پرش به محتوا

زکات در فقه اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۱۵۵: خط ۱۵۵:
هشت صنف زیر مستحق زکات‏‌اند.
هشت صنف زیر مستحق زکات‏‌اند.


۱ و ۲. [[فقیر]] و [[مسکین]]: فقیر از [[فقر]] گرفته شده و به معنای نیاز است؛ چنان که مسکین از [[مسکنت]] آمده و به معنای [[ذلّت]] می‏‌باشد. بنابر این، مفهوم آن دو متفاوت است؛ لکن چنانچه هر کدام جداگانه به کار رود، شامل دیگری نیز می‏‌شود؛ زیرا فقیر به لحاظ فقری که دارد [[ذلیل]] (مسکین) است؛ چنان که مسکین به لحاظ نیازی که دارد فقیر می‏باشد. اما اگر هر دو باهم به کار روند ـ مانند [[آیه زکات]] ـ معناشان متفاوت خواهد بود. در این صورت در اینکه فقیر نیازمندتر از مسکین است یا عکس آن، [[اختلاف]] می‌‏باشد. مشهور قول دوم است. بنابر این قول، فقیر کسی است که برای تأمین [[زندگی]] خود نیازمند مال است؛ اما این [[نیازمندی]] به حدّ سؤال از دیگران نرسیده است؛ لکن مسکین نیازمندی است که شدّت نیاز او را وادار به تحمل ذلّت سؤال و گدایی کرده است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵/ ۲۹۶ ـ ۳۰۱؛ مصباح الفقیه، ج ۱۳، ص۴۷۸ ـ ۴۸۰.</ref>.
'''۱ و ۲. [[فقیر]] و [[مسکین]]:''' فقیر از [[فقر]] گرفته شده و به معنای نیاز است؛ چنان که مسکین از [[مسکنت]] آمده و به معنای [[ذلّت]] می‏‌باشد. بنابر این، مفهوم آن دو متفاوت است؛ لکن چنانچه هر کدام جداگانه به کار رود، شامل دیگری نیز می‏‌شود؛ زیرا فقیر به لحاظ فقری که دارد [[ذلیل]] (مسکین) است؛ چنان که مسکین به لحاظ نیازی که دارد فقیر می‏باشد. اما اگر هر دو باهم به کار روند ـ مانند [[آیه زکات]] ـ معناشان متفاوت خواهد بود. در این صورت در اینکه فقیر نیازمندتر از مسکین است یا عکس آن، [[اختلاف]] می‌‏باشد. مشهور قول دوم است. بنابر این قول، فقیر کسی است که برای تأمین [[زندگی]] خود نیازمند مال است؛ اما این [[نیازمندی]] به حدّ سؤال از دیگران نرسیده است؛ لکن مسکین نیازمندی است که شدّت نیاز او را وادار به تحمل ذلّت سؤال و گدایی کرده است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵/ ۲۹۶ ـ ۳۰۱؛ مصباح الفقیه، ج ۱۳، ص۴۷۸ ـ ۴۸۰.</ref>.


البته این [[اختلاف]]، ثمره مهمی در بحث [[زکات]] ندارد؛ زیرا [[فقیر]] و [[مسکین]]، هر دو مستحق زکات‏اند؛ لکن در اینکه نیاز تا چه اندازه مجوّز [[گرفتن زکات]] است، [[اختلاف]] می‏باشد. بنابر قول مشهور، کسی که بالفعل یا بالقوه مئونه سال خود و [[خانواده]] خویش را ندارد، مستحق زکات است. بنابر این، دارنده اموالی که کفایت کننده [[زندگی]] او و خانواده‏‌اش در طول سال می‏‌باشد یا کاسب و صنعت‌گری که مئونه زندگی‏‌اش از کسب یا صنعت تأمین می‏‌شود، مستحق زکات نیست.
البته این [[اختلاف]]، ثمره مهمی در بحث [[زکات]] ندارد؛ زیرا [[فقیر]] و [[مسکین]]، هر دو مستحق زکات‏اند؛ لکن در اینکه نیاز تا چه اندازه مجوّز [[گرفتن زکات]] است، [[اختلاف]] می‏باشد. بنابر قول مشهور، کسی که بالفعل یا بالقوه مئونه سال خود و [[خانواده]] خویش را ندارد، مستحق زکات است. بنابر این، دارنده اموالی که کفایت کننده [[زندگی]] او و خانواده‏‌اش در طول سال می‏‌باشد یا کاسب و صنعت‌گری که مئونه زندگی‏‌اش از کسب یا صنعت تأمین می‏‌شود، مستحق زکات نیست.
خط ۱۶۱: خط ۱۶۱:
قول مقابل مشهور، کمتر بودن [[دارایی]] شخص ـ اعم از [[مال]] یا قیمت آن ـ از یکی از نصاب‌های تعیین شده در اجناس متعلّق زکات است. بنابر این، کسی که درآمدش در حدّ یکی از آن نصاب‌ها نیست می‌‏تواند از زکات استفاده کند<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۰۴ ـ ۳۰۷؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۱۳؛ موسوعة الخوئی، ج ۲۴، ص۵.</ref>.
قول مقابل مشهور، کمتر بودن [[دارایی]] شخص ـ اعم از [[مال]] یا قیمت آن ـ از یکی از نصاب‌های تعیین شده در اجناس متعلّق زکات است. بنابر این، کسی که درآمدش در حدّ یکی از آن نصاب‌ها نیست می‌‏تواند از زکات استفاده کند<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۰۴ ـ ۳۰۷؛ مستمسک العروة، ج ۹، ص۲۱۳؛ موسوعة الخوئی، ج ۲۴، ص۵.</ref>.


۳. [[کارگزاران]]: مراد از کارگزاران (عاملان) کسانی‏‌اند که از سوی [[امام]] {{ع}} یا [[نایب]] او [[مأمور]] گردآوری زکات و امور مربوط به آن هستند.
'''۳. [[کارگزاران]]:''' مراد از کارگزاران (عاملان) کسانی‏‌اند که از سوی [[امام]] {{ع}} یا [[نایب]] او [[مأمور]] گردآوری زکات و امور مربوط به آن هستند.


[[پرداخت زکات]] به این صنف در ازای کار آنان است. بدین جهت، فقیر بودن ایشان، شرط جواز دریافت زکات نیست.
[[پرداخت زکات]] به این صنف در ازای کار آنان است. بدین جهت، فقیر بودن ایشان، شرط جواز دریافت زکات نیست.
خط ۱۶۷: خط ۱۶۷:
کارگزاران زکات باید مکلّف (بالغِ [[عاقل]])، [[مؤمن]] ([[شیعه دوازده امامی]])، [[عادل]] و غیر [[هاشمی]] باشند؛ از این رو، غیر مکلّف همچون [[کودک]] و دیوانه، غیر شیعه از مخالفان، [[فاسق]] و هاشمی نمی‏توانند عامل زکات شوند. در اینکه آشنا بودن به [[احکام]] مورد نیاز و [[آزاد]] بودن نیز شرط است یا نه، اختلاف است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۳۳ ـ ۳۳۶.</ref>.
کارگزاران زکات باید مکلّف (بالغِ [[عاقل]])، [[مؤمن]] ([[شیعه دوازده امامی]])، [[عادل]] و غیر [[هاشمی]] باشند؛ از این رو، غیر مکلّف همچون [[کودک]] و دیوانه، غیر شیعه از مخالفان، [[فاسق]] و هاشمی نمی‏توانند عامل زکات شوند. در اینکه آشنا بودن به [[احکام]] مورد نیاز و [[آزاد]] بودن نیز شرط است یا نه، اختلاف است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۳۳ ـ ۳۳۶.</ref>.


۴. [[مؤلفة القلوب]]: مراد از آن، کافرانی‌‏اند که دادن زکات به آنان موجب [[گرایش]] ایشان به [[اسلام]] یا به [[جهاد]] در جبهه حق علیه [[کفّار]] می‏‌شود و نیز مسلمانانی که از نظر [[اعتقادی]] ضعیف‏‌اند و دادن زکات به آنان موجب تثبیت [[عقیده]] ایشان و بقای آنان بر [[آیین اسلام]] می‏‌گردد<ref>مصباح الفقیه، ج ۱۳، ص۵۳۷.</ref>. برخی، «مؤلفة القلوب» را به کفّار اختصاص داده و شامل [[مسلمانان]] ندانسته‌‏اند<ref>الخلاف، ج ۴، ص۲۳۳؛ المبسوط، ج ۱، ص۲۴۹؛ الوسیلة، ص۱۲۸.</ref>. این قول منسوب به مشهور است<ref>الحدائق الناضرة، ج ۱۲، ص۱۷۵.</ref>. در مقابل، برخی آن را به مسلمانان دارای [[اعتقادات]] [[ضعیف]] که [[اسلام]] در قلبشان استقرار نیافته، اختصاص داده و گفته‏‌اند: [[زکات]] به جهت تقویت اراده و [[استواری]] [[قلوب]] آنان بر باقی ماندن در [[دین اسلام]] به ایشان داده می‏‌شود<ref>الحدائق الناضرة، ج۱۲، ۱۷۷.</ref>.
'''۴. [[مؤلفة القلوب]]:''' مراد از آن، کافرانی‌‏اند که دادن زکات به آنان موجب [[گرایش]] ایشان به [[اسلام]] یا به [[جهاد]] در جبهه حق علیه [[کفّار]] می‏‌شود و نیز مسلمانانی که از نظر [[اعتقادی]] ضعیف‏‌اند و دادن زکات به آنان موجب تثبیت [[عقیده]] ایشان و بقای آنان بر [[آیین اسلام]] می‏‌گردد<ref>مصباح الفقیه، ج ۱۳، ص۵۳۷.</ref>. برخی، «مؤلفة القلوب» را به کفّار اختصاص داده و شامل [[مسلمانان]] ندانسته‌‏اند<ref>الخلاف، ج ۴، ص۲۳۳؛ المبسوط، ج ۱، ص۲۴۹؛ الوسیلة، ص۱۲۸.</ref>. این قول منسوب به مشهور است<ref>الحدائق الناضرة، ج ۱۲، ص۱۷۵.</ref>. در مقابل، برخی آن را به مسلمانان دارای [[اعتقادات]] [[ضعیف]] که [[اسلام]] در قلبشان استقرار نیافته، اختصاص داده و گفته‏‌اند: [[زکات]] به جهت تقویت اراده و [[استواری]] [[قلوب]] آنان بر باقی ماندن در [[دین اسلام]] به ایشان داده می‏‌شود<ref>الحدائق الناضرة، ج۱۲، ۱۷۷.</ref>.


در اینکه سهم [[مؤلفة القلوب]] پس از [[رسول اکرم]] {{صل}} ساقط گردیده یا نه، [[اختلاف]] است؛ چنان که در [[سقوط]] سهم یاد شده در عصر غیبت، اختلاف است<ref>مستند الشیعة، ج ۹، ص۲۷۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۴۳.</ref>.
در اینکه سهم [[مؤلفة القلوب]] پس از [[رسول اکرم]] {{صل}} ساقط گردیده یا نه، [[اختلاف]] است؛ چنان که در [[سقوط]] سهم یاد شده در عصر غیبت، اختلاف است<ref>مستند الشیعة، ج ۹، ص۲۷۶؛ جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۴۳.</ref>.


۵. بردگان (رقاب): دادن [[زکات]] برای [[آزادی]] اصناف زیر از بردگان جایز است: برده مکاتبِ [[ناتوان]] از پرداخت [[مال]] الکتابه؛ برده مسلمانِ تحت فشار و [[سختی]] قرار گرفته و مطلق برده در صورتی که جز برده، مستحقی وجود نداشته باشد<ref>مدارک الأحکام، ج ۵، ص۲۱۶ ـ ۲۱۷؛ مستند الشیعة، ج ۹، ص۲۷۷ ـ ۲۷۸.</ref>.
'''۵. بردگان (رقاب):''' دادن [[زکات]] برای [[آزادی]] اصناف زیر از بردگان جایز است: برده مکاتبِ [[ناتوان]] از پرداخت [[مال]] الکتابه؛ برده مسلمانِ تحت فشار و [[سختی]] قرار گرفته و مطلق برده در صورتی که جز برده، مستحقی وجود نداشته باشد<ref>مدارک الأحکام، ج ۵، ص۲۱۶ ـ ۲۱۷؛ مستند الشیعة، ج ۹، ص۲۷۷ ـ ۲۷۸.</ref>.


برخی گفته‌‏اند: کسی که کفّاره بر عهده‏اش آمده، اما از نظر [[مالی]] توان خریدن برده و [[آزاد]] کردن آن را ندارد، می‏تواند برای این منظور از سهم رقاب استفاده کند<ref>المعتبر، ج ۲، ص۵۷۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۵، ص۲۵۵.</ref>. برخی نیز آزاد کردن مطلق برده را از سهم رقاب جایز دانسته‏‌اند؛ هرچند تحت فشار نباشد و مستحق زکات نیز وجود داشته باشد<ref>مدارک الأحکام، ج ۵، ص۲۱۷.</ref>.
برخی گفته‌‏اند: کسی که کفّاره بر عهده‏اش آمده، اما از نظر [[مالی]] توان خریدن برده و [[آزاد]] کردن آن را ندارد، می‏تواند برای این منظور از سهم رقاب استفاده کند<ref>المعتبر، ج ۲، ص۵۷۴؛ تذکرة الفقهاء، ج ۵، ص۲۵۵.</ref>. برخی نیز آزاد کردن مطلق برده را از سهم رقاب جایز دانسته‏‌اند؛ هرچند تحت فشار نباشد و مستحق زکات نیز وجود داشته باشد<ref>مدارک الأحکام، ج ۵، ص۲۱۷.</ref>.


۶. بدهکاران (غارمان): مراد، بدهکاری است که توان پرداخت بدهی خود را نداشته و وام دریافتی را در [[گناه]] صرف نکرده باشد. بنابر این، اگر مال را در راه [[معصیت]] صرف کرده باشد، مستحق زکات نخواهد بود، مگر آنکه [[توبه]] کند، که در این صورت از سهم [[فقرا]] به او داده می‏‌شود نه از سهم غارمان<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۵۵ ـ ۳۵۹.</ref>. برخی در صورت توبه، دادن زکات به وی از سهم غارمان را نیز جایز دانسته‌‏اند<ref>المعتبر، ج ۲، ص۵۷۵.</ref>. برخی، تنها [[پرداخت زکات]] از سهم [[سبیل]] اللّه‏ را به او در صورت [[توبه]] جایز دانسته‏‌اند<ref>مسالک الأفهام، ج ۱، ص۴۱۶.</ref>. البته اعتبار توبه در دادن [[زکات]] از سهم [[فقرا]] بنابر قول به اعتبار [[عدالت]] در [[فقیر]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۵۹.</ref>.
'''۶. بدهکاران (غارمان):''' مراد، بدهکاری است که توان پرداخت بدهی خود را نداشته و وام دریافتی را در [[گناه]] صرف نکرده باشد. بنابر این، اگر مال را در راه [[معصیت]] صرف کرده باشد، مستحق زکات نخواهد بود، مگر آنکه [[توبه]] کند، که در این صورت از سهم [[فقرا]] به او داده می‏‌شود نه از سهم غارمان<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۵۵ ـ ۳۵۹.</ref>. برخی در صورت توبه، دادن زکات به وی از سهم غارمان را نیز جایز دانسته‌‏اند<ref>المعتبر، ج ۲، ص۵۷۵.</ref>. برخی، تنها [[پرداخت زکات]] از سهم [[سبیل]] اللّه‏ را به او در صورت [[توبه]] جایز دانسته‏‌اند<ref>مسالک الأفهام، ج ۱، ص۴۱۶.</ref>. البته اعتبار توبه در دادن [[زکات]] از سهم [[فقرا]] بنابر قول به اعتبار [[عدالت]] در [[فقیر]] است<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۵۹.</ref>.


۷. سبیل اللّه‏: مراد از آن بنابر قول مشهور، مطلق راه خیر است که مرضیّ [[خداوند متعال]] و موجب [[تقرّب]] به او می‌‏باشد، مانند [[جهاد در راه خدا]] و آنچه که [[مصلحت اسلام]] و [[مسلمانان]] است، از قبیل ساختن [[مسجد]]، بیمارستان و پل، فرستادن افراد به [[حج]]، کمک به [[زائران]]، تأمین [[مسکن]] برای افراد نیازمند، تأمین هزینه [[ازدواج]] [[جوانان]]، خریدن کتاب‌های [[دینی]] و [[وقف]] آنها و کفن کردن [[مؤمن]]<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۶۸ ـ ۳۷۰.</ref>. برخی قدما آن را به [[جهاد]] [[مشروع]] اختصاص داده‏اند<ref>المقنعة، ص۲۴۱.</ref>.
'''۷. سبیل اللّه‏:''' مراد از آن بنابر قول مشهور، مطلق راه خیر است که مرضیّ [[خداوند متعال]] و موجب [[تقرّب]] به او می‌‏باشد، مانند [[جهاد در راه خدا]] و آنچه که [[مصلحت اسلام]] و [[مسلمانان]] است، از قبیل ساختن [[مسجد]]، بیمارستان و پل، فرستادن افراد به [[حج]]، کمک به [[زائران]]، تأمین [[مسکن]] برای افراد نیازمند، تأمین هزینه [[ازدواج]] [[جوانان]]، خریدن کتاب‌های [[دینی]] و [[وقف]] آنها و کفن کردن [[مؤمن]]<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۶۸ ـ ۳۷۰.</ref>. برخی قدما آن را به [[جهاد]] [[مشروع]] اختصاص داده‏اند<ref>المقنعة، ص۲۴۱.</ref>.


۸. [[در راه مانده]] ([[ابن سبیل]]): مراد، [[مسافر در راه مانده]] است که با شرایطی [[استحقاق]] [[زکات]] دارد<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۷۲.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۴، صفحه ۲۳۷ - ۲۵۵.</ref>
'''۸. [[در راه مانده]] ([[ابن سبیل]]):''' مراد، [[مسافر در راه مانده]] است که با شرایطی [[استحقاق]] [[زکات]] دارد<ref>جواهر الکلام، ج ۱۵، ص۳۷۲.</ref>.<ref>[[سید محمود هاشمی شاهرودی|هاشمی شاهرودی، سید محمود]]، [[فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت (کتاب)|فرهنگ فقه مطابق مذهب اهل بیت]] ج۴، ص ۲۳۷ - ۲۵۵.</ref>


== شرایط مستحقان زکات ==
== شرایط مستحقان زکات ==
۱۱۳٬۱۳۱

ویرایش