اطاعت اولی الامر در قرآن: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'حق اطاعت' به 'حق اطاعت'
بدون خلاصۀ ویرایش |
|||
خط ۱۳: | خط ۱۳: | ||
*در [[کلام]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}}، [[اطاعت از امام]]، به عنوان یک [[فریضه]] و به خاطر [[بزرگداشت]] [[امامت]] شمرده شده است: {{متن حدیث|وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَة}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح) حکمت ۲۵۲</ref> در [[احادیث]] مربوط به [[اهل بیت]] و [[ائمه]]{{عم}}، وظایفی همچون [[لزوم]] [[اقتدا]] به آنان، تمسّک به آنان، [[اعتقاد]] به آنان، تبعیّت از [[فرمان]] ایشان، عقب نماندن و جلو نیفتادن از آنان، مقدّم داشتن ایشان،... مطرح است. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث| انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُم}}<ref>نهج البلاغه خطبه ۹۷</ref> به [[خاندان]] پیامبرتان بنگرید، همراه راه و روش آنان باشید و درپی آنان روید. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|تمسّکوا بِطَاعَةِ أئمّتکم وَ لَا تُخَالِفُوهُمْ، فَإِنْ طَاعَتُهُمْ طَاعَةِ اللَّهِ}}<ref> اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۶۹</ref> به [[فرمانبرداری از امامان]] خود تمسّک جویید و با آنان [[مخالفت]] نکنید، چرا که [[اطاعت]] آنان [[اطاعت]] خداست، در [[زیارت جامعۀ کبیره]] میخوانیم: {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ }} و اینگونه است که [[اطاعت]] از [[اهل بیت]] و [[امامان]]، با [[اطاعت الهی]] پیوند خورده است و معیار [[اطاعت الهی]]، [[پیروی]] از این [[خاندان]] است. این [[اطاعت]]، گاهی نیز با تعبیر عمل به سخنان و اخذ به قول بیان شده است، یا [[تسلیم]] امر بودن. | *در [[کلام]] [[امام علی|حضرت علی]]{{ع}}، [[اطاعت از امام]]، به عنوان یک [[فریضه]] و به خاطر [[بزرگداشت]] [[امامت]] شمرده شده است: {{متن حدیث|وَ الطَّاعَةَ تَعْظِيماً لِلْإِمَامَة}}<ref>نهج البلاغه (صبحی صالح) حکمت ۲۵۲</ref> در [[احادیث]] مربوط به [[اهل بیت]] و [[ائمه]]{{عم}}، وظایفی همچون [[لزوم]] [[اقتدا]] به آنان، تمسّک به آنان، [[اعتقاد]] به آنان، تبعیّت از [[فرمان]] ایشان، عقب نماندن و جلو نیفتادن از آنان، مقدّم داشتن ایشان،... مطرح است. [[امام علی]]{{ع}} میفرماید: {{متن حدیث| انْظُرُوا أَهْلَ بَيْتِ نَبِيِّكُمْ فَالْزَمُوا سَمْتَهُمْ وَ اتَّبِعُوا أَثَرَهُم}}<ref>نهج البلاغه خطبه ۹۷</ref> به [[خاندان]] پیامبرتان بنگرید، همراه راه و روش آنان باشید و درپی آنان روید. [[پیامبر خاتم|پیامبر خدا]]{{صل}} نیز فرموده است: {{متن حدیث|تمسّکوا بِطَاعَةِ أئمّتکم وَ لَا تُخَالِفُوهُمْ، فَإِنْ طَاعَتُهُمْ طَاعَةِ اللَّهِ}}<ref> اهل البیت فی الکتاب و السنّه، ص ۳۶۹</ref> به [[فرمانبرداری از امامان]] خود تمسّک جویید و با آنان [[مخالفت]] نکنید، چرا که [[اطاعت]] آنان [[اطاعت]] خداست، در [[زیارت جامعۀ کبیره]] میخوانیم: {{متن حدیث|مَنْ أَطَاعَكُمْ فَقَدْ أَطاعَ اللَّهَ وَ مَنْ عَصَاكُمْ فَقَدْ عَصَى اللَّهَ }} و اینگونه است که [[اطاعت]] از [[اهل بیت]] و [[امامان]]، با [[اطاعت الهی]] پیوند خورده است و معیار [[اطاعت الهی]]، [[پیروی]] از این [[خاندان]] است. این [[اطاعت]]، گاهی نیز با تعبیر عمل به سخنان و اخذ به قول بیان شده است، یا [[تسلیم]] امر بودن. | ||
*[[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در معرفی [[اوصاف شیعه]] فرمود: "[[شیعیان]] ما آنانند که [[تسلیم]] امر ما باشند، به گفتۀ ما عمل کنند، با دشمنانمان مخالف باشند، پس هر که چنین نباشد از ما نیست"<ref>{{متن حدیث|شِيعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا الْآخِذُونَ بِقَوْلِنَا الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَّا}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸ ص ۸۳</ref> در اینکه از [[اولی الأمر]] باید [[اطاعت]] کرد، سخنی نیست، لکن [[شیعه]]، [[اولی الأمر]] را [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} میداند. | *[[امام رضا|حضرت رضا]]{{ع}} در معرفی [[اوصاف شیعه]] فرمود: "[[شیعیان]] ما آنانند که [[تسلیم]] امر ما باشند، به گفتۀ ما عمل کنند، با دشمنانمان مخالف باشند، پس هر که چنین نباشد از ما نیست"<ref>{{متن حدیث|شِيعَتُنَا الْمُسَلِّمُونَ لِأَمْرِنَا الْآخِذُونَ بِقَوْلِنَا الْمُخَالِفُونَ لِأَعْدَائِنَا فَمَنْ لَمْ يَكُنْ كَذَلِكَ فَلَيْسَ مِنَّا}}؛ وسائل الشیعه، ج ۱۸ ص ۸۳</ref> در اینکه از [[اولی الأمر]] باید [[اطاعت]] کرد، سخنی نیست، لکن [[شیعه]]، [[اولی الأمر]] را [[ائمه]] [[معصومین]]{{عم}} میداند. | ||
*برخی از [[اهل سنت]]، آنان را [[اهل حلّ و عقد]] میدانند، یا هرکه را که [[امّت]] بر آن اتّفاق کنند لازم الإطاعه میشمارند. [[حق | *برخی از [[اهل سنت]]، آنان را [[اهل حلّ و عقد]] میدانند، یا هرکه را که [[امّت]] بر آن اتّفاق کنند لازم الإطاعه میشمارند. [[حق اطاعت]]، یکی از دو [[حق امام]] بر [[امت]] است، [[حق]] دیگر، [[یاری]] و [[نصرت]] است. اگر [[اطاعت از امام]] نباشد، [[امام]] هم نمیتواند [[مسؤولیت]] [[رهبری]] و [[هدایت]] را انجام دهد. [[اطاعت]] مردمی، پشتوانۀ [[قدرت]] [[اجتماعی]] و بسط ید [[امام]] در عمل به [[اسلام]] است. [[امام علی|امیرالمؤمنین]]{{ع}} در خطبۀ جهادیّۀ خویش، ضمن [[شکایت]] از [[سستی]] و کوتاهی همراهانش در [[نبرد]] با [[دشمن]] و ردّ این اتّهام که میگفتند: [[علی]] مرد شجاعی است، لکن [[دانش]] [[جنگ]] ندارد، از سابقۀ بیش از [[چهل]] ساله خویش در حضور در میدانهای رزم و [[جنگاوری]] یاد میکند و میفرماید: {{متن حدیث|وَ لَكِنْ لَا رَأْيَ لِمَنْ لَا يُطَاع}}<ref>نهج البلاغه، خطبۀ ۲۷</ref> از کسی که [[اطاعت]] نکنند، رأیی ندارد، یعنی اشکال در [[فرماندهی]] و [[پیشوایی]] او نیست، بلکه در عدم [[فرمانبری]] و [[پیروی]] [[مردم]] است<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۸۲.</ref>»<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ غدیر (کتاب)|فرهنگ غدیر]]، ص۱۰۸.</ref> | ||
* گروهی دیگر که در [[قرآن]] به [[اطاعت]] از آنان امر شده، [[اولیالامر]] هستند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref> مفسّران [[عامه]] [[اولیالامر]] را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب [[پیامبر]]، [[خلفای راشدین]]، اهل [[علم]] و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و اهل حلوعقد [[تطبیق]] کردهاند<ref>جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴ـ۱۴۵.</ref>؛ امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، براساس مطلق و بیقید و شرط بودن امر به [[اطاعت]] از [[اولیالامر]]، [[لزوم عصمت]] [[اولیالامر]] را استفاده کرده و آن را بر [[امامان دوازدهگانه]]{{عم}} [[تطبیق]] دادهاند. این مطلب در [[روایات]] فراوان منقول از [[اهل بیت]]{{عم}} نیز تأکید شده است، چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و هرگز بهکار [[خطا]] و [[زشت]] [[فرمان]] ندهد و چنین ویژگی را در [[امیران]] یا [[عالمان]] نمیتوان یافت، بنابراین، [[اولیالامر]] به [[امامان دوازدهگانه]] اختصاص خواهد داشت <ref> مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.</ref>. | * گروهی دیگر که در [[قرآن]] به [[اطاعت]] از آنان امر شده، [[اولیالامر]] هستند: {{متن قرآن|يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَطِيعُواْ اللَّهَ وَأَطِيعُواْ الرَّسُولَ وَأُولِي الأَمْرِ مِنكُمْ}}<ref> ای مؤمنان، از خداوند فرمان برید و از پیامبر و زمامدارانی که از شمایند فرمانبرداری کنید؛ سوره نساء، آیه:۵۹.</ref> مفسّران [[عامه]] [[اولیالامر]] را بر مصادیق گوناگونی مانند اصحاب [[پیامبر]]، [[خلفای راشدین]]، اهل [[علم]] و [[فقه]]، [[فرماندهان]] [[جنگی]]، [[والیان]] و [[حاکمان]] و اهل حلوعقد [[تطبیق]] کردهاند<ref>جامعالبیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۴ـ۲۰۸؛ التفسیرالکبیر، ج۱۰، ص۱۴۴ـ۱۴۵.</ref>؛ امّا بیشتر [[مفسران شیعه]]، براساس مطلق و بیقید و شرط بودن امر به [[اطاعت]] از [[اولیالامر]]، [[لزوم عصمت]] [[اولیالامر]] را استفاده کرده و آن را بر [[امامان دوازدهگانه]]{{عم}} [[تطبیق]] دادهاند. این مطلب در [[روایات]] فراوان منقول از [[اهل بیت]]{{عم}} نیز تأکید شده است، چون [[وجوب اطاعت]] مطلق مانند [[اطاعت از خدا]] و [[رسول]] در صورتی پذیرفتنی است که فرد از [[خطا]] مصون باشد و هرگز بهکار [[خطا]] و [[زشت]] [[فرمان]] ندهد و چنین ویژگی را در [[امیران]] یا [[عالمان]] نمیتوان یافت، بنابراین، [[اولیالامر]] به [[امامان دوازدهگانه]] اختصاص خواهد داشت <ref> مجمعالبیان، ج۳، ص۱۰۰؛ نورالثقلین، ج۱، ص۴۹۷ـ۵۰۵؛ المیزان، ج۴، ص۳۸۸ـ۳۹۸، ۴۰۸ـ۴۱۲.</ref>. | ||
*البته کسانی هم که [[اولیالامر]] را خصوص [[معصوم]] نمیدانند، بر این معنا تأکید میورزند که [[اطاعت]] از [[امیران]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه]] [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس [[مصالح]] عمومی [[اجتماعی]] بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد<ref>جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۸.</ref> در [[روایات]] نیز [[نقل]] شده که [[اطاعت]]، در معروف است و در [[فرمان]] به [[معصیت]] روا نیست<ref>صحیح البخاری، ج۸، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۵۲۵ـ۵۲۶.</ref> از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[نقل]] شده است که [[امام]] [[حق]] باید بر اساس [[عدل]] [[حکمرانی]] کند و [[امانتدار]] باشد و در این صورت است که [[مردم]] باید از او [[فرمانبرداری]] کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج۵، ص۹۶.</ref>، پس [[نظام سیاسی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] در صورتی [[مشروعیت]] دارد و میتواند [[الزام]] [[سیاسی]] کند که در [[مقام]] [[اجرا]] و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی [[خداوند]] باشد و طبق [[قوانین]] [[شرعی]] [[حکم]] کند و چنانچه [[التزام]] [[سیاسی]] [[جامعه]] از [[نظام]]، موجب [[معصیت الهی]] باشد باید ترک گردد<ref>تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶ـ۲۷۷؛ ج۸، ص۳۰۸.</ref>"کسی که از مخلوق در [[معصیت الهی]] [[پیروی]] کند، [[دین]] ندارد"<ref>{{عربی|" لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق"}}؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۹۲.</ref><ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>. | *البته کسانی هم که [[اولیالامر]] را خصوص [[معصوم]] نمیدانند، بر این معنا تأکید میورزند که [[اطاعت]] از [[امیران]] و [[رهبران]] [[سیاسی]] [[جامعه]] [[اطاعت]] مطلق نیست، بلکه تا زمانی است که [[فرمانروایی]] آنها بر اساس [[مصالح]] عمومی [[اجتماعی]] بوده و [[عصیان]] و تخطّی از [[اوامر الهی]] نباشد<ref>جامع البیان، مج۴، ج۵، ص۲۰۸.</ref> در [[روایات]] نیز [[نقل]] شده که [[اطاعت]]، در معروف است و در [[فرمان]] به [[معصیت]] روا نیست<ref>صحیح البخاری، ج۸، ص۱۳۴؛ صحیح مسلم، ج۶، ص۵۲۵ـ۵۲۶.</ref> از [[امیرمؤمنان]]{{ع}} [[نقل]] شده است که [[امام]] [[حق]] باید بر اساس [[عدل]] [[حکمرانی]] کند و [[امانتدار]] باشد و در این صورت است که [[مردم]] باید از او [[فرمانبرداری]] کنند<ref>التفسیر الکبیر، ج۱۰، ص۱۴۳؛ التحریر والتنویر، ج۵، ص۹۶.</ref>، پس [[نظام سیاسی]] [[حاکم]] بر [[جامعه]] در صورتی [[مشروعیت]] دارد و میتواند [[الزام]] [[سیاسی]] کند که در [[مقام]] [[اجرا]] و تنفیذ حکمِ نازل شده از سوی [[خداوند]] باشد و طبق [[قوانین]] [[شرعی]] [[حکم]] کند و چنانچه [[التزام]] [[سیاسی]] [[جامعه]] از [[نظام]]، موجب [[معصیت الهی]] باشد باید ترک گردد<ref>تفسیرالمنار، ج۵، ص۲۷۶ـ۲۷۷؛ ج۸، ص۳۰۸.</ref>"کسی که از مخلوق در [[معصیت الهی]] [[پیروی]] کند، [[دین]] ندارد"<ref>{{عربی|" لَا دِينَ لِمَنْ دَانَ بِطَاعَةِ الْمَخْلُوقِ فِي مَعْصِيَةِ الْخَالِق"}}؛ بحارالانوار، ج۷۰، ص۳۹۲.</ref><ref>[[مصطفی جعفرپیشه فرد|جعفرپیشه فرد، مصطفی]]، [[اطاعت (مقاله)|اطاعت]]، [[دائرةالمعارف قرآن کریم ج۳ (کتاب)|دائرةالمعارف قرآن کریم]]، ج۳، ص ۵۲۷ - ۵۳۵.</ref>. |