پرش به محتوا

توقیع به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

بدون خلاصۀ ویرایش
خط ۲۹: خط ۲۹:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«توقیع اسم مصدر از ماده "وَقَعَ" و در لغت به معنی نشان گذاشتن یا خراش دادن بر پشت حیوان است<ref>وَقَعَ... و منه‌التوقیع، و هو أثر الدبَر یظهرالبعیر (نشان خراشیدگی بر پشت شتر) مقاییس اللغة، احمد بن فارس بن زکریا ۱۳۴،۶؛ التوقیع: سَجع بأطراف عظام الدابة من‌الرکوب (زخم و یا علائمی که در اطراف استخوان‌های پشت حیوان است)، ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>.  
::::::«توقیع اسم مصدر از ماده "وَقَعَ" و در لغت به معنی نشان گذاشتن یا خراش دادن بر پشت حیوان است<ref>وَقَعَ... و منه‌التوقیع، و هو أثر الدبَر یظهرالبعیر (نشان خراشیدگی بر پشت شتر) مقاییس اللغة، احمد بن فارس بن زکریا ۱۳۴،۶؛ التوقیع: سَجع بأطراف عظام الدابة من‌الرکوب (زخم و یا علائمی که در اطراف استخوان‌های پشت حیوان است)، ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>.  
::::::توقیع در اصطلاح عام و مباحث [[مهدویت]] بی‌مناسبت با معنی لغوی آن نیست، در اصطلاح عام به گفته ابن انباری: توقیع نویسی یعنی اینکه مقصود و حاجت اصلی را از یک نوشته طولانی گزینش کنند و باقی را حذف کنند، پس در حقیقت توقیع نویس یک اثر و نشان و علامتی را در نوشته پدید می‌آورد<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>.  
::::::[[توقیع]] در اصطلاح عام و مباحث [[مهدویت]] بی‌مناسبت با معنی لغوی آن نیست، در اصطلاح عام به گفته ابن انباری: [[توقیع]] نویسی یعنی اینکه مقصود و حاجت اصلی را از یک نوشته طولانی گزینش کنند و باقی را حذف کنند، پس در حقیقت [[توقیع]] نویس یک اثر و نشان و علامتی را در نوشته پدید می‌آورد<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>. ابن فارس می‌گوید: [[توقیع]] چیزی است که به کتاب یا نوشته‌ای که به پایان رسیده ملحق می‌شود<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴؛ ابن فارس، مقاییس‌اللغة، ۱۳۴،۶.</ref>. فخرالدین طریحی معنایی از [[توقیع]] ارایه می‌دهد که به اصطلاح [[مهدویت]] نزدیک می‌شود: جواب و پاسخی که در کتاب و یا نوشته پدید می‌آید؛ [[توقیع]] العسکری از همین [[باب]] می‌باشد<ref>مجمع‌البحرین، طریحی، ۵۳۵،۴.</ref>.  
::::::ابن فارس می‌گوید: توقیع چیزی است که به کتاب یا نوشته‌ای که به پایان رسیده ملحق می‌شود<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴؛ ابن فارس، مقاییس‌اللغة، ۱۳۴،۶.</ref>. فخرالدین طریحی معنایی از توقیع ارایه می‌دهد که به اصطلاح [[مهدویت]] نزدیک می‌شود: جواب و پاسخی که در کتاب و یا نوشته پدید می‌آید؛ توقیع العسکری از همین [[باب]] می‌باشد<ref>مجمع‌البحرین، طریحی، ۵۳۵،۴.</ref>.  
::::::مرحوم صدر می‌فرماید: [[توقیع]] در لسان روایات ما به همان معنی رایج آن زمان بکار رفته است یعنی سخنان کوتاهی که بزرگان در پایان نامه‌ها و درخواست‌ها به منظور پاسخ و حل مشکل مرقوم می‌داشتند.  
::::::مرحوم صدر می‌فرماید: توقیع در لسان روایات ما به همان معنی رایج آن زمان بکار رفته است یعنی سخنان کوتاهی که بزرگان در پایان نامه‌ها و درخواست‌ها به منظور پاسخ و حل مشکل مرقوم می‌داشتند.  
::::::در مباحث روایی و [[مهدویت]] واژه [[توقیع]] بیشتر در مورد مکاتبات و نوشته‌های [[امام زمان]] در عصر [[غیبت]] بکار می‌رود<ref>صدر، تاریخ الغیبة‌الصغری، ص ۴۳۴.</ref>، ولی به نامه دیگر [[امامان]] به ویژه [[امام عسکری]] {{ع}} نیز [[توقیع]] اطلاق شده است<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۴۴، ح۱۰۸۸.</ref>.  
::::::در مباحث روایی و [[مهدویت]] واژه توقیع بیشتر در مورد مکاتبات و نوشته‌های [[امام زمان]] در عصر [[غیبت]] بکار می‌رود<ref>صدر، تاریخ الغیبة‌الصغری، ص ۴۳۴.</ref>، ولی به نامه دیگر [[امامان]] به ویژه [[امام عسکری]] {{ع}} نیز توقیع اطلاق شده است<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۴۴، ح۱۰۸۸.</ref>.  
::::::شیعیانی که مستقیماً به [[امام]] دسترسی نداشتند پرسش‌های دینی و درخواست‌ها و گرفتاری‌های شخصی خود را می‌نوشتند و به [[وکلاء]] و [[سفرا]] [[ائمه]] می‌دادند تا به دست [[امام]] {{ع}} برسانند و [[امام]] {{ع}} نیز پاسخ و یا دستور خود را در پایان یا بین خطوط آن نامه و یا در نامه جداگانه می‌نوشتند، البته گاهی [[ائمه]] بدون دریافت پرسش و یا نامه از طرف امت، اقدام به صدور فرمان، راهنمایی و یا آگاهی در قالب بخشنامه می‌کردند، که به این قسم نامه‌ها نیز [[توقیع]] اطلاق می‌شود، مانند [[توقیع]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[سفیر دوم]] که رحلت پدرشان را تسلیت گفته بودند و توقیعی که به [[سفیر]] چهارم صادر شد و از وفات او و عدم وصیت سفارت به دیگری و پایان [[غیبت صغری]] خبر داده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۴۳۴، ۴۳۵.</ref>. توقیعی که برای پدر اسدی خارج شده بود نیز از همین قسم می‌باشد. [[ابوعلی اسدی]] از پدرش نقل می‌کند که ابتداء و بدون پرسشی، [[سفیر دوم]] توقیعی برایم آورد که [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فرموده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم بر کسی که درهمی از اموال ما را حلال بشمارد<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۵۲۲ باب ۴۵، ح۵۱.</ref>.  [[محمد بن ابراهیم بن مهزیار]] می‌گوید: وارد [[عراق]] شدم در حالی که شک و تردید داشتم توقیعی برایم صادر گشت<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دایرة‌المعارف تشیع، ۱۵۲،۵.</ref>.  
::::::شیعیانی که مستقیماً به [[امام]] دسترسی نداشتند پرسش‌های دینی و درخواست‌ها و گرفتاری‌های شخصی خود را می‌نوشتند و به [[وکلاء]] و [[سفرا]] [[ائمه]] می‌دادند تا به دست [[امام]] {{ع}} برسانند و [[امام]] {{ع}} نیز پاسخ و یا دستور خود را در پایان یا بین خطوط آن نامه و یا در نامه جداگانه می‌نوشتند، البته گاهی [[ائمه]] بدون دریافت پرسش و یا نامه از طرف امت، اقدام به صدور فرمان، راهنمایی و یا آگاهی در قالب بخشنامه می‌کردند، که به این قسم نامه‌ها نیز توقیع اطلاق می‌شود، مانند توقیع [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[سفیر دوم]] که رحلت پدرشان را تسلیت گفته بودند و توقیعی که به [[سفیر]] چهارم صادر شد و از وفات او و عدم وصیت سفارت به دیگری و پایان [[غیبت صغری]] خبر داده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۴۳۴، ۴۳۵.</ref>. توقیعی که برای پدر اسدی خارج شده بود نیز از همین قسم می‌باشد. [[ابوعلی اسدی]] از پدرش نقل می‌کند که ابتداء و بدون پرسشی، [[سفیر دوم]] توقیعی برایم آورد که [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فرموده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، لعنت خدا و ملائکه و تمام مردم بر کسی که درهمی از اموال ما را حلال بشمارد<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۵۲۲ باب ۴۵، ح۵۱.</ref>.  [[محمد بن ابراهیم بن مهزیار]] می‌گوید: وارد [[عراق]] شدم در حالی که شک و تردید داشتم توقیعی برایم صادر گشت<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دایرة‌المعارف تشیع، ۱۵۲،۵.</ref>.  
::::::آخرین [[توقیع]] در عصر [[غیبت صغری]]، همان [[توقیع]] معروفی است که برای [[سفیر چهارم]] صادر شد و در آن آمده بود: بنام خداوند بخشنده مهربان: ای [[علی بن محمد سمری]]، خداوند پاداش برادرانت را بخاطر (مرگ) تو عظیم گرداند، تو پس از شش روز خواهی مرد، کارهایت را جمع وجور کن و به کسی وصیت نکن به اینکه پس از تو به جای تو بنشیند که [[غیبت]] کلی (کبری) آغاز شد و تا اذن خداوند ظهوری در کار نیست<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵، علی‌بن‌محمد سمری.</ref>.
::::::آخرین توقیع در عصر [[غیبت صغری]]، همان توقیع معروفی است که برای [[سفیر چهارم]] صادر شد و در آن آمده بود: بنام خداوند بخشنده مهربان: ای [[علی بن محمد سمری]]، خداوند پاداش برادرانت را بخاطر (مرگ) تو عظیم گرداند، تو پس از شش روز خواهی مرد، کارهایت را جمع وجور کن و به کسی وصیت نکن به اینکه پس از تو به جای تو بنشیند که [[غیبت]] کلی (کبری) آغاز شد و تا اذن خداوند ظهوری در کار نیست<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵، علی‌بن‌محمد سمری.</ref>.
::::::روند صدور [[توقیعات]] بعد از [[غیبت صغری]] کند شد ولی به طور کلی قطع نشد بلکه تا مدتی در عصر [[غیبت کبری]] ادامه داشت.
::::::روند صدور [[توقیعات]] بعد از [[غیبت صغری]] کند شد ولی به طور کلی قطع نشد بلکه تا مدتی در عصر [[غیبت کبری]] ادامه داشت.
::::::در ماه صفر (۴۱۰ ق) که حدود صدسال از [[غیبت کبری]] سپری شده بود توقیع مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|اندازه=155%|"لِلْأَخِ السَّدِيدِ وَ الْوَلِيِّ الرَّشِيدِ الشَّيْخِ الْمُفِيدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۵۹۶،۲، رقم ۳۵۹.</ref>.
::::::در ماه صفر (۴۱۰ ق) که حدود صدسال از [[غیبت کبری]] سپری شده بود [[توقیع]] مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|اندازه=155%|"لِلْأَخِ السَّدِيدِ وَ الْوَلِيِّ الرَّشِيدِ الشَّيْخِ الْمُفِيدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۵۹۶،۲، رقم ۳۵۹.</ref>.
::::::روز پنج شنبه ۲۳ ذی الحجه سال (۴۱۲ ق) نامه دوم [[امام مهدی|حضرت حجت]] برای [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|اندازه=155%|"مِنْ عَبْدِ اللَّهِ الْمُرَابِطِ فِي سَبِيلِهِ إِلَى مُلْهَمِ الْحَقِّ وَ دَلِيلِهِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۶۰۰،۲۰ رقم ۳۶۰: از بنده خدا، آنکس که مرزبان راه خدا است (حضرت حجت) به کسی‌که حق به او الهام و راهنمای حق شده (شیخ مفید رحمه الله)، ر.ک: شیرازی، کلمة‌الامام المهدی، ص ۱۵۹؛ الزام‌الناصب، یزدی، ۴۶۴،۱.</ref>.  
::::::روز پنج شنبه ۲۳ ذی الحجه سال (۴۱۲ ق) نامه دوم [[امام مهدی|حضرت حجت]] برای [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|اندازه=155%|"مِنْ عَبْدِ اللَّهِ الْمُرَابِطِ فِي سَبِيلِهِ إِلَى مُلْهَمِ الْحَقِّ وَ دَلِيلِهِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۶۰۰،۲۰ رقم ۳۶۰: از بنده خدا، آنکس که مرزبان راه خدا است (حضرت حجت) به کسی‌که حق به او الهام و راهنمای حق شده (شیخ مفید رحمه الله)، ر.ک: شیرازی، کلمة‌الامام المهدی، ص ۱۵۹؛ الزام‌الناصب، یزدی، ۴۶۴،۱.</ref>.  
::::::برخی نامه [[امام مهدی|حضرت حجت]] به مرحوم [[سید ابوالحسن اصفهانی]] را نیز جزء [[توقیعات]] می‌دانند<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دائرة‌المعارف تشیع، ۱۵۰،۵.</ref>، شمار [[توقیعات]] در کتاب کمال الدین و کتاب الغیبه با حذف موارد تکرار ۸۰ مورد می‌شود»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۲۰۷-۲۱۰.</ref>.
::::::برخی نامه [[امام مهدی|حضرت حجت]] به مرحوم [[سید ابوالحسن اصفهانی]] را نیز جزء [[توقیعات]] می‌دانند<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دائرة‌المعارف تشیع، ۱۵۰،۵.</ref>، شمار [[توقیعات]] در کتاب کمال الدین و کتاب الغیبه با حذف موارد تکرار ۸۰ مورد می‌شود»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۲۰۷-۲۱۰.</ref>.
خط ۴۴: خط ۴۳:
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
[[پرونده:15207.jpg|100px|right|بندانگشتی|[[علی اصغر رضوانی]]]]
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::آقای '''[[علی اصغر رضوانی]]'''، در کتاب ''«[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]»'' در این‌باره گفته است:
::::::«توقیع در لسان [[روایات]]، مطابق با مفهومی است که عرف آن را به کار گرفته است، و آن عبارت است از کلمات کوتاه که بزرگان، ذیل نامه‌های رسیده و عریضه‌ها مکتوب می‌داشتند، و با آن خواسته سائل را برآورده می‌نمودند. در نتیجه توقیعات [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همان مطالبی بود که حضرت به خطّ مبارک خود در جواب سؤال‌ها و عریضه‌ها ذیل نامه‌ها مرقوم می‌داشتند و توسط یکی از سفرا به صاحبان نامه‌ها باز می‌گرداندند. اگر چه به لحاظ معنای اصطلاحی، توقیع در معنا و مفهوم آن سؤال از مسأله‌ای نهفته است ولی در برخی موارد بر بیانات حضرت که به صورت ابتدایی صادر می‌شد -اگر چه از آن سؤال نشده بود- نیز توقیع اطلاق شده است»<ref>[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۳۶۲.</ref>.
::::::«توقیع در لسان [[روایات]]، مطابق با مفهومی است که عرف آن را به کار گرفته است، و آن عبارت است از کلمات کوتاه که بزرگان، ذیل نامه‌های رسیده و عریضه‌ها مکتوب می‌داشتند، و با آن خواسته سائل را برآورده می‌نمودند. در نتیجه توقیعات [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} همان مطالبی بود که حضرت به خطّ مبارک خود در جواب سؤال‌ها و عریضه‌ها ذیل نامه‌ها مرقوم می‌داشتند و توسط یکی از سفرا به صاحبان نامه‌ها باز می‌گرداندند. اگر چه به لحاظ معنای اصطلاحی، [[توقیع]] در معنا و مفهوم آن سؤال از مسأله‌ای نهفته است ولی در برخی موارد بر بیانات حضرت که به صورت ابتدایی صادر می‌شد -اگر چه از آن سؤال نشده بود- نیز [[توقیع]] اطلاق شده است»<ref>[[موعودشناسی و پاسخ به شبهات (کتاب)|موعودشناسی و پاسخ به شبهات]]، ص ۳۶۲.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
{{پایان جمع شدن}}
==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==


۲۱۸٬۶۶۰

ویرایش