پرش به محتوا

شرایط ظهور امام مهدی چیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*)
جز (جایگزینی متن - '\: \:\:\:\:\:\:(.*)\s' به ': $1 ')
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::* +*))
خط ۷۴: خط ۷۴:


«می‌‏توان تعداد شرایط را سه چیز دانست:
«می‌‏توان تعداد شرایط را سه چیز دانست:
:::::*'''شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه کامل‏''' کاملی که [[عدالت]] [[خالص]] واقعی را در برداشته باشد، و بتوان آن را در هر زمان و مکانی پیاده کرده و برای [[انسانیت]] [[سعادت]] و خوشی ببار آورد، و تضمین کننده [[سعادت]] دنیوی و اخروی [[انسان]] باشد. روشن است که بدون وجود چنین برنامه و نقشه جامعی، [[عدالت]] [[کامل]] متحقق نخواهد شد، و وجود [[عدالت]] ناقص و جزئی در [[سعادت]] [[بشریت]] نقش چندانی نمی‌‏تواند داشته باشد، زیرا به همان اندازه که [[عدالت]]، ناقص است؛ [[سعادت]] و خوشبختی [[انسان]] نیز ناقص خواهد بود، علاوه بر آنکه همان جنبه‏‌های [[نقص]] ممکن است زیادتر گشته و خودنمائی کند، و نهایتا سبب گردد که همان [[عدالت]] جزئی نیز نتواند مفید فایده قرار گیرد. چنانکه نمی‏‌توان گفت که [[هدف]] [[خداوند]] وجود [[عدالت]] ناقص است و برای‏ آن برنامه‌‏ریزی کرده است، زیرا برنامه‏‌ریزی الهی عبارت است از [[پرستش]] و [[عبادت]] کاملی که جز با تحقق [[عدالت]] [[کامل]] موجود نخواهد شد. به‌ویژه بعد از آنکه دانستیم که از آغاز پیدایش [[انسان]] در روی [[زمین]] مسیر حرکت او رسیدن به این [[هدف]] بوده، و در آن صورت نمی‌‏توان گفت که [[خداوند]] [[هدف]] این حرکت کلی را یک [[عدالت]] ناقص تعیین کرده است. و اگر چنین باشد ستمی ناروا است که بر [[بشریت]] وارد می‌‏شود، و [[خداوند]] بالاتر از آن است که نسبت [[ظلم]] و [[ستم]] به او بدهیم.
*'''شرط اول: وجود طرح و برنامه عادلانه کامل‏''' کاملی که [[عدالت]] [[خالص]] واقعی را در برداشته باشد، و بتوان آن را در هر زمان و مکانی پیاده کرده و برای [[انسانیت]] [[سعادت]] و خوشی ببار آورد، و تضمین کننده [[سعادت]] دنیوی و اخروی [[انسان]] باشد. روشن است که بدون وجود چنین برنامه و نقشه جامعی، [[عدالت]] [[کامل]] متحقق نخواهد شد، و وجود [[عدالت]] ناقص و جزئی در [[سعادت]] [[بشریت]] نقش چندانی نمی‌‏تواند داشته باشد، زیرا به همان اندازه که [[عدالت]]، ناقص است؛ [[سعادت]] و خوشبختی [[انسان]] نیز ناقص خواهد بود، علاوه بر آنکه همان جنبه‏‌های [[نقص]] ممکن است زیادتر گشته و خودنمائی کند، و نهایتا سبب گردد که همان [[عدالت]] جزئی نیز نتواند مفید فایده قرار گیرد. چنانکه نمی‏‌توان گفت که [[هدف]] [[خداوند]] وجود [[عدالت]] ناقص است و برای‏ آن برنامه‌‏ریزی کرده است، زیرا برنامه‏‌ریزی الهی عبارت است از [[پرستش]] و [[عبادت]] کاملی که جز با تحقق [[عدالت]] [[کامل]] موجود نخواهد شد. به‌ویژه بعد از آنکه دانستیم که از آغاز پیدایش [[انسان]] در روی [[زمین]] مسیر حرکت او رسیدن به این [[هدف]] بوده، و در آن صورت نمی‌‏توان گفت که [[خداوند]] [[هدف]] این حرکت کلی را یک [[عدالت]] ناقص تعیین کرده است. و اگر چنین باشد ستمی ناروا است که بر [[بشریت]] وارد می‌‏شود، و [[خداوند]] بالاتر از آن است که نسبت [[ظلم]] و [[ستم]] به او بدهیم.


بنابراین از این شرط سه مطلب به دست می‌‏آید:
بنابراین از این شرط سه مطلب به دست می‌‏آید:
خط ۸۰: خط ۸۰:
:::::#این نقشه فقط به هنگام [[ظهور]] حضرت عملی می‌‏شود. و اگر بخواهد در آن روز هم قابل پیاده شدن نباشد دیگر در هیچ زمانی پیاده نخواهد شد، و گسترش [[عدالت]] در روز [[موعود]] محال و ممتنع می‏‌شود.
:::::#این نقشه فقط به هنگام [[ظهور]] حضرت عملی می‌‏شود. و اگر بخواهد در آن روز هم قابل پیاده شدن نباشد دیگر در هیچ زمانی پیاده نخواهد شد، و گسترش [[عدالت]] در روز [[موعود]] محال و ممتنع می‏‌شود.
:::::#پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای [[مردم]] روشن باشد و از آن اطلاع داشته باشند. زیرا قبلا گفتیم که تطبیق و پیاده کردن نقشه خدائی وابسته به آن است که [[انسان‌ها]] در طول زمان تجربیاتی به دست آورند و آزمایشاتی بدهند، تا در پذیرش [[عدالت]] واقعی قبلا تمرین کرده و بر ایشان بی‏سابقه نباشد، و از آن [[وحشت]] نکنند، و عمل بدان بر ایشان دشوار و سخت نباشد و موفقیت و [[پیروزی]] آن ناممکن نشود.
:::::#پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای [[مردم]] روشن باشد و از آن اطلاع داشته باشند. زیرا قبلا گفتیم که تطبیق و پیاده کردن نقشه خدائی وابسته به آن است که [[انسان‌ها]] در طول زمان تجربیاتی به دست آورند و آزمایشاتی بدهند، تا در پذیرش [[عدالت]] واقعی قبلا تمرین کرده و بر ایشان بی‏سابقه نباشد، و از آن [[وحشت]] نکنند، و عمل بدان بر ایشان دشوار و سخت نباشد و موفقیت و [[پیروزی]] آن ناممکن نشود.
:::::*'''شرط دوم: وجود [[رهبر]] و پیشوائی [[شایسته]]''' و بزرگ که [[شایستگی]] [[رهبری]] همه ‏جانبه آن روز را داشته باشد. در این باره در ضمن دو نکته به بحث می‌پردازیم:
*'''شرط دوم: وجود [[رهبر]] و پیشوائی [[شایسته]]''' و بزرگ که [[شایستگی]] [[رهبری]] همه ‏جانبه آن روز را داشته باشد. در این باره در ضمن دو نکته به بحث می‌پردازیم:
:::::#نکته اول: این شرط به هنگام تحلیل به دو شرط زیر تقسیم می‏‌شود:
:::::#نکته اول: این شرط به هنگام تحلیل به دو شرط زیر تقسیم می‏‌شود:
:::::*'''اول:''' وجود [[رهبر]] برای این [[نهضت]] جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمی‌‏افتد.
*'''اول:''' وجود [[رهبر]] برای این [[نهضت]] جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمی‌‏افتد.
:::::*'''دوم''' این [[رهبر]] باید [[شایستگی]] [[رهبری]] در سطح جهانی را داشته باشد.
*'''دوم''' این [[رهبر]] باید [[شایستگی]] [[رهبری]] در سطح جهانی را داشته باشد.


یک [[جامعه]] را در یکی از سه حالت ذیل می‏‌توانیم در نظر گیریم:
یک [[جامعه]] را در یکی از سه حالت ذیل می‏‌توانیم در نظر گیریم:
خط ۹۱: خط ۹۱:


صورت اول از درجه اعتبار ساقط است. زیرا هیچ‏گاه و در هیچ زمانی نه در گذشته و نه در آینده این وضعیت قابل تحقق نیست و هیچ قانونگذار و [[فیلسوف]] و جامعه‌‏شناسی مدعی آن نمی‌‏تواند بشود که چنین وضعی پیش آید که تمام افراد، [[شایسته]] [[رهبری]] باشند و هر کس به تنهائی [[رهبر]] باشد. و اگر بخواهد روز [[موعود]] متوقف بر چنین حالتی باشد، هیچ‏گاه فرا نخواهد رسید و این [[انتظار]] بیهوده خواهد بود و هیچ‏یک از [[ادیان]] آسمانی که نوید چنان روزی را داده‏‌اند، چنین مطلبی را نگفته‏‌اند. علاوه بر آن چنین تلازمی بین این دو مسأله نیست که اگر فردی در صورت انفرادی [[شایستگی]] [[رهبری]] را داشته باشد، در صورت اجتماعی هم [[شایستگی]] خواهد داشت. زیرا در صورت انفرادی برخورد تضاد آراء و اندیشه‏‌ها چندان نیست و لذا [[رهبری]] آسانتر انجام می‌‏گیرد، ولی در صورت [[رهبری]] جمعی به جهت برخورد و تضاد اندیشه‌‏ها، [[رهبری]] دشوار می‌‏گردد. بنابراین هرگونه [[شایستگی]] [[رهبری]] فردی همراه [[شایستگی]] [[رهبری]] جمعی نخواهد بود، و اگر گفته شود که بر طبق [[موازین]] [[دموکراسی]] جدید، برخی از اشخاص و یا گروه [[اقلیت]] نظریه خود را پس گرفته و یا به نظر آنها اعتنا نشده و ملاک [[رأی]] [[اکثریت]] است، در این صورت زیان جبران‏ناپذیر و ظلمی ناروا انجام گرفته است. و اما صورت سوم؛ بدیهی است که این حالت نیز بی‏اعتبار است. زیرا اجتماع ناقص‌ها هیچ‏گاه کمال آفرین نخواهد بود. اگر [[اندیشه]] جمع‏شده آنها ناقص باشد، خواه ناخواه [[رهبری]] آنان نیز ناقص بوده و از پیاده کردن نقشه [[عدالت جهانی]] ناتوان خواهند بود.
صورت اول از درجه اعتبار ساقط است. زیرا هیچ‏گاه و در هیچ زمانی نه در گذشته و نه در آینده این وضعیت قابل تحقق نیست و هیچ قانونگذار و [[فیلسوف]] و جامعه‌‏شناسی مدعی آن نمی‌‏تواند بشود که چنین وضعی پیش آید که تمام افراد، [[شایسته]] [[رهبری]] باشند و هر کس به تنهائی [[رهبر]] باشد. و اگر بخواهد روز [[موعود]] متوقف بر چنین حالتی باشد، هیچ‏گاه فرا نخواهد رسید و این [[انتظار]] بیهوده خواهد بود و هیچ‏یک از [[ادیان]] آسمانی که نوید چنان روزی را داده‏‌اند، چنین مطلبی را نگفته‏‌اند. علاوه بر آن چنین تلازمی بین این دو مسأله نیست که اگر فردی در صورت انفرادی [[شایستگی]] [[رهبری]] را داشته باشد، در صورت اجتماعی هم [[شایستگی]] خواهد داشت. زیرا در صورت انفرادی برخورد تضاد آراء و اندیشه‏‌ها چندان نیست و لذا [[رهبری]] آسانتر انجام می‌‏گیرد، ولی در صورت [[رهبری]] جمعی به جهت برخورد و تضاد اندیشه‌‏ها، [[رهبری]] دشوار می‌‏گردد. بنابراین هرگونه [[شایستگی]] [[رهبری]] فردی همراه [[شایستگی]] [[رهبری]] جمعی نخواهد بود، و اگر گفته شود که بر طبق [[موازین]] [[دموکراسی]] جدید، برخی از اشخاص و یا گروه [[اقلیت]] نظریه خود را پس گرفته و یا به نظر آنها اعتنا نشده و ملاک [[رأی]] [[اکثریت]] است، در این صورت زیان جبران‏ناپذیر و ظلمی ناروا انجام گرفته است. و اما صورت سوم؛ بدیهی است که این حالت نیز بی‏اعتبار است. زیرا اجتماع ناقص‌ها هیچ‏گاه کمال آفرین نخواهد بود. اگر [[اندیشه]] جمع‏شده آنها ناقص باشد، خواه ناخواه [[رهبری]] آنان نیز ناقص بوده و از پیاده کردن نقشه [[عدالت جهانی]] ناتوان خواهند بود.
:::::*'''شرط سوم: وجود [[یاران]] همکار و همفکر و پایدار در کنار آن [[رهبر]] واحد.''' [[دلیل]] و [[برهان]] بر [[لزوم]] این مطلب را بعد از ابطال دو فرض می‌‏توان اقامه کرد:
*'''شرط سوم: وجود [[یاران]] همکار و همفکر و پایدار در کنار آن [[رهبر]] واحد.''' [[دلیل]] و [[برهان]] بر [[لزوم]] این مطلب را بعد از ابطال دو فرض می‌‏توان اقامه کرد:
:::::#اینکه بگوئیم آن [[رهبر]] واحد به تنهائی با [[دنیا]] بجنگد و به مقابله برخیزد. بطلان این نظریه واضح است، زیرا آن شخص هر چند توانائی جسمی و روحی داشته باشد، باز به تنهائی نخواهد توانست با تمامی [[دشمنان]] بستیزد و همه را از بین ببرد؛ البته با ابطال نظریه دوم که اظهار [[معجزه]] باشد، و الا به صورت [[اعجاز]] امکان آن [[پیروزی]] وجود دارد. اگر کسی بگوید که این [[رهبر]] واحد ابتدا به تنهائی کارش را شروع می‌‏کند و به تدریج [[یاران]] و همکارانی [[تربیت]] کرده و کارش را پیش می‌‏برد، چنانکه [[رسول خدا]] این چنین عمل کرد؛ می‌گوئیم: معنای این مطلب آن است که این شخص به تمام عالم نمی‏‌پردازد مگر بعد از آنکه به تعداد کافی یار و یاور داشته باشد، نه اینکه خود به تنهائی با تمامی نیروهای [[دنیا]] بجنگد.
:::::#اینکه بگوئیم آن [[رهبر]] واحد به تنهائی با [[دنیا]] بجنگد و به مقابله برخیزد. بطلان این نظریه واضح است، زیرا آن شخص هر چند توانائی جسمی و روحی داشته باشد، باز به تنهائی نخواهد توانست با تمامی [[دشمنان]] بستیزد و همه را از بین ببرد؛ البته با ابطال نظریه دوم که اظهار [[معجزه]] باشد، و الا به صورت [[اعجاز]] امکان آن [[پیروزی]] وجود دارد. اگر کسی بگوید که این [[رهبر]] واحد ابتدا به تنهائی کارش را شروع می‌‏کند و به تدریج [[یاران]] و همکارانی [[تربیت]] کرده و کارش را پیش می‌‏برد، چنانکه [[رسول خدا]] این چنین عمل کرد؛ می‌گوئیم: معنای این مطلب آن است که این شخص به تمام عالم نمی‏‌پردازد مگر بعد از آنکه به تعداد کافی یار و یاور داشته باشد، نه اینکه خود به تنهائی با تمامی نیروهای [[دنیا]] بجنگد.
:::::#این [[رهبر]] از طریق [[معجزه]] با جهانیان بجنگد.در این مطلب مناقشه است  و حاصل آن در دو جواب خلاصه می‌‏شود:
:::::#این [[رهبر]] از طریق [[معجزه]] با جهانیان بجنگد.در این مطلب مناقشه است  و حاصل آن در دو جواب خلاصه می‌‏شود:
:::::'''*پاسخ اول:''' اگر [[دعوت]] الهی در طول [[تاریخ]] بر اساس ایجاد [[معجزات]] برای [[یاری]] و [[پیروزی]] آن، پایه‏گذاری شده بود، از آغاز [[آفرینش]] بر روی کره [[زمین]] هیچ‏گونه [[انحراف]] و ضلالتی پدیدار نمی‏گشت و دیگر نیازی به پیکار و [[جهاد]] [[انبیاء]] و یارانشان نبود، و بدین ترتیب روز [[موعود]] نیز نیازمند برنامه‏ریزی برای تحقق آن نبوده به تأخیر نمی‏افتاد. زیرا از همان آغاز تولد [[بشریت]] تا پایان [[عمر]] [[بشر]] می‌‏توانست موجود باشد.
:::::'''*پاسخ اول:''' اگر [[دعوت]] الهی در طول [[تاریخ]] بر اساس ایجاد [[معجزات]] برای [[یاری]] و [[پیروزی]] آن، پایه‏گذاری شده بود، از آغاز [[آفرینش]] بر روی کره [[زمین]] هیچ‏گونه [[انحراف]] و ضلالتی پدیدار نمی‏گشت و دیگر نیازی به پیکار و [[جهاد]] [[انبیاء]] و یارانشان نبود، و بدین ترتیب روز [[موعود]] نیز نیازمند برنامه‏ریزی برای تحقق آن نبوده به تأخیر نمی‏افتاد. زیرا از همان آغاز تولد [[بشریت]] تا پایان [[عمر]] [[بشر]] می‌‏توانست موجود باشد.
:::::*'''پاسخ دوم:''' [[دعوت]] الهی همواره بر پایه [[تربیت]] اختیاری فرد و [[امت]] قرار داشته است. چرا که [[خدای متعال]] به [[انسان]] [[عقل]] و [[اختیار]] عطا فرموده و راه [[حق]] و [[باطل]] را به او نشان داده و [[مسئولیت]] اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است. و در چنین شرایطی است که تمحیص و [[امتحان]] الهی آغاز گشته و معنی می‌‏یابد. و روشن است [[ایمان]] آزموده شده، و لو در شکل بسیط و ابتدائی، گرانبهاتر و ریشه‏دارتر از [[ایمان]] قهری و اضطراری است. و با فرض به کار برده شدن [[معجزات]] مورد بحث، آنچه می‏‌تواند به دست آید، همین [[ایمان]] قهری است<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۴۹۵-۵۰۲.</ref>.
*'''پاسخ دوم:''' [[دعوت]] الهی همواره بر پایه [[تربیت]] اختیاری فرد و [[امت]] قرار داشته است. چرا که [[خدای متعال]] به [[انسان]] [[عقل]] و [[اختیار]] عطا فرموده و راه [[حق]] و [[باطل]] را به او نشان داده و [[مسئولیت]] اعمالش را بر دوش خود وی گذارده است. و در چنین شرایطی است که تمحیص و [[امتحان]] الهی آغاز گشته و معنی می‌‏یابد. و روشن است [[ایمان]] آزموده شده، و لو در شکل بسیط و ابتدائی، گرانبهاتر و ریشه‏دارتر از [[ایمان]] قهری و اضطراری است. و با فرض به کار برده شدن [[معجزات]] مورد بحث، آنچه می‏‌تواند به دست آید، همین [[ایمان]] قهری است<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، [[تاریخ غیبت کبری (کتاب)|تاریخ غیبت کبری]]، ص۴۹۵-۵۰۲.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۱۸: خط ۱۱۸:


«[[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}} از طرفی آسمانی بوده و از سویی نیز انسانی و مربوط به [[جامعه بشری]] است که از این رو برخی از شرایط توسط [[خداوند]] باید محقق شود و برخی دیگر به وسیله [[انسان‌ها]] باید فراهم آید. البته این شرایط غیر از [[اذن]] و [[اراده الهی]] برای تحقق در امور است.
«[[قیام]] [[امام مهدی]] {{ع}} از طرفی آسمانی بوده و از سویی نیز انسانی و مربوط به [[جامعه بشری]] است که از این رو برخی از شرایط توسط [[خداوند]] باید محقق شود و برخی دیگر به وسیله [[انسان‌ها]] باید فراهم آید. البته این شرایط غیر از [[اذن]] و [[اراده الهی]] برای تحقق در امور است.
:::::*'''[[رهبر]]''': از اولین شروط اصلی و اساسی برای یک [[قیام]] و [[انقلاب]] تأثیر گزار و سازنده، وجود [[رهبر]] و [[پیشوایی]] [[آگاه]]، توانمند و دلسوز است تا با آشنایی کاملی که از برنامه و [[هدف]] و زمینه‌ها و موانع دارد با مدیریتی [[صحیح]] و [[قاطع]]، حرکت و خیزش را به درستی [[هدایت]] کرده و به سرانجام مطلوب برساند. [[رهبر]] حرکت عظیم و جنبش بزرگ جهانی، [[مصلح]] کل و [[منجی]] عالم، [[امام مهدی]] {{ع}} می‌باشد. شخصیتی که [[فرزند]] [[ولایت]] بوده و در دامان [[امامت]] پرورش یافته است. آخرین وصیّ [[پیامبر خاتم]] بوده و به سرچشمه [[وحی]] متصل است. او که در سال ۲۵۵ق به [[دنیا]] آمده و نزدیک به هزار و دویست سال است که [[عمر]] پربرکت خویش را در میان [[مردم]] گذرانده و ملّت‌ها، [[دولت‌ها]]، حرکت‌ها و قیام‌های مختلف را به نظاره نشسته است. (بنابراین این شرط از [[قیام]] فراهم و آماده می‌باشد).
*'''[[رهبر]]''': از اولین شروط اصلی و اساسی برای یک [[قیام]] و [[انقلاب]] تأثیر گزار و سازنده، وجود [[رهبر]] و [[پیشوایی]] [[آگاه]]، توانمند و دلسوز است تا با آشنایی کاملی که از برنامه و [[هدف]] و زمینه‌ها و موانع دارد با مدیریتی [[صحیح]] و [[قاطع]]، حرکت و خیزش را به درستی [[هدایت]] کرده و به سرانجام مطلوب برساند. [[رهبر]] حرکت عظیم و جنبش بزرگ جهانی، [[مصلح]] کل و [[منجی]] عالم، [[امام مهدی]] {{ع}} می‌باشد. شخصیتی که [[فرزند]] [[ولایت]] بوده و در دامان [[امامت]] پرورش یافته است. آخرین وصیّ [[پیامبر خاتم]] بوده و به سرچشمه [[وحی]] متصل است. او که در سال ۲۵۵ق به [[دنیا]] آمده و نزدیک به هزار و دویست سال است که [[عمر]] پربرکت خویش را در میان [[مردم]] گذرانده و ملّت‌ها، [[دولت‌ها]]، حرکت‌ها و قیام‌های مختلف را به نظاره نشسته است. (بنابراین این شرط از [[قیام]] فراهم و آماده می‌باشد).
:::::*'''[[یاران]]''': یکی از شرایط مهم برای [[پیروزی]] و به ثمر نشستن یک خیزش و [[انقلاب]]، وجود [[یاران]] و فدائیان [[جان]] بر کف است. یارانی که نسبت به [[امام]] و [[رهبر]] خود [[آگاهی]] لازم را داشته باشند و به او [[معتقد]] بوده و [[ولایت]] او را با همه وجود بپذیرند. با برنامه‌ها و اهداف [[قیام]] آشنا بوده و به آنها [[اعتقاد]] داشته باشند. برای به فعلیّت رساندن خواست و [[اراده]] [[رهبر]] و اجرایی کردن برنامه‌ها، آماده هرگونه [[تلاش]] و جانفشانی بوده و با تمام وجود به [[یاری]] رهبرشان همّت گمارند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزند. عمق [[معرفت]] و ویژگی‌های خاص [[یاران امام مهدی]] {{ع}} را می‌توان از [[روایت]] ذیل تا حدی دریافت کرد: [[سهل بن حسن خراسانی]] به [[امام صادق]] {{ع}} عرض می‌کند: چه چیز شما را واداشته تا آن که از [[حق]] مسلمِ خودیش "[[حکومت]]" باز بنشینید؟ در حالی که صد هزار [[شیعه]] پا در رکاب و شمشیرزن در [[اختیار]] شماست؟ [[امام صادق]] {{ع}} [[دستور]] دادند تا تنور [[آتش]] را روشن کنند، وقتی شعله [[آتش]] برافروخته شد، حضرت به او [[دستور]] می‌دهند که وارد تنور شود! او که گمان کرده بود [[امام]] {{ع}} از سخنانش غضب‌ناک شده و قصد مجازاتش را دارد، عرض می‌کند: آقا! مرا ببخشید و به [[آتش]] عذابم نکنید!. در همین وقت، [[هارون مکی]] در حالی که کفش‌هایش را به دست‌گرفته بود وارد می‌شود و خدمت [[امام]] خویش [[سلام]] عرض می‌کند. حضرت بدون هیچ مقدمه‌ای به او می‌فرماید: کفش‌هایت را بگذار و درون تنور بنشین. [[هارون مکی]] نیز بدون هیچ‌گونه درنگ و پرسشی، این‌کار را انجام می‌دهد. [[امام]] {{ع}} در این حال به گفت‌وشنود خود با مرد [[خراسانی]] ادامه می‌دهد و مطالبی را درباره [[خراسانی]] به او می‌فرمایند که گویا از نزدیک در جریان آن‌ها بوده است. پس از آن، رو به [[سهل بن حسن خراسانی]] کرده و می‌فرماید: برخیز و داخل تنور را بنگر. او می‌گوید: هنگامی که به درونِ [[آتش]] در حال زبانه کشیدن نگاه کردم، [[هارون مکی|هارون]] را در حالی دیدم که چهار زانو نشسته بود. در این وقت [[امام صادق]] {{ع}} از مرد [[خراسانی]] می‌پرسند: در [[خراسان]]، چه تعداد مثل این شخص می‌شناسی. [[سهل بن حسن خراسانی|سهل]] در پاسخ می‌گوید: به [[خدا]] قسم یک نفر هم این‌گونه نداریم. حضرت فرمود: {{متن حدیث|اما إنا لا نخرج في زمان لا نجد فيه خمسه معاضدين لنا! نحن [[اعلم]] بالوقت}}؛ [[آگاه]] باش ما در زمانی که [[پنج تن]] یاور و کمک‌کار پیدا نکنیم، [[قیام]] نمی‌کنیم. ما آگاه‌تریم که وقت [[قیام]] چه زمان است<ref>بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</ref>. در مورد تعدا [[یاران]] [[روایات]] متعددی وجود دارد. [[امام جواد]] {{ع}} در ضمن حدیثی فرمود: {{متن حدیث|يجتمع إليه من أصحاب عدة أهل [[بدر]] ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا من أقاصي الأرض و ذلك قول الله عزوجل {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }} فإذا اجتمعت لهذه العدة من أهل الإخلاص أظهر الله امره فإذا كمل له العقد و هو عشرة الآف [[رجل]] خرج باذن الله عزوجل}}<ref>بقره، ۱۴۸.</ref> <ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۲؛ اجتماع می‌کنند به سوی او اصحابش به تعداد اهل بدر ۳۱۳ نفر از اطراف زمین و این معنی قول خداست که "هرکجا باشید خدا شما را می‌آورد همگی را به درستی که خدا بر هر کاری قدرت دارد" پس هنگامی که جمع شد برای او اولین عده از اهل اخلاص خدا امر او را ظاهر می‌کند، پس زمانی که کامل شد برای او عقد و آن گروه ده هزار نفری است خروج می‌کند به اذن خدا.</ref>.
*'''[[یاران]]''': یکی از شرایط مهم برای [[پیروزی]] و به ثمر نشستن یک خیزش و [[انقلاب]]، وجود [[یاران]] و فدائیان [[جان]] بر کف است. یارانی که نسبت به [[امام]] و [[رهبر]] خود [[آگاهی]] لازم را داشته باشند و به او [[معتقد]] بوده و [[ولایت]] او را با همه وجود بپذیرند. با برنامه‌ها و اهداف [[قیام]] آشنا بوده و به آنها [[اعتقاد]] داشته باشند. برای به فعلیّت رساندن خواست و [[اراده]] [[رهبر]] و اجرایی کردن برنامه‌ها، آماده هرگونه [[تلاش]] و جانفشانی بوده و با تمام وجود به [[یاری]] رهبرشان همّت گمارند و در این راه از هیچ کوششی دریغ نورزند. عمق [[معرفت]] و ویژگی‌های خاص [[یاران امام مهدی]] {{ع}} را می‌توان از [[روایت]] ذیل تا حدی دریافت کرد: [[سهل بن حسن خراسانی]] به [[امام صادق]] {{ع}} عرض می‌کند: چه چیز شما را واداشته تا آن که از [[حق]] مسلمِ خودیش "[[حکومت]]" باز بنشینید؟ در حالی که صد هزار [[شیعه]] پا در رکاب و شمشیرزن در [[اختیار]] شماست؟ [[امام صادق]] {{ع}} [[دستور]] دادند تا تنور [[آتش]] را روشن کنند، وقتی شعله [[آتش]] برافروخته شد، حضرت به او [[دستور]] می‌دهند که وارد تنور شود! او که گمان کرده بود [[امام]] {{ع}} از سخنانش غضب‌ناک شده و قصد مجازاتش را دارد، عرض می‌کند: آقا! مرا ببخشید و به [[آتش]] عذابم نکنید!. در همین وقت، [[هارون مکی]] در حالی که کفش‌هایش را به دست‌گرفته بود وارد می‌شود و خدمت [[امام]] خویش [[سلام]] عرض می‌کند. حضرت بدون هیچ مقدمه‌ای به او می‌فرماید: کفش‌هایت را بگذار و درون تنور بنشین. [[هارون مکی]] نیز بدون هیچ‌گونه درنگ و پرسشی، این‌کار را انجام می‌دهد. [[امام]] {{ع}} در این حال به گفت‌وشنود خود با مرد [[خراسانی]] ادامه می‌دهد و مطالبی را درباره [[خراسانی]] به او می‌فرمایند که گویا از نزدیک در جریان آن‌ها بوده است. پس از آن، رو به [[سهل بن حسن خراسانی]] کرده و می‌فرماید: برخیز و داخل تنور را بنگر. او می‌گوید: هنگامی که به درونِ [[آتش]] در حال زبانه کشیدن نگاه کردم، [[هارون مکی|هارون]] را در حالی دیدم که چهار زانو نشسته بود. در این وقت [[امام صادق]] {{ع}} از مرد [[خراسانی]] می‌پرسند: در [[خراسان]]، چه تعداد مثل این شخص می‌شناسی. [[سهل بن حسن خراسانی|سهل]] در پاسخ می‌گوید: به [[خدا]] قسم یک نفر هم این‌گونه نداریم. حضرت فرمود: {{متن حدیث|اما إنا لا نخرج في زمان لا نجد فيه خمسه معاضدين لنا! نحن [[اعلم]] بالوقت}}؛ [[آگاه]] باش ما در زمانی که [[پنج تن]] یاور و کمک‌کار پیدا نکنیم، [[قیام]] نمی‌کنیم. ما آگاه‌تریم که وقت [[قیام]] چه زمان است<ref>بحار الانوار، ج ۴۷، ص ۱۲۳.</ref>. در مورد تعدا [[یاران]] [[روایات]] متعددی وجود دارد. [[امام جواد]] {{ع}} در ضمن حدیثی فرمود: {{متن حدیث|يجتمع إليه من أصحاب عدة أهل [[بدر]] ثلاثمائة و ثلاثة عشر رجلا من أقاصي الأرض و ذلك قول الله عزوجل {{متن قرآن|أَيْنَ مَا تَكُونُواْ يَأْتِ بِكُمُ اللَّهُ جَمِيعًا إِنَّ اللَّهَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ }} فإذا اجتمعت لهذه العدة من أهل الإخلاص أظهر الله امره فإذا كمل له العقد و هو عشرة الآف [[رجل]] خرج باذن الله عزوجل}}<ref>بقره، ۱۴۸.</ref> <ref>کمال الدین و تمام النعمه، ج ۲، ص ۳۷۸، ح ۲؛ اجتماع می‌کنند به سوی او اصحابش به تعداد اهل بدر ۳۱۳ نفر از اطراف زمین و این معنی قول خداست که "هرکجا باشید خدا شما را می‌آورد همگی را به درستی که خدا بر هر کاری قدرت دارد" پس هنگامی که جمع شد برای او اولین عده از اهل اخلاص خدا امر او را ظاهر می‌کند، پس زمانی که کامل شد برای او عقد و آن گروه ده هزار نفری است خروج می‌کند به اذن خدا.</ref>.


از این [[روایت]] و سایر [[احادیث]] استفاده می‌شود [[یاران]] حضرت را سه گروه تشکیل می‌دهند:  
از این [[روایت]] و سایر [[احادیث]] استفاده می‌شود [[یاران]] حضرت را سه گروه تشکیل می‌دهند:  
خط ۱۲۷: خط ۱۲۷:


این شرط از شرایطی است که توسط [[انسان‌ها]] باید محقق شود. اکنون جای این سؤال است که آیا [[یاوران]] حضرت فراهم شده‌اند؟ آیا گروهی از [[انسان‌ها]] با ایجاد ویژگی‌ها و صفات [[یاران]] در [[جان]] خویش، خود را برای [[یاری]] و همراهی [[امام]] آماده کرده‌اند؟
این شرط از شرایطی است که توسط [[انسان‌ها]] باید محقق شود. اکنون جای این سؤال است که آیا [[یاوران]] حضرت فراهم شده‌اند؟ آیا گروهی از [[انسان‌ها]] با ایجاد ویژگی‌ها و صفات [[یاران]] در [[جان]] خویش، خود را برای [[یاری]] و همراهی [[امام]] آماده کرده‌اند؟
:::::*'''[[آمادگی مردمی|آمادگی]] و [[پذیرش مردمی]]''': یکی دیگر از شرایط بسیار مهم برای تحقق و [[پیروزی]] یک [[قیام]] و [[انقلاب]] پذیرش مردمی است. باید [[مردم]] آن را بخواهند و بپذیرند و در غیر این صورت اگر [[بهترین]] برنامه را [[برگزیده]] و منتخب [[خداوند]] با یارانی بی‌نظیر و از [[جان]] گذشته بخواهند در [[جامعه]] پیاده کنند ولی [[مردم]] آن را پذیرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسید. فاجعه خونبار [[کربلا]] شاهدی بر این مدعی است. [[رهبر]] [[قیام]] [[سید]] و سالار [[جوانان]] [[بهشت]] [[امام حسین]] {{ع}} بود، و برنامه او مبتنی بر [[وحی]] و [[قرآن]] و [[سیره]] [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} پایه‌ریزی شده بود و یارانی همچون [[حضرت عباس|ابوالفضل العباس]] و [[حبیب بن مظاهر]] بر گرد او جمع شده بودند، ولی چون [[مردم]] آن را نپذیرفتند به [[پیروزی]] ظاهری و [[تشکیل حکومت]] در [[جامعه]] منتهی نگشت. (هر چند [[وظیفه]] الهی [[امام حسین]] {{ع}} حرکت و [[قیام]] بود و به [[برکت]] آن [[فداکاری]]، [[حقیقت]] [[دین]] [[اسلام]] در میان [[مردم]] باقی ماند و نابود نشد). در توقیعی که به نام [[شیخ مفید]] معروف است از جانب [[امام مهدی]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|وَ لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّه لِطاعَتِةِ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا}}؛آری سنّت الهی بر این قرار گرفته تا [[مردم]] خود نخواهند و حرکت نکنند و آماده [[مبارزه با ظلم]] و پذیرش [[دولت]] [[حق]] نباشند [[خدا]] نیز آن را نخواهد داد<ref>احتجاج، ج ۲، ص ۶۰۰، ش ۳۶۰؛ اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد در راه ایفای پیمانی که بر عهده دارند همدل شوند میمنت ملاقات ما به تأخیر نمیافتد.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۵۳-۲۵۵.</ref>.
*'''[[آمادگی مردمی|آمادگی]] و [[پذیرش مردمی]]''': یکی دیگر از شرایط بسیار مهم برای تحقق و [[پیروزی]] یک [[قیام]] و [[انقلاب]] پذیرش مردمی است. باید [[مردم]] آن را بخواهند و بپذیرند و در غیر این صورت اگر [[بهترین]] برنامه را [[برگزیده]] و منتخب [[خداوند]] با یارانی بی‌نظیر و از [[جان]] گذشته بخواهند در [[جامعه]] پیاده کنند ولی [[مردم]] آن را پذیرا نباشند قطعاً به انجام نخواهد رسید. فاجعه خونبار [[کربلا]] شاهدی بر این مدعی است. [[رهبر]] [[قیام]] [[سید]] و سالار [[جوانان]] [[بهشت]] [[امام حسین]] {{ع}} بود، و برنامه او مبتنی بر [[وحی]] و [[قرآن]] و [[سیره]] [[پیامبر خاتم|پیامبر گرامی اسلام]]{{صل}} پایه‌ریزی شده بود و یارانی همچون [[حضرت عباس|ابوالفضل العباس]] و [[حبیب بن مظاهر]] بر گرد او جمع شده بودند، ولی چون [[مردم]] آن را نپذیرفتند به [[پیروزی]] ظاهری و [[تشکیل حکومت]] در [[جامعه]] منتهی نگشت. (هر چند [[وظیفه]] الهی [[امام حسین]] {{ع}} حرکت و [[قیام]] بود و به [[برکت]] آن [[فداکاری]]، [[حقیقت]] [[دین]] [[اسلام]] در میان [[مردم]] باقی ماند و نابود نشد). در توقیعی که به نام [[شیخ مفید]] معروف است از جانب [[امام مهدی]] {{ع}} [[نقل]] شده است: {{متن حدیث|وَ لَوْ أَنَّ أَشْياعَنا وَفَّقَهُمُ اللّه لِطاعَتِةِ عَلَى اجْتِماعٍ مِنَ القُلُوبِ فِى الوَفاءِ بِالعَهْدِ عَلَيْهِمْ، لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقائِنا}}؛آری سنّت الهی بر این قرار گرفته تا [[مردم]] خود نخواهند و حرکت نکنند و آماده [[مبارزه با ظلم]] و پذیرش [[دولت]] [[حق]] نباشند [[خدا]] نیز آن را نخواهد داد<ref>احتجاج، ج ۲، ص ۶۰۰، ش ۳۶۰؛ اگر شیعیان ما که خداوند توفیق طاعتشان دهد در راه ایفای پیمانی که بر عهده دارند همدل شوند میمنت ملاقات ما به تأخیر نمیافتد.</ref>»<ref>[[عبدالمجید زهادت|زهادت، عبدالمجید]]، [[معارف و عقاید ۵ ج۲ (کتاب)|معارف و عقاید ۵ ج۲]]، ص۲۵۳-۲۵۵.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۳۶: خط ۱۳۶:


«"[[شرایط ظهور]]"؛ در اصطلاح [[مهدویت]] عبارتند از: زمینه‌هایی که تحقق [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را قطعیت بخشیده، آن را امری منطقی و لازم می‌نمایانند.
«"[[شرایط ظهور]]"؛ در اصطلاح [[مهدویت]] عبارتند از: زمینه‌هایی که تحقق [[ظهور]] و [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} را قطعیت بخشیده، آن را امری منطقی و لازم می‌نمایانند.
:::::*اگرچه [[شرایط ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} به طور [[کامل]] برای ما روشن نیست.
*اگرچه [[شرایط ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} به طور [[کامل]] برای ما روشن نیست.
:::::*امّا با به رهگیری از سخنان [[معصومین]]{{عم}} استفاده می‌شود که بخشی از بنیادی‌ترین آنها عبارت است از:
*امّا با به رهگیری از سخنان [[معصومین]]{{عم}} استفاده می‌شود که بخشی از بنیادی‌ترین آنها عبارت است از:
::::#برنامه و طرحی فاخر که بتواند با ساختاری متعالی، [[عدل]] راستین را در تمام [[گیتی]] برپا کرده، ثبات و ایستایی بخشد. و زمینه [[سعادت]] و کمال همگان را فراهم نماید. این شرط، با [[بعثت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} محقق شد. آنگاه که به مدّت ۲۳ سال [[فرشته وحی]] قانونی جامع و مدوّن را برای همیشه [[بشریت]]، به ارمغان آورد.
::::#برنامه و طرحی فاخر که بتواند با ساختاری متعالی، [[عدل]] راستین را در تمام [[گیتی]] برپا کرده، ثبات و ایستایی بخشد. و زمینه [[سعادت]] و کمال همگان را فراهم نماید. این شرط، با [[بعثت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} محقق شد. آنگاه که به مدّت ۲۳ سال [[فرشته وحی]] قانونی جامع و مدوّن را برای همیشه [[بشریت]]، به ارمغان آورد.
::::#[[رهبر]] و [[هدایت‌گری]] بزرگ، [[شایسته]] و [[معصوم]] که از سوی [[خداوند]] [[منصوب]] شده است. و این شرط نیز در پگاه [[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ هجری، با فرود آمدن [[نور]] آخرین [[ذخیره الهی]] در بیت شریف [[امام عسکری]]{{ع}} تحقق یافت.
::::#[[رهبر]] و [[هدایت‌گری]] بزرگ، [[شایسته]] و [[معصوم]] که از سوی [[خداوند]] [[منصوب]] شده است. و این شرط نیز در پگاه [[نیمه شعبان]] سال ۲۵۵ هجری، با فرود آمدن [[نور]] آخرین [[ذخیره الهی]] در بیت شریف [[امام عسکری]]{{ع}} تحقق یافت.
::::#گروهی از انسان‌های [[فداکار]] که در اوج [[تقوا]]، برای [[دفاع]] همه‌جانبه از برنامه [[امام]]{{ع}} [[آمادگی]] داشته باشند.
::::#گروهی از انسان‌های [[فداکار]] که در اوج [[تقوا]]، برای [[دفاع]] همه‌جانبه از برنامه [[امام]]{{ع}} [[آمادگی]] داشته باشند.
::::#[[آمادگی]] همگانی [[جامعه بشری]] برای پذیرش آن [[رهبر]] و [[هدایتگر]].
::::#[[آمادگی]] همگانی [[جامعه بشری]] برای پذیرش آن [[رهبر]] و [[هدایتگر]].
:::::*از [[آیات]] و [[احادیث]] و نیز سخنان دانشوران [[مسلمان]]، استفاده می‌شود، یکی از مهمترین رازهای [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} نبود [[آمادگی]] در [[جامعه]] انسانی است. بنابراین قطع استمرار حضور ظاهری سفیران الهی و [[غیبت]] ولی [[غایب]]، به خاطر عدم [[آمادگی]] و [[جهالت]] [[مردم]] پیش آمد. [[مردم]] [[پیامبران]] را کشتند، [[امامان]] را کشتند، از پیش تازان حقّ طلب و [[مقید]] و مکتبی و حامل ارزشها، [[شهیدان]] [[قسط]] و [[عدل]] حمایت‌های کارساز ننمودند. شاید اگر صد و بیست و چهار هزار [[پیغمبر]] و [[امام]] دیگر فرستاده می‌شد، اهالی زر و [[زور]] و تزویر آنها را می‌کشتند. به طور قطع چنین کاری عبث و بیهوده بود و [[خداوند]] از عمل بیهوده مبرّا است. در گذشته [[پیامبران]] از کوه پایین آمده، و به سراغ [[مردم]] می‌رفتند، سنگ و خاکستر و زخم [[شمشیر]] را به [[جان]] می‌خریدند، تا [[مردم]] را [[هدایت]] کنند. امّا در [[عصر غیبت]]، [[مردم]] باید احساس نیاز کرده و با [[علم]] و [[معرفت]] سراغ [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} بروند؛ که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. <ref> شعبان علی لامعی، قدّیس، ص ۸۸،( با تصرّف).</ref>
*از [[آیات]] و [[احادیث]] و نیز سخنان دانشوران [[مسلمان]]، استفاده می‌شود، یکی از مهمترین رازهای [[غیبت امام مهدی]]{{ع}} نبود [[آمادگی]] در [[جامعه]] انسانی است. بنابراین قطع استمرار حضور ظاهری سفیران الهی و [[غیبت]] ولی [[غایب]]، به خاطر عدم [[آمادگی]] و [[جهالت]] [[مردم]] پیش آمد. [[مردم]] [[پیامبران]] را کشتند، [[امامان]] را کشتند، از پیش تازان حقّ طلب و [[مقید]] و مکتبی و حامل ارزشها، [[شهیدان]] [[قسط]] و [[عدل]] حمایت‌های کارساز ننمودند. شاید اگر صد و بیست و چهار هزار [[پیغمبر]] و [[امام]] دیگر فرستاده می‌شد، اهالی زر و [[زور]] و تزویر آنها را می‌کشتند. به طور قطع چنین کاری عبث و بیهوده بود و [[خداوند]] از عمل بیهوده مبرّا است. در گذشته [[پیامبران]] از کوه پایین آمده، و به سراغ [[مردم]] می‌رفتند، سنگ و خاکستر و زخم [[شمشیر]] را به [[جان]] می‌خریدند، تا [[مردم]] را [[هدایت]] کنند. امّا در [[عصر غیبت]]، [[مردم]] باید احساس نیاز کرده و با [[علم]] و [[معرفت]] سراغ [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} بروند؛ که آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. <ref> شعبان علی لامعی، قدّیس، ص ۸۸،( با تصرّف).</ref>
:::::*آنچه در [[پیشوایان]] دینی و به ویژه درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} مطرح است، پذیرش قلبی و همگانی [[رهبری]] آن حضرت و [[حمایت]] از آن است. و اگرچه این امر در [[زمان ظهور]] آن حضرت، به شکل [[کامل]] تحقق خواهد یافت و [[مردم]] با ملاحظه روش و [[رفتار]] والای آن حضرت با [[رضایت]] و خشنودی تمام، [[ولایت]] و [[حاکمیت]] او را خواهند پذیرفت و از او [[اطاعت]] خواهند کرد؛ اما زمینه آن به طور قطع می‌بایست پیش از [[ظهور]] رقم خورد.
*آنچه در [[پیشوایان]] دینی و به ویژه درباره [[امام مهدی|حضرت مهدی]] {{ع}} مطرح است، پذیرش قلبی و همگانی [[رهبری]] آن حضرت و [[حمایت]] از آن است. و اگرچه این امر در [[زمان ظهور]] آن حضرت، به شکل [[کامل]] تحقق خواهد یافت و [[مردم]] با ملاحظه روش و [[رفتار]] والای آن حضرت با [[رضایت]] و خشنودی تمام، [[ولایت]] و [[حاکمیت]] او را خواهند پذیرفت و از او [[اطاعت]] خواهند کرد؛ اما زمینه آن به طور قطع می‌بایست پیش از [[ظهور]] رقم خورد.
:::::*یکی از [[دانشمندان]] معاصر، این [[آمادگی جهانی]] را در سه بعد، مورد ارزیابی قرار داده است:
*یکی از [[دانشمندان]] معاصر، این [[آمادگی جهانی]] را در سه بعد، مورد ارزیابی قرار داده است:
::::#'''[[آمادگی]] فکری و فرهنگی؛''' یعنی سطح افکار [[مردم]] [[جهان]] آنچنان بالا رود که بدانند مثلا مسئله نژاد یا مناطق مختلف جغرافیایی مسئله قابل توجهی در زندگی [[بشر]] نیست. تفاوت رنگها و زبانها و سرزمین‌ها نمی‌توانند نوع [[بشر]] را از هم جدا سازد، تعصب‌های قبیله‌ای و گروهی باید برای همیشه بمیرد؛ ... بلکه همانگونه که [[نور]] [[آفتاب]] و نسیم‌های روح‌بخش، و ابرهای باران زا؛ و سایر مواهب و نیروهای [[جهان]] طبیعت به این مرزها ابدا توجهی ندارد و همه روی کره [[زمین]] را دور می‌زنند و [[دنیا]] را عملا یک [[کشور]] می‌دانند؛ ما [[انسان‌ها]] نیز به همین مرحله از رشد فکری برسیم.
::::#'''[[آمادگی]] فکری و فرهنگی؛''' یعنی سطح افکار [[مردم]] [[جهان]] آنچنان بالا رود که بدانند مثلا مسئله نژاد یا مناطق مختلف جغرافیایی مسئله قابل توجهی در زندگی [[بشر]] نیست. تفاوت رنگها و زبانها و سرزمین‌ها نمی‌توانند نوع [[بشر]] را از هم جدا سازد، تعصب‌های قبیله‌ای و گروهی باید برای همیشه بمیرد؛ ... بلکه همانگونه که [[نور]] [[آفتاب]] و نسیم‌های روح‌بخش، و ابرهای باران زا؛ و سایر مواهب و نیروهای [[جهان]] طبیعت به این مرزها ابدا توجهی ندارد و همه روی کره [[زمین]] را دور می‌زنند و [[دنیا]] را عملا یک [[کشور]] می‌دانند؛ ما [[انسان‌ها]] نیز به همین مرحله از رشد فکری برسیم.
::::#'''[[آمادگی]] اجتماعی؛''' [[مردم]] [[جهان]] باید از [[ظلم]] و [[ستم]] و نظامات موجود خسته شوند، و تلخی این زندگی مادّی و یک بعدی را احساس کنند، و حتی از اینکه ادامه این را یک بعدی ممکن است در آینده مشکلات کنونی را حل کند مأیوس گردند ...
::::#'''[[آمادگی]] اجتماعی؛''' [[مردم]] [[جهان]] باید از [[ظلم]] و [[ستم]] و نظامات موجود خسته شوند، و تلخی این زندگی مادّی و یک بعدی را احساس کنند، و حتی از اینکه ادامه این را یک بعدی ممکن است در آینده مشکلات کنونی را حل کند مأیوس گردند ...
::::#'''آمادگی‌های تکنولوژی و ارتباطی؛''' برخلاف آنچه بعضی می‌پندارند که رسیدن به مرحله [[تکامل]] اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از [[صلح]] و [[عدالت]]، حتما همراه با نابودی تکنولوژی جدید امکان‌پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک [[حکومت]] عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال است<ref> [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۸۲.</ref>
::::#'''آمادگی‌های تکنولوژی و ارتباطی؛''' برخلاف آنچه بعضی می‌پندارند که رسیدن به مرحله [[تکامل]] اجتماعی و رسیدن به جهانی آکنده از [[صلح]] و [[عدالت]]، حتما همراه با نابودی تکنولوژی جدید امکان‌پذیر است، وجود این صنایع پیشرفته نه تنها مزاحم یک [[حکومت]] عادلانه جهانی نخواهد بود، بلکه شاید بدون آن وصول به چنین هدفی محال است<ref> [[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، مهدی انقلابی بزرگ، ص ۸۲.</ref>
:::::*بنابراین آنچه تاکنون به وقوع نپیوسته، شرط سوم و چهارم است. برای تحقق این دو شرط باید [[تلاش]] کرد و در جهت [[تربیت]] [[نفوس]] خویش و دیگران کوشید. علاوه بر آنچه یاد شد، گمان می‌رود پاره‌ای شرایط دیگر نیز تحقق خواهد یافت. اگرچه بر ما پوشیده است. بی‌تردید باید همه آنچه به عنوان شرایط مورد نظر است، واقع شود. تا [[زمینه ظهور]] به طور [[کامل]] فراهم آید. برای تسریع در تحقق این شرایط و رخ نمودن روزگار آرمانی [[ظهور]]، افزون بر [[دعا]] و تضرّع در درگاه احدیت، [[تلاش]] و کوشش در راه [[اصلاح]] خویش و [[جامعه]]، بسیار سودمند است. [[معصومان]]{{عم}} [[مؤمنان]] را به کوشش و آنگاه [[دعا]] و نیایش، در این باره [[فرمان]] داده‌اند. ذکر آن لازم است که برخی افراد، اموری همچون فراگیری [[جهان]] از [[ستم]] را نیز در شمار [[شرایط ظهور]] دانسته‌اند، از این‌رو می‌پندارند که باید در جهت تحقّق این شرط نیز کوشید و به ترویج [[فساد]] دست یازید؛ تا شرایط فراهم شده، پرده‌های [[غیبت]] کنار رود و [[ظهور]] حضرتش نزدیک شود! به طور قطع این پندار [[باطل]] و نادرست است؛ زیرا:
*بنابراین آنچه تاکنون به وقوع نپیوسته، شرط سوم و چهارم است. برای تحقق این دو شرط باید [[تلاش]] کرد و در جهت [[تربیت]] [[نفوس]] خویش و دیگران کوشید. علاوه بر آنچه یاد شد، گمان می‌رود پاره‌ای شرایط دیگر نیز تحقق خواهد یافت. اگرچه بر ما پوشیده است. بی‌تردید باید همه آنچه به عنوان شرایط مورد نظر است، واقع شود. تا [[زمینه ظهور]] به طور [[کامل]] فراهم آید. برای تسریع در تحقق این شرایط و رخ نمودن روزگار آرمانی [[ظهور]]، افزون بر [[دعا]] و تضرّع در درگاه احدیت، [[تلاش]] و کوشش در راه [[اصلاح]] خویش و [[جامعه]]، بسیار سودمند است. [[معصومان]]{{عم}} [[مؤمنان]] را به کوشش و آنگاه [[دعا]] و نیایش، در این باره [[فرمان]] داده‌اند. ذکر آن لازم است که برخی افراد، اموری همچون فراگیری [[جهان]] از [[ستم]] را نیز در شمار [[شرایط ظهور]] دانسته‌اند، از این‌رو می‌پندارند که باید در جهت تحقّق این شرط نیز کوشید و به ترویج [[فساد]] دست یازید؛ تا شرایط فراهم شده، پرده‌های [[غیبت]] کنار رود و [[ظهور]] حضرتش نزدیک شود! به طور قطع این پندار [[باطل]] و نادرست است؛ زیرا:
::::#اینچنین نیست که پر شدن [[زمین]] از [[ستم]] و [[بیداد]] از [[شرایط ظهور]] باشد؛ بلکه از [[روایات]] و سخنان بزرگان برمی‌آید: به عنوان نشانه [[ظهور]] آمده است و روشن است که هرگز کسی [[مأمور]] به وجود آوردن نشانه نیست.
::::#اینچنین نیست که پر شدن [[زمین]] از [[ستم]] و [[بیداد]] از [[شرایط ظهور]] باشد؛ بلکه از [[روایات]] و سخنان بزرگان برمی‌آید: به عنوان نشانه [[ظهور]] آمده است و روشن است که هرگز کسی [[مأمور]] به وجود آوردن نشانه نیست.
::::#بر فرض که فراگیری [[ستم]] از [[شرایط ظهور]] به شمار آید، به طور قطع در شمار شرایط مصطلح نیست؛ چرا که [[جهان]] به رغم [[تلاش]] [[مؤمنان]] دلسوز، به سمت [[ستم]] فراگیر پیش می‌رود.
::::#بر فرض که فراگیری [[ستم]] از [[شرایط ظهور]] به شمار آید، به طور قطع در شمار شرایط مصطلح نیست؛ چرا که [[جهان]] به رغم [[تلاش]] [[مؤمنان]] دلسوز، به سمت [[ستم]] فراگیر پیش می‌رود.
:::::*بنابراین بایسته و [[شایسته]] است، [[مؤمنان راستین]]، [[وظیفه]] خویش را انجام دهند و [[تکلیف]] الهی اهل [[ایمان]] را- بی‌آنکه در نتیجه بیندیشند- به جای آورند؛ زیرا نتیجه ندادن و [[توفیق]] نیافتن، سبب برداشته شدن [[تکلیف]] نمی‌شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۲۲۳- ۲۲۶.</ref>.
*بنابراین بایسته و [[شایسته]] است، [[مؤمنان راستین]]، [[وظیفه]] خویش را انجام دهند و [[تکلیف]] الهی اهل [[ایمان]] را- بی‌آنکه در نتیجه بیندیشند- به جای آورند؛ زیرا نتیجه ندادن و [[توفیق]] نیافتن، سبب برداشته شدن [[تکلیف]] نمی‌شود»<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[پرسمان مهدویت (کتاب)|پرسمان مهدویت]]، ص ۲۲۳- ۲۲۶.</ref>.
:::::*«با استفاده از [[روایات]] و بیانات [[دانشمندان]]، می‌توان شرایط را در موارد زیر برشمرد:
*«با استفاده از [[روایات]] و بیانات [[دانشمندان]]، می‌توان شرایط را در موارد زیر برشمرد:
:::::۱. '''وجود برنامه و طرحی جامع و متعالی''': برای هر تحولی بزرگ، باید پیش از هر [[اقدام]]، چهارچوب آن ترسیم گردد و اهداف آن، مشخص شود. [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین تحول در [[جامعه بشری]]، پیش از هر چیز دارای برنامه‌ای متناسب با [[عظمت]] و گستره آن است؛ چراکه بدون آن نمی‌توان جامعه‌ای کوچک را [[اداره]] کرد، چه رسد به جامعه‌ای به گستردگی همه انسان‌های کره [[زمین]]. [[آموزه‌های اسلامی]] بیانگر این [[حقیقت]] است که [[موعود]] [[منجی]]، هیچ برنامه و طرحی ندارد؛ جز آنچه که به دست [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] در میان [[انسان‌ها]] به [[امانت]] سپرده شده است. حال چنانچه در بعضی از [[روایات]]، سخن از [[دستورات]] نو در [[عصر ظهور]] به میان آمده، رفع پیرایه‌هایی است که [[آموزه‌های دینی]] را در بر می‌گیرد؛ از این‌رو در آن زمان [[دستورات]] اصیل [[دینی]] برای [[مردمان]]، اموری نوین می‌نماید. [[خداوند متعال]] در [[آیات قرآن]]، همه نیازهای اساسی [[انسان‌ها]] را در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] تا [[قیامت]]، بیان فرموده است و [[پیامبر اعظم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} در موارد لازم، [[آیات الهی]] را در حد [[فهم]] مخاطبان بیان کرده‌اند. در [[روایات]] فراوانی نیز تأکید شده که [[حضرت]] [[پس از ظهور]]، به طور دقیق به [[دستورات]] [[خداوند]] و [[سنت پیامبر خاتم]]{{صل}} عمل خواهد کرد. [[محمد بن مسلم]] گوید: درباره [[قائم]]{{ع}} از [[امام باقر]]{{ع}} پرسیدم که: وقتی [[قیام]] می‌کند به کدام روش بین [[مردم]] [[حکومت]] می‌کند؟ فرمود: {{متن حدیث|"بِسِیرَهِ مَا سَارَ بِهِ رَسُولُ اللهِ{{صل}}حَتی یُظْهِرَ الْإِسْلَام"}}<ref>طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴.</ref>؛ به روش و سیره‌ای که [[پیامبر]] بدان عمل کرد تا آنکه [[اسلام]] را پیروز کند.  
:::::۱. '''وجود برنامه و طرحی جامع و متعالی''': برای هر تحولی بزرگ، باید پیش از هر [[اقدام]]، چهارچوب آن ترسیم گردد و اهداف آن، مشخص شود. [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} به عنوان بزرگ‌ترین و گسترده‌ترین تحول در [[جامعه بشری]]، پیش از هر چیز دارای برنامه‌ای متناسب با [[عظمت]] و گستره آن است؛ چراکه بدون آن نمی‌توان جامعه‌ای کوچک را [[اداره]] کرد، چه رسد به جامعه‌ای به گستردگی همه انسان‌های کره [[زمین]]. [[آموزه‌های اسلامی]] بیانگر این [[حقیقت]] است که [[موعود]] [[منجی]]، هیچ برنامه و طرحی ندارد؛ جز آنچه که به دست [[آخرین پیامبر]] [[الهی]] در میان [[انسان‌ها]] به [[امانت]] سپرده شده است. حال چنانچه در بعضی از [[روایات]]، سخن از [[دستورات]] نو در [[عصر ظهور]] به میان آمده، رفع پیرایه‌هایی است که [[آموزه‌های دینی]] را در بر می‌گیرد؛ از این‌رو در آن زمان [[دستورات]] اصیل [[دینی]] برای [[مردمان]]، اموری نوین می‌نماید. [[خداوند متعال]] در [[آیات قرآن]]، همه نیازهای اساسی [[انسان‌ها]] را در [[زندگی فردی]] و [[اجتماعی]] تا [[قیامت]]، بیان فرموده است و [[پیامبر اعظم]]{{صل}} و [[امامان معصوم]]{{ع}} در موارد لازم، [[آیات الهی]] را در حد [[فهم]] مخاطبان بیان کرده‌اند. در [[روایات]] فراوانی نیز تأکید شده که [[حضرت]] [[پس از ظهور]]، به طور دقیق به [[دستورات]] [[خداوند]] و [[سنت پیامبر خاتم]]{{صل}} عمل خواهد کرد. [[محمد بن مسلم]] گوید: درباره [[قائم]]{{ع}} از [[امام باقر]]{{ع}} پرسیدم که: وقتی [[قیام]] می‌کند به کدام روش بین [[مردم]] [[حکومت]] می‌کند؟ فرمود: {{متن حدیث|"بِسِیرَهِ مَا سَارَ بِهِ رَسُولُ اللهِ{{صل}}حَتی یُظْهِرَ الْإِسْلَام"}}<ref>طوسی، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۵۴.</ref>؛ به روش و سیره‌ای که [[پیامبر]] بدان عمل کرد تا آنکه [[اسلام]] را پیروز کند.  
:::::*از این شرط سه مطلب به دست می‌آید:
*از این شرط سه مطلب به دست می‌آید:
:::::**[[هدف]] نهایی از [[ظهور]] و [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}، تحقق نقشه کامل [[اسلام]] است که در آن هیچ [[ظلم]] و ستمی وجود ندارد.
**[[هدف]] نهایی از [[ظهور]] و [[حکومت جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}، تحقق نقشه کامل [[اسلام]] است که در آن هیچ [[ظلم]] و ستمی وجود ندارد.
:::::**این نقشه فقط به هنگام [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} عملی می‌شود و اگر بخواهد در آن روز هم قابل [[اجرا]] نباشد، دیگر در هیچ زمانی محقق نخواهد شد و [[گسترش عدالت]] در روز [[موعود]]، محال و ممتنع می‌شود.
**این نقشه فقط به هنگام [[ظهور حضرت مهدی]]{{ع}} عملی می‌شود و اگر بخواهد در آن روز هم قابل [[اجرا]] نباشد، دیگر در هیچ زمانی محقق نخواهد شد و [[گسترش عدالت]] در روز [[موعود]]، محال و ممتنع می‌شود.
:::::**پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای [[مردم]] روشن باشد و از آن [[آگاهی]] داشته باشند<ref>سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص۴۹۶.</ref>.  
**پیش از آنکه بخواهند این نقشه را عملی کنند، اصول و کلیات آن باید برای [[مردم]] روشن باشد و از آن [[آگاهی]] داشته باشند<ref>سید محمد صدر، تاریخ غیبت کبرا، ص۴۹۶.</ref>.  
:::::۲.'''وجود [[رهبر]] و [[هدایتگری]] [[شایسته]] و [[معصوم]]''': [[ظهور]] و [[قیام جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}، همچون همه حرکت‌های [[اجتماعی]] و گروهی، [[نیازمند]] [[رهبری]] است که بتواند با بهره مندی از توانایی‌های روحی و جسمی، سکان این [[کشتی]] بزرگ را در دست گیرد و آن را تا ساحل [[نجات]] [[رهبری]] کند. از آنجایی که این [[انقلاب]] و [[قیام]] در نوع خود بی‌مانند است، [[رهبر]] آن نیز می‌بایست دارای ویژگی‌های برجسته و متناسب با آن باشد. گفتنی است انسا ن‌ها ناگزیر از [[زندگی]] اجتماعی‌اند که در آن برای برپایی [[قانون]]، [[نیازمند]] [[رهبر]] و [[حاکم]] هستند<ref>امیر مؤمنان علی{{ع}}، درباره اهمیت وجود رهبر در هر جامعه فرمود: {{متن حدیث|"…وَ إِنهُ لَا بُد لِلناسِ مِنْ أَمِیرٍ بَر أَوْ فَاجِر…"}}؛ "… و همانا مردم ناگزیرند از داشتن زمامدار؛ چه نیکوکار و چه بدکار…": سید رضی، نهج البلاغه، خطبه۴۰.</ref>. البته اگر در [[زندگی]] به دنبال [[سعادت]] باشند، ناگزیر این [[رهبر]] باید دارای ویژگی‌ها و شایستگی‌هایی باشد. بنابراین، این شرط به هنگام تحلیل به دو شرط زیر تقسیم می‌شود:
:::::۲.'''وجود [[رهبر]] و [[هدایتگری]] [[شایسته]] و [[معصوم]]''': [[ظهور]] و [[قیام جهانی حضرت مهدی]]{{ع}}، همچون همه حرکت‌های [[اجتماعی]] و گروهی، [[نیازمند]] [[رهبری]] است که بتواند با بهره مندی از توانایی‌های روحی و جسمی، سکان این [[کشتی]] بزرگ را در دست گیرد و آن را تا ساحل [[نجات]] [[رهبری]] کند. از آنجایی که این [[انقلاب]] و [[قیام]] در نوع خود بی‌مانند است، [[رهبر]] آن نیز می‌بایست دارای ویژگی‌های برجسته و متناسب با آن باشد. گفتنی است انسا ن‌ها ناگزیر از [[زندگی]] اجتماعی‌اند که در آن برای برپایی [[قانون]]، [[نیازمند]] [[رهبر]] و [[حاکم]] هستند<ref>امیر مؤمنان علی{{ع}}، درباره اهمیت وجود رهبر در هر جامعه فرمود: {{متن حدیث|"…وَ إِنهُ لَا بُد لِلناسِ مِنْ أَمِیرٍ بَر أَوْ فَاجِر…"}}؛ "… و همانا مردم ناگزیرند از داشتن زمامدار؛ چه نیکوکار و چه بدکار…": سید رضی، نهج البلاغه، خطبه۴۰.</ref>. البته اگر در [[زندگی]] به دنبال [[سعادت]] باشند، ناگزیر این [[رهبر]] باید دارای ویژگی‌ها و شایستگی‌هایی باشد. بنابراین، این شرط به هنگام تحلیل به دو شرط زیر تقسیم می‌شود:
:::::#وجود [[رهبر]] برای این [[نهضت]] جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمی‌افتد.
:::::#وجود [[رهبر]] برای این [[نهضت]] جهانی که بدون او چنین نهضتی راه نمی‌افتد.
خط ۱۷۹: خط ۱۷۹:
لازم به ذکر است که شرایط چهارگانه فوق، مربوط به پیاده کردن [[عدالت]] [[خالص]] در روز [[موعود]] است، ولی چنانچه نسبت به [[شرایط ظهور]] بسنجیم، یکی از آنها که وجود [[رهبر]] باشد کم می‌‏شود و سه شرط دیگر باقی می‌‏‏ماند، زیرا معنی [[ظهور]] آن است که فرد آماده [[قیام]] در آن‏روز، وجود دارد که می‌‏خواهد ظاهر شود و با گفتن این کلمه شرط دوّم را ضمنی پذیرفته‌‏ایم و خواه‏ناخواه سه شرط بیشتر باقی نمی‌‏ماند.  
لازم به ذکر است که شرایط چهارگانه فوق، مربوط به پیاده کردن [[عدالت]] [[خالص]] در روز [[موعود]] است، ولی چنانچه نسبت به [[شرایط ظهور]] بسنجیم، یکی از آنها که وجود [[رهبر]] باشد کم می‌‏شود و سه شرط دیگر باقی می‌‏‏ماند، زیرا معنی [[ظهور]] آن است که فرد آماده [[قیام]] در آن‏روز، وجود دارد که می‌‏خواهد ظاهر شود و با گفتن این کلمه شرط دوّم را ضمنی پذیرفته‌‏ایم و خواه‏ناخواه سه شرط بیشتر باقی نمی‌‏ماند.  
::::::و امّا اینکه، [[شرایط ظهور]] چه تفاوت‌هایی با [[علایم ظهور]] دارند؟ باید گفت که:
::::::و امّا اینکه، [[شرایط ظهور]] چه تفاوت‌هایی با [[علایم ظهور]] دارند؟ باید گفت که:
:::::*'''اوّلین تفاوت''' در این است که وابستگی [[ظهور]] به شرایط، یک نوع وابستگی واقعی است، ولی وابستگی به نشانه‏‌ها و علایم وابستگی از جهت [[کشف]] و اعلام است، نه به ‏عنوان یک امر واقعی و ارتباط حقیقی.
*'''اوّلین تفاوت''' در این است که وابستگی [[ظهور]] به شرایط، یک نوع وابستگی واقعی است، ولی وابستگی به نشانه‏‌ها و علایم وابستگی از جهت [[کشف]] و اعلام است، نه به ‏عنوان یک امر واقعی و ارتباط حقیقی.
:::::*'''تفاوت دوّم''' این است که [[علایم ظهور]]، عبارت از چندین رویداد و حادثه است که گاهی نیز به [[ظهور]] پراکنده پدید آمده و تنها ارتباط واقعی در بین آنها و [[ظهور]]، تحقّق همه آنها پیش از [[ظهور]] می‌‏‏باشد. امّا [[شرایط ظهور]] به اعتبار برنامه‌‏ریزی طولانی الهی، با [[ظهور]] رابطه واقعی داشته و سبب پیدایش آن می‌‏باشند.
*'''تفاوت دوّم''' این است که [[علایم ظهور]]، عبارت از چندین رویداد و حادثه است که گاهی نیز به [[ظهور]] پراکنده پدید آمده و تنها ارتباط واقعی در بین آنها و [[ظهور]]، تحقّق همه آنها پیش از [[ظهور]] می‌‏‏باشد. امّا [[شرایط ظهور]] به اعتبار برنامه‌‏ریزی طولانی الهی، با [[ظهور]] رابطه واقعی داشته و سبب پیدایش آن می‌‏باشند.
:::::*'''تفاوت سوّم''' اینکه، نشانه‏‌ها لزومی ندارد حتما در یک زمان به یکدیگر واقع شوند بلکه یک نشانه در یک زمان پدید می‌‏‏آید و پایان می‌‏‏پذیرد. البته گاهی هم به ‏طور تصادفی در یک زمان چندین نشانه باهم پدید می‌‏‏آیند. امّا شرایط باید با یکدیگر مرتبط باشند و در آخر کار موجب [[ظهور]] شوند، و به تدریج ایجاد شده و آنچه که وجود می‌‏یابد استمرار داشته و از بین نرود.
*'''تفاوت سوّم''' اینکه، نشانه‏‌ها لزومی ندارد حتما در یک زمان به یکدیگر واقع شوند بلکه یک نشانه در یک زمان پدید می‌‏‏آید و پایان می‌‏‏پذیرد. البته گاهی هم به ‏طور تصادفی در یک زمان چندین نشانه باهم پدید می‌‏‏آیند. امّا شرایط باید با یکدیگر مرتبط باشند و در آخر کار موجب [[ظهور]] شوند، و به تدریج ایجاد شده و آنچه که وجود می‌‏یابد استمرار داشته و از بین نرود.
:::::*'''تفاوت چهارم''' اینکه، تمامی علامات، پیش از [[ظهور]] پدید آمده و از بین می‌‏رود؛ لکن شرایط به ‏طور [[کامل]] به وجود نمی‌‏‏آیند مگر نزدیک [[ظهور]] و یا به هنگام وقوع آن و ممکن نیست که از بین بروند.
*'''تفاوت چهارم''' اینکه، تمامی علامات، پیش از [[ظهور]] پدید آمده و از بین می‌‏رود؛ لکن شرایط به ‏طور [[کامل]] به وجود نمی‌‏‏آیند مگر نزدیک [[ظهور]] و یا به هنگام وقوع آن و ممکن نیست که از بین بروند.
:::::*'''تفاوت پنجم''' اینکه، [[علایم ظهور]] را می‌‏‏توان شناسایی کرد، و می‌‏‏توانیم بفهمیم که کدام یک از آنها تاکنون موجود شده، و کدامیک هنوز موجود نگشته است. امّا به شرایط نمی‌‏توان کاملا و در یک زمان پیش از [[ظهور]]، دست یافت، و یا آنها را حاصل کرد. زیرا برخی از آن شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و بااخلاص، در سطح [[جهان]] بوده، و بررسی درست و شناسایی آنها برای اشخاص عادی امکان‏پذیر نیست<ref> برای آگاهی بیشتر به کتاب تاریخ غیبت کبری تألیف سید محمد صدر، ص ۴۸۹ به بعد مراجعه شود.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۶۸.</ref>.
*'''تفاوت پنجم''' اینکه، [[علایم ظهور]] را می‌‏‏توان شناسایی کرد، و می‌‏‏توانیم بفهمیم که کدام یک از آنها تاکنون موجود شده، و کدامیک هنوز موجود نگشته است. امّا به شرایط نمی‌‏توان کاملا و در یک زمان پیش از [[ظهور]]، دست یافت، و یا آنها را حاصل کرد. زیرا برخی از آن شرایط، وجود تعداد کافی از افراد آزموده و بااخلاص، در سطح [[جهان]] بوده، و بررسی درست و شناسایی آنها برای اشخاص عادی امکان‏پذیر نیست<ref> برای آگاهی بیشتر به کتاب تاریخ غیبت کبری تألیف سید محمد صدر، ص ۴۸۹ به بعد مراجعه شود.</ref>»<ref>[[یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان (کتاب)|یکصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان]]، ص ۱۶۸.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۱۹۵: خط ۱۹۵:
::::#وجود [[رهبر]] و [[هدایت‌گری]] بزرگ، [[شایسته]] و [[معصوم]] که از سوی [[خداوند]] [[منصوب]] شده است؛
::::#وجود [[رهبر]] و [[هدایت‌گری]] بزرگ، [[شایسته]] و [[معصوم]] که از سوی [[خداوند]] [[منصوب]] شده است؛
::::#وجود گروهی از انسان‌های پاکدل و [[فداکار]] که در اوج [[تقوا]] به سر می‌برند و برای [[دفاع]] همه جانبه از برنامه الهی و [[امام]] [[معصوم]] [[آمادگی]] دارد.<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، تاریخ الغیبة الکبری، ص ۴۰۰ به بعد.</ref>
::::#وجود گروهی از انسان‌های پاکدل و [[فداکار]] که در اوج [[تقوا]] به سر می‌برند و برای [[دفاع]] همه جانبه از برنامه الهی و [[امام]] [[معصوم]] [[آمادگی]] دارد.<ref>[[سید محمد صدر|صدر، سید محمد]]، تاریخ الغیبة الکبری، ص ۴۰۰ به بعد.</ref>
:::::*بی [[تردید]]، برای پدید آمدن [[ظهور]] باید این شرایط محقق شوند. [[وحی]] و [[روایات]] [[متواتر]] و قطعی، بر تحقق یافتن شرط‌های اول و دوم گواهی می‌دهند. شرط نخست با [[بعثت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} محقق شد. شرط دوم نیز با تولد [[فرزند]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در سال ۲۵۵هجری قمری تحقق یافت. آنچه اکنون رخ نداده، شرط سوم است. برای تحقق این شرط باید در جهت [[تربیت]] [[نفوس]] خویش و دیگران کوشید. البته افزون بر شرط‌های یاد شده، احتمال وجود پاره‌ای شرایط نامشخص دیگر نیز قوی می‌نماید. بی‌تردید، باید همه آن شرایط واقع شود تا [[زمینه ظهور]] به طور [[کامل]] فراهم آید. برای تصریح در تحقق این شرایط و رخ نمودن روزگار آرمانی [[ظهور]]، [[دعا]] و تضرع در درگاه احدیت بسیار سودمند می‌نماید. [[معصومان]]{{ع}} و [[مؤمنان]] را به [[دعا]] در این باره [[فرمان]] داده‌اند.
*بی [[تردید]]، برای پدید آمدن [[ظهور]] باید این شرایط محقق شوند. [[وحی]] و [[روایات]] [[متواتر]] و قطعی، بر تحقق یافتن شرط‌های اول و دوم گواهی می‌دهند. شرط نخست با [[بعثت]] [[پیامبر خاتم]]{{صل}} محقق شد. شرط دوم نیز با تولد [[فرزند]] [[امام عسکری|امام حسن عسکری]]{{ع}} در سال ۲۵۵هجری قمری تحقق یافت. آنچه اکنون رخ نداده، شرط سوم است. برای تحقق این شرط باید در جهت [[تربیت]] [[نفوس]] خویش و دیگران کوشید. البته افزون بر شرط‌های یاد شده، احتمال وجود پاره‌ای شرایط نامشخص دیگر نیز قوی می‌نماید. بی‌تردید، باید همه آن شرایط واقع شود تا [[زمینه ظهور]] به طور [[کامل]] فراهم آید. برای تصریح در تحقق این شرایط و رخ نمودن روزگار آرمانی [[ظهور]]، [[دعا]] و تضرع در درگاه احدیت بسیار سودمند می‌نماید. [[معصومان]]{{ع}} و [[مؤمنان]] را به [[دعا]] در این باره [[فرمان]] داده‌اند.
:::::*گاه اموری چون وضعیت اسف‌بار و آکنده از [[ستم]] [[جهان]] نیز از [[شرایط ظهور]] شمرده می‌شود. ممکن است گروهی چنان پندارند که باید در جهت تحقق این شرط کوشید و به ترویج [[فساد]] دست یازید، تا پرده‌های [[غیبت]] سریع‌تر کنار رود و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} واقع شود. در نادرستی این پندار [[تردید]] نیست، زیرا بسیاری از این پدیده هایی که ممکن است از شرایط تلقی شوند، در شمار نشانه های [[ظهور]] جای دارند و [[ظهور]] بر آنها متوقف نیست؛ به عبارت دیگر، شرط بودن [[ستم]] فراگیر برای [[ظهور]] قابل تأمل می‌نماید و می‌توان این پدیده را از [[نشانه‌های ظهور]] به شمار آورد. حتی اگر آن از [[شرایط ظهور]] باشد، می‌توان ادعا کرد که در شمار شرایط به معنای مصطلح نمی‌گنجد، زیرا ارتباط آن با [[ظهور]] از نوع ارتباط سبب و مسبب نیست. افزون بر این، حتی اگر [[ستم]] فراگیر شرط اصطلاحی [[ظهور]] به شمار آید، در هم گونی آن با دیگر شرط‌ها و [[لزوم]] [[تلاش]] برای تحقق آن [[تردید]]. هست، زیرا به نظر می‌رسد شرط قهری و تکوینی است؛ یعنی [[جهان]] به رغم [[تلاش]] [[مؤمنان]] دلسوز به سمت [[ستم]] فراگیر پیش می‌رود. [[مؤمنان]] باید [[وظیفه]] خویش را انجام دهند و [[تکلیف]] الهی اهل [[ایمان]] را بی‌آنکه در نتیجه بیندیشند به جای آورند، زیرا نتیجه ندادن و توفيق نیافتن، سبب سقوط [[تکلیف]] نمی‌شود»<ref>[[مهدی علی‌پور|علی‌پور، مهدی]]، [[ظهور (مقاله)|ظهور]]، ص ۲۳۸-۲۴۰.</ref>.
*گاه اموری چون وضعیت اسف‌بار و آکنده از [[ستم]] [[جهان]] نیز از [[شرایط ظهور]] شمرده می‌شود. ممکن است گروهی چنان پندارند که باید در جهت تحقق این شرط کوشید و به ترویج [[فساد]] دست یازید، تا پرده‌های [[غیبت]] سریع‌تر کنار رود و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} واقع شود. در نادرستی این پندار [[تردید]] نیست، زیرا بسیاری از این پدیده هایی که ممکن است از شرایط تلقی شوند، در شمار نشانه های [[ظهور]] جای دارند و [[ظهور]] بر آنها متوقف نیست؛ به عبارت دیگر، شرط بودن [[ستم]] فراگیر برای [[ظهور]] قابل تأمل می‌نماید و می‌توان این پدیده را از [[نشانه‌های ظهور]] به شمار آورد. حتی اگر آن از [[شرایط ظهور]] باشد، می‌توان ادعا کرد که در شمار شرایط به معنای مصطلح نمی‌گنجد، زیرا ارتباط آن با [[ظهور]] از نوع ارتباط سبب و مسبب نیست. افزون بر این، حتی اگر [[ستم]] فراگیر شرط اصطلاحی [[ظهور]] به شمار آید، در هم گونی آن با دیگر شرط‌ها و [[لزوم]] [[تلاش]] برای تحقق آن [[تردید]]. هست، زیرا به نظر می‌رسد شرط قهری و تکوینی است؛ یعنی [[جهان]] به رغم [[تلاش]] [[مؤمنان]] دلسوز به سمت [[ستم]] فراگیر پیش می‌رود. [[مؤمنان]] باید [[وظیفه]] خویش را انجام دهند و [[تکلیف]] الهی اهل [[ایمان]] را بی‌آنکه در نتیجه بیندیشند به جای آورند، زیرا نتیجه ندادن و توفيق نیافتن، سبب سقوط [[تکلیف]] نمی‌شود»<ref>[[مهدی علی‌پور|علی‌پور، مهدی]]، [[ظهور (مقاله)|ظهور]]، ص ۲۳۸-۲۴۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۲۰۵: خط ۲۰۵:


«شرایط به اموری گفته می‏‌شود که تحقق [[ظهور]] وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند، ظهوری در کار نخواهد بود. اما علایم و نشانه‏‌ها، آن دسته رویدادها و حوادثی است که بر اساس گفته [[پیشوایان معصوم]]، قبل و یا [[در آستانه ظهور]] واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک بودن [[قیام]] [[حضرت]] را می‏‌دهد. بر این ‏‌اساس [[انقلاب جهانی]] [[امام]] علاوه ‏‌بر این‏‌که دارای علایم و نشانه‏‌هایی است که پیش از وقوع آن روی می‏‌دهد، دارای یک سری شرایط و بایسته‏‌هایی است که با تحقق آنها، [[قیام]] اتفاق خواهد افتاد. در رابطه با این [[انقلاب]] و یا هر [[انقلاب]] واقعی دیگر، چند شرط متصور است.
«شرایط به اموری گفته می‏‌شود که تحقق [[ظهور]] وابسته به وجود آنهاست و تا آنها محقق نشوند، ظهوری در کار نخواهد بود. اما علایم و نشانه‏‌ها، آن دسته رویدادها و حوادثی است که بر اساس گفته [[پیشوایان معصوم]]، قبل و یا [[در آستانه ظهور]] واقع خواهد شد و تحقق هر کدام نوید نزدیک بودن [[قیام]] [[حضرت]] را می‏‌دهد. بر این ‏‌اساس [[انقلاب جهانی]] [[امام]] علاوه ‏‌بر این‏‌که دارای علایم و نشانه‏‌هایی است که پیش از وقوع آن روی می‏‌دهد، دارای یک سری شرایط و بایسته‏‌هایی است که با تحقق آنها، [[قیام]] اتفاق خواهد افتاد. در رابطه با این [[انقلاب]] و یا هر [[انقلاب]] واقعی دیگر، چند شرط متصور است.
:::::*'''۱. شرط اول [[قانون]] و برنامه کامل و جامع‏‌:''' می‏‌دانیم که زندگی بشری به خصوص در عصر حاضر با کاستی‏‌ها و دشواری‏‌های فراوانی روبه‏‌رو بوده و مهم‏‌ترین خواسته‏‌ها و نیازهایش از جمله [[عدالت]]، [[معنویت]] و [[رفاه]] واقعی است هیچ [[مکتب]] و [[دولت]] و انقلابی نیز نتوانسته‏‌ به طور اساسی مشکلات [[بشر]] را برطرف کند و اگر موفقیتی داشته در بعضی از ابعاد و محدود بوده است. در واقع برای رفع همه کاستی‏‌ها و تحقق اهداف عالی [[جامعه بشری]] نیاز به یک برنامه کامل و جامع است که تاکنون هیچ‏‌یک از مکاتب و نحله‏‌های بشری نتوانسته‏‌اند آن را ارائه دهند و این تنها در [[کتاب آسمانی]] "[[قرآن]]" وجود دارد که [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} مبین آن و تحقق‏‌بخش تمامی آموزه‏‌های آن با یک [[انقلاب جهانی]] خواهد بود.
*'''۱. شرط اول [[قانون]] و برنامه کامل و جامع‏‌:''' می‏‌دانیم که زندگی بشری به خصوص در عصر حاضر با کاستی‏‌ها و دشواری‏‌های فراوانی روبه‏‌رو بوده و مهم‏‌ترین خواسته‏‌ها و نیازهایش از جمله [[عدالت]]، [[معنویت]] و [[رفاه]] واقعی است هیچ [[مکتب]] و [[دولت]] و انقلابی نیز نتوانسته‏‌ به طور اساسی مشکلات [[بشر]] را برطرف کند و اگر موفقیتی داشته در بعضی از ابعاد و محدود بوده است. در واقع برای رفع همه کاستی‏‌ها و تحقق اهداف عالی [[جامعه بشری]] نیاز به یک برنامه کامل و جامع است که تاکنون هیچ‏‌یک از مکاتب و نحله‏‌های بشری نتوانسته‏‌اند آن را ارائه دهند و این تنها در [[کتاب آسمانی]] "[[قرآن]]" وجود دارد که [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} مبین آن و تحقق‏‌بخش تمامی آموزه‏‌های آن با یک [[انقلاب جهانی]] خواهد بود.
:::::*یک [[انقلاب]] برای درهم شکستن وضع موجود و برقراری وضع مطلوب به دو برنامه نیاز دارد:
*یک [[انقلاب]] برای درهم شکستن وضع موجود و برقراری وضع مطلوب به دو برنامه نیاز دارد:
::::#برنامه‏‌ای جامع برای [[مبارزه]] با مشکلات و تغییر وضع موجود.
::::#برنامه‏‌ای جامع برای [[مبارزه]] با مشکلات و تغییر وضع موجود.
::::#[[قانون]] متناسب برای حرکت [[جامعه]] به طرف وضعیت مطلوب و براساس نیازهای واقعی [[جامعه]].
::::#[[قانون]] متناسب برای حرکت [[جامعه]] به طرف وضعیت مطلوب و براساس نیازهای واقعی [[جامعه]].
:::::*[[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز این شرط لازم را دارد. برنامه [[انقلاب جهانی]] آن [[حضرت]] [[مبارزه]] پیگر و جدی با [[حکام]] [[جور]] و سردمداران [[فکری]] و نظامی [[جامعه بشری]] و نابودی کامل [[فساد]] و [[ظلم]] و [[کفر]] است. آن [[حضرت]] هم دارای این برنامه و [[هدف]] است و هم براساس پیش‏‌بینی‏‌های قرآنی و روایی موفق و پیروز خواهد بود.
*[[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز این شرط لازم را دارد. برنامه [[انقلاب جهانی]] آن [[حضرت]] [[مبارزه]] پیگر و جدی با [[حکام]] [[جور]] و سردمداران [[فکری]] و نظامی [[جامعه بشری]] و نابودی کامل [[فساد]] و [[ظلم]] و [[کفر]] است. آن [[حضرت]] هم دارای این برنامه و [[هدف]] است و هم براساس پیش‏‌بینی‏‌های قرآنی و روایی موفق و پیروز خواهد بود.
:::::*برنامه [[حضرت]] در قسمت دوم، بر اساس عمل به [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] است که کامل‏‌ترین و [[بهترین]] برنامه زندگی انسانی است. این [[قانون]] جامع، متناسب با همه نیازهای [[جامعه]] و ضامن تمام [[حقوق]] فردی و [[اجتماعی]] در یک [[نظام]] عادلانه حکومتی است.
*برنامه [[حضرت]] در قسمت دوم، بر اساس عمل به [[کتاب خدا]] و [[سنت پیامبر]] است که کامل‏‌ترین و [[بهترین]] برنامه زندگی انسانی است. این [[قانون]] جامع، متناسب با همه نیازهای [[جامعه]] و ضامن تمام [[حقوق]] فردی و [[اجتماعی]] در یک [[نظام]] عادلانه حکومتی است.
:::::*[[پیامبر]]{{صل}} می‏‌فرماید: "[[سیره]] و [[سنت]] او، [[سنت]] من است [[مردم]] را بر [[دین]] و [[آیین]] من به پا خواهد داشت و آنان را به کتاب پروردگارم [[دعوت]] می‏‌کند"<ref>‏‌ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ب ۳۹، ح ۶.</ref>‏‌.
*[[پیامبر]]{{صل}} می‏‌فرماید: "[[سیره]] و [[سنت]] او، [[سنت]] من است [[مردم]] را بر [[دین]] و [[آیین]] من به پا خواهد داشت و آنان را به کتاب پروردگارم [[دعوت]] می‏‌کند"<ref>‏‌ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ب ۳۹، ح ۶.</ref>‏‌.
:::::*'''۲. [[رهبری]] مقتدر و توانمند:''' شرط دیگر برای پیدایش یک [[انقلاب]] وجود [[رهبر]] و [[پیشوایی]] [[آگاه]]، توانمند و دلسوز است تا با آشنایی کامل از اهداف، برنامه‏‌ها، زمینه‏‌ها و موانع، با مدیریتی صحیح و [[قاطع]]، حرکت انقلابی را راهبری کند و تا آخرین [[نفس]] ادامه دهد. هم‏‌چنین بتواند [[فرمان]] روایی [[جهان]] را در دست گرفته و [[عدالت]] را در آن گسترش دهد. [[انقلاب]] عظیم [[مهدوی]]، به [[یقین]] دارای این شرط است. [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با توجه به [[مقام]] امامت‏شان، مسلما [[شایستگی]] چنین منصبی را دارد و می‏‌تواند چنین مسئولیتی را برعهده بگیرد.
*'''۲. [[رهبری]] مقتدر و توانمند:''' شرط دیگر برای پیدایش یک [[انقلاب]] وجود [[رهبر]] و [[پیشوایی]] [[آگاه]]، توانمند و دلسوز است تا با آشنایی کامل از اهداف، برنامه‏‌ها، زمینه‏‌ها و موانع، با مدیریتی صحیح و [[قاطع]]، حرکت انقلابی را راهبری کند و تا آخرین [[نفس]] ادامه دهد. هم‏‌چنین بتواند [[فرمان]] روایی [[جهان]] را در دست گرفته و [[عدالت]] را در آن گسترش دهد. [[انقلاب]] عظیم [[مهدوی]]، به [[یقین]] دارای این شرط است. [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} با توجه به [[مقام]] امامت‏شان، مسلما [[شایستگی]] چنین منصبی را دارد و می‏‌تواند چنین مسئولیتی را برعهده بگیرد.
:::::*'''۳. [[یاران]] ایثارگر و مجریان توانمند:''' شرط دیگر یک [[انقلاب]] وجود یارانی [[فداکار]] است که با آشنایی نسبت به برنامه‏‌ها و اهداف و [[اعتقاد]] به آنها تا آخرین لحظه، از [[رهبر]] و [[انقلاب]] دست برندارند و آماده هرگونه [[فداکاری]] باشند. [[قیام جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز نیاز به یارانی دارد که ضمن آشنایی و [[اعتقاد]] به [[امام]] و [[دین]] تا آخرین لحظه [[فداکاری]] کنند. این جمعیت [[خالص]] و [[مخلص]] که [[اصحاب]] [[حضرت]] را تشکیل می‏‌دهند، نقش جدی و قابل توجهی در [[رهبری]] [[سپاه]] و [[فتح]] کشورها و [[اداره]] مناطق و سرزمین‏‌ها ایفا خواهند کرد. [[امام جواد]]{{ع}} در این زمینه می‏‌فرماید: "[[اصحاب]] [[مهدی]] به سوی او اجتماع می‏‌کنند که [[سیصد و سیزده]] نفراند؛ به تعداد اهل [[بدر]] از نقاط مختلف [[زمین]] ... وقتی این عده جمع شدند، [[خدا]] امر او را ظاهر می‏‌کند و چون عده کامل شد که ده هزار نفراند، به [[اذن]] [[خدا]] [[خروج]] می‏‌کند"<ref>‏‌ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، باب ۳۷، ح ۲.</ref>‏‌. چه‏‌بسا این شرط هنوز تحقق نیافته و تعداد [[یاران]] آن [[حضرت]] - به خصوص [[اصحاب]] خاص- کامل نشده است تا [[قیام]] نیز صورت گیرد.
*'''۳. [[یاران]] ایثارگر و مجریان توانمند:''' شرط دیگر یک [[انقلاب]] وجود یارانی [[فداکار]] است که با آشنایی نسبت به برنامه‏‌ها و اهداف و [[اعتقاد]] به آنها تا آخرین لحظه، از [[رهبر]] و [[انقلاب]] دست برندارند و آماده هرگونه [[فداکاری]] باشند. [[قیام جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز نیاز به یارانی دارد که ضمن آشنایی و [[اعتقاد]] به [[امام]] و [[دین]] تا آخرین لحظه [[فداکاری]] کنند. این جمعیت [[خالص]] و [[مخلص]] که [[اصحاب]] [[حضرت]] را تشکیل می‏‌دهند، نقش جدی و قابل توجهی در [[رهبری]] [[سپاه]] و [[فتح]] کشورها و [[اداره]] مناطق و سرزمین‏‌ها ایفا خواهند کرد. [[امام جواد]]{{ع}} در این زمینه می‏‌فرماید: "[[اصحاب]] [[مهدی]] به سوی او اجتماع می‏‌کنند که [[سیصد و سیزده]] نفراند؛ به تعداد اهل [[بدر]] از نقاط مختلف [[زمین]] ... وقتی این عده جمع شدند، [[خدا]] امر او را ظاهر می‏‌کند و چون عده کامل شد که ده هزار نفراند، به [[اذن]] [[خدا]] [[خروج]] می‏‌کند"<ref>‏‌ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، باب ۳۷، ح ۲.</ref>‏‌. چه‏‌بسا این شرط هنوز تحقق نیافته و تعداد [[یاران]] آن [[حضرت]] - به خصوص [[اصحاب]] خاص- کامل نشده است تا [[قیام]] نیز صورت گیرد.
:::::*'''۴. [[آمادگی عمومی]] و بالا رفتن سطح رشد و [[فهم]] مردم‏‌:''' یکی دیگر از شرایط یک [[انقلاب]] و تحقق آن، [[پذیرش مردمی]] و قابلیت آنان است، اگر [[مردم]] آن را نخواهند، و شرایط [[فکری]] و روانی فراهم نباشد، آن [[قیام]] به سرانجام نمی‏‌رسد؛ چنان‏‌که [[نهضت]] الهی [[امام حسین]]{{ع}} به جهت عدم [[همراهی]] [[مردم]] در ظاهر [[شکست]] خورد و آن [[حضرت]] به [[شهادت]] رسید. [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز این شرط را لازم دارد. [[مردم]] باید به حدی از رشد و [[آگاهی]] رسیده باشند که پذیرای حرکت اصلاحی و [[قیام]] بزرگ [[منجی]] عالم [[بشریت]] باشند. وجود این [[آمادگی]] از شرایط بسیار مهم برای [[ظهور]] [[مصلح]] [[موعود]] است؛ چرا که با وجود آن، حرکت اصلاحی [[حضرت]] به نتیجه خواهد رسید.
*'''۴. [[آمادگی عمومی]] و بالا رفتن سطح رشد و [[فهم]] مردم‏‌:''' یکی دیگر از شرایط یک [[انقلاب]] و تحقق آن، [[پذیرش مردمی]] و قابلیت آنان است، اگر [[مردم]] آن را نخواهند، و شرایط [[فکری]] و روانی فراهم نباشد، آن [[قیام]] به سرانجام نمی‏‌رسد؛ چنان‏‌که [[نهضت]] الهی [[امام حسین]]{{ع}} به جهت عدم [[همراهی]] [[مردم]] در ظاهر [[شکست]] خورد و آن [[حضرت]] به [[شهادت]] رسید. [[قیام]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز این شرط را لازم دارد. [[مردم]] باید به حدی از رشد و [[آگاهی]] رسیده باشند که پذیرای حرکت اصلاحی و [[قیام]] بزرگ [[منجی]] عالم [[بشریت]] باشند. وجود این [[آمادگی]] از شرایط بسیار مهم برای [[ظهور]] [[مصلح]] [[موعود]] است؛ چرا که با وجود آن، حرکت اصلاحی [[حضرت]] به نتیجه خواهد رسید.
:::::*از میان چهار شرط یاد شده، دو شرط فراهم است و آن طرح و برنامه کامل برای [[اداره]] [[جهان]] و وجود [[رهبر شایسته]] و کارآمد است. اما شرط سوم و چهارم نیز لازم است فراهم شود و [[مردم]] [[آمادگی]] پذیرش [[انقلاب]] او را داشته باشند.
*از میان چهار شرط یاد شده، دو شرط فراهم است و آن طرح و برنامه کامل برای [[اداره]] [[جهان]] و وجود [[رهبر شایسته]] و کارآمد است. اما شرط سوم و چهارم نیز لازم است فراهم شود و [[مردم]] [[آمادگی]] پذیرش [[انقلاب]] او را داشته باشند.
:::::*بر این ‏‌اساس می‏‌توان تفاوت‏‌های میان شرایط و [[علایم ظهور]] را چنین شمارش کرد:
*بر این ‏‌اساس می‏‌توان تفاوت‏‌های میان شرایط و [[علایم ظهور]] را چنین شمارش کرد:
::::#رابطه [[ظهور]] با شرایطش واقعی است. یعنی تا آنها نباشند [[ظهور]] هم اتفاقی نمی‏‌افتد حال آن‏‌که علایم، دلالت بر [[ظهور]] می‏‌کنند و از امکان و نزدیکی وقوع چنین حادثه عظیمی خبر می‏‌دهند.
::::#رابطه [[ظهور]] با شرایطش واقعی است. یعنی تا آنها نباشند [[ظهور]] هم اتفاقی نمی‏‌افتد حال آن‏‌که علایم، دلالت بر [[ظهور]] می‏‌کنند و از امکان و نزدیکی وقوع چنین حادثه عظیمی خبر می‏‌دهند.
::::#[[شرایط ظهور]] با هم ارتباط متقابل و واقعی دارند، حال آن‏‌که ارتباط خاصی میان [[نشانه‏‌های ظهور]] مشاهده نمی‏‌شود.
::::#[[شرایط ظهور]] با هم ارتباط متقابل و واقعی دارند، حال آن‏‌که ارتباط خاصی میان [[نشانه‏‌های ظهور]] مشاهده نمی‏‌شود.
خط ۲۲۵: خط ۲۲۵:


برخی بر این باورند که بسیاری از [[علایم ظهور]] اتفاق افتاده و تنها [[علایم حتمی]] [[ظهور]] باقی مانده است؛ پاسخ این است که واقعا نمی‏‌توان سخنی قطعی و کامل در این مورد گفت؛ زیرا منابع اصلی و قدیمی [[شیعه]]، معمولا از نشانه‏‌های خاص و محدود نام برده‏‌اند و بعضی از این نشانه‏‌هایی که به عنوان علایم اتفاق افتاده مطرح می‏‌شود، در این منابع وجود ندارد و یا بسیار کم‏‌رنگ مطرح شده است پس ارائه نظر قطعی در مورد این نشانه‏‌ها، نیاز به پژوهش‏‌های علمی و گسترده در همه این منابع دارد. از طرفی، سخن از واقع شدن بعضی از نشانه‏‌ها و تطبیق آنها با حوادث خارجی، دشوار است. به عنوان نمونه، در مواردی که سخن از یک علامت و [[ظهور فرج]] بعد از آن مطرح شده، منظور [[گشایش]] و راحتی برای [[مؤمنان]] است "نه [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}. از [[امام باقر]]{{ع}}[[نقل]] شده است: "[[منتظر]] صدایی باشید که از طرف [[دمشق]]، ناگهان به شما می‏‌رسد که آن، گشایشی بزرگ برای شما خواهد بود"<ref>‏‌ الغیبة نعمانی، ب ۱۴، ح ۶۶.</ref>‏‌.
برخی بر این باورند که بسیاری از [[علایم ظهور]] اتفاق افتاده و تنها [[علایم حتمی]] [[ظهور]] باقی مانده است؛ پاسخ این است که واقعا نمی‏‌توان سخنی قطعی و کامل در این مورد گفت؛ زیرا منابع اصلی و قدیمی [[شیعه]]، معمولا از نشانه‏‌های خاص و محدود نام برده‏‌اند و بعضی از این نشانه‏‌هایی که به عنوان علایم اتفاق افتاده مطرح می‏‌شود، در این منابع وجود ندارد و یا بسیار کم‏‌رنگ مطرح شده است پس ارائه نظر قطعی در مورد این نشانه‏‌ها، نیاز به پژوهش‏‌های علمی و گسترده در همه این منابع دارد. از طرفی، سخن از واقع شدن بعضی از نشانه‏‌ها و تطبیق آنها با حوادث خارجی، دشوار است. به عنوان نمونه، در مواردی که سخن از یک علامت و [[ظهور فرج]] بعد از آن مطرح شده، منظور [[گشایش]] و راحتی برای [[مؤمنان]] است "نه [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}. از [[امام باقر]]{{ع}}[[نقل]] شده است: "[[منتظر]] صدایی باشید که از طرف [[دمشق]]، ناگهان به شما می‏‌رسد که آن، گشایشی بزرگ برای شما خواهد بود"<ref>‏‌ الغیبة نعمانی، ب ۱۴، ح ۶۶.</ref>‏‌.
:::::*در بعضی از [[روایات]]، سخن [[امام]] به گونه‏‌ای است که خبر از یک اتفاق و واقعه می‏‌دهد، نه اینکه بخواهد آن واقعه را یکی از [[علایم ظهور]] معرفی کند؛ مانند وقوع گرمای شدید در زمین‏‌ <ref>‏‌الغیبة نعمانی، ب ۱۴، ح ۴۴.</ref>‏‌. بعضی از نشانه‏‌ها نیز طوری است که می‏‌تواند معنای دیگری- غیر از معنای ظاهری- داشته باشد؛ مانند [[طلوع خورشید از مغرب]] که شاید کنایه به [[ظهور]] از [[مکه]] باشد. چنان‏‌که [[امام علی]]{{ع}}فرمود: {{متن حدیث|"وَ هُوَ الشَّمْسُ‏ الطَّالِعَةُ مِنْ‏ مَغْرِبِهَا‏‏‏‏"}}<ref>‏‌ بحار الانوار، ح ۵۲، ح ۲۶</ref>‏‌. با این حال بعضی از علایم و نشانه‏‌های [[ظهور]] محقق شده است‏‌ <ref>‏‌ ر. ک: محمد صدر، تاریخ غیبت کبری.</ref>‏‌. و این می‏‌تواند نویدی از [[نزدیک شدن ظهور]] باشد. البته باید دانست [[قیام]] [[امام]] وابسته به تحقق علایم نیست، بلکه وقوع آنها خبر از نزدیک [[ظهور]] می‏‌دهد. پس به استثنای برخی از علایم "نشانه‏‌های حتمی"، هیچ‏‌یک دلالت ندارند که [[میزان]] نزدیکی آن حوادث با [[ظهور]] چه‏‌قدر است؟ برای مثال ممکن است پدیده‏‌ای قرن‏‌ها قبل از [[قیام]] رخ دهد و پدیده‏‌ای در بیست یا سی سال [[قبل از ظهور]] رخ نماید.
*در بعضی از [[روایات]]، سخن [[امام]] به گونه‏‌ای است که خبر از یک اتفاق و واقعه می‏‌دهد، نه اینکه بخواهد آن واقعه را یکی از [[علایم ظهور]] معرفی کند؛ مانند وقوع گرمای شدید در زمین‏‌ <ref>‏‌الغیبة نعمانی، ب ۱۴، ح ۴۴.</ref>‏‌. بعضی از نشانه‏‌ها نیز طوری است که می‏‌تواند معنای دیگری- غیر از معنای ظاهری- داشته باشد؛ مانند [[طلوع خورشید از مغرب]] که شاید کنایه به [[ظهور]] از [[مکه]] باشد. چنان‏‌که [[امام علی]]{{ع}}فرمود: {{متن حدیث|"وَ هُوَ الشَّمْسُ‏ الطَّالِعَةُ مِنْ‏ مَغْرِبِهَا‏‏‏‏"}}<ref>‏‌ بحار الانوار، ح ۵۲، ح ۲۶</ref>‏‌. با این حال بعضی از علایم و نشانه‏‌های [[ظهور]] محقق شده است‏‌ <ref>‏‌ ر. ک: محمد صدر، تاریخ غیبت کبری.</ref>‏‌. و این می‏‌تواند نویدی از [[نزدیک شدن ظهور]] باشد. البته باید دانست [[قیام]] [[امام]] وابسته به تحقق علایم نیست، بلکه وقوع آنها خبر از نزدیک [[ظهور]] می‏‌دهد. پس به استثنای برخی از علایم "نشانه‏‌های حتمی"، هیچ‏‌یک دلالت ندارند که [[میزان]] نزدیکی آن حوادث با [[ظهور]] چه‏‌قدر است؟ برای مثال ممکن است پدیده‏‌ای قرن‏‌ها قبل از [[قیام]] رخ دهد و پدیده‏‌ای در بیست یا سی سال [[قبل از ظهور]] رخ نماید.
:::::*بنابراین [[انتظار ظهور]] با دیدن این حوادث نباید به نحو عجولانه باشد، یعنی [[فکر]] کنیم با پیدایش فلان حادثه حتما تا چند روز یا هفته دیگر [[قیام]] شروع خواهد شد، بلکه این مسائل، [[بیداری]] را در ما به وجود می‏‌آورد که یک گام به آن وعده بزرگ الهی نزدیک شده‏‌ایم و باید خود را بیش از پیش در مسیر این [[نهضت]] جهانی، آماده کنیم. [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، منوط به‏‌ [[اذن]] الهی است و [[اذن]] الهی زمانی است که شرایط و زمینه‏‌های [[ظهور]] فراهم باشد.
*بنابراین [[انتظار ظهور]] با دیدن این حوادث نباید به نحو عجولانه باشد، یعنی [[فکر]] کنیم با پیدایش فلان حادثه حتما تا چند روز یا هفته دیگر [[قیام]] شروع خواهد شد، بلکه این مسائل، [[بیداری]] را در ما به وجود می‏‌آورد که یک گام به آن وعده بزرگ الهی نزدیک شده‏‌ایم و باید خود را بیش از پیش در مسیر این [[نهضت]] جهانی، آماده کنیم. [[ظهور]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}، منوط به‏‌ [[اذن]] الهی است و [[اذن]] الهی زمانی است که شرایط و زمینه‏‌های [[ظهور]] فراهم باشد.
:::::*در این رابطه توجه به چند نکته بایسته است:
*در این رابطه توجه به چند نکته بایسته است:
::::#عده‏‌ای با توجه به اوضاع و شرایط فعلی [[حاکم]] بر [[جهان]] به این باور رسیده‏‌اند که دوره‏‌ای که ما در آن زندگی می‏‌کنیم همان دوره [[آخر الزمان]] است که در [[روایات]] به آن اشاره شده است؛ زیرا برای [[آخر الزمان]] نشانه‏‌هایی گفته شده "مانند [[گسترش فساد]] و [[تفسیر]] [[دین]] بر اساس [[هوا و هوس]] و ..." که این نشانه‏‌ها در دوره زمانی ما به وقوع پیوسته است پس زمان کنونی [[آخر الزمان]] است و [[ظهور]] نیز در این دوران محقق می‏‌شود. به علاوه با وجود [[انقلاب اسلامی ایران]] و زنده شدن نام و یاد [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}، [[آمادگی]] و [[اقبال]] [[مردم]] برای پذیرش ایشان بیشتر شده و [[امید]] به [[ظهور]] زیادتر گشته است.
::::#عده‏‌ای با توجه به اوضاع و شرایط فعلی [[حاکم]] بر [[جهان]] به این باور رسیده‏‌اند که دوره‏‌ای که ما در آن زندگی می‏‌کنیم همان دوره [[آخر الزمان]] است که در [[روایات]] به آن اشاره شده است؛ زیرا برای [[آخر الزمان]] نشانه‏‌هایی گفته شده "مانند [[گسترش فساد]] و [[تفسیر]] [[دین]] بر اساس [[هوا و هوس]] و ..." که این نشانه‏‌ها در دوره زمانی ما به وقوع پیوسته است پس زمان کنونی [[آخر الزمان]] است و [[ظهور]] نیز در این دوران محقق می‏‌شود. به علاوه با وجود [[انقلاب اسلامی ایران]] و زنده شدن نام و یاد [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}}، [[آمادگی]] و [[اقبال]] [[مردم]] برای پذیرش ایشان بیشتر شده و [[امید]] به [[ظهور]] زیادتر گشته است.
::::#برخی از [[علما]] معتقدند: همان‏‌گونه که [[غیبت]] دو مرحله‏‌ای بود و [[غیبت صغری]] برای ایجاد [[آمادگی]] [[مردم]] برای ورود به [[غیبت کبری]] لازم بود، [[ظهور]] نیز ممکن است دو مرحله‏‌ای باشد و با [[ظهور]] صغری که در [[انقلاب اسلامی ایران]] تجلی یافته است، [[مردم]] با [[حقیقت]] [[قیام]] [[امام مهدی|امام زمان]] آشنایی بیشتری پیدا کرده‏‌اند و برای [[ظهور]] اصلی و [[قیام جهانی]] [[حضرت]] آماده می‏‌شوند.
::::#برخی از [[علما]] معتقدند: همان‏‌گونه که [[غیبت]] دو مرحله‏‌ای بود و [[غیبت صغری]] برای ایجاد [[آمادگی]] [[مردم]] برای ورود به [[غیبت کبری]] لازم بود، [[ظهور]] نیز ممکن است دو مرحله‏‌ای باشد و با [[ظهور]] صغری که در [[انقلاب اسلامی ایران]] تجلی یافته است، [[مردم]] با [[حقیقت]] [[قیام]] [[امام مهدی|امام زمان]] آشنایی بیشتری پیدا کرده‏‌اند و برای [[ظهور]] اصلی و [[قیام جهانی]] [[حضرت]] آماده می‏‌شوند.
خط ۲۷۲: خط ۲۷۲:


«برای [[انقلاب جهانی]] و بزرگ [[امام مهدی]]{{ع}} مانند هر [[انقلاب]] دیگر، چهار شرط متصور و لازم است:
«برای [[انقلاب جهانی]] و بزرگ [[امام مهدی]]{{ع}} مانند هر [[انقلاب]] دیگر، چهار شرط متصور و لازم است:
:::::*'''۱. قانون جامع:''' یک [[انقلاب]]، برای در هم شکستن وضع موجود و برقراری وضع مطلوب، به دو نوع برنامه نیاز دارد:
*'''۱. قانون جامع:''' یک [[انقلاب]]، برای در هم شکستن وضع موجود و برقراری وضع مطلوب، به دو نوع برنامه نیاز دارد:
::::#برنامه برای نابودی وضع موجود "دوران [[انقلاب]]"؛
::::#برنامه برای نابودی وضع موجود "دوران [[انقلاب]]"؛
::::#قانون مناسب برای حرکت [[جامعه]] به طرف وضعیت مطلوب و رسیدن به حالت آرمانی "دوران تثبیت".
::::#قانون مناسب برای حرکت [[جامعه]] به طرف وضعیت مطلوب و رسیدن به حالت آرمانی "دوران تثبیت".
:::::*[[قیام]] جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز این دو نوع برنامه را لازم دارد. برنامه آن حضرت در قسمت اول، بر اساس [[روایات]]، پس از [[دعوت]] به [[راستی]]، حرکت مسلحانه تا نابودی [[کامل]] [[شرک]] و [[کفر]] و [[فساد]] است. به عبارت دقیق‌تر، [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[هنگام ظهور]]، ابتدا [[مردم]] را [[دعوت]] به [[دین]] [[حق]] و [[امامت]] خویش می‌کند و اگر کسی [[مخالفت]] کرد و خواست به راه [[شرک]] و [[کفر]] و [[تباهی]] ادامه دهد، حضرت با وی مقابله می‌کند. این روش بر گرفته از [[قرآن]] است.{{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>  و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها [[دین]] خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد؛ سوره بقره، آیه: ۱۹۳.</ref>.
*[[قیام]] جهانی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} نیز این دو نوع برنامه را لازم دارد. برنامه آن حضرت در قسمت اول، بر اساس [[روایات]]، پس از [[دعوت]] به [[راستی]]، حرکت مسلحانه تا نابودی [[کامل]] [[شرک]] و [[کفر]] و [[فساد]] است. به عبارت دقیق‌تر، [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} [[هنگام ظهور]]، ابتدا [[مردم]] را [[دعوت]] به [[دین]] [[حق]] و [[امامت]] خویش می‌کند و اگر کسی [[مخالفت]] کرد و خواست به راه [[شرک]] و [[کفر]] و [[تباهی]] ادامه دهد، حضرت با وی مقابله می‌کند. این روش بر گرفته از [[قرآن]] است.{{متن قرآن|وَقَاتِلُوهُمْ حَتَّى لاَ تَكُونَ فِتْنَةٌ وَيَكُونَ الدِّينُ لِلَّهِ فَإِنِ انتَهَوْا فَلاَ عُدْوَانَ إِلاَّ عَلَى الظَّالِمِينَ}}<ref>  و با آنان نبرد کنید تا آشوبی برجا نماند و تنها [[دین]] خداوند بر جای ماند، پس اگر دست از (جنگ) بازداشتند (شما نیز دست باز دارید که) جز با ستمگران دشمنی نباید کرد؛ سوره بقره، آیه: ۱۹۳.</ref>.
:::::*برنامه حضرت در بخش دوم نیز بر اساس عمل به کتاب [[خدا]] و [[سنت پیامبر]] است. قانونی که از طرف [[خالق]] و [[پروردگار]] [[انسان]] فرستاده شده و تضمین کننده [[سعادت]] دنیایی و آخرتی او است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} در بیانی فرمود: [[سیره]] و [[سنت]] او، [[سنت]] من است. [[مردم]] را بر [[دین]] و [[آیین]] من به پا خواهد داشت و آنان را به کتاب پروردگارم [[دعوت]] می‌کند.<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ب۳۹، ح۶.</ref>
*برنامه حضرت در بخش دوم نیز بر اساس عمل به کتاب [[خدا]] و [[سنت پیامبر]] است. قانونی که از طرف [[خالق]] و [[پروردگار]] [[انسان]] فرستاده شده و تضمین کننده [[سعادت]] دنیایی و آخرتی او است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اکرم]]{{صل}} در بیانی فرمود: [[سیره]] و [[سنت]] او، [[سنت]] من است. [[مردم]] را بر [[دین]] و [[آیین]] من به پا خواهد داشت و آنان را به کتاب پروردگارم [[دعوت]] می‌کند.<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج ۲، ب۳۹، ح۶.</ref>
:::::*'''۲. [[رهبری]]:''' شرط دیگر برای پیدایش یک [[انقلاب]]، وجود [[رهبر]] و [[پیشوایی]] [[آگاه]]، توانمند، [[شجاع]]، [[قاطع]]، دلسوز و [[فداکار]] است، تا با آشنایی [[کامل]] از اهداف و برنامه‌ها، امکانات و زمینه‌ها، موانع و مشکلات، با مدیریتی [[صحیح]] و هوشمندانه، حرکت [[انقلاب]] را [[رهبری]] کند و تا آخرین [[نفس]] ادامه دهد.
*'''۲. [[رهبری]]:''' شرط دیگر برای پیدایش یک [[انقلاب]]، وجود [[رهبر]] و [[پیشوایی]] [[آگاه]]، توانمند، [[شجاع]]، [[قاطع]]، دلسوز و [[فداکار]] است، تا با آشنایی [[کامل]] از اهداف و برنامه‌ها، امکانات و زمینه‌ها، موانع و مشکلات، با مدیریتی [[صحیح]] و هوشمندانه، حرکت [[انقلاب]] را [[رهبری]] کند و تا آخرین [[نفس]] ادامه دهد.
:::::*[[انقلاب]] عظیم [[امام مهدی]]{{ع}} نیز دارای این شرط است. [[رهبر]] این [[انقلاب]]، بزرگ مردی از دودمان [[پیامبر]]{{صل}} و سلسله نورانی [[امامت]] است که در دامان [[ولایت]] پرورش یافته و [[وارث]] [[علوم]] [[انبیا]] و [[آگاه]] به [[قرآن]] و [[معارف]] [[دین]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اعظم]]{{صل}} در بیانی فرمود: [[مهدی این امت]] از ما است، کسی که [[زمین]] را از [[قسط]] و [[عدل]] پر می‌کند همان گونه که از [[جور]] و [[ظلم]] پر شده است.<ref>{{متن حدیث|" مِنَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَهْدِيُّ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ الَّذِي‏ يَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً "}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، باب۲۴، ح۱۰.</ref>
*[[انقلاب]] عظیم [[امام مهدی]]{{ع}} نیز دارای این شرط است. [[رهبر]] این [[انقلاب]]، بزرگ مردی از دودمان [[پیامبر]]{{صل}} و سلسله نورانی [[امامت]] است که در دامان [[ولایت]] پرورش یافته و [[وارث]] [[علوم]] [[انبیا]] و [[آگاه]] به [[قرآن]] و [[معارف]] [[دین]] است. [[پیامبر خاتم|پیامبر اعظم]]{{صل}} در بیانی فرمود: [[مهدی این امت]] از ما است، کسی که [[زمین]] را از [[قسط]] و [[عدل]] پر می‌کند همان گونه که از [[جور]] و [[ظلم]] پر شده است.<ref>{{متن حدیث|" مِنَّا وَ الَّذِي نَفْسِي بِيَدِهِ مَهْدِيُّ هَذِهِ‏ الْأُمَّةِ الَّذِي‏ يَمْلَأُ الْأَرْضَ‏ قِسْطاً وَ عَدْلًا كَمَا مُلِئَتْ‏ جَوْراً وَ ظُلْماً "}}؛ [[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۱، باب۲۴، ح۱۰.</ref>
:::::*'''۳. [[یاران]]:''' شرط دیگر یک [[انقلاب]]، وجود یارانی [[فداکار]] است که با آشنایی با [[رهبر]] و برنامه‌ها و اهداف او و [[اعتقاد]] [[راسخ]] به آن‌ها، تا آخرین لحظه، از [[رهبر]] و [[انقلاب]] دست برندارند و آماده هر گونه [[فداکاری]] باشند. [[قیام]] جهانی [[امام مهدی]]{{ع}} نیز به یارانی نیاز دارد که ضمن آشنایی و [[اعتقاد]] به [[امام]] و [[دین]]، تا آخرین لحظه [[فداکاری]] کنند. از [[امام جواد]]{{ع}} ضمن حدیثی [[نقل]] شده است: [[اصحاب]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به سوی او اجتماع می‌کنند که ۳۱۳ نفرند، به تعداد اهل [[بدر]]، از نقاط مختلف [[زمین]]... وقتی این عده جمع شدند، [[خدا]] امر او را ظاهر می‌کند و چون [[عقد]] [[کامل]] شد _ که ده هزار نفرند _ به [[اذن]] [[خدا]] [[خروج]] می‌کند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ب۳۷، ح۲.</ref>.
*'''۳. [[یاران]]:''' شرط دیگر یک [[انقلاب]]، وجود یارانی [[فداکار]] است که با آشنایی با [[رهبر]] و برنامه‌ها و اهداف او و [[اعتقاد]] [[راسخ]] به آن‌ها، تا آخرین لحظه، از [[رهبر]] و [[انقلاب]] دست برندارند و آماده هر گونه [[فداکاری]] باشند. [[قیام]] جهانی [[امام مهدی]]{{ع}} نیز به یارانی نیاز دارد که ضمن آشنایی و [[اعتقاد]] به [[امام]] و [[دین]]، تا آخرین لحظه [[فداکاری]] کنند. از [[امام جواد]]{{ع}} ضمن حدیثی [[نقل]] شده است: [[اصحاب]] [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} به سوی او اجتماع می‌کنند که ۳۱۳ نفرند، به تعداد اهل [[بدر]]، از نقاط مختلف [[زمین]]... وقتی این عده جمع شدند، [[خدا]] امر او را ظاهر می‌کند و چون [[عقد]] [[کامل]] شد _ که ده هزار نفرند _ به [[اذن]] [[خدا]] [[خروج]] می‌کند<ref>[[شیخ صدوق]]، [[کمال الدین و تمام النعمة (کتاب)|کمال الدین و تمام النعمة]]، ج۲، ب۳۷، ح۲.</ref>.
:::::*'''۴. [[آمادگی]] و پذیرش عمومی''' یکی دیگر از شرایط یک [[انقلاب]] و تحقق آن، پذیرش مردمی‌ است. باید [[مردم]] خواستار تغییر [[حاکمیت]] و وضع موجود بوده و [[رهبر]] [[انقلاب]] و برنامه‌های او را واقعاً پذیرا باشند. در غیر این صورت، حرکت [[انقلاب]] به سرانجام مطلوب نخواهد رسید. [[انقلاب]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز این شرط را لازم دارد. [[مردم]] باید به حدی از رشد و [[آگاهی]] رسیده باشند که پذیرای حرکت اصلاحی و [[قیام]] بزرگ [[منجی]] عالم [[بشریت]] باشند، تا هنگام [[قیام]]، او را پذیرفته و برای تحقق اهداف و برنامه‌های او همکاری کنند.<ref>تاریخ، نمونه‌های متعددی را از آمادگی و عدم آمادگی مردم در سینه خود انباشته است؛ برای نمونه اعلام آمادگی مردم مدینه در هجرت [[پیامبر]]{{صل}} به آن شهر و استقرار [[حکومت]] اسلامی‌ نقش اساسی داشت. نیز خواست عمومی‌ مردم مدینه و شهرهای دیگر که در مدینه اجتماع کرده بودند، [[حکومت]] عدل گستر [[امام علی]]{{ع}} را در پی‌داشت. همچنین عدم همراهی عموم مردم با [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} و شهادت آن دو [[امام]] بزرگوار، توسط دشمنان اسلام.</ref>
*'''۴. [[آمادگی]] و پذیرش عمومی''' یکی دیگر از شرایط یک [[انقلاب]] و تحقق آن، پذیرش مردمی‌ است. باید [[مردم]] خواستار تغییر [[حاکمیت]] و وضع موجود بوده و [[رهبر]] [[انقلاب]] و برنامه‌های او را واقعاً پذیرا باشند. در غیر این صورت، حرکت [[انقلاب]] به سرانجام مطلوب نخواهد رسید. [[انقلاب]] [[امام مهدی]]{{ع}} نیز این شرط را لازم دارد. [[مردم]] باید به حدی از رشد و [[آگاهی]] رسیده باشند که پذیرای حرکت اصلاحی و [[قیام]] بزرگ [[منجی]] عالم [[بشریت]] باشند، تا هنگام [[قیام]]، او را پذیرفته و برای تحقق اهداف و برنامه‌های او همکاری کنند.<ref>تاریخ، نمونه‌های متعددی را از آمادگی و عدم آمادگی مردم در سینه خود انباشته است؛ برای نمونه اعلام آمادگی مردم مدینه در هجرت [[پیامبر]]{{صل}} به آن شهر و استقرار [[حکومت]] اسلامی‌ نقش اساسی داشت. نیز خواست عمومی‌ مردم مدینه و شهرهای دیگر که در مدینه اجتماع کرده بودند، [[حکومت]] عدل گستر [[امام علی]]{{ع}} را در پی‌داشت. همچنین عدم همراهی عموم مردم با [[امام حسن]] و [[امام حسین]]{{عم}} و شهادت آن دو [[امام]] بزرگوار، توسط دشمنان اسلام.</ref>
::::::شرایط یک پدیده، به اموری گفته می‌شود که آن پدیده، به آن‌ها وابستگی وجودی دارد و تا آن‌ها نباشند، آن شیء به وجود نمی‌آید. طبق این تعریف، [[شرایط ظهور]] به اموری اطلاق می‌شود که امر [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} به وجود آن‌ها وابسته بوده و تا آن‌ها محقق نشوند، [[ظهور]] رخ نخواهد داد. اما [[علایم ظهور]]، به اموری گفته می‌شود که بیانگر نزدیکی امر [[ظهور]] می‌باشند و تحقق هر یک از آن‌ها، نشانه نزدیک‌تر شدن [[فرج]] و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} است.
::::::شرایط یک پدیده، به اموری گفته می‌شود که آن پدیده، به آن‌ها وابستگی وجودی دارد و تا آن‌ها نباشند، آن شیء به وجود نمی‌آید. طبق این تعریف، [[شرایط ظهور]] به اموری اطلاق می‌شود که امر [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} به وجود آن‌ها وابسته بوده و تا آن‌ها محقق نشوند، [[ظهور]] رخ نخواهد داد. اما [[علایم ظهور]]، به اموری گفته می‌شود که بیانگر نزدیکی امر [[ظهور]] می‌باشند و تحقق هر یک از آن‌ها، نشانه نزدیک‌تر شدن [[فرج]] و [[ظهور]] [[امام مهدی|امام عصر]]{{ع}} است.
:::::*با توجه به تعریفی که از شرایط و [[علایم ظهور]] ارائه شد، تفاوت‌هایی که بین این دو موضوع وجود دارد نیز روشن می‌شود. تفاوت اصلی و اساسی این است که وابستگی [[ظهور]] به شرایط، یک ارتباط و وابستگی وجودیِ تامّ و حقیقی است؛ ولی علایم برای [[ظهور]]، فقط حالت کاشفیّت دارند. البته کنار این [[اختلاف]]، می‌توان به تفاوت‌های دیگر نیز اشاره کرد؛ از جمله:
*با توجه به تعریفی که از شرایط و [[علایم ظهور]] ارائه شد، تفاوت‌هایی که بین این دو موضوع وجود دارد نیز روشن می‌شود. تفاوت اصلی و اساسی این است که وابستگی [[ظهور]] به شرایط، یک ارتباط و وابستگی وجودیِ تامّ و حقیقی است؛ ولی علایم برای [[ظهور]]، فقط حالت کاشفیّت دارند. البته کنار این [[اختلاف]]، می‌توان به تفاوت‌های دیگر نیز اشاره کرد؛ از جمله:
::::#نشانه‌های [[ظهور]]، به صورت پراکنده و جدا از هم می‌تواند رخ دهند و در نهایت، [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} حادث شود؛ ولی شرایط باید با هم و کنار یک دیگر، تحقق یافته و موجود باشند، تا [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[ظهور]] کند.
::::#نشانه‌های [[ظهور]]، به صورت پراکنده و جدا از هم می‌تواند رخ دهند و در نهایت، [[ظهور]] [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} حادث شود؛ ولی شرایط باید با هم و کنار یک دیگر، تحقق یافته و موجود باشند، تا [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} [[ظهور]] کند.
::::#به علت عدم ارتباط وجودی بین علایم با [[ظهور]]، امکان دارد یک علامت یا برخی از علایم اتفاق نیفتند یا در یک زمان حادث شوند و پایان پذیرند و بعد از آن [[ظهور]] واقع شود؛ ولی برای تحقق [[ظهور]]، باید همه شرایط "با هم" موجود باشند؛ لذا در صورت نبودن حتی یک شرط، [[ظهور]] [[امام مهدی]]{{ع}} محقق نمی‌شود. این، به علت رابطه وجودی بین شرط و مشروط "[[ظهور]]" است.
::::#به علت عدم ارتباط وجودی بین علایم با [[ظهور]]، امکان دارد یک علامت یا برخی از علایم اتفاق نیفتند یا در یک زمان حادث شوند و پایان پذیرند و بعد از آن [[ظهور]] واقع شود؛ ولی برای تحقق [[ظهور]]، باید همه شرایط "با هم" موجود باشند؛ لذا در صورت نبودن حتی یک شرط، [[ظهور]] [[امام مهدی]]{{ع}} محقق نمی‌شود. این، به علت رابطه وجودی بین شرط و مشروط "[[ظهور]]" است.
خط ۲۹۲: خط ۲۹۲:
| پاسخ‌دهنده = پژوهشگران مؤسسه آینده روشن
| پاسخ‌دهنده = پژوهشگران مؤسسه آینده روشن
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
| پاسخ = '''[[پژوهشگران مؤسسه آینده روشن]]'''، در کتاب ''«[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]»'' در این‌باره گفته‌اند:
:::::*«مقصود از [[ظهور]]، تحقق [[حکومت]] [[عدل]] جهانی است که پیدایی آن، چهار شرط دارد: (۱): وجود [[رهبر جهانی]]؛ (۲): [[برنامه حکومت|برنامه]] و [[راهبرد حکومت|استراتژی حرکت و حکومت]]؛ (۳): [[یاوران]]؛ (۴): [[پذیرش جهانی]]. هر حکومتی به [[رهبری]] [[شایسته]] نیاز دارد که [[توانایی]] اداره [[نظام]] را داشته باشد و نیز برنامه‌ای جامع لازم است که همه نیازهای [[جامعه]] را برآورد. در [[حکومت جهانی مهدی]] {{ع}}، هم [[رهبر شایسته]] و هم [[برنامه جامع]]، فراهم گردیده است؛ زیرا [[قرآن]] که عالی‌ترین نسخه [[حکومت]] و [[حکومت‌داری]] را [[بیان]] کرده، برنامه [[حکومت مهدی]] {{ع}} است. [[امام مهدی]] {{ع}} که [[نماینده خدا]] و [[آخرین جانشین پیامبر]] {{صل}} است [[رهبری حکومت]] را برعهده دارد. از شرایط و زمینه‌های [[حکومت]] که نیاز به تحقق دارد، وجود [[یاوران]] لایق و پذیرش جهانیان نسبت به [[حاکمیت عدل الهی]] است. به عبارت دیگر، برای تحقق [[حکومت عدل جهانی]]، [[یاوران]] حضرت، از نظر کمی تعداد و کیفی اوصاف و ویژگی‌ها، باید به گونه‌ای باشند که بتوانند [[حاکمیت]] دنیای بزرگ [[حضرت مهدی]] {{ع}} را عهده‌دار شوند. چنانکه در بعضی از [[روایات]] آمده، [[یاوران]] حضرت [[۳۱۳ تن]] هستند که مقصود هسته مرکزی [[یاوران]] است. در [[روایات]] دیگر به حلقه‌های بیشتری از [[یاوران]] حضرت اشاره شده که گرد هم خواهند آمد. جهانیان برای تحقق شرایط [[حکومت جهانی]]، باید برای [[پذیرش حاکمیت معصوم]] {{ع}} آماده گردند و از آن استقبال کنند. در آن زمان، [[مردم]] [[جهان]] همه مکاتب بشری و [[حکومت‌ها]] را تجربه کرده و ناکامی آنها را در تحقق بخشیدن به آرزوهای بزرگ [[بشر]]، در عمل دیده‌اند و همه امیدشان به سوی [[حاکمیت]] [[منجی]] آسمانی است. همه [[وظیفه]] داریم که در جهت تقویت جبهه [[یاوران]] [[امام مهدی]] {{ع}} بکوشیم و با [[فرهنگ‌سازی]]، [[جامعه]] خود و [[جامعه جهانی]] را برای [[پذیرش حکومت الهی]] و [[عدالت قرآنی]] آماده کنیم»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۶۸.</ref>.
*«مقصود از [[ظهور]]، تحقق [[حکومت]] [[عدل]] جهانی است که پیدایی آن، چهار شرط دارد: (۱): وجود [[رهبر جهانی]]؛ (۲): [[برنامه حکومت|برنامه]] و [[راهبرد حکومت|استراتژی حرکت و حکومت]]؛ (۳): [[یاوران]]؛ (۴): [[پذیرش جهانی]]. هر حکومتی به [[رهبری]] [[شایسته]] نیاز دارد که [[توانایی]] اداره [[نظام]] را داشته باشد و نیز برنامه‌ای جامع لازم است که همه نیازهای [[جامعه]] را برآورد. در [[حکومت جهانی مهدی]] {{ع}}، هم [[رهبر شایسته]] و هم [[برنامه جامع]]، فراهم گردیده است؛ زیرا [[قرآن]] که عالی‌ترین نسخه [[حکومت]] و [[حکومت‌داری]] را [[بیان]] کرده، برنامه [[حکومت مهدی]] {{ع}} است. [[امام مهدی]] {{ع}} که [[نماینده خدا]] و [[آخرین جانشین پیامبر]] {{صل}} است [[رهبری حکومت]] را برعهده دارد. از شرایط و زمینه‌های [[حکومت]] که نیاز به تحقق دارد، وجود [[یاوران]] لایق و پذیرش جهانیان نسبت به [[حاکمیت عدل الهی]] است. به عبارت دیگر، برای تحقق [[حکومت عدل جهانی]]، [[یاوران]] حضرت، از نظر کمی تعداد و کیفی اوصاف و ویژگی‌ها، باید به گونه‌ای باشند که بتوانند [[حاکمیت]] دنیای بزرگ [[حضرت مهدی]] {{ع}} را عهده‌دار شوند. چنانکه در بعضی از [[روایات]] آمده، [[یاوران]] حضرت [[۳۱۳ تن]] هستند که مقصود هسته مرکزی [[یاوران]] است. در [[روایات]] دیگر به حلقه‌های بیشتری از [[یاوران]] حضرت اشاره شده که گرد هم خواهند آمد. جهانیان برای تحقق شرایط [[حکومت جهانی]]، باید برای [[پذیرش حاکمیت معصوم]] {{ع}} آماده گردند و از آن استقبال کنند. در آن زمان، [[مردم]] [[جهان]] همه مکاتب بشری و [[حکومت‌ها]] را تجربه کرده و ناکامی آنها را در تحقق بخشیدن به آرزوهای بزرگ [[بشر]]، در عمل دیده‌اند و همه امیدشان به سوی [[حاکمیت]] [[منجی]] آسمانی است. همه [[وظیفه]] داریم که در جهت تقویت جبهه [[یاوران]] [[امام مهدی]] {{ع}} بکوشیم و با [[فرهنگ‌سازی]]، [[جامعه]] خود و [[جامعه جهانی]] را برای [[پذیرش حکومت الهی]] و [[عدالت قرآنی]] آماده کنیم»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۶۸.</ref>.
:::::*«شرایط متعددی برای [[ظهور]] باید فراهم شود، زیرا [[ظهور]] نیز مانند هر پدیده دیگر، به زمینه مساعد برای بروز و نتیجه دادن احتیاج دارد و بدون آن شرایط، [[ظهور]] اتفاق نمی‌افتد. بنابراین، عامل دیگری غیر از فراهم شدن شرایط و [[زمینه‌های ظهور]] نمی‌تواند موجب [[ظهور]] یا تسریع آن شود. البته عواملی هست که با وجود آن، این شرایط سریعتر به وجود می‌آید و درنتیجه [[ظهور]] زودتر اتفاق می‌افتد، اما به‌هرحال باید این شرایط فراهم شود.
*«شرایط متعددی برای [[ظهور]] باید فراهم شود، زیرا [[ظهور]] نیز مانند هر پدیده دیگر، به زمینه مساعد برای بروز و نتیجه دادن احتیاج دارد و بدون آن شرایط، [[ظهور]] اتفاق نمی‌افتد. بنابراین، عامل دیگری غیر از فراهم شدن شرایط و [[زمینه‌های ظهور]] نمی‌تواند موجب [[ظهور]] یا تسریع آن شود. البته عواملی هست که با وجود آن، این شرایط سریعتر به وجود می‌آید و درنتیجه [[ظهور]] زودتر اتفاق می‌افتد، اما به‌هرحال باید این شرایط فراهم شود.


به دو شرط از شرایط مهم [[ظهور]] اشاره می‌کنیم که شرایط دیگر نیز در درون آن خواهد بود:
به دو شرط از شرایط مهم [[ظهور]] اشاره می‌کنیم که شرایط دیگر نیز در درون آن خواهد بود:
:::::*'''وجود [[یاران]] کارآمد''': چنانکه روشن است وجود [[رهبر]]، هرچند بسیار [[آگاه]] و [[کارآمد]] باشد، به تنهایی کافی نیست، زیرا باید کسانی باشند که دستورها و اهداف آن [[رهبر]] را [[اجرا]] کنند و به عرصه عمل آورند بنابراین، برای اینکه [[قیام]] ثمربخش باشد، باید افرادی باشند که [[اوامر]] [[امام زمان]] {{ع}} را دقیقاً و همان‌گونه که [[امام]] می‌خواهد انجام دهند یعنی افرادی عالم و [[آگاه]] و درعین‌حال اهل [[تقوا]] و [[اخلاص]] باشند تا از موقعیت خود سوءاستفاده ننمایند؛ [[فداکار]] و [[جان‌نثار]]، [[اهل مبارزه]] و [[مقاومت]] باشند و از هیچ چیزشان در راه [[اطاعت از امام]] دریغ نکنند و با تمام وجود، در خدمت [[امام]] باشند و خود را وقف او نمایند؛
*'''وجود [[یاران]] کارآمد''': چنانکه روشن است وجود [[رهبر]]، هرچند بسیار [[آگاه]] و [[کارآمد]] باشد، به تنهایی کافی نیست، زیرا باید کسانی باشند که دستورها و اهداف آن [[رهبر]] را [[اجرا]] کنند و به عرصه عمل آورند بنابراین، برای اینکه [[قیام]] ثمربخش باشد، باید افرادی باشند که [[اوامر]] [[امام زمان]] {{ع}} را دقیقاً و همان‌گونه که [[امام]] می‌خواهد انجام دهند یعنی افرادی عالم و [[آگاه]] و درعین‌حال اهل [[تقوا]] و [[اخلاص]] باشند تا از موقعیت خود سوءاستفاده ننمایند؛ [[فداکار]] و [[جان‌نثار]]، [[اهل مبارزه]] و [[مقاومت]] باشند و از هیچ چیزشان در راه [[اطاعت از امام]] دریغ نکنند و با تمام وجود، در خدمت [[امام]] باشند و خود را وقف او نمایند؛
:::::*'''[[آمادگی]] مردمی''': اگر [[رهبر]] و افراد فرمان‌بر باشند، اما توده [[مردم]] آنها را نپذیرند و [[حاکمیت]] آنها را قبول نکنند، باز [[قیام]] و حرکت اثری نخواهد داشت. بنابراین، شرط دیگر [[ظهور]] این است که [[مردم]] واقعاً طالب [[حکومت مهدوی]] باشند و تن به [[عدالت]] دهند و برای اجرای [[عدالت]] و [[اسلام]] و [[دین]] از چیزی دریغ نکنند؛ [[عدالت]] را فقط زمانی که به نفع آنهاست نخواهند. بلکه [[ارزش]] [[عدالت]] و [[دین]] را بفهمند و برای برقراری [[عدالت]] و [[معنویت]] سرمایه‌گذاری نمایند. این وقتی اتفاق می‌افتد که [[مردم]] اولاً بفهمند تنها راه نجاتشان برقراری [[معنویت]] و [[عدالت]] است و ثانیاً به این [[علم]] و [[فهم]] خود عمل کنند؛ یعنی عملاً برای آن [[اقدام]] نمایند. البته عواملی وجود دارد که این [[علم]] را تسریع می‌کند مثل وجود وسائل ارتباط جمعی و رسانه‌های جهانی که می‌تواند پرده از چهره [[مدعیان دروغین]] [[حقوق]] [[بشر]]، [[مبارزه]] با تروریسم، [[مبارزه]] برای [[امنیت]] و غیره بردارد و [[مردم]] زودتر بفهمند که اینان توان به [[سعادت]] رساندن [[انسان]] را ندارند و بلکه بیشتر آنها را [[گمراه]] می‌کنند و باید سراغ راه دیگری بروند. و از طرفی دیگر به این نتیجه برسند که با سیاست‌کاری و باندبازی و فامیل‌گرایی و [[رشوه]] و صد عامل دیگر نمی‌توان [[کشور]] و جامعه‌ای سالم داشت و به [[سعادت]] رسید؛ بلکه تنها راه، اجرای [[عدالت]] است.
*'''[[آمادگی]] مردمی''': اگر [[رهبر]] و افراد فرمان‌بر باشند، اما توده [[مردم]] آنها را نپذیرند و [[حاکمیت]] آنها را قبول نکنند، باز [[قیام]] و حرکت اثری نخواهد داشت. بنابراین، شرط دیگر [[ظهور]] این است که [[مردم]] واقعاً طالب [[حکومت مهدوی]] باشند و تن به [[عدالت]] دهند و برای اجرای [[عدالت]] و [[اسلام]] و [[دین]] از چیزی دریغ نکنند؛ [[عدالت]] را فقط زمانی که به نفع آنهاست نخواهند. بلکه [[ارزش]] [[عدالت]] و [[دین]] را بفهمند و برای برقراری [[عدالت]] و [[معنویت]] سرمایه‌گذاری نمایند. این وقتی اتفاق می‌افتد که [[مردم]] اولاً بفهمند تنها راه نجاتشان برقراری [[معنویت]] و [[عدالت]] است و ثانیاً به این [[علم]] و [[فهم]] خود عمل کنند؛ یعنی عملاً برای آن [[اقدام]] نمایند. البته عواملی وجود دارد که این [[علم]] را تسریع می‌کند مثل وجود وسائل ارتباط جمعی و رسانه‌های جهانی که می‌تواند پرده از چهره [[مدعیان دروغین]] [[حقوق]] [[بشر]]، [[مبارزه]] با تروریسم، [[مبارزه]] برای [[امنیت]] و غیره بردارد و [[مردم]] زودتر بفهمند که اینان توان به [[سعادت]] رساندن [[انسان]] را ندارند و بلکه بیشتر آنها را [[گمراه]] می‌کنند و باید سراغ راه دیگری بروند. و از طرفی دیگر به این نتیجه برسند که با سیاست‌کاری و باندبازی و فامیل‌گرایی و [[رشوه]] و صد عامل دیگر نمی‌توان [[کشور]] و جامعه‌ای سالم داشت و به [[سعادت]] رسید؛ بلکه تنها راه، اجرای [[عدالت]] است.


آنگاه برای [[معنویت]] و [[عدالت]] بپا خواهند خاست و هر نوع [[فساد]] و بی[[عدالت]] ی را محکوم و برای [[عدالت]] [[فداکاری]] خواهند کرد. در این زمان می‌توان گفت زمینه برای [[ظهور]] فراهم شده است و [[مردم]] حاضرند [[حکومت مهدوی]] را بپذیرند. البته نباید گمان کرد که چنین چیزی به این زودی‌ها اتفاق نمی‌افتد، زیرا نشانه‌هایی وجود دارد که [[مردم]] هر روز بیشتر و بیشتر تشنه [[عدالت]] می‌شوند و به دنبال افراد [[عادل]] می‌گردند»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۶۹.</ref>.
آنگاه برای [[معنویت]] و [[عدالت]] بپا خواهند خاست و هر نوع [[فساد]] و بی[[عدالت]] ی را محکوم و برای [[عدالت]] [[فداکاری]] خواهند کرد. در این زمان می‌توان گفت زمینه برای [[ظهور]] فراهم شده است و [[مردم]] حاضرند [[حکومت مهدوی]] را بپذیرند. البته نباید گمان کرد که چنین چیزی به این زودی‌ها اتفاق نمی‌افتد، زیرا نشانه‌هایی وجود دارد که [[مردم]] هر روز بیشتر و بیشتر تشنه [[عدالت]] می‌شوند و به دنبال افراد [[عادل]] می‌گردند»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۶۹.</ref>.
:::::*«مقصود از ظهور، تحقق حکومت [[عدل]] جهانی است که پیدایی آن، چهار شرط دارد:
*«مقصود از ظهور، تحقق حکومت [[عدل]] جهانی است که پیدایی آن، چهار شرط دارد:
:::::#وجود رهبر جهانی؛
:::::#وجود رهبر جهانی؛
:::::#برنامه و استراتژی حرکت و حکومت؛
:::::#برنامه و استراتژی حرکت و حکومت؛
خط ۳۱۱: خط ۳۱۱:


جهانیان برای تحقق شرایط [[حکومت جهانی]]، باید برای پذیرش حاکمیت [[معصوم]] {{ع}} آماده گردند و از آن استقبال کنند. در آن زمان، مردم جهان همه مکاتب بشری و حکومت‌ها را تجربه کرده و ناکامی آنها را در تحقق بخشیدن به آرزوهای بزرگ بشر، در عمل دیده‌اند و همه امیدشان به سوی حاکمیت [[منجی]] آسمانی است. همه وظیفه داریم که در جهت تقویت جبهه یاوران [[امام مهدی]] {{ع}} بکوشیم و با فرهنگ‌سازی، جامعه خود و جامعه جهانی را برای پذیرش حکومت الهی و [[عدالت]] [[قرآن]]ی آماده کنیم»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۶۸.</ref>.
جهانیان برای تحقق شرایط [[حکومت جهانی]]، باید برای پذیرش حاکمیت [[معصوم]] {{ع}} آماده گردند و از آن استقبال کنند. در آن زمان، مردم جهان همه مکاتب بشری و حکومت‌ها را تجربه کرده و ناکامی آنها را در تحقق بخشیدن به آرزوهای بزرگ بشر، در عمل دیده‌اند و همه امیدشان به سوی حاکمیت [[منجی]] آسمانی است. همه وظیفه داریم که در جهت تقویت جبهه یاوران [[امام مهدی]] {{ع}} بکوشیم و با فرهنگ‌سازی، جامعه خود و جامعه جهانی را برای پذیرش حکومت الهی و [[عدالت]] [[قرآن]]ی آماده کنیم»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۶۸.</ref>.
:::::*«در اینکه ما در دوره [[آخرالزمان]] به سر می‌بریم [[تردید]] نداریم؛ اما در چه مقطعی از [[آخرالزمان]]، معلوم نیست و تحقق نشانه‌های عمومی [[ظهور]]، [[دلیل]] بر تحقق شرایط [[ظهور]] نیست، زیرا در نشانه‌های عمومی، چون [[علائم غیرحتمی]] و دارای مراتب‌اند، احتمال‌های دیگری هم وجود دارد. امیدواریم کهان شاء اللّه [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک باشد»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۶۰.</ref>.
*«در اینکه ما در دوره [[آخرالزمان]] به سر می‌بریم [[تردید]] نداریم؛ اما در چه مقطعی از [[آخرالزمان]]، معلوم نیست و تحقق نشانه‌های عمومی [[ظهور]]، [[دلیل]] بر تحقق شرایط [[ظهور]] نیست، زیرا در نشانه‌های عمومی، چون [[علائم غیرحتمی]] و دارای مراتب‌اند، احتمال‌های دیگری هم وجود دارد. امیدواریم کهان شاء اللّه [[ظهور]] [[حضرت]] نزدیک باشد»<ref>[[مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها (کتاب)|مهدویت پرسش‌ها و پاسخ‌ها]]، ص ۱۶۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
خط ۳۲۰: خط ۳۲۰:


«[[ظهور]] [[امام مهدی]]{{ع}} شرایط و نشانه‌هایی دارد که از آن‌ها به عنوان [[زمینه‌های ظهور]] و [[علائم]] آن یاد می‌شود. تفاوت این دو آن است که زمینه‌ها در تحقق [[ظهور]] تأثیر واقعی دارند، به گونه‌ای که با فراهم شدن آن‌ها [[ظهور]] [[امام]] اتفاق می‌افتد و بدون آن‌ها [[ظهور]] نخواهد بود؛ ولی [[علائم]] در وقوع [[ظهور]] نقشی ندارند، بلکه تنها نشانه‌هایی هستند که به وسیله آن‌ها می‌توان به اصل [[ظهور]] یا نزدیک شدن آن پی برد. هر پدیده‌ای در [[جهان]] با فراهم آمدن شرائط و زمینه‌های آن به وجود می‌آید و بدون تحقق زمینه‌ها، امکان وجود برای هیچ موجودی نخواهد بود. هر زمینی قابلیت پرورش دانه را ندارد و هر [[آب]] و هوایی مناسب رشد هر گیاه و نباتی نیست. کشاورز، وقتی می‌تواند [[انتظار]] برداشت خوب از [[زمین]] داشته باشد که شرایط لازم را برای به دست آوردن محصول فراهم کرده باشد. بر این اساس، هر [[انقلاب]] و رویداد اجتماعی نیز به زمینه‌ها و شرایط آن بستگی دارد. همان‌گونه که [[انقلاب اسلامی]] [[ایران]] نیز با فراهم آمدن مقدمات آن به [[پیروزی]] رسید، [[قیام]] و [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} که بزرگ‌ترین حرکت جهانی است نیز پیرو همین اصل است و بدون تحقق زمینه‌ه و شرایط آن به وقوع نخواهد پیوست. مقصود از این [[سخن]]، آن است که تصور نشود امر [[قیام]] و [[حکومت]] [[امام مهدی]]{{ع}} از روابط [[حاکم]] بر [[جهان آفرینش]] مستثنا است و حرکت اصلاحی آن بزرگوار از راه [[معجزه]] و بدون اسباب و عوامل عادی به سرانجام می‌رسد؛ بلکه براساس تعالیم [[قرآن]] و [[پیشوایان]] [[معصوم]]، سنّت الهی بر این قرار گرفته که امور عالم از مجرای طبیعی و علل و سباب عادی انجام گیرد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[خداوند]]، امتناع دارد از اینکه امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد.<ref>کافی، ج ۱، باب معرفه الامام و الرد الیه، ح ۷، ص ۱۸۲.</ref> و در روایتی [[نقل]] شده است که شخصی به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: "می‌گویند زمانی که [[امام مهدی]]{{ع}} [[قیام]] کند، همه امور بر وفق مراد او خواهد بود. حضرت فرمود: هرگز چنین نیست. قسم به آن کس که جانم در دست اوست! اگر بنا بود برای کسی کارها خود به خود درست شود، همانا برای [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} چنین می‌شد.<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۵، ح ۲، ص ۳۹۹.</ref> البته [[سخن]] فوق بدین معنا نیست که در [[قیام]] بزرگ مهدوی، [[امدادهای غیبی]] و آسمانی وجود نخواهد داشت؛ بلکه مقصود، آن است که در کنار [[امدادهای الهی]]، زمینه‌ها و عوامل و شرایط عادی نیز باید فراهم شود.
«[[ظهور]] [[امام مهدی]]{{ع}} شرایط و نشانه‌هایی دارد که از آن‌ها به عنوان [[زمینه‌های ظهور]] و [[علائم]] آن یاد می‌شود. تفاوت این دو آن است که زمینه‌ها در تحقق [[ظهور]] تأثیر واقعی دارند، به گونه‌ای که با فراهم شدن آن‌ها [[ظهور]] [[امام]] اتفاق می‌افتد و بدون آن‌ها [[ظهور]] نخواهد بود؛ ولی [[علائم]] در وقوع [[ظهور]] نقشی ندارند، بلکه تنها نشانه‌هایی هستند که به وسیله آن‌ها می‌توان به اصل [[ظهور]] یا نزدیک شدن آن پی برد. هر پدیده‌ای در [[جهان]] با فراهم آمدن شرائط و زمینه‌های آن به وجود می‌آید و بدون تحقق زمینه‌ها، امکان وجود برای هیچ موجودی نخواهد بود. هر زمینی قابلیت پرورش دانه را ندارد و هر [[آب]] و هوایی مناسب رشد هر گیاه و نباتی نیست. کشاورز، وقتی می‌تواند [[انتظار]] برداشت خوب از [[زمین]] داشته باشد که شرایط لازم را برای به دست آوردن محصول فراهم کرده باشد. بر این اساس، هر [[انقلاب]] و رویداد اجتماعی نیز به زمینه‌ها و شرایط آن بستگی دارد. همان‌گونه که [[انقلاب اسلامی]] [[ایران]] نیز با فراهم آمدن مقدمات آن به [[پیروزی]] رسید، [[قیام]] و [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} که بزرگ‌ترین حرکت جهانی است نیز پیرو همین اصل است و بدون تحقق زمینه‌ه و شرایط آن به وقوع نخواهد پیوست. مقصود از این [[سخن]]، آن است که تصور نشود امر [[قیام]] و [[حکومت]] [[امام مهدی]]{{ع}} از روابط [[حاکم]] بر [[جهان آفرینش]] مستثنا است و حرکت اصلاحی آن بزرگوار از راه [[معجزه]] و بدون اسباب و عوامل عادی به سرانجام می‌رسد؛ بلکه براساس تعالیم [[قرآن]] و [[پیشوایان]] [[معصوم]]، سنّت الهی بر این قرار گرفته که امور عالم از مجرای طبیعی و علل و سباب عادی انجام گیرد. [[امام صادق]]{{ع}} فرمود: "[[خداوند]]، امتناع دارد از اینکه امور را جز از راه اسباب آن فراهم آورد.<ref>کافی، ج ۱، باب معرفه الامام و الرد الیه، ح ۷، ص ۱۸۲.</ref> و در روایتی [[نقل]] شده است که شخصی به [[امام باقر]]{{ع}} عرض کرد: "می‌گویند زمانی که [[امام مهدی]]{{ع}} [[قیام]] کند، همه امور بر وفق مراد او خواهد بود. حضرت فرمود: هرگز چنین نیست. قسم به آن کس که جانم در دست اوست! اگر بنا بود برای کسی کارها خود به خود درست شود، همانا برای [[پیامبر خاتم|رسول خدا]]{{صل}} چنین می‌شد.<ref>غیبت نعمانی، باب ۱۵، ح ۲، ص ۳۹۹.</ref> البته [[سخن]] فوق بدین معنا نیست که در [[قیام]] بزرگ مهدوی، [[امدادهای غیبی]] و آسمانی وجود نخواهد داشت؛ بلکه مقصود، آن است که در کنار [[امدادهای الهی]]، زمینه‌ها و عوامل و شرایط عادی نیز باید فراهم شود.
:::::*مهم‌ترین زمینه‌های [[قیام]] و [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} چهار چیز است که هر یک را جداگانه بررسی می‌کنیم:
*مهم‌ترین زمینه‌های [[قیام]] و [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی]]{{ع}} چهار چیز است که هر یک را جداگانه بررسی می‌کنیم:
::::#'''[[طرح و برنامه برای ظهور|طرح و برنامه]]:''' روشن است که هر [[قیام]] و حرکت اصلاحی به دو برنامه نیاز دارد:
::::#'''[[طرح و برنامه برای ظهور|طرح و برنامه]]:''' روشن است که هر [[قیام]] و حرکت اصلاحی به دو برنامه نیاز دارد:
::::##برنامه‌ای جامع برای [[مبارزه]] با ناهنجاری‌های موجود از طریق سازماندهی نیروها؛
::::##برنامه‌ای جامع برای [[مبارزه]] با ناهنجاری‌های موجود از طریق سازماندهی نیروها؛
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش