پرش به محتوا

بحث:ذوی القربی در حدیث: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:
با بررسی شرح حال این [[راویان]]، روشن شد که بر پایه مبانی رجالی [[اهل]] [[سنّت]]، [[تضعیف]] این چهار نفر نادرست و مردود است.
با بررسی شرح حال این [[راویان]]، روشن شد که بر پایه مبانی رجالی [[اهل]] [[سنّت]]، [[تضعیف]] این چهار نفر نادرست و مردود است.
در ادامه به بررسی و دفع [[شبهه‌ها]] و اشکال‌های [[مخالفان]] می‌پردازیم.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۲۰۶.</ref>
در ادامه به بررسی و دفع [[شبهه‌ها]] و اشکال‌های [[مخالفان]] می‌پردازیم.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۲۰۶.</ref>
==[[دفع شبهات]] [[مخالفان]]==
===[[شبهه]] [[ابن‌تیمیه]]===
شاید سرسخت‌ترین مخالف در این [[مقام]] [[ابن تیمیه]] است و بیشترین اشکالات از ناحیه وی متوجه [[استدلال]] [[شیعه]] شده است. از این‌رو ابتدا به بررسی مناقشات او می‌پردازیم. وی در [[منهاج السنّه]] می‌نویسد:
{{عربی|
وَكَذَلِكَ قَوْلُهُ فِي إِيجَابِ الْمَوَدَّةِ لَهُمْ غَلَطٌ. فَقَدْ ثَبَتَ فِي الصَّحِيحِ عَنْ سَعِيدِ بْنِ جُبَيْرٍ أَنَّ ابْنَ عَبَّاسٍ [رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا] سُئِلَ عَنْ قَوْلِهِ تَعَالَى: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>، قَالَ: فَقُلْتُ: إِلَّا أَنْ تَوَدُّوا ذَوِي قُرْبَى مُحَمَّدٍ{{صل}}. فَقَالَ ابْنُ عَبَّاسٍ: عَجَّلْتَ، إِنَّهُ لَمْ يَكُنْ بَطْنٌ مِنْ قُرَيْشٍ إِلَّا لِرَسُولِ اللَّهِ{{صل}} مِنْهُمْ قَرَابَةٌ. فَقَالَ: قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا أَنْ تَوَدُّونِي فِي الْقَرَابَةِ الَّتِي بَيْنِي وَبَيْنَكُمْ. فَابْنُ عَبَّاسٍ كَانَ مِنْ كِبَارِ أَهْلِ الْبَيْتِ وَأَعْلَمِهِمْ بِتَفْسِيرِ الْقُرْآنِ، وَهَذَا تَفْسِيرُهُ الثَّابِتُ عَنْهُ. وَيَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ أَنَّهُ لَمْ يَقُلْ إِلَّا الْمَوَدَّةَ لِذَوِي الْقُرْبَى. وَلَكِنْ قَالَ: إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى أَلَا تَرَى أَنَّهُ لَمَّا أَرَادَ ذَوِي قُرْبَاهُ قَالَ: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«بدانید که آنچه غنیمت گرفته‌اید از هرچه باشد یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) و یتیمان و بینوایان و ماندگان در راه (از خاندان او) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، وَلَا يُقَالُ: الْمَوَدَّةُ فِي ذَوِي الْقُرْبَى. وَإِنَّمَا يُقَالُ: الْمَوَدَّةُ لِذَوِي الْقُرْبَى. فَكَيْفَ وَقَدْ قَالَ: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}؟! وَيُبَيِّنُ ذَلِكَ أَنَّ الرَّسُولَ{{صل}} لَا يَسْأَلُ أَجْرًا أَصْلًا، إِنَّمَا أَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ، وَعَلَى الْمُسْلِمِينَ مُوَالَاةُ أَهْلِ الْبَيْتِ لَكِنْ بِأَدِلَّةٍ أُخْرَى غَيْرِ هَذِهِ الْآيَةِ، وَلَيْسَتْ مُوَالَاتُنَا لِأَهْلِ الْبَيْتِ مَنْ أَجْرِ النَّبِيِّ{{صل}} فِي شَيْءٍ. وَأَيْضًا فَإِنَّ هَذِهِ الْآيَةَ مَكِّيَّةٌ، وَلَمْ يَكُنْ عَلِيٌّ بَعْدُ [قَدْ] تَزَوَّجَ بِفَاطِمَةَ وَلَا وُلِدَ لَهُ أَوْلَادٌ}}<ref>منهاج السنة، ج۴، ص۱۲ - ۱۳.</ref>؛
[[کلام]] او [[[علامه حلی]]] در [[وجوب]] [[مودّت اهل بیت]] غلط است؛ پس به تحقیق در [[روایت]] صحیحی از [[سعید بن جبیر]] ثابت شده است که از [[ابن عباس]] درباره [[آیه]] «{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} سؤال شد. سعید گوید: منظور آیه این نیست مگر اینکه [[خویشاوندان]] محمد{{صل}} را [[دوست]] بدارید. پس ابن عباس گفت: [[عجله]] کردی! همانا در میان [[قریش]] تیره‌ای نیست جز آنکه [[رسول خدا]]{{صل}} با ایشان [[خویشی]] دارد و گفت: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}. پس ابن عباس از بزرگان [[اهل‌بیت]] و [[داناترین]] آنان به [[تفسیر قرآن]] بوده است و این [[تفسیر]] به [[یقین]] از او است. [همچنین دلیل دیگری که بر بطلان [[کلام]] [[علامه حلی]]] دلالت دارد آن است که [[خداوند]] نفرمود: {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}؛ بلکه فرمود: {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}. آیا نمی‌بینی آنجا که خداوند [[خویشاوندان پیامبر]] را [[اراده]] کرده می‌فرماید: {{متن قرآن|وَاعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَيْءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى}} و گفته نمی‌شود: «الموده فی [[ذوی القربی]]»، بلکه گفته می‌شود: «الموده لذوی القربی»، پس چطور این‌گونه نباشد، در حالی که خداوند می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} و این نشان می‌دهد که رسول خدا{{صل}} هیچ اجری [[طلب]] نمی‌کند و تنها [[اجر]] او بر عهده خداوند است. بر [[مسلمانان]] [[موالات]] اهل‌بیت لازم است، لیکن به [[دلایل]] دیگری غیر از این آیه، [[دوست داشتن]] [[اهل بیت]] از سوی ما پرداخت اجر [[پیامبر]]{{صل}} به شمار نمی‌آید. همچنین این آیه مکی است و علی{{ع}} در هنگام [[نزول آیه]] با [[فاطمه]] [[ازدواج]] نکرده و اولادی برای او متولد نشده بود.
همو در جای دیگر می‌نویسد:
{{عربی|
وَأَمَّا قَوْلُهُ: وَأَنْزَلَ اللَّهُ فِيهِمْ: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}. فَهَذَا كَذِبٌ ظَاهِرٌ؛ فَإِنَّ هَذِهِ الْآيَةَ فِي سُورَةِ الشُّورَى، وَسُورَةُ [الشُّورَى] مَكِّيَّةٌ بِلَا رَيْبٍ نَزَلَتْ قَبْلَ أَنْ يَتَزَوَّجَ عَلِيٌّ بِفَاطِمَةَ - رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمَا - وَقَبْلَ أَنْ يُولَدَ لَهُ الْحَسَنُ وَالْحُسَيْنُ... وَقَدْ تَقَدَّمَ الْكَلَامُ عَلَى الْآيَةِ [الْكَرِيمَةِ]، وَأَنَّ الْمُرَادَ بِهَا مَا بَيَّنَهُ ابْنُ عَبَّاسٍ... رَوَاهُ الْبُخَارِيُّ وَغَيْرُهُ. وَقَدْ ذَكَرَ طَائِفَةٌ مِنَ الْمُصَنِّفِينَ مِنْ أَهْلِ السُّنَّةِ وَالْجَمَاعَةِ وَالشِّيعَةِ، مِنْ أَصْحَابِ أَحْمَدَ وَغَيْرِهِمْ، حَدِيثًا عَنِ النَّبِيِّ{{صل}} «أَنَّ هَذِهِ الْآيَةَ لَمَّا نَزَلَتْ قَالُوا: يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنْ هَؤُلَاءِ؟ قَالَ عَلِيٌّ وَفَاطِمَةُ وَابْنَاهُمَا». وَهَذَا كَذِبٌ بِاتِّفَاقِ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِالْحَدِيثِ!}}<ref>منهاج السنة، ج۴، ص۳۴۰- ۳۴۱.</ref>.
امّا اینکه می‌گوید: و [[خداوند]] درباره ایشان این [[آیه]] را نازل فرمود: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}. این سخن دروغی آشکار است،؛ چراکه این آیه در [[سوره شوری]] است و سوره شوری بدون تردید مکّی است و پیش از [[ازدواج]] [[امیرالمؤمنین]] با [[فاطمه]]{{س}} نازل شده است....
و بحث این آیه پیشتر گذشت و [گفتیم] مراد از آن، همان است که [[ابن عباس]] بیان کرده... و [[بخاری]] و غیر او آن را [[روایت]] کرده‌اند.
و گروهی از مصنّفان [[اهل‌سنت]] و [[شیعه]]، از جمله [[پیروان]] احمد و غیر آنها [[حدیثی]] از [[پیامبر]]{{صل}} آورده‌اند که وقتی این آیه نازل شد به پیامبر گفتند: ای [[رسول خدا]]، آنان [که مودتشان بر ما [[واجب]] شده] چه کسانی هستند؟ فرمود: «علی، فاطمه و دو فرزندشان»، در حالی که این [[حدیث]] به [[اتفاق]] [[عالمان]] حدیث [[کذب]] است!
[[ابن‌تیمیه]] در موضع دیگری از [[منهاج السنّه]] این حدیث را [[تکذیب]] می‌کند. وی سپس تکرار می‌کند که [[آیه مودّت]] در سوره شوری است و آن [[سوره]] مکّی است، در حالی که امیرالمؤمنین در [[مدینه]] با فاطمه{{س}} ازدواج کرده است.
وی در جایی دیگر، پس از تکرار مطالب پیشین خود، اشکال مکّی بودن آیه مودّت را این بار چنین مطرح می‌کند:
{{عربی|أَنَّ الْقُرْبَى مُعَرَّفَةُ بِاللَّامِ، فَلَا بُدَّ أَنْ يَكُونَ مَعْرُوفًا عِنْدَ الْمُخَاطَبِينَ الَّذِينَ أُمِرَ أَنْ يَقُولَ لَهُمْ: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}} وَقَدْ ذَكَرْنَا أَنَّهَا لَمَّا نَزَلَتْ لَمْ يَكُنْ قَدْ خُلِقَ الْحَسَنُ وَلَا الْحُسَيْنُ، وَلَا تَزَوَّجَ عَلِيٌّ بِفَاطِمَةَ. فَالْقُرْبَى الَّتِي كَانَ الْمُخَاطَبُونَ يَعْرِفُونَهَا يَمْتَنِعُ أَنْ تَكُونَ هَذِهِ، بِخِلَافِ الْقُرْبَى الَّتِي بَيْنَهُ وَبَيْنَهُمْ، فَإِنَّهَا مَعْرُوفَةٌ عِنْدَهُمْ}}<ref>منهاج السنة، ج۷، ص۷۴.</ref>؛
همانا [[قربی]]، با «[[لام]]» معرفه شده است، از این‌رو ناگزیر باید نزد مخاطبان شناخته شده باشد و ما بیان کردیم که وقتی [[آیه مودت]] نازل شد، حسن و حسین [[خلق]] نشده بودند وعلی با [[فاطمه]] [[ازدواج]] نکرده بود. پس «قربایی» که مراد [[آیه]] است باید مورد [[شناخت]] مخاطبین باشند و این مانع می‌شود که مراد از [[قربی]] کسانی باشند که هنوز متولد نشده‌اند.
[[ابن‌حجر عسقلانی]] در [[الکاف الشاف فی تخریج أحادیث الکشاف (کتاب)|الکاف الشاف فی تخریج أحادیث الکشاف]]، صرفاً به [[تعارض احادیث]] مربوط به [[شأن نزول آیه]] پرداخته و هیچ مناقشه دیگری نکرده است<ref>الکاف الشاف فی تخریج أحادیث الکشّاف، ج۴، ص۲۲۰.</ref>. اما در فتح [[الباری]] علاوه بر [[تعارض]] [[روایات]]، مکّی بودن [[سوره شوری]] را نیز مطرح کرده است<ref>فتح الباری فی شرح صحیح البخاری، ج۸، ص۴۳۳ – ۴۳۴.</ref>.
[[ابن‌کثیر]] نیز پس از [[تضعیف]] [[روایت]] مربوط به [[نزول آیه]] در [[شأن]] أهل‌بیت{{عم}} آیه را مکی می‌داند<ref>ر.ک: تفسیر ابن کثیر، ج۴، ص۱۲۲. همچنین ر.ک: تخریج الأحادیث و الآثار، ج۳، ص۳۳۵، ح۱۱۴۳.</ref>.
[[قسطلانی]] نیز همین اشکال را تکرار کرده است<ref>ر.ک: إرشاد الساری شرح صحیح البخاری، ج۷، ص۳۳۱، ح۴۸۱۸. همچنین ر.ک: تحفة الأحوذی، ج۹، ص۹۱.</ref>.
شوکانی نیز به بیان وجود تعارض در بین [[احادیث]] مربوط به شأن نزول آیه [[مودت]] بسنده کرده و [[حدیث]] طاووس از [[ابن عباس]] را بر سایر احادیث ترجیح داده است<ref>ر.ک: فتح القدیر، ج۴، ص۵۳۶ - ۵۳۷.</ref>.
[[ابن روزبهان]]، درباره [[تفسیر آیه]] [[مودّت]] می‌نویسد:
{{عربی|وظاهر الآية على هذا المعنى شامل لجميع قرابات النبيّ{{صل}}}}<ref>دلائل الصدق، ج۴، ص۳۸۲؛ شرح احقاق الحق، ج۳، ص۲۰.</ref>؛
از ظاهر آیه استفاده می‌شود که این معنا شامل تمامی [[خویشاوندان پیامبر]]{{صل}} می‌شود.
وی پیرامون این آیه بیش از این سخن دیگری ارائه نکرده است.
[[عبدالعزیز دهلوی]] نیز در تحفه [[اثنا عشریه]] می‌نویسد:
{{عربی|و منها قوله تعالى {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} فإنها لمّا نزلت قالوا يا [[رسول الله]]: من قرابتك الذين وجبت علينا مودّتهم؟ قال: علي و فاطمة و أبناهما...}}
گویند که [[اهل‌بیت]] [[واجب]] المحبت‌اند و هرکه واجب المحبت است، علی واجب الاطاعت است و هو معنی الإمام و غیر علی [[واجب]] المحبت نیست، پس واجب الإطاعت هم نباشد. جواب از این [[استدلال]]: آنکه [[مفسرین]] را در مراد از این [[آیت]] [[اختلاف]] فاحش است. [[طبرانی]] و [[امام]] احمد از [[ابن عباس]] همین قسم [[روایت]] کرده‌اند، لیکن [[جمهور]] [[محدثان]] این روایت را [[تضعیف]] نموده‌اند؛ زیرا که این [[سوره]] یعنی [[سوره شوری]] بتمامها مکی است و در آنجا [[امام حسن]] و [[امام حسین]] نبودند و نه [[حضرت فاطمه]] را علاقه زوجیت با [[حضرت علی]] به‌هم رسیده بود. و در سلسله این روایت بعضی [[شیعه]] غالی واقع‌اند و کسی از محدثان آن شیعه غالی را [[وصف]] به [[صدق]] نموده بنابر ظاهر حال او نموده و از [[عقیده]] [[باطل]] او خبر نداشته و [[ظن]] غالب آن است که آن [[شیعی]] هم [[دروغ]] نگفته، بلکه روایت بالمعنی نموده، لفظ [[حدیث]] «[[اهل]] بیتی» خواهد بود. آن شیعی [[اهل بیت]] را در همین چهار کس [[حصر]] نمود، چنانکه [[بخاری]] از ابن عباس این روایت را «من» و «عن» آورده و در آن این لفظ واقع است که القربی من [[بینه]] و بین النبی{{صل}} قرابته.. و [[قتاده]] و [[سدی]] کبیر و [[سعید بن جبیر]] جزم کرده‌اند؛ با آنکه معنی آیت این است که سؤال نمی‌کنیم از شما بر [[دعوت]] و [[تبلیغ]] هیچ اجری را لیکن سؤال می‌کنم از شما [[دوستی]] را با خود به جهت قرابتی که با شما دارم. از ابن عباس نیز این روایت در بخاری موجود است و به تفصیل مذکور است که هیچ بطنی از بطون [[قریش]] نبود الا آن [[حضرت]]{{صل}} را با ایشان قرابتی بود. آن [[قرابت]] را یاد دهانیدند و [[ادای حقوق]] آن قرابت لااقل ترک ایذا که ادنی [[مراتب صله رحم]] است از ایشان درخواستند. پس استثنا منقطع است و امام [[فخر رازی]] و جمیع مفسرین متاخرین همین معنی را پسندیده‌اند؛ زیرا که معنی اول مناسب [[شأن نبوت]] نیست شمسیه طالبان دنیاست که کاری کنند و ثمره آن کار برای [[اولاد]] و [[اقارب]] خود خواهند واگر [[انبیا]] نیز این قسم اغراض را مدّنظر داشته باشند در میان ایشان و در میان دنیاداران فرقی نماند و موجب [[تهمت]] و التباس در اقوال و [[افعال]] ایشان گردد و [[نقض غرض]] [[بعثت]] لازم آید. و نیز معنی اول منافی [[آیات]] کثیره است قوله تعالی {{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref> و قوله {{متن قرآن|أَمْ تَسْأَلُهُمْ أَجْرًا فَهُمْ مِنْ مَغْرَمٍ مُثْقَلُونَ}}<ref>«یا مگر از ایشان پاداشی می‌خواهی که آنان از تاوانی گرانبارند؟» سوره طور، آیه ۴۰.</ref><ref>تحفه اثناعشریه، ص۲۰۴ - ۲۰۵.</ref>.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۲۰۷.</ref>
==بررسی اشکال‌ها==
===مکّی بودن [[سوره شوری]]===
مهم‌ترین [[شبهه]] در دلالت [[آیه]] [[مبارک]] [[مودّت]]، مکّی بودن سوره شوری است. سنیانی که از روی [[تعصب]] در دلالت [[آیه مودّت]] بر [[وجوب]] مودّت و [[اطاعت]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} مناقشه کرده‌اند، می‌گویند این آیه در سوره شوری است و سوره شوری در [[مکّه]] نازل شده است و در آن [[زمان]]، [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} هنوز با [[حضرت صدیقه طاهره]]{{س}} [[ازدواج]] نکرده و [[حسنین]]{{عم}} متولد نشده بودند؛ از این‌رو نمی‌توان گفت مراد از «[[قربی]]» در آیه، این چهار نفر هستند!
ما در دو [[مقام]] به این شبهه پاسخ خواهیم داد. نخست با تکیه بر [[روایات]] وارد شده در این زمینه، و دوم با صرف‌نظر از روایات.
۱- [[پاسخ به شبهه]] مکّی بودن سوره شوری بر اساس روایات [[اهل‌سنت]]
پیش از طرح روایات مربوط به زمان [[نزول آیات]] سوره شوری، توجه به چند مقدمه ضروری است:
مقدّمه یکم: [[قرآن]] موجود در زمان [[حیات]] [[شریف]] [[حضرت]] [[خاتم الأنبیاء]]{{صل}} جمع‌آوری نشده است، بلکه [[جمع قرآن]] یک بار در عصر [[حکومت ابوبکر]] و بار دیگر در زمان [[حاکمیت]] [[عثمان]] صورت گرفته و در [[تاریخ]] مسلم است که قرآن موجود همان است که به دستور عثمان جمع شد.
مقدّمه دوم:
روشن است که در [[جمع‌آوری قرآن]] موجود، به [[ترتیب نزول]] [[آیات]] توجه نشده است.
مقدّمه سوم: همچنین مسلّم است که با توجّه به عدم ترتیب [[آیات قرآن]] موجود براساس ترتیب نزول آیات، برخی آیات [[مدنی]] در سوره‌های مکّی گنجانده شده و برخی آیات کلی در آیات مدنی.
با توجه به این سه مقدّمه می‌گوئیم: بر اساس ادلّه و شواهد محکمِ موجود در منابع سنیان، [[آیه مودّت]] در [[مدینه]] نازل شده است و جماعتی از [[عالمان]] [[سنی]] به این [[حقیقت]] معترفند، از جمله این عالمان می‌توان به [[قرطبی]] اشاره نمود. وی در این باره می‌نویسد:
{{عربی|سورة الشورى مكية في قول الحسن وعكرمة وعطاء وجابر. وقال ابن عباس وقتادة: إلا أربع آيات منها أنزلت بالمدينة: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> إلى آخرها}}<ref>تفسیر القرطبی، ج۱۶، ص۱.</ref>؛
[[سوره شوری]] بنابر قول حسن، [[عکرمه]]، عطا و جابر مکی است. [[ابن عباس]] و [[قتاده]] گفته‌اند: مگر چهار [[آیه]] از آنکه در مدینه نازل شده است؛ یعنی آیه {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} تا آخر آن.
شوکانی در [[فتح القدیر (کتاب)|فتح القدیر]]]]<ref>تفسیر البحر المحیط، ج۷، ص۴۸۶.</ref>، [[ابوحیان اندلسی]] در [[تفسیر البحر المحیط]]<ref>فتح القدیر، ج۴، ص۵۲۴.</ref> و [[ابن جوزی]] در زادالمسیر<ref>زاد المسیر، ج۷، ص۷۰.</ref> به همین مطلب تصریح کرده‌اند.
[[آلوسی]] نیز می‌نویسد:
{{عربی|وفي البحر هي مكية إلا أربع آيات من قوله تعالى: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} إلى آخر أربع آيات وقال [[مقاتل]]: فيها مدني قوله تعالى: {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ}}<ref>«این همان است که خداوند (آن را) به بندگانی از خویش که ایمان آورده و کارهای شایسته کرده‌اند مژده می‌دهد» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> واستثنى بعضهم قوله تعالى: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى...}}<ref>«یا می‌گویند: (پیامبر) بر خداوند دروغی بسته است» سوره شوری، آیه ۲۴.</ref> إلخ... وجوز أن يكون الإطلاق باعتبار الأغلب}}<ref>تفسیر الآلوسی، ج۲۵، ص۱۰.</ref>؛
در کتاب بحر [[[المحیط]]] آمده است: سوره شوری مکی است غیر از چهار [[آیه]] آن؛ یعنی از [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} تا آخر چهار آیه. [[مقاتل]] گوید: در [[سوره شوری]] [[آیات]] [[مدنی]] وجود دارد، مانند آیه {{متن قرآن|ذَلِكَ الَّذِي يُبَشِّرُ اللَّهُ عِبَادَهُ...}} و برخی نیز این آیه را که [[خدای تعالی]] می‌فرماید: {{متن قرآن|أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَى...}} استثناء کرده‌اند... و جایز است که اطلاق به اعتبار اغلب باشد.
بنابراین، از نظر [[آلوسی]] مکّی شمردن سوره شوری بدان اعتبار است که بیشتر آیات آن مکی است، با اینکه آیات مدنی نیز در این [[سوره]] وجود دارد. مدنی بودن [[آیه مودّت]] براساس [[روایات]] بسیار روشن است و همین [[بداهت]]، بسیاری از [[عالمان]] و [[مفسران]] [[سنی]] را ناچار ساخته به این [[حقیقت]] اعتراف کنند.
۲- [[پاسخ به شبهه]] مکّی بودن سوره شوری با صرف نظر از روایات
با توجه به روایات مختلفی که درباره آیه مودّت وارد شده است، روشن شد که هرچند بیشتر آیات سوره شوری مکّی هستند؛ اما این آیه مدنی است و بحث درباره دلالت آیه مودّت با صرف نظر از روایات نیز روشن خواهد ساخت که این آیه در [[شأن]] [[امیرالمؤمنین]]، [[فاطمه زهرا]]، [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} نازل شده است. برای رسیدن به این حقیقت، باید ثابت شود که مراد از «[[قربی]]» در آیه، [[خویشاوندان پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} هستند و خطاب آیه [[شریف]] به [[مسلمانان]] است.
برای [[اثبات]] اینکه منظور از «قربی» [[فرزندان]] [[رسول الله]]{{صل}} می‌باشند- چنانکه تعدادی از عالمان سنی و شارحان کتاب [[بخاری]] به این نکته [[اذعان]] دارند؛ از جمله کرمانی که در کتاب الکواکب الدراری فی شرح البخاری<ref>ر.ک: صحیح البخاری بشرح الکرمانی، ج۱۸، ص۸۰.</ref> به این حقیقت تصریح کرده است - بهترین دلیل تبادر این معنا در خویشاوندان پیامبر{{صل}} است.
عینی در عمده القاری فی شرح البخاری و در شرح [[حدیث]] طاووس می‌نویسد:
{{عربی|حَاصِل كَلَام ابْن عَبَّاس أَن جَمِيع قُرَيْش أقَارِب النَّبِي{{صل}} وَلَيْسَ المُرَاد من الْآيَة بَنو هَاشم وَنَحْوهم، كَمَا يتَبَادَر الذِّهْن إِلَى قَول سعيد بن جُبَير}}<ref>عمدة القاری شرح صحیح البخاری، ج۱۹، ص۱۵۷.</ref>؛
حاصل [[کلام]] [[ابن‌عباس]] آن است که همه [[قریش]]، [[نزدیکان پیامبر]]{{صل}} هستند و مراد از [[قربی]] در [[آیه]]، [[بنو هاشم]] و امثال ایشان نیستند، چنانکه از گفته [[سعید بن جبیر]] چنین مطلبی به [[ذهن]] متبادر می‌شود.
در این [[روایت]]، سعید بن جبیر [[آل محمد]]{{صل}} را مصداق «قربی» معرفی کرده بود. از نظر شارح [[صحیح بخاری]] نیز آنچه سعید بن جبیر گفته همان است که از آیه به ذهن تبادر می‌کند و همین تبادر بهترین قرینه است برای آنکه مراد از «قربی» در آیه [[شریف]]، [[خویشاوندان پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} هستند.
همچنین [[سیاق آیات]] این [[سوره]] بهترین قرینه است بر اینکه خطاب آیه به [[مسلمانان]] است؛ زیرا [[خداوند]] خطاب خویش را با [[بشارت]] و مژده به [[مؤمنان]] آغاز می‌کند و پیش از [[سخن گفتن]] درباره [[مودّت]] قربی می‌فرماید: «این همان چیزی است که خداوند [[بندگان]] [[مؤمن]] و [[نیک]] کردارش را بدان مژده می‌دهد».
ممکن است گفته شود خداوند در آیه بعدی از کسانی سخن می‌گوید که بر [[خدا]] [[دروغ]] بسته‌اند و مراد از کسانی که به خدا دروغ می‌بندند [[مشرکان]] هستند؛ پس مخاطب [[آیات]] نیز مشرکان خواهند بود. اما باید دانست که منظور از [[افترا زنندگان به خدا]]، مسلمانان ظاهری یعنی [[منافقان]] هستند نه مشرکان،؛ چراکه خداوند در آیه پس از آن، با یادآوری [[آگاهی]] خویش از [[اسرار]] [[نهان]]، از [[پذیرش توبه]] بندگان [[خطا]] کارش سخن می‌گوید و می‌فرماید: «و او کسی است که [[توبه]] را از بندگانش می‌پذیرد و از [[بدی‌ها]] در می‌گذرد و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند». روشن است که [[توبه در قرآن]] [[کریم]] تنها درباره گنه‌کاران و [[خطاکاران]] از [[مسلمان]] به کار می‌رود و به تصریح خداوند توبه مشرکان پذیرفته نیست.
اشکال دیگری که ممکن است بر این قول وارد سازند آن است که بگویند در [[مکّه]] منافقی در میان مسلمانان نبوده است. پس مخاطب خداوند در این آیات مسلمانان نخواهند بود.
در پاسخ این اشکال نیز می‌گوییم وجود و حضور [[منافقان]] در [[مکّه]] امری مسلّم و انکارناپذیر است و برای روشن شدن مطلب کافی است که به آراء [[مفسّران]] در ذیل [[آیات]] سوره‌های «منافقون» و «مدّثر» مراجعه شود. [[سوره مدثر]] به اتفاق همه [[اهل]] فن مکّی است و در آن مطالب بسیاری درباره منافقان آمده است. به همین روی مفسّران [[اهل‌سنت]] برای فرار از تعیین مصداقِ [[منافق]] در مکّه، دست به [[تأویل آیات]] برده و در این راه دچار [[اضطراب]] فراوانی شده‌اند که در این جا مجال پرداختن به این موضوع نیست.
در نتیجه مراد از «[[قربی]]» - به قرینه تبادر ۔ [[خویشاوندان]] پیامبرند و خطاب [[آیه]] - به قرینه [[سیاق]] - [[مسلمانان]] هستند. بر این اساس، [[مودّت]] [[خویشاوندان پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} بر همه مسلمانان [[واجب]] است. اما [[خداوند]] مسلمانان را به مودّت کدامیک از خویشاوندان پیامبر امر کرده است؟ آیا مسلمانان به مودّت عموها و عموزادگان [[پیامبر]] امر شده‌اند؟!.
مسلّماً پاسخ این سؤال منفی است؛ زیرا مودّت برخی از [[عموهای پیامبر]] اکرم{{صل}} که [[مشرک]] بودند بی‌معنا و امر به مودّت آنان محال است و اگر گفته شود عموها و عموزادگان [[مؤمن]] پیامبر{{صل}} مورد نظرند، باید دانست که به هنگام [[نزول]] این آیه و پس از آن، هیچ یک از ایشان در [[مکه]] جایگاه قابل توجهی نداشته‌اند. پس مراد از «قربی» در آیه مسلماً [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} است؛ چراکه [[مشرکان]] از او [[خشمگین]] و با او [[دشمن]] بودند و منافقان نسبت به او [[حسادت]] و با او [[دشمنی]] می‌کردند و تنها [[مؤمنان]] بودند که [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} را [[دوست]] داشته و به ایشان مودّت می‌کردند. دو واژه «مودّت» و «یقترف» از این [[حقیقت]] حکایت دارند، یعنی خداوند به مؤمنان [[نیک کردار]] [[بشارت]] می‌دهد، همانانی که مودّت امیرالمؤمنین{{ع}} را داشته و بدین وسیله [[نیکی]] را به دست آورده‌اند.
پس حتی اگر بپذیریم که [[آیه مودّت]] در مکّه نازل شده است، باز هم مصداق قربی کسی نخواهد بود جز امیرالمؤمنین{{ع}}. و اگر «قربی» در [[مکّه]] تنها یک وقتی مصداق داشته است، پس از [[ازدواج]] [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} با [[حضرت فاطمه]]{{س}} و [[تولد]] [[حسنین]]{{عم}}، این بزرگواران نیز از مصادیق [[قربی]] شده‌اند، چنانکه در [[مدینه]] از [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} درباره مراد از «قربی» در [[آیه سؤال]] کردند، حضرتش در پاسخ فرمودند: «علی و [[فاطمه]] و [[الحسن]] و الحسین{{عم}}». پس از آن نیز [[فرزندان]] [[معصوم]] [[حضرت امام حسین]]{{ع}} قطعاً مصادیق [[واقعی]] [[نزدیکان پیامبر]]{{صل}} و مراد [[خداوند]] از «قربی» در [[آیه]] [[شریف]] هستند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۲۱۴.</ref>
===عدم درخواست [[پاداش]] [[رسالت]] از [[مردم]]===
دومین اشکال سنیان بر محتوا و دلالتِ [[آیه مودّت]] آن است که رسالت منصبی الاهی است و [[جزا]] و پاداش آن بر عهده [[خداوند سبحان]] است. بنابراین [[رسول خدا]]{{صل}} هرگز پاداش [[تبلیغ]] رسالتش را از مردم درخواست نمی‌کند، چنانچه [[پیامبران پیشین]] همچون نوح، [[هود]] و [[صالح]]{{عم}} نیز در برابر تبلیغ [[اوامر خدا]] اجری نطلبیده‌اند. مثلاً [[حضرت نوح]] خطاب به قومش می‌فرماید:
{{متن قرآن|إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ * فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ * وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«من برای شما پیامبری امینم * پس، از خداوند پروا و از من فرمانبرداری کنید! * و من از شما برای این (پیامبری) پاداشی نمی‌خواهم، پاداش من جز با پروردگار جهانیان نیست» سوره شعراء، آیه ۱۰۷-۱۰۹.</ref>
اما آیاتی که درباره [[اجر]] [[رسالت پیامبر اکرم]]{{صل}} آمده است چهار دسته‌اند. در آیه‌ای [[طلب]] اجر به طور کلّی [[نفی]] شده است. [[خدای تعالی]] خطاب به [[رسول]] خود می‌فرماید:
{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرَى لِلْعَالَمِينَ}}<ref>«بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ آن جز یاد کردی برای جهانیان نیست» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref>.
در آیه‌ای دیگر برای رسالت، پاداش خواسته شده، اما آن پاداش به [[سود]] خود [[مؤمنان]] دانسته شده است. خدای تعالی می‌فرماید:
{{متن قرآن|قُلْ مَا سَأَلْتُكُمْ مِنْ أَجْرٍ فَهُوَ لَكُمْ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ وَهُوَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}}<ref>«بگو هر پاداشی از شما خواسته باشم از آن خودتان باد! پاداش من جز با خداوند نیست و او به هر چیزی گواه است» سوره سبأ، آیه ۴۷.</ref>.
در آیه‌ای دیگر [[خداوند]] [[طلب]] [[اجر]] را متوجه کسانی می‌داند که می‌خواهند راهی به سوی پروردگارشان برگزینند. در این [[آیه]] می‌خوانیم:
{{متن قرآن|قُلْ مَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِلَّا مَنْ شَاءَ أَنْ يَتَّخِذَ إِلَى رَبِّهِ سَبِيلًا}}<ref>«بگو: برای این (پیامبری) از شما مزدی نمی‌خواهم جز این که هر کس بخواهد به سوی پروردگار خویش راهی پیش گیرد» سوره فرقان، آیه ۵۷.</ref>.
و بالأخره [[آیه مودّت]] که خداوند خطاب به پیامبرش می‌فرماید:
{{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>. در این آیه، [[مودت]] [[خویشاوندان]] و [[نزدیکان پیامبر]] [[اکرم]]{{صل}} به عنوان [[اجر رسالت]] ایشان معرفی شده است.
با توجه به تفاوت ظاهری محتوای [[آیات]]، برخی [[گمان]] کرده‌اند که میان این چهار آیه [[تعارض]] وجود دارد. آنان آیاتی را [[حاکم]] می‌دانند که متضمن عدم درخواست [[پاداش]] برای رسالتند، از این‌رو معتقدند که [[آیه مودت]] باید [[تأویل]] شود و مراد آیه، طلب اجر رسالت نیست؛ زیرا خداوند در آیات دیگری درخواست پاداش از [[مردم]] را برای [[رسالت]] [[نفی]] کرده است.
برخی [[مفسران شیعه]] و [[سنی]] به وجوه مختلفی پاسخ این [[شبهه]] را داده‌اند. اما با دقت نظر در این آیات، روشن می‌شود که میان هیچ‌یک از آیات چهارگانه یاد شده تنافی و تعارضی وجود ندارد. براساس این آیات، مردم هرگز نمی‌توانند پاداش [[رسالت پیامبر اکرم]]{{صل}} را بدهند؛ از این‌رو آن [[حضرت]] نیز پاداشی از مردم نمی‌خواهد، بلکه [[رسول خدا]]{{صل}} به عنوان [[رحمت واسعه]] الاهی از مردم می‌خواهد که راهی به سوی پروردگارشان اتخاذ کنند و هر که چنین کند، به [[یقین]] خود او منتفع و بهره‌مند خواهد شد و اتخاذ سَبیل به سوی [[خداوند سبحان]] نیز جز با [[مودّت اهل بیت]]{{عم}} امکان‌پذیر نیست؛ چراکه آنان شاه‌راه به سوی خداوند هستند، همان‌طور که فرموده‌اند: {{متن حدیث|نَحْنُ السَّبِيلُ‌}}<ref>فرائد السمطین، ج۲، ص۲۵۳، ح۵۲۴؛ ینابیع المودّة، ج۱، ص۳۳۲.</ref>. به [[راستی]] که آنها تنها طریق به سوی [[خداوند]] هستند به ویژه هنگامی که:
{{متن حدیث|صَارَتِ الدُّنْيَا هَرْجاً وَ مَرْجاً وَ تَظَاهَرَتِ الْفِتَنُ وَ تَقَطَّعَتِ السُّبُلُ}}<ref>مجمع الزوائد، ج۹، ص۱۶۵؛ المعجم الأوسط، ج۶، ص۳۲۸؛ المعجم الکبیر، ج۳، ص۵۸؛ تاریخ مدینة دمشق، ج۴۲، ص۱۳۰.</ref>؛
[[دنیا]] رو به [[هرج‌ومرج]] رود و [[فتنه‌ها]] آشکار شوند و راه‌ها قطع گردند.
آری، اجری که [[رسول خدا]]{{صل}} به [[دستور خدا]] برای رسالتش می‌طلبد، اجری نیست که برای شخص ایشان نفع داشته باشد؛ بلکه آن‌چه خداوند آن را [[اجر رسالت]] پیامبرش دانسته چیزی است که به نفع [[بندگان]] او است و [[بندگان خدا]] را در مسیر [[هدایت]] او قرار می‌دهد و راهی به سوی پروردگارشان باز می‌کنند که این راه همان [[مودت]] [[نزدیکان پیامبر]] است.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۲۲۰.</ref>
===استثناء در [[آیه]] منقطع است نه متصل===
اشکال دیگری که در اینجا مطرح شده آن است که استثناء در [[آیه استثناء]] منقطع است؛ از این‌رو «[[مودّت]] فی القربی» اجر رسالت نیست و از این آیه [[لزوم]] و [[وجوب]] مودّت [[قرب]] استفاده نمی‌شود.
جواب این اشکال بسیار روشن است که چه استثناء متصل باشد و چه منقطع، چه [[مودت اهل بیت]] را اجر رسالت بدانیم و چه دستور و توصیه [[پیامبر]]، در هر صورت آیه بر لزوم و وجوب مودت اهل بیت{{عم}} دلالت دارد.
چنان‌که در آیه [[شریف]] مودت ظاهر است، [[طلب]] هرگونه اجری برای [[رسالت]] به استثنای مودت درباره «[[قربی]]» [[نفی]] شده است؛ اما در اینکه استثنا در آیه، استثنای متصل است و یا استثنای منقطع، در میان [[عالمان]] و قرآن‌پژوهان [[اختلاف]] وجود دارد. برخی بر متصل بودن استثناء تأکید و [[اصرار]] دارند و برخی دیگر استثنا را در این آیه منقطع می‌دانند؛ اما در هر دو صورت در دلالت آیه بر لزوم [[مودت اهل‌بیت]]{{عم}} تردیدی نیست.
مرحوم [[شیخ مفید]] با این نگاه که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} برای [[تبلیغ]] رسالتش اجری نمی‌طلبد مگر مودّت به [[اهل‌بیت]]، استثناء در آیه را استثنای منقطع می‌شمارد و می‌نویسد:
{{عربی|
لا يصح القول بأن [[الله]] تعالى [[جعل]] أجر نبيه مودة [[أهل]] بيته{{عم}} و لا أنه جعل ذلك من أجره{{ع}} لأن أجر النبي{{صل}} في التقرب إلى الله تعالى هو الثواب الدائم و هو مستحق على الله تعالى في عدله و جوده و كرمه و ليس المستحق على الأعمال يتعلق بالعباد لأن العمل يجب أن يكون لله تعالى خالصا و ما كان لله فالأجر فيه على الله تعالى دون غيره. هذا مع أن الله تعالى يقول {{متن قرآن|وَيَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و ای قوم من! برای آن (پیامبری خود) از شما مالی نمی‌خواهم، پاداش من جز بر (عهده) خداوند نیست» سوره هود، آیه ۲۹.</ref> و في موضع آخر {{متن قرآن|يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي}}<ref>«ای قوم من! در برابر آن (رسالت) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ پاداش من جز بر (عهده) آن کس که مرا آفریده است نیست» سوره هود، آیه ۵۱.</ref> فلو كان الأجر على ما ظنه أبو جعفر في معنى الآية لتناقض القرآن و ذلك أنه كان تقدير الآية {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}}<ref>«بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref> بل أسألكم عليه أجرا و يكون أيضا إن أجري إلا على الله بل أجري على الله و على غيره و هذا محال لا يصح حمل القرآن عليه. فإن قال قائل فما معنى قوله {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>؟ أ و ليس هذا يفيد أنه قد سألهم مودة القربى لأجره على الأداء قيل له ليس الأمر على ما ظننت لما قدمناه من [[حجة]] العقل و القرآن و الاستثناء في هذا المكان ليس هو من الجملة لكنه استثناء منقطع و معناه قل لا أسألكم عليه أجرا لكن ألزمكم المودة في القربى و أسألكموها فيكون قوله {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}}<ref>«بگو: من برای آن (پیامبری) از شما پاداشی نمی‌خواهم» سوره انعام، آیه ۹۰.</ref> كلاما تاما قد استوفى معناه و يكون قوله {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref> كلاما مبتدأ فائدته لكن المودة في القربى سألتكموها و هذا كقوله {{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلَّا إِبْلِيسَ}}<ref>«آنگاه همه فرشتگان، همگان فروتنی کردند؛ * جز ابلیس» سوره حجر، آیه ۳۰.</ref> و المعنى فيه لكن إبليس و ليس باستثناء من جملة و كقوله {{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«اینان (همه) دشمن منند جز پروردگار جهانیان» سوره شعراء، آیه ۷۷.</ref> معناه لكن [[رب]] العالمين ليس بعدو لي قال الشاعر: و [[بلدة]] ليس بها أنيس *** إلا اليعافير و إلا العيس‌}}<ref>تصحیح اعتقادات الامامیه، ص۱۴۰ - ۱۴۲.</ref>
قائل شدن به این سخن که [[خدای تعالی]] [[اجر]] پیامبرش را [[مودت]] [[اهل]] بیتش{{عم}} قرار داده است، صحیح نیست. همچنین صحیح نیست که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} أن را اجر خویش قرار دهد،؛ چراکه اجر [[پیامبر]] در [[تقرب به خدای تعالی]] [[ثواب]] دائم است و اجر او برعهده خدایی است که از [[عدل]] و [[جود]] و کرمش [عطا می‌کند] نه بر عهده [[بندگان خدا]]؛ زیرا [[واجب]] است که عمل به طور [[خالص]] برای خدای تعالی باشد و آنچه برای [[خدا]] باشد، اجر آن نیز بر خدای تعالی خواهد بود، نه دیگران.
افزون بر آنکه خدای تعالی می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى اللَّهِ}}<ref>«و ای قوم من! برای آن (پیامبری خود) از شما مالی نمی‌خواهم، پاداش من جز بر (عهده) خداوند نیست» سوره هود، آیه ۲۹.</ref>، و در جایی دیگر می‌فرماید: {{متن قرآن|يَا قَوْمِ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي}}<ref>«ای قوم من! در برابر آن (رسالت) از شما پاداشی نمی‌خواهم؛ پاداش من جز بر (عهده) آن کس که مرا آفریده است نیست» سوره هود، آیه ۵۱.</ref>.
پس اگر بنا باشد که أجر به معنایی که [[ابوجعفر]] ([[شیخ صدوق]]) [[گمان]] کرده است باشد، تناقض در [[قرآن]] پیش می‌آید،؛ چراکه معنای [[آیه]] ذوالقربی می‌شود: من از شما أجر می‌خواهم، در حالی‌که [[آیات]] دیگر می‌گوید: اجری برای من نیست مگر بر عهده [[خدا]]؛
از این‌رو أجر من هم بر عهده خدا است هم بر عهده [[مردم]] و این محال است و صحیح نیست که قرآن بر این معنا حمل شود.
اگر کسی بگوید پس معنای [[آیه شریفه]] چیست که خدا می‌فرماید: {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}<ref>«بگو: برای این (رسالت) از شما مزدی نمی‌خواهم جز دوستداری خویشاوندان (خود) را» سوره شوری، آیه ۲۳.</ref>؟ آیا از این [آیه] استفاده نمی‌شود که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} [[مودت اهل‌بیت]]{{عم}} را به صورت [[واجب]] و در ازای [[اجر]] رسالتش از آنان‌طلبیده است؟ در پاسخ به او گفته می‌شود: مطلب آن‌گونه که تو گمان می‌کنی نیست!؛ چراکه براساس [[براهین عقلی]] و [[قرآنی]] که پیشتر بیان کردیم، استثناء در اینجا متصل نیست، بلکه استثناء منقطع است و معنایش این‌گونه است که: بگو از شما برای آن اجری نمی‌خواهم، لیکن شما را ملزم می‌کنم به [[مودّت]] در [[قربی]] و آن را از شما می‌خواهم. پس عبارت {{متن قرآن|قُلْ لَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا}} عبارت تام و کامل بوده و معنای آن مستوفی است و عبارت {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} [[کلامی]] ابتدائی و مستقل است و مفید این معناست که: [[مودت]] در قربی را از شما می‌خواهم، که این برداشت نظیر سخن [[خدای تعالی]] است که می‌فرماید: {{متن قرآن|فَسَجَدَ الْمَلَائِكَةُ كُلُّهُمْ أَجْمَعُونَ * إِلَّا إِبْلِيسَ}}؛ پس همه [[ملائکه]] [[سجده]] کردند مگر [[ابلیس]]. معنای [الا ابلیس] در این آیه «لکنّ ابلیس» است و استثناء از جمله نیست و یا مانند این سخن خدا: {{متن قرآن|فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ}}<ref>«اینان (همه) دشمن منند جز پروردگار جهانیان» سوره شعراء، آیه ۷۷.</ref>؛ که معنایش این است که لیکن [[پروردگار]] عالمیان [[دشمن]] من نیست. شاعر می‌گوید: و سرزمینی که در آن [[همدمی]] نیست مگر گوساله [[وحشی]] و شتران سفید مایل به سرخ.
چنان‌که پیشتر گذشت، براساس [[آیات]] مربوط به [[اجر رسالت]] و نیز به [[حکم]] روشن [[عقل]]، [[مردم]] هرگز نمی‌توانند [[پاداش]] و [[اجر]] [[رسالت پیامبر اکرم]]{{صل}} را بدهند و اجری که در [[آیه مودت]] خواسته شده است، چیزی نیست که نفعی برای [[رسول خدا]]{{صل}} داشته باشد؛ بلکه آن [[حضرت]] که [[رحمت واسعه]] الاهی است، اجر رسالتش را اتخاذ راهی به سوی [[پروردگار]] قرار داده است که این مهم جز با [[مودت اهل بیت]]{{عم}} صورت نمی‌پذیرد.
مرحوم [[شیخ طوسی]] نیز می‌فرماید:
{{عربی|وقيل في هذا الاستثناء قولان: احدهما: إنه استثناء منقطع لان المودة في القربى ليس من الاجر ويكون التقدير «لكن أذكركم المودة في قرابتي»؛ الثاني: إنه استثناء حقيقة ويكون «أجرى المودة في القربي كأنه أجر، وإن لم يكن أجر»}}<ref>التبیان، ج۹، ص۱۵۸.</ref>؛
درباره این استثناء دو قول وجود دارد، نخست اینکه استثناء منقطع است؛ زیرا [[مودت]] در [[قربی]] اجر محسوب نمی‌شود و به این تقدیر معنا چنین می‌شود: «لیکن مودت در نزدیکانم را به شما یادآور می‌شوم». دوم اینکه استثناء [[حقیقی]] است و معنا چنین می‌شود «اجر من مودت در قربی است، گویا مودت در قربی اجر است، اگر چه اجر حساب نشود».
مرحوم [[طبرسی]] نیز به همین مطلب اشاره کرده است<ref>ر.ک: تفسیر مجمع البیان، ج۹، ص۴۹.</ref>.
پس اگر قائل شویم به اینکه استثناء در [[آیه استثناء]] متصل است هیچ اشکالی ندارد، بلکه نظر صحیح همین است؛ زیرا اصل در إلّای استثنائیه اتصال است و تا آنجا که امکان دارد همواره بر استثنای متصل حمل می‌شود، به همین جهت است که برخی از [[عالمان]]، استثنای منقطع را مجاز و خلاف اصل شمرده‌اند. مرحوم [[قاضی]] نوراللّه [[شوشتری]] در این‌باره می‌فرماید:
{{عربی|
تقرر عند المحققين من [[أهل]] العربيّة و الأصول أنّ الاستثناء المنقطع مجاز واقع على خلاف الأصل، و أنّه لا يحمل على المنقطع إلا لتعذر المتصل، بل ربّما عدلوا عن ظاهر اللّفظ الذي هو المتبادر إلى الذهن مخالفين له لفرض الحمل على المتّصل الذي هو [[الظاهر]] من الاستثناء كما صرح به الشارح العضدي حيث قال: و [[اعلم]] أنّ [[الحق]] أنّ المتّصل أظهر، فلا يكون مشتركا و لا للمشترك بل حقيقة فيه و مجاز في المنقطع، و لذلك لم يحمله [[علماء]] الأمصار على المنفصل إلا عند تعذر المتّصل، حتى عدلوا للحمل على المتصل عن الظاهر و خالفوه، و من ثمّ قالوا في قوله: له عندي مائة درهم إلا ثوبا. و له علىّ إبل إلا شاة: معناه إلا قيمة ثوب أو قيمة شاة، فيرتكبون الإضمار و هو خلاف الظاهر ليصير متصلا، و لو كان في المنقطع ظاهرا لم يرتكبوا مخالفة ظاهر حذرا عنه. «انتهى»}}<ref>احقاق الحق و إزهاق الباطل، ج۳، ص۲۱ – ۲۲.</ref>؛
نزد محققان - اعم از عربی‌دانان و [[اصولیان]]-ثابت است که استثناء منقطع مجاز و برخلاف اصل است و استثناء هرگز بر منقطع حمل نمی‌شود، مگر جایی که استعمال استثناء متصل محال باشد. بلکه گاهی [[مخالفان]] ظهور لفظ، گاه در برخی موارد از ظاهر لفظ که متبادر به [[ذهن]] است [[عدول]] می‌کنند تا استثناء را به استثنای متصل حمل کنند؛ زیرا استثناء در آن ظهور دارد چنان‌که شارح عضدی بدان تصریح کرده و می‌گوید: بدان [[حق]] آن است که استثنای متصل ظاهرتر است (از استثنای منقطع)، پس نه استثنا مشترک [میان استثنای متصل و منقطع] است و نه برای اشتراک وضع شده است، بلکه [[حقیقت]] در متصل است و مجاز در منقطع و این بدان سبب است که [[عالمان]] بزرگ آن را بر استثنای منفصل حمل نمی‌کنند مگر در جایی که نشود بر استثنای متصل حمل کرد. آنان حتی از ظهور دست برمی‌دارند و با آن [[مخالفت]] می‌کنند تا بتوانند استثنا را بر متصل حمل کنند و از اینجاست که درباره این سخن که نزد من برای او صد درهم است مگر پیراهنی، و برای او برعهده من شتری است جز گوسفندی» گفته‌اند که معنایش چنین است: جز قیمت پیراهن با قیمت گوسفند. پس آنان لفظی را در تقدیر می‌گیرند که خلاف ظاهر است،؛ چراکه استثناء را متصل اعلام می‌کنند و اگر استثناء در منقطع ظهور داشت، برای دوری از آن مرتکب [[مخالفت]] با ظاهر نمی‌شوند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۲۲۳.</ref>
===چرا {{متن قرآن|الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}؟===
چنان‌که گذشت، [[ابن‌تیمیه]] در ضمن مناقشاتی بر دلالت [[آیه مودّت]] می‌گوید:
{{عربی|يَدُلُّ عَلَى ذَلِكَ أَنَّهُ لَمْ يَقُلْ إِلَّا الْمَوَدَّةَ لِذَوِي الْقُرْبَى. وَلَكِنْ قَالَ: {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}... وَيُبَيِّنُ ذَلِكَ أَنَّ الرَّسُولَ{{صل}} لَا يَسْأَلُ أَجْرًا أَصْلًا}}<ref>منهاج السنة، ج۴، ص۱۲.</ref>، [دلیل دیگری که بر بطلان ادعای [[وجوب]] [[مودت اهل‌بیت]] بر اساس این [[آیه]]] دلالت دارد آن است که [[خداوند]] نفرمود: «الا المودة لذوی القربی»، بلکه فرمود: {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}... و این نشان می‌دهد که [[رسول خدا]]{{صل}} اصلاً اجری [[طلب]] نمی‌کند.
طرح چنین اشکالی از سوی ابن‌تیمیه بسیار عجیب است. کسی که مدعی [[تسلط]] بر [[ادبیات عرب]] است چطور می‌تواند چنین اشکالی را مطرح کند؟ این اشکال اگر از نافهمی و [[ضعف]] در [[ادبیات]] نباشد، به [[یقین]] بیانگر [[تعصب]] و [[عناد]] است. اما اگر ابن‌تیمیه این قدر در فن [[بلاغت]] [[ضعیف]] است، ای کاش پیش از طرح اشکال به [[اهل]] فن مراجعه می‌کرد!
در جواب وی باید گفت که اولاً این اشکال به واقع اشکال نیست، بلکه نوعی [[اعتراض]] به خداوند است! و در ثانی اسلاف و گذشتگان ابن‌تیمیه ضمن طرح این اشکال پاسخ آن را داده‌اند. اگر ابن‌تیمیه مطلب آنان را ندیده باشد، در این‌صورت نمی‌توان او را اهل تحقیق و [[علم]] دانست، و اگر نادیده گرفته باشد، در این‌صورت بر عناد و [[عصبیت]] خویش صحه گذارده است. [[زمخشری]] -که در کتاب [[کشاف]]، [[قرآن]] را به روش بلاغی [[تفسیر]] کرده است- در ذیل [[آیه مودت]] می‌نویسد:
{{عربی|يجوز أن يكون استثناء متصلا، أى: لا أسألكم أجرا إلّا هذا، وهو أن تودوا [[أهل]] قرابتي، ولم يكن هذا أجرا في الحقيقة، لأنّ قرابته قرابتهم، فكانت صلتهم لازمة لهم في المروءة.
ويجوز أن يكون منقطعا، أى: لا أسألكم أجرا قط ولكنّني أسألكم أن تودّوا قرابتي الذين هم قرابتكم ولا تؤذوهم.
فإن قلت: هلا قيل: إلّا [[مودّة]] القربى: أو إلّا المودة للقربى. وما معنى قوله {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}؟
قلت: جعلوا مكانا للمودة ومقرا لها، كقولك: لي في [[آل]] فلان مودّة. ولى فيهم هوى وحبّ شديد، تريد: أحبهم [[وهم]] مكان حبّي ومحله، وليست فِي بصلة للمودّة، كاللام إذا قلت: إلا المودّة للقربى، إنما هي متعلقة بمحذوف تعلق الظرف به في قولك: المال في الكيس. وتقديره: إلا المودّة ثابتة في القربى ومتمكنة فيها. والقربى: مصدر كالزلفى والبشرى، بمعنى: قرابة. والمراد في [[أهل]] القربى. وروي أنها لما نزلت قيل: يا [[رسول الله]]، من قرابتك هؤلاء الذين وجبت علينا مودّتهم؟ قال: «عليّ وفاطمة وابناهما» ويدل عليه ما روي عن علي رضي [[الله]] عنه: شكوت إلى رسول الله{{صل}} [[حسد]] [[الناس]] لي. فقال {{متن حدیث|أَ مَا تَرْضَى أَنْ تَكُونَ رَابِعَ أَرْبَعَةٍ أَوَّلُ مَنْ يَدْخُلُ الْجَنَّةَ أَنَا وَ أَنْتَ وَ الْحَسَنُ وَ الْحُسَيْنُ وَ أَزْوَاجُنَا عَنْ أَيْمَانِنَا وَ شَمَائِلِنَا وَ ذُرِّيَّتُنَا خَلْفَ أَزْوَاجِنَا}}}}<ref>الکشاف عن حقائق التنزیل، ج۳، ص۴۶۶ - ۴۶۷.</ref>؛
جایز است که استثناء متصل باشد، از این‌رو معنای [[آیه]] این می‌شود: «از شما اجری نمی‌خواهم جز اینکه به [[خویشان]] نزدیکم [[مودّت]] بورزید» و این در [[حقیقت]] [[اجر]] نیست؛ زیرا نزدیکی به او همان نزدیکی به ذوی‌القربای ایشان است، پس [[صله]] آنان از باب مروّت تمامی [[مسلمانان]] لازم است.
و نیز جایز است که استثنا منقطع باشد که در این صورت معنای آیه این می‌شود: «به تحقیق از شما اجری نمی‌خواهم، لیکن از شما درخواست دارم که به نزدیکانم که همان [[نزدیکان]] شما هستند [[مودت]] بورزید و آنان را [[اذیت]] نکنید». پس اگر بگویی که چرا در آیه گفته نشده است: «الا مودة القربی؟ و معنای آیه {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}}؟ می‌گویم: [[خویشاوندان]] مکان و محل استقرار [[موت]] قرار گرفته‌اند، مانند آنکه می‌گویی: برای من در آل فلانی مودتی است و برای من در ایشان [[عشق]] و [[محبت]] شدیدی وجود دارد و این‌گونه سخن‌گفتن به معنای آن است که ایشان را دوست دارم و ایشان مکان و محل [[محبت]] من هستند. «فی» مانند «[[لام]]» متعلق [[مودت]] محسوب نمی‌شود، از این‌رو فی در اینجا به مانند لام [[زائده]] نیست، زمانی که می‌گویی: «الا المودة للقربی».
همانا «فی» از باب ظرفیت، متعلق به محذوف است، مانند این سخن که می‌گویی: «المال فی الکیس» یعنی «[[مال]] در کیسه است» و با در نظر گرفتن محذوف، معنا در عبارت {{متن قرآن|إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِي الْقُرْبَى}} چنین است؛ اجری نمی‌خواهم جز مودتی که در «[[قربی]]» ثابت و در او متمکن است و «قربی» در این مصدر است، همانند «زلفی» و «بشری» که به معنای نزدیکی است. و مراد از قربی خویشِ نزدیک است و [[روایت]] شده است که وقتی این [[آیه]] نازل گشت، گفته شد: ای [[رسول خدا]]! [[نزدیکان]] تو که مودتشان بر ما [[واجب]] شده است چه کسانی هستند؟
فرمود: «علی، [[فاطمه]] و دو فرزندشان».
بر همین [[حقیقت]] دلالت دارد آنچه از علی{{ع}} روایت شده است که ایشان فرمود: از [[حسادت]] [[مردم]] نسبت به خودم به رسول خدا{{صل}} [[شکایت]] کردم. ایشان در پاسخ فرمودند: «آیا [[راضی]] نیستی که چهارمین نفر از چهار نفری باشی که نخستین کسانی‌اند که داخل [[بهشت]] می‌شوند؛ یعنی من، تو، حسن و حسین و همسرانمان که در سمت راست و چپ ما قرار دارند و وارد بهشت می‌شوند و فرزندانمان نیز پشت سر همسرانمان». [[فخر رازی]] نیز همین اشکال و پاسخ [[زمخشری]] را به نقل از وی تقریر کرده است<ref>ر.ک: تفسیر الرازی، ج۲۷، ص۱۶۷.</ref>.
[[ابوحیان اندلسی]] نیز این قول را در [[تفسیر]] خویش آورده و آن را [[نیکو]] شمرده است<ref>ر.ک: تفسیر البحر المحیط، ج۷، ص۱۶۷.</ref>. [[نیشابوری]] نیز در تفسیر خود که در حاشیه [[تفسیر طبری]] چاپ شده، بر همین مطلب صحه گذارده است<ref>ر.ک: تفسیر النیشابوری، ج۶، ص۲۶۶.</ref>.
ابوالسعود<ref>ر.ک: تفسیر أبی السعود، ج۸، ص۳۰.</ref>، [[بیضاوی]]<ref>ر.ک: تفسیر البیضاوی، ج۵، ص۱۲۸.</ref>، [[نسفی]]<ref>ر.ک: تفسیر النسفی، ج۴، ص۱۰۱. وی نیز عبارت زمخشری را آورده است.</ref>، شربینی و برخی دیگر از [[مفسران]] نیز به این نکته تصریح کرده‌اند. بنابراین «فی» اساساً برای ظرفیت وضع شده است و آوردن «فی» در [[آیه]] به جهت تأکید است، یعنی [[خداوند]] تأکید می‌کند که اساساً [[اهل‌بیت پیامبر]]{{صل}} محل و ظرف مودّتند.<ref>[[سید علی حسینی میلانی|حسینی میلانی، سید علی]]، [[عصمت از منظر فریقین (کتاب)|عصمت از منظر فریقین]]، ص ۲۲۹.</ref>
۷۳٬۰۱۷

ویرایش