شق القمر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار'
جز (جایگزینی متن - 'سعیدیانفر، محمد جعفر و ایازی، سید محمد علی، [[فرهنگنامه' به 'سعیدیانفر و ایازی، [[فرهنگنامه') |
جز (جایگزینی متن - 'آشکار' به 'آشکار') |
||
خط ۱۰: | خط ۱۰: | ||
==[[شق القمر]]== | ==[[شق القمر]]== | ||
[[شق القمر]] به معنای شکافته شدن ماه، یکی از بزرگ ترین و آشکارترین [[معجزات پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} است. در دوران حضور [[پیامبر خدا]]{{صل}} در [[مکه]] پس از [[بعثت]]، زمانی که [[رسالت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} | [[شق القمر]] به معنای شکافته شدن ماه، یکی از بزرگ ترین و آشکارترین [[معجزات پیامبر]] [[اسلام]]{{صل}} است. در دوران حضور [[پیامبر خدا]]{{صل}} در [[مکه]] پس از [[بعثت]]، زمانی که [[رسالت]] [[نبی اکرم]]{{صل}} آشکار شد و ایشان به طور علنی [[مردم]] را به سوی [[خدا]] [[دعوت]] میکرد، [[قریش]] متحیر شدند چه کنند؛ برخی گفتند: باید از [[محمد]]{{صل}} چیزی بخواهیم که از راه [[سحر]] [[قادر]] به انجام این کار نباشد. به اتفاق پذیرفتند که از او بخواهند ماه را در [[آسمان]] دو نیم کند<ref>ر.ک: زمخشری، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰؛ ابو بکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰؛ سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۱۵.</ref>. آنها نزد [[رسول خدا]]{{صل}} آمدند و گفتند: "ای [[محمد]]{{صل}}! اگر راست میگویی که [[پیامبر]] خدایی، برای ما و خودت نشانهای از نبوتت بیاور". [[حضرت]] به آنها فرمود: "اگر من این کار را بکنم، شما [[ایمان]] میآورید؟" گفتند: "آری". [[حضرت]] سؤال کرد: "چه میخواهید؟" گفتند: "اگر در برابر [[خداوند]] [[قدر]] و منزلتی داری، بگو ماه را دو قطعه کند". آن [[شب]]، [[شب]] [[بدر]] و قرص ماه، کامل بود. [[جبرئیل]] نازل شد و بعد از رساندن [[سلام]] [[خداوند]]، گفت: "[[خداوند]] به تو میفرماید همه چیز در [[اختیار]] توست". [[رسول خدا]]{{صل}} رو به [[آسمان]] کرد و امر فرمود که ماه دو نیمه شود؛ پس ماه دو نیم شد، نیمهای بر کوه ابوقبیس و نیمه دیگر بر کوه سویداء قرار گرفت. در این هنگام [[رسول خدا]]{{صل}} آنها را یک به یک صدا میزد و میگفت: "ای فلانی! ای فلانی! [[شاهد]] باشید"<ref>ر.ک: علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۱۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار{{ع}}، ج۱۷، ص۳۴۷.</ref>. این انشقاق به گونهای بود که حاضران کوه حرا، میان دو شکاف آن را [[مشاهده]] کردند. ابنمسعود که خود [[شاهد]] ماجرا بود، در این باره میگفت: "به [[خدا]] قسم که جانم در دست اوست، کوه حرا را میان دو نیمه ماه دیدم". عدهای از [[مردم]] زمانی که این [[معجزه]] را دیدند، آن را [[تکذیب]] و [[اعراض]] کردند و گفتند: "این [[سحر]] است و [[محمد]]{{صل}} ما را [[سحر]] کرد". لذا گفتند: "ای [[محمد]]{{صل}}! کاروانهایی که به [[شام]] و [[یمن]] فرستادیم در راهند [[صبر]] کنید تا برسند و از آنها درباره این [[شب]] میپرسیم؛ اگر هر آنچه دیدیم آنها هم گفتند، [[یقین]] پیدا میکنیم که از سوی خداست؛ وگرنه میدانیم که این [[سحر]] است". هنگامی که کاروانها آمدند، وقوع این حادثه را [[تأیید]] کردند، با این حال باز هم دست از عناد برنداشتند و [[ایمان]] نیاوردند<ref>ر.ک: ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۴۱۵؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۴؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ص۱۳۴؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۳۰۹؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.</ref>. [[آیات]] نخستین [[سوره قمر]] در این زمینه نازل شد: {{متن قرآن|اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ}}<ref>«رستاخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت و چون معجزهای ببینند روی میگردانند و میگویند: جادویی همیشگی است و دروغ انگاشتند و از هوا و هوسهایشان پیروی کردند و هر کاری (در جای خود) پای برجاست» سوره قمر، آیه ۱ ـ ۳</ref>، [[آیات]] بیانگر این است که ماه در گذشته شکاف عظیمی برداشته است و دو نیم شده است و صریحاً میفرماید: {{متن قرآن|وَانْشَقَّ الْقَمَرُ}}. این شکاف آنقدر بزرگ است که بهعنوان آیت [[خدا]] یا [[معجزه الهی]] یاد شده است: {{متن قرآن|إِنْ يَرَوْا آيَةً}}. این [[شأن نزول]]، مشهور میان [[مفسرین]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] است و بسیاری از [[محدثان]] و مورخان، وقوع این واقعه را دوبار ذکر کردهاند<ref>ر.ک: شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۷ به بعد.</ref>.<ref>ر.ک: [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگنامه دینی (کتاب)|فرهنگنامه دینی]]، ص۱۲۵؛ [[محمد تقی سبحانی|سبحانی، محمد تقی]] و [[رضا برنجکار|برنجکار، رضا]]، [[معارف و عقاید ۱ (کتاب)|معارف و عقاید ۱]]، ص۲۲۶ – ۲۲۹؛ [[سید علی اکبر حسینی ایمنی|حسینی ایمنی، سید علی اکبر]]، [[معجزات پیامبر (مقاله)|معجزات پیامبر]]، [[فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲ (کتاب)|فرهنگنامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم]]، ص۳۰۲-۳۰۴.</ref> | ||
==[[معجزه]] بودن [[شق القمر]]== | ==[[معجزه]] بودن [[شق القمر]]== | ||
قول مشهور، بلکه [[اجماع]] بین [[مسلمانان]] این است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} علاوه بر [[قرآن]]، [[معجزات]] دیگری چون [[شق القمر]] داشته است، اما برخی از [[مفسران]] معاصر بر این باورند که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} معجزهای جز [[قرآن]] نداشته است. این نظریه مبتنی بر انحصار [[معجزه]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[قرآن]] به عنوان [[تحدی]] و [[اثبات]] [[رسالت]] است. مهمترین [[دلیل]] این قایلان آیاتی از [[قرآن]] است که در برابر این [[پرسش]] که چرا [[قرآن]] [[آیات]] [[تکوینی]] همانند [[معجزات]] [[پیامبران پیشین]] نمیآورد، پاسخ میدهد: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گرداندهایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.</ref> [[خداوند]] در این [[آیه]] از بی فایده بودن [[معجزات]] دیگر خبر داده است، چراکه پیشینیان نیز چنین در خواستهایی داشتند ولی [[ایمان]] نیاوردند<ref>ر.ک: [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ص ۸۱۱.</ref>. | قول مشهور، بلکه [[اجماع]] بین [[مسلمانان]] این است که [[پیامبر اکرم]]{{صل}} علاوه بر [[قرآن]]، [[معجزات]] دیگری چون [[شق القمر]] داشته است، اما برخی از [[مفسران]] معاصر بر این باورند که [[پیامبر اسلام]]{{صل}} معجزهای جز [[قرآن]] نداشته است. این نظریه مبتنی بر انحصار [[معجزه]] [[پیامبر اسلام]]{{صل}} در [[قرآن]] به عنوان [[تحدی]] و [[اثبات]] [[رسالت]] است. مهمترین [[دلیل]] این قایلان آیاتی از [[قرآن]] است که در برابر این [[پرسش]] که چرا [[قرآن]] [[آیات]] [[تکوینی]] همانند [[معجزات]] [[پیامبران پیشین]] نمیآورد، پاسخ میدهد: {{متن قرآن|وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ}}<ref>«و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمیگوید یا برای ما نشانه ای نمیآید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دلهاشان همگون است؛ ما نشانههای (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گرداندهایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.</ref> [[خداوند]] در این [[آیه]] از بی فایده بودن [[معجزات]] دیگر خبر داده است، چراکه پیشینیان نیز چنین در خواستهایی داشتند ولی [[ایمان]] نیاوردند<ref>ر.ک: [[محمد جعفر سعیدیانفر|سعیدیانفر]] و [[سید محمد علی ایازی|ایازی]]، [[فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم ج۱ (کتاب)|فرهنگنامه پیامبر در قرآن کریم]]، ص ۸۱۱.</ref>. |