بجیله در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'موضعی' به 'مکانی'
جز (جایگزینی متن - '، -' به ' -') |
جز (جایگزینی متن - 'موضعی' به 'مکانی') |
||
خط ۱۸: | خط ۱۸: | ||
== [[تاریخ]] [[بجیله]] در [[دوران جاهلیت]] == | == [[تاریخ]] [[بجیله]] در [[دوران جاهلیت]] == | ||
یکی از مهمترین نبردهایی که این قبیله در آن شرکت داشت، واقعه [[جبله]] میان [[ایرانیان]] و [[اعراب]] در [[عام الفیل]] بود<ref> ابوعبيد، معجم مااستعجم، ج ۱، ص۶۲؛ نولدکه، تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان، ص۳۷۳.</ref> در [[زمان]] شاپور دوم بجلیان همراه با [[قبایل]] [[خثعم]]، [[تَمیم]]، [[بَکر]] و [[عبدالقیس]] به [[خاک]] عراق [[حمله]] بردند، اما با حمله متقابل شاپور، [[شکست]] خورده، با دادن تلفات بسیار سنگین عقب نشستند. <ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> بَجيله پيوسته با همسايگان خود در چالش بودند<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۸۷.</ref> آنان در سده شش میلادی سرات جنوبی را برای ازدیان دوس که زمانی ساکنان آن به شمار میآمدند، ناآرام کرده، عرصه را بر آنان تنگ کرده بودند.<ref> قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۳۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۲۰.</ref> از سویی وجود [[بت]] «ذوالخَلَصه» [[معبود]] مشترک ازدیان (به ویژه دوس)، [[خثعم]] و بجیله، خود عاملی برای [[استحکام]] [[دوستی]] بین این دو قبیله با تیرههایی از ازدیان شده بود.<ref> هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۳۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۲۲.</ref> [[نزاع]] با [[قبایل]] [[همسایه]] و نیز [[اختلافات]] درون قبیلهای [[طوایف]] مختلف آن با یکدیگر (مانند أَحْمَس، قَسْر، زید بن الغَوث، عُرَینه) <ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> در [[عهد]] [[جاهلی]]، به ویژه پس از [[شکست]] آنان در [[جنگ]] با قبیله [[کلب بن وبره وضاعی]] که در | یکی از مهمترین نبردهایی که این قبیله در آن شرکت داشت، واقعه [[جبله]] میان [[ایرانیان]] و [[اعراب]] در [[عام الفیل]] بود<ref> ابوعبيد، معجم مااستعجم، ج ۱، ص۶۲؛ نولدکه، تاريخ ايرانيان و عربها در زمان ساسانيان، ص۳۷۳.</ref> در [[زمان]] شاپور دوم بجلیان همراه با [[قبایل]] [[خثعم]]، [[تَمیم]]، [[بَکر]] و [[عبدالقیس]] به [[خاک]] عراق [[حمله]] بردند، اما با حمله متقابل شاپور، [[شکست]] خورده، با دادن تلفات بسیار سنگین عقب نشستند. <ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> بَجيله پيوسته با همسايگان خود در چالش بودند<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۸۷.</ref> آنان در سده شش میلادی سرات جنوبی را برای ازدیان دوس که زمانی ساکنان آن به شمار میآمدند، ناآرام کرده، عرصه را بر آنان تنگ کرده بودند.<ref> قلقشندی، صبح الاعشی، ج۱، ص۳۳۰؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۲۰.</ref> از سویی وجود [[بت]] «ذوالخَلَصه» [[معبود]] مشترک ازدیان (به ویژه دوس)، [[خثعم]] و بجیله، خود عاملی برای [[استحکام]] [[دوستی]] بین این دو قبیله با تیرههایی از ازدیان شده بود.<ref> هشام بن محمد کلبی، الاصنام، ص۳۵؛ ابن هشام، السیرة النبویه، ج۱، ص۷۱؛ محمد بن جریر طبری، تاریخ الأمم و الملوک، ج۳، ص۳۲۲.</ref> [[نزاع]] با [[قبایل]] [[همسایه]] و نیز [[اختلافات]] درون قبیلهای [[طوایف]] مختلف آن با یکدیگر (مانند أَحْمَس، قَسْر، زید بن الغَوث، عُرَینه) <ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> در [[عهد]] [[جاهلی]]، به ویژه پس از [[شکست]] آنان در [[جنگ]] با قبیله [[کلب بن وبره وضاعی]] که در مکانی به نام [[فجار]]، بنیان این قبیله را از هم پاشید و موجب پراکندگی آنان گردید<ref>ر. ک. ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۳۹۰.</ref> تا جایی که عده کثیری از بجلیان ناچار شدند که از قبایل قویتر [[طلب]] [[پشتیبانی]] (جِوار) کنند.<ref> رجوع کنید به مفضل ضبی، مفضّلیّات، ج۱، ص۱۱۵ و بعد.</ref> این وضع ادامه یافت تا این که جرير بن عبدالله بَجَلىّ توانست در [[زمان]] [[خلافت]] [[عمر بن خطاب]] این [[ملت]] متفرق را مجدداً [[متحد]] کرده، [[وحدت]] و [[یکپارچگی]] قبیله را بدان بازگرداند.<ref> ابن حزم، جمهرة انساب العرب، ص۲۸۷</ref> | ||
== [[ادیان]] [[بجیله]] در [[جاهلیت]] == | == [[ادیان]] [[بجیله]] در [[جاهلیت]] == |