پرش به محتوا

اصبغ بن نباته در رجال و تراجم: تفاوت میان نسخه‌ها

خط ۷۹: خط ۷۹:
===[[تحقیق]] درباره [[قبر]] یهودا===
===[[تحقیق]] درباره [[قبر]] یهودا===
*[[نصر بن مزاحم]] به [[سند]] خود از [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] می‌کند: "روزی همراه [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} بودیم که به [[نخیله]] رسیدیم؛ در [[نخیله]] [[قبر]] بزرگی بود که [[یهودیان]] مردگان خود را پیرامونش به [[خاک]] می‌سپردند؛ پس [[علی]] فرمود: "مردم درباره این [[قبر]] چه می‌گویند؟" [[حسن بن علی]] گفت: "می‌گویند: اینجا [[قبر]] [[هود]] [[پیامبر]]{{صل}} است که چون قومش [[نافرمانی]] کردند، به اینجا آمد و همین جا از [[دنیا]] رفت و به [[خاک]] سپرده شد"؛ [[حضرت]] فرمودند: "دروغ گفته‌اند؛ زیرا بی‌گمان من به این امر از آنها آگاه‌ترم؛ اینجا [[قبر]] یهودا<ref>در متن «یهودا» و در اصل، «یهود» و در شرح نهج البلاغه (ج۱، ص۲۸۶) «یهودا» آمده و درست آن چنان که در قاموس، ماده «هود» آمده، «یهودا» است، و در شفاء الغلیل خفاجی آمده است: «یهودا، معرب یهوذا به ذال نقطه‌دار، پسر یعقوب{{ع}} است».</ref> پسر [[یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم]]، نخستین [[فرزند]] [[یعقوب]] است؛ سپس فرمود: "آیا در این جا کسی از دودمان "مهره" هست؟"<ref>به موجب روایت درست تورات، سفر تکوین (۳۵، ص۲۳- ۲۷) نخستین فرزند یعقوب «رأوبین» نام داشته که مادرش «لیئه» بوده است.</ref>.
*[[نصر بن مزاحم]] به [[سند]] خود از [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] می‌کند: "روزی همراه [[امیر المؤمنین علی]]{{ع}} بودیم که به [[نخیله]] رسیدیم؛ در [[نخیله]] [[قبر]] بزرگی بود که [[یهودیان]] مردگان خود را پیرامونش به [[خاک]] می‌سپردند؛ پس [[علی]] فرمود: "مردم درباره این [[قبر]] چه می‌گویند؟" [[حسن بن علی]] گفت: "می‌گویند: اینجا [[قبر]] [[هود]] [[پیامبر]]{{صل}} است که چون قومش [[نافرمانی]] کردند، به اینجا آمد و همین جا از [[دنیا]] رفت و به [[خاک]] سپرده شد"؛ [[حضرت]] فرمودند: "دروغ گفته‌اند؛ زیرا بی‌گمان من به این امر از آنها آگاه‌ترم؛ اینجا [[قبر]] یهودا<ref>در متن «یهودا» و در اصل، «یهود» و در شرح نهج البلاغه (ج۱، ص۲۸۶) «یهودا» آمده و درست آن چنان که در قاموس، ماده «هود» آمده، «یهودا» است، و در شفاء الغلیل خفاجی آمده است: «یهودا، معرب یهوذا به ذال نقطه‌دار، پسر یعقوب{{ع}} است».</ref> پسر [[یعقوب بن اسحاق بن ابراهیم]]، نخستین [[فرزند]] [[یعقوب]] است؛ سپس فرمود: "آیا در این جا کسی از دودمان "مهره" هست؟"<ref>به موجب روایت درست تورات، سفر تکوین (۳۵، ص۲۳- ۲۷) نخستین فرزند یعقوب «رأوبین» نام داشته که مادرش «لیئه» بوده است.</ref>.
*[[راوی]] گوید: پس [[مردم]] [[پیری]] [[کهنسال]] را آوردند؛ [[امام]]{{ع}} به او فرمود: "منزلت کجاست؟"
*[[راوی]] گوید: پس [[مردم]] [[پیری]] [[کهنسال]] را آوردند؛ [[امام]]{{ع}} به او فرمود: "منزلت کجاست؟" گفت: "در ساحل دریا"؛ فرمود: "در چه فاصله‌ای از جبل [[احمر ]](کوه سرخ)؟<ref>مهرة، تیره‌ای در یمن که از اولاد حیدان بن عمران بن حاف بن قضاعه هستند.</ref>. گفت: "من نزدیک آنم"؛ فرمود: "قوم تو درباره آن ([[قبر]]) چه می‌گویند؟"<ref>در شرح نهج البلاغه فقط عبارت این انت من الجبل، در چه فاصله‌ای از آن کوه منزل داری؟ آمده است.</ref> گفت: "می‌گویند: [[قبر]] ساحری است؛ فرمود: "خطا گفته‌اند؛ آن ([[قبر]] که در جبل احمر است) [[قبر]] [[هود]] است، و این که در [[نخیله]] است، [[قبر]] [[یهودا ابن یعقوب]]، نخستین [[فرزند]] اوست<ref>مراد، قبری است که در جبل احمر بوده و به گور ساحری مشهور بوده است.</ref>. سپس ([[امام]]{{ع}}) فرمود: "هنگام دمیدن [[آفتاب]] ([[قیامت]])<ref>در متن «علی غرّة الشمس» از روی شرح نهج البلاغه، که در اصل «علی غرة الشمس و القمر» است.</ref> از پشت [[خاک]] [[کوفه]] هفتاد هزار کس به [[محشر]] وارد می‌شوند که بدون [[حسابرسی]] به [[بهشت]] وارد خواهند شد"<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۱۴۶ (پیکار صفین، ص۱۷۶-۱۷۷).</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی (مقاله)|أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۲۴-۲۲۵.</ref>.
گفت: "در ساحل دریا"؛ فرمود: "در چه فاصله‌ای از جبل [[احمر ]](کوه سرخ)؟<ref>مهرة، تیره‌ای در یمن که از اولاد حیدان بن عمران بن حاف بن قضاعه هستند.</ref>. گفت: "من نزدیک آنم"؛ فرمود: "قوم تو درباره آن ([[قبر]]) چه می‌گویند؟"<ref>در شرح نهج البلاغه فقط عبارت این انت من الجبل، در چه فاصله‌ای از آن کوه منزل داری؟ آمده است.</ref> گفت: "می‌گویند: [[قبر]] ساحری است؛ فرمود: "خطا گفته‌اند؛ آن ([[قبر]] که در جبل احمر است) [[قبر]] [[هود]] است، و این که در [[نخیله]] است، [[قبر]] [[یهودا ابن یعقوب]]، نخستین [[فرزند]] اوست<ref>مراد، قبری است که در جبل احمر بوده و به گور ساحری مشهور بوده است.</ref>. سپس ([[امام]]{{ع}}) فرمود: "هنگام دمیدن [[آفتاب]] ([[قیامت]])<ref>در متن «علی غرّة الشمس» از روی شرح نهج البلاغه، که در اصل «علی غرة الشمس و القمر» است.</ref> از پشت [[خاک]] [[کوفه]] هفتاد هزار کس به [[محشر]] وارد می‌شوند که بدون [[حسابرسی]] به [[بهشت]] وارد خواهند شد"<ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۱۴۶ (پیکار صفین، ص۱۷۶-۱۷۷).</ref><ref>[[حسین شهسواری|شهسواری، حسین]]، [[أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی (مقاله)|أصبغ بن نباته تمیمی حنظلی مجاشعی کوفی]]، [[اصحاب امام حسن مجتبی (کتاب)| اصحاب امام حسن مجتبی]]، ص ۲۲۴-۲۲۵.</ref>.
 
===برخی گزارش‌ها از [[جنگ صفین]]===
===برخی گزارش‌ها از [[جنگ صفین]]===
*[[نصر بن مزاحم]] در وقعه [[صفین]] به [[سند]] خود از [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] می‌کند که وی گفت: [[معاویه]] به [[امام علی]]{{ع}} نامه‌ای نوشت و در آن به [[گمان]] خود به [[نصیحت]] [[علی]]{{ع}} پرداخت و نیز از [[تصمیم]] جدی خود برای [[مبارزه]] و [[جنگ]] خبر داد، و با کمک گرفتن از اشعار گوناگون به ظاهر فریبی پرداخت؛ پس [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} به [[لشکریان]] خود فرمود که دست از [[نبرد]] بکشند، سپس خطابه‌ای خواند و خطاب به ایشان فرمود: "ای [[مردم]]! اینجا جایی است که هر کس تردیدی (در [[حقانیت]] [[نبرد]]) به خود راه دهد، در ([[حقانیت]]) [[روز قیامت]] [[تردید]] کرده است و هر که در آن در ماند، در [[روز قیامت]]، درمانده خواهد بود <ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۱۵۸ (پیکار صفین، ص۲۱۷-۲۱۸).</ref>.
*[[نصر بن مزاحم]] در وقعه [[صفین]] به [[سند]] خود از [[اصبغ بن نباته]] [[نقل]] می‌کند که وی گفت: [[معاویه]] به [[امام علی]]{{ع}} نامه‌ای نوشت و در آن به [[گمان]] خود به [[نصیحت]] [[علی]]{{ع}} پرداخت و نیز از [[تصمیم]] جدی خود برای [[مبارزه]] و [[جنگ]] خبر داد، و با کمک گرفتن از اشعار گوناگون به ظاهر فریبی پرداخت؛ پس [[امیرالمؤمنین علی]]{{ع}} به [[لشکریان]] خود فرمود که دست از [[نبرد]] بکشند، سپس خطابه‌ای خواند و خطاب به ایشان فرمود: "ای [[مردم]]! اینجا جایی است که هر کس تردیدی (در [[حقانیت]] [[نبرد]]) به خود راه دهد، در ([[حقانیت]]) [[روز قیامت]] [[تردید]] کرده است و هر که در آن در ماند، در [[روز قیامت]]، درمانده خواهد بود <ref>وقعة صفین، نصر بن مزاحم، ص۱۵۸ (پیکار صفین، ص۲۱۷-۲۱۸).</ref>.
۱۱۵٬۱۸۳

ویرایش