پرش به محتوا

توقیع به چه معناست؟ (پرسش): تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. '
جز (جایگزینی متن - 'احتجاج طبرسی' به 'الاحتجاج طبرسی')
جز (جایگزینی متن - '</ref>. ::::::' به '</ref>. ')
خط ۲۹: خط ۲۹:
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ‌دهنده = خدامراد سلیمیان
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[خدامراد سلیمیان]]'''، در دو کتاب ''«[[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]»'' و ''«[[درسنامه مهدویت ج۲ (کتاب)|درسنامه مهدویت]]»'' در این‌باره گفته است:
*«[[توقیعات]] به معنای دست‏‌نگاشته‏‌های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در [[غیبت]] صغراست. [[توقیع]] در لغت، به معنای [[نامه]] را نشان کردن و نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و نوشته است؛ همچنین پاسخ‏‌های نوشته شده بزرگان و دولت‌مردان به پرسش‏ها و درخواست‏های نوشتاری که از ایشان می‏‌شود<ref>  علی اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵</ref>.
*«[[توقیعات]] به معنای دست‏‌نگاشته‏‌های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}} در [[غیبت]] صغراست. [[توقیع]] در لغت، به معنای [[نامه]] را نشان کردن و نوشتن عبارتی در ذیل [[نامه]] و نوشته است؛ همچنین پاسخ‏‌های نوشته شده بزرگان و دولت‌مردان به پرسش‏ها و درخواست‏های نوشتاری که از ایشان می‏‌شود<ref>  علی اکبر دهخدا، لغت‏نامه، ج ۵، ص ۷۱۴۵</ref>.
::::::از بررسی نوشته‏‌های تاریخی به دست می‏‌آید، از زمان‏‌های دور بین [[حاکمان]] و [[فرمانروایان]]، [[توقیع‌‏نویسی]] رواج داشته و موارد فراوانی از [[توقیعات]] آن‏ها در متن‌‏های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در [[منابع روایی]]، فقهی و تاریخی [[شیعه]] نیز [[سخن]] از [[توقیع]] به چشم می‌‏خورد. [[توقیع]] در این کتاب‌‏ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‏‌های [[پیشوایان]] دینی{{عم}} اطلاق شده است که برای [[پیروان]] خود نوشته‌‏اند.


امروزه به سبب کاربرد بیشتر [[توقیعات]] در منابع [[مهدویت]]، هنگامی که [[سخن]] از "[[توقیع]]" به میان می‌‏آید، ذهن به [[توقیعات]] واپسین پیشوای [[معصوم]]، [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ منصرف می‏‌شود؛ اما از [[امامان]] دیگر{{عم}} نیز نوشته‏‌هایی با عنوان [[توقیع]] صادر شده است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۶</ref>.  
از بررسی نوشته‏‌های تاریخی به دست می‏‌آید، از زمان‏‌های دور بین [[حاکمان]] و [[فرمانروایان]]، [[توقیع‌‏نویسی]] رواج داشته و موارد فراوانی از [[توقیعات]] آن‏ها در متن‌‏های تاریخی ثبت و ضبط شده است. افزون بر موارد پیشین، در [[منابع روایی]]، فقهی و تاریخی [[شیعه]] نیز [[سخن]] از [[توقیع]] به چشم می‌‏خورد. [[توقیع]] در این کتاب‌‏ها به طور عمده، به قسمتی از نوشته‏‌های [[پیشوایان]] دینی{{عم}} اطلاق شده است که برای [[پیروان]] خود نوشته‌‏اند.
::::::درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] از سوی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[آگاهی]] روشنی در دست نیست؛ اما بدون [[شک]]، بسیاری از این [[توقیعات]]، به گونه‌‏ای غیر متعارف صادر شده است؛ به گونه‏‌ای که می‌‏توان گفت: صدور آن‏ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است. برای نمونه، می‌‏توان به حکایتی در این‏‌باره اشاره کرد:


[[محمد بن فضل موصلی]]، یکی از [[شیعیان]] بود که [[نیابت]] [[حسین بن روح]] را قبول نداشت. روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش [[حسن بن علی وجنا]] و بنا به پیشنهاد او، در صدد آزمودن [[نایب]] [[امام]] برآمدند. آنان بر مطلبی محرمانه توافق کردند. [[حسن بن علی وجنا]] کاغذی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید. سپس با قلم بدون مرکب، مطالبی را بر آن نوشت و آن کاغذ سفید را [[مهر]] کرد و به وسیله خدمتکار نزد [[حسین بن روح]] فرستاد. ظهر همان روز در حالی که [[محمد بن فضل]] مشغول غذا خوردن بود، پاسخ‏نامه آمد که دقیقاً در همان برگه فرستاده شده، پاسخ‏ها با مرکب نوشته شده بود. [[محمد بن فضل]]، در حالی که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، همراه [[حسن بن وجنا]] به محضر [[حسین بن روح]] وارد شد و از وی به سبب گمان نادرست خود عذرخواهی کرد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۱۵، ح ۲۶۴</ref>.
امروزه به سبب کاربرد بیشتر [[توقیعات]] در منابع [[مهدویت]]، هنگامی که [[سخن]] از "[[توقیع]]" به میان می‌‏آید، ذهن به [[توقیعات]] واپسین پیشوای [[معصوم]]، [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ منصرف می‏‌شود؛ اما از [[امامان]] دیگر{{عم}} نیز نوشته‏‌هایی با عنوان [[توقیع]] صادر شده است<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۱۴۵، ح ۴؛ اربلی، کشف الغمة، ج ۳، ص ۳۶</ref>.
::::::افزون بر کرامت‌‏های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در صادر شدن [[توقیعات]] که به یک نمونه آن اشاره شد، در متن [[توقیعات]] نیز موارد فراوانی از [[کرامت]] به چشم می‏‌خورد که بیشتر به صورت آگاهی‌‏بخشی غیبی، از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می‌‏باشد.


یک نمونه از این [[توقیعات]]، آن‏گاه صادر شد که درباره وکلا و نمایندگان حضرت، نزد [[خلیفه]] وقت، بدگویی شده بود. [[خلیفه]]، برای شناسایی و دستگیری آنان، [[دستور]] داد افراد ناشناسی را همراه پول نزد وکلا به جاسوسی بفرستند. اگر کسی از آن‏ها چیزی پذیرفت، او را دستگیر کنند. [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در توقیعی خطاب به همه وکیل‌‏ها، دستوری فرمود از هیچ کس و تحت هیچ شرایطی چیزی نپذیرند و خود را بی‌‏اطلاع نشان دهند<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۰</ref>.  
درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] از سوی [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، [[آگاهی]] روشنی در دست نیست؛ اما بدون [[شک]]، بسیاری از این [[توقیعات]]، به گونه‌‏ای غیر متعارف صادر شده است؛ به گونه‏‌ای که می‌‏توان گفت: صدور آن‏ها به نحو عادی و از شخص معمولی صورت نگرفته است. برای نمونه، می‌‏توان به حکایتی در این‏‌باره اشاره کرد:
::::::در ماجرای دیگری [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، با صدور توقیعی، [[شیعیان]] را از [[زیارت کربلا]] و [[کاظمین]] بر حذر داشت. پس از چند ماه، دانسته شد [[خلیفه]] در آن موقع، [[دستور]] داده بود هرکس به [[زیارت]] رود، در کمینش‏ باشند و او را دستگیر کنند<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۱</ref>. ناگفته نگذرم که بخش مهمی از [[توقیعات]] به خط آن حضرت بوده است.
 
[[محمد بن فضل موصلی]]، یکی از [[شیعیان]] بود که [[نیابت]] [[حسین بن روح]] را قبول نداشت. روزی هنگام بحث با یکی از دوستانش [[حسن بن علی وجنا]] و بنا به پیشنهاد او، در صدد آزمودن [[نایب]] [[امام]] برآمدند. آنان بر مطلبی محرمانه توافق کردند. [[حسن بن علی وجنا]] کاغذی از دفتر موصلی جدا کرد و قلمی تراشید. سپس با قلم بدون مرکب، مطالبی را بر آن نوشت و آن کاغذ سفید را [[مهر]] کرد و به وسیله خدمتکار نزد [[حسین بن روح]] فرستاد. ظهر همان روز در حالی که [[محمد بن فضل]] مشغول غذا خوردن بود، پاسخ‏نامه آمد که دقیقاً در همان برگه فرستاده شده، پاسخ‏ها با مرکب نوشته شده بود. [[محمد بن فضل]]، در حالی که سخت تحت تأثیر قرار گرفته بود، همراه [[حسن بن وجنا]] به محضر [[حسین بن روح]] وارد شد و از وی به سبب گمان نادرست خود عذرخواهی کرد<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۳۱۵، ح ۲۶۴</ref>.
 
افزون بر کرامت‌‏های [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در صادر شدن [[توقیعات]] که به یک نمونه آن اشاره شد، در متن [[توقیعات]] نیز موارد فراوانی از [[کرامت]] به چشم می‏‌خورد که بیشتر به صورت آگاهی‌‏بخشی غیبی، از حوادث آینده، اتفاقات پنهانی، شفای بیماران و مانند آن می‌‏باشد.
 
یک نمونه از این [[توقیعات]]، آن‏گاه صادر شد که درباره وکلا و نمایندگان حضرت، نزد [[خلیفه]] وقت، بدگویی شده بود. [[خلیفه]]، برای شناسایی و دستگیری آنان، [[دستور]] داد افراد ناشناسی را همراه پول نزد وکلا به جاسوسی بفرستند. اگر کسی از آن‏ها چیزی پذیرفت، او را دستگیر کنند. [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ در توقیعی خطاب به همه وکیل‌‏ها، دستوری فرمود از هیچ کس و تحت هیچ شرایطی چیزی نپذیرند و خود را بی‌‏اطلاع نشان دهند<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۰</ref>.
 
در ماجرای دیگری [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏، با صدور توقیعی، [[شیعیان]] را از [[زیارت کربلا]] و [[کاظمین]] بر حذر داشت. پس از چند ماه، دانسته شد [[خلیفه]] در آن موقع، [[دستور]] داده بود هرکس به [[زیارت]] رود، در کمینش‏ باشند و او را دستگیر کنند<ref>  محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، ج ۱، ص ۵۲۵، ح ۳۱</ref>. ناگفته نگذرم که بخش مهمی از [[توقیعات]] به خط آن حضرت بوده است.


[[شیخ طوسی]] به [[نقل]] از [[راوی]] یک [[توقیع]]، این جمله را در کتاب خود این‏گونه [[نقل]] کرده است که در پاسخ نوشته آنان، به خط [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} وارد شده است که: به نام [[خداوند]] بخشنده مهربان؛ [[خداوند]] ما و شما را از [[گمراهی]] و فتنه‌‏ها [[سلامت]] بخشد و به ما و شما [[روح]] [[یقین]] عطا کند و ما و شما را از [[عاقبت]] بد پناه دهد!<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۸۵</ref>.
[[شیخ طوسی]] به [[نقل]] از [[راوی]] یک [[توقیع]]، این جمله را در کتاب خود این‏گونه [[نقل]] کرده است که در پاسخ نوشته آنان، به خط [[امام مهدی|امام زمان]]{{ع}} وارد شده است که: به نام [[خداوند]] بخشنده مهربان؛ [[خداوند]] ما و شما را از [[گمراهی]] و فتنه‌‏ها [[سلامت]] بخشد و به ما و شما [[روح]] [[یقین]] عطا کند و ما و شما را از [[عاقبت]] بد پناه دهد!<ref>[[شیخ طوسی]]، کتاب الغیبة، ص ۲۸۵</ref>.
خط ۴۹: خط ۵۳:
یادآوری این نکته لازم است که بیشتر [[دانشمندان]] [[شیعه]] بر این باورند که [[توقیعات]] صادر شده از [[ناحیه]] [[امام |صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] رسیده است.
یادآوری این نکته لازم است که بیشتر [[دانشمندان]] [[شیعه]] بر این باورند که [[توقیعات]] صادر شده از [[ناحیه]] [[امام |صاحب الامر]]{{ع}} به [[شیخ مفید]] رسیده است.


این [[توقیعات]] برای نخستین بار، به وسیله [[ابو منصور طبرسی]]، بدون [[سند]]، افزون بر یک صد سال پس از درگذشت [[شیخ مفید]]، در کتاب [[الاحتجاج]] [[نقل]] شده است. آن‏گاه شاگرد وی، [[ابن شهر آشوب]] به آن اشاره کرده و [[ابن بطریق]] شاگرد [[ابن شهرآشوب]] آن‏ها را مطرح کرده است. در آن کتاب گفته شده: این نامه‌‏ها به وسیله شخص مورد اعتمادی به [[شیخ مفید]] می‌‏رسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است<ref>  شیخ طبرسی، الاحتجاج، ص ۴۹۷</ref>.  
این [[توقیعات]] برای نخستین بار، به وسیله [[ابو منصور طبرسی]]، بدون [[سند]]، افزون بر یک صد سال پس از درگذشت [[شیخ مفید]]، در کتاب [[الاحتجاج]] [[نقل]] شده است. آن‏گاه شاگرد وی، [[ابن شهر آشوب]] به آن اشاره کرده و [[ابن بطریق]] شاگرد [[ابن شهرآشوب]] آن‏ها را مطرح کرده است. در آن کتاب گفته شده: این نامه‌‏ها به وسیله شخص مورد اعتمادی به [[شیخ مفید]] می‌‏رسید؛ ولی نام آن شخص ذکر نشده است<ref>  شیخ طبرسی، الاحتجاج، ص ۴۹۷</ref>.
::::::برخی در نوشته‌‏ها [[تردید]] کرده‏‌اند که: شاگردان [[شیخ مفید]]، از جمله آن‏ها: [[سید مرتضی]]، [[ابن ادریس]]، [[نجاشی]]، [[شیخ طوسی‏]]<ref>  وی در کتاب الغیبة به صورت مفصل به توقیعات پرداخته است</ref>، [[ابو یعلی جعفری]]، [[ابو الفتح کراجکی]]، [[سلار بن عبد العزیز دیلمی]] و...- با این که نگارش‌‏های فراوانی داشته و بیشتر شرح حال‌‏نویس بوده‌‏اند - هرگز به این [[توقیعات]] اشاره نکرده‌‏اند<ref>  ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشم‏به‏راه مهدی{{ع}}، ص ۹۸</ref>؛ در حالی که اگر چنین سخنانی به [[شیخ مفید]] رسیده بود، با توجه به اهمیت شایان آن، به طور حتم، شاگردان او، [[نقل]] می‌‏کردند<ref>  ر. ک: نجم الدین طبسی، سفارت و نیابت خاصه، فصلنامه انتظار، ش ۱۸، ص ۱۵۲</ref>. افزون بر آن، خود [[شیخ مفید]] نیز در آثار فراوان خود، هیچ اشاره‌‏ای به این نامه‌‏ها نکرده است<ref>  یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ به‏شمار می‏‌آید؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمی‏کاهد؛ چه این که دانشمندان بزرگی از علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه الشریف برای آن‏ها ادعا نشده است</ref>.  
 
::::::ناگفته نماند پیش‌‏بینی این [[توقیعات]] از حوادث آینده [[دلیل]] بر درستی آن نخواهد بود؛ زیرا آنچه به دست ما رسیده است پس از حوادث بوده که امکان [[جعل]] آن‏ها وجود دارد.
برخی در نوشته‌‏ها [[تردید]] کرده‏‌اند که: شاگردان [[شیخ مفید]]، از جمله آن‏ها: [[سید مرتضی]]، [[ابن ادریس]]، [[نجاشی]]، [[شیخ طوسی‏]]<ref>  وی در کتاب الغیبة به صورت مفصل به توقیعات پرداخته است</ref>، [[ابو یعلی جعفری]]، [[ابو الفتح کراجکی]]، [[سلار بن عبد العزیز دیلمی]] و...- با این که نگارش‌‏های فراوانی داشته و بیشتر شرح حال‌‏نویس بوده‌‏اند - هرگز به این [[توقیعات]] اشاره نکرده‌‏اند<ref>  ر.ک: گروهی از نویسندگان، چشم‏به‏راه مهدی{{ع}}، ص ۹۸</ref>؛ در حالی که اگر چنین سخنانی به [[شیخ مفید]] رسیده بود، با توجه به اهمیت شایان آن، به طور حتم، شاگردان او، [[نقل]] می‌‏کردند<ref>  ر. ک: نجم الدین طبسی، سفارت و نیابت خاصه، فصلنامه انتظار، ش ۱۸، ص ۱۵۲</ref>. افزون بر آن، خود [[شیخ مفید]] نیز در آثار فراوان خود، هیچ اشاره‌‏ای به این نامه‌‏ها نکرده است<ref>  یادآوری این مطلب ضروری است که اثبات نامه حضرت برای شیخ مفید، فضل بزرگی برای شیخ به‏شمار می‏‌آید؛ اما نفی آن، هرگز چیزی از مقام بلند آن شخصیت بزرگ اسلامی نمی‏کاهد؛ چه این که دانشمندان بزرگی از علمای شیعه هستند که هرگز رسیدن نامه از حضرت مهدی عجّل اللّه فرجه الشریف برای آن‏ها ادعا نشده است</ref>.
 
ناگفته نماند پیش‌‏بینی این [[توقیعات]] از حوادث آینده [[دلیل]] بر درستی آن نخواهد بود؛ زیرا آنچه به دست ما رسیده است پس از حوادث بوده که امکان [[جعل]] آن‏ها وجود دارد.
 
برخی نویسندگان، پیامی را که برای مرحوم [[آیت اللّه]] [[سید ابو الحسن اصفهانی]] به وسیله مرحوم [[شیخ]] [[محمد کوفی شوشتری]] [[نقل]] شده است، در شمار [[توقیعات]] و سخنان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ذکر کرده‌‏اند. در این [[نامه]] چنین آمده است: خودت را در [[اختیار]] مردم‏ بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده تا [[مردم]] سریع‏‌تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند و نیازهای [[مردم]] را برآور؛ ما تو را [[یاری]] می‏‌کنیم<ref>  ر. ک: محمد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیة اللّه عجّل اللّه فرجه الشریف، ص ۱۷۰</ref>.


برخی نویسندگان، پیامی را که برای مرحوم [[آیت اللّه]] [[سید ابو الحسن اصفهانی]] به وسیله مرحوم [[شیخ]] [[محمد کوفی شوشتری]] [[نقل]] شده است، در شمار [[توقیعات]] و سخنان [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ ذکر کرده‌‏اند. در این [[نامه]] چنین آمده است: خودت را در [[اختیار]] مردم‏ بگذار و محل نشستن خویش را در محل در ورود خانه قرار بده تا [[مردم]] سریع‏‌تر بتوانند با تو ارتباط پیدا کنند و نیازهای [[مردم]] را برآور؛ ما تو را [[یاری]] می‏‌کنیم<ref>  ر. ک: محمد خادمی شیرازی، مجموعه فرمایشات حضرت بقیة اللّه عجّل اللّه فرجه الشریف، ص ۱۷۰</ref>.
برای اهل اطلاع، روشن است که برخی نوشته‌‏هایی که این روزها به عنوان دست‏‌نوشته آن حضرت ارائه می‏‌شود، هیچ پایه و اساسی ندارد. و این احتمال دور نمی‌‏نماید که ممکن است این کارها، از طرف [[دشمنان]] و برای مخدوش ساختن چهره تابناک [[شیعه]] انجام شده باشد.
::::::برای اهل اطلاع، روشن است که برخی نوشته‌‏هایی که این روزها به عنوان دست‏‌نوشته آن حضرت ارائه می‏‌شود، هیچ پایه و اساسی ندارد. و این احتمال دور نمی‌‏نماید که ممکن است این کارها، از طرف [[دشمنان]] و برای مخدوش ساختن چهره تابناک [[شیعه]] انجام شده باشد.


درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] در دوره [[غیبت صغرا]]، از برخی نقل‌‏ها استفاده می‌‏شود، سفیران [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ پرسش‌‏ها و درخواست‏‌های مراجعه‏‌کنندگان را در یک برگه به نوبت می‏‌نوشتند. آن‏گاه پاسخ آن‏ها که حداکثر ظرف سه روز صادر می‌‏شد و یک‏جا می‌‏آمد. گاهی نیز پاسخ پرسش‏ها به صورت شفاهی، به نائبان خاص گفته شده و آنان به قلم خود، آن را می‏‌نگاشتند یا به صورت حضوری به پرسش‌‏کننده پاسخ می‏‌دادند. در پاره‏ای از موارد نیز - به سبب [[مصلحت]] - پاسخی صادر نمی‏‌شد. برخی از [[توقیعات]] نیز بدون این‏که در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است. موضوعات مندرج در [[توقیعات]]، گستره وسیعی را در بر می‏‌گیرد؛ از [[معارف]] و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‌‏های زندگی فردی و اجتماعی و...».<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۴۳ - ۱۴۸.</ref>.
درباره چگونگی صادر شدن [[توقیعات]] در دوره [[غیبت صغرا]]، از برخی نقل‌‏ها استفاده می‌‏شود، سفیران [[امام مهدی|حضرت مهدی]]{{ع}}‏ پرسش‌‏ها و درخواست‏‌های مراجعه‏‌کنندگان را در یک برگه به نوبت می‏‌نوشتند. آن‏گاه پاسخ آن‏ها که حداکثر ظرف سه روز صادر می‌‏شد و یک‏جا می‌‏آمد. گاهی نیز پاسخ پرسش‏ها به صورت شفاهی، به نائبان خاص گفته شده و آنان به قلم خود، آن را می‏‌نگاشتند یا به صورت حضوری به پرسش‌‏کننده پاسخ می‏‌دادند. در پاره‏ای از موارد نیز - به سبب [[مصلحت]] - پاسخی صادر نمی‏‌شد. برخی از [[توقیعات]] نیز بدون این‏که در پاسخ به پرسشی باشد، صادر شده است. موضوعات مندرج در [[توقیعات]]، گستره وسیعی را در بر می‏‌گیرد؛ از [[معارف]] و حقایق دینی گرفته تا امور تربیتی و برنامه‌‏های زندگی فردی و اجتماعی و...».<ref>[[خدامراد سلیمیان|سلیمیان، خدامراد]]، [[فرهنگنامه مهدویت (کتاب)|فرهنگنامه مهدویت]]، ص۱۴۳ - ۱۴۸.</ref>.
خط ۶۷: خط ۷۴:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در کتاب ''«[[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]»'' در این‌باره گفته است:


«[[توقیع]] اسم مصدر از ماده "وَقَعَ" و در لغت به معنی نشان گذاشتن یا خراش دادن بر پشت حیوان است<ref>وَقَعَ... و منه‌التوقیع، و هو أثر الدبَر یظهرالبعیر (نشان خراشیدگی بر پشت شتر) مقاییس اللغة، احمد بن فارس بن زکریا ۱۳۴،۶؛ التوقیع: سَجع بأطراف عظام الدابة من‌الرکوب (زخم و یا علائمی که در اطراف استخوان‌های پشت حیوان است)، ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>.  
«[[توقیع]] اسم مصدر از ماده "وَقَعَ" و در لغت به معنی نشان گذاشتن یا خراش دادن بر پشت حیوان است<ref>وَقَعَ... و منه‌التوقیع، و هو أثر الدبَر یظهرالبعیر (نشان خراشیدگی بر پشت شتر) مقاییس اللغة، احمد بن فارس بن زکریا ۱۳۴،۶؛ التوقیع: سَجع بأطراف عظام الدابة من‌الرکوب (زخم و یا علائمی که در اطراف استخوان‌های پشت حیوان است)، ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>.
::::::[[توقیع]] در اصطلاح عام و مباحث [[مهدویت]] بی‌مناسبت با معنی لغوی آن نیست، در اصطلاح عام به گفته [[ابن انباری]]: [[توقیع]] نویسی یعنی اینکه مقصود و [[حاجت]] اصلی را از یک نوشته طولانی [[گزینش]] کنند و باقی را حذف کنند، پس در [[حقیقت]] [[توقیع]] نویس یک اثر و نشان و علامتی را در نوشته پدید می‌آورد<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>. ابن [[فارس]] می‌گوید: [[توقیع]] چیزی است که به کتاب یا نوشته‌ای که به پایان رسیده ملحق می‌شود<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴؛ ابن فارس، مقاییس‌اللغة، ۱۳۴،۶.</ref>. فخرالدین طریحی معنایی از [[توقیع]] ارائه می‌دهد که به اصطلاح [[مهدویت]] نزدیک می‌شود: جواب و پاسخی که در کتاب و یا نوشته پدید می‌آید؛ [[توقیع]] العسکری از همین باب می‌باشد<ref>مجمع‌البحرین، طریحی، ۵۳۵،۴.</ref>.  
 
::::::مرحوم صدر می‌فرماید: [[توقیع]] در لسان [[روایات]] ما به همان معنی رایج آن زمان به‌کار رفته است یعنی سخنان کوتاهی که بزرگان در پایان [[نامه‌ها]] و درخواست‌ها به منظور پاسخ و حل مشکل مرقوم می‌داشتند.  
[[توقیع]] در اصطلاح عام و مباحث [[مهدویت]] بی‌مناسبت با معنی لغوی آن نیست، در اصطلاح عام به گفته [[ابن انباری]]: [[توقیع]] نویسی یعنی اینکه مقصود و [[حاجت]] اصلی را از یک نوشته طولانی [[گزینش]] کنند و باقی را حذف کنند، پس در [[حقیقت]] [[توقیع]] نویس یک اثر و نشان و علامتی را در نوشته پدید می‌آورد<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴.</ref>. ابن [[فارس]] می‌گوید: [[توقیع]] چیزی است که به کتاب یا نوشته‌ای که به پایان رسیده ملحق می‌شود<ref>ازهری، معجم تهذیب اللغة، ۳۹۳۵،۴؛ ابن فارس، مقاییس‌اللغة، ۱۳۴،۶.</ref>. فخرالدین طریحی معنایی از [[توقیع]] ارائه می‌دهد که به اصطلاح [[مهدویت]] نزدیک می‌شود: جواب و پاسخی که در کتاب و یا نوشته پدید می‌آید؛ [[توقیع]] العسکری از همین باب می‌باشد<ref>مجمع‌البحرین، طریحی، ۵۳۵،۴.</ref>.
::::::در مباحث روایی و [[مهدویت]] واژه [[توقیع]] بیشتر در مورد مکاتبات و نوشته‌های [[امام زمان]] در عصر [[غیبت]] به‌کار می‌رود<ref>صدر، تاریخ الغیبة‌الصغری، ص ۴۳۴.</ref>، ولی به [[نامه]] دیگر [[امامان]] به ویژه [[امام عسکری]] {{ع}} نیز [[توقیع]] اطلاق شده است<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۴۴، ح۱۰۸۸.</ref>.  
 
::::::شیعیانی که مستقیماً به [[امام]] دسترسی نداشتند پرسش‌های دینی و درخواست‌ها و گرفتاری‌های شخصی خود را می‌نوشتند و به [[وکلاء]] و [[سفرا]] [[ائمه]] می‌دادند تا به دست [[امام]] {{ع}} برسانند و [[امام]] {{ع}} نیز پاسخ و یا [[دستور]] خود را در پایان یا بین خطوط آن [[نامه]] و یا در [[نامه]] جداگانه می‌نوشتند، البته گاهی [[ائمه]] بدون دریافت پرسش و یا [[نامه]] از طرف [[امت]]، [[اقدام]] به صدور [[فرمان]]، [[راهنمایی]] و یا [[آگاهی]] در قالب بخشنامه می‌کردند، که به این قسم [[نامه‌ها]] نیز [[توقیع]] اطلاق می‌شود، مانند [[توقیع]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[سفیر دوم]] که [[رحلت]] پدرشان را تسلیت گفته بودند و توقیعی که به [[سفیر]] چهارم صادر شد و از [[وفات]] او و عدم [[وصیت]] [[سفارت]] به دیگری و پایان [[غیبت صغری]] خبر داده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۴۳۴، ۴۳۵.</ref>. توقیعی که برای پدر [[اسدی]] خارج شده بود نیز از همین قسم می‌باشد. [[ابوعلی اسدی]] از پدرش [[نقل]] می‌کند که ابتداء و بدون پرسشی، [[سفیر دوم]] توقیعی برایم آورد که [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فرموده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، [[لعنت خدا]] و [[ملائکه]] و تمام [[مردم]] بر کسی که درهمی از [[اموال]] ما را [[حلال]] بشمارد<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۵۲۲ باب ۴۵، ح۵۱.</ref>.  [[محمد بن ابراهیم بن مهزیار]] می‌گوید: وارد [[عراق]] شدم در حالی که [[شک]] و [[تردید]] داشتم توقیعی برایم صادر گشت<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دایرة‌المعارف تشیع، ۱۵۲،۵.</ref>.  
مرحوم صدر می‌فرماید: [[توقیع]] در لسان [[روایات]] ما به همان معنی رایج آن زمان به‌کار رفته است یعنی سخنان کوتاهی که بزرگان در پایان [[نامه‌ها]] و درخواست‌ها به منظور پاسخ و حل مشکل مرقوم می‌داشتند.  
::::::آخرین [[توقیع]] در عصر [[غیبت صغری]]، همان [[توقیع]] معروفی است که برای [[سفیر چهارم]] صادر شد و در آن آمده بود: بنام [[خداوند]] بخشنده مهربان:‌ای [[علی بن محمد سمری]]، [[خداوند]] [[پاداش]] برادرانت را بخاطر ([[مرگ]]) تو عظیم گرداند، تو پس از شش روز خواهی مرد، کارهایت را جمع وجور کن و به کسی [[وصیت]] نکن به اینکه پس از تو به جای تو بنشیند که [[غیبت]] کلی (کبری) آغاز شد و تا [[اذن خداوند]] ظهوری در کار نیست<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵، علی‌بن‌محمد سمری.</ref>.
::::::در مباحث روایی و [[مهدویت]] واژه [[توقیع]] بیشتر در مورد مکاتبات و نوشته‌های [[امام زمان]] در عصر [[غیبت]] به‌کار می‌رود<ref>صدر، تاریخ الغیبة‌الصغری، ص ۴۳۴.</ref>، ولی به [[نامه]] دیگر [[امامان]] به ویژه [[امام عسکری]] {{ع}} نیز [[توقیع]] اطلاق شده است<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۸۴۴، ح۱۰۸۸.</ref>.
 
شیعیانی که مستقیماً به [[امام]] دسترسی نداشتند پرسش‌های دینی و درخواست‌ها و گرفتاری‌های شخصی خود را می‌نوشتند و به [[وکلاء]] و [[سفرا]] [[ائمه]] می‌دادند تا به دست [[امام]] {{ع}} برسانند و [[امام]] {{ع}} نیز پاسخ و یا [[دستور]] خود را در پایان یا بین خطوط آن [[نامه]] و یا در [[نامه]] جداگانه می‌نوشتند، البته گاهی [[ائمه]] بدون دریافت پرسش و یا [[نامه]] از طرف [[امت]]، [[اقدام]] به صدور [[فرمان]]، [[راهنمایی]] و یا [[آگاهی]] در قالب بخشنامه می‌کردند، که به این قسم [[نامه‌ها]] نیز [[توقیع]] اطلاق می‌شود، مانند [[توقیع]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[سفیر دوم]] که [[رحلت]] پدرشان را تسلیت گفته بودند و توقیعی که به [[سفیر]] چهارم صادر شد و از [[وفات]] او و عدم [[وصیت]] [[سفارت]] به دیگری و پایان [[غیبت صغری]] خبر داده بود<ref>طوسی، اختیار معرفة‌الرجال، ص ۴۳۴، ۴۳۵.</ref>. توقیعی که برای پدر [[اسدی]] خارج شده بود نیز از همین قسم می‌باشد. [[ابوعلی اسدی]] از پدرش [[نقل]] می‌کند که ابتداء و بدون پرسشی، [[سفیر دوم]] توقیعی برایم آورد که [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} فرموده بود: بسم الله الرحمن الرحیم، [[لعنت خدا]] و [[ملائکه]] و تمام [[مردم]] بر کسی که درهمی از [[اموال]] ما را [[حلال]] بشمارد<ref>شیخ صدوق، کمال‌الدین، ص ۵۲۲ باب ۴۵، ح۵۱.</ref>.  [[محمد بن ابراهیم بن مهزیار]] می‌گوید: وارد [[عراق]] شدم در حالی که [[شک]] و [[تردید]] داشتم توقیعی برایم صادر گشت<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دایرة‌المعارف تشیع، ۱۵۲،۵.</ref>.
 
آخرین [[توقیع]] در عصر [[غیبت صغری]]، همان [[توقیع]] معروفی است که برای [[سفیر چهارم]] صادر شد و در آن آمده بود: بنام [[خداوند]] بخشنده مهربان:‌ای [[علی بن محمد سمری]]، [[خداوند]] [[پاداش]] برادرانت را بخاطر ([[مرگ]]) تو عظیم گرداند، تو پس از شش روز خواهی مرد، کارهایت را جمع وجور کن و به کسی [[وصیت]] نکن به اینکه پس از تو به جای تو بنشیند که [[غیبت]] کلی (کبری) آغاز شد و تا [[اذن خداوند]] ظهوری در کار نیست<ref>طوسی، کتاب الغیبة، ص ۳۹۵، ح۳۶۵، علی‌بن‌محمد سمری.</ref>.


روند صدور [[توقیعات]] بعد از [[غیبت صغری]] کند شد ولی به طور کلی قطع نشد بلکه تا مدتی در عصر [[غیبت کبری]] ادامه داشت.
روند صدور [[توقیعات]] بعد از [[غیبت صغری]] کند شد ولی به طور کلی قطع نشد بلکه تا مدتی در عصر [[غیبت کبری]] ادامه داشت.
خط ۷۸: خط ۸۹:
در ماه صفر (۴۱۰ ق) که [[حدود]] صدسال از [[غیبت کبری]] سپری شده بود [[توقیع]] مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"لِلْأَخِ السَّدِيدِ وَ الْوَلِيِّ الرَّشِيدِ الشَّيْخِ الْمُفِيدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۵۹۶،۲، رقم ۳۵۹.</ref>.
در ماه صفر (۴۱۰ ق) که [[حدود]] صدسال از [[غیبت کبری]] سپری شده بود [[توقیع]] مبارک [[امام مهدی|حضرت حجت]] {{ع}} به [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"لِلْأَخِ السَّدِيدِ وَ الْوَلِيِّ الرَّشِيدِ الشَّيْخِ الْمُفِيدِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ مُحَمَّدِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ النُّعْمَانِ أَدَامَ اللَّهُ إِعْزَازَهُ مِنْ مُسْتَوْدَعِ الْعَهْدِ الْمَأْخُوذِ عَلَى الْعِبَادِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۵۹۶،۲، رقم ۳۵۹.</ref>.


روز پنج شنبه ۲۳ ذی الحجه سال (۴۱۲ ق) [[نامه]] دوم [[امام مهدی|حضرت حجت]] برای [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"مِنْ عَبْدِ اللَّهِ الْمُرَابِطِ فِي سَبِيلِهِ إِلَى مُلْهَمِ الْحَقِّ وَ دَلِيلِهِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۶۰۰،۲۰ رقم ۳۶۰: از بنده خدا، آنکس که مرزبان راه خدا است (حضرت حجت) به کسی‌که حق به او الهام و راهنمای حق شده (شیخ مفید رحمه الله)، ر.ک: شیرازی، کلمة‌الامام المهدی، ص ۱۵۹؛ الزام‌الناصب، یزدی، ۴۶۴،۱.</ref>.  
روز پنج شنبه ۲۳ ذی الحجه سال (۴۱۲ ق) [[نامه]] دوم [[امام مهدی|حضرت حجت]] برای [[شیخ مفید]] صادر شد: {{عربی|"مِنْ عَبْدِ اللَّهِ الْمُرَابِطِ فِي سَبِيلِهِ إِلَى مُلْهَمِ الْحَقِّ وَ دَلِيلِهِ"}}<ref>طبرسی، الاحتجاج، ۶۰۰،۲۰ رقم ۳۶۰: از بنده خدا، آنکس که مرزبان راه خدا است (حضرت حجت) به کسی‌که حق به او الهام و راهنمای حق شده (شیخ مفید رحمه الله)، ر.ک: شیرازی، کلمة‌الامام المهدی، ص ۱۵۹؛ الزام‌الناصب، یزدی، ۴۶۴،۱.</ref>.
::::::برخی [[نامه]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] به مرحوم [[سید ابوالحسن اصفهانی]] را نیز جزء [[توقیعات]] می‌دانند<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دائرة‌المعارف تشیع، ۱۵۰،۵.</ref>، شمار [[توقیعات]] در کتاب [[کمال الدین]] و کتاب الغیبه با حذف موارد تکرار ۸۰ مورد می‌شود»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۲۰۷-۲۱۰.</ref>.
 
برخی [[نامه]] [[امام مهدی|حضرت حجت]] به مرحوم [[سید ابوالحسن اصفهانی]] را نیز جزء [[توقیعات]] می‌دانند<ref>ر.ک: حاج صدر جوادی، دائرة‌المعارف تشیع، ۱۵۰،۵.</ref>، شمار [[توقیعات]] در کتاب [[کمال الدین]] و کتاب الغیبه با حذف موارد تکرار ۸۰ مورد می‌شود»<ref>[[رحیم لطیفی|لطیفی ، رحیم]]، [[پرسمان نیابت (کتاب)|پرسمان نیابت]]، ص۲۰۷-۲۱۰.</ref>.
}}
}}
{{پاسخ پرسش  
{{پاسخ پرسش  
۴۱۵٬۰۷۸

ویرایش