به اعتبار اهداف عبادت‌کنندگان، عبادت را به سه دسته تقسیم می‌کند:

  1. عبادت احرار: عبادتی که برای حب حق‌تعالی و یافتن آن ذات مقدس انجام می‌شود. این عبادت، نخستین مقام اولیاست.
  2. عبادت تجار: عبادت برای وسعت روزی، دفع بلاها و مانند آن است.
  3. عبادت عبید: عبادت برای ترس از جهنم و شوق به بهشت است و این عبادت، اگرچه درست است، دارای نیت صادقانه و خالصانه نخواهد بود و برای رضایت نفس است و خداوند این عبادات را به سبب ضعف انسان و رحمت واسعه خود به گونه‌ای پذیرفته است.[۱۰۳]

همچنین امام خمینی با توجه به عوالم سه‌گانه (ملک، ملکوت و جبروت) عبادت را به سه دسته عبادات قالبی، قلبی و روحی تقسیم می‌کند و قائل است عالم ملک، محل عبادات قالبیه (بدنی)، عالم ملکوت، محل عبادات قلبی و تهذیب باطنی و عالم جبروت، مظهر عبادات روحی است[۱۰۴] و این عوالم سه‌گانه هر یک به دیگری سرایت می‌کند؛ به گونه‌ای‌که عبادت قالبی شرعی، اگر با آداب ظاهری و باطنی انجام شود، موجب تهذیب باطن می‌شود و تهذیب باطن قوه تعبد را قوی می‌سازد و انسان را به حقایق توحید می‌رساند.[۱۰۵]

از سوی دیگر، امام خمینی به اعتبار توجه عبادت‌کنندگان، عبادت را چهار دسته کرده است:

  1. کسانی که از نماز و دیگر عبادات جز صورت ظاهری و حرکات بدنی چیز دیگری نمی‌دانند و از مفاهیم اذکار و ادعیه به معنای عرفی بسنده می‌کنند و به آن مقیدند.
  2. کسانی که حقایق عبادت را با عقل و فکر درک می‌کنند.
  3. کسانی که افزون بر اینکه حقایق را با عقل و فکر درک می‌کنند، آنها را به لوح قلب خود نیز می‌رسانند.
  4. کسانی که افزون بر اینکه حقایق را به مرتبه قلب می‌رسانند، با مجاهدات و ریاضات شرعی به مرتبه کشف و شهود نیز می‌رسند.[۱۰۶]

همچنین ایشان عبادت را به اعتبار چگونگی تحقق آن به عبادت فردی و اجتماعی تقسیم کرده و معتقد است برخی عبادات به صورت جمعی، دارای مصالح سیاسی و اجتماعی و فواید روحی و معنوی خاصی است.[۱۰۷] ایشان میزان در کمال و تمامیت عبادت را دو اصل مهم می‌داند: یکی خوف و خشیت از حق‌تعالی که موجب تقوای نفوس و پرهیزگاری آنهاست و دیگری نیت صادقه و اراده خالص که هر قدر عبادات از شرک خالص‌تر باشد، کامل‌تر است.[۱۰۸].[۱۰۹]

میزان و چگونگی عبادت

بر اساس آیه وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ[۱۱۰] در شریعت اسلام، عبادت تا زمان مرگ ادامه دارد؛ اگرچه برخی صوفیان بر این عقیده‌اند که اگر انسان به حد یقین برسد، دیگر نیازی به عبادت ندارد.[۱۱۱] امام خمینی، مانند نوع اندیشمندان اسلامی[۱۱۲] مراد از یقین در آیه پیش‌گفته را زمان مرگ می‌داند.[۱۱۳] ایشان در تأویلی عرفانی، مرگ را به معنای فنای مطلق تفسیر می‌کند؛ بدین معنا که تا وقتی بنده سالک است، عبادت از بنده است و وقتی واصل شد و فنای کلی به او دست داد، با حق متحد می‌شود و عبادت به حق نسبت داده می‌شود و عبادت از ناحیه حق‌تعالی در آینه بنده واقع می‌شود.[۱۱۴]

در برخی روایات، میانه‌روی در عبادت، مطلوب شمرده شده[۱۱۵] و در مواردی نیز به جدیت و کوشش در عبادت توصیه شده است.[۱۱۶] امام خمینیاختلاف اهل سلوک در درجات و احوال نفوس را مبنای اختلاف در روایات دانسته و باور دارد اگر نفس شخصی در عبادات و ریاضات قوی باشد و توان آن را داشته باشد، لازم است در عبادت جدیت کند. به همین سبب به کسانی که دوره جوانی را گذرانده‌اند و آتش شهوت در آنان تا اندازه‌ای فروکش کرده است، سفارش می‌کند قدری به ریاضات نفسانی بپردازند و نفس را به عبادت عادت دهند؛ به خلاف گروهی که نفوسشان چنین قوتی ندارد و باید در عبادت میانه‌روی کنند. به‌طور کلی ایشان میزان را نشاط، قوت و ضعف نفس می‌داند.[۱۱۷].[۱۱۸]

شرایط و آداب عبادت

اسلام برای تکلیف انسان، اعم از عبادات و غیر عبادات، شرایط عامی قرار داده است؛ مانند:

  1. عقل[۱۱۹]؛
  2. قدرت بر تکلیف؛
  3. علم مکلف به تکلیف[۱۲۰]؛
  4. بلوغ.[۱۲۱]

افزون بر این شرایط، برای توجه تکلیف در برخی عبادات نیز شرایطی ذکر شده است؛ مانند حرّیت،[۱۲۲] امکان تصرف در اموال در زکات،[۱۲۳] استطاعت و بازبودن راه در حج،[۱۲۴] مسافر نبودن و سلامت از بیماری در روزه.[۱۲۵]

همچنین برای صحت عبادت از نظر شرعی و نیز قبول و کمال آن، شرایط و آدابی برشمرده‌اند. ازجمله[۱۲۶]:

اخلاص

از شرایط صحت عبادت، اخلاص است که در تمام عبادات شرط است و در برخی مراتب بالای آن، افزون بر این، جزء شرایط قبول نیز شمرده شده و واجب است.[۱۲۷] از این‌رو علمای اسلام با استناد به آیات إِنَّ الْمُنَافِقِينَ يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَهُوَ خَادِعُهُمْ وَإِذَا قَامُوا إِلَى الصَّلَاةِ قَامُوا كُسَالَى يُرَاءُونَ النَّاسَ وَلَا يَذْكُرُونَ اللَّهَ إِلَّا قَلِيلًا[۱۲۸]، فَوَيْلٌ لِّلْمُصَلِّينَ الَّذِينَ هُمْ عَن صَلاتِهِمْ سَاهُونَ الَّذِينَ هُمْ يُرَاؤُونَ[۱۲۹] و روایات، [۱۳۰] به مسئله اجتناب از ریا در عبادت توجه ویژه‌ای کرده‌اند و به تبیین جوانب مختلف آن پرداخته‌اند.[۱۳۱]

امام خمینی نیز اخلاص در عبادت را لازم می‌شمارد و آن را تصفیه عمل از هر گونه آمیختگی از غیر حق می‌داند [۱۳۲]؛ چنان‌که ریا نشان‌دادن چیزی از اعمال حسنه، خصلت‌های پسندیده یا عقاید حقه به مردم برای منزلت پیداکردن نزد آنان است که خود دارای چند مقام است. یکی از آنها ریای معروف نزد فقهاست که دو نوع دارد:

  1. انجام عمل و عبادت شرعی به قصد نشان‌دادن به مردم و جلب قلوب آنان؛
  2. ترک یک عمل به قصد ارائه به مردم و جلب قلوبشان.[۱۳۳]

به باور امام خمینی هر چه نیت عبادت از آلودگی‌ها و شرک پاک باشد، خالص‌تر است. ایشان شرک در عبادت را داخل‌کردن رضای خود یا غیر خود در رضای خدا می‌داند و معتقد است اگر شخص غیر خودش را ملاحظه کند، شرک ظاهری و ریای فقهی است و اگر رضای خودش را در نظر داشته باشد، شرک خفی و باطنی است که چنین شرکی نیز نزد اهل معرفت موجب فساد عبادت می‌شود[۱۳۴] و برای قبولی عبادات، چاره‌ای جزء اخلاص نیست.[۱۳۵] از این‌رو تا زمانی که نفس به عبادت یا عابد و معبود توجه می‌کند، خالص نیست و باید دل از همه اغیار خالی کند؛ به گونه‌ای‌که در آن غیر حق راهی نداشته باشد تا خالص شود[۱۳۶].[۱۳۷]

حضور قلب

در روایات، بر حضور قلب در عبادات، به‌ویژه در نماز تأکید شده است.[۱۳۸] علمای اخلاق و اهل معرفت نیز به حضور قلب در عبادت توصیه کرده‌اند.[۱۳۹]

امام خمینی روح عبادت و تمام و کمال آن را به حضور قلب و اقبال آن می‌داند که هیچ عبادتی بدون آن، مقبول درگاه احدیت نیست و چنین عبادتی مورد نظر لطف و رحمت الهی قرار نمی‌گیرد و از درجه اعتبار ساقط است.[۱۴۰] به باور ایشان، بسیاری از آداب نماز، مقدمه حضور قلب است[۱۴۱] و عبادت بی‌حضور قلب، ارزشی ندارد[۱۴۲] و نورانیت و مراتب کمال آن وابسته به حضور قلب و مراتب آن است[۱۴۳].[۱۴۴]

طمأنینه

امام خمینی هم‌چنان‌که در نماز، طمأنینه ظاهری را واجب می‌داند.[۱۴۵] طمأنینه باطنی را نیز یکی از شرایط معنوی عبادت می‌شمارد؛ زیرا سبب می‌شود حقیقت عبادت، صورت باطنی قلب شود. از این جهت بر شخص سالک لازم است عبادت را با آرامش قلب و طمأنینه به‌جا آورد؛ زیرا عبادت با اضطراب و تزلزل، اثری در قلب و ملکوت آن نخواهد داشت.[۱۴۶] به باور ایشان، اگر قلب در وقت عبادت، غافل و ساهی باشد، عبادتش عبادت حقیقی نخواهد بود و چیزی شبیه به لهو و بازی است که با چنین عبادتی نفس تأثیری نمی‌پذیرد و عبادت از صورت ظاهری، به باطن و ملکوت بالا نمی‌رود[۱۴۷].[۱۴۸]

ورع

در اصطلاح اهل معرفت، ورع پرهیزگاری کامل یا سخت‌گرفتن بر نفس برای تعظیم حق است[۱۴۹] و امام خمینی این را از شرایط کمال عبادت شمرده است؛ به گونه‌ای‌که عبادت بدون آن از درجه اعتبار ساقط است؛ پس عبادت، بدون پاک‌کردن نفس از کدورت گناه فایده‌ای ندارد[۱۵۰].[۱۵۱]

توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت

یکی از آداب عبادت در نگاه امام خمینی، توجه به عز ربوبیت و ذل عبودیت است و کسی که با قدم عبودیت سیر کند و ذلت بندگی را بر پیشانی خود گذارد، به عز ربوبیت راه می‌یابد[۱۵۲]؛

محافظت از تصرفات شیطان

امام خمینی با استناد به برخی آیات وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَوَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ[۱۵۳]، وَالَّذِينَ هُمْ عَلَى صَلَاتِهِمْ يُحَافِظُونَ[۱۵۴]، یکی از آداب عبادت را محافظت عبادت از تصرفات شیطان می‌داند که از مهم‌ترین آداب قلبی است[۱۵۵].[۱۵۶]

آثار عبادت

در روایات به آثار برخی از عبادات اشاره شده است؛ ازجمله اینکه ثمره روزه حکمت و ثمره حکمت معرفت و ثمره معرفت یقین[۱۵۷] و ثمره یقین رضاست.[۱۵۸] اندیشمندان اسلامی نیز ثمره عبادت را اصلاح امراض قلب،[۱۵۹] صفا، طهارت و رقت قلب[۱۶۰] می‌دانند.

امام خمینی به برخی از نتایج عبادت اشاره کرده است؛ ازجمله:

  1. تقرب انسان به پروردگار[۱۶۱] و وصول به بارگاه قدس الهی[۱۶۲]؛
  2. حصول معارف؛
  3. تذکر معبود[۱۶۳]؛
  4. به دست آوردن صورت اخروی ملکوتی که به وسیله آن بهشت آباد می‌شود[۱۶۴]؛
  5. تقویت اراده و اینکه نفس صاحب عزم و اقتدار شود[۱۶۵]؛
  6. اتحاد با روح عبادت که ثمره تکرار عبادات و تأثیر آن در قلب است تا قلب عابد با روح عبادت متحد شود.[۱۶۶]

همچنین تکرار عبادت باعث می‌شود زبان قلب گشوده شود و خود قلب، ذاکر و عابد گردد.[۱۶۷].[۱۶۸]

سیره امام خمینی

یکی از ابعاد شخصیت امام خمینی، توجه ویژه ایشان به مناجات و عبادت بود.[۱۶۹] ازجمله خصوصیات ایشان در عبادت، مداومت بر عمل و دقت در انجام عبادات، مطابق دستورهای وارد شده، بدون کم و زیاد بود.[۱۷۰] امام خمینی از آنجاکه خود را در محضر حق مشاهده می‌کرد، کارهای عادی او، مانند خواندن روزنامه و گوش‌دادن به رادیو نیز عبادت بود.[۱۷۱] ایشان در وقت عبادت و نماز نیز آنچنان قلبش در محضر خداوند حاضر و منقطع از غیر بود که گویی اصلاً صدای اطراف را نمی‌شنید[۱۷۲] و برای نماز اول وقت، اهمیت خاصی قائل بود و به آن سفارش می‌کرد.[۱۷۳]

اهتمام امام خمینی به عبادت، منحصر به عبادات واجب نبود، بلکه از مستحبات، مانند اذکار و نوافل غافل نمی‌ماند و ذکر و زیارت می‌خواند و روزانه چندین نوبت قرآن تلاوت می‌کرد.[۱۷۴] ایشان در مدت سیزده سال اقامت در نجف، جز در مواردی که به کربلا مشرف می‌شد یا بیمار بود، زیارت حرم امیرالمؤمنین(ع) را ترک نکرد و با نظم کامل در کارها، زیارت را در ردیف نماز جماعت و درس نهاده بود.[۱۷۵] نافله شب ایشان نیز از زمان تحصیل ترک نشده بود[۱۷۶] و این روش حتی در زمان بیماری ایشان ادامه داشت.[۱۷۷] ایشان همچنان‌که خود به عبادت اهتمام می‌ورزید، دیگران را نیز به عبادت خداوند، به‌ویژه در دوران جوانی سفارش می‌کرد.[۱۷۸].[۱۷۹]

ارکان عبادت

عبادت مجموعه به هم پیوسته‌ای است که از اجزاء و ارکانی تشکیل شده است و ارکان عبادت شامل عابد و معبود است. عابد شامل همه موجودات است و معبود خداوند متعال است که همه عالم به عبادت و تسبیح گویی او از نوع عبادت تکوینی و تشریعی مشغول‌اند. عبادت تشریعی: عبادتی است که گستره آن فقط انسان و اجنه را دربرمی‌گیرد و شامل همه موجودات نمی‌شود و عصیان و مخالفت در آن راه دارد. عبادت تکوینی: عبادتی است که گستره عبادت در آن شامل همه موجودات است و می‌توان به این معنا همه موجودات را در جهان هستی به عبادت و تسبیح گویی خداوند مشغول دانست. قرآن کریم در آیات متعددی به عبادت تکوینی اشاره می‌کند و می‌فرماید: تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ[۱۸۰]، سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۱۸۱]، أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ[۱۸۲]؛ براساس این آیات، تسبیح برای تمام اجزای عالم اثبات می‌شود و تمامی موجودات در آسمان و زمین خدای را از آنچه که جاهلان برایش درست می‌کنند و به او نسبت می‌دهند، منزه می‌دارند[۱۸۳].[۱۸۴]

دو رکن عبادت: عابد و معبود

در این جا مناسب است برای دریافت دقیق دو رکن عبادت (عابد و معبود) از منظر امام خمینی به بحث «وجود واجب و ممکن» که در فلسفه بدان پرداخته‌اند، اشاره شود. از نگاه حکمت متعالیه، خداوند متعال واجب بالذات و وجودی مستقل داشته و این‌گونه نیست که کسی به او وجود داده باشد؛ بلکه وجودش از خودش است و لکن جمیع عالم به غیر از خداوند ممکن بالذات و فقر و ربط محض‌اند. خصوصیت ممکن بالذات در این است که مساوی به وجود و عدم است و هیچ کدام از وجود و عدم برای او ضروری نیست[۱۸۵]. از این‌رو، هنگامی ممکن می‌تواند وجود پیدا کند که موجود واجبی به او وجود را اعطاء نماید. ممکن بالذات همان‌گونه که در ابتدای پیدایش نیازمند علت است در بقاء نیز نیازمند علت است؛ چراکه وجود او از نوع وجود رابط است و وجود رابط گونه‌ای از وجود است که از خود استقلالی نداشته و حدوث و بقائش وابسته به واجب است و احتیاج ممکن به واجب در ادامه حیات، همانند احتیاج ممکن به واجب در ابتدای پیدایش است[۱۸۶]. توجه به این نکته ضروری است که ممکنات نمی‌توانند مستقلاً یا از طریق ممکن دیگری به وجود بیایند چراکه در این صورت دچار دور یا تسلسل می‌شوند؛ از این رو، نیازمند خالقنی‌اند که واجب‌الوجود باشد و واجب‌الوجود خداوند متعال است. با توجه به این مطلب آشکار می‌گردد که هر آنچه در جهان هستی غیر از خداوند متعال است در همه حالات و در تمامی لحظات عمرشان نیازمند خدواند متعال‌اند و همان‌گونه که امام در تقریرات فلسفه بیان کرده‌اند؛ موجودات ممکنه چون صفت امکان را دارند تا ابد نیازمند خداوند می‌باشند؛ از همین‌رو، جمیع هستی به زبان حال ندا می‌دهند که ما در هر زمان و مکانی وابسته به خداوند متعالیم. مثال ممکن در احتیاج به خداوند متعال، مثل شعاع خورشید به خورشید است. همان‌گونه که شعاع خورشید در پیدایش و بقا نیازمند خورشید است و لحظه‌ای از خود وجودی ندارد، انسان‌ها و جهان هستی و هرآنچه در آن است نیز این گونه‌اند که در حدوث و بقا نیازمند خداوند متعال‌اند[۱۸۷]. بر همین اساس قرآن کریم به فقر وجودی انسان‌ها اشاره کرده و می‌فرماید: يَا أَيُّهَا النَّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَرَاءُ إِلَى اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِيُّ الْحَمِيدُ[۱۸۸]. بنابراین خداوند متعال بی‌نیاز و غنی است و تمام عالم به غیر از خداوند از جهت پیدایش و تحقق و در مقام ذات و صفات، نیازمند خداوندند[۱۸۹] و خداوند متعال تنها وجودی است که در او عدم راه ندارد و واجب‌الوجود صرف می‌باشد.[۱۹۰]

انحصار عبادت در خداوند متعال

بر اساس این تحلیل می‌توان دریافت عبادت نیز منحصر در او خواهد بود زیرا عبادت شایسته کسی است که خالق جهان هستی است و خالق جز خداوند متعال کسی نیست؛ و این حصر عبادت در خداوند متعال، حصر حقیقی است[۱۹۱]. بر همین اساس قرآن کریم، غیر از انسان همه عالم را عبد خداوند متعال معرفی نموده و می‌فرماید: إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا[۱۹۲]؛ قابل ذکر است که کلمه عبد درباره انسانی به کار می‌رود که مملوک و در اختیار کسی دیگر باشد و لکن قرآن کلمه عبد را به صورت گسترده درباره کل جهان هستی به کار برده و غیر از انسان، همه عالم را عبد معرفی می‌کند. بنابراین اگر این کلمه را از ویژگی‌های انسانی تجرید کنیم به معنای موجود با شعوری خواهد بود که ملک غیر باشد و به این اعتبار به همه موجودات با شعور، اطلاق عبد می‌شود[۱۹۳]؛ زیرا حقیقت عبد وابستگی تام به مولایش دارد و ماسوی الله نیز تمام وجودشان و لحظه لحظه زندگی‌شان وابسته به خداوند متعال است.[۱۹۴]

جایگاه نظام عبادی

جایگاه عبادت به معنای خاص

نظام عبادی در اندیشه امام خمینی از جایگاه والایی برخوردار است و در میان نظام عبادی، نماز و اهتمام به امور باطنی و روحانی، ارزش شایانی دارد به گونه‌ای که امام در آثار مختلف‌شان یادآور شده‌اند که صرف اکتفا به صورت نماز و محروم ماندن از برکات و کمالات باطنیّه آن، از بالاترین مراتب خسران است که پس از خروجِ از عالم دنیا و ورود در محاسبه الهیّه، موجب حسرت‌هایی است که عقل از ادراک آن عاجز است[۱۹۵]. همچنین عبادت حقیقی آنگاه حاصل می‌شود که انسان از نقصان خود مطلع شود و هر اندازه که معرفت نفس عمیق‌تر حاصل می‌شود، عبادت‌ها نورانیت بیشتری پیدا کرده و بیشتر مورد توجه حق تعالی خواهد بود[۱۹۶]. از نگاه امام عبادت داری مراتبی است و بالاترین مراتب عبادت برای سالکی است که در مسیر عبودیت، انیت خود را یکسره تقدیم ذات مقدس کرده و محو در جمال الهی شود[۱۹۷]. امام خمینی توجه خاصی به این نکته دارند که روح عبادت به حضور است و هیچ عبادتی بدون آن مورد توجه درگاه احدیت قرار نمی‌گیرد[۱۹۸].[۱۹۹]

جایگاه عبادت به معنای عام

باید توجه داشت که در منظومه فکری و اجتماعی امام، عبادت اعم از جایگاه بالایی برخوردار است. بدون تردید، مسلمانی فعالیت‌های روزمره بلکه بالاتر در تمامی شئون زندگی بر این باور هر کار شایسته‌ای که به قصد تقرب به خداوند انجام می‌گیرد به منزله به حساب می‌آید؛ در این صورت با همت والا و با پشتکار استوار فعالیت و خدمت به جامعه مسلمین خواهد پرداخت. در این نمونه‌هایی از عبادت به معنای اعم که در نزد امام خمینی ارزش دارد اشاره می‌گردد.

امام خمینی با بیان اهمیت کار و تلاش معتقد است، صیانت آسیب‌ها در گرو اتحاد و اشتغال است و راه رهایی از وابستگی کار است. این‌گونه تلاش همراه با نیت صادقانه که در آن خدا را در نظر گونه‌ای از عبادت است[۲۰۰]. امام خمینی با بیان ارزشمندی شغل پزشکی و پرستاری، به جا آن می‌پردازد و بر این باور است که این شغل یکی از شغل‌های بسیار است که چنانچه پرستاران و پزشکان به وظایف انسانی و شرعی خودش بکنند، عبادتی است که در تراز عبادت‌های درجه اول است[۲۰۱]. امام خمینی در تبیین ماهیت مجلس عبادی، بر این باور است مجلس نمایندگان، معصیت الهی نشود آن مجلس یک مجلس اسلامی، مجلس عبادت خواهد بود[۲۰۲]. امام خمینی با بیان اهمیت تأثیرگذاری رسانه ملی بر مخاطبین سفارش می‌کند که رسانه ملی باید از جهت محتوا اسلامی باشد و باید برنامه‌های تولیدی در صدا و سیما به گونه‌ای باشد که به نشر و ترویج اسلام بپردازند که در این صورت فعالیت‌های مسئولین در رسانه ملی عبادت خواهد بود[۲۰۳].[۲۰۴]

مبانی نظام عبادی

نظام عبادی دارای مبانی و اصولی است که در این میان، رابطه عبادت با مالکیت و انحصار تمام حمدها در خداوند متعال دارای اهمیت ویژه‌ای است.

رابطه عبادت با مالکیت

چنانچه ملاحظه شد، عبادت در لغت به معنی غایت خضوع و در اصطلاح به معنی اطاعت و بندگی در مقابل خداوند متعال است[۲۰۵] و به عبارت دیگر عبادت، خضوع لفظی یا عملی، همراه با اعتقاد به الوهیت خداوند متعال است[۲۰۶]. پیش‌تر اشاره رفت که از نگاه قرآن کریم گستره عبادت اختصاص به انسان ندارد بلکه شامل تمامی موجودات در عالم هستی است و همه عالم به عبادت خداوند متعال مشغول‌اند. إِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ إِنَّهُ كَانَ حَلِيمًا غَفُورًا[۲۰۷] همه چیز تسبیح خدا می‌کند ولی ما نمی‌توانیم الفاظ و تسبیحات آنها را دریابیم و ادراک کنیم؛ چراکه هر چیزی برای خود لغت مخصوص برای تسبیح گفتن دارد[۲۰۸].

همچنین گذشت که قرآن کریم همه عالم را عبد خداوند متعال معرفی می‌کند و می‌فرماید: إِنْ كُلُّ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ إِلَّا آتِي الرَّحْمَنِ عَبْدًا[۲۰۹]. بنابراین با توجه به گستره عبادت در همه موجودات و اطلاق عبد به همه موجودات می‌توان به تلازم میان مالکیت و عبد پی برد[۲۱۰]؛ زیرا همان که عبد، تمام اختیاراتش در دست مولا و اربابش بوده و هر آنچه مالکش بخواهد باید اطاعت کند، عبودیت انسان‌ها در مقابل خداوند نیز این‌گونه و عبادت و تواضع در مقابل او از آن جهت است که او مالک مطلق است که همه هستی در مرتبه امکان نه وجودی دارند و نه کمالی و تمام وجود کمالات از طرف خداوند متعال به موجودات اعطا می‌شود[۲۱۱] و وجودش همه مراحل وابسته به خداوند است. پس وقتی تمام کمالات و همه موجودات فیض الهی باشد مالکیت نیز منحصر در او خواهد بود. مالکیت خداوند نسبت به هستی، مثل مالکیت میان انسان‌ها نیست؛ مالکیت میان انسان‌ها امری اعتباری و موقتی است که بر اثر زیان مالی یا فوت مالک، مالکیتش ساقط می‌شود. اما مالکیت خداوند در تمام زمان‌ها و در اشیاء است و هیچ‌کس جز خداند متعال مالک حقیقی نیست[۲۱۲]. همچنین مالکیت حق تعالی به اضافه اشراقیّه[۲۱۳] و احاطه قیّومیّه است که به هیچ وجه شائبه تباین در ذات و صفاتش با موجودی از موجودات نیست[۲۱۴]. بنابراین مالکیت حقیقی انحصار در خداوند متعال دارد.[۲۱۵]

انحصار تمام حمدها در خداوند متعال

دانستیم که مالکیت منحصر در خداوند است و لازمه انحصار مالکیت خداوند متعال این است که عبادت نیز منحصر در او خواهد بود؛ بلکه با تمام حمدها و ستایش‌ها برای اوست؛ زیرا هیچ موجودی به جز خداوند از خود وصف کمالی به صورت استقلالی ندارد تا مورد حمد واقع شود و اگر انسان کسی را ستایش می‌کند؛ ستایش دیگران یا به سبب انسانیت و تحرک ارادی اوست و یا به سبب صفاتی همانند علم، قدرت، شجاعت و... است. چنانچه ستایش به سبب انسانیت و تحرک ارادی باشد، باید گفت انسانیت و تحرک ارادی شخص اعتباری است و اگر ستایش به سبب صفاتی همانند علم، قدرت، شجاعت و... است باید گفت صفاتی مانند علم و... محدود است و آیا انسان شخصی را به خاطر محدودیت علم و دیگر صفاتش، مدح می‌کند؟! محدودیت، نقصان است و نمی‌توان نقصان را تمجید کرد؛ بلکه اگر انسان، عالمی را تمجید می‌کند از آن جهت است که صرف علم او را در نظر گرفته و صرف‌العلم را تمجید و مدح می‌کند. از طرفی صرف‌العلم در عالم طبیعت امکان ندارد؛ چراکه صرف‌العلم جز در حق پیدا نمی‌شود، پس ستایش از آنِ اوست و انسان خیال می‌کند که شخص را ستایش کرده است. همچنین به ضرورت عقل، محال است کسی را ستایش نمود؛ چراکه از خود، کمالی ندارد تا به واسطه آن کمال ستایش شود[۲۱۶]. بنابراین وقتی خداوند متعال، صفات کمالی را حقیقتاً داراست پس ستایش و حمد نیز منحصر در او خواهد بود.[۲۱۷]

اهداف نظام عبادی

بررسی علت آفرینش انسان در قرآن

قرآن کریم هدف از خلقت انسان‌ها را عبادت معرفی کرده و می‌فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۲۱۸] حرف «ل» در لِيَعْبُدُون به معنای غرض است[۲۱۹] و بیانگر این معنا است که هدف از خلقت انسان و جن منحصراً عبادت است. باید توجه داشت که غرض هر چه باشد امری است که صاحب غرض به وسیله آن استکمال یافته و حاجتش برآورده می‌شود؛ در حالی که خدای سبحان هیچ جهت نقص و حاجتی ندارد تا به وسیله آن غرض، نقص خود را جبران نموده و حاجت خود را تأمین کند. بنابراین خدای سبحان در کارهایی که می‌کند هدفی دارد، اما غرضش ذات خودش است، نه چیزی که خارج از ذاتش باشد، و کاری که خداوند می‌کند از آن کار سود و غرضی در نظر دارد، ولی نه سودی که عاید خودش گردد؛ اینجاست که می‌گوییم خدای تعالی انسان را آفرید تا پاداش دهد و معلوم است که ثواب و پاداش عاید انسان می‌شود، و این انسان است که از آن پاداش منتفع و بهره‌مند می‌گردد، نه خود خدا؛ زیرا خدای عزوجل بی‌نیاز از آن است؛ اما غرضش از ثواب دادن خود ذات متعالش می‌باشد. انسان را بدین جهت خلق کرد تا پاداش دهد، و بدان جهت پاداش می‌دهد که الله است. پس پاداش، کمالی است برای فعل خدا، نه برای فاعل فعل که خود خداست. حاصل آنکه، عبادت غرض از خلقت انسان است و کمالی است که عاید انسان می‌شود[۲۲۰].[۲۲۱]

بررسی اهداف نظام عبادی

امام خمینی یادآور می‌شود که وقتی سالک إلی الله به این حقیقت توجه کرد که بنده‌ای است که قبلاً هیچ نبوده هَلْ أَتَى عَلَى الْإِنْسَانِ حِينٌ مِنَ الدَّهْرِ لَمْ يَكُنْ شَيْئًا مَذْكُورًا [۲۲۲] و فنا و نیستی در وجود او جریان دارد و خداوند متعال است که به او هستی داده و او را از نشئه عدم به نشئه وجود راه داده؛ چنین سالکی درمی‌یابد که ذاتش فانی و به صورت غیر مستقل و عنایت الهی است و قابلیت تصرف ندارد مگر باذن الله[۲۲۳] همچنین سالک باید بداند که او در دار عبادت‌الله واقع است و به دار جزاءالله خواهد رفت. پس سالک وقتی در دنیاست باید بداند که دار طبیعت، مسجد عبادت حق است و او برای همین مقصد در این نشئه آمده، چنانچه خداوند متعال می‌فرماید: وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ و چون دار طبیعت را مسجد عبادت یافت و خود را معتکف در آن دانست، باید به آداب آن قیام و از غیر تذکّر حق صائم شود؛ و از مسجد عبودیت خارج نشود مگر به قدر حاجت؛ و با غیر حق انس نگیرد و دلبستگی به غیر پیدا نکند که اینها خلاف آداب عبادت است[۲۲۴].

قابل ذکر است که خداوند متعال راز آفرینش هستی را دو چیز معرّفی کرد: عبادت جن و انس که پیش‌تر اشاره رفت و معرفت انسان به قدرت و علم خداوند. بر همین اساس می‌فرماید: «خداوند کسی است که هفت آسمان را آفرید و زمین را نیز مانند آن، فرمان او در میان آنها نازل می‌شود تا بدانید که خدا بر هر چیز تواناست و مسلماً علم او به همه چیز احاطه دارد» اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا [۲۲۵]. این دو آیه، نشان می‌دهند که هدف از آفرینش (جن و انس) شناخت خداوند متعال در مرحله اول و عبادت خداوند متعال در مرحله ثانی است؛ بنابراین سالک باید خداوند متعال را بشناسد و بداند چگونه و چه کسی را می‌پرسند[۲۲۶] از همین روی کلمه عبادت در آیه مَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ به معرفت تفسیر شده است[۲۲۷]. امام حسین (ع) می‌فرماید: «ای مردم، به درستی که خداوند، بندگان را جز برای شناخت خود نیافریده است و هنگامی که او را شناختند عبادتش می‌کنند و زمانی که او را عبادت کردند از پرستش غیر او بی‌نیاز می‌گردند»[۲۲۸]. بنابراین، غرض نهایی از خلقت همان حقیقت عبادت است، یعنی این است که بنده از خود و از هر چیز دیگر بریده، به یاد پروردگار خود باشد، و او را ذکر گوید[۲۲۹]. همچنین قرآن کریم گستره عبادت برای انسان را در همه زمان‌ها و مکان‌ها ثابت می‌کند و بر این اندیشه استوار است که انسان تا انسان است نیازمند عبادت است و می‌فرماید: وَاعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَ الْيَقِينُ[۲۳۰] یقین در آیه به مرگ تفسیر شده و تا زمانی که موت کلی و فنای مطلق دست نداده حقّ عابد است که عبادت کرده و خدا را پرستش کند[۲۳۱].[۲۳۲]

ساختار نظام عبادی

بزرگان دین در مبحث ساختار نظام عبادی به تبیین اقسام عبادت (عبادات واجب و مستحب) و دسته‌بندی عبادات، مثل تقسیم عبادت به تکوینی و تشریعی و به بیان مراتب عبادت پرداخته‌اند که در این بخش بدان خواهیم پرداخت.

تقسیم عبادت به واجب و مستحب

یکی از تقسیمات در عبادت تقسیم آن به واجب و مستحب است. عبادت واجب عبادتی است که انجام آن لازم و ترک آن عذاب دارد و به عبارتی دیگر هرگاه عمل به گونه‌ای باشد که انجام آن لازم و سرپیچی از آن جایز نباشد؛ این گونه از عبادت را عبادات واجب می‌نامند[۲۳۳] و عبادات مستحب به عباداتی گفته می‌شود که انجامش مطلوب و ثواب داشته و ترک آن عذاب ندارد و به بیانی دیگر عبادت مستحبی گونه‌ای از عبادت است که الزامی در انجام آن وجود ندارد اما اقتضا در انجامش وجود دارد[۲۳۴]. تقسیم‌بندی عبادات به واجب و مستحب در همه مصادیق عبادت جریان دارد و نماز یکی از مصادیق عمده عبادت است که آن را به واجب و مستحب تقسیم می‌کنند. نماز واجب پنج تا است: نماز یومیه، نماز جمعه، نماز قضای پسر بزرگ‌تر برای پدرش، نماز آیات، نماز طواف واجب، نماز میّت و نمازی که مکلف آن را با نذر یا اجیر شدن یا غیر اینها بر خود لازم کند. باید توجه داشت که از نگاه امام خمینی قسم آخری را جزء نمازهای واجب شمردن مسامحه است؛ زیرا واجب وفای به نذر است و عنوان نماز واجب نیست[۲۳۵] و نماز مستحبی بیشتر از آن است که شمرده شود.[۲۳۶]

تقسیم عبادت به تکوینی و تشریعی

تقسیم دیگر در عبادات، تقسیم آن به تکوینی و تشریعی است که در مقدمه بدان اشاره شد و گذشت که عبادت تکوینی عبادتی است که گستره عبادت در آن شامل همه موجودات است و همه موجودات مکلف به انجام آن بوده[۲۳۷] و نافرمانی در آن راه ندارد[۲۳۸]. عبادت تکوینی در همه عالم جریان دارد و همه موجودات در جهان هستی به عبادت و تسبیح گویی خداوند مشغول‌اند. قرآن کریم در آیات متعددی اشاره به عبادت تکوینی می‌کند و می‌فرماید: تُسَبِّحُ لَهُ السَّمَاوَاتُ السَّبْعُ وَالْأَرْضُ وَمَنْ فِيهِنَّ وَإِنْ مِنْ شَيْءٍ إِلَّا يُسَبِّحُ بِحَمْدِهِ وَلَكِنْ لَا تَفْقَهُونَ تَسْبِيحَهُمْ[۲۳۹]، سَبَّحَ لِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ[۲۴۰]، أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يُسَبِّحُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالطَّيْرُ صَافَّاتٍ كُلٌّ قَدْ عَلِمَ صَلَاتَهُ وَتَسْبِيحَهُ وَاللَّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ[۲۴۱] آنچه از این آیات قابل استفاده است؛ این است که قرآن کریم، تسبیح را برای تمام اجزای اثبات می‌کند و می‌فهماند که تمام آنچه در آسمان‌ها و زمین است خدای را از آنچه که جاهلان برایش درست می‌کنند و به او نسبت می‌دهند منزه می‌دارند[۲۴۲]. عبادت تشریعی عبادتی است که گستره آن انسان و جن را در برمی‌گیرد و شامل همه موجودات نمی‌شود و عصیان و مخالفت در آن راه دارد و موجودات مکلف در صورت عدم انجام آن عقاب می‌شوند.[۲۴۳]

اقسام عبادت‌کنندگان

تقسیم دیگر در عبادت، مربوط به عبادت‌کنندگان است که احادیث وارده به تبیین اقسام عبادت‌کنندگان[۲۴۴] پرداخته و امام خمینی در کتاب چهل حدیث و آداب الصلاة اقسام آن را ذکر کرده‌اند. پیش از بیان اقسام عبادت‌کنندگان این نکته حائز اهمیت است که «نیت صادقه و اراده خالصه» دو عامل بزرگ‌اند که کمال، نقص، صحت و فساد عبادات کاملاً تابع آن است، و هر قدر عبادات از تشریک خالص‌تر باشند کامل‌ترند و هیچ چیز در عبادات به اهمیت نیت و اخلاص در آن نیست[۲۴۵]. بنابراین اخلاص در نیت اهمیت فوق‌العاده‌ای دارد. اکنون به فراخور این بحث به بیان اقسام عبادت‌کنندگان از نگاه امام خواهیم پرداخت.

انجام عبادت به قصد جلب رضایت مردم: این قسم از عبادت، مازاد بر نداشتن شرایط کمال از جهت فقهی نیز باطل است؛ زیرا در نیت، قصد قربت لازم است و اینگونه از عبادات که برای جلب رضایت مردم و برای کسب موقعیت‌های دنیوی به جا می‌آورند؛ شرک ظاهر و ریای فقهی است[۲۴۶] و در انجام عمل اگر غیر از قصد خدایی در کار باشد و انسان نماز را برای ریا و تظاهر بخواند باطل است[۲۴۷]. انجام عبادت به منظور تحصیل مقاصد دنیوی: این گروه، هدفشان از انجام عبادت رسیدن به درخواست‌های دنیوی است؛ گرچه در انجام عمل خداوند را واسطه قرار می‌دهند؛ مثل خواندن نماز شب برای توسعه روزی، و خواندن نماز اول ماه برای سلامتی از آفات آن ماه، و دادن صدقات برای سلامتی، و دیگر مقصدهای دنیوی. بعضی از فقهاء این مرتبه از اخلاص را شرط صحت عبادات شمرده‌اند؛ ولی امام خمینی معتقد است که به حسب قواعد فقهیّه این خلاف تحقیق است؛ زیرا هرچند هدف از خواندن نماز شب توسعه روزی است؛ لکن داعی او و قصد اولیه برای خداست و به عبارتی آنچه که مؤثر در انجام فعل است انجام دستور خداست و طلب توسعه در روزی به عنوان جزء اصلی در انجام فعل نیست؛ آری اینگونه از مقاصد ثمره‌اش تأکید غرض و شدت اشتیاق است[۲۴۸]. این نماز هرچند از جهت فقهی صحیح است؛ ولی دارای کمال نیست و بی‌ارزش است و مثل سایر کسب‌های مشروعه است، بلکه شاید از آن نیز کمتر باشد[۲۴۹]؛ زیرا این عبادت، عبادت خالصانه نبوده؛ چراکه نیت صادق و اراده خالصانه ندارد؛ بلکه این عبادت برای تعمیر دنیا و رسیدن به مطلوبات نفسانیه دنیویه است[۲۵۰].

انجام عبادت به منظور رسیدن به لذت‌های بهشتی: این گروه هدف‌شان از انجام عبادت، رسیدن به لذت‌های بهشتی است؛ گرچه در انجام عمل خداوند را واسطه قرار می‌دهند. روایات شریفه اینگونه عبادت را عبادت اجیران نامیده‌اند[۲۵۱]،؛ چراکه عبادت این گروه، مثل عبادت کارگر است که اگر در مقابل کارش به او مزدی پرداخت نشود کار نمی‌کند[۲۵۲]. اینگونه عبادت نیز در نظر اهل الله مثل سایر کسب‌هاست، با این تفاوت که عمل این کاسب (در صورتی که قیام به امر کند و از مفسدات صوریّه عمل را تخلیص کند) اجرتش بیشتر و بالاتر است[۲۵۳].

انجام عبادت به قصد خوف از جهنم: این گروه در انجام عمل، خدا را واسطه قرار می‌دهند؛ ولی هدف‌شان از انجام عبادت، ترس از عذاب جهنم است و برای رهایی از عذاب‌های جهنم خدا را عبادت می‌کنند. روایات شریفه اینگونه عبادت را عبادت عبید نامیده‌اند[۲۵۴]؛ زیرا همان‌طور که عبد به سبب ترس از عقوبت و مجازات مولایش کار می‌کند؛ عبادت‌کنندگان در این قسم نیز به سبب ترس از عذاب عبادت می‌کنند[۲۵۵] و این عبادت نیز در نظر اصحاب قلوب قیمتی ندارد و در نظر اهل معرفت فرق نمی‌کند که انسان عملی را به سبب خوف از حدود و تعزیرات در دنیا، یا خوف از عقاب و عذاب آخرتی و یا برای رسیدن به لذت‌های بهشتیان انجام دهد؛ در اینکه هیچ‌یک برای خدا نیست و داعی بر امری است که مطابق قواعد فقهیّه عمل را از بطلان خارج می‌کند؛ ولی در بازار اهل معرفت این متاع را ارزشی نیست[۲۵۶].

انجام عبادت به سبب شوق و محبت به خداوند: این گروه هدف‌شان از انجام عبادت، رسیدن به لقاءالله است و چون خدا را دوست دارند، او را پرستش می‌کنند و اگر خدا بهشت و جهنمی هم خلق نکرده بود، آنها خدا را پرستش می‌کردند[۲۵۷]. روایات شریفه اینگونه عبادت را عبادت عاشاقانه و پرستش محبانه نامیده‌اند[۲۵۸].

این گروه عبادت‌شان به جهت محبت به خداوند متعال است و قلب‌هایشان از محبت الهی، مالامال لبریز است. این عبادت، عبادت آزادگان است؛ زیرا در عبادت‌شان هدفی جز خداوند ندارند و در ضمیرشان جز خداوند نمی‌گنجد و قلب‌هایشان از اغیار غافل است و توجهی به بهشت و جهنم ندارند[۲۵۹]. این قسم بالاترین مرتبه عبادت در میان اقسام عبادت‌کنندگان است. حضرت امام صادق (ع) از وجود مبارک رسول گرامی (ص) چنین نقل فرموده است: «أَفْضَلُ النَّاسِ مَنْ عَشِقَ الْعِبَادَةَ فَعَانَقَهَا وَ أَحَبَّهَا بِقَلْبِهِ وَ بَاشَرَهَا بِجَسَدِهِ وَ تَفَرَّغَ لَهَا فَهُوَ لَا يُبَالِي عَلَى مَا أَصْبَحَ مِنَ الدُّنْيَا عَلَى عُسْرٍ أَمْ عَلَى يُسْرٍ»[۲۶۰]، این‌گونه از عبادت نزد اولیاء (ع) عزم بر اطاعتی است که از مشاهده جمال محبوب، استقلالاً و ذاتاً، و فنای در جناب ربوبیت ذاتاً و صفةً و فعلاَ حاصل شده است[۲۶۱]. بر همین اساس است که حضرت امام خمینی در طلیعه تفسیر نورانی سوره حمد[۲۶۲]، بهترین مردم را کسی می‌داند که عبادت را معشوق خود بداند و به آن دل ببندد؛ نه اینکه صرفاً عبادت را بفهمد؛ یا تنها برای آن برهان بیاورد[۲۶۳].[۲۶۴]

آداب عبادت

اهل معرفت برای عبادت آدابی ذکر کرده‌اند که مراعات آن آداب، زمینه عروج و صعود عبادت را به همراه می‌آورد. آداب عبادت به آداب ظاهری و باطنی تقسیم می‌شود.

آداب ظاهری عبادت

آداب ظاهری که در فقه بدان پرداخته شده و به دو بخش قابل تقسیم است:

آداب ظاهری واجب

رعایت این قسم در عبادات ضروری و در صورت عدم انجام آن عبادت صحیح نخواهد بود؛ همانند نماز واجب که باید به سمت قبله باشد.

آداب ظاهری مستحب

رعایت آداب ظاهری مستحب در عبادت، اجر بیشتری دارد و در صورت عدم انجام آن، عبادت باطل نمی‌شود. مثلاً نماز در حرم امامان (ع) مستحب، بلکه بهتر از مسجد است و نماز در حرم مطهر حضرت امیرالمؤمنین (ع) برابر دویست هزار نماز است[۲۶۵].[۲۶۶]

آداب باطنی در عبادت

امام خمینی مازاد بر بیان آداب ظاهری به بیان آداب باطنی در عبادت نیز پرداخته‌اند و یادآور شده‌اند که برای نماز غیر از این صورت، معنایی است و غیر از این ظاهر باطنی است و چنانچه ظاهر را آدابی است که مراعات ننمودن آنها یا موجب بطلان نماز و یا نقصان آن است، همچنین باطن نماز نیز دارای آدابی است که با عدم مراعات آنها نماز به کمال نمی‌رسد. چنانچه با مراعات این‌گونه از آداب باطنی، نماز دارای روح ملکوتی خواهد شد. اهتمام به آداب باطنی، شخص مصلّی را نصیبی از سرّ الهی و نماز اهل معرفت و اصحاب قلوب حاصل می‌کند که آن نور چشم اهل سلوک است[۲۶۷]. امام به این نکته تأکید می‌کند که باطن عبادت دارای حیات، شعور و صورت برزخیه است و آیات قرآن کریم و احادیث شریفه، بر این مطلب دلالت می‌کنند. چنانچه در قرآن آمده است: يَوْمَ تَجِدُ كُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَيْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَيْنَهَا وَبَيْنَهُ أَمَدًا بَعِيدًا[۲۶۸] و باز در آیه‌ای دیگر می‌فرماید: فَمَنْ يَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَيْرًا يَرَهُ[۲۶۹] این آیات دلالت می‌کنند که هر کسی اعمال خوب و بد خود را حاضر می‌بیند و صورت باطنیّه غیبیّه آنها را مشاهده خواهد کرد[۲۷۰]. در وسائل‌الشیعه از امام صادق (ع) روایت شده که فرمود: «کسی که نمازهای واجب را در اول وقت به جا آورده و حدود آنها را حفظ کند، فرشته آن را سپید و پاکیزه به آسمان می‌برد. نماز (به نمازگزار) می‌گوید خدا تو را نگاه دارد همان‌گونه که مرا نگاه داشتی و مرا به ملکی بزرگ سپردی و کسی که نمازها را بی‌سبب به تأخیر اندازد و حدود آنها را حفظ نکند، فرشته نماز او را سیاه و تاریک به آسمان می‌برد در حالی که نماز با صدای بلند به نمازگزار می‌گوید: همان‌گونه که مرا ضایع کردی خدا تو را ضایع کند و آنچنان‌که تو مرا رعایت نکردی خدا نیز تو را رعایت نکند»[۲۷۱]، این حدیث دلالت بر صور غیبیّه ملکوتیّه و حیات عبادت می‌کند[۲۷۲]. باید توجه داشت که در اندیشه امام خمینی نحوه وجود و حالات صورت باطنی عبادت، وابسته به عبادت‌کنندگان است؛ چنانچه سالک در مسیر عبادت آداب باطنی را رعایت کند، صورت ملکوتیه عبادت، صورت نیکو خواهد بود و اکتفا نمودن به صورت نماز و محروم ماندن از برکات و کمالات باطنیّه آن از اعلامراتب خسران و زیان‌کاری است که پس از خروج از این عالم دنیا و ورود در محاسبه الهیّه، موجب حسرت‌هایی است که عقل از ادراک آن عاجز است[۲۷۳].

آداب باطنی عبادات، مخصوصاً نماز (که امام نماز را در میان عبادات، ثنای حق به جمیع اسماء و صفات می‌داند)[۲۷۴] وابسته به حضور قلب بوده و عبادت بی‌حضور قلب، عبادت بی‌روح و روان است[۲۷۵] و مهم‌ترین ثمره حضور قلب در نماز، شکست سپاه ابلیس و تقویت اراده نفس است[۲۷۶].[۲۷۷]

عوامل حضور قلب در عبادات

از نگاه امام آنچه باعث حضور قلب در عبادات می‌شود سه امر است: ۱. فراغت وقت و قلب، ۲. فهماندن به قلب اهمیت عبادت را، ۳. توجه به اسرار باطنی نماز.

فراغت وقت

مقصود از فراغت وقت آن است که انسان در هر شبانه‌روزی برای عبادت وقتی را معین کند که در آن وقت خود را فقط موظف به عبادت بداند و اشتغال دیگری را در آن وقت برای خود قرار ندهد. انسان اگر بفهمد که عبادت یکی از امور مهمه‌ای است که از کارهای دیگر اهمیتش بیشتر بلکه طرف نسبت با آنها نیست، البته اوقات آن را حفظ کرده و برای آن وقتی معین می‌کند[۲۷۸]. پیداست که فراغت قلب مهم‌تر از فراغت وقت است، بلکه فراغت وقت نیز مقدمه‌ای برای این فراغت است و آن چنان است که انسان در وقت اشتغال به عبادت، خود را از اشتغالات و کارهای دنیایی فارغ کند و توجه قلب را از امور متفرقه و افکار پریشان منصرف نموده و دل را یکسره خالی و خالص برای توجه به عبادت و مناجات با حق تعالی نماید؛ و تا فراغت قلب از این امور حاصل نشود، زمینه برای عبادت حاصل نمی‌شود و فراغت قلب برای عبادت، کم کم انسان را به اعلی مراتب حضور قلب منتهی می‌کند[۲۷۹].[۲۸۰]

فهم اهمیت عبادت از سوی قلب

برای شناختن اهمیت عبادت همین بس که خداوند متعال هدف از خلقت انسان را عبادت معرفی کرده و می‌فرماید وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ[۲۸۱] بر این اساس هدف از عبادت، کسب مقام بندگی و معرفت به خداوند متعال است[۲۸۲]. کسی که حلقه اتصال با معبودش را گسسته و این ارتباط عاشقانه را قطع کرده در حقیقت خودش را از نور و رحمت الهی دور کرده و در گمراهی و سرگردانی گرفتار شده است. پیداست که فهم و دریافت حقیقت بالا در شناخت اهمیت عبادت مؤثر است. یکی دیگر از روش‌های فهم اهمیت عبادت توجه به آثار عبادت است که قرآن کریم دو اثر بارز برای عبادت ذکر می‌کند: دوری از فساد و فحشا و یاد خدا و می‌فرماید: اتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِنَ الْكِتَابِ وَأَقِمِ الصَّلَاةَ إِنَّ الصَّلَاةَ تَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَلَذِكْرُ اللَّهِ أَكْبَرُ[۲۸۳]. براساس این آیه، نماز انسان را از کارهای بسیار زشت (مثل زنا، لواط، قتل نفس و مانند آن) و نیز از مطلق کارهای ناپسند که مورد قبول وجدان بشری نیست نهی می‌کند[۲۸۴]. همان‌طور که طبیعت دارو آن است که درد را از بین می‌برد؛ طبیعت نماز نیز به سبب آنکه محتوایش، ذکر خدا اعم از تسبیح (منزه شمردن خداوند از بدی‌ها) و تکبیر (بزرگ شمردن خداوند و ذکر اوصافش) است؛ و در طبیعت نماز، انسان در محضر او قرار داشته و سراپای وجودش او را تعظیم می‌کند؛ بنابراین، این گونه عملی، انسان را از ضدش که همان فساد و فحشا است دور می‌کند[۲۸۵]. اثر دیگر نماز یاد خدا است، نماز خدا را به یاد انسان می‌آورد و انسان را به ساحت قدس خداوندی متوجه می‌کند، دنیا و ما فیها را از یاد انسان می‌برد و او را در باطن ضمیرش با خدا روبرو می‌کند[۲۸۶]. بنابراین توجه به فلسفه و آثار عبادت، اهمیت عبادت را برای انسان به ارمغان می‌آورد و سالک با حضور قلب بیشتری نماز می‌خواند.[۲۸۷]

معرفت به اسرار و حقایق عبادت

یکی دیگر از عوامل حضور قلب در عبادت، فهمیدن اسرار و حقایق عبادت است[۲۸۸]. عبادت دارای اسراری است که امام در کتاب «سر الصلاة» به بعضی از اسرار و رموز نهفته در عبادت پرداخته‌اند؛ از جمله اسرار حضور قلب این است که عبادت با حضور قلب، زمینه عروج انسان را به همراه دارد که براساس روایات وارده در قرب نوافل[۲۸۹] سالکی که آداب باطن عبادت را رعایت کند به جایی می‌رسد که خدای سبحان در مجاری ادراکی و تحریکی عبد صالح سالک می‌شود، به طوری که انسان صالح با زبان حقّ سخن می‌گوید و با چشم او می‌بیند[۲۹۰] و به بیانی دیگر در قرب نوافل، صفات بشریت محو شده و صفات الوهیت در انسان ظاهر می‌شود[۲۹۱]. همچنین از جمله اسرار عبادت این که انسان می‌تواند به مقامات عالی عرفانی رسیده و قلب سلیم پیدا کند. قلب سلیم، قلبی است که در آن غیر خدا نباشد، و از شک و شرک خالص باشد و اعضاء ظاهره و قوای ملکیّه نیز تسلیم حق شوند[۲۹۲]. در مجموع شناخت این حقایق و معرفت نسبت به اسرار عبادت، زمینه حضور قلب در عبادت را فراهم می‌کند.[۲۹۳]

اقسام حضور قلب در عبادت

عبادت باید با حضور قلب باشد و حضور قلب در عبادت برای آن مراتبی است که عمده آن دو مرتبه است: حضور قلب اجمالی و حضور قلب تفصیلی.

حضور قلب اجمالی در عبادت

مقصود اینکه سالک در عین اشتغال به عبادت - هر عبادتی باشد چه از باب طهارات مثل وضو و غسل و چه از باب نماز و روزه و حج و دیگر امور - به طریق اجمال آگاه باشد که ثنای معبود می‌کند، گرچه خود نمی‌داند که چه ثنایی می‌کند و چه اسمی از اسماء حق را می‌خواند، همانند شاعری که قصیده‌ای در مدح کسی سروده و به کودکی که معنای آن را نمی‌فهمد، بدهد که در محضر او بخواند و به طفل بفهماند که این قصیده در مدح این شخص است. البته آن طفل که قصیده را می‌خواند اجمالاً می‌داند ثنای ممدوح را می‌کند، گرچه کیفیت آن را نمی‌داند. ما نیز که طفل ثناخوان حق هستیم و نمی‌دانیم که این عبادات را چه اسراری است و هریک از این اوضاع الهیه با چه اسمی از اسماء ارتباط دارد و به چه کیفیت ثنای حق است، این قدر باید متوجه باشیم که هریک از آنها ثنائی است از کامل مطلق و معبود و ممدوح علی‌الاطلاق، که خود ذات مقدس در این اوضاع خود را ثنا فرموده و ما را امر فرموده که در پیشگاه مقدسش این نحو ثنا کنیم[۲۹۴].[۲۹۵]

حضور قلب تفصیلی در عبادت

این مرتبه به صورت کامل برای احدی جز اولیاء الهی ممکن نیست و دارای مراتبی است که بعضی مراتب نازله آن برای عده‌ای ممکن است. اوّلین مرتبه توجه به معانی الفاظ در مثل نماز و دعا است و مرتبه دیگر آن است که اسرار عبادات را به قدر امکان بفهمد و کیفیت ثنای معبود را در هر یک از اوضاع بداند[۲۹۶].[۲۹۷]

فقه عبادت

یکی دیگر از گفتارهای نظام عبادی، فقه عبادت است. قابل ذکر است همان‌گونه که امام درباره اسرار نماز دارای تألیفات گوناگونی است درباره فقه عبادت نیز آثار ارزشمندی دارد. مجموعه تألیفات امام در فقه و اصول به دو بخش قابل تقسیم است: بخشی از اصول و فقه که امام به قلم خودشان تقریر کرده‌اند همانند: انوار الهدایة فی تعلیقة علی الکفایة، مناهج الوصول الی علم الاصول، کتاب الطهارة، تحریرالوسیلة و بخشی دیگر از کتب که شاگردان امام تقریر کرده‌اند؛ در این میان می‌توان به تقریرات آیت‌الله فاضل لنکرانی (کتاب الطهارة، معتمد الاصول) تقریرات آیت‌الله اشتهاردی (تنقیح الاصول) و تقریرات آیت‌الله لنگرودی (جواهر الاصول) اشاره کرد.

تقسیم واجب به توصلی و تعبدی

نخستین نکته در «فقه عبادت»، تقسیم‌بندی عبادت به توصلی و تعبدی است. امام خمینی در این بخش نگرش نوینی را ارایه داده‌اند که حائز اهمیت است. امام با طرح نقدهایی به تعریف مشهور علمای اصول از توصلی و تعبدی، تقسیم ثنایی را نپذیرفته و به تقسیم‌بندی چهارگانه پرداخته‌اند که بدان خواهیم پرداخت. صاحب‌نظران علم اصول در تعریف واجب توصلی گفته‌اند: توصلی به واجباتی گفته می‌شود که قصد قربت در آنها شرط نیست و به صرف انجام عمل، بدون قصد قربت، تکلیف از عهده مکلف ساقط می‌شود. همانند شخصی که معامله‌ای را انجام می‌دهد. چنانچه در انجام معامله قصد قربت نداشته باشد و عمل را به صورت ریایی و برای خودنمایی انجام دهد، معامله صحیح است (هرچند ریا حرام است) و لکن در صحت معامله اشکالی پیش نمی‌آید[۲۹۸]. امام به تعریف صاحب کفایه اشکال گرفته و آن را نمی‌پذیرد؛ زیرا این تعریف، همه اقسام توصلی را شامل نمی‌شود و به بیانی دیگر این تعریف، جامع همه افراد نیست. باید افزود که گونه‌ای از واجبات توصلی است که در آن قصد قربت شرط نیست و لکن قصد عنوان (اینکه مکلف در هنگام عمل متوجه کارش باشد و بداند که کارش به چه نیتی است مثلاً اگر انسان هنگامی که جواب سلام کسی را می‌دهد در نیتش صرفاً گفتن الفاظ بوده و قصدش جواب سلام نباشد، تکلیف از او ساقط نمی‌شود) شرط است و تعریف آخوند این قسم را شامل نمی‌شود؛ از این رو، امام واجب توصلی را به دو قسم تقسیم می‌کنند. واجبات توصلی که در آن انجام عمل به هر شکلی تکلیف را ساقط می‌کند گرچه در انجام واجب، عنوان و قصد قربت را به جا نیاورد؛ مثل شستن لباس نجس. واجبات توصلی که در آن انجام عمل باید با قصد عنوان باشد؛ ولی احتیاجی به قصد قربت ندارد؛ مثل جواب سلام که در جواب دادن به سلام طرف مقابل باید قصد و عنوانش رد سلام او باشد و گرنه چنانچه قصدش جواب سلام نباشد تکلیف از او ساقط نمی‌شود[۲۹۹].

صاحب‌نظران علم اصول در تعریف واجب تعبدی گفته‌اند: تعبدی که معادل آن در زبان فارسی «پرستش» است - به واجباتی اطلاق می‌شود که قصد قربت در آنها شرط صحت عمل است و با وجود قصد قربت، عمل صحیح خواهد بود. بنابراین اگر کسی در نماز که یکی از اقسام واجب تعبدی است، قصد قربت نداشته باشد نمازش باطل است. امام اشکال می‌گیرند که این تعریف، تعریف جامعی نیست؛ زیرا قسم دیگری از عبادات تعبدی است[۳۰۰] مثل خمس و زکات که به آنها اطلاق تعبدی شده و لکن اطلاق پرستش به آنها نمی‌شود و تعریف علمای اصول، قسم دوم را شامل نمی‌شود. با توجه اشکال مطرح شده، امام خمینی تقسیم دیگری ارایه می‌دهد؛ بدین صورت، عباداتی که در آنها قصد قربت شرط است بر دو قسم‌اند: اول: عبادت تعبدی: عبادتی است که قصد عنوان و قصد قربت در آن شرط است همچنین اتیان عمل به منظور عبادت و ثناء خداوند است. مثل نماز که با انجام آن می‌توان گفت او خداوند را عبادت کرده و در فارسی به آن پرستش می‌گویند. دوم: عبادات تقربی: عبادتی که قصد عنوان و قصد قربت در آن شرط است و لکن با این وجود این عمل را عمل عبادی نمی‌گویند مثل پرداخت خمس و زکات که اگر در نیت، قصد عنوان و قصد قربت را به جا نیاورد تکلیف از او ساقط نمی‌شود و لکن با پرداخت خمس، صدق نمی‌کند که خدا را عبادت کرده بلکه گفته می‌شود إنها تقرب إلى الله یعنی با انجام این عمل به خداوند تقرب پیدا کرد[۳۰۱].[۳۰۲]

اقسام عبادات تعبدی و تقربی

یکی دیگر از مباحث فقه عبادات، بحث اقسام عبادات است و در میان بزرگان درباره اقسام عبادت اختلاف نظر وجود دارد؛ عده‌ای اقسام عبادت را پنج قسم شمرده‌اند نماز، زکات، روزه، حج، جهاد[۳۰۳] و بعضی دیگر اقسام ده‌گانه را برای عبادات ذکر کرده‌اند که شامل: طهاره، نماز، زکات، خمس، روزه، حج، جهاد، عمره، امر به معروف و نهی از منکر و اعتکاف می‌شود. چنانچه پیش‌تر گذشت، امام تعبدیات را دو قسم کردند عبادات تعبدی و عبادات تقربی؛ بنابراین دو تقسیم‌بندی عبادات نیز می‌توان گفت عبادات دو قسم‌اند: عبادات تقربی که شامل طهارة، زکات، خمس، صوم و امر به معروف و نهی از منکر است و عبادات تعبدی که شامل نماز، حج و اعتکاف می‌شود[۳۰۴]. باید توجه داشت که در این فصل فرصت پرداختن به همه احکام فقه عبادت نیست و صرفاً به بیان چند نمونه از اقسام عبادات پرداخته می‌شود.

کتاب الطهارة: یکی از کتب مطرح در عبادت است که طهارت را بر دو قسم می‌داند: طهارت از خُبث یا آلودگی‌های ظاهری و جسمی و طهارت از حَدَث یعنی آلودگی معنوی طبعی. طهارت از خبث عبارت است از تطهیر بدن یا لباس یا چیز دیگر از امور ده‌گانه‌ای که اصطلاحاً «نجاسات» خوانده می‌شوند از قبیل: بول، عایط، خون، منی، میته و غیره؛ و طهارت از حدث عبارت است از وضو و غسل و تیمم که شرط عبادات از قبیل نماز و طواف است و با یک سلسله اعمال طبیعی مانند خواب، ادرار، جنابت و غیره باطل می‌شود و باید تجدید شود[۳۰۵]. همچنین در کتاب الطهارة به بیان اقسام آب‌ها پرداخته می‌شود. آب یا مطلق است یا مضاف: آب مضاف آبی است که آن را از چیزی بگیرند، مثل آب هندوانه و گلاب، یا با چیزی مخلوط باشد، مثل آبی که به قدری با گل و مانند آن مخلوط شود که دیگر به آن آب نگویند، و غیر اینها آب مطلق است، و آن بر پنج قسم است: آب کر، آب قلیل، آب جاری و آب باران[۳۰۶].

کتاب الصلاة: نماز، یکی دیگر از اقسام عبادات است. در این کتاب درباره نمازهای واجب (نمازهای یومیه، نماز عیدین، نماز میت، نماز آیات، نماز طواف) و نمازهای نافله یعنی نمازهای مستحبی از قبیل نوافل یومیه و غیره بحث می‌شود[۳۰۷]. همچنین در این کتاب درباره مبطلات دوازده‌گانه نماز بحث می‌شود که عبارت‌اند از؛ اول: در بین نماز یکی از شرط‌های آن از بین برود، مثلاً در بین نماز بفهمد مکانش غصبی است، دوم: آنکه در بین نماز عمداً یا سهواً یا از روی ناچاری، چیزی که وضو یا غسل را باطل می‌کند پیش آید. سوم: مثل بعض کسانی که شیعه نیستند دست‌ها را روی هم بگذارد. چهارم: بعد از خواندن حمد، آمین بگوید؛ ولی اگر اشتباهاً یا از روی تقیه بگوید، نمازش باطل نمی‌شود. پنجم: عمداً یا از روی فراموشی پشت به قبله کند، یا به طرف راست یا چپ قبله برگردد، بلکه اگر عمداً به قدری برگردد که نگویند رو به قبله است، اگرچه به طرف راست یا چپ نرسد، نمازش باطل است. ششم: عمداً کلمه‌ای بگوید که از آن کلمه قصد معنی کند اگرچه معنی هم نداشته باشد و یک حرف هم باشد؛ بلکه اگر قصد هم بنابر احتیاط واجب باید نماز را دوباره بخواند در صورتی که دو حرف یا بیشتر باشد؛ ولی اگر سهواً بگوید نماز باطل نمی‌شود. هفتم: خنده با صدا و عمدی است و چنانچه سهواً هم با صدا بخندد یا لبخند بزند نمازش باطل نمی‌شود. هشتم: برای کار دنیا عمداً با صدا گریه کند؛ ولی اگر برای کار دنیا بی‌صدا گریه کند اشکال ندارد؛ ولی اگر از ترس خدا یا برای آخرت گریه کند، آهسته باشد یا بلند، اشکال ندارد، بلکه از بهترین اعمال است. نهم: صورت نماز را به هم بزند مثل دست زدن و هوا پریدن و مانند اینها، کم باشد یا زیاد، عمداً باشد یا از روی فراموشی. ولی کاری که صورت نماز را به هم نزند مثل اشاره کردن به دست اشکال ندارد. دهم: خوردن و آشامیدن است. یازدهم: شک در رکعت‌های نماز دو رکعتی یا سه رکعتی یا در دو رکعت اول نمازهای چهار رکعتی است. دوازدهم: از مبطلات نماز آن است که رکن نماز را عمداً یا سهواً کم یا زیاد کند، یا چیزی را که رکن نیست عمداً کم یا زیاد نماید[۳۰۸]. علاوه بر این دو کتاب، کتب دیگر نیز در عبادت است که مجال پرداختن به آن نیست.[۳۰۹]

موانع عبادت

چنانچه پیش‌تر ذکر شد، عبادات دارای آداب ظاهری و باطنی است که مراعات آنها در صحت و کمال عبادت تأثیرگذار است. همچنین موانعی در عبادت وجود دارد که شامل موانع ظاهری و باطنی است.

موانع ظاهری در عبادت

به موانع ظاهری در فقه پرداخته شده و نسبت به مصادیق مختلف عبادت فرق می‌کند که در کل می‌توان به موانع ظاهری حرام و موانع ظاهری مکروه تقسیم کرد.

موانع ظاهری حرام

این‌گونه موانع در عبادت، سبب بطلان عبادت است. مثلاً در نماز می‌توان به مبطلات دوازده‌گانه اشاره کرد:

موانع ظاهری مکروه

این‌گونه موانع در عبادت سبب کم شدن ثواب عبادت است[۳۱۰] مثل به هم گذاردن چشم در حال نماز که مکروه است ولی نماز را باطل نمی‌کند[۳۱۱].

موانع باطنی در عبادت: امام خمینی در عبادت به موانع باطنی توجه خاصی داشته و اینگونه موانع را باعث به کمال نرسیدن عبادت می‌داند. یکی از مهم‌ترین موانع باطنی در عبادت، مخصوصاً نماز، عدم حضور قلب است و موانع حضور قلب در عبادت از نگاه امام به دو قسم: موانع بیرونی و درونی قابل تقسیم است[۳۱۲].

موانع بیرونی در حضور قلب: موانع بیرونی از امور خارجه و از طریق حواسّ ظاهره حاصل می‌شود؛ مثل آنکه گوش انسان در حال عبادت چیزی بشنود و به سبب آن از شاخه‌ای به شاخه‌ای پرواز کند؛ یا چشم انسان چیزی ببیند؛ یا سایر حواسّ انسان چیزی ادراک کند و از آن انتقالات خیالیّه حاصل شود و طریق علاج این امور به اصلاح قوه خیال و وهم است[۳۱۳].

موانع درونی در حضور قلب: امام خمینی موانع درونی در حضور قلب را پراکندگی حواس دانسته و دو منشأ بزرگ برای آن ذکر می‌کند: یکی هرزه گردی و فرّار بودن قوه خیال و منشأ دیگر، حبّ دنیا و تعلّق خاطر به حیثیّات دنیوی است. هرزه گردی و فرّار بودن پرنده خیال مربوط به حبّ دنیا و مال و منال دنیوی نیست؛ بلکه فرّار بودن خیال، خود مصیبتی است که انسان‌های زاهد نیز بدان مبتلایند و تحصیل سکونت خاطر و طمأنینه نفس از امور مهمّه‌ای است که به اصلاح آن علاج قطعی حاصل می‌شود. منشأ دیگر، حبّ دنیا و تعلّق خاطر به حیثیّات دنیوی است و تا دل متعلّق به آن و در حبّ آن است، راه اصلاح قلوب مسدود و سعادات به روی انسان بسته است[۳۱۴].[۳۱۵]

عناصر و مصادیق نظام عبادی

بخشی از گفتمان فکری امام درباره عناصر و مصادیق نظام عبادی است که امام به توصیف و توصیه‌هایی در این باره پرداخته‌اند.

نماز در گفتمان فکری امام

  1. نماز در گفتمان فکری امام از جایگاه والایی برخوردار است و ایشان نماز را سرمایه سعادت عالم آخرت می‌داند[۳۱۶] و معتقد است اگر این نیاز به عبادت در وجودمان شکل بگیرد به دنبال رفع نیاز و تحصیل سرمایه می‌گردیم؛ ولی عمده در این باب حسّ احتیاج است که آن در ما کمتر است.
  2. عبادات، ستایش مقام پروردگار متعال است و هیچ عبادتی به حسب سرّ و حقیقت، خالی از یک مرتبه از ثنای معبود نیست و در عبادات خصوصاً در نماز، ثناهایی است که جز اولیاء (ع) کسی نمی‌تواند به آن قیام کند[۳۱۷].
  3. نماز در بین عبادات و مناسک الهیّه، عنوان جامعیّت دارد، هر کسی از اهل سیر و سلوک إلی الله نمازی مختصّ به خود دارد که از آن بهره و نصیب می‌برد[۳۱۸].
  4. احادیث وارده در احوال معصومین (ع) درباره اهتمام به نماز شنیدنی است. به عنوان نمونه از بعضی از زن‌های رسول خدا (ص) نقل شده که رسول خدا (ص) با ما صحبت می‌کرد و ما با او صحبت می‌کردیم؛ چون وقت نماز حاضر می‌شد، گویی او ما را نمی‌شناخت و ما او را نمی‌شناختیم. از حضرت امیر (ع) روایت شده که چون وقت نماز می‌شد، به خود می‌پیچید و متزلزل می‌شد. یاران گفتند یا امیرالمؤمنین این چه حالتی است؟ فرمود: «وقت اداء امانتی است که خدای تعالی آن را بر آسمان‌ها و زمین‌ها عرضه داشت و ابا کردند از حمل آن و ترسیدند از آن»[۳۱۹].
  5. امام خمینی درباره نماز بعد از بیان احادیثی، توصیه‌هایی نیز دارند و می‌فرماید: «ای عزیز، تو نیز به قدر طاقت این وقت مناجات را غنیمت شمار و به آداب قلبیّه آن قیام کن؛ و به قلب خود بفهمان که نماز مایه حیات ابدی اخروی و سرچشمه فضائل نفسانیّه و سرمایه بی‌نهایت به مراودت و مؤانست با حق است و مناجات با او خصوصاً نماز که معجون روحانی ساخته شده با دست جمال و جلال حق است و از جمیع عبادات جامع‌تر و کامل‌تر است. پس، از اوقات آن حتّی‌الامکان محافظت کن و اوقات فضیلت آن را انتخاب کن که در آن نورانیّتی است که در دیگر اوقات نیست و اشتغالات قلبیّه خود را در آن اوقات کم کن بلکه قطع کن؛ البته این حاصل شدنی است به شرط آنکه خود را موظّف و معیّن کنی و برای نماز، که متکفّل حیات ابدی تو است، وقتی خاصّ تعیین کنی که در آن وقت کارهای دیگری نداشته باشی و قلب را تعلّقاتی نباشد و نماز را با امور دیگر مزاحم قرار مده تا بتوانی قلب را راحت و حاضر کنی[۳۲۰].[۳۲۱]

حج و روزه در اندیشه امام

امام خمینی درباره روزه، حج، خمس، زکات و... علاوه بر بیان احکام فقهی آنها درباره آداب اینگونه از عبادات نیز توصیف‌ها و توصیه‌هایی بیان کرده‌اند که قابل توجه است که نمونه‌هایی از آن را بیان می‌کنیم.

  1. امام در کتاب چهل حدیث به اهمیت روزه اشاره کرده[۳۲۲] و معتقد است که یکی از سنت‌های رسول الله (ص) سه روز، روزه در هر ماه است و لکن در کیفیت آن بین علمای اختلاف است. آنچه مشهور بین آنها و موافق با اخبار است؛ عبارت‌اند از: پنجشنبه اوّل ماه که روز عرض اعمال است، و چهارشنبه اوّل دهه دوم ماه و پنجشنبه آخر از دهه آخر ماه می‌باشد[۳۲۳].
  2. یکی از فلسفه‌های بزرگ حج، بُعد سیاسی آن است از آن روزی که تولد پیدا کرده است، اهمیت بُعد سیاسی‌اش کمتر از بعد عبادی‌اش نیست، بُعد سیاسی علاوه بر سیاستش، خودش عبادت است[۳۲۴].[۳۲۵]

ارتباط مصادیق نظام عبادی با ولایت اهل بیت (ع)

  1. بخشی از روایات وارده در عبادات، توجه دادن به اهمیت ولایت است[۳۲۶] و اینکه عبادات بدون قبول ولایت اهل بیت ارزشی نداشته و قبول نخواهد شد.
  2. از نگاه امام خمینی ارتباط مصادیق نظام عبادی در این است که بخشی از مصادیق عبادات، همراه با «ولایت» ستون دین را تشکیل می‌دهند و در میان آنها ولایت اهمیت فراوانی دارد به گونه‌ای که بدون ولایت عبادت به درجه قبول نمی‌رسند[۳۲۷].[۳۲۸]

اهمیت حفظ اسلام و تقدم آن بر احکام

  1. امام خمینی معتقد است که ما مکلف به حفظ اسلامیم. این تکلیف از واجبات مهم است؛ حتی از نماز و روزه هم واجب‌تر است. همین تکلیف است که ایجاب می‌کند خون‌ها در انجام آن ریخته شود. همچنان‌که خون امام حسین (ع) برای اسلام ریخته شد و این بر اساس همان ارزشی است که اسلام دارد[۳۲۹].
  2. امام خمینی درباره تقدم حکم حکومتی بر احکام فرعیه معتقد است که حکومت، شعبه‌ای از ولایت مطلقه رسول الله (ص) است و یکی از احکام اولیه اسلام است؛ و مقدم بر تمام احکام فرعیه، حتی نماز و روزه و حج است. حاکم می‌تواند مسجد یا منزلی را که در مسیر خیابان است خراب کند و پول منزل را به صاحبش رد کند. حاکم می‌تواند مساجد را در موقع لزوم تعطیل کند و مسجدی که ضِرار باشد، در صورتی که رفع، بدون تخریب نشود، خراب کند. حکومت می‌تواند قراردادهای شرعی را که خود با مردم بسته است، در موقعی که آن قراردادها مخالف مصالح کشور و اسلام باشد، یک جانبه لغو کند و می‌تواند هر امری را، چه عبادی و یا غیر عبادی است که جریان آن مخالف مصالح اسلام است جلوگیری کند. حکومت می‌تواند از حج، که از فرایض مهم الهی است، در مواقعی که مخالف صلاح کشور اسلامی دانسته شود موقتاً جلوگیری کند[۳۳۰].[۳۳۱]

نهادهای عبادی (مسجد، سازمان حج و...)

امام خمینی درباره نهادهای عبادی: مثل مسجاد، سازمان حج و... توصیف‌ها و توصیه‌هایی دارند که از اهمیت خاصی برخوردار است.

مسجد و جایگاه آن در اندیشه امام

  1. امام خمینی درباره مسجد نگاه گسترده‌ای داشته و کل جهان هستی را مسجد و محل عبادت می‌داند و یادآور می‌شود که از نگاه عارف، انسان از دار کرامت‌الله آمده و در دار عبادت‌الله واقع است و به دار جزاءالله خواهد رفت. بنابراین باید به خود بفهماند که دار طبیعت (دنیا) محل سجده و عبادت حق است و او برای همین مقصد در این نشئه آمده از این رو باید به آداب آن قیام و از غیر تذکّر حق خودداری کند و از عبادت خداوند متعال خارج نشود مگر به قدر حاجت[۳۳۲]. بنابراین جهان هستی محل سجده پروردگار متعال است، باید مراقبت کرد که با طهارت و صفای ظاهر و باطن در آن قدم بگذارد[۳۳۳].
  2. امام مسجد را مکانی برای مرکز سیاسی اسلام می‌داند و معتقد است، مسیحیان نباید خیال کنند که مسجد هم مثل کلیساست؛ چراکه در کلیسا صرفاً یک رابطه فردی بین افراد و خدا حاکم است حال آنکه وقتی در مسجد نماز برپا می‌شده است تکلیف معین می‌کردند؛ جنگ‌ها از آنجا شالوده‌اش ریخته می‌شد و مسجد مرکز سیاست اسلام بوده است[۳۳۴].
  3. امام خمینی با نفی سکولاریزم بر ادغام سیاست با دیانت تأکید کرده و رویکرد جدایی دین از سیاست را نمی‌پذیرد و معتقد است که دیانت اسلام یک دیانت عبادیِ تنها نیست و همین طور یک مذهب و دیانت سیاسی تنها نیست؛ عبادی و سیاسی است. سیاستش در عبادات مُدغَم و عبادتش در سیاسات مدغم است. یعنی همان جنبه عبادی یک جنبه سیاسی دارد. همین اجتماع در اعیاد برای نماز، این عبادت است لکن آن اجتماع خودش جنبه سیاست دارد[۳۳۵].[۳۳۶]

سفارش‌های امام به مسئولین سازمان حج

  1. امام خمینی در توصیه‌هایی به مسئولین سازمان حج یادآور می‌شوند که نباید بعد سیاسی حج فراموش شود؛ اهمیت بُعد سیاسی حج کمتر از بعد عبادی‌اش نیست. بُعد سیاسی علاوه بر سیاستش، خودش عبادت است و باید مسائل سیاسی جهان اسلام در آن بررسی شود و یکی از فلسفه‌های حج این است که مشکلات یک سال مسلمین در آن بررسی شده و در صدد رفع مشکلات برآیند[۳۳۷].
  2. یکی از وظایف مهم سازمان حج، فراهم کردن مقدمات، برنامه اعلام برائت از مشرکین در حج است و اصولاً برائت از مشرکین از وظایف سیاسی حج است و بدون آن، حج بی‌محتواست[۳۳۸].
  3. امام خمینی درباره مناسبت‌هایی مثل عید فطر، عید قربان، و عباداتی مثل حج، مواقف حج، نماز جمعه و جماعات معتقدند که این مواقف، جنبه‌های عبادی دارد و علاوه بر جنبه عبادی، جنبه‌های سیاسی و اجتماعی هم دارد و عبادتش در سیاسات مدغم است. یعنی همان جنبه عبادی یک جنبه سیاسی دارد. همین اجتماع در اعیاد برای نماز، این عبادت است؛ لکن آن اجتماع خودش جنبه سیاست نیز دارد[۳۳۹].[۳۴۰]

چیستی عبادت

عبادت، عالی‌ترین شکل ارتباط انسان با پروردگار خویش است، ارتباطی که همه شئونات بنده را به آفریدگارش پیوند می‌زند. به جرأت می‌توان گفت، هیچ مکتب و دینی به اندازه اسلام به عبادت و پرستش خداوند و دوری از شرک و مظاهر آن تأکید نکرده است. توحید که اساسی‌ترین و محوری‌ترین عقیده اسلامی است جز با پرستش خداوند حاصل نمی‌شود. از این رو سراسر قرآن و سنت پیامبر و ائمه معصومین بر این مسأله تأکید دارند. با ظهور انقلاب اسلامی ایران، مقوله عبادت رویکرد تازه‌ای به خود گرفته و همانند دیگر موضوعات، طرحی نو را در نگاه به مسأله عبادت ترسیم کرده است. در این رویکرد، علاوه بر اثبات اینکه دین می‌تواند مبنای تحول در جهان بوده و داعیه‌دار تشکیل حکومت باشد، می‌تواند نظام‌های ساختارمندی را در حوزه‌های اجتماعی، سیاسی، اقتصادی و غیره ایجاد و معرفی کند، و بر اساس آن اقتصاد، سیاست، اخلاق، فرهنگ و تمدن عبادت محورانه را سامان دهد. تجربه انقلاب اسلامی نه تنها امکان تحقق آن را اثبات کرد، بلکه به طور عملی و عینی آن را به ثبوت رسانید. رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای نیز این رویکرد را در حوزه کلان مدیریت جوامع و نیز در قلمرو خرد آن مورد تأکید قرار داده و همانند قلمروهای اجتماعی، فرهنگی، سیاسی،... به تبیین آن همت گمارده‌اند. ایشان به عنوان معلم اخلاق، فقیه و اسلام شناس برجسته به مقوله عبادت توجه کرده و آن را در چارچوب اسلام تبیین کرده است. بحث گسترده در این باره و تبیین همه زوایای آن مجال دیگری می‌طلبد. از این رو به کلیات مسأله نظام عبادی می‌پردازیم تا دیدگاه و اندیشه اصلی رهبر انقلاب اسلامی روشن شود.[۳۴۱]

معنای اصطلاحی عبادت

بیان تعریف یکسان از عبادت دشوار است. گرچه در بسیاری از تعریف‌ها، تفاوت چندانی بین معنای لغوی و اصطلاحی دیده نمی‌شود. از این رو برخی عبادت را به مملوک بودن انسان در برابر خدا تعریف کرده‌اند[۳۴۲]. عده‌ای به اطاعت و برخی دیگر آن را به عملی معنا کرده‌اند که صحت آن نیازمند قصد قربت باشد. عده‌ای آن را به مصلحت ملزمه معنی کرده و برخی آن را نوعی خضوع می‌دانند که ناشی از اعتقاد به ربوبیت معبود باشد. طریحی در مجمع البحرین آن را مواظبت بر انجام مأمور به معنی کرده است[۳۴۳]. به عقیده برخی دیگر اصل واحد در ماده عبادت و مشتقات آن غایت و نهایت تذلل در مقابل مولی همراه با اطاعت است[۳۴۴]. جوهری در صحاح اللغه، عبودیت را به خضوع معنی کرده است. علامه طباطبایی در نقد او می‌گوید: این معنی در حقیقت از باب اخذ لوازم معناست. به عقیده علامه در همه معانی و اشتقاق‌های عبادت این نکته لحاظ شده است که بنده خودش را در مقام مملوکیت برای پروردگارش قرار دهد و چنین معنایی با استکبار نمی‌سازد[۳۴۵].

با بررسی تعریف‌های گفته شده، می‌توان ادعا کرد که آنها جامع و مانع نبوده و هر کدام با ایرادها و نقدهایی روبه‌رو هستند که باید در جای خود از آنها بحث و گفتگو کرد. اما با بررسی معانی لغوی و اصطلاحی عبادت می‌توان معنای جامع آن را تحت عنوان «پیروی از فرامین دین» قرار داد. با عنایت به این نکته تعریف زیر را می‌توان تعریف جامع و مانع از عبادت تلقی کرد که در برگیرنده ویژگی‌های تعاریف دیگر نیز هست: «عبادت پیروی از برنامه‌های خداوند متعال در همه شئون فردی، خانوادگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و... است که به عنوان پرستش، و با قصد تقرب به خداوند، با رعایت شرایط شرع مقدس انجام می‌شود». این تعریف به لحاظ مصداقی شامل مناسک خاصی مانند حج، نماز و روزه در مکان و زمان با شرایط خاص آنها، و هم شامل نیات درونی است که غایت همه آنها تقرب به خداست. به عبارت دیگر همه اعمال جوارحی و جوانحی را در برمی‌گیرد. از مؤیدات این تعریف بیان محقق طوسی در اخلاق ناصری است، به عقیده او نه تنها نماز و روزه و حج عبادت است، بلکه عقاید صحیح مثل شناخت توحید پروردگار، اندیشه و تفکر در افاضات واجب الوجود، مشارکت مردم با همدیگر در معاملات، کشاورزی، ازدواج، پرداخت امانت، نصیحت و خیرخواهی و انواع دیگر یاری و تعاون و جهاد با دشمنان و غیره همگی گونه‌هایی از عبادت‌اند[۳۴۶].[۳۴۷]

ارکان عبادت

عبادت، ارکان گوناگون دارد. اساسی‌ترین رکن آن عابد یا فاعل عبادت، و معبود است. معبود پروردگاری است که به همه موجودات آنچه را که شایسته آنهاست عطا نموده و سپس به سوی خود هدایت کرده است. او بی‌نیاز مطلق است که جز او کسی شایسته عبادت نیست. عبادت کننده مخلوق اوست و تمام ذات او عین نیاز و فقر است، هیچ چیزی را مالک نبوده و خود و هر آنچه در دست اوست ملک خداوند است. بنابراین گردن‌کشی و استکبار در برابر صاحب همه چیز و مالک حقیقی معنی ندارد. بنابراین نه تنها بندگی و پرستش شایسته اوست، بلکه عالی‌ترین مرتبه عبادت نیز حق عبادت او را تأمین نمی‌کند. رسول گرامی اسلام فرمود: «مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِكَ»[۳۴۸]، آنچنان که شایسته عبادت تو بود عبادتت نکردیم. اگر انسان به درک این حقیقت رسید که تنها موجود بی‌نیاز پروردگار اوست و سراپای وجود او نیاز و احتیاج بوده و حقیقت او تنها در سایه پروردگارش معنی می‌یابد، جز کسب رضایت او به چیز دیگری نمی‌اندیشد؛ زیرا رسیدن به چنین هدفی جز به اخلاص در بندگی و پرستش میسر نیست.[۳۴۹]

مراتب عبادت

عبادت مراتب گوناگون دارد. اهمیت و ثواب آن نسبت به مراتب آن نیز گوناگون است. مراتب عبادت را می‌توان از دو منظر دسته‌بندی کرد. در منظر نخست ذات عبادت ملاحظه شده و به مراتب گوناگون تقسیم می‌شود مثل عبادت واجب، مستحب، و در منظر دیگر عبادت به لحاظ عبادت‌کنندگان قابل تقسیم و دسته‌بندی به مراتب مختلف است. به عقیده رهبر معظم انقلاب اسلامی عبادت از منظر دوم به سه دسته کلی تقسیم می‌شود:

  1. کسانی که اهل عبادت‌اند (اهل عبادت).
  2. کسانی که متوسطین در عبادت‌اند (متوسطین در عبادت).
  3. کسانی که در عبادت کاهل‌اند[۳۵۰] (کاهلین در عبادت).

اهل عبادت، کسانی هستند که روح آنان با عبادت و بندگی عجین است و هیچ‌گاه از عبادت خسته نمی‌شوند. این عبادت خود می‌تواند مراتبی داشته باشد که از عبادت ائمه معصومین گرفته تا عبادت اولیاء الهی و بندگان خالص خدا را در بر می‌گیرد. گرچه عالی‌ترین مرتبه مانند عبادت امیرالمؤمنین(ع) بر همگان مقدور نیست، اما پایین‌ترین مرتبه آن، یعنی عبادت بندگان خالص خدا بر همگان مقدور است. آنچه در اینجا مهم و اساسی است این است که هرچند عبادت در حد اعلای خود مقدور همه نیست اما جهت حرکت باید در راستای عبادت معصومین باشد «از قول امام سجاد زین العابدین(ع) روایت است که وقتی سخن از عبادت امیرالمؤمنین(ع) به میان آمد گریست و فرمود: ما کجا امیرالمؤمنین کجا؟ مهم این است که جهت، جهت امیرالمؤمنین(ع) باشد»[۳۵۱].[۳۵۲]

شرایط و موانع عبادت

شرایط

عبادت عبادت و بندگی پروردگار دارای شرایط ویژه است. در آیات قرآن و سخنان و سیره معصومین(ع) شرایط مختلفی برای عبادت بیان شده است. برخی از این شرایط ناظر بر عبادت کنندگان و برخی ناظر بر خود عبادت است. شرایط عبادت به نوبه خود در دو بخش عمده سامان یافته است: بخشی ناظر بر شرایط عمومی عبادت است و بخش دیگر بیانگر شرایط و ویژگی‌های عبادات خاص است. جزئیات و تفاصیل این شرایط در کتاب‌های فقهی و اخلاقی تبیین شده است. اساسی‌ترین شرط برای عبادت و عبادت کنندگان که شامل همه قلمروها و مصادیق و انواع عبادت می‌شود این است که عبادت و پرستش باید تنها برای خدا باشد؛ زیرا «پروردگار متعال انسان را از عبادت غیر خود منع کرده است، خداوند عبودیت را فقط برای خود خواسته است[۳۵۳]. خداوند خالق انسان بوده و تمام نیازها و راه‌های رشد و ترقی او را در نظر گرفته است. احکام او تابع مصالح و مفاسد واقعی است. به همین جهت خود شرایط عبادت و چگونگی برگزاری آن را تعیین کرده است. در همین راستا رهبر معظم انقلاب اسلامی معتقدند که هدف از ایجاد شرایط لازم برای عبادت این است که انسان به وسیله عبادت روح بندگی را در خود ایجاد کند زیرا روح عبادت بندگی است و بندگی یعنی تسلیم شدن در مقابل خدا[۳۵۴]. در میان شرایطی که برای عبادت بیان شده است شرط بسیار مهمی وجود دارد که در روایات نیز بر آن تأکید شده است و آن ولایت اهل بیت پیامبر است. اهمیت این شرط در بیانات رهبر معظم انقلاب به عنوان شرط اصلی و مهم بیان شده است. معظم له بر این عقیده‌اند که روایات باب ولایت نشان می‌دهد کسانی که عمرشان را عبادت کنند، اما ولی خدا را نشناسند تا به دلالت او حرکت کرده و مسیر را با انگشت اشاره او معلوم نمایند فایده‌ای دریافت نمی‌کنند[۳۵۵].[۳۵۶]

موانع عبادت

بعد از تحصیل شرایط لازم برای عبادت و پرستش پروردگار، انسان عابد باید سعی کند تا موانع و آفاتی را که با روح عبادت ناسازگار است برطرف نماید؛ زیرا موانع یا به صحت عبادت و یا به کمال آن آسیب خواهد زد، نتیجه هر دو عدم دسترسی به روح عبادت یعنی عبودیت و بندگی است. بر اساس فرمایش مقام معظم رهبری موانع عبادت را می‌توان به دو بخش عمده تقسیم کرد:

  1. موانع درونی
  2. موانع بیرونی[۳۵۷].

موانع درونی ریشه در عمق جان و روحی آدمی دارد: حسد، کینه، معصیت، کبر، خودپسندی، نخوت، غرور و... از این قبیل‌اند. موانع بیرونی مزاحمت‌ها و موانعی است که از بیرون و از محیط بر انسان تحمیل می‌شود، حب دنیا و زخارف آن، مال دوستی، حب ریاست، وسوسه‌های شیطانی، تسلیم و اطاعت از غیر خدا و... از این قبیل‌اند. عبودیت و بندگی خالصانه برای خدا اقتضا می‌کند که این موانع برداشته شود و تا انسان عابد و مؤمن این موانع را از سر راه بردارد، به حقیقت عبودیت که بندگی است نخواهد رسید، در نتیجه ثمرة واقعی و حقیقی عبادت را نخواهد چشید. رهبر معظم انقلاب به عنوان اسلام شناس راهکار روشن و واضح را که برگرفته از متن قرآن و روایات است ارائه کرده و بر این عقیده است که: «موانع درونی را باید با تضرع و دعا و تهذیب نفس و عبادت و توسل برداشت. اگر دل سالم نباشد نمی‌توان دنیای سالمی داشت و اگر درون معیوب باشد نمی‌توان عیب جامعه و جهان را برطرف کرد. نماز با توجه، انس با قرآن، دعا و توسل، تضرع، روزه‌های ماه رمضان و عبادات نیمه شب مخصوصاً برای جوانان مهذب نفس است»[۳۵۸]. روح عبادت، عبودیت و انس با خدا و تسلیم شدن در مقابل اوست، اگر این، مورد توجه قرار نگیرد خطرهای گوناگونی در سر راه انسانی می‌گیرد که تحجر یکی از آنهاست[۳۵۹].[۳۶۰]

اعمال عبادی

فقه عبادی شامل ابوابی از فقه اسلامی است که انجام فعل در آن به شرط قصد قربت انجام می‌شود. مطابق این اصطلاح عباداتی مانند نماز، روزه، حج و... جزء مجموعه فقه عبادی هستند. رهبر معظم انقلاب اسلامی به عنوان یک فقیه، ضمن تلاش برای پیاده کردن مناسک و مراسم عبادی و معنوی در شریان جامعه، به دنبال ارتقاء، تعالی و رشد معنوی و فرهنگی جامعه است تا نه تنها فقه عبادی مصطلح و مرسوم با همه شئون، در جامعه عملی شود، بلکه کارهای عادی و مباح نیز رنگ الهی به خود بگیرد؛ زیرا جامعه اسلامی وقتی به حقیقت اسلام نزدیک می‌شود که همه شئون و اعمال افراد آن رنگ الهی به خود گیرند. آشکار است که دست‌یابی به این هدف و عملی کردن آن، جزء اهداف و برنامه‌های حکومت و حاکم اسلامی است. انقلاب اسلامی در ذات و بطن خود چنین رویکردی را دنبال می‌کند و در عمل نیز به موفقیت‌های زیادی نایل شده است. امروزه به جرأت می‌توان ادعا کرد که هیچ کشور و مردمی را در دنیا نمی‌توان سراغ گرفت که به اندازه مردم ایران رویکرد معنوی در شئون فردی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی داشته باشند. «جمهوری اسلامی اثبات کرد که دین در صحنه زندگی انسان‌ها دخالت دارد و اسلام نیامده تا انسان‌ها در کنج معبدها، فقط به عبادت مشغول شوند بلکه صحنه زندگی مردم، صحنه سیاست و مسائل اجتماعی و سیاسی و اقتصادی در قلمرو احکام مقدس اسلامی است و این مهم‌ترین خصوصیتی است که استکبار با آن مخالف است»[۳۶۱].

در قاموس رهبر معظم انقلاب اسلامی، فقه عبادی را در دو عرصه می‌توان مطرح کرد:

  1. عبادت به معنای اخص: فقه عبادی به معنای خاص خود باید همراه با قصد قربت باشد. بر همین اساس نماز، روزه، حج، اعتکاف و... بدون قصد تقرب به خدا مقبول نیست.
  2. عبادت به معنای اعم آن: این معنی شامل همه افعالی می‌شود که یا قصد قربت در آن شرط است مانند نماز و روزه و یا با قصد قربت منافات ندارد، بلکه شایسته و سزاوار است که انسان با قصد قربت به آن رنگ الهی داده و آن را از یک عمل ساده و مباح به عمل مستحب و دارای ثواب در آورد. در این رویکرد همه افعال انسان در مسیر حق و حقیقت و رضایت خدا قرار گرفته و انسان و جامعه به کمال شایسته خود نزدیک می‌شود. اهداف انبیاء نیز تحقق چنین جامعه‌ای است؛ جامعه‌ای که همه شئون فردی و اجتماعی او در جهت تقرب به خدا قرار گرفته و عملی منهای قصد تقرب انجام نمی‌گیرد: إِنَّ صَلَاتِي وَنُسُكِي وَمَحْيَايَ وَمَمَاتِي لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ[۳۶۲].

رهبر فرزانه انقلاب اسلامی به عنوان سکان‌دار کشتی انقلاب و طلایه‌دار امت اسلامی همین هدف الهی را پی‌گیری می‌کند و در صدد آن است که جامعه به درکی از حقیقت بندگی نائل شود که نه تنها نماز و روزه را عبادت و اطاعت خدا بدانند، بلکه همه افعال و اعمال و تروک و ناهنجاری‌ها را در جهت اطاعت از حق و عبادت او معنی دهند. اینک به نمونه‌های این مسأله که در ذیل فقه عبادی به معنای اعم آن گنجانده می‌شود اشاره می‌گردد:

نماز

نماز از عالی‌ترین عبادات است. نماز انسان مؤمن را به خدا نزدیک کرده و معیار و ملاک پذیرش و عدم پذیرش سایر عبادات است. عبادتی است که هر روز پنج مرتبه انجام شده و جان آدمی را در زلال نیایش و ارتباط با خالق بی‌همتا شتسشو می‌دهد. صحت قبولی نماز دارای شرایط ویژه اوست که در کتاب‌های فقهی بحث شده است. علاوه بر این، شرایط آنچه در انجام این عبادت مهم و اساسی است توجه به شرایط دیگری است که کمال نماز و درک فیوضات آن در گرو آنهاست، این مسأله اغلب در کتاب‌های اخلاقی و عرفانی بحث شده است. این مهم در بیانات رهبر معظم انقلاب اسلامی مورد تأکید است: «نماز نیکو به جا آورده شود یعنی با توجه به معنی و مفهوم کلمات و همراه با خشوع و حضور، و این روح نماز است که بدون آن نماز کالبدی بی‌جان است و اگرچه ساقط کننده تکلیف است ولی بر آورنده هدف‌ها و مقاصد تشریع نیست»[۳۶۳].[۳۶۴]

نماز جمعه و جماعت

یکی از برکات انقلاب اسلامی شکل‌گیری و گسترش نمازهای جمعه و جماعت و نماز عید فطر و قربان است. نقش این عبادات در خودسازی افراد و رشد معنوی جامعه و تعالی و فرهنگ عمومی و آگاهی مردم انکارناپذیر است. به اعتقاد رهبر معظم انقلاب این نمازها گرم‌ترین و پرشورترین عبادات جمعی‌اند[۳۶۵].[۳۶۶]

حج

زیارت بیت الله الحرام و طواف کعبه و اعمالی که به هنگام حج انجام می‌شود، عالی‌ترین مضامین معنوی و عرفانی را نصیب حجاج می‌کند. این عبادت بزرگ نه تنها جهت تهذیب نفس و تزکیه روح از آلودگی‌ها و معاصی انجام می‌شود، بلکه کنگره بزرگی است که می‌تواند روح همبستگی بین مؤمنان و مسلمانان را تقویت کرده و دژی محکم در برابر دشمنان و استکبار جهانی باشد. حاجی با حضور در مشاعر و مقامات گوناگون از شیطان درونی و شیاطین بیرونی تبری می‌جوید و همین مسأله پیام واقعی حج است. رهبر معظم انقلاب به پیروی از معمار کبیر انقلاب اسلامی امام خمینی حج را عبادتی می‌داند که در جهت ایجاد حیات طیبه امت اسلامی و نجات آنان از زنجیرها و غل‌های استعمار و استبداد و خداوندان زر و زور انجام می‌شود. به برکت حج است که روح عزت و عظمت به امت اسلامی تزریق شده و ملالت از آن زدوده می‌شود. ایشان حج را عبادتی می‌داند که از پایه‌های دین به شمار می‌رود. عبادتی که امیرالمؤمنین(ع) در نهج البلاغه آن را عَلَم اسلام و جهاد، برطرف کننده فقر و تنگدستی و مایه تقرب و نزدیکی اهل دین به یکدیگر شمرده است[۳۶۷]. با ظهور انقلاب اسلامی و آغاز موج بیداری ملت‌های مسلمان مراسم برائت از مشرکین که در قاموس اسلام و سیره عملی معصومین جاری بود، وارد عرصه جدیدی شده و مسلمانان را از غفلت از سلطه استکبار بر حذر کرد. به عقیده مقام معظم رهبری، از مهم‌ترین شرایط اصلی حج، نفی ولایت استکبار و شعار برای تعمیم ولایت الهی است و این همان چیزی است که سیلی خوردگان از اسلام و انقلاب و در رأس آنان آمریکای جنایت‌کار از آن احساس خطر می‌کند[۳۶۸].[۳۶۹]

روزه

روزه کف نفس و خودداری از خوردن و آشامیدن و دیگر مبطلات است. به تعبیر رهبر معظم انقلاب اسلامی، با اینکه این عبادت به ظاهر اقدام نکردن است اما در باطن اقدام کردن است؛ زیرا عمل و کار مثبت است[۳۷۰]. در این عبادت نه تنها امساک دارای اجر و ثواب است؛ بلکه ساعات و لحظات روزه‌دار حتی خواب و استراحت او نیز عبادت محسوب می‌شود. کمتر عبادتی را می‌توان یافت که تا این حد ثواب داشته باشد. این نکته مهم در گفتارها و بیانات مقام معظم رهبری مورد تأکید ایشان است: «بعد از لحظه طلوع فجر تا آخر روز دائم به خاطر نیت روزه در حال عبادت‌اید. راه بروید عبادت می‌کنید، از پیامبر نقل شده است که فرمود: «أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ». خوابیدن، نفس کشیدن شما عبادت است. در روایت دیگر می‌فرماید: «نَوْمُ الصَّائِمِ عِبَادَةٌ وَ صَمْتُهُ تَسْبِيحٌ‌»[۳۷۱].[۳۷۲]

زکات

‌زکات اعم از زکات فطره یا زکات مال از مهم‌ترین عبادات است. عبادتی که حرص و طمع انسان به دنیا و زخارف آن را کاسته و از شحّ نفس جلوگیری کند. این عبادت علاوه بر آثار و ثمرات معنوی که در خودسازی انسان دارد در نظام اقتصادی جامعه نیز مؤثر بوده و فاصله بین فقر و غنا را کم و در نتیجه از فاصله طبقاتی جلوگیری می‌کند. در دنیای امروز اگر مسلمین به این عبادت مهم به طور همه جانبه عمل نمایند، بسیاری از گرفتاری‌ها و مشکلات مالی و اقتصادی جوامع اسلامی از بین رفته و جوامع مسلمان شاهد شکوفایی و رونق اقتصادی خواهند بود. آنچه در این میان بسیار مهم و اساسی است این است که کسی که می‌خواهد زکات بپردازد، با مانع بزرگ که حرص و آز است روبه‌روست. به عبارت دیگر دیو نفس و تمنیات نفسانی و میل پول دوستی و تکاثر و جمع مال، مانع از عملی کردن این واجب می‌شود. بنابراین کسی که پرداخت زکات برای او دشوار می‌نماید، این گرفتاری حاکی از گرفتاری نفس است. نفس چنان چنگال وابستگی به دنیا را در این فرد فرو کرده است که مانع از انجام چنین واجب الهی است و همین مسأله نشانگر بیماری روح است. بخل و حرص و امثال آن بالاترین بیماری است که گرفتاری‌های دیگر مثل خودپسندی، تکبر، دنیا دوستی، خود برتربینی و غیره را به دنبال خواهد آورد. بنابراین چنین کسی باید حرص را که منشاء بسیاری از رذایل اخلاقی در صفحه نفس است بزداید. وقتی مانع درونی از صفحه نفس برداشته شد هویت و حقیقت انسان از دیو وابستگی‌ها و تعلقات دنیوی رها شده و علاوه بر طهارت و پاکی نفس، در جامعه نیز در توسعه رفاه عمومی و رفع مشکلات مردم پیش‌قدم می‌گردد. رهبر انقلاب اسلامی انگشت به محور اساسی مشکل گذاشته و معتقد است که نخستین و مهم‌ترین مسأله در حل مشکل این است که ابتدا درون آدمی اصلاح گردد، و بر این نکته پافشاری می‌کنند که زکات باید حرص بخل درونی انسان را بشکند و آن دلبستگی به مال و ذخارف دنیوی را از بین می‌برد[۳۷۳]. چنان‌که گذشت عبادت به معنای اعم شامل هر عمل و قول و فعلی است که برای تقرب به خدا انجام می‌شود. مشاغل مختلف، مسئولیت‌ها، تدریس و تدرّس و... همگی نمونه‌هایی از این قبیل است. ایجاد چنین فرهنگی در جامعه اسلامی یکی از عالی‌ترین اهداف حکومت و حاکمان اسلامی است و گام بسیار مهمی در تحقق مدینه فاضله اسلامی است. رهبر انقلاب اسلامی در مهندسی فرهنگی جامعه همواره در صدد ایجاد چنین شرایط و فضاست، بنابراین علاوه بر توصیه بر مسئولان نظام اسلامی در جهت حرکت در این مسیر، عملاً سمت و سوی حرکت جامعه را در این مسیر قرار داده‌اند از دیدگاه ایشان کار و کارگری از این قبیل است کارگران در هر بخش و جانی که مشغول به کارند، کار دستی انجام دهند یا ماشینی وقتی به نیت توسعه و پیشرفت کشور اسلامی کار می‌کنند عمل‌شان عبادت است[۳۷۴]؛ زیرا کار فضیلت و ارزش و عبادت و مبارزه است و کارگر علاوه بر اینکه زندگی‌اش را تأمین می‌کند زندگی جامعه را نیز تأمین می‌کند و این عبادت بزرگ و عمل الهی است[۳۷۵].

در قاموس اسلام و مکتب اهل بیت و رهبر معظم انقلاب اسلامی که شاگرد شایسته این مکتب است کار نظامی نیز در همین راستا قرار دارد. در تلقی اسلام نظامیان در راستای تحقق آرمان‌های اسلامی تلاش و کوشش می‌نمایند، جنگ، صلح، آمادگی نظامی، دفاع، حضور در مرزها، حفظ امنیت جامعه و... برای حفظ اقتدار حکومت اسلامی و جلوگیری از تجاوز دشمن و در راستای تقویت اسلام و قوت مسلمین است و شکی نیست که چنین عملی عبادت است هشت سال دفاع مقدس مصداق و نمونه عینی آن است. این مسأله به حدی مهم است که امام سجاد(ع) برای مرزداران دعا می‌کند و سیره امیرالمؤمنین(ع) و رسول خدا(ص) نیز تقویت و حفظ آماگی است. نیروهای نظامی در انجام وظایف خود یا به شرف شهادت می‌رسند که فوز و رستگاری عظیم است و یا عمر و زندگی خود را در راه حفظ اسلام و کشور اسلامی سپری می‌نمایند که بدون شک این هم عبادتی بزرگ بوده و موجبات رضایت پروردگار را فراهم می‌نماید. رهبر معظم انقلاب بر این مسأله تاکید دارند که کار نظامی وقتی با نیت صحیح انجام گیرد عبادت است[۳۷۶]. نمونه دیگر شغل پرستاری از بیماران و دردمندان است. به عقیده رهبر فرزانه انقلاب اسلامی پرستاری که از برجسته‌ترین نمونه‌ها و مصادیق خدمت به مظلومان و ضعفاست نیز عبادت است[۳۷۷]. عمری که مسئولان در خدمت مردم صرف می‌کنند[۳۷۸] تحصیل[۳۷۹] معلمی، کار در مزارع همگی عبادت است. صنعتگران، محققان، کارمندان، مدافعان از حریم امنیت کشور و هر کسی که در هر نقطه‌ای از کشور مشغول کارند در حال عبادتند[۳۸۰]. نکته اساسی و مهمی که رهبر انقلاب اسلامی بر آن تأکید دارند این است که آنچه صبغه عبادی همه این کارها و مسئولیت‌هاست و نباید فراموش شود این است که انسان واقعاً برای انجام کار قصد قربت کند[۳۸۱].[۳۸۲]

الگوهای عبادی

یکی از بهترین روش‌ها و راه‌های سیر و سلوک اسوه‌گیری است الگوسازی و اسوه‌گیری دستور قرآن است: لَكُمْ فِي رَسُولِ اللَّهِ أُسْوَةٌ حَسَنَةٌ[۳۸۳]، در راستای همین الگوسازی است که علمای اخلاق و عرفان بهره‌گیری از پیر و مرشد را در سیر سلوک لازم می‌دانند: طی این مرحله بی‌همرهی خضر نکن ظلمات است بترس از خطر گمراهی الگوگیری امری فطری است که در فطرت و نهاد همه انسان‌ها نهاده شده است، در جهان امروز که به تناسب پیشرفت‌های صنعتی و تکنیکی، بشر در برخی عرصه‌ها پیشرفت کرده است اما در بسیاری از عرصه‌ها از جمله عرصه‌های اجتماعی و فرهنگی گرفتار الگوهای کاذب است و الگوهای کاذب و خلاف فطرت پاک بشری ارائه می‌شود. نمود ظاهری این الگوها در عرصه‌های هنری و ورزشی بیشتر نمایان است. بهره‌گیری و الگوسازی به شیوه‌هایی که امروزه در جوامع غربی مرسوم است، بشریت را با مشکلات بزرگ اخلاقی، تربیتی، روانی روبه‌رو کرده و معضلات فردی، خانوادگی، اجتماعی و امنیتی فراوانی را ایجاد کرده است. بنابراین معرفی الگوهای صحیح و مطابق فطرت انسان، نیاز اساسی بشر امروزی است. در فرهنگ اسلامی و مخصوصاً در مکتب اهل بیت اسوه‌های فراوانی وجود دارد که مختص به محیط و فرهنگ خاصی نبوده، بلکه الگوهای جهانی و بین‌المللی و در یک کلام الگوی انسانیت‌اند. در اینجا به برخی نمونه‌ها اشاره می‌شود:

۱. رسول خدا(ص) بزرگ‌ترین الگو و اسوه است. الگو و اسوه‌ای که قرآن آن را اسوه حسنه و الگوی زیبا معرفی کرده است. رسول خدا زندگی خود را به سه بخش تقسیم کرده بود و صحنه سوم زندگی رسول خدا عبادت الهی بود آن حضرت با آن مقام و عظمت از عبادت غفلت نداشت، نیمه شب می‌گریست و دعا و استغفار می‌کرد. ام سلمه یک شب دید پیامبر نیست، رفت دید مشغول دعا و اشک‌ریزی و استغفار است و عرض می‌کند «اللَّهُمَّ وَ لَا تَكِلْنِي إِلَى نَفْسِي طَرْفَةَ عَيْنٍ‌»، ام سلمه گفت چرا گریه می‌کنی؟ پیامبر فرمود اگر از خدا غافل شوم چه چیزی مرا نگه خواهد داشت[۳۸۴].

۲. امیرالمؤمنین(ع): امیر المؤمنین(ع) الگوی اطاعت و بندگی است. الگویی که هرکس می‌تواند به اندازه استعداد و شایستگی‌های خود بهره گیرد. البته عبادت هر کس به میزان قرب او به معارهای امیرالمؤمنین(ع) ارج و ارزش بیشتری خواهد داشت؛ اما نکته مهم این است که نمی‌توان به این بهانه که علی(ع) در قله بندگی است و نمی‌توان به آن دست یافت از تأسی و اقتدای به او دست از عبادت برداشت. رهبر معظم انقلاب اسلامی بر این نکته مهم انگشت گذاشته و تأکید می‌کنند که: «هیچ کس ادعا نکرده است که می‌توانیم مثل علی بن ابیطالب(ع) حرکت کنیم، از قول امام سجاد زین العابدین(ع) روایت است که وقتی سخن از عبادت امیرالمؤمنین(ع) به میان می‌آمد گریست و فرمود ما کجا و امیرالمؤمنین کجا، مهم این است که جهت، جهت امیرالمؤمنین باشد»[۳۸۵].

۳. حضرت فاطمه زهرا(س): نظام عبادی اسلام طوری طراحی شده است که نه تنها مقام شامخ زن مورد بی‌اعتنایی نیست بلکه زن الگوست، بلکه زن می‌تواند الگو و اسوه معرفی شود آن هم نه اسوه و الگو برای زنان بلکه اسوة همه انسان‌ها اعم از مرد و زن پیر و جوان، روستایی و شهری و غیره. نمونه عینی این الگو حضرت زهرا(س) است. آن حضرت در دو ساحت معنویت و زندگی معمولی الگویی شایسته و نمونه‌ای بی‌همتاست. زن جوانی که در اوج جوانی آن چنان از عظمت روحی و مقام معنوی برخوردار است که سراسر زندگی او سرمشق برای امروز و آینده است. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای معتقدند که حضرت زهرا(ع) به عنوان یک زن جوان، یک حقیقت عظیم و نور درخشان الهی و بنده صالح و انسان ممتاز و برگزیده است. پیامبر فرمود روز قیامت فاطمه زهرا(س) زنان مؤمن را به بهشت راهنمایی می‌کند. او وقتی در محراب عبادت می‌ایستاد هزاران فرشته مقرب خدا به او خطاب و سلام می‌کردند و تهنیت می‌گفتند. اسلام فاطمه را به عنوان نمونه و اسوه معرفی می‌کند، زندگی ظاهری، جهاد، دانش و سخنوری، فداکاری، شوهرداری و مادری، مهاجرت و حضور در همه میدان‌های سیاسی و نظامی و انقلابی و مقام معنوی و رکوع و سجود و عبادت و دعا و صحیفه و تضرع الگوی زنی است که اسلام ساخته است[۳۸۶]. به اعتقاد رهبر معظم انقلاب اسلامی در زندگی آن حضرت سه نکته مهم وجود دارد:

  1. جمع بین زندگی یک زن مسلمان در رفتارش با شوهر و فرزندان و انجام وظایف خانه.
  2. انجام وظایف سیاسی به عنوان یک انسان مجاهد و خستگی‌ناپذیر و جهادگر و موضع‌گیری و سخنرانی در دفاع از حق بعد از رسول خدا.
  3. عبادت‌گر و قیام کننده برای خدا و خاضع و خاشع برای پروردگار در محراب عبادت.

رهبر انقلاب پس از تبیین زندگی حضرت زهرا(س) در سه محور یاد شده بر این نکته تأکید می‌کنند که جمع کردن این سه بعد نقطه درخشان زندگی فاطمه زهرا(س) است، او این سه جهت را از هم جدا نکرد[۳۸۷].

۴. ائمه اطهار و انسان‌های معنوی: بدیهی است که ائمه اطهار(ع) عالی‌ترین و بهترین الگوهای عملی در زندگی انسان هستند. در درجات و مراتب پایین‌تر نیز هر انسانی که مطابق با موازین و معیارهای اسلام اندیشه و عمل می‌کند می‌تواند الگو و اسوه دیگران باشد. از همین جاست که علمای اخلاق، مروجان احکام الهی و انسان‌های معنوی و خداشناس برای مردم الگو و سرمشق‌اند. رهبر معظم انقلاب اسلامی؛ شیخ مرتضی انصاری، ملاصدرا و امام خمینی را نمونه‌هایی از این الگوها نام می‌برند که با ویژگی‌های زهد و عبادت فراوان، الگوهای به یاد ماندنی و تاریخی‌اند[۳۸۸].[۳۸۹]

موسم‌های عبادی

چنان‌که اشاره شد همه اعمالی که انسان مؤمن با قصد تقرب به خدا انجام می‌دهد عبادت و پرستش خداست. اما فضای زمانی و مکانی در برخی عبادات نقش زیادی دارند. مثلاً نماز در مسجد ثواب بیشتری از نماز در خانه دارد و... به لحاظ زمانی نیز می‌توان گفت موسم‌های خاص نقش بسیاری در عبادات دارند، گرچه عبادت در برخی از آن موسم‌ها مستحب است و نه واجب اما سالک إلی الله و کسی که همت او تقرب به خدا و کسب رضایت اوست از موسم‌های خاص که رحمت ویژه پروردگار بر بندگانش نازل می‌شود غفلت نمی‌کند. در قاموس فکری رهبر فرزانه انقلاب اسلامی این موسم‌ها را باید قدر دانست.

اول: ماه مبارک رمضان: به عقیده رهبر انقلاب این ماه از چند جهت اهمیت دارد:

  1. رمضان ماه بهار خودسازی و عبادت، بهار قرآن، بهار توجه و ذکر و استغفار و استغاثه به خداست[۳۹۰].
  2. رمضان ماه روزه است، ماه انس با قرآن و ماه مناجات و دعا، جهاد با نفس.
  3. ماه جهاد با دشمنان خدا، آمادگی و ذخیره تقوا، ماه صله رحم، صدق با برادران دینی، تدبر در قرآن، ذخیره سرمایه حرکت الهی در طول یک سال[۳۹۱].
  4. شب‌های قدر: از اول مغرب تا اذان صبح شب قدر است، در این شب دعا کنید که دعا یکی از علل و اسباب است هر چیزی حتی خواسته‌های کوچک را از خدا بخواهید. لکن مهم‌ترین دعاها دعا برای اسلام، عافیت، مهربانی مردم با یکدیگر، حفظ وحدت و خشکیدن بعضی از مفاسد از کشور است[۳۹۲].

دوم: ماه رجب: به عقیده رهبر انقلاب رجب ماه بهار عبادت و تضرع و توسل إلی الله است، ماه تشبه به حضرت امیر المؤمنین(ع) است[۳۹۳].

سوم: ماه شعبان: رهبر انقلاب اسلامی در توصیه‌های نسبت به این ماه می‌فرمایند: ماه شعبان ماه دعا و عبادت است. پیامبر تا دم مرگ ماه شعبان را بزرگ می‌داشت و در مقابل ماه شعبان خضوع می‌کرد و عادت داده بود خودش را به صیام و قیام در ماه شعبان. شعبان دالان و دهلیز رمضان است[۳۹۴]. دستورالعمل‌ها و توصیه‌های عبادی: توجه به خدا، گریه شوق و محبت در محراب عبادت، دعا، ذکر، نیایش و استغفار، ای‌ها حیات دل‌ها و مایه پیروزی حقیقی است[۳۹۵]. سفارش می‌کنم به نماز، مسجد و عبادت و جلسات قرآن[۳۹۶].[۳۹۷]

عبادت و جوانی

به عقیده مقام معظم رهبری، همه چیز از آن جمله عبادت مربوط به جوانی است، این تصور که جوانی هر طور که سپری شود مهم نیست و انسان در دوره میان‌سالی و پیری باید مشغول عبادت شود با دو عیب و مشکل عمده مواجه است: نخست اینکه جوانی دوره نشاط و توانایی جسمی و روحی است و چنین شرایطی برای عبادت پیگیر و سازنده لازم است در حالی که در دوره پیری و میان‌سالی چنین حالتی معمولاً برای انسان‌های پیر مقدور نیست و دوم اینکه تحول معنوی در دوران پیری سخت است و اساساً کسانی که در دوران کهنسالی و پیری معنوی هستند در واقع زمینه‌های معنوی را در جوانی درست کرده‌اند و در پیری از آن استفاده می‌کنند. امام خمینی در دوران پیری حالات معنوی زیادی داشت و این حالات معنوی ادامه حالات جوانی او بود. پس اینکه کسی در دوران پیری مثل جوانی در میدان معنی و عرصه معنویت پیش می‌رود مربوط به دوران جوانی اوست. امام در دوران جوانی به طور مستمر در حرم حضرت معصومه حاضر می‌شود و مشغول عبادت و تهجد بود[۳۹۸]. رهبر انقلاب اسلامی در تأکید بر این مسأله به جوانان توصیه می‌کنند که هر کاری برای عظمت و اعتلای هویت و شخصیت انسانی و فکری خود می‌کنید باید آن را در جوانی انجام دهید، معرفت در جوانی، عبادت در جوانی، تفکر در جوانی، مجاهدت در جوانی، پرهیزگاری و پارسایی در جوانی... شخصیت انسانی را اعتلا و کمال می‌بخشد[۳۹۹]. عبادت در جوانی بهتر، آسان‌تر، شیرین‌تر و قابل قبول‌تر نزد خداست[۴۰۰].

قلمروهای زیادی در نظام عبادی اسلام وجود دارد که برای همه به ویژه جوانان بستر تعالی و رشد به شمار می‌رود، بحث و بررسی گسترده در این باره گفتار مسقلی می‌طلبد، اما آنچه در این بخش برای جوانان مهم بوده و باعث حفظ نظام و رشد معنوی جامعه و افراد است دو مصداق جهاد در راه خدا و تلاش علمی است. مقام معظم رهبری یکی از مصادیق مهم و روشن عبادت را جهاد در راه خدا می‌دانند. نمونه عینی این عبادت در دوران دفاع مقدس و شرکت رزمندگان اسلام در جبهه جنگ است. ایشان بر این نکته مهم تأکید دارند که در دوران دفاع مقدس جوانان پاکدامن و غیور در صحنه نبرد با شیطان زر و زور و هم در عرصه مبارزه و جهاد با نفس اماره مشغول شده و جبهه‌های جنگ را محراب عبادت ساختند[۴۰۱]. تلاش و جهاد علمی نیز قلمرو دومی است که عبادت بزرگی برای جوانان محسوب می‌شود؛ زیرا تحصیل، تدریس، پژوهش و فعالیت‌های دیگر که در راستای علم و دانش و گسترش دامنه علم و دانش انجام می‌شود عبادت‌اند. اصولاً در قاموس رهبر معظم انقلاب اسلامی هر حرکت علمی و فرهنگی عبادت است[۴۰۲]. تردیدی نیست که وقتی این کارها صبغه و رنگ عبادت به خود خواهد گرفت که نیت و قصد از آنها رضایت پروردگار و تقرب به او باشد. بنابراین اگر درس خواندن و حائز شدن رتبه‌های بالای علمی به این نیت انجام شود عبادت می‌شود[۴۰۳].[۴۰۴]

منابع

پانویس

  1. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح، ص۵۰۳.
  2. قریشی سید علی اکبر، قاموس قرآن، ج۴، ص۲۷۹.
  3. راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص۵۴۲.
  4. «و (یاد کنید) آنگاه را که به فرشتگان گفتیم: برای آدم فروتنی کنید، همه فروتنی کردند جز ابلیس» سوره بقره، آیه ۳۴.
  5. «(یاد کن) آنگاه را که یوسف به پدرش گفت: ای پدر! من (در خواب) یازده ستاره و خورشید و ماه را دیدم که برای من فروتن بودند» سوره یوسف، آیه ۴.
  6. مطهری، خدمات متقابل اسلام و ایران، ص۲۵۰؛ سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۱، ص۴۴۴.
  7. صحیفه امام، ج۱۹، ص۲۲۲.
  8. صحیفه امام، ج۱، ص۱۲۰.
  9. صحیفه امام، ج۲۰، ص۱۸۹.
  10. صحیفه امام، ج۱۲، ص۱۳۰.
  11. مطهری، سیری در نهج البلاغه، ص۸۱.
  12. كالصلاة، و هي أظهر مصاديقها. امام خمینی، جواهر الأصول، ج۲، ص۱۶۱.
  13. سروش، محمد، دین و دولت در اندیشه اسلامی، ص۱۷۶.
  14. محمدی، علی، شرح اصول فقه، ج۱، ص۱۵۸.
  15. قوم عبدوه لحبهم له و استغراق قلوبهم في ذكره و اعتقادهم بانه أهل للعبادة و غاية الخشوع له فتلك عبادة الاحرار الذين لا ينظرون الا إليه و لا يعكفون الا عليه و يغفل قلوبهم بالكلية عن الاغيار فضلا عن الجنة و النار و هى أفضل العبادة لخلوصها من جميع الجهات‌. المازندرانی، صالح، شرح اصول الکافی، ج۸ ص۲۵۱، الحدیث السابع.
  16. قال امام صادق (ع): «الْعُبَّادُ ثَلَاثَةٌ:... وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ». مجلسی، بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۳۶.
  17. امام خمینی، مناهج الوصول إلی علم الأصول، ج۱، ص۲۶۰.
  18. عبودیت، عبدالرسول، درآمدی بر نظام صدرایی، ج۱، ص۶۸.
  19. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۰۹.
  20. ابن‌فارس، مقاییس اللغه، ۴/۲۰۵.
  21. ابن‌منظور، لسان العرب، ۳/۲۷۳.
  22. جوهری، الصحاح، ۲/۵۰۳؛ فیومی، المصباح المنیر، ۳۸۹؛ فیروزآبادی، القاموس المحیط، ۱/۴۳۱.
  23. راغب، مفردات، ۵۴۲.
  24. راغب، مفردات، ۵۴۲.
  25. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۴–۲۸۵.
  26. مدنی، ریاض السالکین، ۴/۲۱۲.
  27. جرجانی، تفسیر شاهی، ۶۳.
  28. اوزجندی، مرتع الصالحین و زاد السالکین، ۲۵۱.
  29. آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۲/۵۰۲.
  30. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۷.
  31. عسکری، الفروق فی اللغه، ۲۱۵.
  32. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  33. ناس، تاریخ جامع ادیان، ۳۳۱–۳۳۵.
  34. هینلز، راهنمای ادیان زنده، ۱/۸۷، ۲۵۲ و ۳۶۴.
  35. کتاب مقدس، خروج، ب۸، ۱.
  36. کتاب مقدس، رساله پولس رسول به کولسیان، ب۳، ۲۴.
  37. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  38. «ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.
  39. «خداوند را بپرستید و چیزی را شریک او نکنید و به پدر و مادر و به خویشاوند و یتیمان و تهیدستان و همسایه خویشاوند و همسایه دور و همراه همنشین و در راه مانده و بردگانتان نکویی ورزید؛ بی‌گمان خداوند کسی را که خودپسندی خویشتن‌ستای باشد دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۳۶.
  40. «و به راستی ما، در میان هر امّتی پیامبری برانگیختیم (تا بگوید) که خداوند را بپرستید و از طاغوت دوری گزینید آنگاه برخی از آنان را خداوند راهنمایی کرد و بر برخی دیگر گمراهی سزاوار گشت پس، در زمین گردش کنید تا بنگرید سرانجام دروغ‌انگاران چگونه بوده است» سوره نحل، آیه ۳۶.
  41. «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  42. کلینی، کافی، ۲/۸۳؛ مجلسی، بحارالانوار، ۶۷/۲۵۱.
  43. شهید ثانی، الروضة البهیة، ۱/۵۷۲–۸۰۲؛ بحرانی، الحدائق الناضرة، ۱/۵۱۹ و ۲/۱۷۱–۱۷۵.
  44. قشیری، رساله قشیریه، ۳۵۹–۳۶۴.
  45. سرّاج، اللمع فی التصوف، ۱۹۱–۲۱۲؛ ابن‌طاووس، فلاح السائل، ۱۹۸؛ ابن‌طاووس، فتح الابواب، ۲۲۲.
  46. نراقی، احمد، معراج السعاده، ۱۸۸.
  47. غزالی، احیاء علوم الدین، ۸/۱۵۵.
  48. امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۱۴۹ و ۲۶۲؛ امام خمینی، توضیح المسائل، ۱۴۹ و ۳۰۹.
  49. امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۴–۲۲۵.
  50. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۰.
  51. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۷.
  52. امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۶ و ۲۹۱.
  53. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۷۵–۱۷۷ و ۱۵/۱۶۸–۱۷۳.
  54. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۳؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۷۱.
  55. امام خمینی، صحیفه، ۸/۲۳۴.
  56. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  57. طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۷/۲۲۲.
  58. سکندری، تاج العروس، ۵۷.
  59. نوری، تعلیقات بر تفسیر القرآن الکریم، ۵/۴۳۱.
  60. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۳.
  61. شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۴۰۸.
  62. امام خمینی، چهل حدیث، ۴۳۴.
  63. امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۱۶.
  64. امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۴.
  65. امام خمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.
  66. امام خمینی، چهل حدیث، ۱۱ و ۴۲.
  67. امام خمینی، چهل حدیث، ۲۲۴.
  68. امام خمینی، آداب الصلاة، ۹.
  69. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۸۲.
  70. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  71. شاه‌آبادی، رشحات البحار، ۱۶۲.
  72. نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۱/۳۶۹.
  73. فرغانی، منتهی المدارک، ۱/۳۴۹.
  74. قشیری، رساله قشیریه، ۳۶۰.
  75. آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۴/۱۶۶.
  76. جیلی، الانسان الکامل، ۲۸۰.
  77. امام خمینی، چهل حدیث، ۲۵۵.
  78. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۸–۸۹.
  79. امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۱۰۶.
  80. منسوب به امام‌صادق(ع)، مصباح الشریعه، ۷؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۸.
  81. ابن‌عربی، الفتوحات، ۴/۹۵؛ کاشانی، شرح فصوص الحکم، ۸۹.
  82. امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۴۰؛ امام خمینی، آداب الصلاة، ۹.
  83. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۹.
  84. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۰.
  85. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  86. «ای مؤمنان! رکوع و سجود کنید و پروردگارتان را بپرستید و کار نیکو انجام دهید باشد که رستگار گردید» سوره حج، آیه ۷۷.
  87. «ای مردم! پروردگارتان را بپرستید که شما و پیشینیانتان را آفرید، باشد که پرهیزگاری ورزید» سوره بقره، آیه ۲۱.
  88. نهج البلاغه، ح۲۲۹، ۵۵۲.
  89. ترمذی، ختم الاولیاء(ع)، ۵۱۱؛ آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۶/۱۵.
  90. امام خمینی، چهل حدیث، ۲۰۵.
  91. امام خمینی، تفسیر حمد، ۱۷۱.
  92. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۳.
  93. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۵.
  94. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۵–۳۲۶؛ امام خمینی، تعلیقات فصوص، ۲۰۱.
  95. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  96. طوسی، الامالی، ۴۵۴.
  97. دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۱۶۶.
  98. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲.
  99. امام خمینی، صحیفه، ۱۲/۲۸۷.
  100. امام خمینی، صحیفه، ۱۰/۱۵۸.
  101. نهج البلاغه، ح۲۲۹، ۵۵۲؛ کلینی، کافی، ۲/۸۴.
  102. آملی، تفسیر المحیط الاعظم، ۴/۱۶۵–۱۶۶.
  103. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.
  104. امام خمینی، حدیث جنود، ۶۸.
  105. امام خمینی، حدیث جنود، ۶۹.
  106. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۸–۲۰.
  107. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۳۲؛ امام خمینی، صحیفه، ۴/۴۴۷.
  108. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۴–۳۲۵.
  109. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  110. «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  111. گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۴۰۶.
  112. فیض کاشانی، تفسیر الصافی، ۳/۱۲۵؛ گنابادی، تفسیر بیان السعادة، ۲/۴۰۵؛ طباطبایی، سیدمحمدحسین، المیزان، ۱۲/۱۹۶.
  113. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۳.
  114. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۸۳.
  115. کلینی، کافی، ۲/۸۶–۸۷.
  116. کلینی، کافی، ۲/۸۳–۸۴؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۱/۸۵–۹۳.
  117. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۷–۲۸.
  118. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  119. امام خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۴۵.
  120. حلی، انوار الملکوت، ۱۴۸؛ فاضل مقداد، ارشاد الطالبین، ۲۷۵.
  121. نجفی، جواهر، ۱۱/۴۷۲؛ امام خمینی، تهذیب الاصول، ۱/۴۴۵.
  122. حلی، تحریر الاحکام، ۱/۵۷.
  123. امام خمینی، نجاة العباد، ۱۷۳.
  124. طوسی، الخلاف، ۲/۴۳۳؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۳۵۱.
  125. حلی، منتهی المطلب، ۹/۲۷۲، ۲۷۶؛ امام خمینی، تحریر الوسیله، ۱/۲۷۶–۲۷۷.
  126. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  127. حسینی جرجانی، تفسیر شاهی، ۱/۵۴؛ طباطبایی، سیدعلی، ۱/۱۵۲.
  128. «بی‌گمان منافقان، با خداوند نیرنگ می‌بازند و او نیز با آنان تدبیر می‌کند و (اینان) چون به نماز ایستند با گران‌جانی می‌ایستند، برابر مردم ریا می‌ورزند و خداوند را جز اندکی یاد نمی‌کنند» سوره نساء، آیه ۱۴۲.
  129. «پس وای بر (آن) نمازگزاران، آنان که از نماز خویش غافلند. کسانی که ریا می‌ورزند» سوره ماعون، آیه ۴-۶.
  130. حمیری، قرب الاسناد، ۲۸؛ ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۱۸۷.
  131. حلی، تحریر الاحکام، ۱/۹؛ فیض کاشانی، المحجة البیضاء، ۶/۱۳۹؛ نراقی، مهدی، جامع السعادات، ۲/۳۸۴؛ نجفی، جواهر، ۹/۱۸۷.
  132. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۸.
  133. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۵–۳۶.
  134. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.
  135. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۷۵.
  136. امام خمینی، چهل حدیث، ۳۲۶.
  137. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  138. طوسی، الامالی، ۵۲۶؛ حر عاملی، وسائل الشیعة، ۴/۷۰–۷۵؛ امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۵ و ۲۵–۲۹.
  139. مکی، قوت القلوب، ۲/۱۶۶؛ ابن‌عربی، الفتوحات، ۲/۱۳۳؛ غزالی، احیاء علوم الدین، ۲/۲۹۰.
  140. امام خمینی، سرّ الصلاة، ۱۵.
  141. امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۱.
  142. امام خمینی، چهل حدیث، ۴۲۶ و ۴۳۰.
  143. امام خمینی، چهل حدیث، ۴۳۳.
  144. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  145. امام خمینی، تعلیقه عروه، ۴۵۲.
  146. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۶–۱۷.
  147. امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۳.
  148. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  149. انصاری، خواجه‌عبدالله، منازل السائرین، ۵۴.
  150. امام خمینی، چهل حدیث، ۴۷۴.
  151. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  152. امام خمینی، آداب الصلاة، ۷.
  153. «و آنان که بر نمازهای خویش نگهداشت دارند» سوره مؤمنون، آیه ۹.
  154. «و آنان که بر نماز خویش نگهداشت دارند» سوره معارج، آیه ۳۴.
  155. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۹–۲۰.
  156. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  157. دیلمی، ارشاد القلوب، ۱/۲۰۳.
  158. آمدی، تصنیف غرر، ۱۰۳.
  159. ورام، تنبیه الخواطر و نزهة النواظر، ۱/۹۴.
  160. ملاصدرا، شرح اصول الکافی، ۲/۲۰۴.
  161. امام خمینی، چهل حدیث، ۱/۲۶۷.
  162. امام خمینی، آداب الصلاة، ۳۶۵.
  163. امام خمینی، چهل حدیث، ۲۹۱.
  164. امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.
  165. امام خمینی، چهل حدیث، ۱۲۶.
  166. امام خمینی، آداب الصلاة، ۱۷؛ امام خمینی، چهل حدیث، ۴۹۸–۴۹۹.
  167. امام خمینی، آداب الصلاة، ۲۹.
  168. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  169. امامی کاشانی، پرتوی از خورشید، ۳۳۹.
  170. قدیری، خاطره، ۹۳.
  171. انصاری، حمید، مصاحبه، ۲/۴۹–۵۰.
  172. اشراقی، عاطفه، خاطره، ۳/۵۹.
  173. اشراقی، تقی، خاطره، ۳/۷۱.
  174. انصاری، حمید، مصاحبه، ۲/۵۲–۵۳.
  175. رحیمیان، در سایه آفتاب، ۳۹.
  176. خمینی، خاطره، ۳/۱۱۵.
  177. محتشمی‌پور، خاطره، ۳/۱۱۹–۱۲۰؛ معتمدی، سیمای آفتاب، ۱۸۵.
  178. امام خمینی، صحیفه، ۳/۲۱۷؛ میریان، تا مرز عصمت، ۷۳؛ اشراقی، علی، سیمای آفتاب، ۹۶.
  179. نصیری، سعید، مقاله «عبادت»، دانشنامه امام خمینی ج۷، ص ۲۰۱ – ۲۱۱.
  180. «آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
  181. «آنچه در آسمان‌ها و زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حدید، آیه ۱.
  182. «آیا در نیافته‌ای هر که در آسمان‌ها و زمین است و پرندگان گشاده‌بال، خداوند را به پاکی می‌ستایند؟ هر یک نماز و نیایش خود را دانسته است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند داناست» سوره نور، آیه ۴۱.
  183. همدانی، ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۱۴۹.
  184. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۱۲.
  185. طباطبائی، سید محمد حسین، نهایة الحکمة، ص۵۵.
  186. ملاصدرا، اسفار، ج۱، ص۲۲۳.
  187. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۱، ص۴۰.
  188. «ای مردم! شما نیازمندان درگاه خداوند هستید و خداوند است که بی‌نیاز ستوده است» سوره فاطر، آیه ۱۵.
  189. ملاصدرا، اسفار، ج۶، ص۳۰۰.
  190. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۱۳.
  191. امام خمینی، آداب الصلواة، ص۲۷۶.
  192. «جز این نیست که هر که در آسمان‌ها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده می‌آید» سوره مریم، آیه ۹۳.
  193. جوادی آملی، تسنیم، ج۱، ص۴۱۵.
  194. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۱۴.
  195. امام خمینی، آداب الصلواة، ص۵.
  196. امام خمینی، آداب الصلواة، ص۲۸۲.
  197. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۶.
  198. امام خمینی، سر الصلوة، ص۱۵.
  199. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۱۵.
  200. صحیفه امام، ج۱۲، ص۲.
  201. صحیفه امام، ج۱۲، ص۲۸۶.
  202. صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۷۱.
  203. صحیفه امام، ج۱۶، ص۴۰۴.
  204. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۱۶.
  205. مصطفوی، التحقیق، ج۸، ص۱۲.
  206. سبحانی، مفاهیم القرآن، ج۱، ص۴۵۶.
  207. «آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
  208. مدرسی، تفسیر هدایت، ج۶، ص۲۳۳.
  209. «جز این نیست که هر که در آسمان‌ها و زمین است به بندگی به درگاه (خداوند) بخشنده می‌آید» سوره مریم، آیه ۹۳.
  210. یاداشت‌های استاد مطهری، ج۸، ص۱۷۸.
  211. ابن عربی، تفسیر ابن عربی، ج۲، ص۱۶.
  212. طباطبایی، المیزان، ج۱۴، ص۹۰.
  213. هرگاه شیئی هویتش عین نسبت به چیزی باشد آن را در اصطلاح «اضافه اشراقیه» گویی معلول به تمام هویتش منتسب به علت است؛ نه اینکه معلول، چیزی است و یک نسبت با علت دارد؛ یعنی نسبتش به علت غیر از وجودش و حقیقتش نیست، تمام حقیقتش نسبت به علت است؛ لذا حقیقت علیت، اضافه اشراقیه است، برخلاف اضافه مقولیه مضاف یک چیز است و اضافه چیز دیگر. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۸، ص۳۸.
  214. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۷۰.
  215. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۱۷.
  216. امام خمینی، تقریرات فلسفه، ج۲، ص۳۳۴.
  217. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۱۸.
  218. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  219. قرشی، علی اکبر، احسن الحدیث، ج۱۰، ص۳۸۵.
  220. طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۵۸۰.
  221. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۱۹.
  222. «آیا بر آدمی پاره‌ای از روزگار گذشت که چیزی سزیده یادکرد نبود؟» سوره انسان، آیه ۱.
  223. امام خمینی، تعلیقه بر فصوص الحکم و مصباح الأنس، ص۴۷ اذا فنى عن نفسه ذاتا و صفة و فعلا لا يكون تصرّف و متصرّف و متصرّف فيه الّا من اللّه و للّه و فى اللّه.
  224. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۶۴.
  225. «خداوند است که هفت آسمان را و از زمین همانند آنها را آفریده است. فرمان (وی) میان آنها فرود می‌آید تا بدانید که خداوند بر هر کاری تواناست و اینکه دانش خداوند فراگیر همه چیز است» سوره طلاق، آیه ۱۲.
  226. جوادی آملی، تسنیم، ج۱۶، ص۶۲۲.
  227. «إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ» خدا بندگان خودش را خلق نکرد، جز برای اینکه او را بشناسند؛ وقتی که او را شناختند، عبادتش خواهند کرد. نورالثقلین، ج۵، ص۱۳۲.
  228. «أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ ذِكْرُهُ مَا خَلَقَ الْعِبَادَ إِلَّا لِيَعْرِفُوهُ فَإِذَا عَرَفُوهُ عَبَدُوهُ فَإِذَا عَبَدُوهُ اسْتَغْنَوْا بِعِبَادَتِهِ عَنْ عِبَادَةِ مَا سِوَاهُ». صدوق، علل الشرایع، ج۱، ص۹، باب ۹، ح۱.
  229. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۵.
  230. «و پروردگارت را پرستش کن تا مرگ تو فرا رسد» سوره حجر، آیه ۹۹.
  231. امام خمینی، سر الصلادة، ص۸۳.
  232. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۲۰.
  233. امام خمینی، جواهر الاصول، ج۳، ص۲۸۴: يكون للشي‌ء اقتضاء للإتيان لزوماً، فيكون واجباً.
  234. امام خمینی، جواهر الاصول، ج۳، ص۲۸۴: يكون له اقتضاء الإتيان من غير لزوم، فيكون مستحبّاً.
  235. امام خمینی، تحریر الوسیلة (ترجمه فارسی)، ج۱، ص۱۵۱.
  236. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۲۲.
  237. سبزواری، اسرار الحکم، ص۵۶۹.
  238. فیض کاشانی، اصول المعارف، ص۱۴۲.
  239. «آسمان‌های هفتگانه و زمین و آنچه در آنهاست او را به پاکی می‌ستایند و هیچ چیز نیست مگر اینکه او را به پاکی می‌ستاید اما شما ستایش آنان را در نمی‌یابید؛ بی‌گمان او بردباری آمرزنده است» سوره اسراء، آیه ۴۴.
  240. «آنچه در آسمان‌ها و زمین است خداوند را به پاکی می‌ستاید و او پیروزمند فرزانه است» سوره حدید، آیه ۱.
  241. «آیا در نیافته‌ای هر که در آسمان‌ها و زمین است و پرندگان گشاده‌بال، خداوند را به پاکی می‌ستایند؟ هر یک نماز و نیایش خود را دانسته است و خداوند به آنچه انجام می‌دهند داناست» سوره نور، آیه ۴۱.
  242. همدانی، ترجمه المیزان، ج۱۳، ص۱۴۹.
  243. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۲۳.
  244. قال امام الصادق (ع): «الْعُبَّادُ ثَلَاثَةٌ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَباً لِلثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ» بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۳۶؛ قال امیرالمؤمنین (ع): «إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَغْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ التُّجَّارِ وَ إِنَّ قَوْماً عَبَدُوا اللَّهَ رَهْبَةً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ». نهج البلاغة، قسم الحکم، برقم ۲۳۷.
  245. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۲۵.
  246. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۲۶.
  247. امام خمینی، رساله نجاة العباد، ص۹۸.
  248. امام خمینی، کتاب الطهارة (تقریر فاضل لنکرانی)، ص۳۷۱.
  249. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۶۴.
  250. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۲۶.
  251. امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۶۴؛ امام صادق (ع): « قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى طَلَباً لِلثَّوَابِ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأُجَرَاءِ». بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۳۶.
  252. اذ حالهم في العبادة مثل حال الاجراء في المعاملة لو لم يكن الاجر لم يعملوا. (صالح المازندرانی، شرح أصول الکافی، ج۲۵۱، الحدیث السابع، ص۲۵۱).
  253. امام علی (ع): «الْعُبَّادُ ثَلَاثَةٌ: قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ خَوْفاً فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْعَبِيدِ...». بحارالانوار، ج۶۷، ص۲۳۶.
  254. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۲۵.
  255. صالح المازندرانی، شرح أصول الکافی، ج۸ ص۲۵۱، الحدیث السابع: اذا لعابد فيها شبيه بالعبد في فعله خوفا من السيد و تحرزا من عقوبته.
  256. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۶۶.
  257. شهید مطهری، مجموعه آثار، ج۲۲، ص۳۸۹.
  258. قال امام صادق (ع): «الْعُبَّادُ ثَلَاثَةٌ... وَ قَوْمٌ عَبَدُوا اللَّهَ حُبّاً لَهُ فَتِلْكَ عِبَادَةُ الْأَحْرَارِ وَ هِيَ أَفْضَلُ الْعِبَادَةِ». بحارالأنوار، ج۶۷، ص۲۳۶.
  259. عبادة قوم عبدوه لحبهم له و استغراق قلوبهم في ذكره و اعتقادهم بانه أهل للعبادة و غاية الخشوع له فتلك عبادة الاحرار الذين لا ينظرون الا إليه و لا يعكفون الا عليه و يغفل قلوبهم بالكلية عن الاغيار فضلا عن الجنة و النار و هى أفضل العبادة لخلوصها من جميع الجهات‌. صالح المازندرانی، شرح أصول الکافی، ج۸، ص۲۵۱، الحدیث السابع.
  260. کلینی، اصول الکافی، ج۲، ص۸۳. برجسته‌ترین مردم کسانی هستند که به عبادت «عشق» ورزند و آن را دست به گردن بپذیرند؛ دوست عبادت باشند و با آن معانقه کنند.
  261. امام خمینی، سر الصلاة، ص۷۴.
  262. امام خمینی، تفسیر سوره حمد، ص۱۲۸.
  263. جوادی آملی، بنیان مرصوص امام خمینی، ص۵۵.
  264. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۲۴.
  265. امام خمینی، رساله توضیح المسائل، ص۱۴۲.
  266. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۲۸.
  267. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳.
  268. «روزی که هر کس هر کار نیکی انجام داده است پیش رو می‌یابد و هر کار زشتی کرده است آرزو دارد کاش میان او و آن (کار زشت) فاصله‌ای دور می‌بود و خداوند شما را از خویش پروا می‌دهد و خداوند به بندگان مهربان است» سوره آل عمران، آیه ۳۰.
  269. «پس هر کس همسنگ ذره‌ای نیکی ورزد، آن را خواهد دید» سوره زلزال، آیه ۷.
  270. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳.
  271. «مَنْ صَلَّى‌ الصَّلَوَاتِ الْمَفْرُوضَاتِ فِي أَوَّلِ وَقْتِهَا وَ أَقَامَ حُدُودَهَا رَفَعَهَا الْمَلَكُ إِلَى السَّمَاءِ بَيْضَاءَ نَقِيَّةً وَ هِيَ تَهْتِفُ بِهِ تَقُولُ حَفِظَكَ اللَّهُ كَمَا حَفِظْتَنِي وَ أَسْتَوْدِعُكَ اللَّهَ كَمَا اسْتَوْدَعْتَنِي مَلَكاً كَرِيماً وَ مَنْ صَلَّاهَا بَعْدَ وَقْتِهَا مِنْ غَيْرِ عِلَّةٍ فَلَمْ يُقِمْ حُدُودَهَا رَفَعَهَا الْمَلَكُ سَوْدَاءَ مُظْلِمَةً وَ هِيَ تَهْتِفُ بِهِ ضَيَّعْتَنِي ضَيَّعَكَ اللَّهُ كَمَا ضَيَّعْتَنِي وَ لَا رَعَاكَ اللَّهُ كَمَا لَمْ تَرْعَنِي». (وسائل الشیعه، ج۳، ص۹۰).
  272. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴.
  273. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۵.
  274. امام خمینی، چهل حدیث، ص۴۳۳.
  275. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۳۲.
  276. قدوسی‌زاده، حسن، در محضر روح الله، ص۵۵.
  277. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۲۸.
  278. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۲۷.
  279. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۴۶.
  280. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۳۰.
  281. «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.
  282. ملاصدرا، شواهد الربوبیه، ص۳۷۳.
  283. «آنچه از این کتاب بر تو وحی شده است بخوان و نماز را بپا دار که نماز از کار زشت و کار ناپسند باز می‌دارد و به راستی یادکرد خداوند (از هر چیز) بزرگ‌تر است» سوره عنکبوت، آیه ۴۵.
  284. قریشی، علی اکبر، تفسیر احسن الحدیث، ج۸، ص۱۴۷.
  285. طوسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۸، ص۴۴۷.
  286. قریشی، علی اکبر، تفسیر أحسن الحدیث، ج۸، ص۱۴۷.
  287. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۳۰.
  288. امام خمینی، شرح چهل حدیث، ص۴۳۷.
  289. رسول الله (ص): «وَ مَا تَقَرَّبَ إِلَيَّ عَبْدٌ بِمِثْلِ مَا اِفْتَرَضْتُ عَلَيْهِ وَ إِنَّهُ لَيَتَقَرَّبُ إِلَيَّ بِالنَّافِلَةِ حَتَّى أُحِبَّهُ فَإِذَا أَحْبَبْتُهُ كُنْتُ سَمْعَهُ اَلَّذِي يَسْمَعُ بِهِ وَ بَصَرَهُ اَلَّذِي يُبْصِرُ بِهِ وَ يَدَهُ اَلَّتِي يَبْطِشُ بِهَا وَ رِجْلَهُ اَلَّتِي يَمْشِي بِهَا إِنْ دَعَانِي أَجَبْتُهُ وَ إِنْ سَأَلَنِي أَعْطَيْتُهُ وَ مَا تَرَدَّدْتُ فِي شَيْءٍ أَنَا فَاعِلُهُ كَتَرَدُّدِي فِي مَوْتِ اَلْمُؤْمِنِ يَكْرَهُ اَلْمَوْتَ وَ أَنَا أَكْرَهُ مَسَاءَتَهُ». هیچ بنده‌ای با وسیله‌ای که نزد من محبوب‌تر باشد از آنچه بر او واجب کردم به من نزدیک نشد همانا با او نماز نافله به من نزدیک شد تا آنجا که او را دوست بدارم و چون دوستش دارم گوش او شوم که با آن بشنود و چشم او شوم که با آن ببیند و زبان او شوم که با آن سخن گوید و دست او شوم که با آن ضربه زند اگر مرا بخواند جوابش دهم و اگر از من خواهشی کند به او بدهم. ری شهری، میزان الحکمه، حدیث ۱۶۸۶.
  290. جوادی آملی، تحریر تمهید القواعد، ج۱، ص۱۲۲.
  291. سجادی، سید جعفر، فرهنگ معارف اسلامی، ج۳، ص۱۴.
  292. امام خمینی، شرح حدیث جنود عقل و جهل، ص۴۰۷.
  293. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۳۲.
  294. امام خمینی، چهل حدیث، ص۴۳۳.
  295. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۳۳.
  296. امام خمینی، چهل حدیث، ص۴۳۴.
  297. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۳۳.
  298. آخوند خراسانی، کفایة الاصول، ص۷۲.
  299. امام خمینی، تنقیح الأصول، ج۱، ص۲۵۳.
  300. امام خمینی، تنقیح الأصول، ج۱، ص۲۵۳.
  301. امام خمینی، مناهج الوصول إلی علم الأصول، ج۱، ص۲۶۰.
  302. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۳۴.
  303. طوسی، الجمل و العقود فی العبادات، ص۱۷۳.
  304. امام خمینی، مناهج الوصول إلی علم الأصول، ج۱، ص۲۵۸.
  305. مجموعه آثار مطهری، ج۲۰، ص۹۶.
  306. امام خمینی، رساله توضیح المسائل، ص۶.
  307. مجموعه آثار مطهری، ج۲۰، ص۹۶.
  308. امام خمینی، رساله توضیح المسائل، ص۱۸۱.
  309. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۳۶.
  310. امام خمینی، تنقیح الأصول، ج۲، ص۲۳۴.
  311. امام خمینی، استفتائات، ج۱، ص۳۰۰.
  312. قدوسی‌زاده، حسن، در محضر روح الله، ص۸۵.
  313. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۳.
  314. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۳.
  315. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۳۸.
  316. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۴۵.
  317. امام خمینی، سر الصلاة، ص۱۸.
  318. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۲۵.
  319. نوری، حسین بن محمد تقی، مستدرک الوسائل، کتاب الصلاة، باب ۲، ح۱۷.
  320. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۱۱.
  321. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۴۰.
  322. امام خمینی، چهل حدیث، ص۱۴۸.
  323. وسائل الشیعه، ج۷، ص۳۲۱، باب ۷ - ۱۲ از «ابواب صوم مندوب» حدیث ۸، ۶، ۵، ۲.
  324. صحیفه امام، ج۱۸، ص۵۱.
  325. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۴۱.
  326. حضرت باقر (ع) فرمود: «اگر کسی شب‌ها را به عبادت قیام کند و روزها را روزه بگیرد و تمام مالش را صدقه بدهد و در تمام عمر حج به جا آورد و لکن ولایت ولیّ الله را نشناسد تا او را موالات کرده و جمیع اعمالش به دلالت او باشد، در این صورت برای چنین شخصی پیش خداوند ثوابی نیست و او از اهل ایمان نیست». اصول کافی، ج۳، ص۳۰. و شیخ صدوق به سند خود از ابوحمزه ثمالی روایت نقل کرده که گفت: «حضرت علی بن الحسین (ع) به ما فرمود: «کدام یک از بقعه‌ها افضل است؟» گفتیم: «خداوند و رسول او و پسر رسول او بهتر می‌دانند». فرمود: «افضل بقعه‌ها برای ما، بین رکن و مقام است. اگر کسی عمر کند چندان که نوح – در میان قومش نهصد پنجاه سال – عمر کرد و روزها روزه بگیرد و شب‌ها در آن مکان (بین رکن و مقام) به عبادت بایستد و پس از آن خدا را بی‌ولایت ما ملاقات کند، او را چیزی از آن (عبادات) نفع نرساند. وسائل الشیعه، ج۱، ص۱۲۲؛ عقاب الاعمال، حدیث ۲؛ آداب الصلاة، ص۱۳۷.
  327. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۳۷.
  328. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۴۲.
  329. صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۲.
  330. صحیفه امام، ج۲۰، ص۴۵۲.
  331. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۴۲.
  332. امام خمینی، آداب الصلاة، ص۱۰۲.
  333. امام خمینی، سر الصلاة، ص۵۹.
  334. صحیفه امام، ج۱۸، ص۵۳.
  335. صحیفه امام، ج۴، ص۴۴۷.
  336. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۴۳.
  337. صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۳.
  338. صحیفه امام، ج۲۱، ص۲۳.
  339. صحیفه امام، ج۴، ص۴۴۷.
  340. بابایی، قاسم، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۴۴۴.
  341. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۹۴.
  342. المیزان، ج۱، ص۲۸.
  343. مجمع البحرین، ص۹۵.
  344. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۱۳.
  345. المیزان، ج۱، ص۲۸، مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.
  346. مجمع البحرین، ج۳، ص۹۶.
  347. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۹۶.
  348. مجلسی، محمد باقر، بحارالانوار، موسسة الوفاء، بیروت، بی‌تا، ج۶۸، ص۲۳۶.
  349. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۴۹۷.
  350. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه، ۲۸/۱۰/۱۳۷۵.
  351. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه، ۱۹ رمضان ۱۴۱۶، ۲۰/۱۱/۱۳۷۴.
  352. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۰۶.
  353. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در بیعت فقها و حقوق‌دانان شورای نگهبان، ۲۱/۳/۱۳۶۸.
  354. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مردم، ۳۰ رمضان، ۶/۲/۱۳۶۹.
  355. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مردم، ۲۲ رمضان، ۲۱/۶/۱۳۷۰.
  356. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۰۶.
  357. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مردم، مشهد مقدس، عید فطر، ۱۵/۱/۱۳۷۱.
  358. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مردم، مشهد مقدس، عید فطر، ۱۵/۱/۱۳۷۱.
  359. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مردم، مشهد مقدس، عید فطر، ۱۵/۱/۱۳۷۱.
  360. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۰۸.
  361. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه، ۱۴/۳/۱۳۷۲.
  362. «بی‌گمان نمازم و نیایشم و زندگیم و مرگم از آن خداوند پروردگار جهانیان است» سوره انعام، آیه ۱۶۲.
  363. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به گردهمایی سالیانه نماز در شیراز، ۱۰/۶/۱۳۷۳.
  364. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۱۰.
  365. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به گردهمایی سالیانه نماز در شیراز، ۱۰/۶/۱۳۷۳.
  366. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۱۱.
  367. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به حجاج، ۱۴/۴/۱۳۶۸.
  368. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به حجاج، ۱۴/۴/۱۳۶۸.
  369. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۱۱.
  370. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه، ۱۲/۱۰/۱۳۷۶.
  371. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه، ۱۲/۱۰/۱۳۷۶.
  372. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۱۲.
  373. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مردم، ۶/۲/۱۳۶۹.
  374. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارگران، ۱۲/۲/۱۳۶۹.
  375. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارگران، ۹/۲/۱۳۷۱.
  376. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با فرماندهان و دانشجویان نیروی زمینی ارتش، ۲۸/۷/۱۳۷۲.
  377. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با پرستاران، ۷/۹/۱۳۶۹.
  378. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام روز ملی مبارزه با استکبار جهانی، ۱۲/۸/۱۳۶۹.
  379. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در مراسم فارغ التحصیلی دانشجویان دانشگاه نیروی هوایی، ۱/۳/۱۳۷۳.
  380. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارگران و معلمان، ۱۱/۲/۱۳۷۰.
  381. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارگران و معلمان، ۱۳/۲/۱۳۷۳.
  382. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۱۳.
  383. «بی‌گمان فرستاده خداوند برای شما نمونه‌ای نیکوست» سوره احزاب، آیه ۲۱.
  384. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه، ۵/۷/۱۳۷۰.
  385. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه، ۱۹ رمضان، ۱۴۱۶، ۳۰/۱۱/۱۳۷۴.
  386. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با زنان شهرهای کشور، ۲۶/۱۰/۱۳۶۸.
  387. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با خانواده‌های مفقودان و جانبازان فارس و همدان، ۲۲/۹/۱۳۶۸.
  388. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با روحانیون در قم، ۱۶/۹/۱۳۷۴ و دیدار با رئیس جمهور و هیأت دولت، ۲۰/۶/۱۳۷۶.
  389. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۱۵.
  390. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در جمع زائران امام رضا(ع) در مشهد، ۲/۱/۱۳۶۹.
  391. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در خطبه‌های نماز جمعه، ۱۶/۱/۱۳۷۰.
  392. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان، ۱/۱۱/۱۳۷۶.
  393. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مردم به مناسبت میلاد امام علی(ع)، ۲۶/۴/۱۳۸۷.
  394. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارکنان وزارت اطلاعات، ۱۳/۷/۱۳۸۳.
  395. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در ستاد فرماندهی نیروی زمینی سپاه، ۲۴/۷/۱۳۷۰.
  396. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با مردم دلوار، ۱۳/۱۰/۱۳۷۰.
  397. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۱۹.
  398. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان تشکل‌های اسلامی، مراسم افطار شب ۲۳ رمضان، ۱/۱۱/۱۳۷۶.
  399. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با دانشجویان شرکت کننده در طرح ولایت و مسئولان بسیج دانشجویی، ۹/۶/۱۳۸۳.
  400. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با اعضای جامعه اسلامی دانشجویان، ۱۳۸۳.
  401. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، پیام به گردهمایی سراسری فرماندهان بسیج در گرامی داشت هفته بسیج، ۲/۹/۱۳۶۸.
  402. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با کارگران و معلمان، ۱۲/۲/۱۳۷۵.
  403. حضرت آیت‌الله خامنه‌ای، بیانات در دیدار با نخبگان جوان دانشگاهی، ۵/۶/۱۳۸۷.
  404. غفاری، ابوالحسن، مقاله «نظام عبادی اسلام»، منظومه فکری آیت‌الله العظمی خامنه‌ای ج۱ ص ۵۲۰.