پرش به محتوا

احسان در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

۱۱٬۰۴۶ بایت اضافه‌شده ،  ‏۱ فوریهٔ ۲۰۲۱
خط ۴۸: خط ۴۸:
در [[تفسیر نمونه]] به [[نقل]] از [[تفسیر المنار]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آمده است: احسان گاهی با «الی» ذکر شود و گاهی هم با «ب». در صورتی‌که با «الی» ذکر شود، مفهوم آن [[نیکی‌کردن]] است، هر چند که به طور غیرمستقیم باشد، اما هنگامی که با «ب» ذکر شود، معنای آن نیکی‌کردن به‌طور مستقیم و بدون واسطه است<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳.</ref>.
در [[تفسیر نمونه]] به [[نقل]] از [[تفسیر المنار]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، آمده است: احسان گاهی با «الی» ذکر شود و گاهی هم با «ب». در صورتی‌که با «الی» ذکر شود، مفهوم آن [[نیکی‌کردن]] است، هر چند که به طور غیرمستقیم باشد، اما هنگامی که با «ب» ذکر شود، معنای آن نیکی‌کردن به‌طور مستقیم و بدون واسطه است<ref>تفسیر نمونه، ج۶، ص۳۳.</ref>.
و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، در معنای احسان آورده است: مطلق‌بودن احسان، هر گونه [[نیکی]] را در برمی‌گیرد و نکره‌بودن آن برای بیان [[عظمت]] است، و اینکه با «باء» متعدی شده، مباشرت را بیان می‌کند؛ یعنی شخصاً و بدون واسطه آنان را مورد [[محبت]] قرار دهند، و کلمه «قضی»، مفهوم مؤکّدتری از امر دارد و آن امر و [[فرمان]] [[قطعی]] و محکم را می‌رساند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۷۴</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷.</ref>
و فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، در معنای احسان آورده است: مطلق‌بودن احسان، هر گونه [[نیکی]] را در برمی‌گیرد و نکره‌بودن آن برای بیان [[عظمت]] است، و اینکه با «باء» متعدی شده، مباشرت را بیان می‌کند؛ یعنی شخصاً و بدون واسطه آنان را مورد [[محبت]] قرار دهند، و کلمه «قضی»، مفهوم مؤکّدتری از امر دارد و آن امر و [[فرمان]] [[قطعی]] و محکم را می‌رساند<ref>تفسیر نمونه، ج۱۲، ص۷۴</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۷.</ref>
===احسان در [[تفاسیر]]===
[[شیخ طوسی]] در تبیان فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: احتمال دارد مراد از احسان [[صله ارحام]] بوده، پس احسان، عام در جمیع [[خلق]] باشد، و ایتای ذی‌القربی، امر به [[صله]] [[قرابت]] [[نبی]]{{صل}}، و ایشان کسانی هستند که [[خدای متعال]] در [[آیه]]: {{متن قرآن|فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى}}<ref>«یک پنجم آن از آن خداوند و فرستاده او و خویشاوند (وی) است» سوره انفال، آیه ۴۱.</ref>، [[اراده]] آنان را نموده است<ref>تبیان، ج۶، ص۴۱۹.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: عامل در آن امر است؛ یعنی امر به [[احسان]] [[والدین]] می‌کند، و [[دلیل]] بر آن {{متن قرآن|حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ...}} الخ الآیه است که معنای: {{عربی|أوصى بتحريمه و أمر بتجنبه}}، دارد<ref>تبیان، ج۴، ص۳۱.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: و آن احسانی را که از آنان<ref>طبرسی در مجمع البیان، ج۱، ص۱۵۰ فرموده: «و آن احسانی را که از امت ما میثاق گرفت».</ref> [[میثاق]] گرفت، این بود که نسبت به والدین آنچه را که بر اساس [[فرمانبرداری]] از آنان [[واجب]] شده، برای ایشان به‌جا آورد، از قبیل: کار [[نیکو]] نمودن، سخن خوب‌گفتن، نهایت [[فروتنی]] بر مبنای مهر و محبت‌داشتن نسبت به آنان، رحمت‌آوردن بر آنها، رأفت‌آوردن نسبت به آنان و [[دعای خیر]] نمودن در حقشان و انجام‌دادن آنچه از جانب [[خدای متعال]] نسبت به آنان [[مستحب]] است<ref>تبیان، ج۱، ص۳۲۹.</ref>.
[[طبرسی]] در [[مجمع‌البیان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، دو قول را ذکر نموده: یکی این که آن [[طلاق]] (در نوبت) سوم است و دوم آنکه ترک ([[همسر]] مطلقه) در [[زمان]] عده است تا معلوم گردد که عده به سر آمده. او این قول را [[روایت]] شده از [[امام باقر]] و [[امام صادق]]{{عم}} و نیز از [[سدی]] و [[ضحاک]] دانسته<ref>مجمع البیان، ج۲، ص۳۲۹.</ref>.
[[زمخشری]] در کشاف فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: یا با احسان‌کردنتان به والدین به [[قدر]] [[توانایی]] و [[قدرت]]، [[حقیقت]] احسان را احسان کرده و یا باید احسان کنید.<ref>کشاف، ج۱، ص۲۹۳.</ref>
هم‌چنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: و باید [[قاتل]] بدل [[خون]] را به خوبی ادا نماید؛ به این که پرداخت را به امروز و فردا نیانداخته و [[حق]] اور اکم ندهد<ref>کشاف، ج۱، ص۳۳۳.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: به آن [[زن]] مطلقه مراجعه نکند تا عده معلوم باشد، یا نوعی به او مراجعه نکند که با آن بخواهد [[زمان]] عده را بر او طولانی کرده و به او ضرر برساند، و گفته‌اند: در طهر سوم، او را سه طلاقه کند<ref>کشاف، ج۱، ص۳۶۶ – ۳۶۷.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: و به [[پدر]] و [[مادر]]، با [[احسان]] [[حقیقی]] احسان کنید<ref>کشاف، ج۱، ص۵۲۶.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}} هم فرموده: به جز خوبی نه [[بدی]] را برای شما نخواسته‌ایم و به جز [[توفیق]] بین دو [[دشمن]] را، و [[مخالفت]] با تو و [[دشمنی]] با حُکمت را [[اراده]] نکرده‌ایم؛ پس با دعایت کار ما را [[گشایش]] بده<ref>کشاف، ج۱، ص۵۳۶.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}} فرموده: [[عدل]]، همان [[واجب]] است؛ زیرا [[خدای متعال]] در آن برای بندگانش معادل نمود. پس آنچه را در آن، بر آنان واجب قرار داد، [[پایین‌تر]] از طاقتشان است و احسان [[مستحب]] می‌باشد و البته، امر به هر دو متعلق است؛ زیرا در واجب به ناچارتفریط می‌شود، پس مستحب آن را جبران می‌کند<ref>کشاف، ج۲، ص۴۲۴.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}}، فرموده: به پدر و مادر با نوع حقیقی احسان، احسان کنید و یا نوع احسان‌نمودن شما به [[والدین]]، حقیقی است<ref>کشاف، ج۲، ص۴۴۴.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، فرموده: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ}} در عمل، {{متن قرآن|إِلَّا الْإِحْسَانُ}} در [[ثواب]] است. هر کس نیکویی کرد، به خویش نیکویی کرد، و هر کس بدی کرده، به خودش بدی کرده<ref>کشاف، ج۴، ص۴۹.</ref>.
شُبَّر در تفسیرش فی قوله تعالی: {{متن قرآن|لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} الخ فرموده: والدین را گرامی بدارید و به آنان نیکویی کنید و سزاوارتر به [[قدردانی]] و تشکّر شما، [[محمد]]{{صل}} و [[علی]]{{ع}} است<ref>تفسیر شبر، ص۳۲.</ref>.
هم‌چنین فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَأَدَاءٌ إِلَيْهِ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: یعنی بدون [[کاستی]] و معطل نمودن و امروز و فردا کردن، جانی (دیه را) به عافی بپردازد<ref>تفسیر شبر، ص۶۹.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، قول دوم [[مجمع‌البیان]] را [[نقل]] نموده است<ref>تفسیر شبر، ص۹۰.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا}} هم نظیر معنای مجمع‌البیان را در [[آیه]] مذکور بیان می‌کند<ref>تفسیر شبر، ص۲۴۰.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُمْ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: معنای آن، [[پیروی]] از [[مهاجرین]] و [[انصار]] [[سابقین]] است که در [[جنگ بدر]] شرکت داشتند و به طرف دو [[قبله]] [[نماز]] گزاردند، یا آنان که پیش از [[هجرت]]، [[اسلام]] را [[اختیار]] کردند<ref>تفسیر شبر، ص۳۴۳.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ}}، فرموده: آیا جزای [[احسان]] در عمل(در [[زندگی دنیوی]]) جز [[پاداش]] احسان به [[ثواب]] (در [[آخرت]] است<ref>تفسیر شبر، ص۱۰۸۳.</ref>؟
[[علامه طباطبایی]] در [[المیزان]] فی قوله تعالی: {{متن قرآن|أَوْ تَسْرِيحٌ بِإِحْسَانٍ}}، فرموده: مطلوب در تقیید تسریح به احسان، [[نفی]] دریافت زوج از زوجه است بعض از آنچه را که بابت مهر به او [[عطا]] نموده<ref>المیزان، ج۲، ص۲۴۵.</ref>.
همین‌طور فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنْ أَرَدْنَا إِلَّا إِحْسَانًا وَتَوْفِيقًا}} هم فرموده: نزد [[پیامبر]]{{صل}} [[سوگند]] یاد می‌کنند که [[محاکمه]] را نزد [[طاغوت]] بردیم، نه به این جهت که به آنان [[تمایل]] و رغبتی داشته باشیم، بلکه به منظور [[قطع]] [[مشاجره]] بین طرفین درگیر [[منازعه]]<ref>المیزان، ج۴، ص۴۳۰.</ref>.
نیز فی قوله تعالی: {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ}}، فرموده: آن، احسان به غیر بوده و به معنای خیر رساندن یا نفع‌رساندن به غیر است، نه بر [[سبیل]] [[جزا]] و مقابله، بلکه خیر رساندن به غیری است که ابتدا به آن، برای [[خدا]] و تبرّعاً باشد<ref>المیزان، ج۱۲، ص۳۵۴.</ref>.
فی قوله تعالی: {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا}} هم فرموده: «إحساناً» عطف بر {{متن قرآن|وَقَضَى رَبُّكَ}} است و این نشان می‌دهد که بعد از [[اعتقاد به توحید]] [[خدای متعال]]، احسان از واجب‌ترین [[واجبات]] است، و از این‌رو بعد از ذکر [[حکم]] [[توحید]] و مقدّم بر سایر [[احکام]] ذکر شده معدوده، آن را ذکر نموده است<ref>المیزان، ج۱۵، ص۸۳.</ref>.<ref>[[عبدالنبی امامی|امامی، عبدالنبی]]، [[فرهنگ قرآن ج۱ (کتاب)|فرهنگ قرآن ج۱]]، ص ۴۹.</ref>


== پرسش‌های وابسته ==
== پرسش‌های وابسته ==
۷۳٬۳۶۴

ویرایش