سفیانی که خروجش از نشانههای حتمی ظهور است کیست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
سفیانی که خروجش از نشانههای حتمی ظهور است کیست؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱، ساعت ۱۸:۴۹
، ۲۴ دسامبر ۲۰۲۱ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::# +#)
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-:::::# +#)) |
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-::::# +#)) |
||
خط ۵۹: | خط ۵۹: | ||
«[[ظهور]] "[[سفیانی]]" همانند [[ظهور]] "[[دجال]]" نیز در بسیاری از منابع [[حدیث]] [[شیعه]] و [[اهل سنت|اهل تسنّن]] به عنوان یکی از [[نشانههای ظهور]] [[مصلح]] بزرگ جهانی، و یا به عنوان یکی از حوادث [[آخر زمان]]، آمده است<ref>به کتاب بحارالانوار، ج ۵۳، صفحات ۱۸۲، ۱۹۰، ۱۹۲، ۲۰۶، ۲۰۸ و ۲۰۹ و کتابهای دیگر مراجعه شود.</ref> گرچه از بعضی [[روایات]] بر میآید که "[[سفیانی]]" شخص معیّنی از [[آل ابوسفیان]] و فرزندان او است؛ ولی از پارهای دیگر استفاده میشود که [[سفیانی]] منحصر به یک فرد نبوده بلکه اشاره به [[صفات]] و برنامههای مشخّصی است که در طول [[تاریخ]] افراد زیادی مظهر آن بودهاند. از جمله در روایتی از [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} [[نقل]] شده: {{متن حدیث|" أَمْرُ السُّفْيَانِيِ حَتْمٌ مِنَ اللَّهِ، وَ لَا يَكُونُ قَائِمٌ إِلَّا بِسُفْيَانِي"}}<ref>ظهور سفیانی از مسائل حتمیو مسلّم است: و در برابر هر قیام کنندهای یک سفیانی وجود دارد!؛ بحار، ج ۵۲، ص ۱۸۲.</ref>. از این [[حدیث]] بخوبی روشن میشود که [[سفیانی]] جنبه "توصیفی" دارد نه "شخصی" و اوصاف او همان برنامهها و ویژگیهای او است و نیز استفاده میشود که در برابر هر مرد انقلابی و [[مصلح]] راستین یک (یا چند) [[سفیانی]] قد [[علم]] خواهد کرد. در [[حدیث]] دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|" إِنَّا وَ آلُ أَبِي سُفْيَانَ أَهْلُ بَيْتَيْنِ تَعَادَيْنَا فِي اللَّهِ قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا كَذَبَ اللَّهُ قَاتَلَ أَبُو سُفْيَانَ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} وَ قَاتَلَ مُعَاوِيَةُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} وَ قَاتَلَ يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ {{ع}} وَ السُّفْيَانِيُّ يُقَاتِلُ الْقَائِم"}} <ref>ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد برنامههای الهی با هم مخالفت داریم: ما گفتههای پروردگار را تصدیق کردهایم و آنها تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا{{صل}} مبارزه کرد؛ و معاویه با علی بن ابی طالب{{ع}}؛ و یزید با حسین بن علی{{ع}}؛ و سفیانی با امام قائم مبارزه خواهد کرد؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۰.</ref> | «[[ظهور]] "[[سفیانی]]" همانند [[ظهور]] "[[دجال]]" نیز در بسیاری از منابع [[حدیث]] [[شیعه]] و [[اهل سنت|اهل تسنّن]] به عنوان یکی از [[نشانههای ظهور]] [[مصلح]] بزرگ جهانی، و یا به عنوان یکی از حوادث [[آخر زمان]]، آمده است<ref>به کتاب بحارالانوار، ج ۵۳، صفحات ۱۸۲، ۱۹۰، ۱۹۲، ۲۰۶، ۲۰۸ و ۲۰۹ و کتابهای دیگر مراجعه شود.</ref> گرچه از بعضی [[روایات]] بر میآید که "[[سفیانی]]" شخص معیّنی از [[آل ابوسفیان]] و فرزندان او است؛ ولی از پارهای دیگر استفاده میشود که [[سفیانی]] منحصر به یک فرد نبوده بلکه اشاره به [[صفات]] و برنامههای مشخّصی است که در طول [[تاریخ]] افراد زیادی مظهر آن بودهاند. از جمله در روایتی از [[امام علی بن الحسین]]{{ع}} [[نقل]] شده: {{متن حدیث|" أَمْرُ السُّفْيَانِيِ حَتْمٌ مِنَ اللَّهِ، وَ لَا يَكُونُ قَائِمٌ إِلَّا بِسُفْيَانِي"}}<ref>ظهور سفیانی از مسائل حتمیو مسلّم است: و در برابر هر قیام کنندهای یک سفیانی وجود دارد!؛ بحار، ج ۵۲، ص ۱۸۲.</ref>. از این [[حدیث]] بخوبی روشن میشود که [[سفیانی]] جنبه "توصیفی" دارد نه "شخصی" و اوصاف او همان برنامهها و ویژگیهای او است و نیز استفاده میشود که در برابر هر مرد انقلابی و [[مصلح]] راستین یک (یا چند) [[سفیانی]] قد [[علم]] خواهد کرد. در [[حدیث]] دیگری از [[امام صادق]]{{ع}} میخوانیم: {{متن حدیث|" إِنَّا وَ آلُ أَبِي سُفْيَانَ أَهْلُ بَيْتَيْنِ تَعَادَيْنَا فِي اللَّهِ قُلْنَا صَدَقَ اللَّهُ وَ قَالُوا كَذَبَ اللَّهُ قَاتَلَ أَبُو سُفْيَانَ رَسُولَ اللَّهِ {{صل}} وَ قَاتَلَ مُعَاوِيَةُ عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ {{ع}} وَ قَاتَلَ يَزِيدُ بْنُ مُعَاوِيَةَ الْحُسَيْنَ بْنَ عَلِيٍّ {{ع}} وَ السُّفْيَانِيُّ يُقَاتِلُ الْقَائِم"}} <ref>ما و خاندان ابوسفیان دو خاندانیم که در مورد برنامههای الهی با هم مخالفت داریم: ما گفتههای پروردگار را تصدیق کردهایم و آنها تکذیب کردند. ابوسفیان با رسول خدا{{صل}} مبارزه کرد؛ و معاویه با علی بن ابی طالب{{ع}}؛ و یزید با حسین بن علی{{ع}}؛ و سفیانی با امام قائم مبارزه خواهد کرد؛ بحارالانوار، ج ۵۲، ص ۱۹۰.</ref> | ||
*[[ابوسفیان]] که سر سلسله سفیانیها بود مشخّصات زیر را داشت: | *[[ابوسفیان]] که سر سلسله سفیانیها بود مشخّصات زیر را داشت: | ||
#سرمایه داری بود که از طریق غارتگری و غصب [[حقوق]] دگران و [[ربا]] [[خواری]] و مانند آن به نوایی رسیده بود. | |||
#قدرتمندی بود که از طرق شیطانی کسب نفوذ و [[قدرت]] نموده، نقش [[رهبری]] احزاب جاهلی را در [[مکه]] و اطراف آن برعهده داشت؛ و همه شخصیّتش در این دو خلاصه میشد. [[پیش از ظهور]] [[اسلام]] برای خود [[ریاست]] و حکومتی قابل ملاحظه داشت، امّا پس از [[ظهور]] [[اسلام]] همه ارکان قدرتش متزلزل گردید، چرا که [[اسلام]] [[دشمن]] سرسخت همانها بود که [[قدرت]] شیطانی ابوسفیانها بر آن قرار داشت؛ و جای تعجّب نیست که او [[دشمن]] شماره یک [[اسلام]] شد. | |||
#او مظهر [[نظام]] ظالمانه [[جامعه]] طبقاتی [[مکه]] به شمار میرفت و [[حمایت]] بیدریغش از بت و بتپرستی نیز به همین خاطر بود؛ زیرا بتها [[بهترین]] وسیله برای "[[نفاق]] افکندن و [[حکومت]] کردن" و "تحمیق و تخدیر تودههای به زنجیر کشده" و در نتیجه تحکیم پایههای [[قدرت]] ابوسفیانها بودند. | |||
*[[مخالفت]] سرسختانه او با [[اسلام]] چنان که گفتیم به همین [[دلیل]] بود که [[اسلام]] تمام پایههایی را که شخصیّت جهنمی او بر آن قرار داشت ویران میکرد؛ لذا از هیچگونه تلاش و کوشش برای خفه کردن [[انقلاب]] [[اسلام]] فرو گذار نکرد. امّا سرانجام در جریان [[فتح]] [[مکه]] آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و برای همیشه به کنار رفت و گوشه نشین شد؛ هر چند دست از تحریکات پنهانی برنداشت. او تمام این [[صفات]] را از طریق [[تربیت]] و توارث به فرزندش [[معاویه]] و از او به نوهاش [[یزید]] منتقل ساخت، و آن دو نیز برنامههای پدر را منتها در شکل دیگر تعقیب کردند هر چند سرانجام با ناکامی مواجه گشتند. [[ابوسفیان]] یک مرد بتمام معنی ارتجاعی بود که از جنبش انقلابی [[پیامبر]]{{صل}} سخت بیمناک بود؛ چرا که [[اسلام]] طرحی همه جانبه برای دگرگون ساختن آن [[جامعه]] عقب افتاده، و به تمام معنی فاسد داشت؛ طرحی که با اجرای آن محلّی برای زالوهائی همچون [[ابوسفیان]] و دار و دستهاش باقی نمیماند. و از این جا میتوانیم [[درک]] کنیم چرا فرزندان و اعقاب او کوشش داشتند رشتههای [[اسلام]] را پاره کنند و [[مردم]] را به آئینهای جاهلی باز گردانند، هر چند در زیر چرخهای آن سرانجام [[خرد]] شدند؛ ولی به هر حال، ضربههای سنگینی بر [[پیشرفت]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] وارد ساختند. از اصل سخن دور نشویم، در [[احادیث]] گذشته خواندیم که پیدا شدن [[ابوسفیان]] با این مشخّصات بر سر راه [[پیامبر]]{{صل}} از ویژگیهای [[انقلاب]] اسلامی نبود، در برابر هر [[قائم]] و مصلحی، ابوسفیانی با مشخّصاتِ سرمایه دار غارتگر، قدرتمند و [[ظالم]]، ارتجاعی و مروّج خرافات، وجود داشته، و دارد که میکوشد، تلاشهای انقلابی [[قائم]] و [[مصلح]] را خنثی کند؛ در راه او سنگ بیندازد و حدّاقل [[تاریخ]] انقلابش را به عقب بکشاند. در برابر [[قیام]] [[مصلح]] بزرگ جهانی "[[مهدی]]" نیز "[[سفیانی]]" یا سفیانیها قرار خواهند داشت که با [[قدرت]] جهنّمیشان سعی دارند در مسیر [[انقلاب]] راستین [[مهدی]] وقفه ایجاد کنند؛ زمان را به عقب برگردانند یا لااقل متوقّف سازند؛ از بیداری و برچیده شدن نظامهای ظالمانه طبقاتی به نفع استثمار کنندگان جلوگیری کنند. | *[[مخالفت]] سرسختانه او با [[اسلام]] چنان که گفتیم به همین [[دلیل]] بود که [[اسلام]] تمام پایههایی را که شخصیّت جهنمی او بر آن قرار داشت ویران میکرد؛ لذا از هیچگونه تلاش و کوشش برای خفه کردن [[انقلاب]] [[اسلام]] فرو گذار نکرد. امّا سرانجام در جریان [[فتح]] [[مکه]] آخرین سنگر قدرتش فرو ریخت و برای همیشه به کنار رفت و گوشه نشین شد؛ هر چند دست از تحریکات پنهانی برنداشت. او تمام این [[صفات]] را از طریق [[تربیت]] و توارث به فرزندش [[معاویه]] و از او به نوهاش [[یزید]] منتقل ساخت، و آن دو نیز برنامههای پدر را منتها در شکل دیگر تعقیب کردند هر چند سرانجام با ناکامی مواجه گشتند. [[ابوسفیان]] یک مرد بتمام معنی ارتجاعی بود که از جنبش انقلابی [[پیامبر]]{{صل}} سخت بیمناک بود؛ چرا که [[اسلام]] طرحی همه جانبه برای دگرگون ساختن آن [[جامعه]] عقب افتاده، و به تمام معنی فاسد داشت؛ طرحی که با اجرای آن محلّی برای زالوهائی همچون [[ابوسفیان]] و دار و دستهاش باقی نمیماند. و از این جا میتوانیم [[درک]] کنیم چرا فرزندان و اعقاب او کوشش داشتند رشتههای [[اسلام]] را پاره کنند و [[مردم]] را به آئینهای جاهلی باز گردانند، هر چند در زیر چرخهای آن سرانجام [[خرد]] شدند؛ ولی به هر حال، ضربههای سنگینی بر [[پیشرفت]] [[اسلام]] و [[مسلمین]] وارد ساختند. از اصل سخن دور نشویم، در [[احادیث]] گذشته خواندیم که پیدا شدن [[ابوسفیان]] با این مشخّصات بر سر راه [[پیامبر]]{{صل}} از ویژگیهای [[انقلاب]] اسلامی نبود، در برابر هر [[قائم]] و مصلحی، ابوسفیانی با مشخّصاتِ سرمایه دار غارتگر، قدرتمند و [[ظالم]]، ارتجاعی و مروّج خرافات، وجود داشته، و دارد که میکوشد، تلاشهای انقلابی [[قائم]] و [[مصلح]] را خنثی کند؛ در راه او سنگ بیندازد و حدّاقل [[تاریخ]] انقلابش را به عقب بکشاند. در برابر [[قیام]] [[مصلح]] بزرگ جهانی "[[مهدی]]" نیز "[[سفیانی]]" یا سفیانیها قرار خواهند داشت که با [[قدرت]] جهنّمیشان سعی دارند در مسیر [[انقلاب]] راستین [[مهدی]] وقفه ایجاد کنند؛ زمان را به عقب برگردانند یا لااقل متوقّف سازند؛ از بیداری و برچیده شدن نظامهای ظالمانه طبقاتی به نفع استثمار کنندگان جلوگیری کنند. | ||
*تفاوتی که "[[سفیانی]]" با "[[دجال]]" دارد شاید بیشتر در این است که [[دجال]] از طریق حیله و تزویر و [[فریب]]، برنامههای شیطانی خود را پیاده میکند، امّا [[سفیانی]] از طریق استفاده از [[قدرت]] تخریبی وسیع خود این کار را انجام میدهد؛ همانگونه که در [[اخبار]] آمده است که او نقاط آبادی از روی [[زمین]] را زیر [[پرچم]] خود قرار خواهد داد<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص ۲۶.</ref> که نظیر آن را در [[حکومت]] [[ابوسفیان]] و [[معاویه]] و [[یزید]] در [[تاریخ]] خواندهایم. هیچ مانعی ندارد که [[سفیانی]] [[آخر زمان]] که در برابر [[مصلح]] بزرگ جهانی "[[مهدی]]" [[قیام]] میکند از نوادههای [[ابوسفیان]] باشد و شجرهنامه و نسبش به او منتهی گردد، همانطور که در [[اخبار]] آمده است؛ ولی مهمتر از مسأله نسب این است که برنامههای او و [[صفات]] و مشخّصات و تلاشها کوششهایش همه مانند [[ابوسفیان]] است و روشی همسان او دارد. و این "[[سفیانی]]" مانند همه ابوسفیانها و همه سفیانیهای دیگر، سرانجام در برابر جنبش [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به زانو در خواهد آمد و تلاشها و کوششها و نقشه هایش نقش بر [[آب]] خواهد شد. از همه مهمتر آن است که باید [[مردم]] "دجّالها" و "سفیانیها" را بشناسانند. این سفیانیها گذشته از نشانههایی که قبلا گفتیم نشانه دیگری نیز دارند که نمونهاش در [[تاریخ اسلام]] بروشنی دیده میشود، و آن این که: صلحا و شایستگان را از صحنه اجتماع کنار میزنند و افراد ناصالح و مطرود را به جای آنها قرار میدهند. "[[بیت المال]]" را چنانکه در [[حکومت]] دودمان [[ابوسفیان]] آمده میان حواشی و طرفداران خود تقسیم میکنند؛ طرفدار انواع تبعیضها، تحمیقها و پراکندگیها هستند و با این مشخّصات میتوان آنها را [[شناخت]] و شناساند. "دجّالها" صفوف ضدّ انقلابی مرموز را تشکیل میدهند، و "سفیانیها" صفوف ضدّ انقلابی آشکارا، و هر دو، در واقع یک موضع دارند در دو چهره مختلف، و تا صفوف آنها در هم شکسته نشود تضمینی برای "[[پیشرفت]]" و "بقای" [[انقلاب]] نیست»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۱۸۰ -۱۸۵.</ref>. | *تفاوتی که "[[سفیانی]]" با "[[دجال]]" دارد شاید بیشتر در این است که [[دجال]] از طریق حیله و تزویر و [[فریب]]، برنامههای شیطانی خود را پیاده میکند، امّا [[سفیانی]] از طریق استفاده از [[قدرت]] تخریبی وسیع خود این کار را انجام میدهد؛ همانگونه که در [[اخبار]] آمده است که او نقاط آبادی از روی [[زمین]] را زیر [[پرچم]] خود قرار خواهد داد<ref>بحارالانوار، ج۵۲، ص ۲۶.</ref> که نظیر آن را در [[حکومت]] [[ابوسفیان]] و [[معاویه]] و [[یزید]] در [[تاریخ]] خواندهایم. هیچ مانعی ندارد که [[سفیانی]] [[آخر زمان]] که در برابر [[مصلح]] بزرگ جهانی "[[مهدی]]" [[قیام]] میکند از نوادههای [[ابوسفیان]] باشد و شجرهنامه و نسبش به او منتهی گردد، همانطور که در [[اخبار]] آمده است؛ ولی مهمتر از مسأله نسب این است که برنامههای او و [[صفات]] و مشخّصات و تلاشها کوششهایش همه مانند [[ابوسفیان]] است و روشی همسان او دارد. و این "[[سفیانی]]" مانند همه ابوسفیانها و همه سفیانیهای دیگر، سرانجام در برابر جنبش [[انقلاب جهانی]] [[امام مهدی|مهدی]]{{ع}} به زانو در خواهد آمد و تلاشها و کوششها و نقشه هایش نقش بر [[آب]] خواهد شد. از همه مهمتر آن است که باید [[مردم]] "دجّالها" و "سفیانیها" را بشناسانند. این سفیانیها گذشته از نشانههایی که قبلا گفتیم نشانه دیگری نیز دارند که نمونهاش در [[تاریخ اسلام]] بروشنی دیده میشود، و آن این که: صلحا و شایستگان را از صحنه اجتماع کنار میزنند و افراد ناصالح و مطرود را به جای آنها قرار میدهند. "[[بیت المال]]" را چنانکه در [[حکومت]] دودمان [[ابوسفیان]] آمده میان حواشی و طرفداران خود تقسیم میکنند؛ طرفدار انواع تبعیضها، تحمیقها و پراکندگیها هستند و با این مشخّصات میتوان آنها را [[شناخت]] و شناساند. "دجّالها" صفوف ضدّ انقلابی مرموز را تشکیل میدهند، و "سفیانیها" صفوف ضدّ انقلابی آشکارا، و هر دو، در واقع یک موضع دارند در دو چهره مختلف، و تا صفوف آنها در هم شکسته نشود تضمینی برای "[[پیشرفت]]" و "بقای" [[انقلاب]] نیست»<ref>[[ناصر مکارم شیرازی|مکارم شیرازی، ناصر]]، [[حکومت جهانی مهدی (کتاب)|حکومت جهانی مهدی]]، ص ۱۸۰ -۱۸۵.</ref>. |