پرش به محتوا

سیاست خارجی: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۰ بایت حذف‌شده ،  ‏۱۲ سپتامبر ۲۰۲۳
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = سیاست | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==حاکم اسلامی، خلیفهً‌ الله و ولی‌الله== نظام اسلامی، نظام ولایی است. به این معنا که حاکم اسلامی همان خلیفهًْ‌الله به معنای خاص است که دارای ولایت کلی...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
خط ۶: خط ۶:
}}
}}


==[[حاکم اسلامی]]، خلیفهً‌ [[الله]] و [[ولی‌الله]]==
==[[حاکم اسلامی]]، خلیفة [[الله]] و [[ولی‌الله]]==
[[نظام اسلامی]]، [[نظام ولایی]] است. به این معنا که حاکم اسلامی همان خلیفهًْ‌الله به معنای خاص است که دارای [[ولایت کلی]] و ماذون به [[تصرف]] در [[تکوین]] است. [[خداوند]] در [[آیات]] ۳۰ تا ۳۴ [[سوره بقره]]، [[انسان]] را خلیفهًْ‌الهی بر [[زمین]] دانسته است که بر [[کائنات]] و ما سوی‌الله و حتی [[فرشتگان]] حامل [[عرش]] به عنوان متاله و دارندگان همه صفات و [[اسمای الهی]] [[حکومت]] می‌کند.
[[نظام اسلامی]]، [[نظام ولایی]] است. به این معنا که حاکم اسلامی همان خلیفهًْ‌الله به معنای خاص است که دارای [[ولایت کلی]] و ماذون به [[تصرف]] در [[تکوین]] است. [[خداوند]] در [[آیات]] ۳۰ تا ۳۴ [[سوره بقره]]، [[انسان]] را خلیفهًْ‌الهی بر [[زمین]] دانسته است که بر [[کائنات]] و ما سوی‌الله و حتی [[فرشتگان]] حامل [[عرش]] به عنوان متاله و دارندگان همه صفات و [[اسمای الهی]] [[حکومت]] می‌کند.
البته [[خلافت]] [[انسان‌ها]] خلافت عمومی است؛ زیرا همه انسان‌ها ظرفیت طبیعی خلافت را دارا هستند و هر کسی به هر [[میزان]] که صفات و اسمای الهی را در خود با [[عبودیت]] و حرکت در [[صراط مستقیم]] [[فطرت]] و شریعت‌<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> تحقق ببخشد، از آن بهره‌مند خواهد شد. به سخن دیگر، خلافت [[انسانی]] بر تکوین، از مصادیق تشکیک همانند [[نور]] است که دارای مراتب و درجات متعدد است؛ یعنی نور [[خورشید]]، نور چراغ و نور کرمک [[شتاب]]، همه بیانگر [[حقیقت]] مفهومی نور هستند، اما تفاوت درجات و مراتب آن کاملا محسوس است. بنابراین، هر کسی در درجات و مراتب عالی‌تر قرار گیرد، از وسعت و شدت بیشتری در تصرفات برخوردار خواهد شد. از همین رو [[خلیفه]] خاص [[الهی]]، کسی است که تمام صفات را در کمال خودش دارا بوده و ظهور بخشیده باشد. چنین فردی را در اصطلاح [[عرفانی]]، [[انسان کامل]] و در [[فرهنگ قرآنی]]، خلیفهً‌الله، [[ولی‌الله]] و مانند آن می‌گویند. این افراد نه تنها بر [[جهان]] و [[جان]] [[حاکمیت]] می‌یابند، بلکه [[جامعه انسانی]] نیز حاکمیت پیدا کرده و [[امور جامعه]] به دست ایشان سپرده می‌شود و ایشان از سوی [[خداوند]] ماذون به [[تشریع]] هستند. البته تشریع [[حقیقی]] در دست خداوند است و اگر به این افراد [[شارع]] گفته می‌شود، به همان اعتبار مظهریت در [[ربوبیت]] و بقا به فنای [[الهی]] است؛ یعنی همان طوری که [[افعال]] عادی آنان چون تیر انداختن و [[قتل]]، فعل خداوندی تلقی می‌شود<ref>{{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>؛ زیرا آنان ید‌الله هستند، همچنین حکمی را که صادر می‌کنند، حکم‌الله است<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>؛ زیرا آنان لسان‌الله نیز هستند و [[نطق]] آنان همان [[وحی الهی]] است.<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>
البته [[خلافت]] [[انسان‌ها]] خلافت عمومی است؛ زیرا همه انسان‌ها ظرفیت طبیعی خلافت را دارا هستند و هر کسی به هر [[میزان]] که صفات و اسمای الهی را در خود با [[عبودیت]] و حرکت در [[صراط مستقیم]] [[فطرت]] و شریعت‌<ref>{{متن قرآن|فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ}} «بنابراین با درستی آیین روی (دل) را برای این دین راست بدار! بر همان سرشتی که خداوند مردم را بر آن آفریده است؛ هیچ دگرگونی در آفرینش خداوند راه ندارد؛ این است دین استوار اما بیشتر مردم نمی‌دانند» سوره روم، آیه ۳۰؛ {{متن قرآن|وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنْسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ}} «و پریان و آدمیان را نیافریدم جز برای آنکه مرا بپرستند» سوره ذاریات، آیه ۵۶.</ref> تحقق ببخشد، از آن بهره‌مند خواهد شد. به سخن دیگر، خلافت [[انسانی]] بر تکوین، از مصادیق تشکیک همانند [[نور]] است که دارای مراتب و درجات متعدد است؛ یعنی نور [[خورشید]]، نور چراغ و نور کرمک [[شتاب]]، همه بیانگر [[حقیقت]] مفهومی نور هستند، اما تفاوت درجات و مراتب آن کاملا محسوس است. بنابراین، هر کسی در درجات و مراتب عالی‌تر قرار گیرد، از وسعت و شدت بیشتری در تصرفات برخوردار خواهد شد. از همین رو [[خلیفه]] خاص [[الهی]]، کسی است که تمام صفات را در کمال خودش دارا بوده و ظهور بخشیده باشد. چنین فردی را در اصطلاح [[عرفانی]]، [[انسان کامل]] و در [[فرهنگ قرآنی]]، خلیفةالله، [[ولی‌الله]] و مانند آن می‌گویند. این افراد نه تنها بر [[جهان]] و [[جان]] [[حاکمیت]] می‌یابند، بلکه [[جامعه انسانی]] نیز حاکمیت پیدا کرده و [[امور جامعه]] به دست ایشان سپرده می‌شود و ایشان از سوی [[خداوند]] ماذون به [[تشریع]] هستند. البته تشریع [[حقیقی]] در دست خداوند است و اگر به این افراد [[شارع]] گفته می‌شود، به همان اعتبار مظهریت در [[ربوبیت]] و بقا به فنای [[الهی]] است؛ یعنی همان طوری که [[افعال]] عادی آنان چون تیر انداختن و [[قتل]]، فعل خداوندی تلقی می‌شود<ref>{{متن قرآن|فَلَمْ تَقْتُلُوهُمْ وَلَكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُمْ وَمَا رَمَيْتَ إِذْ رَمَيْتَ وَلَكِنَّ اللَّهَ رَمَى وَلِيُبْلِيَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْهُ بَلَاءً حَسَنًا إِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ عَلِيمٌ}} «پس شما آنان را نکشتید که خداوند آنان را کشت، و چون تیر افکندی تو نیفکندی بلکه خداوند افکند و (چنین کرد) تا مؤمنان را از سوی خود نعمتی نیکو دهد که خداوند شنوایی داناست» سوره انفال، آیه ۱۷.</ref>؛ زیرا آنان ید‌الله هستند، همچنین حکمی را که صادر می‌کنند، حکم‌الله است<ref>{{متن قرآن|مَا أَفَاءَ اللَّهُ عَلَى رَسُولِهِ مِنْ أَهْلِ الْقُرَى فَلِلَّهِ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ كَيْ لَا يَكُونَ دُولَةً بَيْنَ الْأَغْنِيَاءِ مِنْكُمْ وَمَا آتَاكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَاكُمْ عَنْهُ فَانْتَهُوا وَاتَّقُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ شَدِيدُ الْعِقَابِ}} «آنچه خداوند از (دارایی‌های) اهل این شهرها بر پیامبرش (به غنیمت) بازگرداند از آن خداوند و پیامبر و خویشاوند و یتیمان و مستمندان و در راه مانده است تا میان توانگران شما دست به دست نگردد و آنچه پیامبر به شما می‌دهد بگیرید و از آنچه شما را از آن باز می‌دارد دست بکشید و از خداوند پروا کنید که خداوند، سخت کیفر است» سوره حشر، آیه ۷.</ref>؛ زیرا آنان لسان‌الله نیز هستند و [[نطق]] آنان همان [[وحی الهی]] است.<ref>{{متن قرآن|وَمَا يَنْطِقُ عَنِ الْهَوَى * إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى}} «و از سر هوا و هوس سخن نمی‌گوید * آن (قرآن) جز وحیی نیست که بر او وحی می‌شود» سوره نجم، آیه ۳-۴.</ref>


[[خداوند]] از این افراد گاه به عنوان مؤمنانی یاد می‌کند که همه [[اعمال]] را به [[علم حضوری]] و [[شهودی]] می‌بینند و به ظاهر و [[باطن]] اعمال هر کسی [[آگاه]] هستند<ref>{{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}} «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت» سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref>؛ و گاه دیگر به عنوان [[ولی‌الله]] و [[اولوا الامر]] یعنی صاحبان امور از آنان یاد می‌شود.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>
[[خداوند]] از این افراد گاه به عنوان مؤمنانی یاد می‌کند که همه [[اعمال]] را به [[علم حضوری]] و [[شهودی]] می‌بینند و به ظاهر و [[باطن]] اعمال هر کسی [[آگاه]] هستند<ref>{{متن قرآن|وَقُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَرَسُولُهُ وَالْمُؤْمِنُونَ وَسَتُرَدُّونَ إِلَى عَالِمِ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ فَيُنَبِّئُكُمْ بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ}} «و بگو (آنچه در سر دارید) انجام دهید، به زودی خداوند و پیامبرش و مؤمنان کار شما را خواهند دید و به سوی داننده پنهان و آشکار بازگردانده خواهید شد و او شما را از آنچه انجام می‌داده‌اید آگاه خواهد ساخت» سوره توبه، آیه ۱۰۵.</ref>؛ و گاه دیگر به عنوان [[ولی‌الله]] و [[اولوا الامر]] یعنی صاحبان امور از آنان یاد می‌شود.<ref>{{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنَازَعْتُمْ فِي شَيْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَالرَّسُولِ إِنْ كُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ ذَلِكَ خَيْرٌ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref>
۲۱۸٬۱۹۱

ویرایش