بحث:عاشورا: تفاوت میان نسخهها
←منابع
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
(←منابع) برچسب: پیوندهای ابهامزدایی |
||
خط ۳۲۲: | خط ۳۲۲: | ||
آنان گفتند: فدای تو شویم ما برای خود گریان نیستیم. بلکه برای تو گریانیم که میبینیم محاصره شدهای و ما نمیتوانیم از تو دفاع کنیم. امام فرمود: ای برادرزادگان من! خدا برای این [[محبت]] و [[جان نثاری]] و مواساتی که شما نسبت به من دارید بهترین جزای [[پرهیزگاران]] را به شما عطا فرماید. سپس آنان متوجه [[کارزار]] شدند و گفتند: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ}} فرمود: {{متن حدیث|وَ عَلَيْكُمَا السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ}}. آنگاه به قدری [[مبارزه]] کردند تا شهید شدند<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۹؛ نفس المهموم، ص۲۷۰.</ref>. | آنان گفتند: فدای تو شویم ما برای خود گریان نیستیم. بلکه برای تو گریانیم که میبینیم محاصره شدهای و ما نمیتوانیم از تو دفاع کنیم. امام فرمود: ای برادرزادگان من! خدا برای این [[محبت]] و [[جان نثاری]] و مواساتی که شما نسبت به من دارید بهترین جزای [[پرهیزگاران]] را به شما عطا فرماید. سپس آنان متوجه [[کارزار]] شدند و گفتند: {{متن حدیث|السَّلَامُ عَلَيْكَ يَابْنَ رَسُولِ اللَّهِ}} فرمود: {{متن حدیث|وَ عَلَيْكُمَا السَّلَامُ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ}}. آنگاه به قدری [[مبارزه]] کردند تا شهید شدند<ref>بحار، ج۴۵، ص۲۹؛ نفس المهموم، ص۲۷۰.</ref>. | ||
«[[تاریخ]] [[طبری]] ماجرای این دو برادر را با اسم دیگری آورده».<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۷.</ref>. | «[[تاریخ]] [[طبری]] ماجرای این دو برادر را با اسم دیگری آورده».<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۷.</ref>. | ||
===شهادت [[اسلم بن عمرو ترکی]]=== | |||
بعد از شهادت عبدالله و [[عبدالرحمن بن عروه]]، [[غلام ترک]] آن حضرت اسلم بن عمرو ترکی که [[قاری قرآن]] بود برای مبارزه خروج کرد، بعضی او را واضع ترک گفتهاند، او با [[اذن امام]] وارد صحنه مبارزه شد و این [[رجز]] را خواند: | |||
{{عربی|الْبَحْرُ مِنْ طَعْنِي وَ ضَرْبِي يَصْطَلِي *** وَ الْجَوُّ مِنْ نَبْلِي وَ سَهْمِي يَمْتَلِي | |||
إِذَا حُسَامِي عَنْ يَمِينِي يَنْجَلِي *** يَنْشَقُّ قَلْبُ الْحَاسِدِ الْمُبَجَّل}}. | |||
یعنی: دریا از نیزه و ضربت من داغ میشود و فضا از [[تیراندازی]] من مملو و پر میگردد. تا این [[شمشیر]] در دست راست من برق میزند [[قلب]] شخصی که [[حسود]] و [[دلاور]] باشد شکافته خواهد شد. وی گروهی از [[دشمن]] را کشت و سپس از پای درآمد و [[سقوط]] کرد. در لحظات آخر فریاد زد یا حسین، [[امام حسین]]{{ع}} به بالین او آمد و پس از اینکه گریان شد صورت [[مبارک]] خود را به صورت وی نهاد. هنگامی که او چشم خود را باز کرد و [[امام]] را بالین خود دید لبخندی زد و گفت: {{عربی|مثلي فابن رسول الله وضع خده على خدي}} کی هم رتبه من است که فرزند [[رسول خدا]] گونه بر گونهام گذاشته است؟ و در آغوش امام پر کشید و [[شهید]] شد<ref>بحار، ج۴۵، ص۳۰؛ مقتل مقرم، ص۲۴۹.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۷.</ref>. | |||
===[[شهادت]] [[یزید بن زیاد]]، [[ابوالشعثاء]]=== | |||
[[ابو الشعثاء]] از [[یاران صدیق امام]]، چهرهای [[شجاع]] و [[تیرانداز]] ماهری که در [[روز عاشورا]] زانو به [[زمین]] زد و صد تیر به سوی دشمن نشانه رفت و فقط پنج تیر او به [[خطا]] رفت، هر تیری که میانداخت امام حسین{{ع}} در [[حق]] او [[دعا]] میکرد و میفرمود: {{متن حدیث|اللَّهُمَّ سَدِّدْ رَمْيَتَهُ وَ اجْعَلْ ثَوَابَهُ الْجَنَّةَ}}؛ بار خدایا! تیر اندازی او را محکم بگردان و جزای وی را [[بهشت]] قرار بده! بعد از اتمام تیرها که همه به [[هدف]] رسیدند، قبضه [[شمشیر]] خود را فشرد و به دشمن [[حمله]] کرد و در یک [[نبرد]] قهرمانانه نه نفر از دشمن را از پای درآورد و سرانجام به [[فیض]] شهادت نائل آمد<ref>مقتل الحسین مقرم، ص۳۰۰؛ طبری، ج۵، ص۴۴۵.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۸.</ref>. | |||
===شهادت [[شبیب بن عبدالله نهشلی]]=== | |||
چهرهای شجاع و از [[یاران امیرالمؤمنین]] بود که در جنگهای [[جمل]] و [[صفین]] و [[نهروان]] [[فداکاری]] کرده بود. ابن نما از مهران نقل میکند که گفت: من با امام حسین{{ع}} در [[کربلا]] بودم مردی را دیدم که به شدت [[کارزار]] میکرد و به هیچ محوری حمله نمیکرد مگر اینکه آنان را به هم میریخت، سپس به سوی حسین{{ع}} باز میگشت و این [[رجز]] را میخواند: | |||
{{عربی|أَبْشِرْ هُدِيتَ الرُّشْدَ تَلْقَى أَحْمَدَا *** فِي جَنَّةِ الْفِرْدَوْسِ تَعْلُو صُعُدا}} | |||
یعنی [[بشارت]] باد تو را به [[راه رستگاری]]، [[هدایت]] شوی، تو [[حضرت محمد]]{{صل}} را [[ملاقات]] خواهی کرد. در [[بهشت]] [[فردوس]] مقامی عالی خواهی داشت. من گفتم: این شخص کیست؟ گفتند: [[ابوعمرو نهشلی]] است. [[ابو عمرو]] مردی بود که [[اهل]] [[تهجد]] و [[کثیر الصلاه]] بود. پس از نبردی عاشقانه چهره [[مسخ]] شدهای از [[سپاه عمر سعد]] به نام عامر بن [[نهشل]] بر او [[حمله]] برد و سر از بدنش جدا کرد و به [[شهادت]] رسید<ref>بحار، ج۴۵، ص۳۰؛ تنقیح المقال، ج۲، ص۸۱.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۸.</ref>. | |||
===شهادت [[انس بن حارث کاهلی]]=== | |||
انس بن حارث کاهلی پیرمرد سالخوردهای بود که در [[روز عاشورا]] حضور داشت، او از [[اصحاب پیامبر]] و در [[جنگ بدر]] و حنین شرکت داشت. ماجرای [[شهادت امام]] را از زبان [[پیامبر اکرم]]{{صل}} شنیده بود. ایشان نقل کرده از [[پیامبر]] شنیدم که فرمود: {{متن حدیث|ابْنِي هَذَا يُقْتَلُ بِأَرْضِ الْعِرَاقِ فَمَنْ أَدْرَكَهُ مِنْكُمْ فَلْيَنْصُرْهُ}} فرزندم حسین در [[سرزمین عراق]] کشته خواهد شد هر کس تا آن [[روز]] زنده باشد و او را [[درک]] کند باید به [[یاری]] او بشتابد. در روز عاشورا از [[امام حسین]]{{ع}} [[اجازه]] رفتن به میدان گرفت [[امام]] اجازه داد. او با [[شور]] و [[شوق]] عمامهاش را از سرش گرفت و به کمر بست، [[پیشانی]] بندش را بست و ابروانش را که بر اثر [[پیری]] روی چشمش افتاده بود زیر آن جای داد تا مانع دیدنش نگردد، وقتی امام این [[حال]] را از او دید منقلب شد و بیاختیار قطرات [[اشک]] از دیدهها به گونههایش سرازیر شد خطاب به او فرمود: {{عربی|شكر الله سعيك يا شيخ}}؛ [[خداوند]] عمل تو را به بهترین وجه قبول و تقدیر کند ای پیرمرد، او با آن سن پیری به میدان رزم رفت و با [[دشمنان]] جنگید و پس از کشتن هیجده نفر از [[دشمن]] شربت شیرین شهادت نوشید<ref>مناقب ابن شهر آشوب، ج۳، ص۲۱۹؛ مقتل مقرم، ص۲۵۲.</ref>.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۹.</ref>. | |||
===شهادت [[نصر بن ابی نیزر]]=== | |||
نصر بن ابی نیزر از احفاد [[نجاشی]] [[پادشاه]] [[حبشه]] بود، ابی [[نیزر]] باغبان معروف [[امیرالمؤمنین]]{{ع}} از جمله سواران و [[موالیان]] خدمتگزار و [[وفادار]] و از یادگاریهای [[حضرت امیرالمؤمنین]]{{ع}} بوده، از [[کودکی]] تحت [[تربیت]] [[حضرت رسول اکرم]]{{صل}} در آمده و به [[شغل]] باغبانی [[حضرت امیر]] در نخلستان اختصاصی [[اشتغال]] یافته بود. [[نصر بن ابی نیزر]] سالها بعد از پدرش در [[خدمت]] امامین همامین [[امام حسن]] و [[امام حسین]] گذرانده و از [[مدینه]] تا [[مکه]] در خدمت [[امام]]{{ع}} بوده، از آنجا به [[کربلا]] آمده رکاب حضرت [[ابی عبدالله]]{{ع}} [[جان]] خود را نثار نمود، او مردی [[شجاع]] و [[جنگ]] آزموده بوده در میدان جنگ در [[حمله اول]] به [[شهادت]] رسید<ref>أعیان الشیعه، ج۱، ص۶۱۲.</ref>. | |||
در پایان این بحث بیمناسبت نیست که در باب تعداد [[شهدای کربلا]] اشارهای داشته باشیم. [[علمای شیعه]] و [[مورخین]] گرانقدر آمارهای متفاوتی از شهدای کربلا را ارائه دادهاند با تفاوتهایی که در نقل آنها وجود دارد زوایای دید بزرگان نسبت به این آمارها هم متفاوت است. شیخ [[ذبیح الله]] محلاتی میگوید: ۲۲۸ نفر از [[اصحاب امام حسین]]{{ع}} که [[شهید]] شدند جمعآوری گردید یک نفر آنها به نام [[سلیمان بن رزین]] در [[بصره]] شهید شد ۱۲ نفر آنها در [[کوفه]] به شهادت رسید که و عبارتند از [[حضرت مسلم]] و [[طفلان مسلم]] و [[محمد بن کثیر]] و پسرش و [[هانی بن عروه]] و [[عبدالاعلی]] و [[عباس بن جعده]] و [[عبدالله بن حارث]] و [[عبدالله بن عفیف]] و [[عبدالله بن یقطر]] و [[قیس بن مسهر]]؛ لذا ۲۱۵ نفر در کربلا به [[فیض]] شهادت رسیدند بقیه در کوفه و یک نفر در بصره، در میان آنها هم یک [[زن]] به نام هانیه [[همسر]] وهب به شهادت رسید<ref>معالی السبطین، ج۱، ص۳۸۷؛ فرسان الهیجا، ج۲، ص۱۵۴.</ref>. | |||
[[علامه]] [[سید محسن امین]] تعداد ۱۳۹ نفر از شهدای کربلا را نام میبرد، در [[زیارت ناحیه مقدسه]] تعداد آنها را ۸۱ نفر ذکر فرموده، [[شیخ مفید]] و [[سید مرتضی]] بالای صد نفر ذکر کردهاند، [[سید بن طاووس]] از [[امام باقر]]{{ع}} [[روایت]] نقل کرده که حضرت فرمود: {{عربی|و انهم كانوا خمسة و أربعين فارسا و مأة راجل}}<ref>ملهوف، ص۱۵۸.</ref>، [[اصحاب امام]] ۴۵ سواره و ۱۰۰ نفر پیاده بودهاند. البته اقوال دیگری هم وجود دارد.<ref>[[علی راجی|راجی، علی]]، [[مظلومیت سیدالشهداء ج۲ (کتاب)|مظلومیت سیدالشهداء]]، ج۲، ص ۷۹.</ref>. | |||
== منابع == | == منابع == |