پرش به محتوا

قاسطین در تاریخ اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
خط ۶۷: خط ۶۷:
{{متن حدیث|لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۸ چاپ مؤسسه نشر اسلامی.</ref>؛
{{متن حدیث|لَقَدْ كُنْتُ أَمْسِ أَمِيراً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَأْمُوراً وَ كُنْتُ أَمْسِ نَاهِياً فَأَصْبَحْتُ الْيَوْمَ مَنْهِيّاً}}<ref>نهج البلاغه، خطبه ۲۰۸ چاپ مؤسسه نشر اسلامی.</ref>؛
دیروز [[فرمانده]] و [[امیر]] بودم، ولی امروز [[مأمور]] و [[فرمانبردار]] شده‌ام، دیروز نهی‌کننده و باز دارنده بودم، ولی امروز نهی‌ام می‌کنند و از مبارزه بازم می‌دارند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۲۹۱.</ref>
دیروز [[فرمانده]] و [[امیر]] بودم، ولی امروز [[مأمور]] و [[فرمانبردار]] شده‌ام، دیروز نهی‌کننده و باز دارنده بودم، ولی امروز نهی‌ام می‌کنند و از مبارزه بازم می‌دارند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۲۹۱.</ref>
==[[حکمیّت]] و [[پیمان‌نامه]] [[صلح]]==
[[رنج]] و [[محنت]] امام{{ع}} با دست برداشتن [[سپاه]] از [[یاری]] او، پایان نپذیرفت. اگر [[نافرمانان]] از [[اطاعت امام]] پذیرای [[نمایندگان]] [[حضرت]] در [[حکمیت]] شده بودند امکان دست‌یابی امام{{ع}} به یک دست‌آورد [[سیاسی]] از طریق مذاکراتی که بدان فرا خوانده شده بود، وجود داشت.
به همین سبب، امام{{ع}} تصمیم گرفت [[عبد الله بن عباس]] یا [[مالک اشتر]] را که از [[اخلاص]] و [[آگاهی]] آنان، اطلاع داشت برای این امر نامزد کند ولی اغفال‌شدگان و فریب‌خوردگان، بر نامزدی [[ابو موسی اشعری]] پافشاری می‌کردند؛ لذا [[امام]]{{ع}} فرمود:
شما در آغاز [[نافرمانی]] من کردید، ولی اکنون از فرمانم [[سرپیچی]] نکنید، من نمی‌خواهم [[ابو موسی]] را برای این کار برگزینم؛ زیرا او را مورد [[اعتماد]] نمی‌دانم، او در [[کوفه]] آن‌گاه که رهسپار [[جنگ جمل]] بودم، راه خود را از من جدا ساخت و سپس از من گریزان شد و اینک چند ماهی است که او را [[امان]] داده‌ام<ref>وقعة صفین، ص۴۹۹؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۳۶؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۳۱۹.</ref>.
[[معاویه]] و [[عمرو عاص]] توانستند با پراکنده ساختن [[سپاهیان]] امام{{ع}} به اهداف خود دست یابند و در این راستا، [[اشعث بن قیس]] از درون نیروهای امام{{ع}} با آنان [[همکاری]] می‌کرد.
عمرو عاص بی‌آنکه از ناحیه کسی مورد [[مخالفت]] قرار گیرد به عنوان [[نماینده]] [[مردم]] [[شام]] برای [[نگارش]] مواد [[پیمان‌نامه]] با ابو موسی اشعری حاضر شد و عنوان نام «[[امیر المؤمنین]]{{ع}}» را در پیمان‌نامه نپذیرفت. امام{{ع}} فرمود:
امروز، به [[روز]] [[حدیبیه]] شباهت دارد که [[سهیل بن عمرو]]، به [[رسول اکرم]]{{صل}} گفت: تو [[فرستاده خدا]] نیستی، امام{{ع}} آن‌گاه افزود: [[رسول خدا]]{{صل}} در آن لحظه به من فرمود: [ای علی!] تو نیز روزی در چنین شرایطی قرار می‌گیری و در حالی که مورد [[ظلم و ستم]] قرار گرفته‌ای به چنین کاری تن درخواهی داد<ref>وقعة صفین، ص۵۰۸؛ شرح نهج البلاغه، ج۲، ص۲۳۲.</ref>.
مهم‌ترین موضوعات پیمان‌نامه، [[اعلان]] [[آتش‌بس]] و توقف [[جنگ]]، و سپس حل قضایای دو طرف، بر مبنای [[کتاب خدا]] و [[سنّت پیامبر]] بود و تعیین دو داور تا [[رمضان]] [[سال ۳۷ هجری]] به تأخیر افتاد؛ زیرا پیمان‌نامه در ماه صفر همان سال به نگارش درآمد. شگفت‌آور است که مسأله [[خون‌خواهی عثمان]] حتی به اندک اشاره‌ای در [[قرارداد صلح]] قید نشد، در صورتی که این ماجرا، اساس و پایه فتنه‌ای را که معاویه و [[فرزندان]] [[آزادشدگان]]<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۴۰.</ref> [[هوادار]] وی، آن را دامن زدند تشکیل می‌داد و بدین ترتیب، در خصوص گرد آمدن داوران دو طرف در «[[دومة الجندل]]» با یکدیگر به توافق رسیدند.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۲۹۴.</ref>
==موضعی آگاهانه و ارزشگذاری==
[[روایت]] شده: از [[مالک اشتر]] درخواست شد، [[قرارداد]] را مورد [[تأیید]] قرار داده و بدان [[گواهی]] دهد، وی در پاسخ گفت: دست‌هایم از کار بیفتد اگر در این [[پیمان‌نامه]] از ناحیه من چیزی به [[نگارش]] درآید، مگر من دلیل روشنی از پروردگارم در قبال [[دشمن]] نداشتم؟ آیا شما [[پیروزی]] و [[ظفر]] را با چشم خود نمی‌دیدید؟<ref>وقعة صفین، ص۵۱۱؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۳۲۱.</ref>
به [[امیر المؤمنین]]{{ع}} عرض شد: مالک اشتر نه حاضر است مواد قرارداد را تأیید کند و نه از دست برداشتن [[نبرد]] با دشمن تصمیمی دارد. [[حضرت]] فرمود:
به [[خدا]] [[سوگند]]! من نیز [[راضی]] نیستم و [[دوست]] ندارم شما نیز بدان [[رضایت]] دهید.
سپس فرمود:
کاش دو و یا یک تن مانند اشتر میان شما وجود داشت که نسبت به دشمنانم از نگرشی نظیر نگرش من برخوردار بود در این صورت [[تحمّل]] شما بر من آسان بود، و [[امید]] داشتم برخی از [[انحرافات]] شما [[اصلاح]] شود شما را از این کار منع کردم ولی نافرمانی‌ام کردید، به خدا سوگند! کاری کردید که [[قدرت]] و نیرو، و توش و توان شما را به [[ضعف]] و [[تباهی]] کشاند، و [[سستی]] و [[خواری]] و [[ذلّت]] به بار آورد<ref>وقعة صفین، ص۱۲۱؛ تاریخ طبری، ج۴، ص۴۲ و ۴۳؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۳۲۲.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۲۹۶.</ref>
==بازگشت [[امام]] و [[کناره‌گیری]] [[خوارج]]==
[[امیر مؤمنان]]{{ع}} با انبوهی از درد و [[رنج]]، به [[کوفه]] بازگشت؛ زیرا با چشم خود می‌دید باطل‌گرایی [[معاویه]] [[استحکام]] یافته و در آستانه پیروزی است، از سویی به [[سپاهیان]] خود می‌نگریست که [[روح]] [[تمرّد]] و [[نافرمانی]] آنها را پراکنده و متفرق ساخته و دستور او را [[اجابت]] نمی‌کردند.
آن بزرگوار وارد کوفه که شد، در سراسر [[شهر]] [[شاهد]] [[شیون]] و [[زاری]] [[مردم]] در [[غم]] و [[اندوه]] کشته‌های [[صفّین]] بود. در این میان گروهی نزدیک به [[دوازده]] هزار [[جنگجو]]، از [[سپاه امام]]{{ع}} کناره گرفته و وارد کوفه نشدند و در منطقه «[[حروراء]]» اردو زدند و [[شبث بن ربعی]] را به [[فرماندهی]] [[جنگ]] خود و [[عبد الله بن کواء یشکری]] را برای [[امامت]] [[جماعت]] خویش [[انتخاب]] کردند و از [[بیعت]] [[امام]]{{ع}} خارج و خواهان ایجاد [[شورا]] میان [[مسلمانان]] شدند. ماجرای اینان از [[زمان]] [[نگارش]] [[قرارداد صلح]] آغاز شد زیرا آنان از مواد آن [[پیمان‌نامه]] اظهار ناخرسندی نموده و بدان [[اعتراض]] داشتند و می‌گفتند: [[حکمیت]] از آن خداست و با اینکه خود، با پافشاری از امام می‌خواستند تن به حکمیت بدهد، این جمله را به عنوان [[شعار]] خود برگزیدند.
[[امیر المؤمنین]]{{ع}} کوشید با [[پند]] و [[اندرز]]، آنان را متقاعد سازد. ازاین‌رو، [[عبد الله بن عباس]] را نزد آنان فرستاد و به او [[فرمان]] داد در بحث و مناقشه با آنان شتابزده عمل نکند، سپس [[حضرت]] خود، در پی [[ابن عباس]] نزد آنان رهسپار گشت و با آنها سخن گفت و تمام ادعاهای آنان را رد کرد، آنها نیز [[دعوت امام]] را پذیرا شده و به اتفاق آن حضرت وارد [[کوفه]] شدند<ref>تاریخ طبری، ج۴، ص۵۴؛ کامل ابن اثیر، ج۳، ص۴۲۶.</ref>.<ref>[[سید منذر حکیم|حکیم، سید منذر]]، [[‌پیشوایان هدایت ج۲ (کتاب)|‌پیشوایان هدایت ج۲]] ص ۲۹۷.</ref>


== منابع ==
== منابع ==
۷۳٬۳۸۶

ویرایش