پرش به محتوا

عصر امام صادق در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۲۳۴: خط ۲۳۴:
اینها مهمترین جهت‌گیری‌های [[فکری]] منحرفی بود که در [[زمان امام صادق]]{{ع}} رایج گشته بود و ما به زودی موضع‌گیری [[امام]]{{ع}} و روش‌های آن حضرت را در برخورد با این [[افکار]] [[منحرف]] که با [[هدف]] درمان این دردی که در [[جامعه اسلامی]] آن [[زمان]] رو به گسترش بود به انجام می‌رساندند، پیگیری خواهیم کرد<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۸ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۸]]، ص ۱۱۸.</ref>.
اینها مهمترین جهت‌گیری‌های [[فکری]] منحرفی بود که در [[زمان امام صادق]]{{ع}} رایج گشته بود و ما به زودی موضع‌گیری [[امام]]{{ع}} و روش‌های آن حضرت را در برخورد با این [[افکار]] [[منحرف]] که با [[هدف]] درمان این دردی که در [[جامعه اسلامی]] آن [[زمان]] رو به گسترش بود به انجام می‌رساندند، پیگیری خواهیم کرد<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۸ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۸]]، ص ۱۱۸.</ref>.


==نیازهای دوره [[حضرت امام صادق]]{{ع}}‌==
== نیازهای دوره [[حضرت امام صادق]]{{ع}}‌ ==
پس از آشنایی با مظاهر [[فساد]] و [[انحرافی]] که در [[عصر امام صادق]]{{ع}} همه عرصه‌های [[زندگی]] [[مردم]] را اشغال کرده بود می‌توان عمق فاجعه‌ای را که [[امام صادق]]{{ع}} از ابتدا با آن روبرو بود [[درک]] کرد.
پس از آشنایی با مظاهر [[فساد]] و [[انحرافی]] که در [[عصر امام صادق]]{{ع}} همه عرصه‌های [[زندگی]] [[مردم]] را اشغال کرده بود می‌توان عمق فاجعه‌ای را که [[امام صادق]]{{ع}} از ابتدا با آن روبرو بود [[درک]] کرد.
[[امام]]{{ع}} در برهه پایانی [[حکومت امویان]] به شرایطی دست پیدا کرد که در آن به سبب [[ضعف]] [[دولت اموی]]، مراقبت‌ها قدری کمتر شده بود و امام صادق{{ع}} به روشنی می‌دید که بخش اعظم [[جامعه اسلامی]] دستخوش [[انحراف]] و دوری از زندگی [[واقعی]] گردیده‌اند، ارزش‌های [[جاهلی]] دوباره پا به عرصه وجود نهاده و [[قواعد]] [[بیگانه]] از [[دین]] در [[فهم قرآن]] و [[سنت]] راه یافته و مضمون و جوهره آن را وارونه کرده است، آن حضرت [[مشاهده]] می‌کرد که اوضاع در اواخر عصر [[اموی]] که [[روزگار]] [[رشد]] [[مکاتب فکری]] و [[جریانات سیاسی]] دور از [[اسلام]] بود روزبه‌روز بحرانی‌تر شده و [[اکثریت]] قریب به اتفاق مردم در اثر مشاهده [[ستم]] و بیدادی که بر هر دادخواه و معترضی که سر [[مخالفت]] با دستگاه [[منحرف]] از دین [[بنی امیه]] را داشت روا داشته می‌شد به [[امید]] و آرزوی نابودی بنی امیه [[دل]] خوش کرده و کنج [[عزلت]] گزیده بودند.
امام صادق{{ع}} همه این مسائل را به دقت مورد بررسی قرار داده و با حوصله تمام شروع به حل کردن آنها نمود.


گفتگوی [[سدیر]] صیرفی و امام صادق{{ع}} را باهم می‌خوانیم:
[[امام]]{{ع}} در برهه پایانی [[حکومت امویان]] به شرایطی دست پیدا کرد که در آن به سبب [[ضعف]] [[دولت اموی]]، مراقبت‌ها قدری کمتر شده بود و امام صادق{{ع}} به روشنی می‌دید که بخش اعظم [[جامعه اسلامی]] دستخوش [[انحراف]] و دوری از زندگی واقعی گردیده‌اند، ارزش‌های [[جاهلی]] دوباره پا به عرصه وجود نهاده و قواعد [[بیگانه]] از [[دین]] در فهم قرآن و [[سنت]] راه یافته و مضمون و جوهره آن را وارونه کرده است، آن حضرت مشاهده می‌کرد که اوضاع در اواخر عصر [[اموی]] که [[روزگار]] [[رشد]] مکاتب فکری و جریانات سیاسی دور از [[اسلام]] بود روزبه‌روز بحرانی‌تر شده و [[اکثریت]] قریب به اتفاق مردم در اثر مشاهده [[ستم]] و بیدادی که بر هر دادخواه و معترضی که سر [[مخالفت]] با دستگاه [[منحرف]] از دین [[بنی امیه]] را داشت روا داشته می‌شد به [[امید]] و آرزوی نابودی بنی امیه [[دل]] خوش کرده و کنج [[عزلت]] گزیده بودند. امام صادق{{ع}} همه این مسائل را به دقت مورد بررسی قرار داده و با حوصله تمام شروع به حل کردن آنها نمود.
سدیر گوید: بر امام صادق{{ع}} داخل شده و به محضرش عرضه داشتم: به [[خدا]] [[سوگند]]، در [[خانه]] نشستن سزاوار شما نیست.
فرمود: چرا ای سدیر؟
عرض کردم: چون شما [[دوستداران]]، [[شیعیان]] و [[یاوران]] زیادی دارید، به خدا سوگند اگر [[حضرت امیر المؤمنین]]{{ع}} به اندازه شما [[یار]] و [[یاور]] می‌داشت هرگز مردان [[قبیله]] [[تیم]] و عدی چشم [[طمع]] به جایگاه او نمی‌دوختند.
فرمود: ای سدیر، [[گمان]] می‌کنی [[یاران]] من چند نفر باشند؟
عرض کردم: یکصد هزار نفر.


فرمود: یکصد هزار نفر؟
گفتگوی [[سدیر]] صیرفی و امام صادق{{ع}} را باهم می‌خوانیم: سدیر گوید: بر امام صادق{{ع}} داخل شده و به محضرش عرضه داشتم: به [[خدا]] [[سوگند]]، در [[خانه]] نشستن سزاوار شما نیست. فرمود: چرا ای سدیر؟ عرض کردم: چون شما [[دوستداران]]، [[شیعیان]] و [[یاوران]] زیادی دارید، به خدا سوگند اگر [[حضرت امیر المؤمنین]]{{ع}} به اندازه شما [[یار]] و [[یاور]] می‌داشت هرگز مردان [[قبیله]] [[تیم]] و عدی چشم [[طمع]] به جایگاه او نمی‌دوختند. فرمود: ای سدیر، [[گمان]] می‌کنی [[یاران]] من چند نفر باشند؟ عرض کردم: یکصد هزار نفر. فرمود: یکصد هزار نفر؟ عرض کردم: آری، و بلکه دویست هزار نفر. فرمود: دویست هزار نفر؟ عرض کردم: آری، و بلکه نصف [[مردم]] [[دنیا]].
عرض کردم: آری، و بلکه دویست هزار نفر.
فرمود: دویست هزار نفر؟
عرض کردم: آری، و بلکه نصف [[مردم]] [[دنیا]].


حضرت قدری [[سکوت]] فرموده و سپس فرمودند: برای تو مشکل نیست با من به ینبع‌<ref>ینبع قلعه‌ایست در مسیرى که حاجیان مصر از آن راه به مکه مى‌آیند و در آن چند چشمه آب و نخلستان است.</ref> بیایی؟
حضرت قدری [[سکوت]] فرموده و سپس فرمودند: برای تو مشکل نیست با من به ینبع‌<ref>ینبع قلعه‌ایست در مسیرى که حاجیان مصر از آن راه به مکه مى‌آیند و در آن چند چشمه آب و نخلستان است.</ref> بیایی؟ عرض کردم: آری، آن حضرت دستور دادند تا یک درازگوش و یک استر را زین کردند، من اول بر درازگوش سوار شدم حضرت فرمودند: ای [[سدیر]] آیا از درازگوش چشم‌پوشی می‌کنی تا من بر آن سوار شوم؟ عرض کردم استر زیباتر و نجیب‌تر از درازگوش است. فرمود: من در سواری با درازگوش راحت‌تر هستم. من از درازگوش به زیر آمده و آن حضرت بر آن سوار شدند و به راه افتادیم تا اینکه وقت [[نماز]] فرارسید. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: ای سدیر پیاده شو که وقت نماز است اما پس از آن فرمودند: این [[زمین]] شوره‌زار است و نماز در آن جایز نیست.
عرض کردم: آری، آن حضرت دستور دادند تا یک درازگوش و یک استر را زین کردند، من اول بر درازگوش سوار شدم حضرت فرمودند: ای [[سدیر]] آیا از درازگوش [[چشم‌پوشی]] می‌کنی تا من بر آن سوار شوم؟
عرض کردم استر زیباتر و نجیب‌تر از درازگوش است.
فرمود: من در سواری با درازگوش راحت‌تر هستم.


من از درازگوش به زیر آمده و آن حضرت بر آن سوار شدند و به راه افتادیم تا اینکه وقت [[نماز]] فرارسید. [[امام صادق]]{{ع}} فرمودند: ای سدیر پیاده شو که وقت نماز است اما پس از آن فرمودند: این [[زمین]] شوره‌زار است و نماز در آن جایز نیست.
پس به راه خود ادامه دادیم تا اینکه به منطقه‌ای رسیدیم که خاکی سرخ فام داشت، چون به آن منطقه رسیدیم، [[چشم]] امام صادق{{ع}} به [[جوان]] چوپانی افتاد که تعدادی بزغاله را می‌چراند، آن حضرت به من فرمودند: اگر به تعداد این بزغاله‌ها پیرو می‌داشتم، خانه‌نشینی بر من جایز نمی‌بود. سدیر گوید: پس از نماز به سراغ گله بزغاله‌ها رفتم و آنها را شمارش نموده، دیدم که هفده بزغاله می‌باشند<ref>کافى، ج۲، ص۲۴۲؛ بحار الانوار، ج۴۷، ص۳۷۲.</ref>.
پس به راه خود ادامه دادیم تا اینکه به منطقه‌ای رسیدیم که خاکی سرخ فام داشت، چون به آن منطقه رسیدیم، [[چشم]] امام صادق{{ع}} به [[جوان]] [[چوپانی]] افتاد که تعدادی بزغاله را می‌چراند، آن حضرت به من فرمودند: اگر به تعداد این بزغاله‌ها پیرو می‌داشتم، [[خانه‌نشینی]] بر من جایز نمی‌بود.
سدیر گوید: پس از نماز به سراغ [[گله]] بزغاله‌ها رفتم و آنها را شمارش نموده، دیدم که هفده بزغاله می‌باشند<ref>کافى، ج۲، ص۲۴۲؛ بحار الانوار، ج۴۷، ص۳۷۲.</ref>.


امام صادق{{ع}} این‌چنین تشخیص داده بودند که برای جامعه‌ای که از [[فساد]] و [[تباهی]] آکنده گردیده است مهمترین نیاز، ایجاد جریان اصیل [[اسلامی]] است که [[توانایی]] حمل ارزش‌هایی را که [[پیامبر گرامی اسلام]] از جانب [[خدا]] آورده بود، داشته باشد.
امام صادق{{ع}} این‌چنین تشخیص داده بودند که برای جامعه‌ای که از [[فساد]] و [[تباهی]] آکنده گردیده است مهمترین نیاز، ایجاد جریان اصیل [[اسلامی]] است که [[توانایی]] حمل ارزش‌هایی را که [[پیامبر گرامی اسلام]] از جانب [[خدا]] آورده بود، داشته باشد. در عین‌حال، لازم بود که مردم از حکومت‌های [[ستمکار]] به دور باشند تا آلت دست آنان نگردند.
در عین‌حال، لازم بود که مردم از حکومت‌های [[ستمکار]] به دور باشند تا آلت دست آنان نگردند.
پس تنها راه [[مبارزه با حکومت]] [[فاسد]]، نشاندن [[ارزش‌های اسلامی]] و ایجاد جریان فعال [[سیاسی]] بود که در ریشه‌کنی، یا حداقل کم کردن [[ستم‌ها]] مشارکت داشته باشد،؛ چراکه اگر [[اراده]] گروه زیادی از مردم بر استقرار [[عدالت]] قرار بگیرد، [[حاکم]] حتی اگر [[ظالم]] هم باشد مجبور به برپا داشتن عدالت می‌گردد زیرا [[اکثریت]] [[مردم]] با [[بیداری]] ژرف [[اسلامی]] [[استبداد]] را [[نفی]] کرده و خواهان‌ عدالت شده‌اند.


[[امام صادق]]{{ع}} از عملیات مسلحانه مستقیم برضد [[حاکمان]] [[منحرف]] [[زمان]] خود صرف‌نظر کرد و این مطلب نشان‌دهنده [[اختلاف]] در فورمول‌های [[سیاسی]] است که شرایط زمان به افراد دیکته می‌کند و امام صادق{{ع}} عمیقا [[طبیعت]] کارهای انقلابی را [[درک]] می‌کرد.
پس تنها راه [[مبارزه با حکومت]] [[فاسد]]، نشاندن ارزش‌های اسلامی و ایجاد جریان فعال [[سیاسی]] بود که در ریشه‌کنی، یا حداقل کم کردن [[ستم‌ها]] مشارکت داشته باشد،؛ چراکه اگر [[اراده]] گروه زیادی از مردم بر استقرار [[عدالت]] قرار بگیرد، [[حاکم]] حتی اگر [[ظالم]] هم باشد مجبور به برپا داشتن عدالت می‌گردد زیرا [[اکثریت]] [[مردم]] با [[بیداری]] ژرف [[اسلامی]] [[استبداد]] را [[نفی]] کرده و خواهان‌ عدالت شده‌اند.
امام صادق{{ع}} تلاش کرد تا به دور از سروصدا و بدون تصریح به کارهای سیاسی و انقلابی به‌سوی ایجاد جریان مردمی فراگیر، همچنین [[تربیت]] [[جماعت]] [[نخبگان]] [[صالح]] که چون [[نمایندگان ائمه]]{{عم}} محسوب می‌شدند و [[نظارت]] بر عملکرد و تنظیم [[خط مشی]] آنان در [[مبارزه با انحراف]] فراگیر [[حرکت]] کرده و این افراد را به [[جبهه]] متحدی در انجام [[انقلاب]] [[فکری]] و ایجاد بستر مناسب برای دیگرگون ساختن [[فساد]] موجود در کوتاه‌مدت یا درازمدت بدل کند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۸ (کتاب)|پیشوایان هدایت]] ج۸، ص ۱۲۷.</ref>.
 
[[امام صادق]]{{ع}} از عملیات مسلحانه مستقیم برضد [[حاکمان]] [[منحرف]] [[زمان]] خود صرف‌نظر کرد و این مطلب نشان‌دهنده [[اختلاف]] در فورمول‌های [[سیاسی]] است که شرایط زمان به افراد دیکته می‌کند و امام صادق{{ع}} عمیقا طبیعت کارهای انقلابی را [[درک]] می‌کرد.
 
امام صادق{{ع}} تلاش کرد تا به دور از سروصدا و بدون تصریح به کارهای سیاسی و انقلابی به‌سوی ایجاد جریان مردمی فراگیر، همچنین [[تربیت]] جماعت [[نخبگان]] [[صالح]] که چون نمایندگان ائمه{{عم}} محسوب می‌شدند و [[نظارت]] بر عملکرد و تنظیم [[خط مشی]] آنان در مبارزه با انحراف فراگیر حرکت کرده و این افراد را به جبهه متحدی در انجام [[انقلاب]] [[فکری]] و ایجاد بستر مناسب برای دیگرگون ساختن [[فساد]] موجود در کوتاه‌مدت یا درازمدت بدل کند<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[پیشوایان هدایت ج۸ (کتاب)|پیشوایان هدایت ج۸]]، ص ۱۲۷.</ref>.


== منابع ==
== منابع ==
۱۱۵٬۵۷۰

ویرایش