پرش به محتوا

شرایط امر به معروف و نهی از منکر: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف'
جز (جایگزینی متن - 'وصف' به 'وصف')
خط ۹۳: خط ۹۳:
گنجینه امثال و [[حکم]] [[فارسی]] و [[عربی]] سرشار از [[نقد]] و [[نکوهش]] دوگانگی [[کردار]] و گفتار و بی‌اثری چنین روشی است. تعبیراتی چون «رطب خورده، منع رطب چون کند؟» و «[[کور]] خود مباش و بینای [[مردم]]» و «ای [[فقیه]]، اول نصیحت‌گوی نفس خویش باش» و «[[توبه]] فرمایان چرا خود توبه کم‌تر می‌کنند؟» و «که راه بجوید زکور بی‌بصری؟» و {{عربی|غیر تقی یأمر الناس بالتقی / طبیب یداوی الناس و هو علیل}} و هزاران [[مَثَل]] از این دست، گویای اهمیت این شرط است.
گنجینه امثال و [[حکم]] [[فارسی]] و [[عربی]] سرشار از [[نقد]] و [[نکوهش]] دوگانگی [[کردار]] و گفتار و بی‌اثری چنین روشی است. تعبیراتی چون «رطب خورده، منع رطب چون کند؟» و «[[کور]] خود مباش و بینای [[مردم]]» و «ای [[فقیه]]، اول نصیحت‌گوی نفس خویش باش» و «[[توبه]] فرمایان چرا خود توبه کم‌تر می‌کنند؟» و «که راه بجوید زکور بی‌بصری؟» و {{عربی|غیر تقی یأمر الناس بالتقی / طبیب یداوی الناس و هو علیل}} و هزاران [[مَثَل]] از این دست، گویای اهمیت این شرط است.


با توجه به اهمیت این شرط است که می‌بینیم [[امام علی]] {{ع}}، بر آن تأکید بسیار دارند و اگر در باب شروط دیگر، چندان سخنی به تصریح نمی‌گویند، بر این شرط بسیار پافشاری می‌کنند و آن را اساسی‌ترین شرط امر به معروف و نهی از منکر می‌شمارند. گیرم که مقصودشان از شرط، شرط تأثیر باشد، نه [[وجوب]]؛ مگر نه اینکه [[هدف]] اساسی و [[فلسفه]] وجوب آن، همین تأثیر است؟ [[امام]] کسانی را که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، اما خود به گفته‌هایشان عمل نمی‌کنند، [[لعنت]] می‌کنند و می‌فرمایند: «[[خداوند]] [[آمران به معروف]] را که خود آن را وا می‌گذارند و [[ناهیان از منکر]] را که خود بدان عمل می‌کنند، لعنت کند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹.</ref>. ایشان همچنین پیش‌شرط [[امر و نهی]] را [[پایبندی]] آمر وناهی می‌دانند و می‌فرمایند: «[[نهی از منکر]] کنید و خود از آن باز ایستید؛ چراکه پس از باز ایستادن، به بازداشتن [[فرمان]] یافته‌اید»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵.</ref>. ایشان خود را پیشاهنگ این روش و شیوه می‌داند و می‌فرماید: «ای [[مردم]]، به [[خدا]] [[سوگند]] من شما را به طاعتی [[ترغیب]] نمی‌کنم، مگر آن‌که پیش از شما بدان روی می‌آورم و شما را از معصیتی باز نمی‌دارم، مگر آن‌که پیش از شما خود از آن باز می‌ایستم»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.</ref>. در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>، به [[وصف]] خدامردانی می‌پردازد که تجلی [[حق]] در [[زمین]] هستند. شاخصه کار اینان [[وحدت]] [[علم]] و عمل آنان است و هر آن‌چه بگویند، خود نیز بدان عمل می‌کنند: «به [[عدالت]] فرمان می‌دهند و خود بدان عمل می‌کنند و از منکر باز می‌دارند و خود از آن باز می‌ایستند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۲.</ref>.
با توجه به اهمیت این شرط است که می‌بینیم [[امام علی]] {{ع}}، بر آن تأکید بسیار دارند و اگر در باب شروط دیگر، چندان سخنی به تصریح نمی‌گویند، بر این شرط بسیار پافشاری می‌کنند و آن را اساسی‌ترین شرط امر به معروف و نهی از منکر می‌شمارند. گیرم که مقصودشان از شرط، شرط تأثیر باشد، نه [[وجوب]]؛ مگر نه اینکه [[هدف]] اساسی و [[فلسفه]] وجوب آن، همین تأثیر است؟ [[امام]] کسانی را که امر به معروف و نهی از منکر می‌کنند، اما خود به گفته‌هایشان عمل نمی‌کنند، [[لعنت]] می‌کنند و می‌فرمایند: «[[خداوند]] [[آمران به معروف]] را که خود آن را وا می‌گذارند و [[ناهیان از منکر]] را که خود بدان عمل می‌کنند، لعنت کند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۲۹.</ref>. ایشان همچنین پیش‌شرط [[امر و نهی]] را [[پایبندی]] آمر وناهی می‌دانند و می‌فرمایند: «[[نهی از منکر]] کنید و خود از آن باز ایستید؛ چراکه پس از باز ایستادن، به بازداشتن [[فرمان]] یافته‌اید»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۰۵.</ref>. ایشان خود را پیشاهنگ این روش و شیوه می‌داند و می‌فرماید: «ای [[مردم]]، به [[خدا]] [[سوگند]] من شما را به طاعتی [[ترغیب]] نمی‌کنم، مگر آن‌که پیش از شما بدان روی می‌آورم و شما را از معصیتی باز نمی‌دارم، مگر آن‌که پیش از شما خود از آن باز می‌ایستم»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۱۷۵.</ref>. در [[تفسیر]] [[آیه شریفه]] {{متن قرآن|رِجَالٌ لَا تُلْهِيهِمْ تِجَارَةٌ وَلَا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللَّهِ}}<ref>«مردانی که هیچ داد و ستد و خرید و فروشی آنان را از یاد خداوند و برپا داشتن نماز و دادن زکات (به خود) سرگرم نمی‌دارد؛ از روزی می‌هراسند که دل‌ها و دیده‌ها در آن زیرورو می‌شوند» سوره نور، آیه ۳۷.</ref>، به وصف خدامردانی می‌پردازد که تجلی [[حق]] در [[زمین]] هستند. شاخصه کار اینان [[وحدت]] [[علم]] و عمل آنان است و هر آن‌چه بگویند، خود نیز بدان عمل می‌کنند: «به [[عدالت]] فرمان می‌دهند و خود بدان عمل می‌کنند و از منکر باز می‌دارند و خود از آن باز می‌ایستند»<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۲۲.</ref>.


این نکته درباره [[مربیان]] مردم و کسانی که خود را در موضع [[رهبری]] و [[راهنمایی]] نشانده‌اند، مهم‌تر است. آنان باید با عمل نه گفتار، مردم را [[هدایت]] کنند و به جای سخن از معروف، خود مصداق معروف و نماد آن باشند. بدین رو، از نظر [[امام علی]] {{ع}} «آن‌که خود را [[پیشوای مردم]] سازد، پیش از [[تعلیم]] دیگری باید به [[ادب]] کردن خویش بپردازد و پیش از آن‌که به گفتار تعلیم فرماید، باید به [[کردار]] ادب نماید، و آن‌که خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایسته‌تر به [[تعظیم]] است از آن‌که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷۳. (ترجمه شهیدی).</ref>.
این نکته درباره [[مربیان]] مردم و کسانی که خود را در موضع [[رهبری]] و [[راهنمایی]] نشانده‌اند، مهم‌تر است. آنان باید با عمل نه گفتار، مردم را [[هدایت]] کنند و به جای سخن از معروف، خود مصداق معروف و نماد آن باشند. بدین رو، از نظر [[امام علی]] {{ع}} «آن‌که خود را [[پیشوای مردم]] سازد، پیش از [[تعلیم]] دیگری باید به [[ادب]] کردن خویش بپردازد و پیش از آن‌که به گفتار تعلیم فرماید، باید به [[کردار]] ادب نماید، و آن‌که خود را تعلیم دهد و ادب اندوزد، شایسته‌تر به [[تعظیم]] است از آن‌که دیگری را تعلیم دهد و ادب آموزد»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۷۳. (ترجمه شهیدی).</ref>.


باری، از نظر [[امام]] اساساً [[امر به معروف و نهی از منکر]] به معنای [[سخن گفتن]] و دیگران را به زبان راهنمایی کردن نیست؛ بلکه مقصود ارائه [[الگوی عملی]] از معروف و دوری از منکر است. ایشان به هنگام یادکرد از یکی از یارانشان با شیفتگی او را [[وصف]] می‌کنند و یکی از اوصاف او را چنین باز می‌گویند: «آن‌چه می‌گفت می‌کرد و آن‌چه نمی‌کرد، نمی‌گفت»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۹.</ref>.
باری، از نظر [[امام]] اساساً [[امر به معروف و نهی از منکر]] به معنای [[سخن گفتن]] و دیگران را به زبان راهنمایی کردن نیست؛ بلکه مقصود ارائه [[الگوی عملی]] از معروف و دوری از منکر است. ایشان به هنگام یادکرد از یکی از یارانشان با شیفتگی او را وصف می‌کنند و یکی از اوصاف او را چنین باز می‌گویند: «آن‌چه می‌گفت می‌کرد و آن‌چه نمی‌کرد، نمی‌گفت»<ref>نهج البلاغه، حکمت ۲۸۹.</ref>.


این همه تأکید، نشان از نقش [[پایبندی]] آمر و ناهی به گفته‌های خود دارد. از این رو [[امام]] اگر چندان به شروط دیگر اشاره نمی‌کند، بر این یک، سخت پای می‌فشارد و آن را لازمه [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌شمارد؛ زیرا بدون این شرط، [[امر و نهی]] تنها فریادی در [[برهوت]] خواهد بود؛ بی‌کم‌ترین اثری. البته مقصود آن نیست که نباید به امر و نهی زبانی پرداخت؛ بلکه این نیز لازم است؛ اما اگر در پی تأثیر باشیم، از باب «دوصد گفته چون نیم [[کردار]] نیست» باید خودمان جلوه‌ای از [[معروف‌ها]] گردیم.
این همه تأکید، نشان از نقش [[پایبندی]] آمر و ناهی به گفته‌های خود دارد. از این رو [[امام]] اگر چندان به شروط دیگر اشاره نمی‌کند، بر این یک، سخت پای می‌فشارد و آن را لازمه [[امر به معروف و نهی از منکر]] می‌شمارد؛ زیرا بدون این شرط، [[امر و نهی]] تنها فریادی در [[برهوت]] خواهد بود؛ بی‌کم‌ترین اثری. البته مقصود آن نیست که نباید به امر و نهی زبانی پرداخت؛ بلکه این نیز لازم است؛ اما اگر در پی تأثیر باشیم، از باب «دوصد گفته چون نیم [[کردار]] نیست» باید خودمان جلوه‌ای از [[معروف‌ها]] گردیم.
۲۱۸٬۲۲۷

ویرایش