تعلیم در فقه اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

آموزش: عمل یاد دادن و یاد گرفتن.

حکم آموزش

آموزش موضوع احکام پنج‌گانه تکلیفی است:

۱. واجب: یاد گرفتن اصول دین، مانند توحید و نبوّت و نیز اصول مذهب، مانند امامت، همچنین احکام و مسائل فروع دین، مانند نماز، روزه، حج، زکات و خمس، واجب است. آموختن احادیث معصومان(ع) جهت حفظ و روایت آن و عمل بدان،[۱] همچنین آموختن علم فقه تا رسیدن به مقام فقاهت برای قضاوت کردن و فتوا دادن و نیز یاد گرفتن علم اصول دین (معارف الهی) برای دفع شبهات مخالفان و نجات مؤمنان از گمراهی، واجب کفایی است. یاد دادن علوم یاد شده نیز بر عالمان آنها واجب کفایی است.[۲]

۲. حرام: یاد دادن و یاد گرفتن علوم باطل و گمراه کننده، جهت عمل به مقتضای آنها همچون سِحر[۳]، کهانت[۴]، شعبده [۵] و غنا[۶] و نیز آموختن کتاب‌های گمراه کننده[۷] و صنعت‌های حرام، مانند چگونگی ساختن آلات لهو و قمار و درست کردن مشروبات الکلی[۸] حرام است.

۳. مستحب: یاد دادن و یاد گرفتن علوم دینی، مانند علم قرآن و علم مبدأ و معاد، افزون بر مقدار واجب، مستحب است.[۹] همچنین یاد دادن احکام حلال و حرام به فرزندان در هفت سالگی و نیز شنا، تیراندازی و شعر ابوطالب، معروف به قصیده لامیّه به آنان،[۱۰] ریسندگی به زنان،[۱۱] نماز به کودک در شش یا هفت سالگی[۱۲] و یاد گرفتناحکام تجارت پیش از اقدام به آن[۱۳] و زبان عربی[۱۴] مستحب است.

۴. مکروه: یاد دادن و یاد گرفتن علومی مانند اشعار جاهلی، انساب و حوادث گذشته که دانستن یا ندانستن آنها سود و زیانی ندارد مکروه است، امّا یاد گرفتن این علوم برای کسب درآمد حلال، مباح است.[۱۵]

۵. مباح: یاد دادن و یاد گرفتن علومی مانند ریاضیّات، پزشکی و کشاورزی که شریعت از آنها نهی نکرده و انسان در زندگی فردی و اجتماعی بدانها نیاز دارد، مباح است.[۱۶]

سایر احکام

گوشت حیوان شکار شده به وسیله سگی که بدین منظور آموزش دیده، حلال است.[۱۷]

در اینکه گرفتن مزد برای یاد دادن علوم واجب ـ جز در موارد خاص، مانند مقام فتوا دادن و قضاوت کردن ـ جایز است یا نه، اختلاف است؛[۱۸] لکن برای یاد دادن علوم مستحب جایز است.[۱۹]

گرفتن و دادن مزد برای یاد دادن و یاد گرفتن علوم حرام، باطل و حرام است.[۲۰] یاد دادن قرآن به شرط گرفتن مزد، مکروه است.[۲۱] مَهر قرار دادن آموزش علوم جایز، مانند یاد دادن قرآن و آموختن صنعتی خاص جایز است.[۲۲]

اگر آموزگار، دانش آموز را برای یاد دادن بزند و دانش آموز بر اثر آن آسیبی ببیند یا بمیرد، ضامن است.[۲۳]

آداب

شایسته است آموزگار در مقام تعلیم و تأدیب دانش آموزان برابری و مساوات را رعایت کند و برخی را بر برخی دیگر برتری ندهد[۲۴].[۲۵]

منابع

پانویس

  1. وسائل الشیعة، ج ۱۷، ص۳۲۸.
  2. بحار الانوار، ج ۱، ص۱۷۳؛ العروة الوثقی، ج ۱، ص۱۱ و ج ۲، ص۶۲۰ ـ ۶۲۱
  3. جواهر الکلام، ج ۲۲، ص۷۵ و ۹۰ ـ ۹۴
  4. جواهر الکلام، ج ۲۲، ص۷۵ و ۹۰ ـ ۹۴
  5. جواهر الکلام، ج ۲۲، ص۷۵ و ۹۰ ـ ۹۴
  6. المقنعة، ص۵۸۸
  7. کتاب السرائر، ج ۲، ص۲۱۸
  8. فقه الرضا، ص۳۰۱
  9. بحار الانوار، ج ۱، ص۱۷۳؛ وسائل الشیعة، ج ۱۷، ص۳۲۶ ـ ۳۳۱
  10. بحار الانوار، ج ۳۵، ص۱۶۵؛ ابوطالب حامی الرسول، ص۱۰۶ ـ ۱۱۴
  11. جواهر الکلام، ج ۲۲، ص۴۶۶
  12. وسائل الشیعة، ج ۴، ص۱۸ ـ ۲۱؛ المبسوط، ج ۱، ص۷۱
  13. جواهر الکلام، ج ۲۲، ص۴۵۰
  14. وسائل الشیعة، ج ۱۷، ص۳۲۷
  15. بحارالانوار، ج ۱، ص۲۱۹
  16. فقه الرضا، ص۳۰۱؛ العروة الوثقی، ج ۲، ص۳۰۸
  17. جواهر الکلام، ج ۳۶، ص۱۸ ـ ۱۹
  18. مستند العروة (الصلاة)، ج ۳، ص۴۵۷ ـ ۴۵۸
  19. العروة الوثقی، ج ۲، ص۶۲۰ ـ ۶۲۱
  20. جواهرالکلام، ج ۲۲، ص۲۵
  21. جامع المقاصد، ج ۷، ص۱۷۸
  22. جواهر الکلام، ج ۳۱، ص۳۲
  23. المبسوط، ج ۷، ص۱۷۲؛ مجمع المسائل، ج ۳، ص۲۶۷
  24. النهایة، ص۳۶۷.
  25. هاشمی شاهرودی، سید محمود، فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت ج۱، صفحه ۱۵۸ - ۱۶۰.