شهروندی در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'سری' به 'سری'
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
جز (جایگزینی متن - 'سری' به 'سری') |
||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
[[حضرت آیتالله خامنهای]] با تأکید بر اینکه [[انقلاب اسلامی]]، منشأ به وجود آمدن [[واقعیت]] [[شهروندی]] در [[ایران]] است، معتقدند در گذشته واقعیت شهروندی در ایران وجود نداشت و مناسبات بین [[حاکم]] و [[مردم]]، در قالب رابطه [[سلطان]] و [[رعیت]]، رابطه [[غالب]] و مغلوب، رابطه مالک و مملوک و ارباب و رعیت مطرح بوده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.</ref>. این مناسبات به صورت [[فرهنگ سیاسی]] رایج در آمده بود. شاهان با این [[فرهنگ]]، [[حکومت]] میکردند که مملکت را متعلق به خودشان میدانستند؛ یعنی مثل یک اربابی که یک مزرعهای دارد، یک دهی دارد. یک ملکی دارد، یک عده هم در آن [[ملک]] مشغول کار و [[زندگی]] هستند. مسأله او، مسأله آن مردم نیست؛ مسأله او مسأله خودش است. ملک مملکت اوست، درآمدهایی دارد، رابطه حکومت با مردم یک چنین رابطهای بود. مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور، مطلقاً مطرح نبودند. در این ملک بزرگ، یک ناصرالدین شاهی حکومت میکرد که او همه [[آحاد]] این مردم را نوکران خودش میدانست؛ اعم از نوکران رسمیاش که از صدراعظمش گرفته تا [[وزرا]] و اینها که خودشان هم میگفتند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.</ref>. در [[نظام اسلامی]]، [[شهروند]] کسی است که علاوه بر حق، دارای [[تکلیف]] هم هست. از دیدگاه [[حضرت]] [[آیتالله العظمی خامنهای]] تمام کسانی که در [[جامعه اسلامی]] [[زندگی]] میکنند، [[شهروند]] جامعه اسلامی محسوب میشوند و نوع [[اعتقاد]] مذهبی و [[دینی]] در احراز [[شهروندی]] تفاوتی ایجاد نمیکند. همه [[حق]] دارند؛ [[حق امنیت]]، حق زندگی، حق کار، حق تلاش، حق تحصیل و [[فرهنگ]] دارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.</ref>. بنابراین، حتی کسانی که [[دشمن]] [[نظام اسلامی]] هستند، میتوانند در این [[نظام]] زندگی کنند، [[مخالفان اسلام]] و کسانی که [[اسلام]] را اصلاً قبول ندارند، میتوانند در این نظام زندگی کنند و از همه [[حقوق شهروندی]] برخوردار باشند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، ۱۵/۶/۱۳۸۰.</ref>. در احقاق حقوق شهروندی، [[مذهب]] و [[دین]] مطرح نیست<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.</ref>. | [[حضرت آیتالله خامنهای]] با تأکید بر اینکه [[انقلاب اسلامی]]، منشأ به وجود آمدن [[واقعیت]] [[شهروندی]] در [[ایران]] است، معتقدند در گذشته واقعیت شهروندی در ایران وجود نداشت و مناسبات بین [[حاکم]] و [[مردم]]، در قالب رابطه [[سلطان]] و [[رعیت]]، رابطه [[غالب]] و مغلوب، رابطه مالک و مملوک و ارباب و رعیت مطرح بوده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.</ref>. این مناسبات به صورت [[فرهنگ سیاسی]] رایج در آمده بود. شاهان با این [[فرهنگ]]، [[حکومت]] میکردند که مملکت را متعلق به خودشان میدانستند؛ یعنی مثل یک اربابی که یک مزرعهای دارد، یک دهی دارد. یک ملکی دارد، یک عده هم در آن [[ملک]] مشغول کار و [[زندگی]] هستند. مسأله او، مسأله آن مردم نیست؛ مسأله او مسأله خودش است. ملک مملکت اوست، درآمدهایی دارد، رابطه حکومت با مردم یک چنین رابطهای بود. مردم به عنوان صاحبان اصلی کشور، مطلقاً مطرح نبودند. در این ملک بزرگ، یک ناصرالدین شاهی حکومت میکرد که او همه [[آحاد]] این مردم را نوکران خودش میدانست؛ اعم از نوکران رسمیاش که از صدراعظمش گرفته تا [[وزرا]] و اینها که خودشان هم میگفتند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.</ref>. در [[نظام اسلامی]]، [[شهروند]] کسی است که علاوه بر حق، دارای [[تکلیف]] هم هست. از دیدگاه [[حضرت]] [[آیتالله العظمی خامنهای]] تمام کسانی که در [[جامعه اسلامی]] [[زندگی]] میکنند، [[شهروند]] جامعه اسلامی محسوب میشوند و نوع [[اعتقاد]] مذهبی و [[دینی]] در احراز [[شهروندی]] تفاوتی ایجاد نمیکند. همه [[حق]] دارند؛ [[حق امنیت]]، حق زندگی، حق کار، حق تلاش، حق تحصیل و [[فرهنگ]] دارد<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.</ref>. بنابراین، حتی کسانی که [[دشمن]] [[نظام اسلامی]] هستند، میتوانند در این [[نظام]] زندگی کنند، [[مخالفان اسلام]] و کسانی که [[اسلام]] را اصلاً قبول ندارند، میتوانند در این نظام زندگی کنند و از همه [[حقوق شهروندی]] برخوردار باشند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان، ۱۵/۶/۱۳۸۰.</ref>. در احقاق حقوق شهروندی، [[مذهب]] و [[دین]] مطرح نیست<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با روحانیون دفتر نمایندگی ولی فقیه در امور اهل سنت سیستان و بلوچستان، ۲۷/۸/۱۳۷۰.</ref>. | ||
حقوق شهروندی با مفهوم [[حقوق بشر]] رابطه تنگاتنگی دارد. به یک لحاظ حقوق شهروندی بر پایه حقوق بشر است. از طرفی هم انسانهایی که در چارچوب یک [[کشور]] واقع میشوند. به اعتبار [[بشر]] بودنشان از همان [[حقوق]] برخوردار هستند. بر مبنای رویکرد [[فلسفی]] و [[حقوقی]]، بخشی از حقوق شهروندی ریشه در [[طبیعت]] و [[فطرت انسانی]] دارد و [[ادیان]] هم [[ارشاد]] به [[حقیقت]] آنها دارد و آن حقوق را به رسمیت شناخته است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خجسته سالروز ولادت امام زمان{{ع}}، ۲۲/۱۲/۱۳۶۸.</ref>. بر مبنای رویکرد [[کلامی]] و دین [[شناختی]]، بخشی از حقوق شهروندی ریشه در [[تکالیف الهی]] دارد که [[خداوند]] برای [[انسانها]] معین کرده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۳/۱۲/۱۳۸۰.</ref>. بین حقوق طبیعی و [[فطری]] با [[حقوق الهی]] هیچ گونه تضاد و تعارضی وجود ندارد. بر مبنای دو نوع حقوق طبیعی و [[الهی]]، انسانها در [[حیات اجتماعی]] خود و برای سامان دادن به مناسبات [[اجتماعی]] یک | حقوق شهروندی با مفهوم [[حقوق بشر]] رابطه تنگاتنگی دارد. به یک لحاظ حقوق شهروندی بر پایه حقوق بشر است. از طرفی هم انسانهایی که در چارچوب یک [[کشور]] واقع میشوند. به اعتبار [[بشر]] بودنشان از همان [[حقوق]] برخوردار هستند. بر مبنای رویکرد [[فلسفی]] و [[حقوقی]]، بخشی از حقوق شهروندی ریشه در [[طبیعت]] و [[فطرت انسانی]] دارد و [[ادیان]] هم [[ارشاد]] به [[حقیقت]] آنها دارد و آن حقوق را به رسمیت شناخته است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در خجسته سالروز ولادت امام زمان{{ع}}، ۲۲/۱۲/۱۳۶۸.</ref>. بر مبنای رویکرد [[کلامی]] و دین [[شناختی]]، بخشی از حقوق شهروندی ریشه در [[تکالیف الهی]] دارد که [[خداوند]] برای [[انسانها]] معین کرده است<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با اعضای مجلس خبرگان رهبری، ۲۳/۱۲/۱۳۸۰.</ref>. بین حقوق طبیعی و [[فطری]] با [[حقوق الهی]] هیچ گونه تضاد و تعارضی وجود ندارد. بر مبنای دو نوع حقوق طبیعی و [[الهی]]، انسانها در [[حیات اجتماعی]] خود و برای سامان دادن به مناسبات [[اجتماعی]] یک سری حقوقی را وضع میکنند که با عنوان [[حقوق]] وضعی و قراردادی نامیده میشوند<ref>حضرت آیتالله خامنهای، بیانات در دیدار با مسئولان نظام، ۱۵/۵/۱۳۸۲.</ref>. [[حجیت]] حقوق موضوعه از [[دین]] است. بنابراین با [[حقوق الهی]] که [[خداوند]] در [[فطرت انسانها]] به [[ودیعت]] گذاشته و [[حقوقی]] که به واسطه [[وحی]] [[ابلاغ]] کرده، نباید در [[تعارض]] باشد. از این روی، [[حق الله]] هیچگاه رقیب [[حق الناس]] نیست؛ نقطه مقابل حق الناس نیست<ref>{{متن قرآن|فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا فَأْذَنُوا بِحَرْبٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ وَإِنْ تُبْتُمْ فَلَكُمْ رُءُوسُ أَمْوَالِكُمْ لَا تَظْلِمُونَ وَلَا تُظْلَمُونَ}} «و اگر (رها) نکردید پس، از پیکاری از سوی خداوند و فرستاده وی (با خویش) آگاه باشید و اگر توبه کنید سرمایههایتان از آن شماست، نه ستم میورزید و نه بر شما ستم میرود» سوره بقره، آیه ۲۷۹.</ref>.<ref>[[محسن مهاجرنیا|مهاجرنیا، محسن]]، [[نظام سیاست اسلامی - مهاجرنیا (مقاله)|مقاله «نظام سیاست اسلامی»]]، [[منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲ (کتاب)|منظومه فکری آیتالله العظمی خامنهای ج۲]] ص ۸۰۰.</ref> | ||
==عرصهها و گونههای [[حقوق شهروندی]]== | ==عرصهها و گونههای [[حقوق شهروندی]]== |