بحث:عمار بن یاسر در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخهها
جز
جایگزینی متن - 'پنهانی' به 'پنهانی'
جز (جایگزینی متن - 'سلب' به 'سلب') |
جز (جایگزینی متن - 'پنهانی' به 'پنهانی') |
||
خط ۲۲۷: | خط ۲۲۷: | ||
==عمار و [[جنگ جمل]]== | ==عمار و [[جنگ جمل]]== | ||
پس از اینکه علی{{ع}} به خلافت رسید، گروهی که قبلا بر علیه [[عثمان]] [[قیام]] کرده و در | پس از اینکه علی{{ع}} به خلافت رسید، گروهی که قبلا بر علیه [[عثمان]] [[قیام]] کرده و در پنهانی بر علیه او فعالیت میکردند تا پس از [[سقوط]] وی به خلافت برسند، ناگهان رنگ عوض کرده و سخن خود را [[تغییر]] دادند، و گفتند: عثمان مظلومانه کشته شد و باید برای [[خونخواهی]] او قیام کرد. [[رهبر]] آنها [[عایشه]]، [[طلحه]] و [[زبیر]] بودند و [[بنیامیه]] نیز [[آتش]] بیار معرکه بودند و [[جنگ]] افروزی میکردند. | ||
عمار با گروهی از یاران آن حضرت مانند [[سهل بن حنیف]] و [[ابوهیثم]] نزد علی{{ع}} رفتند و گفتند: یا امیرالمؤمنین، مراقب [[کارها]] باش و به [[قریشیان]] به صراحت اعلام کن که آنان دست از [[توطئه]] بردارند. اینک آنها [[نقض عهد]] کرده و بیعت خود را شکسته و وعدههای خود را فراموش کردهاند. آنها در [[نهان]] ما را به طرف خود میخوانند و میخواهند تا ما تو را ترک گوئیم. اینک [[خداوند]] تو را از [[شر]] آن [[قوم]] نگه دارد. آنان میدانند که تو همه [[مسلمانان]] را به یک دیده مینگری و به کسی امتیاز نمیدهی. شما بین [[عرب]] و [[عجم]] فرق نمیگذاری و همه را یکسان مینگری؛ اکنون آنها [[خون عثمان]] را بهانه کرده و میخواهند [[وحدت]] ما را بر هم زنند<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: عطاردی)، ص۵۰۲.</ref>. | عمار با گروهی از یاران آن حضرت مانند [[سهل بن حنیف]] و [[ابوهیثم]] نزد علی{{ع}} رفتند و گفتند: یا امیرالمؤمنین، مراقب [[کارها]] باش و به [[قریشیان]] به صراحت اعلام کن که آنان دست از [[توطئه]] بردارند. اینک آنها [[نقض عهد]] کرده و بیعت خود را شکسته و وعدههای خود را فراموش کردهاند. آنها در [[نهان]] ما را به طرف خود میخوانند و میخواهند تا ما تو را ترک گوئیم. اینک [[خداوند]] تو را از [[شر]] آن [[قوم]] نگه دارد. آنان میدانند که تو همه [[مسلمانان]] را به یک دیده مینگری و به کسی امتیاز نمیدهی. شما بین [[عرب]] و [[عجم]] فرق نمیگذاری و همه را یکسان مینگری؛ اکنون آنها [[خون عثمان]] را بهانه کرده و میخواهند [[وحدت]] ما را بر هم زنند<ref>الغارات، ثقفی کوفی (ترجمه: عطاردی)، ص۵۰۲.</ref>. |