پرش به محتوا

مسئولیت در معارف و سیره نبوی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۵: خط ۲۵:
همچنین زمانی که [[پیامبر]] {{صل}} مصعب را برای [[آموختن قرآن]] و [[فقه]] به [[انصار]] به [[مدینه]] فرستاد؛ وقتی او به [[مکه]] بازگشت، نخست به خانه [[پیامبر]] {{صل}} رفت و به خانه خود نزدیک هم نشد و درباره وضع [[انصار]] و سرعت ایشان در [[مسلمان]] شدن گزارش داد و چون [[پیامبر]] {{صل}} [[منتظر]] [[اسلام آوردن]] ایشان بود، از اخباری که مصعب داد، بسیار [[خشنود]] شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۸۷ - ۸۸؛ أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۷ - ۴۰۸؛ تاریخ الطبری، ج ۶، ص ۱۰۸ - ۱۰۹ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۸.</ref>.
همچنین زمانی که [[پیامبر]] {{صل}} مصعب را برای [[آموختن قرآن]] و [[فقه]] به [[انصار]] به [[مدینه]] فرستاد؛ وقتی او به [[مکه]] بازگشت، نخست به خانه [[پیامبر]] {{صل}} رفت و به خانه خود نزدیک هم نشد و درباره وضع [[انصار]] و سرعت ایشان در [[مسلمان]] شدن گزارش داد و چون [[پیامبر]] {{صل}} [[منتظر]] [[اسلام آوردن]] ایشان بود، از اخباری که مصعب داد، بسیار [[خشنود]] شد<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری، ج ۳، ص ۸۷ - ۸۸؛ أحمد بن یحیی بلاذری، انساب الاشراف، ج ۹، ص ۴۰۷ - ۴۰۸؛ تاریخ الطبری، ج ۶، ص ۱۰۸ - ۱۰۹ و تاریخ الیعقوبی، ج ۲، ص ۳۸.</ref>.


همچنین در [[سریه]] "[[عبدالله بن أبی حدرد]]" که پیش از [[فتح مکه]] بود، [[پیامبر]] {{صل}} "[[عبدالله بن أبی حدرد]]" را با گروهی از [[مسلمانان]]، مانند "[[ابو قتاده حارث بن ربیعی]]" و "[[محلم بن جثامة]]" به سوی [[قبیله]] "إضم" فرستاد. آنها رفتند تا به اراضی آنها رسیدند و در آنجا "[[عامر بن اضبط اشجعی]]" با آنان روبرو شد؛ در حالی که سوار بر شتری بود و مختصر متاعی با ظرفی شیر به همراه داشت و چون آنها مطابق [[دستور]] [[اسلام]] بر آنها [[سلام]] کرد، از او گذشتند؛ ولی "[[محلم بن جثامة]]" به [[دلیل]] اختلافی که از پیش با او داشت، بر وی حمله کرده، او را کشت و شترش را با آنچه همراه داشت، به [[غنیمت]] گرفت. اما زمانی که آنها به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} برگشتند و جریان را برای آن حضرت شرح دادند، [[رسول الله]] {{صل}} ناراحت شدند و [[خدای تعالی]] این [[آیه]] را نازل فرمود<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۵، السیرة النبویه، ص ۶۲۶؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۳۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۰۵.</ref>: "ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید، چون در [[راه خدا]] بیرون می‌روید، به تحقیق و جستجو پردازید و به آن کس که اظهار [[اسلام]] کند، نگویید تو [[مؤمن]] نیستی، تا از متاع ناچیز [[دنیا]] بهره ببرید که غنیمت‌های بسیار نزد خداست. قبلاً خودتان نیز همین‌گونه بودید و [[خدا]] بر شما منّت نهاد. پس، خوب تحقیق و بررسی کنید که [[خدا]] همواره به آن‌چه انجام می‌دهید، [[آگاه]] است"<ref>سوره نساء، آیه ۹۴.</ref>.<ref>[[علی محمد تاج‌الدین|تاج‌الدین، علی محمد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۱۴.</ref>
همچنین در [[سریه]] "[[عبدالله بن أبی حدرد]]" که پیش از [[فتح مکه]] بود، [[پیامبر]] {{صل}} "[[عبدالله بن أبی حدرد]]" را با گروهی از [[مسلمانان]]، مانند "[[ابو قتاده حارث بن ربعی]]" و "[[محلم بن جثامة]]" به سوی [[قبیله]] "إضم" فرستاد. آنها رفتند تا به اراضی آنها رسیدند و در آنجا "[[عامر بن اضبط اشجعی]]" با آنان روبرو شد؛ در حالی که سوار بر شتری بود و مختصر متاعی با ظرفی شیر به همراه داشت و چون آنها مطابق [[دستور]] [[اسلام]] بر آنها [[سلام]] کرد، از او گذشتند؛ ولی "[[محلم بن جثامة]]" به [[دلیل]] اختلافی که از پیش با او داشت، بر وی حمله کرده، او را کشت و شترش را با آنچه همراه داشت، به [[غنیمت]] گرفت. اما زمانی که آنها به نزد [[رسول خدا]] {{صل}} برگشتند و جریان را برای آن حضرت شرح دادند، [[رسول الله]] {{صل}} ناراحت شدند و [[خدای تعالی]] این [[آیه]] را نازل فرمود<ref>انساب الاشراف، ج ۱، ص ۳۸۵، السیرة النبویه، ص ۶۲۶؛ حمیری کلاعی، الإکتفاء، ج ۱، ص ۵۷۸ - ۵۷۹؛ تاریخ الطبری، ج ۳، ص ۳۶ و ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه، ج ۴، ص ۳۰۵.</ref>: "ای کسانی که [[ایمان]] آورده‌اید، چون در [[راه خدا]] بیرون می‌روید، به تحقیق و جستجو پردازید و به آن کس که اظهار [[اسلام]] کند، نگویید تو [[مؤمن]] نیستی، تا از متاع ناچیز [[دنیا]] بهره ببرید که غنیمت‌های بسیار نزد خداست. قبلاً خودتان نیز همین‌گونه بودید و [[خدا]] بر شما منّت نهاد. پس، خوب تحقیق و بررسی کنید که [[خدا]] همواره به آن‌چه انجام می‌دهید، [[آگاه]] است"<ref>سوره نساء، آیه ۹۴.</ref>.<ref>[[علی محمد تاج‌الدین|تاج‌الدین، علی محمد]]، [[فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم (کتاب)|فرهنگنامه سیره پیامبر اعظم]]، ص ۶۱۴.</ref>


پیامبر {{صل}} همچنین اصل پوزش‌خواهی از مردم را برای [[کارگزار]] خویش توصیه می‌کند. براساس [[سیره پیامبر]]، خطاهای کارکنان قابل [[حمایت]] نیست بلکه محور مردم هستند و لذا این مسئولیت تفویض‌شده، همیشه قابل فسخ است. اساساً [[مسئولیت‌ها]] [[امانت]] هستند، در امانت نباید [[خیانت]] کرد.<ref>[[بهرام دلیر|دلیر، بهرام]]، [[ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی (مقاله)|مقاله «ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۲۰۱.</ref>
پیامبر {{صل}} همچنین اصل پوزش‌خواهی از مردم را برای [[کارگزار]] خویش توصیه می‌کند. براساس [[سیره پیامبر]]، خطاهای کارکنان قابل [[حمایت]] نیست بلکه محور مردم هستند و لذا این مسئولیت تفویض‌شده، همیشه قابل فسخ است. اساساً [[مسئولیت‌ها]] [[امانت]] هستند، در امانت نباید [[خیانت]] کرد.<ref>[[بهرام دلیر|دلیر، بهرام]]، [[ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی (مقاله)|مقاله «ویژگی‌های کارگزاران در حکومت نبوی»]]، [[سیره سیاسی پیامبر اعظم (کتاب)|سیره سیاسی پیامبر اعظم]] ص ۲۰۱.</ref>
۲۱۸٬۲۱۰

ویرایش