پرش به محتوا

اطاعت حاکم جائر در فرهنگ و معارف انقلاب اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۳۱۱: خط ۳۱۱:
## توسعه و تحکیم [[برادری]] [[اسلامی]] و [[تعاون]] عمومی بین همه [[مردم]] (بند ۱۵). در مجموع، [[اعمال]] سیاست‌های بالا با [[نفی]] [[ستمگری]] و ستم‌کشی محیطی مناسب را برای [[آرامش]] خاطر [[جامعه]] فراهم می‌سازد.
## توسعه و تحکیم [[برادری]] [[اسلامی]] و [[تعاون]] عمومی بین همه [[مردم]] (بند ۱۵). در مجموع، [[اعمال]] سیاست‌های بالا با [[نفی]] [[ستمگری]] و ستم‌کشی محیطی مناسب را برای [[آرامش]] خاطر [[جامعه]] فراهم می‌سازد.
# '''[[نظارت]] اجرایی و [[قضایی]]''': [[دولت]] برای جلوگیری از [[تعدی]] و [[ستم]]، همواره به [[مراقبت]] و [[نظارت]] بر امور موظف است اقدامات [[اداری]] و انتظامی مستمر در امور گوناگون [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]]، زمینه استقرار [[نظم]] و [[امنیت]] و [[رفاه عمومی]] را فراهم می‌سازد. افزون بر آن، [[ستم‌دیدگان]] باید از امکانات لازم و کافی برای [[نظم]] برخوردار باشند. در این باره اصل ۳۴ مقرر می‌دارد: “دادخواهی [[حق]] [[مسلم]] هر فرد است و هرکس می‌تواند به منظور [[دادخواهی]] به [[دادگاه]] [[صالح]] [[رجوع]] نماید. همه افراد [[ملت]] [[حق]] دارند این‌گونه دادگاه‌ها را در دسترس داشته باشند و هیچ‌کس را نمی‌توان از دادگاهی که به موجب [[قانون]] [[حق]] مراجعه به آن را دارد منع کرد”<ref>[[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۹۵-۱۰۰.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۳۴.</ref>.
# '''[[نظارت]] اجرایی و [[قضایی]]''': [[دولت]] برای جلوگیری از [[تعدی]] و [[ستم]]، همواره به [[مراقبت]] و [[نظارت]] بر امور موظف است اقدامات [[اداری]] و انتظامی مستمر در امور گوناگون [[اقتصادی]] و [[اجتماعی]]، زمینه استقرار [[نظم]] و [[امنیت]] و [[رفاه عمومی]] را فراهم می‌سازد. افزون بر آن، [[ستم‌دیدگان]] باید از امکانات لازم و کافی برای [[نظم]] برخوردار باشند. در این باره اصل ۳۴ مقرر می‌دارد: “دادخواهی [[حق]] [[مسلم]] هر فرد است و هرکس می‌تواند به منظور [[دادخواهی]] به [[دادگاه]] [[صالح]] [[رجوع]] نماید. همه افراد [[ملت]] [[حق]] دارند این‌گونه دادگاه‌ها را در دسترس داشته باشند و هیچ‌کس را نمی‌توان از دادگاهی که به موجب [[قانون]] [[حق]] مراجعه به آن را دارد منع کرد”<ref>[[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ج۱، ص۹۵-۱۰۰.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۳۴.</ref>.
==== [[نفی سلطه‌گری]] ====
==== نفی سلطه‌گری ====
[[سلطه]] در لغت به معنای “تمکن و قدرت”<ref>ر. ک: [[سید علی اکبر قرشی|قرشی، سید علی اکبر]]، احسن الحدیث، ج۵، ص۴۹.</ref> یا “قدرت از روی قهر”<ref>ر. ک: [[سید غلام رضا خسروی حسینی|خسروی حسینی، سید غلام رضا]]، تفسیر، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج۲، ص۲۴۱</ref> و در اصطلاح [[سیاسی]] معادل [[استعمار]] و در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] معادل [[استکبار]] است. [[سلطه]] در اصطلاح [[سیاسی]] [[تسلط]] [[سیاسی]] یا [[اقتصادی]] یک [[کشور]] بر [[کشور]] یا کشورهای دیگر است. گرچه امروزه در [[حقوق]] بین‌الملل، اصل بر تساوی [[حاکمیت]] [[دولت‌ها]] و [[احترام به حقوق]] متقابل و مداخله نکردن کشورها در امور داخلی یکدیگر است، واقعیت‌های [[سیاسی]]- [[اجتماعی]] موجود از وجود قدرت‌های امپریالیستی و سلطه‌های گوناگون حکایت دارد که به صورت‌های گوناگون [[اقتصادی]]، [[اعتقادی]]، [[فرهنگی]]، نظامی و [[سیاسی]] [[خودنمایی]] می‌کند<ref>کشورهای قدرتمند، با برخورداری از منابع سرشار، مانند نظام سیاسی کارآمد، تکنولوژی پیشرفته و داشتن موقعیت‌های برجسته سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی همیشه در وضعیت سلطه‌جویی قرار داشته‌اند.</ref>.
[[سلطه]] در لغت به معنای “تمکن و قدرت”<ref>ر. ک: [[سید علی اکبر قرشی|قرشی، سید علی اکبر]]، احسن الحدیث، ج۵، ص۴۹.</ref> یا “قدرت از روی قهر”<ref>ر. ک: [[سید غلام رضا خسروی حسینی|خسروی حسینی، سید غلام رضا]]، تفسیر، ترجمه و تحقیق مفردات الفاظ قرآن، ج۲، ص۲۴۱</ref> و در اصطلاح [[سیاسی]] معادل [[استعمار]] و در [[فرهنگ]] [[قرآنی]] معادل [[استکبار]] است. [[سلطه]] در اصطلاح [[سیاسی]] [[تسلط]] [[سیاسی]] یا [[اقتصادی]] یک [[کشور]] بر [[کشور]] یا کشورهای دیگر است. گرچه امروزه در [[حقوق]] بین‌الملل، اصل بر تساوی [[حاکمیت]] [[دولت‌ها]] و احترام به حقوق متقابل و مداخله نکردن کشورها در امور داخلی یکدیگر است، واقعیت‌های [[سیاسی]]- [[اجتماعی]] موجود از وجود قدرت‌های امپریالیستی و سلطه‌های گوناگون حکایت دارد که به صورت‌های گوناگون [[اقتصادی]]، [[اعتقادی]]، [[فرهنگی]]، نظامی و [[سیاسی]] [[خودنمایی]] می‌کند<ref>کشورهای قدرتمند، با برخورداری از منابع سرشار، مانند نظام سیاسی کارآمد، تکنولوژی پیشرفته و داشتن موقعیت‌های برجسته سیاسی، اقتصادی، نظامی و فرهنگی همیشه در وضعیت سلطه‌جویی قرار داشته‌اند.</ref>.
متون [[اسلامی]]، به ویژه [[قرآن کریم]] [[سلطه]] و [[استکبار]] را که از [[هواهای نفسانی]] افراد و گروه‌ها سرچشمه می‌گیرد سخت [[نکوهش]] می‌کند<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا}} «و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref>. از آنجا که [[مستکبران]] با به بند کشیدن دیگران، دور از [[عدالت]] عمل می‌کنند، منکر حق‌اند<ref>{{متن قرآن|إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}} «خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بی‌ایمانند دل‌هایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.</ref> و [[خداوند]] [[مستکبران]] را [[دوست]] ندارد<ref>{{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ}} «ناگزیر خداوند آنچه پنهان می‌دارند و آنچه آشکار می‌کنند می‌داند؛ بی‌گمان او سرکشان را دوست نمی‌دارد» سوره نحل، آیه ۲۳.</ref>. کشورهای سلطه‌گر، از گذشته تا کنون با عناوین مختلفی چون “سیادت ملی”، [[منافع]] ملی” و “امنیت ملی”، مطامع سلطه‌جویانه و [[استعماری]] خود را در کشورهای دیگر پیگیری کرده‌اند. در [[دین اسلام]]، بر فرض وجود برخی امتیازات و توانایی‌ها، [[تمسک]] به شیوه‌های استکباری و سلطه‌جویی بر [[مردم]] [[ممنوع]] است. بر این اساس، [[خداوند]] [[مستکبران]] را [[دوست]] ندارد. [[قانون اساسی]] نیز [[سیاست خارجی]] را بر [[نفی]] هرگونه سلطه‌جویی مبتنی دانسته است. [[جمهوری اسلامی ایران]] در [[سیاست خارجی]] به دنبال [[استعمار]] کشورها نیست؛ [[چشم]] به [[اراضی]] و معادن و ذخایر دیگر [[ملل]] ندوخته؛ در [[مقام]] [[تسلط]] بر هیچ [[سرزمین]] و جماعتی نیست؛ در اصل [[آزادی]] و [[حکومت]]، [[حق]] و [[عدل]] را [[حق]] همه [[مردم]] [[جهان]] می‌شناسد<ref>ر. ک: [[سید جلال‌الدین مدنی|مدنی، سید جلال‌الدین]]، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ص۳۴۲.</ref>. بنابراین از نظر مادی، [[جمهوری اسلامی ایران]] تا کنون در موقعیت [[سلطه‌گری]] نبوده است، اما از نظر [[معنوی]] و [[عقیدتی]] به [[دلیل]] برخورداری از اصل [[دعوت]] و [[تبلیغات]] ممکن است در مظان [[اتهام]] مداخله و [[سلطه‌گری]] [[عقیدتی]] قرار گیرد که به دلایلی توجیه پذیر است<ref>برای مطالعه بیشتر، ر. ک: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوقو اساسی جمهوری اسلامی، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۴.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۳۶.</ref>.
متون [[اسلامی]]، به ویژه [[قرآن کریم]] [[سلطه]] و [[استکبار]] را که از [[هواهای نفسانی]] افراد و گروه‌ها سرچشمه می‌گیرد سخت [[نکوهش]] می‌کند<ref>{{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقَاءَنَا لَوْلا أُنزِلَ عَلَيْنَا الْمَلائِكَةُ أَوْ نَرَى رَبَّنَا لَقَدِ اسْتَكْبَرُوا فِي أَنفُسِهِمْ وَعَتَوْ عُتُوًّا كَبِيرًا}} «و آنان که به لقای ما امیدوار نیستند می‌گویند: چرا بر ما فرشتگان را فرو نفرستاده‌اند یا پروردگارمان را نمی‌بینیم؟ به راستی خود را بزرگ شمردند و سرکشی بزرگی ورزیدند» سوره فرقان، آیه ۲۱.</ref>. از آنجا که [[مستکبران]] با به بند کشیدن دیگران، دور از [[عدالت]] عمل می‌کنند، منکر حق‌اند<ref>{{متن قرآن|إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَاحِدٌ فَالَّذِينَ لَا يُؤْمِنُونَ بِالْآخِرَةِ قُلُوبُهُمْ مُنْكِرَةٌ وَهُمْ مُسْتَكْبِرُونَ}} «خدای شما خدایی یگانه است بنابراین آنان که به جهان واپسین بی‌ایمانند دل‌هایی ناباور دارند و سرکشند» سوره نحل، آیه ۲۲.</ref> و [[خداوند]] [[مستکبران]] را [[دوست]] ندارد<ref>{{متن قرآن|لَا جَرَمَ أَنَّ اللَّهَ يَعْلَمُ مَا يُسِرُّونَ وَمَا يُعْلِنُونَ إِنَّهُ لَا يُحِبُّ الْمُسْتَكْبِرِينَ}} «ناگزیر خداوند آنچه پنهان می‌دارند و آنچه آشکار می‌کنند می‌داند؛ بی‌گمان او سرکشان را دوست نمی‌دارد» سوره نحل، آیه ۲۳.</ref>. کشورهای سلطه‌گر، از گذشته تا کنون با عناوین مختلفی چون “سیادت ملی”، [[منافع]] ملی” و “امنیت ملی”، مطامع سلطه‌جویانه و [[استعماری]] خود را در کشورهای دیگر پیگیری کرده‌اند. در [[دین اسلام]]، بر فرض وجود برخی امتیازات و توانایی‌ها، [[تمسک]] به شیوه‌های استکباری و سلطه‌جویی بر [[مردم]] [[ممنوع]] است. بر این اساس، [[خداوند]] [[مستکبران]] را [[دوست]] ندارد. [[قانون اساسی]] نیز [[سیاست خارجی]] را بر [[نفی]] هرگونه سلطه‌جویی مبتنی دانسته است. [[جمهوری اسلامی ایران]] در [[سیاست خارجی]] به دنبال [[استعمار]] کشورها نیست؛ [[چشم]] به [[اراضی]] و معادن و ذخایر دیگر [[ملل]] ندوخته؛ در [[مقام]] [[تسلط]] بر هیچ [[سرزمین]] و جماعتی نیست؛ در اصل [[آزادی]] و [[حکومت]]، [[حق]] و [[عدل]] را [[حق]] همه [[مردم]] [[جهان]] می‌شناسد<ref>ر. ک: [[سید جلال‌الدین مدنی|مدنی، سید جلال‌الدین]]، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ص۳۴۲.</ref>. بنابراین از نظر مادی، [[جمهوری اسلامی ایران]] تا کنون در موقعیت [[سلطه‌گری]] نبوده است، اما از نظر [[معنوی]] و [[عقیدتی]] به [[دلیل]] برخورداری از اصل [[دعوت]] و [[تبلیغات]] ممکن است در مظان [[اتهام]] مداخله و [[سلطه‌گری]] [[عقیدتی]] قرار گیرد که به دلایلی توجیه پذیر است<ref>برای مطالعه بیشتر، ر. ک: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوقو اساسی جمهوری اسلامی، ج۱، ص۱۳۲-۱۳۴.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۳۶.</ref>.
==== نفی سلطه‌پذیری ====
==== نفی سلطه‌پذیری ====
[[کشور ایران]] در گذشته همواره کانون رقابت‌های [[استعماری]] و مداخله دولت‌های عثمانی روس و انگلیس بوده است. در این رقابت‌ها، بخش‌هایی از [[سرزمین]] [[ایران]] جدا شد؛ امتیازاتی به این کشورها داده شد و کشورمان به منطقه [[نفوذ]] روس و [[انگلیس]] تبدیل گردید. پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ این [[نفوذ]] [[رشد]] فزاینده یافت و از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]]، امریکا از جنبه‌های مختلف [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و نظامی بر [[کشور]] [[سلطه]] همه‌جانبه داشت<ref>برای مطالعه بیشتر، ر. ک: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، ص۳۷۲.</ref>. یکی از دستاوردهای [[انقلاب اسلامی ایران]]، [[نفی]] [[سلطه]] همه‌جانبه [[استکبار]] و در رأس آن امریکا و روسیه بود که در قالب [[شعار]] “نه شرقی، نه غربی” تبلور یافت. این [[سیاست]] که در بند پنجم اصل سوم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز به وضوح بر آن تصریح شده تأکید می‌کند که [[دولت]] موظف است همه امکانات خود را برای “طرد کامل [[استعمار]] و جلوگیری از [[نفوذ]] اجانب” به کار گیرد. [[انقلاب اسلامی ایران]] از بدو [[پیروزی]] این اصل را در [[سیاست خارجی]] خود به کار گرفت و [[رهبران]] [[جمهوری اسلامی ایران]] بارها بر این اصل تأکید کرده‌اند. تبلور این اصل پس از [[انقلاب اسلامی]] نخستین بار در حادثه گروگان‌گیری اعضای [[سفارت]] امریکا (۱۳ آبان ۱۳۵۸) بود که [[امام خمینی]] آن را “انقلاب دوم” نامید. در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز بارها بر این [[سیاست]] تأکید شده و همه مجاری [[نفوذ]] [[سیاست]] [[اجانب]] را مسدود ساخته است. همچنین بر این اصل در [[سیاست]] [[آموزشی]] و [[فرهنگی]]، نظامی، [[اقتصادی]] و خارجی تأکید شده است<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر. ک: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref>. اصل ۱۴۶، استقرار هرگونه پایگاه نظامی خارجی را منع کرده و اصل ۱۴۵، عضویت [[بیگانگان]] را در [[ارتش]] [[ممنوع]] ساخته است. همچنین اصل ۸۱ اعطای امتیاز در عرصه‌های مختلف را به خارجی‌ها مطلقاً [[ممنوع]] دانسته است. اصول بالا همگی در جهت [[نفی سلطه‌پذیری]] قرار دارد<ref>ر. ک: سیدجلال‌الدین مدنی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ص۳۴۲.</ref>. اصل ۱۵۳ به یکی از مجاری درخور توجه [[بیگانگان]] که اغلب برای [[سلطه‌گری]] از آن استفاده می‌شود، توجه کرده و تأکید نموده است تا قراردادهای متعارف که بر اساس [[روابط]] صلح‌آمیز متقابل و دادوستدهای معمولی بسته می‌شود و امکان [[سلطه]] یافتن را فراهم می‌سازد، به دقت بررسی شود. همچنین با نظر کارشناسی [[اقدام]] گردد تا هم [[روابط]] برقرار شود و هم [[راه]] سلطه‌جویی و [[نفوذ]] بسته گردد. طبیعی است که بنا بر این اصل، هرگونه [[قرارداد]] که ماهیت [[استعماری]] داشته باشد و زمینه [[سلطه اجانب]] را فراهم سازد از منظر [[قانون اساسی]] [[ممنوع]] خواهد بود<ref>ر. ک: [[محمد یزدی|یزدی، محمد]]، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص۶۶۵.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۳۸.</ref>.
[[کشور ایران]] در گذشته همواره کانون رقابت‌های [[استعماری]] و مداخله دولت‌های عثمانی روس و انگلیس بوده است. در این رقابت‌ها، بخش‌هایی از [[سرزمین]] [[ایران]] جدا شد؛ امتیازاتی به این کشورها داده شد و کشورمان به منطقه [[نفوذ]] روس و [[انگلیس]] تبدیل گردید. پس از کودتای سوم اسفند ۱۲۹۹ این [[نفوذ]] [[رشد]] فزاینده یافت و از کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ تا [[پیروزی]] [[انقلاب اسلامی]]، امریکا از جنبه‌های مختلف [[سیاسی]]، [[اقتصادی]] و نظامی بر [[کشور]] [[سلطه]] همه‌جانبه داشت<ref>برای مطالعه بیشتر، ر. ک: عبدالرضا هوشنگ مهدوی، تاریخ روابط خارجی ایران از ابتدای دوران صفویه تا پایان جنگ جهانی دوم، ص۳۷۲.</ref>. یکی از دستاوردهای [[انقلاب اسلامی ایران]]، [[نفی]] [[سلطه]] همه‌جانبه [[استکبار]] و در رأس آن امریکا و روسیه بود که در قالب [[شعار]] “نه شرقی، نه غربی” تبلور یافت. این [[سیاست]] که در بند پنجم اصل سوم [[قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران]] نیز به وضوح بر آن تصریح شده تأکید می‌کند که [[دولت]] موظف است همه امکانات خود را برای “طرد کامل [[استعمار]] و جلوگیری از [[نفوذ]] اجانب” به کار گیرد. [[انقلاب اسلامی ایران]] از بدو [[پیروزی]] این اصل را در [[سیاست خارجی]] خود به کار گرفت و [[رهبران]] [[جمهوری اسلامی ایران]] بارها بر این اصل تأکید کرده‌اند. تبلور این اصل پس از [[انقلاب اسلامی]] نخستین بار در حادثه گروگان‌گیری اعضای [[سفارت]] امریکا (۱۳ آبان ۱۳۵۸) بود که [[امام خمینی]] آن را “انقلاب دوم” نامید. در [[قانون اساسی جمهوری اسلامی]] نیز بارها بر این [[سیاست]] تأکید شده و همه مجاری [[نفوذ]] [[سیاست]] [[اجانب]] را مسدود ساخته است. همچنین بر این اصل در [[سیاست]] [[آموزشی]] و [[فرهنگی]]، نظامی، [[اقتصادی]] و خارجی تأکید شده است<ref>برای مطالعه بیشتر در این باره، ر. ک: [[سید محمد هاشمی|هاشمی، سید محمد]]، حقوق اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص۱۰۷-۱۰۸.</ref>. اصل ۱۴۶، استقرار هرگونه پایگاه نظامی خارجی را منع کرده و اصل ۱۴۵، عضویت [[بیگانگان]] را در [[ارتش]] [[ممنوع]] ساخته است. همچنین اصل ۸۱ اعطای امتیاز در عرصه‌های مختلف را به خارجی‌ها مطلقاً [[ممنوع]] دانسته است. اصول بالا همگی در جهت [[نفی سلطه‌پذیری]] قرار دارد<ref>ر. ک: سیدجلال‌الدین مدنی، حقوق اساسی و نهادهای سیاسی جمهوری اسلامی ایران، ص۳۴۲.</ref>. اصل ۱۵۳ به یکی از مجاری درخور توجه [[بیگانگان]] که اغلب برای [[سلطه‌گری]] از آن استفاده می‌شود، توجه کرده و تأکید نموده است تا قراردادهای متعارف که بر اساس [[روابط]] صلح‌آمیز متقابل و دادوستدهای معمولی بسته می‌شود و امکان [[سلطه]] یافتن را فراهم می‌سازد، به دقت بررسی شود. همچنین با نظر کارشناسی [[اقدام]] گردد تا هم [[روابط]] برقرار شود و هم [[راه]] سلطه‌جویی و [[نفوذ]] بسته گردد. طبیعی است که بنا بر این اصل، هرگونه [[قرارداد]] که ماهیت [[استعماری]] داشته باشد و زمینه [[سلطه اجانب]] را فراهم سازد از منظر [[قانون اساسی]] [[ممنوع]] خواهد بود<ref>ر. ک: [[محمد یزدی|یزدی، محمد]]، قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران، ص۶۶۵.</ref><ref>[[محمد علی میرعلی|میرعلی، محمد علی]]، [[اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت (کتاب)|اطاعت از حاکم جائر در نظام امامت و خلافت]]، ص ۳۳۸.</ref>.
۱۱۲٬۰۵۷

ویرایش