پرش به محتوا

اصلاح در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۴۶٬۲۸۲ بایت اضافه‌شده ،  ‏۹ سپتامبر ۲۰۲۳
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۱۲۳: خط ۱۲۳:


در آیاتی، [[ایمان]]، [[تقوا]] و [[اصلاح]]‌گری عامل سعادتمندی و موجب [[اطمینان]] از [[آینده]] شمرده شده است: {{متن قرآن|فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره انعام، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که پرهیزگاری ورزند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[اکبر میرسپاه|میرسپاه، اکبر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>
در آیاتی، [[ایمان]]، [[تقوا]] و [[اصلاح]]‌گری عامل سعادتمندی و موجب [[اطمینان]] از [[آینده]] شمرده شده است: {{متن قرآن|فَمَنْ آمَنَ وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«پس کسانی که ایمان آورند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌گردند» سوره انعام، آیه ۴۸.</ref>، {{متن قرآن|فَمَنِ اتَّقَى وَأَصْلَحَ فَلَا خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلَا هُمْ يَحْزَنُونَ}}<ref>«آنان که پرهیزگاری ورزند و به راه آیند نه بیمی خواهند داشت و نه اندوهگین می‌شوند» سوره اعراف، آیه ۳۵.</ref>.<ref>[[اکبر میرسپاه|میرسپاه، اکبر]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳]].</ref>
==تغییرات و [[اصلاحات]] دایمی==
[[انسان]] از یک سو دارای [[اراده]] و [[اختیار]] و [[آزادی]] و از سوی دیگر دارای [[قدرت]] [[تصرف]] در [[جان]] و [[جامعه]] و [[جهان]] است. همین امر موجب می‌‌شود که تغییراتی را در همه عرصه‌ها و ساحات درون و برون پدید آورد که گاه با [[سنت‌های الهی]] [[حاکم]] بر هستی مطابقت نداشته، بلکه [[مخالفت]] داشته باشد؛ یعنی بر خلاف [[سنت‌ها]] و قوانینی است که جهان را به بهترین و نیکوین شکل سامان داده و مسیر و جهت اصلی هستی را مهار،‌ [[مدیریت]] و تعیین می‌‌کند.
از [[آیات قرآنی]] به دست می‌‌آید که جان و جامعه و جهان تحت تاثیر [[رفتار]] [[آدمی]] به شدت [[تغییر]] می‌‌کند و گاه حرکت متقابل حرکت اصلی هستی را رقم می‌‌زند و آثار مخرب و زیانباری را بر همه ساحات هستی به جا می‌‌گذارد. به عنوان نمونه [[خداوند]] در [[آیه]] ۳۰ [[سوره روم]] می‌‌فرماید: {{متن قرآن|ظَهَرَ الْفَسَادُ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ بِمَا كَسَبَتْ أَيْدِي النَّاسِ لِيُذِيقَهُمْ بَعْضَ الَّذِي عَمِلُوا لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«برای کارهایی که مردم کرده‌اند در خشکی و دریا تباهی به چشم می‌خورد، تا (خداوند، کیفر) برخی از آنچه کرده‌اند به آنان بچشاند، باشد که باز گردند» سوره روم، آیه ۴۱.</ref>. این ظهور می‌‌تواند به معنای «پدیده» و به تعبیر [[عربی]]«ظاهره» باشد یا به معنای «[[غلبه]]» باشد که از جمله در آیاتی از [[قرآن]] چون آیه ۱۴ [[سوره صف]] و آیه ۲۰ [[سوره کهف]] و آیه ۲۹ [[سوره غافر]] به این معنا به کار رفته است.
پس می‌‌توان گفت که دستاورد بشری در [[محیط زیست]] و [[زمین]] چیزی جز پدیده فساد و یا [[غلبه فساد]] نیست. بنابراین، اگر انسان در جهان تغییرات و تصرفاتی انجام می‌‌دهد که فساد آور و برخلاف [[صلاح]] و [[مصلحت]] است، می‌‌بایست در برابر هماره اصلاحات دایمی انجام شود تا فساد به صلاح تبدیل شود و هر چیزی در جای مناسب خود قرار گیرد که همان [[حق]] و [[عدالت]] است.
به سخن دیگر، تغییرات و تصرفات آدمی که با اراده و قدرت انسان انجام می‌‌گیرد، پیامد فسادآمیز را ممکن است که به دنبال داشته باشد؛ این زمانی رخ می‌‌دهد که انسان [[حق]] و [[عدالت]] را نشناسد و یا پس از [[شناخت]] آنها نخواهد در چارچوب آن عمل و [[رفتار]] نماید. این گونه است که [[فساد]] پدید می‌‌آید.
فسادی که در این جا مراد است به معنای خارج شدن هر چیزی از حدّ [[اعتدال]] و عدالت است که همان حد حق و [[حقیقت]] است؛ حالا این خروج از عدالت و حق کم یا زیاد باشد، نقشی ندارد،‌؛ چراکه هر گونه [[کژی]] و [[ظلم]]، [[نقص]] و مانند آن فساد است و آن چیز را از مسیر اصلی و [[حکمت]] آفرینشی‌اش دور می‌‌سازد. پس وقتی ما از فساد در نفس، بدن و اشیای خارجی سخن می‌‌گوییم به معنای خروج آن چیز از حدّ [[تعادل]] و عدالت و حق و حقیقت است که [[جهان هستی]] به عنوان [[نظام احسن]] و [[نیک]] بر آن قوام یافته است.
پس [[صلاح]] هر چیزی همان حقیقتی است که بر مدار عدالت برای آن چیز رقم خورده است و اگر چیزی از مدار حق و [[عدل]] خارج شود در حقیقت از صلاح بیرون رفته و فساد در آن راه یافته است. در این جاست که [[لزوم]] [[اصلاحات]] مطرح می‌‌شود تا آن چیز در مسیر عدالت و حق در آید و به حرکت خود ادامه دهد.
البته برخی از چیزها بیرون از [[اراده]] و [[اختیار]] و [[قدرت]] [[انسانی]] فساد می‌‌یابد؛ زیرا [[نظام]] [[دنیا]] بر کون و فساد سامان یافته و هیچ چیزی [[پایدار]] نخواهد ماند، اما این فسادی که در دنیا به عنوان یک [[سنت الهی]] و [[قانون]] [[تکوینی]] بر [[جهان]] [[حاکم]] است، در مسیر همان [[مصلحت عمومی]] است و [[مدیریت]] می‌‌شود؛ اما فسادی که [[انسان]] ایجاد می‌‌کند به سبب آنکه [[شناختی]] بر [[حقایق]] هستی و [[ملکوت]] و کارکردهای آن ندارد، فسادی است که [[زندگی]] را بر انسان و دیگران در جهان سخت‌تر و بدتر می‌‌کند.
از این روست که [[افساد]] انسانی به معنای تخریبی است که آثار زیانبار آن بر [[جان]] و [[جامعه]] و [[جهان]] خود را نشان می‌‌دهد و او را از [[حق]] و [[عدالت]] دور می‌‌سازد. بنابراین با توجه به تغییرات افسادی [[انسان]] لازم است که [[اصلاحات]] دایمی از سوی انسان انجام گیرد تا جلوی [[زیان]] یا زیان بیش‌تر گرفته شود. [[اصلاحی]] که در برابر [[افساد]] از سوی [[انسان‌ها]] انجام می‌‌گیرد، به معنای برطرف کردن [[فساد]] و [[تباهی]] و انجام دادن کار [[شایسته]] است و بازسازی فساد است.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اصول اصلاحات از منظر قرآن (مقاله)|اصول اصلاحات از منظر قرآن]].</ref>.
==علل و عوامل افساد [[انسانی]]==
اگر بخواهیم علل و عوامل افساد انسانی را بیان کنیم، می‌‌بایست همه ابعاد و زوایای امور هستی بررسی و [[کاوش]] شود تا به شکل برهانی همه را بیان کنیم.
اما با مراجعه به [[آموزه‌های قرآنی]] برخی از مهم‌ترین علل و عوامل را مطرح می‌‌کنیم که نقش اساسی تری در [[گرایش]] انسان به تغییرات مخرب و فساد آمیز دارد.
#'''[[هواهای نفسانی]]''': مهم‌ترین علت و عاملی که [[قرآن]] برای گرایش‌های افساد آمیز بیان می‌‌کند، هواهای نفسانی است؛ زیرا انسان‌ها دارای قوای چندی از جمله [[شهوت]] و [[غضب]] هستند که در نقش [[جاذبه و دافعه]] در انسان عمل می‌‌کند. این قواها اگر به [[درستی]] تحت [[مدیریت]] [[قوه عقل]] قرار گیرند و مهار شوند، مهم‌ترین نقش را در [[زندگی]] [[سعادتمند]] انسان ایفا می‌‌کنند،‌ اما اگر به حال خودشان وانهاده شوند، به طور طبیعی گرایش به [[ظلم]] و [[گریز]] از [[عدل]] داشته و [[آدمی]] را به سوی فساد و تغییرات فساد آمیز سوق می‌‌دهند.<ref>{{متن قرآن|إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَنْ يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنْسَانُ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا}} «ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، از برداشتن آن سر برتافتند و از آن هراسیدند و آدمی آن را برداشت؛ بی‌گمان او ستمکاره‌ای نادان است» سوره احزاب، آیه ۷۲.</ref>
#'''[[وسوسه‌های شیطانی]]''': از دیگر علل مهم در گرایش افسادآمیز انسان می‌‌بایست به وسوسه‌های شیطانی اشاره کرد؛ زیرا ماموریت انسان در [[زمین]] [[خلافت الهی]] و ظهور در مظهریت پروردگاری و [[ربوبیت]] است.<ref>{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُوا أَتَجْعَلُ فِيهَا مَنْ يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لَا تَعْلَمُونَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگارت به فرشتگان فرمود: می‌خواهم جانشینی در زمین بگمارم، گفتند: آیا کسی را در آن می‌گماری که در آن تباهی می‌کند و خون‌ها می‌ریزد در حالی که ما تو را با سپاس، به پاکی می‌ستاییم و تو را پاک می‌شمریم؛ فرمود: من چیزی می‌دانم که شما نمی‌دانید» سوره بقره، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ}} «بگو اگر خداوند را دوست می‌دارید از من پیروی کنید تا خداوند شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد و خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره آل عمران، آیه ۳۱؛‌ {{متن قرآن|وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُوا إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُجِيبٌ}} «و به سوی (قوم) ثمود برادر آنان صالح را (فرستادیم)، گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید، او شما را از زمین پدیدار کرد و شما را در آن به آبادانی گمارد پس، از او آمرزش بخواهید سپس به درگاه وی توبه کنید که پروردگار من، پاسخ دهنده‌ای است» سوره هود، آیه ۶۱ و آیات دیگر</ref> این [[خلافت]] [[ربوبی]] مستلزم آن است که [[انسان]] در چارچوب [[حق]] و [[عدل]] عمل کند و از [[فساد]] و [[افساد]] بپرهیزد؛ ولی [[ابلیس]] و [[شیاطین]] دیگر بر آن هستند که انسان به این نقش خود نپردازد و به جای [[اصلاح امور]] به افساد بپردازد، چنان که پیش از این دیگران می‌‌کردند.<ref>بقره، آیه ۳۰</ref> ابلیس با توجه به [[اراده]]، [[علم]] و [[قدرت]] انسان می‌‌داند که [[انسان‌ها]] [[توانایی]] تغییرات شگرف را در هستی داراست؛‌ از این روست که [[آدمی]] را به تغییراتی در [[خلقت]] سوق می‌‌دهد که [[فساد]] آمیز باشد.<ref>{{متن قرآن|وَلَأُضِلَّنَّهُمْ وَلَأُمَنِّيَنَّهُمْ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُبَتِّكُنَّ آذَانَ الْأَنْعَامِ وَلَآمُرَنَّهُمْ فَلَيُغَيِّرُنَّ خَلْقَ اللَّهِ وَمَنْ يَتَّخِذِ الشَّيْطَانَ وَلِيًّا مِنْ دُونِ اللَّهِ فَقَدْ خَسِرَ خُسْرَانًا مُبِينًا}} «و بی‌گمان آنان را گمراه می‌کنم و به آرزو (های دور و دراز) می‌افکنم و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه گوش چارپایان را (به خرافه‌پرستی) می‌شکافند و به آنان فرمان می‌دهم آنگاه آفرینش خداوند را دگرگونه می‌سازند؛ و هر که به جای خداوند، شیطان را به یاوری برگزیند زیانی آشکار کرده است» سوره نساء، آیه ۱۱۹.</ref>
البته برای [[گرایش]] به فساد و [[افساد]] از سوی [[انسان]]، زمینه‌ها و بسترهای دیگری نیز مطرح است که از جمله آنها می‌‌توان به [[روحیه]] [[اسراف]]<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ * فَلَمَّا جَاءَ السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُواْ مَا أَنتُم مُّلْقُونَ * فَلَمَّا أَلْقَوْا قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللَّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللَّهَ لاَ يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ * وَيُحِقُّ اللَّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ * فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ}} «و فرعون گفت: هر جادوگر دانایی را (که یافتید) نزد من آورید * چون جادوگران آمدند موسی به آنان گفت: چیزی را که می‌خواهید بیفکنید، بیفکنید! * چون افکندند موسی گفت: آنچه آورده‌اید جادوست، بی‌گمان خداوند آن را به زودی تباه خواهد کرد، همانا خداوند کار تبهکاران را به سامان نمی‌آورد * و خداوند حقّ را با کلمات خویش درست می‌دارد هر چند گنهکاران نپسندند * اما هیچ کس (سخن) موسی را باور نکرد جز فرزندانی از قوم وی، (آن هم) با ترس آنکه فرعون و سرکردگانشان آنان را به بلا افکنند و بی‌گمان فرعون در (سر) زمین (مصر) بلند پروازی کرد و او به راستی از گزافکاران بود» سوره یونس، آیه ۷۹-۸۳.</ref>، [[اعراض]] از [[دین]]<ref>{{متن قرآن|وَيَقُولُ الَّذِينَ آمَنُوا لَوْلَا نُزِّلَتْ سُورَةٌ فَإِذَا أُنْزِلَتْ سُورَةٌ مُحْكَمَةٌ وَذُكِرَ فِيهَا الْقِتَالُ رَأَيْتَ الَّذِينَ فِي قُلُوبِهِمْ مَرَضٌ يَنْظُرُونَ إِلَيْكَ نَظَرَ الْمَغْشِيِّ عَلَيْهِ مِنَ الْمَوْتِ فَأَوْلَى لَهُمْ}}«و مؤمنان می‌گویند: چرا سوره‌ای (برای جهاد) فرو فرستاده نمی‌شود و چون سوره‌ای (با آیات) محکم فرو فرستند و در آن از کارزار سخن رود کسانی را که بیماردلند می‌بینی که چون کسی در تو می‌نگرند که از (ترس) مرگ، بیهوش شده باشد پس آنان را سزاوارتر همین است» سوره محمد، آیه ۲۰.</ref>، [[ترک جهاد]]<ref>{{متن قرآن|فَهَلْ عَسَيْتُمْ إِنْ تَوَلَّيْتُمْ أَنْ تُفْسِدُوا فِي الْأَرْضِ وَتُقَطِّعُوا أَرْحَامَكُمْ}} «آیا جز این امید دارید که چون (از کتاب خداوند) رو بگردانید، در زمین تباهی انگیزید و پیوندتان را با خویشاوندان بگسلید؟» سوره محمد، آیه ۲۲.</ref>، ترک [[نهی از منکر]]<ref>{{متن قرآن|فَلَوْلاَ كَانَ مِنَ الْقُرُونِ مِن قَبْلِكُمْ أُوْلُواْ بَقِيَّةٍ يَنْهَوْنَ عَنِ الْفَسَادِ فِي الأَرْضِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّنْ أَنجَيْنَا مِنْهُمْ وَاتَّبَعَ الَّذِينَ ظَلَمُواْ مَا أُتْرِفُواْ فِيهِ وَكَانُواْ مُجْرِمِينَ}} «پس چرا در میان مردم دوره‌هایی که پیش از شما می‌زیسته‌اند خیراندیشانی نبودند که (مردم را) از تباهی در زمین باز دارند- جز گروهی اندک از آنان که ما رهانیده بودیم- و ستمگران در پی ناز و نعمتی افتادند که در آن به سر می‌بردند و گناهکار بودند» سوره هود، آیه ۱۱۶.</ref>، [[حکومت پادشاهی]] و [[استبدادی]]<ref>{{متن قرآن|قَالَتْ إِنَّ الْمُلُوكَ إِذَا دَخَلُوا قَرْيَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً وَكَذَلِكَ يَفْعَلُونَ}} «گفت: پادشاهان چون به شهری درآیند آن را ویران و مردم گرانمایه آن را خوار و بدین‌گونه رفتار می‌کنند» سوره نمل، آیه ۳۴.</ref>، [[رفاه زدگی]]<ref>{{متن قرآن|وَاذْكُرُوا إِذْ جَعَلَكُمْ خُلَفَاءَ مِنْ بَعْدِ عَادٍ وَبَوَّأَكُمْ فِي الْأَرْضِ تَتَّخِذُونَ مِنْ سُهُولِهَا قُصُورًا وَتَنْحِتُونَ الْجِبَالَ بُيُوتًا فَاذْكُرُوا آلَاءَ اللَّهِ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ}} «و یاد کنید آنگاه را که شما را جانشینانی پس از (قوم) عاد قرار داد و در این سرزمین جای داد که در هامون آن کاخ‌ها می‌سازید و کوه‌ها را برای خانه‌سازی می‌تراشید پس نعمت‌های خداوند را به یاد آورید و در این سرزمین تبهکارانه آشوب نورزید» سوره اعراف، آیه ۷۴.</ref>، [[فسق]] و [[فجور]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يَسْتَحْيِي أَنْ يَضْرِبَ مَثَلًا مَا بَعُوضَةً فَمَا فَوْقَهَا فَأَمَّا الَّذِينَ آمَنُوا فَيَعْلَمُونَ أَنَّهُ الْحَقُّ مِنْ رَبِّهِمْ وَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَيَقُولُونَ مَاذَا أَرَادَ اللَّهُ بِهَذَا مَثَلًا يُضِلُّ بِهِ كَثِيرًا وَيَهْدِي بِهِ كَثِيرًا وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ * الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللَّهِ مِنْ بَعْدِ مِيثَاقِهِ وَيَقْطَعُونَ مَا أَمَرَ اللَّهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَيُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ أُولَئِكَ هُمُ الْخَاسِرُونَ}} «خداوند پروا ندارد که به پشه یا فراتر از آن مثلی بزند، پس آنان که ایمان دارند می‌دانند این از سوی پروردگار آنها درست است اما کسانی که کافرند می‌گویند: «خداوند از این مثل، چه می‌خواهد؟»؛ با آن بسیاری را بیراه و بسیاری (دیگر) را رهیاب می‌کند. و جز نافرمانان را با آن بیراه نمی‌گرداند * همان کسان که پیمان با خداوند را پس از بستن آن می‌شکنند و چیزی را که خداوند فرمان به پیوند آن داده است می‌گسلند و در زمین تباهی می‌ورزند، آنانند که زیانکارند» سوره بقره، آیه ۲۶-۲۷.</ref>، [[قدرت]] فراوان و امکانات زیاد<ref>{{متن قرآن|وَفِرْعَوْنَ ذِي الْأَوْتَادِ * الَّذِينَ طَغَوْا فِي الْبِلَادِ}}«و با فرعون، دارنده آن میخ‌ها * آنان که در شهرها سر به سرکشی برداشتند،» سوره فجر، آیه ۱۰-۱۱.</ref>، [[گناه]]<ref>{{متن قرآن|وَإِذَا تَوَلَّى سَعَى فِي الْأَرْضِ لِيُفْسِدَ فِيهَا وَيُهْلِكَ الْحَرْثَ وَالنَّسْلَ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ الْفَسَادَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُ اتَّقِ اللَّهَ أَخَذَتْهُ الْعِزَّةُ بِالْإِثْمِ فَحَسْبُهُ جَهَنَّمُ وَلَبِئْسَ الْمِهَادُ}} «و چون به سرپرستی در کاری دسترسی یابد می‌کوشد که در زمین تبهکاری ورزد و کشت و پشت را نابود کند و خداوند تباهی را دوست نمی‌دارد * و چون به او گویند: از خداوند پروا کن، خویشتن‌بینی او را به گناه می‌کشاند پس دوزخ او را بس و بی‌گمان، این بستر بد است» سوره بقره، آیه ۲۰۵-۲۰۶.</ref> و مانند آن اشاره کرد.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اصول اصلاحات از منظر قرآن (مقاله)|اصول اصلاحات از منظر قرآن]].</ref>.
==اصول [[اصلاحات]]==
حال که [[حقیقت]] [[اصلاح]] و [[افساد]] از منظر [[قرآن]] و علل و عوامل و نیز بسترهای آن [[شناسایی]] و معرفی شد، می‌‌بایست به اصول [[اصلاحات]] از منظر [[قرآن]] اشاره کرد.
#'''کمال رسانی''': از نظر قرآن،‌ هر تغییری به معنای [[صلاح]] و [[اصلاح]] نیست. بنابراین [[شعار]] [[تغییر]] نمی‌تواند یک شعار اصیل [[قرآنی]] باشد مگر آنکه مراد از تغییر همان تغییر در چارچوب اصلاحات باشد؛ یعنی تغییراتی را می‌‌بایست پذیرفت و پدید آورد که [[حق]] و [[عدالت]] را تثبیت کند و آن چیز را به سمت صلاح و [[مصلحت]] واقعی‌اش سوق دهد و [[نقص]] و [[ضعف]] را از آن بزداید و آن را به کمالش برساند. بنابراین، مهم‌ترین اصل در اصلاحات این است که [[هدف]] مشخص کمال رسانی در آن ملاحظه شود. پس اگر تغییراتی انجام گیرد که چیزی به جای کمال گرفتار نقص شود یا نقص آن افزایش یابد؛ چنین [[اصلاحی]] چیزی جز [[افساد]] نیست.
#'''[[دانش کامل]]''': از دیگر اصول اصلاحات آن است که [[انسان]] کمال هر چیزی را بداند و بشناسد. این امر مستلزم [[دانش]] جامع و کاملی است که شاید از بسیاری از [[مردم]] بیرون باشد؛‌ زیرا کمال هرچیزی را نمی‌توان جز با [[معیار حق]] به دست آورد. از آن جایی که حق مطلق خداست<ref>{{متن قرآن|سَنُرِيهِمْ آيَاتِنَا فِي الْآفَاقِ وَفِي أَنْفُسِهِمْ حَتَّى يَتَبَيَّنَ لَهُمْ أَنَّهُ الْحَقُّ أَوَلَمْ يَكْفِ بِرَبِّكَ أَنَّهُ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ شَهِيدٌ}} «به زودی نشانه‌های خویش را در گستره‌های بیرون و پیکره‌های درونشان نشان آنان خواهیم داد تا بر آنها روشن شود که او راستین است؛ آیا بسنده نیست که پروردگارت بر همه چیز گواه است؟» سوره فصلت، آیه ۵۳.</ref> و هر حقی از او نشات می‌‌گیرد<ref>بقره، آیات ۲۶ و ۱۴۴ و ۱۴۷ و آیات دیگر</ref>، پس بدون [[مراجعه به خدا]] نمی‌توان حق را [[شناخت]] و تنها راه مراجعه به خدا نیز بهره‌گیری از دو [[پیامبر]] درونی و بیرونی یعنی [[عقل]] و [[فطرت]] از یک سو و [[وحی]] از سوی دیگر است. بنابراین، برای کسب دانش کامل می‌‌بایست به عقل و وحی مراجعه کرد و تنها در جایی [[اصلاحات]] را [[مطابق حق]] و [[عدالت]] باید بدانیم که مطابق [[عقل]] و [[وحی]] باشد. در غیر این صورت مانند [[سفیهان]] و [[بی‌خردان]] [[کافر]] و [[منافق]] خواهیم بود که [[افساد]] خویش را اصلاحات دانسته و بر آن پافشاری می‌‌کردند.<ref>{{متن قرآن|وَمِنَ النَّاسِ مَن يَقُولُ آمَنَّا بِاللَّهِ وَبِالْيَوْمِ الآخِرِ وَمَا هُم بِمُؤْمِنِينَ * يُخَادِعُونَ اللَّهَ وَالَّذِينَ آمَنُوا وَمَا يَخْدَعُونَ إِلاَّ أَنفُسَهُم وَمَا يَشْعُرُونَ * فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ فَزَادَهُمُ اللَّهُ مَرَضاً وَلَهُم عَذَابٌ أَلِيمٌ بِمَا كَانُوا يَكْذِبُونَ * وَإِذَا قِيلَ لَهُمْ لاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ قَالُواْ إِنَّمَا نَحْنُ مُصْلِحُونَ * أَلا إِنَّهُمْ هُمُ الْمُفْسِدُونَ وَلَكِن لاَّ يَشْعُرُونَ}} «و برخی از مردم می‌گویند: به خداوند و روز واپسین ایمان آورده‌ایم با آنکه آنان مؤمن نیستند * با خداوند و با کسانی که ایمان دارند فریب می‌ورزند در حالی که جز خود را نمی‌فریبند و در نمی‌یابند * به دل بیماری‌یی دارند و خداوند بر بیماریشان افزود؛ و برای دروغی که می‌گفتند عذابی دردناک خواهند داشت * و چون به ایشان گفته شود در زمین تباهی نورزید می‌گویند جز این نیست که ما مصلحیم * آگاه باشید! آنانند که تبهکارند امّا در نمی‌یابند» سوره بقره، آیه ۸-۱۲.</ref>
#'''[[حق محوری]]''': البته از مطالب پیشین این اصل کاملا روشن می‌‌شود؛ زیرا اگر هر تغییری حتی در قالب اصلاحات ظاهری باشد اگر مطابق [[حق تعالی]] و [[حقوق]] نشات گرفته از حق تعالی نباشد، جز [[فساد]] و افساد چیزی نیست و از نظر [[آموزه‌های قرآنی]] [[سفاهت]] و [[بی‌خردی]] و بی‌عقلی است.
#'''[[عدالت‌محوری]]''': این اصل نیز از مطالب گذشته به دست آمده است. می‌‌دانیم که عدالت به معنای «وضع کل شی فی موضعه؛ هر چیزی را در جایش قرار دادن است» یا «اعطاء کل ذی [[حق]]، حقه، بخشیدن حق هر صاحب حق است». زمانی ما می‌‌توانیم موضع هر چیزی را بدانیم که موضع مناسب کمالی و حقی آن را بدانیم. پس اگر از عقل و وحی بهره نگیریم نمی‌توانیم موضع حق و عدلی آن چیز را بدانیم و آن را در همان جای مناسبش قرار دهیم. همچنین در صورتی می‌‌توانیم [[حق]] هر صاحب حقی را به او بدهیم که حق را بشناسیم. به هر حال، [[عدالت]] به معنای وضع و اعطا، نیازمند [[حق‌شناسی]] و موضع‌شناسی است. پس لازم است که حق شناس و [[عدل]] شناس باشیم و بر این مدار هر تغییری را انجام دهیم تا تغییرات [[اصلاحی]] باشد و گرنه به عنوان تغییرات افسادی شناخته و رد می‌‌شود.<ref>{{متن قرآن|وَإِنْ طَائِفَتَانِ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ اقْتَتَلُوا فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا فَإِنْ بَغَتْ إِحْدَاهُمَا عَلَى الْأُخْرَى فَقَاتِلُوا الَّتِي تَبْغِي حَتَّى تَفِيءَ إِلَى أَمْرِ اللَّهِ فَإِنْ فَاءَتْ فَأَصْلِحُوا بَيْنَهُمَا بِالْعَدْلِ وَأَقْسِطُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُقْسِطِينَ}} «و اگر دو دسته از مؤمنان جنگ کنند، میان آنان را آشتی دهید پس اگر یکی از آن دو بر دیگری ستم کرد با آن کس که ستم می‌کند جنگ کنید تا به فرمان خداوند باز گردد و چون بازگشت، میان آن دو با دادگری آشتی دهید و دادگری ورزید که خداوند دادگران را دوست می‌دارد» سوره حجرات، آیه ۹.</ref>
#'''مشاوره‌های آشکار و نهان''': [[اصلاحات]] زمانی می‌‌تواند در مسیر درست انجام گیرد که با دیگرانی که از [[عقل]] و [[وحی]] برخوردارند [[مشاوره]] گرفته شود. از آن جایی که لازم است که برخی از امور نهانی انجام شود تا [[موفقیت]] آمیز باشد مشورت‌های نهانی نیز می‌‌بایست در دستور کار قرار گیرد. از نظر [[اسلام]] [[استبداد]] رای موجب [[تباهی]] می‌‌شود. در این [[روایات]] بسیاری وارد شده است.
با نگاهی به [[حرکت‌های اصلاحی]] بزرگان اصلاحات و [[مصلحان]] از جمله [[پیامبران]] می‌‌توان دریافت که این اصول بسیار مهم و اساسی است که مراعات آن می‌‌تواند تضمین کننده و تأمین کننده [[سلامت]] و [[صحت]] اصلاحات و [[توفیق]] در تحقق آن باشد. [[امام حسین]]{{ع}} درباره اصلاحاتی که می‌‌خواهد در [[امت پیامبر]]{{صل}}‌انجام دهد به همه این اصول به شکلی اشاره دارد. ایشان می‌‌فرماید: {{متن حدیث|وَاَنَّي لَمْ اَخْرُجْ اَشِرا وَلا بَطِراً وَلا مُفْسِداً وَلا ظالِماً وَانَّما خَرَجْتُ لِطَلَبِ اْلا صْلاحِ فِي اُمَّةِ جَدِّي صلي اللّه عليه و آله ارِيدُ اَنْ آمُرَ بِالْمَعْرُوفِ وَاَنْهي عَنِ الْمُنْكَرِ وَاَسيرَ بِسِيرَةِ جَدِّي وَاَبي علي بْنِ اَبِي طالِبٍ}}؛ و من نه از روی [[خودخواهی]] و یا برای [[خوشگذرانی]] و نه برای [[فساد]] و [[ستمگری]] از [[مدینه]] خارج می‌‌گردم، بلکه [[هدف]] من از این [[سفر]] [[امر به معروف و نهی از منکر]] و خواسته ام از این حرکت، [[اصلاح]] [[مفاسد]] [[امت]] و [[احیا]] و [[زنده کردن سنت]] و [[قانون]] جدم [[رسول خدا]]{{صل}} و [[راه و رسم]] پدرم [[علی بن ابی طالب]]{{ع}} است.<ref>وصیتنامه امام حسین به برادرش محمد بن حنفیه به نقل از مقتل خوارزمی، ج ۱، ص۱۸۸. مقتل عوالم، ص۵۴</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اصول اصلاحات از منظر قرآن (مقاله)|اصول اصلاحات از منظر قرآن]].</ref>.
==زمینه‌ها و بسترهای [[اصلاحات]]==
برای این که [[انسان]] به این اصول برسد و پای بند بدان باشد، می‌‌بایست زمینه‌ها و بسترهای لازم را [[شناسایی]] و در خود و [[جامعه]] ایجاد کند.
#'''[[خودسازی]]''': نخستین چیزی که یک [[مصلح]] بدان نیاز دارد تا اقدامات او [[اصلاحی]] باشد، خودسازی و [[تزکیه نفس]] است. از این روست که اگر کسی خودسازی نداشته باشد نمی‌تواند جزو اصلاح گران باشد؛ چراکه هر [[تغییر]] [[اجتماعی]] نیازمند تغییر در نفس است. اگر شخصی خودش گرفتار فساد [[نفسانی]] است چگونه می‌‌تواند [[اصلاحات اجتماعی]] داشته باشد. کسی که خود به [[بیماری]] واگیر فساد و [[تباهی]] گرفتار است چگونه می‌‌تواند اصلاحات اجتماعی داشته و جامعه را از بیماری [[حفظ]] کند یا به درمان آن بپردازد. از این روست که [[خداوند]] در آیاتی از جمله در [[آیه]] ۱۱ [[سوره رعد]] بر تغییرات نفسانی در خود پیش از هر گونه تغییرات اصلاحی در جامعه تاکید می‌‌کند.
#'''[[تقوا]]''': تقوای به معنای [[پرهیز]] از هر گونه [[پلیدی]] و [[زشتی]] [[عقلانی]] و [[وحیانی]] و [[عرفی]] در شخص [[اصلاح گر]] لازم است. اگر شخص خود [[گرایش]] به این امور داشته باشد،‌در [[حقیقت]] گرفتار فساد درونی است و به طور طبیعی نمی‌تواند اصلاحات بیرونی داشته باشد.<ref>{{متن قرآن|يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقُولُوا قَوْلًا سَدِيدًا * يُصْلِحْ لَكُمْ أَعْمَالَكُمْ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ وَمَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَرَسُولَهُ فَقَدْ فَازَ فَوْزًا عَظِيمًا}} «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و سخنی استوار بگویید * تا کردارهایتان را شایسته گرداند و گناهانتان را بیامرزد و هر که از خداوند و فرستاده او فرمان برد بی‌گمان به رستگاری سترگی رسیده است» سوره احزاب، آیه ۷۰-۷۱.</ref>
#'''[[تمسک]] به [[وحی]]''': همان طوری که استفاده از [[عقل]] در [[اصلاحات]] لازم است، همچنین بهره‌گیری از وحی لازم است. پس [[مصلح]] باید هماره به [[کتاب الله]] و [[آیات]] [[وحیانی]] مراجعه نماید و [[هدف]] و راه را با تمسک به وحی بشناسد و اصلاحات را در چارچوب آن انجام دهد. پس نه تنها لازم است که از [[دین]] [[آگاه]] باشد بلکه دین را به کار گیرد و در عمل [[اجتماعی]] و [[اصلاحی]] در دستور قرار دهد. بنابراین، کسی که به ظاهر [[اهل دین]] است ولی در اصلاحات دین را کناری می‌‌گذارد،‌از منظر [[قرآن]] مصلح نیست بلکه در [[اصلاح]] گری به [[فساد]] می‌‌رود و [[مفسد فی الارض]] است.<ref>{{متن قرآن|وَالَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتَابِ وَأَقَامُوا الصَّلَاةَ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ}} «و آنان که به کتاب (آسمانی) چنگ می‌زنند و نماز را بر پا می‌دارند، ما پاداش نکوکاران را تباه نمی‌گردانیم» سوره اعراف، آیه ۱۷۰؛ بقره، آیات ۸ تا ۱۲</ref>
#'''[[حق گویی]]''': مصلح می‌‌بایست همان طوری که در اصلاح عملی امور است در قول خود نیز [[حق]] گو و حق مدار باشد. پس نمی‌توان با [[باطل]] گویی اصلاحاتی را انجام داد و کسانی که مدعی این معنا هستند که هدف وسیله را توجیه می‌‌کند سخن باطل و گزافی می‌‌گویند؛ زیرا نه تنها هدف خوب و [[نیک]]، وسیله بد و باطل را توجیه نمی‌کند بلکه بار [[کژی]] است که هرگز به [[منزل]] نمی‌رسد. پس اگر کسی بخواهد اصلاحاتی داشته باشد می‌‌بایست در [[قول و فعل]] حق گو و حق مدار باشد و اصلاحات در این چارچوب به جا آورد.<ref>احزاب، آیات ۷۰ و ۷۱</ref>
#'''[[دعا]] و [[توکل]]''': هر عملی در [[جهان]] خارج اگر بخواهد به [[درستی]] صورت گیرد می‌‌بایست [[مشیت]] و [[اراده الهی]] را در نظر گرفت؛ زیرا هیچ کاری بی‌مشیت [[الهی]] به سامان نمی‌رسد. از این روست که [[خداوند]] از پیامبرش می‌‌خواهد هر کاری را با «ان شاء [[الله]]» اگر [[خدا]] خواست انجام دهد<ref>{{متن قرآن|وَلَا تَقُولَنَّ لِشَيْءٍ إِنِّي فَاعِلٌ ذَلِكَ غَدًا}} «و هرگز در هیچ کار مگو: «من فردا انجام دهنده آن خواهم بود»». سوره کهف، آیه ۲۳.</ref> و در هنگام که به چیزی در [[اندیشه]] جزم یافت در [[مقام عمل]] [[عزم]] را با توکل همراه کند.<ref>{{متن قرآن|فَبِمَا رَحْمَةٍ مِنَ اللَّهِ لِنْتَ لَهُمْ وَلَوْ كُنْتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِنْ حَوْلِكَ فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاسْتَغْفِرْ لَهُمْ وَشَاوِرْهُمْ فِي الْأَمْرِ فَإِذَا عَزَمْتَ فَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُتَوَكِّلِينَ}} «پس با بخشایشی از (سوی) خداوند با آنان نرمخویی ورزیدی و اگر درشتخویی سنگدل می‌بودی از دورت می‌پراکندند؛ پس آنان را ببخشای و برای ایشان آمرزش بخواه و با آنها در کار، رایزنی کن و چون آهنگ (کاری) کردی به خداوند توکل کن که خداوند توکل کنندگان (به خویش) را دوست می‌دارد» سوره آل عمران، آیه ۱۵۹.</ref> برای این که [[همراهی]] خدا را داشته باشیم و از [[اذن الهی]] بهره مند شویم، لازم است در هر کاری به ویژه کارهای چون [[اصلاح]] گری به خداوند [[توسل]] جسته و از او [[امداد]] و [[یاری]] خواهیم. این جاست که نقش دعا نیز خود را در اصلاح گری نشان می‌‌دهد.<ref>{{متن قرآن|وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ * أُولَئِكَ الَّذِينَ نَتَقَبَّلُ عَنْهُمْ أَحْسَنَ مَا عَمِلُوا وَنَتَجَاوَزُ عَنْ سَيِّئَاتِهِمْ فِي أَصْحَابِ الْجَنَّةِ وَعْدَ الصِّدْقِ الَّذِي كَانُوا يُوعَدُونَ}} «و به آدمی سپرده‌ایم که به پدر و مادرش نیکی کند؛ مادرش او را به دشواری آبستن بوده و به دشواری زاده است- و بارداری و از شیر گرفتنش سی ماه است- تا چون به رشد کامل رسد و چهل ساله شود بگوید: پروردگارا در دلم افکن تا نعمتت را که به من و پدر و مادرم بخشیده‌ای سپاس بگزارم و کردار شایسته‌ای که تو را خشنود کند به جای آرم و برای من، در دودمانم شایستگی نه که من به سوی تو بازگشته‌ام و من از فرمانبردارانم * آنانند که از آنها بهترین کارهایی را که کرده‌اند می‌پذیریم و در زمره بهشتیان از گناهان آنها- بنا به آن وعده راست که به آنان داده می‌شد- درمی‌گذریم» سوره احقاف، آیه ۱۵-۱۶.</ref>
#'''[[توفیق]] از [[خدا]]''': از دیگر بسترهای لازم که مرتبط با اصل پیشین است،‌ توفیق خواهی از خدا در [[موفقیت]] [[اصلاحات]] است. [[حضرت شعیب]]{{ع}} با آنکه اصلاحات خویش را محدود به دایره [[استطاعت]] و توان خویش می‌‌کند ولی به این نکته نیز توجه دارد که تنها در [[سایه]] توفیقات [[الهی]] است که می‌‌تواند در کار [[اصلاحی]] خویش موفق شود. بنابراین توجه به توفیقات الهی در هر امری از جمله [[اصلاح]] گری لازم است.<ref>{{متن قرآن|وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُمْ مِنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ وَلَا تَنْقُصُوا الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّي أَرَاكُمْ بِخَيْرٍ وَإِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُحِيطٍ * قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِنْ كُنْتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِنْ رَبِّي وَرَزَقَنِي مِنْهُ رِزْقًا حَسَنًا وَمَا أُرِيدُ أَنْ أُخَالِفَكُمْ إِلَى مَا أَنْهَاكُمْ عَنْهُ إِنْ أُرِيدُ إِلَّا الْإِصْلَاحَ مَا اسْتَطَعْتُ وَمَا تَوْفِيقِي إِلَّا بِاللَّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَإِلَيْهِ أُنِيبُ}} «و به سوی (قوم) مدین، برادرشان شعیب را (فرستادیم که به ایشان) گفت: ای قوم من! خداوند را بپرستید که خدایی جز او ندارید و در پیمانه و ترازو کم ننهید، من شما را در رفاه می‌یابم و بر شما از عذاب روزی فراگیر می‌هراسم * گفت: ای قوم من! به من بگویید که اگر برهانی از پروردگار خود داشته باشم و او نیز از نزد خویش به من روزی نیکویی ارزانی داشته باشد (شما چه خواهید کرد؟) و من در آنچه شما را از آن باز می‌دارم نمی‌خواهم با شما مخالفت کنم، تا آنجا که می‌توانم جز اصلاح نظری ندارم و توفیق من جز با خداوند نیست، بر او توکل دارم و به سوی او باز می‌گردم» سوره هود، آیه ۸۴ و ۸۸.</ref>.<ref>[[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اصول اصلاحات از منظر قرآن (مقاله)|اصول اصلاحات از منظر قرآن]].</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
خط ۱۳۰: خط ۱۷۰:
# [[پرونده:1100821.jpg|22px]] [[مهدی باباپور|باباپور، مهدی]]، [[احیاگری و اصلاح‌طلبی در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «احیاگری و اصلاح‌طلبی در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۰ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۰''']]
# [[پرونده:1100821.jpg|22px]] [[مهدی باباپور|باباپور، مهدی]]، [[احیاگری و اصلاح‌طلبی در نهضت حسینی (مقاله)|مقاله «احیاگری و اصلاح‌طلبی در نهضت حسینی»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۱۰ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۱۰''']]
# [[پرونده:1368105.jpg|22px]] [[سید حسین میرمعزی|میرمعزی، سید حسین]]، [[اصلاحات اقتصادی (مقاله)| مقاله «اصلاحات اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۷''']]
# [[پرونده:1368105.jpg|22px]] [[سید حسین میرمعزی|میرمعزی، سید حسین]]، [[اصلاحات اقتصادی (مقاله)| مقاله «اصلاحات اقتصادی»]]، [[دانشنامه امام علی ج۷ (کتاب)|'''دانشنامه امام علی ج۷''']]
# [[پرونده:11790.jpg|22px]] [[خلیل منصوری|منصوری، خلیل]]، [[اصول اصلاحات از منظر قرآن (مقاله)|'''اصول اصلاحات از منظر قرآن''']]
{{پایان منابع}}
{{پایان منابع}}


۷۲٬۴۸۵

ویرایش