احمد بن مهران در تراجم و رجال

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آشنایی اجمالی

احمد بن مهران[۱] بیست و شش بار در اسناد روایات تفسیر کنز الدقائق و به نقل از الکافی ذکر شده است؛ برای نمونه:

«أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ قَالَ أَخْبَرَنِي أَسْبَاطٌ بَيَّاعُ الزُّطِّيِّ قَالَ: كُنْتُ عِنْدَ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ(ع) فَسَأَلَهُ رَجُلٌ عَنْ قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ- ﴿إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِلْمُتَوَسِّمِينَ * وَإِنَّهَا لَبِسَبِيلٍ مُقِيمٍ[۲] قَالَ فَقَالَ نَحْنُ الْمُتَوَسِّمُونَ وَ السَّبِيلُ فِينَا مُقِيمٌ»[۳].[۴]

شرح حال راوی

نام راوی در کتب رجالی قدما مانند رجال برقی، رجال کشی، رجال نجاشی، الفهرست و رجال ذکر نشده؛ ولی ابن غضائری در الرجال از وی یاد کرده و نوشته است: "أحمد بن مهران. روى عنه الكليني في كتاب الكافي ضعيف"[۵].

علامه حلی نیز با استناد به گفته ابن غضائری او را در بخش دوم خلاصة الأقوال ذکر کرده و نوشته است: "أحمد بن مهران؛ روى عنه في كتاب (الكافي)؛ قال ابن الغضائري: إنه ضعيف[۶].

علت عدم ذکر نام راوی در رجال نجاشی و فهرست الطوسی شاید بدان جهت باشد که وی دارای کتاب نبوده است؛ زیرا عناوین موجود در دو کتاب مذکور، به صاحبان کتاب اختصاص دارد[۷].

از بررسی اسناد روایات احمد بن مهران برداشت می‌شود که تقریباً تمام روایات وی را کلینی نقل کرده و دیگر محدثان، به واسطه کلینی روایات او را نقل کرده‌اند و تنها در یک مورد، راوی از او کلینی نیست[۸].

احمد بن مهران بیشتر روایات خود را از محمد بن علی[۹] و در شانزده مورد از عبدالعظیم حسنی[۱۰] نقل کرده است.[۱۱]

طبقه راوی

تاریخ ولادت و وفات راوی ناشناخته است و با توجه به اینکه کلینی در طبقه نهم قرار دارد[۱۲]، احمد بن مهران به عنوان استاد وی، از طبقه هشتم شمرده می‌شود، چنان که آیت الله بروجردی نیز او را از همین طبقه به شمار آورده است [۱۳].[۱۴]

مذهب راوی

مطالعه روایات راوی که بیشتر در تفسیر آیات و تأویل آنها به اهل بیت(ع) بوده، نیز روایاتی که در مورد امامت ائمه(ع) از وی نقل گردیده، بر تشیع و امامی بودن وی دلالت دارد؛ برای نمونه:

«أَحْمَدُ بْنُ مِهْرَانَ عَنْ عَبْدِ الْعَظِيمِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ الْحَسَنِيِّ عَنْ مُوسَى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ(ع) فِي قَوْلِهِ تَعَالَى- ﴿وَأَنْ لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى الطَّرِيقَةِ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقًا[۱۵] قَالَ يَعْنِي لَوِ اسْتَقَامُوا عَلَى وَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْأَوْصِيَاءِ مِنْ وُلْدِهِ(ع) وَ قَبِلُوا طَاعَتَهُمْ فِي أَمْرِهِمْ وَ نَهْيِهِمْ لَأَسْقَيْنَاهُمْ مَاءً غَدَقاً يَقُولُ لَأَشْرَبْنَا قُلُوبَهُمُ الْإِيمَانَ وَ الطَّرِيقَةُ هِيَ الْإِيمَانُ بِوَلَايَةِ عَلِيٍّ وَ الْأَوْصِيَاءِ»[۱۶].[۱۷]

جایگاه حدیثی راوی

از رجالیان متقدم شیعه، ابن غضائری وی را تضعیف، و علامه حلی نیز به تضعیف ابن غضائری اشاره کرده و نام او را در قسم دوم خلاصة الأقوال که به راویان ضعیف اختصاص دارد، آورده است؛ ولی بزرگانی از جمله وحید بهبهانی، صاحب جامع الرواة، کلباسی و سید محسن امین به تضعیف ابن غضائری اعتنا نکرده و به حُسن حال راوی نظر دادند.

وحید بهبهانی: "وهو يكثر من الرواية عنه وهو عن عبدالعظيم الحسيني الجليل النبيل وخالي وصفه بأستاد الكلينی وضعفه وفي التضعيف ضعف لكونه من غض مع مصارمته لما ذكر فتأمل"[۱۸].

اردبیلی: "روى عنه الكليني مترحماً في مولد أبي الحسن موسى والرضا(ع) وكثيراً وهو ينبي عن حسن حاله"[۱۹].

کلباسی بعد از نقل عبارت ابن غضائری: "مع أن الظاهر أنه من مشايخ ثقة الإسلام، كما يشهد عليه روايته عنه بلا واسطة في غير مورد في الكافي، مضافاً إلى إرداف ذكره في غير موضع، بالرحمة"[۲۰].

علامه مامقانی: "قد تأملنا فوجدنا أن الكليني، لمعاشرته معه، وتلمذه على يده، أعرف بحاله، فإكثاره الرواية عنه يورثنا الوثوق به. وكثرة تضعيفات ابن الغضائري في غير محالها، سلبتنا الوثوق بتضعيفه، فالأولى عد روايته من الحسن أقلاً، فتأمل جیداً"[۲۱].

سید امین: "روى عنه الكليني في الكافي مترحماً عليه مكرراً كلما ذكره في خمسة مواضع وأکثر من الروایة عنه وروى هو عن عبدالعظيم الحسني الجليل المدفون بالري وكل ذلك امارة وثاقته وجلالته فتضعيف إبن الغضائري الذي قلما سلم منه أحد ضعیف"[۲۲].

از بزرگان معاصر، آیت الله خویی استدلال وحید بهبهانی را رد کرده و احمد بن مهران را غیر ثقه می‌داند[۲۳] و محقق شوشتری نیز نظر وحید بهبهانی را نمی‌پذیرد؛ ولی درباره وثاقت و تضعیف احمد بن مهران سکوت می‌کند[۲۴].[۲۵]

تحقیق

از میان قدما، تنها ابن غضائری به تضعیف احمد بن مهران پرداخته و دیگران به پیروی از او وی را تضعیف کردند. ابن غضائری گرچه ثقه و جلیل القدر است، به جهت دیدگاه‌های تند وی در مورد روات، اعتباری به تضعیف او نیست، بلکه قرائنی بر حُسن حال احمد بن مهران وجود دارد؛ نمونه‌ها:

  1. روایات فراوانی[۲۶] که ثقة الإسلام کلینی از احمد بن مهران نقل کرده است، نشانه اعتماد وی به ایشان و روایات اوست.
  2. کلینی غیر از یک مورد[۲۷]، برای هیچ یک از اساتید خود در کافی تعبیر رحمه الله را به کار نبرده؛ ولی در شش جایگاه درباره احمد بن مهران این عبارت را ذکر کرده است[۲۸] و این دعا و طلب رحمت، نشانه توجه خاص کلینی به استادش احمد بن مهران و شأن و منزلت بالای اوست.
  3. روایات احمد بن مهران بیشتر در بیان مقام امام معصوم(ع) و فضائل ائمه اطهار(ع) است و چه بسا منشأ تضعیف ابن غضائری مضامین همین روایات باشد که به نظر وی غلوآمیز هستند، بنابراین اعتباری به تضعیف وی نیست.
  4. روایات متعدد وی از راوی جلیل القدر، فقیه و ثقه به نام عبدالعظیم بن عبدالله الحسنی؛ البته این شاهد جای نقد دارد، چون روایت اجلاء از یک راوی، ممکن است قرینه‌ای بر وثاقت و حسن حال آن راوی باشد؛ نه برعکس.[۲۹]

منابع

پانویس

  1. الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۲، ش۱۵؛ خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۳۲۴، ش۲۲؛ منهج المقال، ج۲، ص۲۱۵، ش۳۷۹؛ نقد الرجال، ج۱، ص۱۷۵، ش۳۵۵؛ مجمع الرجال، ج۱، ص۱۶۹؛ جامع الرواه، ج۱، ص۷۳، ش۴۵۵؛ الوجیزة فی الرجال، ص۲۵، ش۱۴۱؛ إکلیل المنهج، ص۱۲۶، ش۱۲۱؛ منتهی المقال، ج۱، ص۳۵۶، ش۲۵۹؛ طرائف المقال، ج۱، ص۲۰۴، ش۱۱۹۴؛ تنقیح المقال، ج۸، ص۱۷۱، ش۱۶۵۵؛ أعیان الشیعه، ج۳، ص۱۸۸؛ مستدرکات علم رجال الحدیث، ج۱، ص۴۹۷، ش۱۸۰۴؛ معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۴۰، ش۹۸۸؛ قاموس الرجال، ج۱، ص۶۶۲، ش۶۰۹.
  2. «همانا در این (داستان) برای نشانه‌شناسان نشانه‌هاست * و آن (نشانه)‌ها (هنوز) بر سر راهی پابرجاست» سوره حجر، آیه ۷۵.
  3. تفسیر کنز الدقائق، ج۷، ص۱۴۸ به نقل از کتاب الکافی، ج۱، ص۲۱۸، ح۱.
  4. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۰۲.
  5. الرجال (ابن الغضائری)، ص۴۲، ش۱۵.
  6. خلاصة الأقوال (رجال العلامة الحلی)، ص۲۰۵، ش۲۲.
  7. نام احمد بن مهران بن خالد در کتب رجالی اهل سنت و اسناد روایات آنان ذکر شده است که از جهت طبقه با راوی سازگاری دارد؛ ولی قرینه و شاهدی بر اتحاد این دو عنوان یافت نشده است.
  8. "الشریف أبو جعفر محمد بن أحمد [بن] عیسی العلوی عن محمد بن أحمد المكتب عن أحمد بن مهران عن عبد العظیم بن عبدالله بن الحسین عن محمد بن علی"؛ (التحصین، ص۵۷۶) همین روایت در کتاب الیقین (ص ۲۴۶) نقل شده؛ ولی عنوان موجود در آن حمید بن مهران است که مصحف است و در کتاب الغیبة نعمانی، (ص۱۳۸، ح۵)، روایتی از کلینی با واسطه از احمد بن مهران نقل شده، که در کتاب کافی بی‌واسطه است. (ر.ک: الکافی، ج۱، ص۱۷۸، ح۴).
  9. تفسیر کنز الدقائق، ج۳، ص۷۹ و ج۴، ص۴۷۵.
  10. تفسیر کنز الدقائق، ج۲، ص۲۱ و ج۳، ص۵۹۳.
  11. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۰۳-۲۰۴.
  12. الموسوعة الرجالیه، ج۵، ص۲۹۹.
  13. الموسوعة الرجالیه، ج۴، ص۵۸.
  14. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۰۴.
  15. و اینکه (به من وحی شده است) اگر بر راه (حقّ) پایداری ورزند آنان را از آبی (و رفاهی) فراوان سیراب می‌کنیم سوره جن، آیه ۱۶.
  16. الکافی، ج۱، ص۲۲۰، ح۱؛ نیز ر.ک: ص۲۸۵ (ح)، ۳۱۲ (ح۷)، ۴۲۴ (۶۱) و....
  17. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۰۴-۲۰۵.
  18. تعلیقة علی منهج المقال، ص۸۰.
  19. جامع الرواه، ج۱، ص۷۳.
  20. سماء المقال، ج۱، ص۶۲.
  21. تنقیح المقال، ج۸، ص۱۷۳، ش۱۶۵۵.
  22. أعیان الشیعه، ج۳، ص۱۸۸.
  23. ر.ک: معجم رجال الحدیث، ج۳، ص۱۴۰، ش۹۸۸، ج۹، ص۵۵، ش۵۰۱۸.
  24. قاموس الرجال، ج۱، ص۶۶۲، ش۶۰۹.
  25. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۰۵-۲۰۶.
  26. بیش از پنجاه و پنج مورد.
  27. الکافی، ج۱، ص۱۹۸، ح۱. (درباره القاسم بن العلاء).
  28. ر.ک: الکافی، ج۱، ص۴۸۷ (ح۳)، ۳۹۸ (ح۵)، ۳۹۱ (ح ۸)، ۴۲۴ (ح۶۰)، ۴۵۸ (ح ۳) و ۴۸۴ (ح۷).
  29. جوادی آملی، عبدالله، رجال تفسیری، ج۳، ص ۲۰۶-۲۰۷.