تعلیم در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی
اهمیت کار معلمی
امام خمینی ضمن آنکه شغل معلمی را در راستای شغل انبیاء معرفی میکند از جهت دیگر نیز آن را به لحاظ جنبه تخریبی، خیلی حساس و خطرناک میداند؛ زیرا به اعتقاد ایشان، پروردن یک انسان فاسد، با خوی استکباری باعث به تباهی کشیدن یک کشور میشود[۱]. از این بابت، بر تربیت انسانهای پاک، مستقل و خدمتگذار تأکید میورزد[۲].[۳]
خداوند، معلم اول
امام در ضمن آنکه معلمی را شغل انبیاء معرفی مینماید با توجه به آیۀ ۲۵۷ سورۀ بقره خارج نمودن از ظلمات به سوی نور را وظیفۀ معلم معرفی مینماید و معتقد است که خدا خود سِمت معلمی را به خود نسبت میدهد که خداوند متعال، ولی مؤمنین است و آنها را از تاریکیها به سوی نور هدایت مینماید. ایشان، از این آیه نتیجه میگیرد که معلم اول خدای تعالی است که به وسیلۀ انبیاء و توسط وحی مردم را به نورانیت، کمال، عشق و محبت دعوت میکند و در مرتبۀ بعدی، انبیاء هستند که شغل معلمی و هدایتگری دارند انبیاء برای خارج کردن انسان از مقام حیوانیت به کمال انسانیت آمدهاند و این مسئولیت بزرگ متوجه معلمین هم میباشد[۴].[۵]
شغل معلمی در راستای شغل پیامبران
به اعتقاد امام خمینی، معلمی به لحاظ اینکه شغل انسانسازی است، همان شغل انبیاست؛ زیرا انبیاء و قرآن برای آدمسازی آمدهاند. از نظر امام هر آنکه به انبیاء نزدیکتر است، به مقام آدمیت نیز نزدیکتر است و حضرت آدم (ع) با سرمشق تعلیم الهی آمد و خود معلم بشر بوده است. بنابراین، شغل معلمی در سلسله شغل اصلی انبیاء قرار دارد، شغلی که تا اولیاء و فلاسفه و فرهنگیها و علماء امتداد دارد؛ بنابراین، هیچ شغلی به پایۀ شغل معلمی نمیرسد[۶]. به باور امام، مسئولیت معلمین مسئولیت انبیای الهی است و فرهنگ سایۀ از نبوت و فرهنگیها سایهای از نبی هستند و سایه هر آنچه را دارد از صاحب سایه است[۷].[۸]
گستره قلمرو فضای تعلیم
از نظر امام همه انبیاء و اولیاء معلم و تمام بشر دانشجو هستند و اصولاً در منظومه فکری امام، کل عالم انسانیت به طور یکپارچه به عنوان یک مدرسه بوده و یک نظام علمی بر آن حاکم است لذا در کل عالم، یک طبقه باید معلم و استاد و یک طبقه متعلم و دانشجو باشند و همه عالم، باید یک نظام علمی را شکل بدهد[۹]. به اعتقاد امام، مادران، پدران و آموزگاران همه معلم هستند و زیردستهای آنان متعلم میباشند[۱۰] و اصولاً در منظومه فکری امام جوهره عالم، بر یک نظام علمی منظم و هدفمند استوار است. از این رو، امام، دار وجود را، اصل حیات و حقیقت علم و شعور میداند، طوری که تسبیح موجودات نیز از سر شعور و اراده است و انسان محجوبتر از همه موجودات است چون مشغول به کثرات است[۱۱].[۱۲]
ادب متعلم در برابر معلم در مکتب انبیاء
امام معذرتطلبیهای مکرر حضرت موسی (ع) از حضرت خضر (ع) را به بزرگی مقام علم و آداب سلوک متعلم با معلم میداند که به تعبیر امام، شاید ادب متعلم از آن قابل استفاده است[۱۳]. ایشان در تقریرات فلسفه به نقل از شهید ثانی[۱۴]، بیش از دوازده ادب از آداب متعلم در برابر معلم را از آیه ۶۶ سوره کهف که داستان حضرت خضر و حضرت موسی (ع) را بیان میکند، قابل استنباط میداند. اما در این باره مطالب ارزشمند ادب توحیدی را مطرح مینماید[۱۵]. از نظر امام علم توأم با عمل، قلب را مستعد تذکر مقام الوهیت و متواضع میکند[۱۶]. علم صرف، حتی علم به مبدأ و معاد نیز مصونیت از شر شیطان و کفر و کبر نمیآورد[۱۷].[۱۸]
معلمی انبیاء و سعادت همه جانبه انسان
امام تعلیمات انبیاء را جامعترین برنامه سعادت انسان میداند که تمامی زوایا و جنبههای زندگی انسان را در مسائل فردی و اجتماعی در بر میگیرد و از همه جهات، انسان را به سعادت هدایت میکند، جامع نگریی که در هیچ مکتب دیگر یافت نمیشود[۱۹]. امام مکرراً در دیدارهایشان با معلمان، مادران و آموزگاران، شغل معلمی را با شغل انبیاء مقایسه کرده است[۲۰]. امام مسئولیت معلم را نیز در راستای همان شرافت و عظمت شغل معلمی تعریف مینماید که مسئولیت بسیار سنگین انسانسازی با همه زوایای آن میباشد[۲۱].[۲۲]
معلم کلیددار سعادت
امام، معلم و دانشجو را کلیددار سعادت مملکت میداند؛ زیرا دانشجویان امروز معلمین فردا هستند و تربیت جوانان به دست معلمین رقم میخورد لذا نسبت به تربیت صحیح آنان مسئولیت بزرگ نیز دارند و مقدرات یک کشور به دست دانشمندان آن کشور است و فساد عالِم فساد عالَم را به دنبال دارد[۲۳]. امام، علم را وسیلۀ شناخت و معرفت حق میداند که اگر خود، هدف شد و انسان را مشغول کرد از دامهای ابلیس میگردد[۲۴]؛ زیرا هر آنچه انسان را از جمال حق باز دارد، شیطان است[۲۵].[۲۶]
انبیاء و اهتمام به آموزش و پرورش
در نظر توحیدی امام مسأله آموزش و پرورش از بستر توحید، توسط انبیای و اولیای الهی به جامعه انسانی هدیه گردیده است، تمامی انبیای الهی شاهبیت، وظیفۀ الهی و اصلیترین شغلشان، درست کردن انسان و پرورش انسان الهی بوده است و پیامبر اکرم (ص) و پس از امیرالمؤمنین (ع) معلم همه بشریتاند. به لحاظ اهمیت شغل معلمی، مسئولیت آن نیز همانند مسئولیت انبیاء و اولیای الهی بسیار حساس و سنگین است[۲۷]. ایشان با نقد وابستگی فرهنگی و تأکید به خودباوری و استقلال فرهنگی، مسألۀ آموزش و پرورش را در رأس مسائل کشور میداند و حل شدن مشکل آن را زمینه و بستر حل همه مسائل دیگر تلقی مینماید[۲۸].[۲۹]
آموزش و پرورش بستری برای رسیدن به توحید
امام خمینی با نگاه ژرف خود، علیرغم ارجگذاری به مسألۀ آموزش و پرورش در سطح عادی و ظاهری که در حوزه و دانشگاه معمول است، آن را کافی نمیداند، به نظر ایشان آنچه اسلام از محیط حوزه و دانشگاه میطلبد این است که از دیدن طبیعت به خدای واحد منتقل شود و همه برگشت به توحید بکند[۳۰].[۳۱]
اولویت پرورش بر آموزش در آیینه منت الهی
امام همواره بر تقدم پرورش بر آموزش تأکید ورزیده و شغل معلمی و محیط حوزه و دانشگاه را از زاویه و بستر رسالت انبیاء نگاه میکند و فلسفه بعثت انبیاء را اولاً تزکیه انسان و سپس تعلیم او میداند. ایشان در همین راستا، عمل به علم را بسیار مهم ارزیابی مینماید؛ برای اینکه خداوند وقتی تزکیه و تعلیم را متذکر میشود بلافاصله از علمای بدون عمل یاد مینماید و از آنها به بدترین اوصاف یاد کرده و آنان را به الاغی تشبیه کرده است که کتاب بر آنها حمل شده باشد[۳۲].
امام خمینی، با اشاره به آیه ۱۶۴ سوره آل عمران[۳۳] یادآور میشوند که خداوند در هیچ امر و نعمت دنیایی از کلمۀ «منت» استفاده نکرده است، اما در رابطه با آموزش و پرورش از تعبیر «منت» استفاده کرده و پیغمبر را نیز برای آموزش و پرورش فرستاده است. نکته دیگری که امام بر آن اهتمام دارد تقدم پرورش بر آموزش است که در آیۀ فوقالذکر آمده ﴿يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ﴾. برای اینکه از نظر امام علم در نفسهای تصفیه نشده اثر سوء میگذارد و جنبۀ تخریبی پیدا میکند، فرق هم نمیکند عالمِ تزکیه نشده روحانی باشد یا دانشگاهی. ایشان با توجه به جوِّ وابستگی و فساد در دورۀ پهلوی، بر ضرورت اصلاح دانشگاهها پس از انقلاب، تأکید مینماید[۳۴]. امام با توجه به آیه ۵ سورۀ جمعه، علم بدون اخلاق و آموزش منهای پرورش را برای جامعه خطرناک میداند. وی معتقد است آموزش بدون پرورش باعث فساد جامعه میشود[۳۵] و باور دارد که همه دانشگاهها باید در کنار آموزش به تربیت اخلاقی اهتمام جدی داشته باشند[۳۶].[۳۷]
پیامد منفی آموزش بدون پرورش
امام ضمن اشاره به گستره دانشآموزی در تمامی عمر انسان، به تفصیل، به جنبۀ تخریبی آموزش بدون پرورش میپردازد و بین آن با پرورش بدون آموزش مقایسه میکند و جنبۀ منفی و تخریبی آموزش بدون پرورش را به مراتب بیشتر از پرورش بدون آموزش میداند؛ زیرا در فرض اول عالم غیر مهذب یک ملت را به تباهی میکشاند؛ اما اگر همه مهذب و تربیت شده باشند ولی دانش نداشته باشند فقط از نگاه علمی و آگاهی عقب میمانند؛ اما میتوانند در کنار هم با انسانیت زندگی کنند. امام معتقد است، آموزش و پرورش دو بال پرواز به سوی سعادت است[۳۸]. به اعتقاد امام، تربیت انسانهای سالم یا ناسالم در نظام آموزش و پرورش باعث تحول جامعه میگردد و این فرق میکند با وزارتخانه و ادارات[۳۹]. به باور امام، وظایف معلمان در پرورش و تربیت بیش از آموزش است[۴۰]. از نگاه امام، جهت دادن فضای آموزش به سمت تربیت مکتب انبیاء از وظایف بنیادین نظام جمهوری اسلامی است[۴۱].[۴۲]
رسانه و آموزش و پرورش
امام رادیو و تلویزیون را بهترین وسیلۀ آموزش و پرورش میداند؛ برای اینکه همه اقشار جامعه اعم از باسواد و بیسواد و... از آن استفاده میکنند؛ لذا جنبه آموزندگی دادن و ترقی آن را در جهت پرورش، یک ضرورت تلقی مینماید ایشان اصلاح و برنامهریزی در این رسانههای عمومی را مایۀ استقلال فرهنگی و باقی ماندن فساد گذشته در عالم رسانه را مایۀ برگشت به بدبختیهای گذشته میداند[۴۳].[۴۴]
ضرورت اصلاح محیط آموزش و پرورش
ایشان، پدیده اصلاح در محیط دانشگاهی را بهخصوص از ناحیۀ معلمان و آموزگاران به عنوان یک ضرورت مطرح مینمایند؛ زیرا اگر آموزگار، خود مهذب نباشد، نمیتواند دیگران را تربیت کند[۴۵]؛ لذا بر ضرورت توأم بودن آموزش و پرورش تأکید مینماید[۴۶]. امام، با نقد رفتار غیرتربیتی دستگاه پهلوی، نسبت به مراکز علمی، اصلاح دانشگاه و مراکز آموزش و پرورش را از مهمترین برنامه این نهاد میداند[۴۷]. روی همین حساسیت، پس از پیروزی انقلاب اسلامی، ایشان مسامحه و سهلانگاری در امر تعلیم و تربیت را خیانت به اسلام، جمهوری اسلامی و استقلال فرهنگی کشور معرفی میکند و بر تفاهم و وحدت دانشگاهیان و روحانیان در راستای به سامان رسیدن نهاد آموزش همراه با پرورش تأکید میورزد[۴۸].[۴۹]
استقلال محیط آموزش و پرورش
به اعتقاد امام خمینی، استقلال همهجانبه بخش مربوط به آموزش و پرورش و تصدی افراد صالح و ایجاد تفاهم میان روحانیون و دانشگاهیان، به عنوان یک ضرورت مطرح است[۵۰]. ایشان با رویکرد علمی و تعمیم آن، حتی به تبدیل کردن فضای زندانها به مدرسه آموزش و تربیت اخلاقی سفارش میکند[۵۱]. امام مکررا بر تقدم تزکیه بر دانش و آموزش تأکید میورزد و راهکار اساسی آن را بر تهذیب معلمان به لحاظ اثرگذاری آنان میداند[۵۲].[۵۳]
تأکید بر تصفیه محیط آموزش از فرهنگ استعمار
امام در پیامی به مناسبت بازگشایی مدارس، به پاکسازی محیط آموزش و پرورش از آثار فرهنگ استعماری تأکید میورزد و جهت آن را پرورش انسانهای مستقل و غیر وابسته به بیگانگان میداند. ایشان حمایت بیدریغ خود از آنان در این جهت را یادآور میشود[۵۴]. ایشان با انتقاد از وضع آموزش در زمان شاه و فقدان محیط پرورش و تبدیل محیط آموزش به مراکز فساد در آن زمان، بر تبدیل مراکزی مانند سینما و... به محیط آموزش همراه با پرورش تأکید میورزد[۵۵]. ایشان آموزش تنها را قطعاً کافی ندانسته و آموزش بدون پرورش را مضر به حال کشور میداند[۵۶]. امام خمینی، بر استقلال فرهنگی محیط آموزش و پرورش تأکید ویژه مینماید. ایشان، معتقد است جوانها باید به تربیت انسانی و اسلامی تربیت شوند تا به ملت و دین خیانت نکنند. ایشان در همین راستا، غربزدگی را مخصوصاً در محیط آموزشی، مصیبت بزرگ میداند[۵۷]. از نظر امام استقلال فرهنگی، پایه و اساس کشور آزاد و مستقل است، ایشان در پیامی به مناسبت بازگشایی مدارس و دانشگاهها، روی استقلال فرهنگی تأکید ویژه دارد و از وضعیت فرهنگ استعماری در زمان رضاشاه و محمدرضا شاه به شدت انتقاد مینماید[۵۸].[۵۹]
منابع
پانویس
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، صص ۳۵ - ۳۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، صص ۳۷ – ۳۹.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۹، صص ۲۹۱ - ۲۹۳؛ ج۱۳، صص ۵۰۳ – ۵۰۴.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۷، ص۴۲۸.
- ↑ صحیفه امام، ج۷، صص ۴۲۹ – ۴۳۰.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۳، ص۱۷۱ – ۱۷۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۷، ص۱۶۲.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۵۶.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۳.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوة، ص۱۹۹.
- ↑ زین الدین بن علی عاملی، منیة المرید فی ادب المفید والمستفید، ص۱۱۵.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۲، ص۳۳۵؛ ج۳، ص۴۵۹.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۲۵.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۲۶.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۴.
- ↑ اردبیلی، تقریرات فلسفه امام خمینی، ج۳، ص۴۶۱ – ۴۶۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۷، ص۴۳۰؛ ج۸، ص۹۱؛ ج۱۰، صص ۴۱ – ۴۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۸، ص۹۱ – ۹۲؛ ج۷، ص۴۴۲؛ ج۹، صص ۱۳۶ – ۱۳۷.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۷، ص۲۵۴ - ۲۵۶.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۳۱.
- ↑ امام خمینی، آداب الصلوة، ص۲۳۱.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۰۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۸، ص۹۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۵، ص۳۰۹ – ۳۱۰.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۲۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۸، ص۴۳۵.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۲۴.
- ↑ ﴿مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْرَاةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوهَا كَمَثَلِ الْحِمَارِ يَحْمِلُ أَسْفَارًا بِئْسَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَاللَّهُ لَا يَهْدِي الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ﴾ «داستان آنان که (عمل به) تورات بر دوش آنها نهاده شد اما زیر بار آن نرفتند همچون داستان درازگوشی است بر او کتابی چند؛ داستان آن گروه که آیات خداوند را دروغ شمردند بد (داستانی) است و خداوند گروه ستمگران را راهنمایی نمیکند» سوره جمعه، آیه 5؛ ر. ک: صحیفه امام، ج۹، ص۳۳۵؛ ج۱۲، ص۴۹۲؛ ج۱۳، ص۵۰۵.
- ↑ ﴿لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِنْ أَنْفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِنْ كَانُوا مِنْ قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُبِينٍ﴾ «بیگمان خداوند بر مؤمنان منّت نهاد که از خودشان فرستادهای در میان آنان برانگیخت که آیات وی را بر آنان میخواند و آنها را پاکیزه میگرداند و به آنها کتاب و فرزانگی میآموزد و به راستی پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۲، صص ۴۹۲ - ۴۹۶؛ ر. ک: ج۱۶، ص۴۹۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۲، صص ۴۹۲ – ۴۹۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۲، ص۵۰۰.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۲۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۶، صص ۴۹۶ – ۵۰۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، ص۳۷.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۴، صص ۳۹ – ۴۰.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۲۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۹، ص۲۰۶؛ ج۱۰، ص۲۹۱.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۲۶.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۲، صص ۵۰۰ - ۵۰۱.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۳، ص۴۵۰.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۳، ص۲۳۲.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۳، صص ۳ – ۴.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۲۷.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۳، ج۱۷، ص۱۰۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۸، ص۳۴۳.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۹، صص ۱۸۹ – ۱۹۰.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۲۷.
- ↑ صحیفه امام، ج۶، ص۱۹۴.
- ↑ صحیفه امام، ج۶، صص ۴۷۶ - ۴۷۷.
- ↑ صحیفه امام، ج۹، ص۷۴ – ۷۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۹، ص۷۴ – ۷۵.
- ↑ صحیفه امام، ج۱۷، ص۲.
- ↑ صالحی مالستانی، حسین، مقاله «نظام علمی اسلام»، منظومه فکری امام خمینی، ص ۵۲۷.