پرش به محتوا

ابوذر غفاری در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'اعظمی' به 'اعظمی'
جز (جایگزینی متن - 'اعظمی' به 'اعظمی')
خط ۱۴۲: خط ۱۴۲:
روزی [[علی]]{{ع}} در [[مسجد]] مشغول [[نماز]] بود و [[ابوذر]] نیز در گوشه‌ای نشسته بود، مردی نزد او رفت و گفت: “چه کسی را از همه بیشتر [[دوست]] می‌داری؟ زیرا به [[خدا]] [[سوگند]]، می‌دانم که محبوب‌ترین فرد نزد تو محبوب‌ترین فرد نزد [[رسول]] خداست”. [[ابوذر]] جواب داد: “آری، همین‌طور است که گفتی، به [[خدا]] [[سوگند]]، آن شخص همان است که در حال [[نماز]] است” و به [[علی]]{{ع}} اشاره کرد<ref>المناقب، خوارزمی، ص۶۹؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۹، ص۲۷۶؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۷ – ۳۶۵.</ref>.
روزی [[علی]]{{ع}} در [[مسجد]] مشغول [[نماز]] بود و [[ابوذر]] نیز در گوشه‌ای نشسته بود، مردی نزد او رفت و گفت: “چه کسی را از همه بیشتر [[دوست]] می‌داری؟ زیرا به [[خدا]] [[سوگند]]، می‌دانم که محبوب‌ترین فرد نزد تو محبوب‌ترین فرد نزد [[رسول]] خداست”. [[ابوذر]] جواب داد: “آری، همین‌طور است که گفتی، به [[خدا]] [[سوگند]]، آن شخص همان است که در حال [[نماز]] است” و به [[علی]]{{ع}} اشاره کرد<ref>المناقب، خوارزمی، ص۶۹؛ کشف الغمه، ابن ابی الفتح اربلی، ج۱، ص۱۰۰؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج۳۹، ص۲۷۶؛ تاریخ تحقیقی اسلام، یوسفی غروی (ترجمه: عربی)، ج۴، ص۷ – ۳۶۵.</ref>.


[[ابن ابی الحدید]] از [[ابو رافع]] [[صحابی پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] می‌کند: من برای [[عیادت]] [[ابوذر]] به صحرا [[ربذه]] رفتم، چون می‌خواستم با او [[وداع]] کنم و برگردم، به من و همراهانم گفت: به زودی فتنه‌ای به پا خواهد شد؛ بنابراین از [[خدا]] بترسید و بر شما باد بر آن پیر بزرگوار [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، از دامن او دست برندارید و از او [[پیروی]] کنید؛ چراکه از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که به او می‌فرمود: "ای [[علی]]، تو نخستین کسی بودی که به من [[ایمان]] آورده‌ای و اولین کسی خواهی بود که در [[روز قیامت]] با من دست خواهی داد، تو [[صدیق اکبر]] و [[فاروق]] [[اعظمی]] که میان [[حق و باطل]] جدایی می‌اندازی و تو سالار مؤمنانی و [[اموال]] [[دنیوی]] سالار [[کافران]] است، تو برادر من و [[وزیر]] [[منی]]، تو [[بهترین]] بازمانده [[منی]] که [[دین]] مرا ادا می‌کنی و وعده‌های مرا برآورده خواهی کرد"<ref>{{متن حدیث|أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي وَ أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُنِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ، وَ أَنْتَ اَلصِّدِّيقُ اَلْأَكْبَرُ، وَ أَنْتَ اَلْفَارُوقُ تُفَرِّقُ بَيْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ، وَ أَنْتَ يَعْسُوبُ اَلْمُؤْمِنِينَ، وَ أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي، وَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ مَوْعِدِي}}؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۸.</ref>.
[[ابن ابی الحدید]] از [[ابو رافع]] [[صحابی پیامبر]]{{صل}} [[نقل]] می‌کند: من برای [[عیادت]] [[ابوذر]] به صحرا [[ربذه]] رفتم، چون می‌خواستم با او [[وداع]] کنم و برگردم، به من و همراهانم گفت: به زودی فتنه‌ای به پا خواهد شد؛ بنابراین از [[خدا]] بترسید و بر شما باد بر آن پیر بزرگوار [[علی بن ابی طالب]]{{ع}}، از دامن او دست برندارید و از او [[پیروی]] کنید؛ چراکه از [[رسول خدا]]{{صل}} شنیدم که به او می‌فرمود: "ای [[علی]]، تو نخستین کسی بودی که به من [[ایمان]] آورده‌ای و اولین کسی خواهی بود که در [[روز قیامت]] با من دست خواهی داد، تو [[صدیق اکبر]] و [[فاروق]] اعظمی که میان [[حق و باطل]] جدایی می‌اندازی و تو سالار مؤمنانی و [[اموال]] [[دنیوی]] سالار [[کافران]] است، تو برادر من و [[وزیر]] [[منی]]، تو [[بهترین]] بازمانده [[منی]] که [[دین]] مرا ادا می‌کنی و وعده‌های مرا برآورده خواهی کرد"<ref>{{متن حدیث|أَنْتَ أَوَّلُ مَنْ آمَنَ بِي وَ أَوَّلُ مَنْ يُصَافِحُنِي يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ، وَ أَنْتَ اَلصِّدِّيقُ اَلْأَكْبَرُ، وَ أَنْتَ اَلْفَارُوقُ تُفَرِّقُ بَيْنَ اَلْحَقِّ وَ اَلْبَاطِلِ، وَ أَنْتَ يَعْسُوبُ اَلْمُؤْمِنِينَ، وَ أَنْتَ أَخِي وَ وَصِيِّي وَ وَزِيرِي، وَ خَلِيفَتِي فِي أَهْلِي وَ خَيْرُ مَنْ أُخَلِّفُ بَعْدِي تَقْضِي دَيْنِي وَ تُنْجِزُ مَوْعِدِي}}؛ شرح ابن ابی الحدید، ج۱۳، ص۲۲۸.</ref>.


[[ابن ابی الحدید]] در [[شرح نهج البلاغه]] می‌گوید: بعد از ماجرای [[سقیفه بنی ساعده]]، [[علی]]{{ع}} شب‌ها [[فاطمه]]{{س}} را بر مرکب سوار می‌کردند و در حالی که دو فرزندش نیز همراه آنها بودند، نزد [[انصار]] می‌رفتند و از آنها [[یاری]] و کمک می‌خواستند. در این ماجرا چهل نفر [[وعده]] [[یاری]] و [[همکاری]] دادند و تا پای [[جان]] با وی [[بیعت]] کردند. [[علی]]{{ع}} به آنها فرمود: “شما هنگام صبح با سرهای تراشیده و [[سلاح]] به دست مقابل [[منزل]] من حاضر شوید”. وقتی سپیده دمید از آن گروه تنها چهار نفر آمدند که عبارت بودند از: [[زبیر]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]] و [[سلمان]]<ref>کتاب سلیم بن قیس، سلیم بن قیس هلالی، ص۲۱۶.</ref>. [[علی]]{{ع}} می‌فرماید: “زمین به خاطر هفت نفر [[خلق]] شد و به [[برکت]] اینها [[باران]] نازل می‌شود و [[رزق]] [[الهی]] و [[امداد الهی]] به خاطر اینها می‌رسد، این هفت نفر عبارتند از: [[ابوذر]]، [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[عمار]]، [[حذیفه]] و [[عبدالله بن مسعود]]”. سپس حضرت فرمود: “من [[امام]] اینهایم و اینها کسانی بودند که در [[نماز]] بر زهرا{{س}} حاضر بودند”. [[شیخ صدوق]] در توضیح این [[حدیث]] می‌گوید: این [[حدیث]] به این معنا نیست که از ابتدا تا انتهای [[خلقت]]، این اشخاص مؤثر باشند بلکه به این معناست که در آن زمان تمام فوائدی که به [[زمین]] می‌رسید به خاطر اینها بود، چون در [[نماز]] بر زهرا{{س}} حاضر بودند. پس منظور از [[خلقت]] در [[کلام امام]] [[خلقت]] تقدیری است نه [[خلقت]] [[تکوینی]]<ref>الخصال، شیخ صدوق، ص۳۶۰-۳۶۱.</ref>.
[[ابن ابی الحدید]] در [[شرح نهج البلاغه]] می‌گوید: بعد از ماجرای [[سقیفه بنی ساعده]]، [[علی]]{{ع}} شب‌ها [[فاطمه]]{{س}} را بر مرکب سوار می‌کردند و در حالی که دو فرزندش نیز همراه آنها بودند، نزد [[انصار]] می‌رفتند و از آنها [[یاری]] و کمک می‌خواستند. در این ماجرا چهل نفر [[وعده]] [[یاری]] و [[همکاری]] دادند و تا پای [[جان]] با وی [[بیعت]] کردند. [[علی]]{{ع}} به آنها فرمود: “شما هنگام صبح با سرهای تراشیده و [[سلاح]] به دست مقابل [[منزل]] من حاضر شوید”. وقتی سپیده دمید از آن گروه تنها چهار نفر آمدند که عبارت بودند از: [[زبیر]]، [[مقداد]]، [[ابوذر]] و [[سلمان]]<ref>کتاب سلیم بن قیس، سلیم بن قیس هلالی، ص۲۱۶.</ref>. [[علی]]{{ع}} می‌فرماید: “زمین به خاطر هفت نفر [[خلق]] شد و به [[برکت]] اینها [[باران]] نازل می‌شود و [[رزق]] [[الهی]] و [[امداد الهی]] به خاطر اینها می‌رسد، این هفت نفر عبارتند از: [[ابوذر]]، [[سلمان]]، [[مقداد]]، [[عمار]]، [[حذیفه]] و [[عبدالله بن مسعود]]”. سپس حضرت فرمود: “من [[امام]] اینهایم و اینها کسانی بودند که در [[نماز]] بر زهرا{{س}} حاضر بودند”. [[شیخ صدوق]] در توضیح این [[حدیث]] می‌گوید: این [[حدیث]] به این معنا نیست که از ابتدا تا انتهای [[خلقت]]، این اشخاص مؤثر باشند بلکه به این معناست که در آن زمان تمام فوائدی که به [[زمین]] می‌رسید به خاطر اینها بود، چون در [[نماز]] بر زهرا{{س}} حاضر بودند. پس منظور از [[خلقت]] در [[کلام امام]] [[خلقت]] تقدیری است نه [[خلقت]] [[تکوینی]]<ref>الخصال، شیخ صدوق، ص۳۶۰-۳۶۱.</ref>.
۲۱۸٬۶۶۰

ویرایش