شق القمر در تاریخ اسلامی

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت

شق القمر به معنای شکافته شدن ماه، از بزرگ‌ترین و آشکارترین معجزات پیامبر اسلام (ص) در سال‌های آغاز دعوت علنی پیامبر (ص) در مکه است به جهت ایمان آوردن مشرکان. آیات نخستین سوره قمر در این زمینه نازل شد: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ.

مقدمه

شق القمر به معنای شکافته شدن ماه، یکی از بزرگ ترین و آشکارترین معجزات پیامبر اسلام (ص) است. در دوران حضور پیامبر خدا (ص) در مکه و پس از بعثت، زمانی که رسالت نبی اکرم (ص) آشکار شد و ایشان به طور علنی مردم را به سوی خدا دعوت می‌کرد، قریش متحیر شدند چه کنند؛ برخی گفتند: باید از محمد (ص) چیزی بخواهیم که از راه سحر قادر به انجام این کار نباشد. به اتفاق پذیرفتند که از او بخواهند ماه را در آسمان دو نیم کند[۱]. آنها نزد رسول خدا (ص) آمدند و گفتند: "ای محمد (ص)! اگر راست می‌گویی که پیامبر خدایی، برای ما و خودت نشانه‌ای از نبوتت بیاور". حضرت به آنها فرمود: "اگر من این کار را بکنم، شما ایمان می‌آورید؟" گفتند: "آری". حضرت سؤال کرد: "چه می‌خواهید؟" گفتند: "اگر در برابر خداوند قدر و منزلتی داری، بگو ماه را دو قطعه کند". آن شب، شب بدر و قرص ماه، کامل بود. جبرئیل نازل شد و بعد از رساندن سلامِ خداوند، گفت: "خداوند به تو می‌فرماید همه چیز در اختیار توست". رسول خدا (ص) رو به آسمان کرد و امر فرمود ماه دو نیمه شود؛ پس ماه دو نیم شد، نیمه‌ای بر کوه ابوقبیس و نیمه دیگر بر کوه سویداء قرار گرفت. در این هنگام رسول خدا (ص) آنها را یک به یک صدا می‌زد و می‌گفت: "ای فلانی! ای فلانی! شاهد باشید"[۲].

این انشقاق به گونه‌ای بود که حاضران کوه حرا، میان دو شکاف آن را مشاهده کردند. ابن‌مسعود که خود شاهد ماجرا بود، در این باره می‌گفت: "به خدا قسم که جانم در دست اوست، کوه حرا را میان دو نیمه ماه دیدم". عده‌ای از مردم زمانی که این معجزه را دیدند، آن را تکذیب و اعراض کردند و گفتند: "این سحر است و محمد (ص) ما را سحر کرد". لذا گفتند: "ای محمد (ص)! کاروان‌هایی که به شام و یمن فرستادیم در راهند صبر کنید تا برسند و از آنها درباره این شب می‌پرسیم؛ اگر هر آنچه دیدیم آنها هم گفتند، یقین پیدا می‌کنیم که از سوی خداست؛ وگرنه می‌دانیم که این سحر است". هنگامی که کاروان‌ها آمدند، وقوع این حادثه را تأیید کردند، با این حال باز هم دست از عناد برنداشتند و ایمان نیاوردند[۳].

آیات نخستین سوره قمر در این زمینه نازل شد: اقْتَرَبَتِ السَّاعَةُ وَانْشَقَّ الْقَمَرُ وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ وَكَذَّبُوا وَاتَّبَعُوا أَهْوَاءَهُمْ وَكُلُّ أَمْرٍ مُسْتَقِرٌّ[۴]، آیات بیانگر این است که ماه در گذشته شکاف عظیمی برداشته و دو نیم شده است و صریحاً می‌فرماید: وَانْشَقَّ الْقَمَرُ. این شکاف آنقدر بزرگ است که به‌عنوان آیت خدا یا معجزه الهی یاد شده است: إِنْ يَرَوْا آيَةً.

این شأن نزول، مشهور میان مفسرین شیعه و اهل سنت است و بسیاری از محدثان] و مورخان، وقوع این واقعه را دوبار ذکر کرده‌اند[۵].[۶]

معجزه بودن شق القمر

قول مشهور، بلکه اجماع بین مسلمانان این است که پیامبر اکرم (ص) علاوه بر قرآن، معجزات دیگری چون شق القمر داشته است، اما برخی از مفسران معاصر بر این باورند که پیامبر اسلام (ص) معجزه‌ای جز قرآن نداشته است. این نظریه مبتنی بر انحصار معجزه پیامبر اسلام (ص) در قرآن به عنوان تحدی و اثبات رسالت است. مهم‌ترین دلیل این قایلان، آیاتی از قرآن است که در برابر این پرسش که چرا قرآن، آیات تکوینی همانند معجزات پیامبران پیشین نمی‌آورد، پاسخ می‌دهد: وَقَالَ الَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ لَوْلَا يُكَلِّمُنَا اللَّهُ أَوْ تَأْتِينَا آيَةٌ كَذَلِكَ قَالَ الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ مِثْلَ قَوْلِهِمْ تَشَابَهَتْ قُلُوبُهُمْ قَدْ بَيَّنَّا الْآيَاتِ لِقَوْمٍ يُوقِنُونَ[۷]. خداوند در این آیه از بی‌فایده بودن معجزات دیگر خبر داده است، چراکه پیشینیان نیز چنین در خواست‌هایی داشتند ولی ایمان نیاوردند.

اما باید توجه داشت در آیات نخستین سوره قمر، طبق نظر مشهور مفسران اهل سنت، رویگردانی کافران از پذیرش رسالت پیامبر به خاطر مشاهدۀ معجزه شق القمر است؛ زیرا آنان ذیل آیه، معجزه پیامبر (ص) در مورد شق القمر به درخواست مشرکان و رویگردانی آنها و سحر نامیدن آن را آورده‌اند و می‌گویند همه اهل حدیث و مفسرین بر قبول آن احادیث اتفاق دارند و مراد از اینکه گفته شده ماه دو نیم شده است منظور زمان قیامت است که حتما واقع می‌شود، اما مفسرین منظور از "آیة"[۸] را شاهد بر اعجاز می‌دانند که شامل دو نیم کردن ماه هم می‌شود[۹].[۱۰]

علت ذکر نشدن شق القمر در غیر تواریخ اسلامی

برخی اشکال کرده‌اند که اگر شق القمر با آن‌ همه اهمیت، واقعیت دارد چرا در کتاب‌های تاریخی ثبت نشده و تنها در منابع اسلامی آمده است؟

در پاسخ به این اشکال، باید توجه داشت ماه همواره در نیمی از کره زمین قابل رؤیت است، نه در تمام آن، بنابراین نیمی از مردم روی زمین خارج‌اند. در نیمی از همین نیم‌کره نیز اکثریت قریب به اتفاق خوابند، زیرا بعد از نیمه شب است. به این ترتیب حداکثر یک چهارم از مردم جهان می‌توانند از چنین حادثه‌ای باخبر شوند. در بخش قابل رؤیت نیز هیچ مانعی ندارد که قسمت‌های قابل‌توجهی از آسمان ابری و چهره ماه با ابر پوشیده شده باشد. حوادث آسمانی در صورتی جلب توجه می‌کنند که یا مانند صاعقه‌ها توأم با سر و صدای شدید باشند، یا مانند خسوف و کسوف کلی، نور به‌طور کامل قطع شود. آن‌هم برای مدت نسبتاً طولانی. به‌علاوه وسایل ثبت و نشر مطالب در تاریخ، در آن زمان‌ها محدود بود و مانند امروز نبوده که حوادث مهم به وسیله رسانه‌های جمعی منتشر شود. با توجه به این جهات، نمی‌توان از یاد نکردن این حادثه در غیر تواریخ اسلامی تعجب کرد و آن را دلیلی بر نفی گرفت[۱۱].[۱۲]

منابع

پانویس

  1. زمخشری، محمود، کشاف عن حقائق غوامض القرآن، ج۴، ص۳۰؛ ابو بکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة أحوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ محمد بن جریر طبری، جامع البیان فی تفسیر القرآن، ج۲۷، ص۵۰؛ سید هاشم بحرانی، البرهان فی تفسیر القرآن، ج۵، ص۲۱۵.
  2. علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱؛ ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۵؛ شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۱۰؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، ج۹، ص۲۸۲؛ محمدباقر مجلسی، بحارالانوار الجامعة لدرر أخبار الائمة الاطهار (ع)، ج۱۷، ص۳۴۷.
  3. ابوبکر بیهقی، دلائل النبوه و معرفة احوال صاحب الشریعه، ج۲، ص۲۶۶؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۱۴۱۵؛ قضی عیاض اندلسی، الشفاء بتعریف حقوق المصطفی، ج۱، ص۵۴۴؛ شیخ طبرسی، مجمع البیان، ج۹، ص۲۸۲؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ص۱۳۴؛ نویری، نهایة الارب فی فنون الأدب، ج۱۸، ص۳۰۹؛ علی بن ابراهیم قمی، تفسیر قمی، ج۲، ص۳۴۱.
  4. «رستاخیز بسی نزدیک شد و ماه از میان شکافت و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است و دروغ انگاشتند و از هوا و هوس‌هایشان پیروی کردند و هر کاری (در جای خود) پای برجاست» سوره قمر، آیه ۱ ـ ۳
  5. شمس الدین ذهبی، تاریخ الاسلام و وفیات المشاهیر و الاعلام، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن سیدالناس، عیون الاثر، ج۱، ص۲۰۹؛ ابن عساکر، تاریخ مدینه دمشق، ج۴، ص۳۵۷ به بعد.
  6. ر.ک: محدثی، جواد، فرهنگ‌نامه دینی، ص۱۲۵؛ سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱، ص۲۲۶ – ۲۲۹؛ حسینی ایمنی، سید علی اکبر، معجزات پیامبر، فرهنگ‌نامه تاریخ زندگانی پیامبر اعظم ج۲، ص۳۰۲-۳۰۴.
  7. «و نادانان گفتند: چرا خداوند با ما سخن نمی‌گوید یا برای ما نشانه ای نمی‌آید؟ کسانی که پیش از اینان بودند نیز همانند گفتار آنان را گفتند، دل‌هاشان همگون است؛ ما نشانه‌های (خود) را برای گروهی که یقین دارند روشن گردانده‌ایم» سوره بقره، آیه ۱۱۸.
  8. وَإِنْ يَرَوْا آيَةً يُعْرِضُوا وَيَقُولُوا سِحْرٌ مُسْتَمِرٌّ«و چون معجزه‌ای ببینند روی می‌گردانند و می‌گویند: جادویی همیشگی است» سوره قمر، آیه ۲.
  9. طباطبایی، سید محمد حسین، المیزان، ج ۱۹، ص ۸۹.
  10. ر.ک: سعیدیان‌فر و ایازی، فرهنگ‌نامه پیامبر در قرآن کریم ج۱، ص۸۱۱.
  11. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲۳، ص۱۷.
  12. ر.ک: سبحانی، محمد تقی و برنجکار، رضا، معارف و عقاید ۱، ص۲۲۶ ـ ۲۲۹.