پرش به محتوا

خیانت در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۴۰: خط ۴۰:
==روابط معنایی خیانت==
==روابط معنایی خیانت==
میان خیانت و برخی واژه‌های دیگر، نوعی تقارب معنایی هست و گاه برخی از آنها از مصادیق خیانت دانسته شده‌اند. مصدر ثلاثی مجرد مضموم العین ماده [[غلول]]، به معنای خیانت در [[غنیمت جنگی]] و [[دزدی]] از آن، پیش از تقسیمش دانسته شده است<ref>غریب الحدیث، ج ۱، ص۲۰۰.</ref>. برخی آن را مرادف خیانت<ref>لسان العرب، ج ۱۱، ص۵۰۰، «غلل».</ref> و اختصاص معنای آن به غنیمت جنگی را به جهت کاربست [[عرفی]] آن در این معنا دانسته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۴۱۴.</ref>. واژه‌های خیانت و غَدْر، هر دو معنای پیمانشکنیِ ناحق را دربردارند و تفاوتشان تنها در پنهان بودن خیانت و آشکاربودن [[غدر]] است<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۳۵؛ التبیان، ج ۶، ص۱۵۵.</ref>. همین تفاوت، میان واژه‌های خیانت و [[غصب]] نیز هست<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۲۸.</ref>. تفاوت خیانت و خدیعه در این است که خدیعه تنها در [[حقوق]] [[معاشرت]] و [[روابط اجتماعی]] جریان می‌یابد<ref>المیزان، ج ۹، ص۱۱۸.</ref>. تفاوت خیانت و دزدی به این است که در خیانت، باید [[ودیعه]] [یا عهدی] در میان باشد<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص۱۶۲.</ref>، پس شخصْ امین قرار می‌گیرد؛ ولی در دزدی همیشه این گونه نیست، از این‌رو هر خائنی دزد است؛ ولی هر دزدی [[خائن]] نیست<ref>تاویل مشکل القرآن، ص۴۷۷.</ref>. برخی [[خیانت]] و [[نفاق]] را مرادف و تفاوت آنها را در این می‌دانند که خیانت به دیده [[عهد]] و [[امانت]]؛ لیکن نفاق به نگره [[دین]] گفته می‌شود<ref>مفردات، ص۳۰۵، «خون».</ref>؛ اما بررسی موارد کاربرد این دو واژه نشان می‌دهد که نوعی [[پنهانکاری]] و پیمانشکنی در هر دو هست؛ ولی مترادف نیستند بلکه خیانت اعم بوده و نفاق مصداقی از خیانت است.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۱.</ref>.
میان خیانت و برخی واژه‌های دیگر، نوعی تقارب معنایی هست و گاه برخی از آنها از مصادیق خیانت دانسته شده‌اند. مصدر ثلاثی مجرد مضموم العین ماده [[غلول]]، به معنای خیانت در [[غنیمت جنگی]] و [[دزدی]] از آن، پیش از تقسیمش دانسته شده است<ref>غریب الحدیث، ج ۱، ص۲۰۰.</ref>. برخی آن را مرادف خیانت<ref>لسان العرب، ج ۱۱، ص۵۰۰، «غلل».</ref> و اختصاص معنای آن به غنیمت جنگی را به جهت کاربست [[عرفی]] آن در این معنا دانسته‌اند<ref>التفسیر الکبیر، ج ۳، ص۴۱۴.</ref>. واژه‌های خیانت و غَدْر، هر دو معنای پیمانشکنیِ ناحق را دربردارند و تفاوتشان تنها در پنهان بودن خیانت و آشکاربودن [[غدر]] است<ref>جامع البیان، ج ۱۰، ص۳۵؛ التبیان، ج ۶، ص۱۵۵.</ref>. همین تفاوت، میان واژه‌های خیانت و [[غصب]] نیز هست<ref>معجم الفروق اللغویه، ص۲۲۸.</ref>. تفاوت خیانت و خدیعه در این است که خدیعه تنها در [[حقوق]] [[معاشرت]] و [[روابط اجتماعی]] جریان می‌یابد<ref>المیزان، ج ۹، ص۱۱۸.</ref>. تفاوت خیانت و دزدی به این است که در خیانت، باید [[ودیعه]] [یا عهدی] در میان باشد<ref>مجمع‌البیان، ج ۳، ص۱۶۲.</ref>، پس شخصْ امین قرار می‌گیرد؛ ولی در دزدی همیشه این گونه نیست، از این‌رو هر خائنی دزد است؛ ولی هر دزدی [[خائن]] نیست<ref>تاویل مشکل القرآن، ص۴۷۷.</ref>. برخی [[خیانت]] و [[نفاق]] را مرادف و تفاوت آنها را در این می‌دانند که خیانت به دیده [[عهد]] و [[امانت]]؛ لیکن نفاق به نگره [[دین]] گفته می‌شود<ref>مفردات، ص۳۰۵، «خون».</ref>؛ اما بررسی موارد کاربرد این دو واژه نشان می‌دهد که نوعی [[پنهانکاری]] و پیمانشکنی در هر دو هست؛ ولی مترادف نیستند بلکه خیانت اعم بوده و نفاق مصداقی از خیانت است.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۱.</ref>.
==اقسام خیانت==
خیانت را به حسب کسی که خیانت درباره او رخ می‌دهد، می‌توان شامل این اقسام دانست: [[خیانت به خدا]]؛ خیانت به [[رسول خدا]]{{صل}}؛ خیانت به همنوعان (اعم از [[مؤمنان]] و غیرمؤمنان)؛ خیانت به خود. یک کار می‌تواند به حیث‌های گوناگون چند عنوان از عنوان‌های یاد شده را بپذیرد؛ مانند [[کفر]] که هم خیانت به خداست و هم به [[رسول]] او و هم خیانت به خود.
===خیانت به خدا===
تعبیر خیانت به خدا چند بار در [[قرآن کریم]] به کار رفته است که بیشتر آنها درباره [[مشرکان]] و [[کافران]] است. قرآن کریم مشرکان را خوّان می‌نامد<ref>مجمع‌البیان، ج ۷، ص۱۳۸؛ المیزان، ج ۱۴، ص۳۸۳.</ref>.<ref>{{متن قرآن|إِلَىٰ يَوْمِ ٱلْوَقْتِ ٱلْمَعْلُومِ}} «تا روز آن هنگام معیّن» سوره حجّ، آیه ۳۸.</ref> «خَوّان» به معنای بسیار خیانتگر یا مرتکب خیانت بزرگ است<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۳.</ref>. مشرکان پیمانی را که [[خدا]] از [[عقل]] و [[فطرت]] آنان گرفته است، نقض می‌کنند<ref>انوار التنزیل، ج ۳، ص۱۲۳.</ref>؛ زیرا از همه [[بنی‌آدم]] [[پیمان بندگی]] خدا و ترک [[بندگی]] [[شیطان]] گرفته شده است: {{متن قرآن|أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَنْ لَا تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَأَنِ اعْبُدُونِي هَذَا صِرَاطٌ مُسْتَقِيمٌ}}<ref>«ای فرزندان آدم! آیا به شما سفارش نکردم که شیطان را نپرستید که او دشمن آشکار شماست؟ * و اینکه مرا بپرستید که این راهی است راست؟» سوره یس، آیه ۶۰-۶۱.</ref> [[دین حق]]، امانتی است که خدای متعالی نزد [[فطرت انسان‌ها]] به [[ودیعت]] نهاده و از طریق [[پیامبران]] خود آن را یادآور شده است، تا با نگهداری و رعایت آن به [[سعادت]] هر دو سرا برسند. [[مشرکان]] با [[انکار]] و نپذیرفتن [[دین]] و دستورهای آن، به این [[امانت]] بزرگ [[الهی]] [[خیانت]] می‌کنند، از این رو سزاست که خوّان نامیده شوند<ref>المیزان، ج ۱۴، ص۳۸۳.</ref>. برخی [[مفسران]]، ذیل [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِن يُرِيدُوا۟ خِيَانَتَكَ فَقَدْ خَانُوا۟ ٱللَّهَ مِن قَبْلُ فَأَمْكَنَ مِنْهُمْ وَٱللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ}}<ref>«و اگر بخواهند به تو خیانت ورزند (باکی نیست) به خداوند نیز پیش از این خیانت کرده‌اند و (خداوند تو را) بر آنان دستیابی داد و خداوند دانایی فرزانه است» سوره انفال، آیه ۷۱.</ref> علت تقدم رتبه خیانت مشرکان به [[خدا]] بر خیانت به [[رسول]] او را چنین دانسته‌اند که مشرکان پیش از آنکه به [[پیامبر]] ظاهری خدا، یعنی [[پیامبر اکرم]]{{صل}} خیانت کنند، با [[سرپیچی]] از [[دستورهای پیامبر]] [[باطنی]] او (یعنی [[عقل]]) به او خیانت کرده‌اند<ref>بیان السعاده، ج ۲، ص۲۴۲؛ نیز رک: الکشاف، ج ۲، ص۱۶۹.</ref>. افزون بر [[کفر]] و [[شرک]]، ترک و تعطیل کردن [[فرایض]] و [[دستورهای الهی]] نیز مصادیق دیگری از [[خیانت به خدا]] دانسته شده‌اند<ref>الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۸۲۴؛ جوامع الجامع، ج ۲، ص۱۹.</ref>، چون خدا هر [[انسانی]] را بر آنچه بر او [[واجب]] کرده [[امین]] نهاده است و خواهان نگهداری و رعایت آن است، پس کوتاهی در [[حفظ]] آن، خیانت شمرده می‌شود<ref>نورالثقلین، ج ۲، ص۱۴۴.</ref>. برخی هم هر نوع گناهی را خیانت به خدا دانسته‌اند<ref>تفسیر القمی، ج ۱، ص۲۷۲؛ الاصفی، ج ۱، ص۴۳۱؛ تفسیر شبر، ج ۱، ص۱۹۱.</ref>. از مهم‌ترین [[اوامر الهی]] که [[مسلمانان]] [[متعهد]] بوده و هستند که به آن پای‌بند باشند، [[امامت بلافصل علی]] بن [[ابی‌طالب]]{{ع}} و پس از ایشان [[امامت]] ۱۱ فرزند آن حضرت است که در کتاب‌های [[شیعه]] با استناد به [[آیات]] و [[روایات]] فراوانی، از جمله آیات ۲۱۴ شعراء<ref>{{متن قرآن|وَأَنذِرْ عَشِيرَتَكَ ٱلْأَقْرَبِينَ}} «و نزدیک‌ترین خویشاوندانت را بیم ده!» سوره شعراء، آیه ۲۱۴.</ref>، ۵۵ [[مائده]]<ref>{{متن قرآن|إِنَّمَا وَلِيُّكُمُ ٱللَّهُ وَرَسُولُهُۥ وَٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱلَّذِينَ يُقِيمُونَ ٱلصَّلَوٰةَ وَيُؤْتُونَ ٱلزَّكَوٰةَ وَهُمْ رَٰكِعُونَ}} «سرور شما تنها خداوند است و پیامبر او و (نیز) آنانند که ایمان آورده‌اند، همان کسان که نماز برپا می‌دارند و در حال رکوع زکات می‌دهند» سوره مائده، آیه ۵۵.</ref>، ۱۲۴ بقره<ref>{{متن قرآن|وَإِذِ ٱبْتَلَىٰٓ إِبْرَٰهِـۧمَ رَبُّهُۥ بِكَلِمَـٰتٍۢ فَأَتَمَّهُنَّ قَالَ إِنِّى جَاعِلُكَ لِلنَّاسِ إِمَامًۭا قَالَ وَمِن ذُرِّيَّتِى قَالَ لَا يَنَالُ عَهْدِى ٱلظَّـٰلِمِينَ}} «و (یاد کن) آنگاه را که پروردگار ابراهیم، او را با کلماتی آزمود و او آنها را به انجام رسانید؛ فرمود: من تو را پیشوای مردم می‌گمارم. (ابراهیم) گفت: و از فرزندانم (چه کس را)؟ فرمود: پیمان من به ستمکاران نمی‌رسد» سوره بقره، آیه ۱۲۴.</ref>، ۱۱۹ [[توبه]]<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ ٱتَّقُوا۟ ٱللَّهَ وَكُونُوا۟ مَعَ ٱلصَّـٰدِقِينَ}} «ای مؤمنان! از خداوند پروا کنید و با راستگویان باشید!» سوره توبه، آیه ۱۱۹.</ref> و ۵۹ [[نساء]]<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوٓا۟ أَطِيعُوا۟ ٱللَّهَ وَأَطِيعُوا۟ ٱلرَّسُولَ وَأُو۟لِى ٱلْأَمْرِ مِنكُمْ فَإِن تَنَـٰزَعْتُمْ فِى شَىْءٍۢ فَرُدُّوهُ إِلَى ٱللَّهِ وَٱلرَّسُولِ إِن كُنتُمْ تُؤْمِنُونَ بِٱللَّهِ وَٱلْيَوْمِ ٱلْـَٔاخِرِ ذَٰلِكَ خَيْرٌۭ وَأَحْسَنُ تَأْوِيلًا}} «ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید و اگر به خداوند و روز بازپسین ایمان دارید، چون در چیزی با هم به ستیز برخاستید آن را به خداوند و پیامبر بازبرید که این بهتر و بازگشت آن نیکوتر است» سوره نساء، آیه ۵۹.</ref> و [[حدیث غدیر]]، [[منزلت]]، [[ثقلین]] و... [[اثبات]] و [[صحت]] [[امامت]] دیگران [[باطل]] شده است<ref>برای نمونه، ر. ک: کشف المراد، ص۴۹۰ ـ ۵۴۰.</ref>؛ ولی باوجود تأکید فراوان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} بر این مطلب، بیشتر [[مسلمانان]] از [[امامت علی بن ابی طالب]]{{ع}} روی گردانده و با دیگران [[بیعت]] کردند!.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۲.</ref>.
===[[خیانت]] به [[رسول خدا]]===
[[قرآن کریم]] کنار [[نهی]] از [[خیانت به خدا]]، از خیانت به [[رسول]] او نیز نهی می‌کند.<ref>{{متن قرآن|يَـٰٓأَيُّهَا ٱلَّذِينَ ءَامَنُوا۟ لَا تَخُونُوا۟ ٱللَّهَ وَٱلرَّسُولَ وَتَخُونُوٓا۟ أَمَـٰنَـٰتِكُمْ وَأَنتُمْ تَعْلَمُونَ}} «ای مؤمنان! به خداوند و پیامبر خیانت نکنید و در امانت‌های خود دانسته خیانت نورزید» سوره انفال، آیه ۲۷.</ref>خیانت به [[رسول خدا]]{{صل}} به موارد ذیل [[تفسیر]] شده است: [[کفر]] به [[پیامبر اسلام]]<ref>التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۵۱۴.</ref>؛ ترک [[سنن]] و [[شرایع]] او<ref>مجمع‌البیان، ج ۴، ص۸۲۴.</ref>؛ [[نافرمانی]] او<ref>نور الثقلین، ج ۲، ص۱۴۴.</ref>؛ [[آشکار کردن]] [[ایمان]] و [[خیرخواهی]]؛ [[کتمان]] کفر و [[خیانت]]<ref>جامع البیان، ج ۶، ص۲۹۱.</ref>؛ [[افشای اسرار]] [[مسلمانان]] برای [[دشمنان]]<ref>همان، ص۲۹۳؛ المیزان، ج ۹، ص۵۵.</ref> ـ چنان‌که در رخداد محاصره [[یهود]] [[بنی‌قریظه]]، [[پیامبر]]{{صل}} [[ابولبابه]] را نزد آنان فرستاد و فرمود که تنها باید [[حکمیت]] سعدبن [[معاذ]] را بپذیرند و آنان با ابولبابه در این مورد [[مشورت]] کردند و ابولبابه با اشاره به گلوی خود به آنها فهماند که اگر بپذیرند، کشته خواهند شد<ref>اسباب النزول، ص۱۵۷؛ الکشاف، ج ۲، ص۲۱۳ ـ ۲۱۴؛ مجمع‌البیان، ج ۴، ص۸۲۳.</ref> ـ (ابولبابه)؛ شکستن پیمانِ بسته شده با پیامبر{{صل}}، چنان‌که آن حضرت پس از [[جنگ بدر]] با [[مشرکان]] [[پیمان]] بست که فدیه بدهند و هرگز به [[جنگ]] با او بازنگردند<ref>جوامع الجامع، ج ۲، ص۳۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۵، ص۵۱۴؛ فقه القرآن، ج ۱، ص۳۴۸.</ref>؛ اما آنان چنین نکردند و [[قرآن کریم]] این عمل آنان را خیانت به [[رسول]] نامید. ([[انفال]] / ۸، ۷۱) همچنین [[یهودیان]] از دیدگاه قرآن کریم از زمره خائنان به [[پیامبر اکرم]]{{صل}} هستند، بلکه [[قرآن]] خیانت (از جمله [[خیانت به پیامبر]]{{صل}}) را [[عادت]] یهود می‌داند: {{متن قرآن|وَلَا تَزَالُ تَطَّلِعُ عَلَىٰ خَآئِنَةٍۢ مِّنْهُمْ إِلَّا قَلِيلًا}}<ref> سوره مائده، آیه ۱۳.</ref>؛ برای نمونه، آنان برخلاف پیمانشان برای [[ترور]] آن حضرت نقشه کشیدند که سرانجام از طریق [[فرشته وحی]]، [[توطئه]] شوم آنان نقش برآب شد<ref>جامع‌البیان، ج ۴، ص۱۹۹ و ۲۱۴.</ref>. برخی [[مفسران]] در تفسیر بعضی از آیاتی که نخست [[مؤمنان]] را به [[امانتداری]] و ترک [[خیانت به خدا]] و رسول{{صل}} و به امانت‌های خود سفارش کرده و در ادامه، [[تقوا]] را سبب دستیابی به فرقان دانسته است: {{متن قرآن|إِن تَتَّقُوا۟ ٱللَّهَ يَجْعَل لَّكُمْ فُرْقَانًۭا}}<ref> سوره انفال، آیه ۲۹.</ref> گفته‌اند: دریافت فرقان ـ یعنی نیروی [[تمییز]] [[حق]] از [[باطل]] ـ بر اثر [[فرمانبرداری از خدا]] و ترک [[خیانت به خدا]] و [[رسول]] او{{صل}} و [[خیانت]] در [[امانت‌ها]] به دست می‌آید<ref>جامع‌البیان، ج ۶، ص۲۹۶؛ تفسیر واحدی، ج ۳، ص۴۳۷؛ زادالمسیر، ج ۳، ص۲۳۵.</ref>.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۳.</ref>.
===خیانت به خود===
در آغاز [[نزول]] [[حکم]] [[روزه]]، آمیزش با [[زنان]] در شب‌های [[ماه رمضان]] [[حرام]] بود<ref>التبیان، ج ۲، ص۱۳۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۲، ص۲۷۸.</ref> و پس از مدتی این حکم [[نسخ]] شد: {{متن قرآن|أُحِلَّ لَكُمْ لَيْلَةَ ٱلصِّيَامِ ٱلرَّفَثُ إِلَىٰ نِسَآئِكُمْ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref>؛ اما در [[زمان]] ثبوت حکم، برخی چون [[عمر]]<ref>جامع‌البیان، ج ۲، ص۲۲۵ ـ ۲۲۷؛ تفسیر جلالین، ص۳۲؛ الدرالمنثور، ج ۱، ص۱۹۷.</ref> از آن [[سرپیچی]] کردند. [[قرآن کریم]] سرپیچی آنان را خیانت به خودشان می‌نامد: {{متن قرآن|عَلِمَ ٱللَّهُ أَنَّكُمْ كُنتُمْ تَخْتَانُونَ أَنفُسَكُمْ}}<ref> سوره بقره، آیه ۱۸۷.</ref><ref>روض‌الجنان، ج ۳، ص۵۲؛ فتح القدیر، ج ۱، ص۲۱۴.</ref>؛ نیز [[خدا]] برخی از [[مسلمانان]] را [[خائن]] به خود نامیده است: {{متن قرآن|وَلَا تُجَـٰدِلْ عَنِ ٱلَّذِينَ يَخْتَانُونَ أَنفُسَهُمْ إِنَّ ٱللَّهَ لَا يُحِبُّ مَن كَانَ خَوَّانًا أَثِيمًۭا}}<ref>«و از آنان که به خویش خیانت می‌ورزند دفاع مکن که خداوند آن را که خیانتگر بزهکار است، دوست نمی‌دارد» سوره نساء، آیه ۱۰۷.</ref><ref>التبیان، ج ۳، ص۳۱۶ ـ ۳۱۸.</ref>. گرچه بعضی از [[مفسران]] خیانت به خویشتن را در این [[آیه]] خیانت برخی از مسلمانان به برخی دیگر دانسته‌اند<ref>مجمع البیان، ج ۳، ص۱۶۳؛ روض الجنان، ج ۶، ص۱۰۵؛ تفسیر مراغی، ج ۵، ص۱۴۹.</ref>، بسیاری از مفسران<ref>الکشاف، ج ۱، ص۵۶۲؛ التفسیر الکبیر، ج ۴، ص۲۱۳؛ الصافی، ج ۱، ص۴۹۷.</ref> مراد از آن را مانند آیه ۱۸۷ بقره<ref>تفسیر قرطبی، ج ۲، ص۳۱۵؛ زبده‌التفاسیر، ج ۱، ص۳۰۸؛ روح‌البیان، ج ۱، ص۳۷۲.</ref>خیانت شخص به خویشتن با [[ارتکاب گناه]] و [[معصیت]] دانسته‌اند؛ زیرا [[گناه]] سبب کاهش بهره نفس از خیر و [[ثواب]] می‌شود<ref>جوامع‌الجامع، ج ۱، ص۱۰۵.</ref> و [[خیانتکار]] را در معرض [[کیفر خدا]] می‌نهد<ref>المنار، ج ۵، ص۳۹۷ ـ ۳۹۸.</ref>. در دو آیه یاد شده، مشتق‌های مصدر اختیان (ثلاثی مزید از خیانت) به معنای [[مبالغه]] در [[خیانت]]<ref>الکشاف، ج ۱، ص۲۳۰؛ زبده‌البیان، ص۲۳۵.</ref> به کار رفته‌اند که از آن برداشت می‌شود [[ارتکاب گناه]] در [[حقیقت]]، [[اصرار]] در خیانت به خود است. برخی اختیان را به [[اراده]] و [[طلب]] خیانت [نه ارتکاب آن]<ref>مفردات، ص۳۰۵، «خون».</ref> و بعضی به خیانت دوسویه<ref>لسان العرب، ج ۱۳، ص۱۴۴؛ مجمع‌البحرین، ج ۱، ص۷۱۵، «خون».</ref> معنا کرده‌اند.<ref>[[کاظم دلیری|دلیری، کاظم]]، [[خیانت (مقاله)|مقاله «خیانت»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۱۲ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۱۲، ص ۴۲۳.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۷۲٬۸۰۹

ویرایش