پرش به محتوا

بحث:خوارج در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۳۲: خط ۳۲:
پس از رسیدن خبر نتیجه [[حکمیت]] به [[مردم کوفه]]، خوارج به دیدار هم رفتند و قرار گذاشتند که نزد [[عبدالله بن وهب راسبی]] جمع شوند. آنها [[فرماندهی]] خود را به [[زیدبن حصین طایی]]<ref>در بعضی منابع مثل الاخبار الطوال وی «یزید بن حصین طایی» نام برده شده است.</ref> که از زاهدانشان بود، پیشنهاد کردند، ولی او نپذیرفت. سپس به [[شریح بن ابی اوفی عبسی]]<ref>شریح بن ابی اوفی: در بحث از سران خوارج درباره او سخن خواهیم گفت.</ref> پیشنهاد کردند و او نیز قبول نکرد. آن‌گاه از [[عبدالله بن وهب راسبی]] خواستند تا فرماندهی [[خوارج]] را برعهده گیرد. عبدالله گفت: بیایید! به [[خدا]] قسم فرماندهی را نه از روی میل و رغبت به [[دنیا]] و یا فرار از [[مرگ]] می‌پذیرم، بلکه تنها به [[امید]] بسیاری که به [[اجر]] فراوان آن دارم، قبول کردم. سپس دست خود را دراز کرد و خوارج با او [[بیعت]] کردند. [[زید بن حصین]] گفت: اگر همه با هم از [[کوفه]] بیرون رویم ما را تعقیب خواهند کرد، بهتر است که تنها و پنهانی از [[شهر]] خارج شویم و چون در [[مدائن]]، مدافعانی برای آن شهر هست، کنار پل [[نهروان]] قرار بر [[اجتماع]] بگذارید و همان جا توقف کنید و به [[برادران]] ما در [[بصره]] بنویسید تا کنار همان پل به ما بپیوندند<ref>نک: الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۲۶و تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۱ والاخبار الطوال، ص۲۰۲ و تاریخ طبری، ج۵، ص۷۳.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]]، ص ۲۱۲.</ref>
پس از رسیدن خبر نتیجه [[حکمیت]] به [[مردم کوفه]]، خوارج به دیدار هم رفتند و قرار گذاشتند که نزد [[عبدالله بن وهب راسبی]] جمع شوند. آنها [[فرماندهی]] خود را به [[زیدبن حصین طایی]]<ref>در بعضی منابع مثل الاخبار الطوال وی «یزید بن حصین طایی» نام برده شده است.</ref> که از زاهدانشان بود، پیشنهاد کردند، ولی او نپذیرفت. سپس به [[شریح بن ابی اوفی عبسی]]<ref>شریح بن ابی اوفی: در بحث از سران خوارج درباره او سخن خواهیم گفت.</ref> پیشنهاد کردند و او نیز قبول نکرد. آن‌گاه از [[عبدالله بن وهب راسبی]] خواستند تا فرماندهی [[خوارج]] را برعهده گیرد. عبدالله گفت: بیایید! به [[خدا]] قسم فرماندهی را نه از روی میل و رغبت به [[دنیا]] و یا فرار از [[مرگ]] می‌پذیرم، بلکه تنها به [[امید]] بسیاری که به [[اجر]] فراوان آن دارم، قبول کردم. سپس دست خود را دراز کرد و خوارج با او [[بیعت]] کردند. [[زید بن حصین]] گفت: اگر همه با هم از [[کوفه]] بیرون رویم ما را تعقیب خواهند کرد، بهتر است که تنها و پنهانی از [[شهر]] خارج شویم و چون در [[مدائن]]، مدافعانی برای آن شهر هست، کنار پل [[نهروان]] قرار بر [[اجتماع]] بگذارید و همان جا توقف کنید و به [[برادران]] ما در [[بصره]] بنویسید تا کنار همان پل به ما بپیوندند<ref>نک: الامامة و السیاسة، ج۱، ص۱۲۶و تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۹۱ والاخبار الطوال، ص۲۰۲ و تاریخ طبری، ج۵، ص۷۳.</ref>.<ref>[[محمد حسین رجبی دوانی|رجبی دوانی، محمد حسین]]، [[کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی (کتاب)|کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی]]، ص ۲۱۲.</ref>


== [[خوارج]]؛ از ظهور تا [[رویارویی]] ==
== [[خوارج]]؛ از ظهور تا رویارویی ==
خوارج فرقه‌ای است که در نیمه [[قرن نخست هجری]] و دقیقاً در [[جنگ صفین]] پیدا شد. این [[جنگ]] بین [[امام علی]]{{ع}}، [[خلیفه]] قانونی و [[معاویة بن ابی‌سفیان]] مرد [[یاغی]] و [[سرکشی]] که تلاش می‌کرد [[خلافت]] را به ناحق به دست آورد، رخ داد. خوارج، در پی [[نیرنگ]] [[سپاه شام]]، ظهوری علنی یافتند. [[معاویه]] آن‌گاه که تداوم جنگ را موجب [[شکست]] حتمی خود دید، پس از [[مشورت]] با [[عمرو بن عاص]]، دستور داد تا [[سپاهیان]]، قرآنها را بر سر نیزه کنند. این نیرنگ، طوفانی در [[سپاه علی]]{{ع}} برپا کرد و شمار فراوانی از سپاهیان حضرت ـ به تعبیر خودشان ـ به [[حکم]] [[قرآن]] پاسخ مثبت دادند، و امام علی{{ع}} با [[خانواده]] و شمار اندکی از نیروهای [[مخلص]] خویش تنها ماند. [[تهدیدهای]] جدایی‌طلبان اگر بیش از خطر سپاه شام نبود، دست‌کم همان‌قدر برای سپاه امام خطرناک می‌نمود.
خوارج فرقه‌ای است که در نیمه قرن نخست هجری و دقیقاً در [[جنگ صفین]] پیدا شد. این [[جنگ]] بین [[امام علی]]{{ع}}، [[خلیفه]] قانونی و [[معاویة بن ابی‌سفیان]] مرد [[یاغی]] و [[سرکشی]] که تلاش می‌کرد [[خلافت]] را به ناحق به دست آورد، رخ داد. خوارج، در پی [[نیرنگ]] [[سپاه شام]]، ظهوری علنی یافتند. [[معاویه]] آن‌گاه که تداوم جنگ را موجب [[شکست]] حتمی خود دید، پس از [[مشورت]] با [[عمرو بن عاص]]، دستور داد تا [[سپاهیان]]، قرآنها را بر سر نیزه کنند. این نیرنگ، طوفانی در [[سپاه علی]]{{ع}} برپا کرد و شمار فراوانی از سپاهیان حضرت ـ به تعبیر خودشان ـ به [[حکم]] [[قرآن]] پاسخ مثبت دادند، و امام علی{{ع}} با [[خانواده]] و شمار اندکی از نیروهای [[مخلص]] خویش تنها ماند. [[تهدیدهای]] جدایی‌طلبان اگر بیش از خطر سپاه شام نبود، دست‌کم همان‌قدر برای سپاه امام خطرناک می‌نمود.


همان‌گونه که خود [[امام]] در [[احتجاج]] با خوارج بیان فرمود، او نمی‌توانست [[یاران]] خود را به هلاکت اندازد. حضرت خطاب به آنان فرمود: اینکه گفتید، من در جنگ صفین شما را با [[شمشیر]] خویش نزدم تا به [[فرمان خدا]] بازگردید، پاسخ این است که [[خداوند]] فرموده است: {{متن قرآن|وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ}}<ref>«و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref>. در آن [[روز]] شمارتان فراوان بود و من و خانواده‌ام اندک بودیم<ref>تستری، محمدتقی، بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۴۶، به نقل از: العقد الفرید.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[مارقین (مقاله)| مقاله «مارقین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]]، ص ۲۳۲.</ref>
همان‌گونه که خود [[امام]] در [[احتجاج]] با خوارج بیان فرمود، او نمی‌توانست [[یاران]] خود را به هلاکت اندازد. حضرت خطاب به آنان فرمود: اینکه گفتید، من در جنگ صفین شما را با [[شمشیر]] خویش نزدم تا به [[فرمان خدا]] بازگردید، پاسخ این است که [[خداوند]] فرموده است: {{متن قرآن|وَلَا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى التَّهْلُكَةِ}}<ref>«و با دست خویش خود را به نابودی نیفکنید» سوره بقره، آیه ۱۹۵.</ref>. در آن [[روز]] شمارتان فراوان بود و من و خانواده‌ام اندک بودیم<ref>تستری، محمدتقی، بهج الصباغة فی شرح نهج البلاغه، ج۷، ص۱۴۶، به نقل از: العقد الفرید.</ref>.<ref>[[سید جعفر مرتضی عاملی|عاملی، سید جعفر مرتضی]]، [[مارقین (مقاله)| مقاله «مارقین»]]، [[دانشنامه امام علی ج۹ (کتاب)|دانشنامه امام علی ج۹]]، ص ۲۳۲.</ref>
۱۱۲٬۳۴۹

ویرایش