پرش به محتوا

ظلم در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان'
جز (جایگزینی متن - 'قوت' به 'قوت')
جز (جایگزینی متن - 'پنهان' به 'پنهان')
خط ۱۸: خط ۱۸:


===[[ظلم]] [[شرک]] به [[خداوند]]===
===[[ظلم]] [[شرک]] به [[خداوند]]===
#{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> '''نکته''': [[خداوند]] از زبان [[لقمان حکیم]] خطاب به فرزندش [[نقل]] می‌‌کند که [[شرک]] به [[خداوند]] ستمی بزرگ است {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} [[عظمت]] هر عملی به [[عظمت]] اثر آن است، و [[عظمت]] [[معصیت]] به [[عظمت]] کسی است که نافرمانی‌اش می‌شود، چون که [[مؤاخذه]] [[عظیم]] نیز [[عظیم]] است، بنا بر این بزرگ‌ترین [[گناهان]] و نافرمانی‌ها [[نافرمانی خدا]] است، چون [[عظمت]] کبریایی همه از او است، و فوق هر [[عظمت]] و کبریایی است، چون خدایی است بی‌شریک، و بزرگ‌ترین نافرمانی‌های او این است که برایش شریک قائل شوی. {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} در این جمله [[عظمت]] [[شرک]] را [[مقید]] به قیدی با مقایسه با سایر [[گناهان]] نکرد، تا بفهماند که [[عظمت]] [[ظلم]] [[شرک]] آن [[قدر]] است که با هیچ [[گناه]] دیگری قابل [[قیاس]] نیست<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۲۲.</ref>. واژه “شرک” مفهوم وسیعی دارد که شامل [[شرک]] [[آشکار]] - جَلّی - هم‌چون [[بت‌پرستی]] و ستاره‌پرستی و [[شرک]] [[پنهان]] - خَفی - هم‌چون [[هواپرستی]]، مقام‌پرستی و [[دنیاپرستی]] نیز می‌شود. و چرایی [[ستم]] بزرگ بودن [[شهر]] برای این است که [[انسان]] [[مشرک]] از طرفی به خود [[ستم]] می‌کند که با آن [[مقام]] والای [[انسانی]] در برابر بت‌های بی‌جان و معبودهای دروغین سر فرود می‌آورد. از طرف دیگر به [[خدا]] [[ستم]] می‌کند که موجودات بی‌ارزش را همتای او قرار می‌دهد. و از دیگر سو [[شرک]] [[ظلم]] به [[مردم]] است، زیرا [[انسان]] [[مشرک]] آنان را به [[گمراهی]] می‌کشاند.
#{{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و (یاد کن) آنگاه را که لقمان به پسرش- در حالی که بدو اندرز می‌داد- گفت: پسرکم! به خداوند شرک مورز که شرک، ستمی سترگ است» سوره لقمان، آیه ۱۳.</ref> '''نکته''': [[خداوند]] از زبان [[لقمان حکیم]] خطاب به فرزندش [[نقل]] می‌‌کند که [[شرک]] به [[خداوند]] ستمی بزرگ است {{متن قرآن|وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} [[عظمت]] هر عملی به [[عظمت]] اثر آن است، و [[عظمت]] [[معصیت]] به [[عظمت]] کسی است که نافرمانی‌اش می‌شود، چون که [[مؤاخذه]] [[عظیم]] نیز [[عظیم]] است، بنا بر این بزرگ‌ترین [[گناهان]] و نافرمانی‌ها [[نافرمانی خدا]] است، چون [[عظمت]] کبریایی همه از او است، و فوق هر [[عظمت]] و کبریایی است، چون خدایی است بی‌شریک، و بزرگ‌ترین نافرمانی‌های او این است که برایش شریک قائل شوی. {{متن قرآن|إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ}} در این جمله [[عظمت]] [[شرک]] را [[مقید]] به قیدی با مقایسه با سایر [[گناهان]] نکرد، تا بفهماند که [[عظمت]] [[ظلم]] [[شرک]] آن [[قدر]] است که با هیچ [[گناه]] دیگری قابل [[قیاس]] نیست<ref>ترجمه تفسیر المیزان، ج۱۶، ص۳۲۲.</ref>. واژه “شرک” مفهوم وسیعی دارد که شامل [[شرک]] [[آشکار]] - جَلّی - هم‌چون [[بت‌پرستی]] و ستاره‌پرستی و [[شرک]] پنهان - خَفی - هم‌چون [[هواپرستی]]، مقام‌پرستی و [[دنیاپرستی]] نیز می‌شود. و چرایی [[ستم]] بزرگ بودن [[شهر]] برای این است که [[انسان]] [[مشرک]] از طرفی به خود [[ستم]] می‌کند که با آن [[مقام]] والای [[انسانی]] در برابر بت‌های بی‌جان و معبودهای دروغین سر فرود می‌آورد. از طرف دیگر به [[خدا]] [[ستم]] می‌کند که موجودات بی‌ارزش را همتای او قرار می‌دهد. و از دیگر سو [[شرک]] [[ظلم]] به [[مردم]] است، زیرا [[انسان]] [[مشرک]] آنان را به [[گمراهی]] می‌کشاند.
#{{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در [[آیه]] این مسئله را مطرح می‌‌کند که چه کسی ستمکارتر از کسانی است که از بردن [[نام خدا]] در [[مساجد]] او جلوگیری می‌کنند و [[سعی]] در ویرانی آنها دارند، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا...}} بدترین [[ستم‌ها]] [[تجاوز]] و ویران کردن [[مساجد]] و [[معابد]] است چون [[ستم]] و [[تجاوز]] به [[حرمت]] [[خدا]] و [[خانه]] او و تعطیلی [[عبادت]] اوست و از سوی دیگر [[تجاوز]] به [[انسان]] و کرامت‌اش و گرفتن [[آزادی]] آنها در انجام [[مناسک]] و‌ عبادت‌هاست. مرحوم [[آیت‌الله]] طالقانی در ذیل این [[آیه]] این‌گونه می‌‌نویسد مگر جز این است که [[غرائز]] و [[قوای حیوانی]] در [[آدمی]] منشأ هر [[ستم]] و [[تجاوز]] است‌؟ و تنها محیطی که این [[غرائز]] را محدود و و جدان [[حق‌جویی]] و [[عدالت‌خواهی]] را بیدار و فعال می‌گرداند، همان محیط‌هایی است که به [[نام خدا]] و [[حق]] و [[عدل]] برپا گشته و به نام [[مسجد]] که محل [[سجده]] برای [[خدا]] و اخضاع سرکشی‌ها است نامیده شده است. اگر خود بینی و امتیازجویی [[آدمی]] و صورت‌ها و اندیشه‌های ناشی از آن در [[حریم]] [[مساجد]] راه یافت صورت و معنای خدایی [[مسجد]] را ویران می‌کند و ظاهر آن را از رونق می‌اندازد. چون [[مساجد]] ویران گردید بند و حدی برای [[سرکشی]] [[غرائز]] نمی‌ماند و جلو هر ستمی باز می‌گردد. پس آنان که دیگران را از [[مساجد]] [[ممنوع]] و به خود محدود می‌سازند و [[نور]] [[فطرت خدایی]] را خاموش و نام غیر [[خدا]] را بلند می‌کنند، از هر ظالمی ظالم‌ترند. به هر حال ظاهر [[آیه]] را نمی‌توان ناظر به واقعه مخصوصی دانست. و هیچ قرینه‌ای برای چنین تطبیقی در میان نیست. این [[آیه]] بیان حقیقتی است کلی، و شامل حوادث گذشته، مانند خرابی‌های [[بیت‌المقدس]]، و حال (زمان [[نزول]] [[آیه]])، مانند منع [[مشرکین]] در واقعه [[حدیبیه]]، و [[آینده]] مانند خرابی‌های صلیبی‌ها و [[قرامطه]] از [[مساجد]]، و همچنین بی‌رونق شدن [[معابد]] و [[مساجد]] امروز – و هر زمان - که همه نتیجه و آثار شوم [[اختلاف]] و تضاد منتسبین بادیان است که [[معابد]] و [[مساجد]] را سنگری برای انشاء و ابراز [[اختلافات]] و تأمین هواها و [[منافع]] خود ساخته‌اند. [[شایسته]] [[مقام]] [[مساجد]] و [[پاسداری]] پایه‌گزاران و طرفداران آن این است که با [[قلبی]] هراسناک از [[خوف]] [[خدا]] و [[مسئولیت]] نسبت به [[مساجد]]، در آن درآیند تا دیگران را به [[خشوع]] و [[سجده]] وادارند. {{متن قرآن|... أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ...}} نه آن‌که بر [[خدا]] و [[خلق]] [[سرکشی]] نمایند و [[مساجد]] را به صورت پایگاه تحمیل [[اندیشه‌ها]] و سنگر [[جنگ]] آراء و [[عقاید]] شخصی خود گردانند. یا چون [[مساجد]] را از صورت اصلی خود خارج کردند و نسبت به آن [[خائن]] گشته و چون [[وظیفه]] [[پاسداری]] آنها را انجام ندادند در [[حقیقت]] از آن [[بیگانه]] و رانده شدند و جز در حال [[ترس]] و [[نگرانی]] نبایستی در آن وارد شوند. یا آن‌که با [[اختلافات]] خود، چون [[مانع]] [[باطنی]] برای [[مردم]] در [[مساجد]] پیش ‌آوردند و به خرابی آن کوشیدند و آن را از وضع اولی [[منحرف]] ساختند یگانه پایگاه خود را [[سست]] و راه را برای [[غلبه]] دیگران باز کردند، تا آنجا که در [[مساجد]] که محل [[امن]] و [[آرامش]] است، خود جز با [[هراس]] و [[نگرانی]] نتوانند وارد شوند. چنان‌که [[یهودیان]] پس از [[فتح]] [[بیت المقدس]] به‌ دست [[رومیان]] و بابلیان با [[ترس]] و [[هراس]] به [[مسجد]] می‌رفتند، و همچنین [[مشرکین]] پس از [[فتح مکه]]، و [[مسلمین]] پس از [[غلبه]] [[مسیحیان]] بر آنها در [[آندلس]]، و [[مسیحیان]] پس از [[فتح]] [[بیت المقدس]] به ‌دست [[مسلمانان]]، و همچنین... این احتمالات به جا و مناسب است و احتمال اول با روش و تعبیر [[آیه]] مناسب‌تر می‌باشد. آن گروه‌هایی که رابطه و اجتماعشان بر [[اساس دین]]، و پایگاه قدرتشان [[مسجد]] است همین که اساس و مرکزیت پایگاهشان [[سست]] و بی‌پا گردید قدرتشان به [[ضعف]] و عزتشان به [[ذلت]] برمی‌گردد و بیش از [[زبونی]] در [[دنیا]] عذاب‌هایی بزرگ‌تری در پیش دارند: {{متن قرآن|...لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۷۳.</ref>.  
#{{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>«و ستمکارتر از کسی که نمی‌گذارد نام خداوند در مسجدهای او برده شود و در ویرانی آنها می‌کوشد کیست؟ آنان را جز این سزاوار نیست که هراسان در آن پا نهند، آنها در دنیا، خواری و در جهان واپسین عذابی سترگ دارند» سوره بقره، آیه ۱۱۴.</ref>. '''نکته''': [[خداوند]] در [[آیه]] این مسئله را مطرح می‌‌کند که چه کسی ستمکارتر از کسانی است که از بردن [[نام خدا]] در [[مساجد]] او جلوگیری می‌کنند و [[سعی]] در ویرانی آنها دارند، {{متن قرآن|وَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنْ مَنَعَ مَسَاجِدَ اللَّهِ أَنْ يُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ وَسَعَى فِي خَرَابِهَا...}} بدترین [[ستم‌ها]] [[تجاوز]] و ویران کردن [[مساجد]] و [[معابد]] است چون [[ستم]] و [[تجاوز]] به [[حرمت]] [[خدا]] و [[خانه]] او و تعطیلی [[عبادت]] اوست و از سوی دیگر [[تجاوز]] به [[انسان]] و کرامت‌اش و گرفتن [[آزادی]] آنها در انجام [[مناسک]] و‌ عبادت‌هاست. مرحوم [[آیت‌الله]] طالقانی در ذیل این [[آیه]] این‌گونه می‌‌نویسد مگر جز این است که [[غرائز]] و [[قوای حیوانی]] در [[آدمی]] منشأ هر [[ستم]] و [[تجاوز]] است‌؟ و تنها محیطی که این [[غرائز]] را محدود و و جدان [[حق‌جویی]] و [[عدالت‌خواهی]] را بیدار و فعال می‌گرداند، همان محیط‌هایی است که به [[نام خدا]] و [[حق]] و [[عدل]] برپا گشته و به نام [[مسجد]] که محل [[سجده]] برای [[خدا]] و اخضاع سرکشی‌ها است نامیده شده است. اگر خود بینی و امتیازجویی [[آدمی]] و صورت‌ها و اندیشه‌های ناشی از آن در [[حریم]] [[مساجد]] راه یافت صورت و معنای خدایی [[مسجد]] را ویران می‌کند و ظاهر آن را از رونق می‌اندازد. چون [[مساجد]] ویران گردید بند و حدی برای [[سرکشی]] [[غرائز]] نمی‌ماند و جلو هر ستمی باز می‌گردد. پس آنان که دیگران را از [[مساجد]] [[ممنوع]] و به خود محدود می‌سازند و [[نور]] [[فطرت خدایی]] را خاموش و نام غیر [[خدا]] را بلند می‌کنند، از هر ظالمی ظالم‌ترند. به هر حال ظاهر [[آیه]] را نمی‌توان ناظر به واقعه مخصوصی دانست. و هیچ قرینه‌ای برای چنین تطبیقی در میان نیست. این [[آیه]] بیان حقیقتی است کلی، و شامل حوادث گذشته، مانند خرابی‌های [[بیت‌المقدس]]، و حال (زمان [[نزول]] [[آیه]])، مانند منع [[مشرکین]] در واقعه [[حدیبیه]]، و [[آینده]] مانند خرابی‌های صلیبی‌ها و [[قرامطه]] از [[مساجد]]، و همچنین بی‌رونق شدن [[معابد]] و [[مساجد]] امروز – و هر زمان - که همه نتیجه و آثار شوم [[اختلاف]] و تضاد منتسبین بادیان است که [[معابد]] و [[مساجد]] را سنگری برای انشاء و ابراز [[اختلافات]] و تأمین هواها و [[منافع]] خود ساخته‌اند. [[شایسته]] [[مقام]] [[مساجد]] و [[پاسداری]] پایه‌گزاران و طرفداران آن این است که با [[قلبی]] هراسناک از [[خوف]] [[خدا]] و [[مسئولیت]] نسبت به [[مساجد]]، در آن درآیند تا دیگران را به [[خشوع]] و [[سجده]] وادارند. {{متن قرآن|... أُولَئِكَ مَا كَانَ لَهُمْ أَنْ يَدْخُلُوهَا إِلَّا خَائِفِينَ...}} نه آن‌که بر [[خدا]] و [[خلق]] [[سرکشی]] نمایند و [[مساجد]] را به صورت پایگاه تحمیل [[اندیشه‌ها]] و سنگر [[جنگ]] آراء و [[عقاید]] شخصی خود گردانند. یا چون [[مساجد]] را از صورت اصلی خود خارج کردند و نسبت به آن [[خائن]] گشته و چون [[وظیفه]] [[پاسداری]] آنها را انجام ندادند در [[حقیقت]] از آن [[بیگانه]] و رانده شدند و جز در حال [[ترس]] و [[نگرانی]] نبایستی در آن وارد شوند. یا آن‌که با [[اختلافات]] خود، چون [[مانع]] [[باطنی]] برای [[مردم]] در [[مساجد]] پیش ‌آوردند و به خرابی آن کوشیدند و آن را از وضع اولی [[منحرف]] ساختند یگانه پایگاه خود را [[سست]] و راه را برای [[غلبه]] دیگران باز کردند، تا آنجا که در [[مساجد]] که محل [[امن]] و [[آرامش]] است، خود جز با [[هراس]] و [[نگرانی]] نتوانند وارد شوند. چنان‌که [[یهودیان]] پس از [[فتح]] [[بیت المقدس]] به‌ دست [[رومیان]] و بابلیان با [[ترس]] و [[هراس]] به [[مسجد]] می‌رفتند، و همچنین [[مشرکین]] پس از [[فتح مکه]]، و [[مسلمین]] پس از [[غلبه]] [[مسیحیان]] بر آنها در [[آندلس]]، و [[مسیحیان]] پس از [[فتح]] [[بیت المقدس]] به ‌دست [[مسلمانان]]، و همچنین... این احتمالات به جا و مناسب است و احتمال اول با روش و تعبیر [[آیه]] مناسب‌تر می‌باشد. آن گروه‌هایی که رابطه و اجتماعشان بر [[اساس دین]]، و پایگاه قدرتشان [[مسجد]] است همین که اساس و مرکزیت پایگاهشان [[سست]] و بی‌پا گردید قدرتشان به [[ضعف]] و عزتشان به [[ذلت]] برمی‌گردد و بیش از [[زبونی]] در [[دنیا]] عذاب‌هایی بزرگ‌تری در پیش دارند: {{متن قرآن|...لَهُمْ فِي الدُّنْيَا خِزْيٌ وَلَهُمْ فِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ عَظِيمٌ}}<ref>پرتوی از قرآن، ج۱، ص۲۷۳.</ref>.  


۲۱۸٬۱۲۲

ویرایش