تعلیم در فقه سیاسی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

مقدمه

تعلیم: علم‌آموزی، آموزش دادن، تنبیه نفس به تصور معانی[۱]. اصل آن "علم" به معنای اثر بازشناسنده و متمایز ‌کننده[۲] یا حاضر کردن (استحضار) و احاطه بر چیزی[۳].

﴿الرَّحْمَنُ عَلَّمَ الْقُرْآنَ خَلَقَ الإِنسَانَ عَلَّمَهُ الْبَيَانَ[۴].

تعلیم و تربیت از اساسی‌ترین اهداف بعثت پیامبر اسلام (ص) است: ﴿هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيِّينَ رَسُولًا مِنْهُمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ[۵].

درباره اهمیت و جایگاه تعلیم و تربیت در اسلام و قرآن کریم، کتب مفصل و متعددی نگاشته شده است[۶]. امروزه آموزش، از ابزار مهم و انحصاری دولت‌ها برای فرهنگ‌سازی و جامعه‌پذیری در میان مردم است. آموزش‌های عمومی و اجباری راه منحصری برای یکسان‌سازی ارزش‌ها و هنجارهای اجتماعی در میان توده‌های مردم توسط دولت‌ها است. در قرآن کریم تعلیم و تربیت که جدایی‌ناپذیرند پایه‌های فرهنگ جامعه را شکل می‌دهد و استوار می‌سازد و امتی با ارزش‌ها و هنجارهای الهی تربیت می‌کند؛ لذا در یک نظام دینی مهم‌ترین رکن تعلیم و تربیت است[۷].

حق آموزش

حق بر آموزش شامل فراگیری معلومات از راه آموزش و پرورش ابتدایی و عمومی و تخصص‌های عملی از طریق آموزش کاربردی، نظیر آموزش فنّی و حرفه‌ای است. هدف آموزش و پرورش، در عین آنکه از نظر فردی عبارت از شکوفایی شخصیّت است، از نظر جمعی عبارت از پشتیبانی از تفاهم، مدارا و دوستی ملّت‌هاست. در خصوص اندیشه مربوط به آموزش و پرورش، کمیسیون بین‌المللی یونسکو در مورد آموزش و پرورش سده بیست‌ویکم اعلام می‌دارد که آموزش و پرورش باید پیرامون چهار فراگیری بنیادی و اساسی برای دانش فردی باشد:

  1. آموختن برای شناختن، یعنی دست‌یابی به امکانات ارتقاء شعور فردی؛
  2. آموختن برای فراگیری عملی، به منظور توانایی تأثیر‌گذاری بر محیط؛
  3. آموختن برای زندگی با یکدیگر، به منظور مشارکت و همکاری با دیگران در محیطی.

آزادی آموختن یکی از حقوق بنیادین به شمار می‌رود که برخورداری از آن، پرورش روح مستعد اندیشیدن و به کار انداختن استعداد هوشمندانه انسان را به همراه دارد. رهایی از جهل، از برکت تعلیم و تعلم میسر است؛ همچنانکه خداوند در آیات متعدد قرآن، تعلیم و تربیت را اساس بعثت پیامبر اسلام قرار داده تا به این وسیله، زمینه ایجاد جوامع متفکر و توانمند فراهم شود. آن حضرت، در تعالیم عالیه خود، طلب علم را برای همگان امری واجب برمی‌شمرد و برای دانش‌اندوزی آنقدر اهمیّت قائل است که در راه آن، حتی رنج بُعد مسافت و دیار غربت را باید تحمل کرد[۸]. تزکیه و تعلیم از اهداف اساسی بعثت انبیا از منظر اسلام است و کار زمینه‌سازی برای رشد و آموزش از شؤون انبیا و امری الهی و مقدس به شمار می‌آید.

بی‌گمان هر دانشی ماهیتاً نور و مطلوب بالذات است و دانش خود هدف بوده و نیاز به هدف و انگیزه دیگر ندارد[۹] اما در شرایط محدود و امکانات عادی که دسترسی به همه رشته‌های علمی به صورت حداکثر مقدور نیست، ناگزیر باید استیفای حق دانش و آموزش براساس اولویت‌ها انجام پذیرد و اولویت در دانش‌اندوزی و نیز مرحله تحقیقات که مقدمه رسیدن به دانش مطلوب است، باید براساس نیازهای اجتماعی درجه‌بندی شود و بی‌گمان نیازها را هدف‌ها تعیین می‌کنند. از نکات جالب توجه در منزلت علم در دیدگاه اسلام آن است که اهتمام به نیاز انسان و جامعه به علم به گونه‌ای دیده شده است که اسلام، علم را از حالت یک کالا برای مبادلات تجاری و انتفاعی به صورت مادی خارج کرده و آن را در حد مشترکات عمومی قرار داده و تعلیم را رایگان اعلام کرده است و از ارتزاق به دین و علم به دلیل نیاز ضروری عمومی مردم به آن دو نهی کرده است. و تجارت به علم یکی از علایم سوء استفاده از علم خوانده شده است و در برخی روایات به درآمد حاصل از تعلیم عنوان رشوه اطلاق گردیده است[۱۰]. قانون اساسی به نحو ویژه به مسئله آموزش توجه کرده، تأمین آموزش رایگان را برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی را در حد امکان از وظایف دولت برشمرده است و ایجاد امکانات عادلانه برای همه در تمام زمینه‌های مادی و معنوی را متعهد شده است[۱۱].[۱۲]

حق آموزش و پرورش

تعلیم و تربیت از اهداف عالیه انبیاء ﴿وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ[۱۳] و ضرورتی اجتناب‌ناپذیر در رشد و تعالی انسان و امری واجب در اسلام و از موجبات برتری انسان از دیدگاه قرآن است ﴿قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۱۴]. علم از دیدگاه اسلام پایگاه معرفت خدا و اساس ایمان است: ﴿وَلِيَعْلَمَ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّكَ فَيُؤْمِنُوا بِهِ فَتُخْبِتَ لَهُ قُلُوبُهُمْ[۱۵]. گزینش‌ها در اسلام بر اساس میزان برخورداری از تعلیم و تربیت است: ﴿قَالَ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفَاهُ عَلَيْكُمْ وَزَادَهُ بَسْطَةً فِي الْعِلْمِ وَالْجِسْمِ[۱۶]. فقدان تعلیم و تربیت علامت دل‌مردگی ﴿وَطَبَعَ اللَّهُ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ[۱۷].

و کوردلی «لِأَنَّ الْعِلْمَ نُورُ الْأَبْصَارِ مِنَ الْعَمَى»[۱۸]؛ و بی‌خردی ﴿وَمَا يَعْقِلُهَا إِلَّا الْعَالِمُونَ[۱۹] و نفاق ﴿وَلَكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ[۲۰]. و موجب انحطاط و رجعت «فَإِذَا كَتَمَ الْعَالِمُ عِلْمَهُ... وَ اسْتَكْبَرَ الْجَاهِلُ عَنْ طَلَبِ الْعِلْمِ رَجَعَتِ الدُّنْيَا إِلَى وَرَائِهَا الْقَهْقَرَى»[۲۱]. و مایه خواری و خفت است «إِذَا أَرْذَلَ اللَّهُ عَبْداً حَظَرَ عَلَيْهِ الْعِلْمَ»[۲۲]. و در نهایت ارزش هر انسانی به میزان علم اوست «أَكْثَرُ النَّاسِ قِيمَةً أَكْثَرُهُمْ عِلْماً وَ أَقَلُّ النَّاسِ قِيمَةً أَقَلُّهُمْ عِلْماً»[۲۳]. رسول خدا(ص) می‌فرمود: «لَسْتُ أُحِبُّ أَنْ أَرَى الشَّابَّ مِنْكُمْ إِلَّا غَادِياً فِي حَالَيْنِ إِمَّا عَالِماً أَوْ مُتَعَلِّماً»[۲۴]. امام صادق(ع) می‌فرمود: «لَوْ عَلِمَ النَّاسُ مَا فِي الْعِلْمِ لَطَلَبُوهُ وَ لَوْ بِسَفْكِ الْمُهَجِ وَ خَوْضِ اللُّجَجِ»[۲۵]. پیامبران برای هدایت مردم و رهایی افراد بشر از جهل و ظلمت برگزیده شده‌اند. قرآن مجید، در آیات متعدد، تعلیم و تربیت را، اساس بعثت پیامبر اسلام قرار داده است تا به این وسیله، زمینه ایجاد جوامع تفکر و توانمند فراهم شود. آن حضرت، در تعالیم عالیه خود، طلب علم را برای همگان امری واجب برمی شمرد و برای دانش‌اندوزی آنقدر اهمیت قائل است که در راه آن، حتی رنج بُعد مسافت و دیار غربت را باید تحمل کرد.

بر تعلیم و تربیت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران تأکید شده است. در این خصوص، بند دوم اصل سوم مقرّر می‌دارد: دولت موظف است همه امکانات خود را در مورد «آموزش و پرورش و تربیت بدنی رایگان برای همه در تمام سطوح و تسهیل و تعمیم آموزش عالی» به کار برد. همچنین به موجب اصل سی‌ام: «دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم سازد و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش می‌دهد»[۲۶]. در نظام اسلام تنظیم برنامه اقتصادی کشور باید به صورتی باشد که شکل، محتوا و ساعات کار به هر فرد آن امکان را بدهد که علاوه بر تلاش شغلی، فرصت و توان کافی برای خود‌سازی معنوی، سیاسی و اجتماعی و افزایش مهارت و ابتکار را نیز داشته باشد. دولت موظف است وسایل آموزش و پرورش رایگان را برای همه ملت تا پایان دوره متوسطه فراهم کند و وسایل تحصیلات عالی را تا سر حد خودکفایی کشور به طور رایگان گسترش دهد. مسئله تعمیم سطح تعلیم و تعلم در اسلام که در همه اقشار جامعه در یک زمان هم معلمند و هم متعلم و رشد علم و آگاهی به طور مداوم در جامعه اسلامی با شتاب سریع باید در جریان باشد خود ضرورت همکاری و مشارکت مردم را با دولت در امر آموزش و پرورش ایجاب می‌نماید[۲۷].[۲۸]

منابع

پانویس

  1. حسین راغب اصفهانی، مفردات الفاظ القرآن، ص۵۸۰.
  2. ابن‌فارس، معجم مقاییس اللغة، ج۴، ص۱۰۹.
  3. حسن مصطفوی، التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۸، ص۲۰۶.
  4. «(خداوند) بخشنده * قرآن را آموخت * آدمی را آفرید * بدو سخن گفتن آموخت» سوره الرحمن، آیه ۱-۴.
  5. «اوست که در میان نانویسندگان (عرب)، پیامبری از خود آنان برانگیخت که بر ایشان آیاتش را می‌خواند و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنان کتاب (قرآن) و فرزانگی می‌آموزد» سوره جمعه، آیه ۲.
  6. ر. ک: بهروز رفیعی، کتابشناسی تحلیلی _ توصیفی تعلیم و تربیت اسلام.
  7. نظرزاده، عبدالله، فرهنگ اصطلاحات و مفاهیم سیاسی قرآن کریم، ص۱۹۰.
  8. حقوق بشر و آزادی‌های سیاسی، ص۵۰۱ – ۵۰۲.
  9. بحار الانوار، ج۷۷، ص۱۷۵ و ج۲، ص۲.
  10. بحارالانوار، ج۲، ص۶۲ و ۷۸، کافی، ج۱، ص۳۵ و ۴۶؛ معانی الاخبار، ص۱۷۵؛ من لا یحضره الفقیه، ج۳، ص۹۵.
  11. فقه سیاسی، ج۷، ص۳۱۶ – ۳۱۸.
  12. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۶۹۴.
  13. «و آنها را پاکیزه می‌گرداند و به آنها کتاب و فرزانگی می‌آموزد» سوره آل عمران، آیه ۱۶۴.
  14. «بگو: آیا آنان که می‌دانند با آنها که نمی‌دانند برابرند؟» سوره زمر، آیه ۹.
  15. «و تا کسانی که دانش یافته‌اند بدانند که این (قرآن) راستین، از سوی پروردگار توست پس به آن ایمان آورند آنگاه دل‌های آنها در برابر آن فروتن گردد» سوره حج، آیه ۵۴.
  16. «گفت: خداوند او را بر شما برگزیده و بر گستره دانش و (نیروی) تن او افزوده است» سوره بقره، آیه ۲۴۷.
  17. «و خداوند بر دل‌های آنان مهر نهاده است از این رو (چیزی) نمی‌دانند» سوره توبه، آیه ۹۳.
  18. از فرمایشات حضرت علی(ع).
  19. «و آنها را جز دانشوران درنمی‌یابند» سوره عنکبوت، آیه ۴۳.
  20. «امّا منافقان نمی‌دانند» سوره منافقون، آیه ۸.
  21. الحیاه، ج۱، ص۵۷..
  22. نهج البلاغه، ص۲۸۸.
  23. امالی صدوق، ص۱۹.
  24. بحارالانوار، ج۱، ص۱۷۰.
  25. بحارالانوار، ج۱، ص۱۷۷.
  26. حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۲۷۸ – ۲۸۰.
  27. درآمدی بر فقه سیاسی، ص۴۷۵ – ۴۷۷.
  28. عمید زنجانی، عباس علی، دانشنامه فقه سیاسی، ص ۶۹۵.