پرش به محتوا

فواید امام غایب چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۴۰۲: خط ۴۰۲:
:::::*'''[[واسطه فیض]]:''' اولین اثری که بر وجود [[امام]] مترتب است، این که [[امام]]، [[واسطه فیض الهی]] بر مخلوقات است و [[فیض]] الهی، به واسطه او بر [[بندگان]] نازل می‌شود. [[واسطه فیض]] بودن، دو گونه قابل تصورّ است:
:::::*'''[[واسطه فیض]]:''' اولین اثری که بر وجود [[امام]] مترتب است، این که [[امام]]، [[واسطه فیض الهی]] بر مخلوقات است و [[فیض]] الهی، به واسطه او بر [[بندگان]] نازل می‌شود. [[واسطه فیض]] بودن، دو گونه قابل تصورّ است:
::::#[[نظام]] [[جهان]] بر اساس اسباب و مسببات است و هر پدیده‌ای از راه سبب و علت، ایجاد می‌شود. در رأس این سلسله اسباب، وجود [[مقدس]] [[حجت خدا]] است.
::::#[[نظام]] [[جهان]] بر اساس اسباب و مسببات است و هر پدیده‌ای از راه سبب و علت، ایجاد می‌شود. در رأس این سلسله اسباب، وجود [[مقدس]] [[حجت خدا]] است.
::::#[[نظام]] [[جهان]]، بر اساس [[هدف]] و غایتی خلق شده است و تا زمانی که
::::#[[نظام]] [[جهان]]، بر اساس [[هدف]] و غایتی خلق شده است و تا زمانی که غایتِ از این [[نظام]] و [[هدف]] آن، پابرجا است، [[نظام]] نیز به حیات خود ادامه می‌دهد. [[هدف]] از [[خلقت]] عالم، امکان حیات [[انسان]] است و [[هدف]] از [[خلقت]] [[آدمی]]، [[عبادت]] و [[عبودیت]] است. [[عبادت]] و عبودیتِ کامل که همراه معرفتِ کامل است، فقط از طریق [[امام]] و [[حجّت]] [[خدا]] تحقق می‌یابد؛ پس تا زمانی که [[امام]] هست، [[هدف]] از [[خلقت]] نیز باقی است؛ لذا در سایه وجود او [[نظام هستی]] پا برجا است.
:::::*'''دفع بلا:''' [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[خداوند]]، [[ستارگان]] را [[امان]] برای اهل [[آسمان]] قرار داد و اهل بیتم را [[امان]] برای اهل [[زمین]]".<ref>{{عربی|" جَعَلَ‏ اللَّهُ‏ النُّجُومَ‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ السَّمَاءِ- وَ جَعَلَ‏ أَهْلَ‏ بَيْتِي‏ أَمَاناً لِأَهْلِ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج۲۷، ص۳۰۸.</ref>. نظیر این تعبیر، از وجود [[مقدس]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} نیز صادر شده است: "من، آخرین [[اوصیا]] هستم. به واسطه من، [[خدا]]، بلا را از [[خاندان]] و شیعیانم دفع می‌کند"<ref>{{عربی|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ عَنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِيَ‏ الْقُوَّامِ بِدِينِ اللَّهِ‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ بحارالانوار، ج۵۲، ص۳۰.</ref>. به نظر می‌آید مراد از بلا، عذاب‌هایی باشد که به سبب اعمال ناشایست [[انسان‌ها]] باید نازل می‌شد؛ ولی به سبب آن که وجود [[مقدس]] [[حجت خدا]] در میان [[مردم]] است، [[عذاب]] دفع می‌شود. [[خداوند]]، به [[پیامبر]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَمَا كَانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ}}<ref> و خداوند، آنان را عذاب نمی‌کند؛ در حالی که تو میانشان هستی؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.</ref>
:::::*'''[[امید]] بخشی:''' [[آدمی]]، به [[امید]] زنده است، [[امید]] به آینده‌ای سبز و روشن که در آن، اثری از [[پلیدی]] و [[تباهی]] نباشد. [[انسان]]، [[منتظر]] چنین ایام [[زیبایی]] است و [[بهترین]] عمل او نیز [[انتظار فرج]] و دمیدن صبح [[ظفر]] است. [[پیامبر]]{{صل}} فرمود: "[[برترین]] عمل [[امت]] من، [[انتظار فرج]] است"<ref>{{عربی|" أَفْضَلُ‏ أَعْمَالِ‏ أُمَّتِي‏ انْتِظَارُ الْفَرَج‏‏‏‏‏‏ ‏‏"}}؛ کافی، ج۱، باب عرضه اعمال و شاهدان اعمال.</ref>. وجود امامی‌ که [[منتظر]] إذن الهی برای [[ظهور]] است، به [[مردم]] دلگرمی‌ می‌دهد و گام‌های آنان را در جاده [[انتظار]] استوار می‌کند. به [[راستی]]، آیا وجود رهبرِ در تبعید، [[انقلاب]] را ایجاد می‌کند و [[مردم]] را به جوشش و حرکت در می‌آورد یا وعده آمدن فردی در آینده که دورانِ حیاتی در این زمان برای او متصور نیست؟
:::::*'''[[خودسازی]]:''' از دیگر [[آثار وجودی]] [[امام]]، پیدایش و تقویّت روحیه [[خودسازی]] و [[تهذیب نفس]] است. بر اساس [[روایات]]<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص۱۲۲و۱۲۸.</ref> [[امام]] و [[حجت خدا]]، ناظر و [[شاهد]] بر اعمال است. هر روز و  هر هفته، اعمال [[انسان‌ها]] خدمت آن بزرگوار عرضه می‌شود. کسی که دوستدار [[امام]] باشد، [[راضی]] نمی‌شود [[امام]]، ناظر بر اعمال ناپسند او باشد و با دیدن اعمال بد او، غمگین و ناراحت شود؛ لذا سعی می‌کند دقت بیشتری در اعمال خود داشته باشد و به گونه‌ای [[رفتار]] کند که [[رضایت]] امامش را به دست آورد. در کنار این آثار، آثار دیگری هم هست؛ مانند [[هدایت‌گری]] و [[پاسخ گویی]] به نیازهای علمی‌و….
:::::*برخی از آن آثار را [[انسان‌ها]] در زندگی خود به روشنی احساس کرده اند؛ مانند حفظ و [[نجات]] [[شیعیان]]. حضرت در نامه‌ای به [[شیخ مفید]] نوشتند: "ما، بر [[اخبار]] و احوال شما [[آگاه]] هستیم و هیچ چیز از اوضاع شما، بر ما پوشیده نیست. ما، در رسیدگی و رعایت امور شما، اهمال نکرده‌ایم و شما را از یاد نبرده‌ایم.<ref>بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۴و ۱۷۵.</ref>
:::::*در کنار حفظ [[شیعه]] از کیدهای [[دشمنان]]، نباید عنایات حضرت به بیماران و درماندگان و در راه ماندگان و نیازمندان را از یاد برد. افراد متعددی از [[لطف]] او بهره برده‌اند و بیماریشان علاج شده و گم گشتگان در راه، به منزل رسیده‌اند و نیازمندان و محتاجان و فقرا، سامان یافته‌اند. این آثار، به افعال [[امام]] برمی‌گردد و [[امام]]، ظاهر باشد یا [[غایب]]، امکان ترتیب اثر هست. بله؛ اثری که به وجودِ ظاهریِ [[امام]] برمی‌گردد، [[حکومت]] ظاهری است؛ یعنی [[بشریت]] امروز به سبب [[غیبت امام]]{{ع}}، که علت این غیت هم خود [[مردم]] هستند، از [[حکومت]] [[عدل الهی]] و رشد و [[تکامل]] بشری در حدّ اعلای آن محروم شدند و تا زمانی که [[ظهور]] [[امام]]{{ع}} رخ ندهد، این محرومیت ادامه دارد»<ref>[[آفتاب مهر ج۱ (کتاب)|آفتاب مهر]]، ج۱، ص ۱۲۰-۱۲۳.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}
 
{{جمع شدن|۲۰. نویسندگان کتاب [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]؛}}
[[پرونده:991395.jpg|بندانگشتی|100px|right|]]
::::::نویسندگان کتاب ''«[[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]»'' در این باره گفته‌اند:
::::::«از نظر [[شیعه]] و بر اساس تعالیم دینی، [[امام]]، واسطه فیض رسانی پروردگار به همه پدیده‌های جهان آفرینش است. او در نظام هستی محور و مدار است و بی‌وجود او عالم و آدم، جن و ملک و حیوان و جمادی نمی‌ماند. از [[امام صادق]]{{ع}} سؤال شد که آیا زمین بدون [[امام]] باقی می‌ماند؟ حضرت فرمود: اگر زمین بدون [[امام]] بماند هر آینه اهل خود را فرو می‌برد.<ref>کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب ان الارض لا تخلوا من حجة، ح ۱۰، ص ۱۷۹.</ref> اینکه او در رساندن پیام‌های خدا به مردم و راهنمایی آن‌ها به سوی کمال انسانی، واسطه است و هر فیض و لطفی در این بخش به سبب وجود او به همگان می‌رسد، امری روشن و بدیهی است؛ زیرا از ابتدا خداوند متعال از طریق پیامبران و سپس جانشینان آن‌ها قافله بشری را هدایت کرده است؛ ولی از کلمات معصومان استفاده می‌شود که وجود [[امامان]] در گستره عالم واسطه‌ای برای رسیدن هر نعمت و فیضی از ناحیه پروردگار به هر موجود کوچک و بزرگی است. به بیان آشکارتر، همه موجودات، آنچه از فیوضات و عطایای الهی دریافت می‌کنند، از کانال [[امام]] می‌گیرند. هم اصل وجودشان به واسطه [[امام]] است و هم نعمت‌ها و بهره‌ها دیگری که در طول حیات خود دارا هستند.
:::::*در فرازی از [[زیارت جامعه کبیره]] که یک دوره [[امام]]‌شناسی است، این گونه آمده است: "ای [[امامان]] بزرگ! خداوند به سبب شما عالم را آغاز کرد و به سبب شما نیز آن را پایان می‌دهد و به سبب وجود شما باران را فرو می‌فرستد و به برکت وجود شما آسمان را نگه داشته است از اینکه بر زمین فرود آید، جز به اراده او"<ref>{{عربی|" بِكُمْ‏ فَتَحَ‏ اللَّهُ‏ وَ بِكُمْ‏ يَخْتِمُ‏ وَ بِكُمْ‏ يُنَزِّلُ‏ الْغَيْثَ‏ وَ بِكُمْ‏  {{متن قرآن|يُمْسِكُ السَّماءَ أَنْ تَقَعَ عَلَى الْأَرْضِ‏ إِلَّا بِإِذْنِه}} ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مفاتیح الجنان، زیارت جامعه کبیره. توصیح اینکه این زیارت از [[امام هادی]]{{ع}} نقل شده است و از نظر سند و عبارات، عالی است و پیوسته مورد عنایت خاص عالمان [[شیعه]] بوده است.</ref>
:::::*بنابراین آثار وجودی [[امام]] تنها به ظهور و آشکاری او خلاصه نمی‌شود؛ بلکه وجود او در عالم –حتّی در [[غیبت]] و نهان زیستی- سرچشمه حیات همه موجودات و مخلوقات الهی است. خدا خود این گونه خواسته است که او که موجود برتر و کامل‌تر است واسطه دریافت و رساندن فیوضات و داده‌های الهی به سایر پدیده‌ها باشد و در این عرصه، فرقی بین [[غیبت]] و ظهور او نیست. آری؛ همگان از آثار وجود [[امام]] بهره می‌گیرند و [[غیبت]] [[امام مهدی]]{{ع}} در این مسأله، خللی ایجاد نمی‌کند. جالب اینکه وقتی از [[امام مهدی]]{{ع}} درباره نحوه بهره‌مندی از آن حضرت در دوره [[غیبت]]، سؤال می‌شود، می‌فرماید: "بهره‌مندی از من در روزگار غیبتم، مانند سود بردن از خورشید است، آن گاه که ابرها، آن‌ها را از چشم‌ها پوشانده‌اند" <ref>{{عربی|" وَ أَمَّا وَجْهُ الِانْتِفَاعِ بِي فِي غَيْبَتِي فَكَالانْتِفَاعِ بِالشَّمْسِ إِذَا غَيَّبَتْهَا عَنِ‏ الْأَبْصَارِ السَّحَابُ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۴۴، ص ۵۴۲.</ref>. تشبیه [[امام]] به آفتاب و تشبیه [[غیبت]] او به قرار گرفتن خورشید در پسِ ابر، نکته‌های فراوانی دارد که به برخی از آن‌ها اشاره می‌کنیم: خورشید در منظومه شمسی مرکزیت دارد و کرات و سیارات به دور او حرکت می‌کنند؛ چنانکه وجود گرامی [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} مرکز نظام هستی است: "به سبب بودن او دنیا باقی است و به برکت وجود او، عالم روزی می‌خورند و به وجود او زمین و آسمان، استوار مانده است"<ref>{{عربی|" بِبَقَائِهِ‏ بَقِيَتِ‏ الدُّنْيَا وَ بِيُمْنِهِ‏ رُزِقَ‏ الْوَرَى‏ وَ بِوُجُودِهِ‏ ثَبَتَتِ‏ الْأَرْضُ‏ وَ السَّمَاءُ ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ مفاتیح الجنان، دعای عدیله.</ref>. آفتاب، لحظه‌ای از نورافشانی دریغ نمی‌کند و هر کس به اندازه ارتباطی که با خورشید دارد از نور آن بهره می‌گیرد؛ چنانکه وجود [[امام مهدی|ولی عصر]]{{ع}} واسطه دریافتِ همه نعمت‌های مادی و معنوی است که از ناحیه پروردگارِ جهان به بندگان می‌رسد؛ ولی هر کس به اندازه رابطه خود با آن منبع کمالات، بهره‌مند می‌شود. اگر این آفتابِ پشت ابر هم نباشد، شدت سرما و تاریکی، زمین را غیر قابل سکونت خواهد کرد؛ چنانکه اگر عالم از وجود [[امام]] –گرچه در پشت پرده [[غیبت]]- محروم بماند، سختی‌ها و نابسامانی‌ها و هجوم انواع بلاها مفید خطاب به شیعیان خود می‌فرماید: "ما هرگز شما را به حال خود رها نکرده‌ایم و هرگز شما را از یاد نبرده‌ایم و اگر این گونه نبود، حتماً سختی‌ها و بلاهای فراوانی به شما می‌رسید و دشمنان، شما را نابود می‌کردند"<ref>{{عربی|" إِنَّا غَيْرُ مُهْمِلِينَ لِمُرَاعَاتِكُمْ‏ وَ لَا نَاسِينَ‏ لِذِكْرِكُمْ‏ وَ لَوْ لَا ذَلِكَ لَنَزَلَ بِكُمُ اللَّأْوَاءُ وَ اصْطَلَمَكُمُ الْأَعْدَاءُ ‏ ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ احتجاج، ج ۲، ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.</ref> بنابراین آفتاب [[امام]] بر عالم وجود می‌تابد و به همه هستی فیض می‌رساند و در این میان برای بشریت و به ویژه جامعه مسلمین و امت [[شیعه]] و معتقد به او برکات و خیرات بیشتری دارد که به نمونه‌هایی از آن می‌پردازیم:
::::#'''امیدبخشی:''' از سرمایه‌های مهم زندگی، امید است که مایه حیات و نشاط و پویایی است. وجود [[امام]] در عالم، موجب امید به آینده‌ای روشن و سراسر شور و اشتیاق است. [[شیعه]]، پیوسته و در طول تاریخ هزار و چهار صد ساله، به انواع بلاها و سختی‌ها گرفتار شده است و آنچه به عنوان نیرویی بزرگ و پشتوانه‌ای استوار، او را به ایستادگی و تسلیم نشدن و حرکت و تلاش، واداشته، امید به آینده سبز مؤمنان و دین باوران بوده است؛ آینده‌ای که خیالی و افسانه‌ای نیست؛ آینده‌ای که نزدیک است و می‌تواند نزدیک‌تر باشد؛ زیرا آن که باید رهبری قیام را به عهده گیرد، زنده است و هر لحظه پا به رکاب؛ و این، من و تو و ماییم که باید آماده باشیم.
::::#'''پایداری مکتب:''' هر جامعه‌ای برای حفظ تشکیلات خود و ادامه راه تا رسیدن به مقصد، به وجود رهبری آگاه نیاز دارد، تا اجتماع، تحت نظر و فرماندهی او در مسیر صحیح، حرکت کند. وجود رهبر، پشتوانه بزرگی برای افراد است، تا در یک سازماندهی منظّم، دستاوردهای قبلی را حفظ کنند و به تقویت برنامه‌های آینده، همّت گمارند. رهبر زنده و فعّال، گرچه در میان جمعیت و افراد خود نباشد، از ترسیم خطوط اصلی و ارائه راهکارهای کلّی، کوتاهی نمی‌کند و به واسطه‌های گوناگون، دربارۀ راه‌های انحرافی، هشدارمی‌دهد. [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در [[غیبت]] است؛ ولی وجود او عامل جدّی برای حفظ مکتب [[شیعه]] است. او با آگاهی کامل از توطئه‌های دشمنان، به شیوه‌های مختلف، مرزهای فکری شیعیان را پاسداری می‌کند و آن گاه که دشمن فریبکار با وسیله‌ها و ابزارهای گوناگون، اصول مکتب و اعتقادات مردم را نشانه می‌گیرد، با هدایت و ارشاد عالمان و برگزیدگان، راه‌های نفود او را می‌بندد. برای نمونه، عنایت [[حضرت مهدی]]{{ع}} به شیعیان بحرین را از زبان [[علامه مجلسی]]<ref>او از علمای بزرگ شیعه عصر صفوی است که آثار فراوانی از خود به جا گذاشته که معروف‌ترین آن‌ها کتاب بحار الانوار است. این کتاب، مجموعه‌ای گران‌سنگ از کلمات اهل بیت {{عم}} است که در ۱۱۰ جلد تنظیم شده. وی در سال ۱۱۱۱ ق وفات یافت و در مسجد جامع اصفهان دفن شد.</ref> می‌شنویم: در روزگار گذشته، فرمانروایی ناصبی بر بحرین حکومت می‌کرد که وزیرش در دشمنی با شیعیان، گوی سبقت را از او ربوده بود. روزی وزیر بر فرمانروا وارد شد و اناری را به دست او داد که به صورت طبیعی، این واژه‌ها بر پوست آن نقش بسته بود: {{عربی|" لَا إِلَهَ‏ إِلَّا اللَّهُ‏ مُحَمَّدٌ رَسُولُ‏ اللَّهِ‏ ‏ ابوبکر وَ عُمَرَ وَ عُثْمَانَ وَ علی خُلَفَاءُ رَسُولَ اللَّهِ ‏‏‏‏‏‏‏"}}. فرمانروا از دیدن آن بسیار در شگفت شد و به وزیر گفت: این، نشانه‌ای آشکار و دلیلی نیرومند بر بطلان مذهب تشیع است. نظر تو درباره شیعیان بحرین چیست؟ وزیر پاسخ داد: به باور من، باید آنان را حاضر کنیم و این نشانه را به ایشان ارایه دهیم. اگر آن را پذیرفتند، از مذهب خود دست می‌کشند، و گرنه باید یکی از این سه کار را انتخاب کنند: پاسخی قانع کننده بیاورند یا جزیه<ref>پولی که غیر مسلمانانی که در پناه حکومت اسلامی زندگی می‌کنند، در برابر تأمین امنیّت و برخورداری از امکانات به دولت اسلامی می‌پردازند.</ref> بدهند یا این که مردانشان را می‌کشیم و زنان و فرزندانشان را اسیر می‌کنیم و اموالشان را به غنیمت می‌بریم. فرمانروا، رأی او را پذیرفت و دانشمندان [[شیعه]] را نزد خود فراخواند. آن گاه انار را به ایشان نشان داد و گفت: اگر در این باره دلیلی روشن نیاورید، شما را می‌کشم و زنان و فرزندانتان را اسیر می‌کنم یا این که باید جزیه بدهید. دانشمندان [[شیعه]]، از او سه روز مهلت خواستند. آنان پس از گفت‌وگوی فراوان به این نتیجه رسیدند که از میان خود، ده نفر از صالحان و پرهیزگاران بحرین را برگزینند. آن گاه از میان ده نفر نیز سه نفر را برگزیدند و به یکی از آن سه نفر گفتند: تو امشب به سوی صحرا برو و به [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} استغاثه کن و از او، راه رهایی از این مصیبت را بپرس؛ زیرا او [[امام]] و صاحب ماست. آن مرد، چنین کرد؛ ولی موفّق به زیارت حضرت نشد. شب دوم نیز نفر دوم را فرستادند. او نیز پاسخی دریافت نکرد. شب آخر، نفر سوم را که [[محمد بن عیسی]] نام داشت فرستادند. او به صحرا رفت و با گریه و زاری از حضرت، کمک خواست. چون آخر شد شد، شنید مردی خطاب به او می‌گوید: ای [[محمد بن عیسی]]! چرا تو را به این حال می‌بینم و چرا به سوی بیابان بیرون آمده‌ای؟ [[محمد بن عیسی]] از آن مرد خواست که او را به حال خود واگذارد. او فرمود: ای [[محمد بن عیسی]]! منم [[امام مهدی|صاحب الزمان]]. حاجت خود را بازگو. [[محمد بن عیسی]] گفت: اگر تو صاحب الزمانی، داستان مرا می‌دانی و به گفتن من نیاز نیست. فرمود: راست می‌گویی. تو به دلیل آن مصیبتی که بر شما وارد شده است، به این جا آمده‌ای. عرض کرد: آری، شما می‌دانید چه بر ما رسیده است و شما [[امام]] و پناه ما هستید. پس آن حضرت فرمود: ای [[محمد بن عیسی]]! در خانه آن وزیر درخت اناری است. هنگامی که آن درخت، تازه انار آورده بود، او از گِل، قالبی به شکل انار ساخت. آن را نصف کرد و در میان آن، این جملات را نوشت. سپس قالب را بر روی انار که کوچک بود، گذاشت و آن را بست. چون انار در میان آن قالب بزرگ شد، آن واژه‌ها بر روی آن نقش بست. فردا نزد فرمانروا می‌روی و به او می‌گویی که من پاسخ تو را در خانه وزیر می‌دهم. چون به خانه وزیر رفتید، پیش از وزیر به فلان اتاق برو. کیسه سفیدی خواهی یافت که قالب گِلی در آن است. آن را به فرمانروا نشان ده. نشانه دیگر این که به فرمانروا بگو: چون انار را دو نیم کنید، جز دود و خاکستر، چیزی در آن نیست. [[محمد بن عیسی]] از این سخنان بسیار شادمان شد و به نزد شیعیان بازگشت. روز دیگر، آنان پیش فرمانروا رفتند و هر چه [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} فرموده بود، آشکار شد. فرمانروای بحرین با دیدن این معجزه به تشیع گروید و دستور داد وزیر حیله‌گر را به قتل رساندند.<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۸.</ref>
::::#'''خودسازی:''' [[قرآن کریم]] می‌فرماید: {{متن قرآن|وَ قُلِ اعْمَلُوا فَسَيَرَى اللَّهُ عَمَلَكُمْ وَ رَسُولُهُ وَ الْمُؤْمِنُونَ}}<ref> ای پیامبر! به مردم بگو: عمل کنید؛ ولی بدانید که خداوند و پیامبر و مؤمنان، کارهای شما را می‌بینند؛ سوره توبه، آیه: ۱۰۵.</ref>. در روایات آمده است که مراد از "مؤمنین" در این آیه شریف، [[امامان]]{{عم}} هستند؛<ref>کافی، ج ۱، کتاب الحجه، باب عرض الاعمال، ح ۲، ص ۲۱۹.</ref> بنابراین اعمال مردم به نظر [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} می‌رسد و او از پس پرده [[غیبت]]، شاهد و ناظر کارها است. آن بزرگوار خود فرموده است: "علم ما به احوال شما احاطه دارد و هیچ چیز از اخبار شما بر ما پوشیده و پنهان نیست"<ref>{{عربی|" فَإِنَّا نُحِيطُ عِلْماً بِأَنْبَائِكُمْ‏ وَ لَا يَعْزُبُ عَنَّا شَيْ‏ءٌ مِنْ أَخْبَارِكُمْ ‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ احتجاج، ج ۲ف ش ۳۵۹، ص ۵۹۸.</ref>. این حقیقت اثر تربیتی بزرگی دارد و شیعیان را به اصلاح کارهای خود وامی‌ دارد و از این که در برابر ححّت خدا و [[امام]] خوبی‌ها و زشتی‌ها و گناهان آلوده شوند، باز می‌دارد. البته به هر اندازه توجه انسان به آن معدن صفا و پاکی، بیشتر باشد، آیینه دل و جانش، صفای بیشتری می‌یابد و این روشنی و زلالی در گفتار و رفتار او آشکارتر می‌شود.
::::#'''پناهگاه علمی و فکری:''' پیشوایان معصوم {{عم}} معلّمان و مربّیان اصلی جامعه هستند و مردم، همواره از سرچشمه زلال معارف ناب آن بزرگوار بهره‌ها برده‌اند. در زمان [[غیبت]] نیز، اگر چه دسترسی مستقیم و استفاده همه جانبه از محضر [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} ممکن نیست، ولی آن معدن علوم الهی به راه‌های مختلف، گره از مشکلاتِ علمی و فکری شیعیان باز می‌کند. در دوره [[غیبت]] صغرا، بسیاری از سؤالات مردم و علما، از طریقِ نامه‌های امام به توقیعات مشهور است، پاسخ داده می‌شد.<ref>ر.ک: کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ص ۲۳۵ – ۲۸۶.</ref> [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در جواب نامه [[اسحاق بن یعقوب]] و سؤال‌های او، نوشته است: خداوند تو را هدایت کند و ثابت قدم بدارد! اما اینکه درباره منکران از خاندان و عموزادگان ما سئوال کردی، بدان که بین خدا و هیچ کس خویشاوندی نیست و کسی که مرا انکار کند، از من نیست و عاقبت او همانند سرانجام پسر نوح است... و اما اموالتان را تا پاکیزه نکنید، قبول نمی‌کنیم... و اما اموالی که برای ما فرستادی، از آن رو می‌پذیریم که پاکیزه و طاهر است... و کسی که اموال ما را حلال شمرده و آن را بخورد، همانا آتش خورده است... چگونگی استفاده از من، مانند بهره‌مندی از خورشیدِ پشت ابر است و من امان مردم روی زمین هستم؛ همان‌طور که ستارگان، امان اهل آسمان‌ها هستند. از اموری که سودی برایتان ندارد، نپرسید و خود را در آموختن آنچه از شما نخواسته‌اند، به زحمت نیفکنید و برای تعجیل فرج، بسیار دعا کنید که همان، فرج شماست. سلام بر تو ای اسحاق بن یعقوب و سلام بر هر کسی که پیرو هدایت است!<ref>کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۷.</ref> پس از [[غیبت صغرا]] هم بارها علمای [[شیعه]]، مشکلات علمی و فکری خود را با [[امام]] خویش مطرح کرده و پاسخ آن را دریافت نموده‌اند. میر علّام یکی از شاگردان مقدس اردبیلی<ref>او از علمای بزرگ شیعه در قرن دهم هجری بود که در تقوا و فضایل اخلاقی، نمونه و مثال زدنی است. بنابر نقل مجلسی، او بارها محضر امام عصر {{ع}} مشرف شده است. از وی آثار ارزشمندی هم به جای مانده است؛ مانند حدائق الشیعه. مزار او در حرم امیرالمؤمنین {{ع}} است.</ref> چنین می‌گوید: "نیمه شبی در نجف اشرف در صحن مطهر حضرت [[امام علی|امیر المؤمنین]]{{ع}} بودم. ناگاه شخصی را دیدم که به سوی حرم می‌رود. به سوی او رفتم. چون نزدیک شدم، دیدم که شیخ و استادم ملا [[احمد مقدس اردبیلی]] است. خود را از او پنهان کردم. نزدیک حرم مطهر شد؛ در حالی که در بسته بود. ناگاه دیدم در گشوده شد و داخل حرم گردید. پس از مدتی کوتاه از حرم خارج شد و به سمت کوفه متوجه گردید. به دنبال او روانه شدم؛ به طوری که مرا نمی‌دید، تا آن که داخل مسجد کوفه شد و در نزد محرابی که [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} را در آن ضربت زده‌اند، قرار گرفت و مدّتی در آنجا درنگ کرد. سپس برگشت و از مسجد بیرون رفت و به سمت نجف متوجه گردید. من همچنان دنبال او بودم، تا آنکه به [[مسجد حنانه]] رسید. ناگاه بدون اختیار سرفه‌ام گرفت. چون صدای مرا شنید، برگشت و نگاهی به من کرد و مرا شناخت. فرمود: میر غلام هستی؟ گفتم: آری. گفت: اینجا چه می‌کنی؟ گفتم: از آن زمان که داخل حرم حضرت [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} شدی، تا حال با شما هستم. شما را به صاحب این قبر قسم می‌دهم که سرّ این واقعه را که امشب از شما مشاهده کردم، به من خبر دهید. فرمود: به شرط آن که تا من زنده هستم، آن را به کسی نگویی. چون به او اطمینان دادم، فرمود: گاهی که برخی مسائل بر من مشکل می‌شود، برای حل آن به [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} متوسل می‌شوم. امشب نیز مسأله‌ای برای من مشکل شد و در آن فکر می‌کردم. ناگاه به دلم افتاد که باز به خدمت آن حضرت روم و سؤال کنم. چون به حرم مطهر رسیدم، چنان که دیدی درِ بسته بر روی من گشوده شد. پس داخل شده، به خدا نالیدم که جواب آن را از آن حضرت دریابم. ناگاه از قبر مطهر، ندایی شنیدم که فرمود: به [[مسجد کوفه]] برو و از [[امام مهدی|قائم]]{{ع}} سؤال کن؛ زیرا که او [[امام مهدی|امام زمان]] توست. پس به نزد محراب [[مسجد کوفه]] آمدم و از آن بزرگوار سؤال کرده، جواب شنیدم و اکنون به منزل خود می‌روم".<ref>بحار الانوار، ج ۵۲، ص ۱۷۴.</ref>
::::#'''هدایت باطنی و نفوذ روحانی:''' [[امام]] و حجّت خدا وظیفه رهبری و هدایت مردم را به عهده دارد و در تلاش است افرادی را که آماده دریافت نور هدایت او هستند، راهنمایی کند. برای انجام این مأموریت الهی، گاهی آشکارا و بی‌پرده، با انسان‌ها ارتباط برقرار می‌کند و با گفتار و کردار زندگی ساز خود، راه سعادت و بهروزی آن‌ها را نشان می‌دهد، و زمانی دیگر با استفاده از قدرت ولایت خود که نیروی غیببی و الهی است در درون قلب‌ها اثر می‌گذارد. در این بخش، به حضور ظاهری امام و ارتباط مستقیم با او نیازی نیست؛ بلکه هدایت‌ها از راه‌های درونی و ارتباطات قلبی انجام می‌گیرد. [[امام علی|امام امیرالمؤمنین]]{{ع}} در بیان بخش از فعالیت‌های [[امام]] می‌فرماید: "خداوندا! جز این نیست که باید حجّتی از سوی تو در زمین باشد، تا خلق را به سوی آیین تو رهنمون شود... اگر وجود ظاهری او از مردم پنهان باشد؛ ولی بی‌شک تعالیم و آداب او در دل‌های مؤمنان پراکنده است و آن‌ها بر اساس آن، عمل می‌کنند".<ref>اثبات الهداة، ج ۳، ح ۱۱۲، ص ۴۶۳.</ref> [[امام غایب]] از طریق همین هدایت‌ها به کار نیروسازی برای قیام و انقلاب جهانی، همّت می‌گمارد. آن‌ها که شایستگی‌های لازم را دارا باشند تحت تربیت ویژه‌ امام، برای حضور در رکابِ آن حضرت آماده می‌شوند و این یکی از برنامه‌های امام غایب است که به برکت وجود او انجام می‌شود.
::::#'''ایمنی بلاها:''' بدون تردید، امنیّت، از اصلی‌ترین سرمایه‌های زندگی است. پدید آمدن حوادث گوناگون در عالم، همواره زندگی و حیات طبیعی موجودات را در معرض نابودی قرار داده است. کنترل آفت‌ها و بلاها با فراهم آوردن وسائل مادّی ممکن است؛ ولی عوامل معنوی نیز در آن تأثیر فراوانی دارد. در روایات پیشوایان ما، وجود [[امام]] و حجّت الهی، در مجموعه جهان آفرینش، به عنوان عامل امنیّت زمین و اهل آن شمرده شده است. [[امام مهدی]] {{ع}} خود فرموده است: "من موجب ایمنی از بلاها برای ساکنان زمین هستم" <ref>{{عربی|" وَ إِنِّي‏ لَأَمَانٌ‏ لِأَهْلِ‏ الْأَرْض‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۵، ح ۴، ص ۲۳۹.</ref> وجود [[امام]]، مانع از آن است که مردم به سبب انواع گناهان و مفاسدی که انجام می‌دهند به عذاب‌های سخت الهی گرفتار آیند و طومار حیات زمین و اهل آن در هم پیچیده شود. [[قرآن کریم]] در این باره، خطاب به [[پیامبر خاتم|پیامبر اسلام]]{{صل}} می‌فرماید: {{متن قرآن|وَ ما کانَ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَ أَنْتَ فيهِمْ}}<ref> ای رسول ما تا زمانی که تو در میان ایشان مسلمان هستی، خداوند هرگز آن‌ها ار عذاب عمومی گرفتار نخواهد کرد؛ سوره انفال، آیه: ۳۳.</ref>. [[امام مهدی|حضرت ولی عصر]]{{ع}} که مظهر رحمت و مهر پروردگار است نیز با عنایت خاص خود بلاهای بزرگ را به ویژه از جامعه شیعیان و فرد آن‌ها دور می‌کند؛ گرچه در بسیاری از موارد، شیعیان به لطف و کرامت او توجه نداشته باشند و دست یاری‌گری او را در بالای سر خود نشاسند. آن گرامی در معرفی خود فرموده است: "من آخرین جانشین [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} هستم. خدای متعال به سبب وجود من، بلاها را از خاندان و شیعیانم دور می‌کند"<ref>{{عربی|" أَنَا خَاتَمُ الْأَوْصِيَاءِ وَ بِي يَرْفَعُ اللَّهُ الْبَلَاءَ مِنْ‏ أَهْلِي‏ وَ شِيعَتِي‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کمال الدین و تمام النعمة، ج ۲، باب ۴۳، ح ۱۲، ص ۱۷۱.</ref>. در جریان شکل گیری انقلاب شکوهمند اسلامی ایران و سال‌های پرالتهاب دفاع مقدّس، بارها لطف و محبت آن [[امام]] بزرگوار بر سر ملت و مملکت سایه افکند و نظام اسلامی و ملت مسلمان و مهدی را از گردنه توطئه‌های سنگین دشمن، عبور داد. شکسته شدن حکومت نظامی شاه در ۲۱ بهمن ۱۳۵۷ به فرمانِ [[امام خمینی]] حادثه سقوط هلی کوپترهای نظامی آمریکا در ۵ اردیبهشت سال ۱۳۵۹ در صحرای طبس، کشف کودتای نافرجام نوژه در ۱۸ تیرماه ۱۳۵۹ و ناکامی دشمنان در جنگ هشت ساله و نیز در توطئه‌های پس از جنگ و ده‌ها نمونه دیگر، شواهد گویایی برای این عنایات است.
::::#'''دادرسی شیعیان و مردم:''' موعود بزرگ جهانیان و قبله آمال مسلمانان و محبوب دل‌های شیعیان، همواره بر حال مردم نظر دارد. [[غیبت]] آن خورشید مهربانی، مانع از آن نیست که پرتو زندگی بخش و نشاط آفرین خود را بر جان‌های مشتاق بتاباند و آن‌ها را بر خوان کرم و بزرگواری خویش، مهمان کند. ان ماه منیر دوستی و مهرورزی، پیوسته غمخوار شیعیان و دستگیر مددجویان آستان حضرتش بوده است. گاهی بر بالین بیماران حاضر شده و دست شفابخش خویش را مرهم زخم‌های آن‌ها قرار داده است و زمانی دیگر، به گم شدگان در بیابان‌ها عنایت فرموده و واماندگان در وادی تنهایی و بی‌کسی را یار و یاور و راهنما گشته است. او در لحظه‌های سرد ناامیدی، دل‌های منتظر را گرمی امید، بخشیده است که نمونه‌های آن، فراوان است.
::::#'''بهره‌مندی از دعا و استغفار حضرت:''' یکی از برکات وجودی [[امام غایب]]، دعای آن حضرت برای سعادت مردم و به ویژه شیعیان و نیز درخواست آن بزرگوار برای آمرزش گناهان آن‌هاست. [[امام باقر]]{{ع}} فرمود: "به راستی من هر روز و شب هزار بار برای آمرزش شیعیان گنهکارم به درگاه خدا دعا می‌کنم"<ref>{{عربی|" إِنِّي‏ لَأَدْعُو اللَّهَ‏ لِمُذْنِبِي‏ شِيعَتِنَا فِي‏ الْيَوْمِ‏ وَ اللَّيْلَةِ أَلْفَ‏ مَرَّةٍ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ کافی، ج ۱، باب مولد ابی عبدالله، جعفر بن محمد {{ع}}، ح ۱، ص ۴۷۲.</ref>. [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} در دعای خود می‌فرماید:{{عربی|" إِلَهِي‏ بِحَقِ‏ مَنْ‏ نَاجَاكَ‏ وَ بِحَقِ‏ مَنْ‏ دَعَاكَ‏ فِي‏ الْبَحْرِ وَ الْبَرِّ صَلِ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ‏ وَ تَفَضَّلْ‏ عَلَى‏ فُقَرَاءِ الْمُؤْمِنِينَ‏ وَ الْمُؤْمِنَاتِ‏ بِالْغِنَى‏ وَ السَّعَةِ ‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}<ref>منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.</ref>. این کلام نورانی و دلنشین، سبب دلگرمی شیعیان و دوستداران آن حضرت و نجات و رهایی آن‌ها از یأس و ناامیدی است. شیعه‌ای که به دعای رهبر و پیشوای خود شادمان است، از اینکه بار دیگر به واسطه گناه و خطا، دل و جان پدر مهربان خویش را بیازارد، خجل و شرمسار است و تلاش می‌کند که مرهمی بر دل داغدار امام و یار شایسته‌ای برای آن عزیز باشد. از روایات و کتب دُعا استفاده می‌شود که شیعیان، پیوسته از لطف و دعای [[امام]] بهره‌مندند و این باران رحمت در همه حال بر کویر تفتیده جان‌ها باریده و برای شیعیان، سبزی و خرمی را به ارمغان آورده است. آن حضرت، بزرگ‌ترین آرمان و آرزویش فرج و گشایش در امر شیعیان و همه مظلومان عالم است و این گونه خدا را می‌خواند: "ای روشنایی نور! ای تدبیر کننده کارها! ای زنده کننده مردگان! بر محمد و خاندان او درود فرست و برای من و شیعیانم در تنگناها گشایشی قرار ده و از غم و اندوه، راه چاره‌ای باز کن و راه هدایت را بر ما وسعت بخش و راهی که در آن گشایش ما است، به روی ما بگشا و آنچنان که تو شایسته آن هستی، با ما رفتار کن ای کریم!"<ref>{{عربی|" يَا نُورَ النُّورِ يَا مُدَبِّرَ الْأُمُورِ يَا بَاعِثَ‏ مَنْ‏ فِي‏ الْقُبُورِ صَلِ‏ عَلَى‏ مُحَمَّدٍ وَ آلِ‏ مُحَمَّدٍ وَ اجْعَلْ‏ لِي‏ وَ لِشِيعَتِي‏ مِنَ‏ الضِّيقِ‏ فَرَجاً وَ مِنَ الْهَمِّ مَخْرَجاً وَ أَوْسِعْ لَنَا الْمَنْهَجَ وَ أَطْلِقْ لَنَا مِنْ عِنْدِكَ مَا يُفَرِّجُ وَ افْعَلْ بِنَا مَا أَنْتَ أَهْلُهُ يَا كَرِيم‏‏‏‏‏‏‏‏‏‏"}}؛ منتخب الاثر، فصل ۱۰، باب ۷، ش ۶، ص ۶۵۸.</ref>.
:::::*آنچه گفته شد، بیان‌گر آن است که یکی از آثار وجود [[امام]] –گرچه در [[غیبت]] به سر می‌برد- امکان ارتباط و اتصال به اوست و آن‌ها که لیاقت و شایستگی داشته‌اند، لذت همنشینی و همنوایی آن یار بی‌همتا را چشیده‌اند»<ref>[[محمد امین بالادستان|بالادستان، محمد امین]]؛ [[محمد مهدی حائری‌‎پور|حائری‌‎پور، محمد مهدی]]؛ [[مهدی یوسفیان|یوسفیان، مهدی]]، [[نگین آفرینش ج۱ (کتاب)|نگین آفرینش]]، ج۱، ص ۱۱۰ - ۱۲۱.</ref>.
{{پایان جمع شدن}}


==پرسش‌های وابسته==
==پرسش‌های وابسته==
۲۱۷٬۴۹۱

ویرایش