پرش به محتوا

بنی اسد بن خزیمه در قرآن: تفاوت میان نسخه‌ها

جز
جایگزینی متن - 'آموختن قرآن' به 'آموختن قرآن'
جز (جایگزینی متن - '\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(252\,\s252\,\s233\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\[\[(.*)\]\](.*)\"\'\'\'(.*)\'\'\'\"(.*)\<\/div\>\n\<div\sstyle\=\"background\-color\:\srgb\(255\,\s245\,\s227\)\;\stext\-align\:center\;\sfont\-size\:\s85\%\;\sfont\-weight\:\snormal\;\"\>(.*)\<\/div\>\n\n' به '{{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = $2 | عنوان مدخل = $4 | مداخل مرتبط = $6 | پرسش مرتبط = }} ')
جز (جایگزینی متن - 'آموختن قرآن' به 'آموختن قرآن')
خط ۴۲: خط ۴۲:


==[[اسلام]] [[بنی اسد]]==
==[[اسلام]] [[بنی اسد]]==
در [[سال نهم هجری]]، بنی‌‌اسد چون دیگر [[قبایل]] شبه جزیره هیئتی به [[ریاست]] [[ضِرار بن الأزور]] به مدینه فرستاد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۹.</ref> اعزام شدگان بنی‌‌اسد ۱۰ گروه بودند، که در میان آنان [[طلیحة بن خویلد اسدی]] نیز حضور داشت.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۳.</ref> این گروه چند [[روز]] در مدینه مانده، به [[آموختن]] [[قرآن]] پرداختند. گویند: گروهی به نام «بنی زنیه» از اسدیان به ریاست [[حضرمی بن عامر]]، <ref>جمهرة النسب، ص ۱۸۲؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۲۹؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص ۱۰۲.</ref> با بنی‌‌اسد همراه بودند که پس از [[مذاکره]] با [[رسول خدا]] و [[بیعت]] با آن [[حضرت]]، [[پیامبر]] ایشان را "بنو رشده" نامید؛<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۹۲؛ الاصابه، ج ۲، ص ۸۴.</ref> اما آنان [[راضی]] نشده، گفتند: ما نام پدرمان را وانمی‌‌گذاریم، از این رو پیامبر{{صل}} آنان را بنوعبدالله نامید و این نام بر ایشان [[غلبه]] یافت.<ref>جمهرة النسب، ص ۱۸۲؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۳.</ref> منابع حکایت از آن دارند که آن سال، [[خشکسالی]] بود و کالاها گران شده بود، از این رو افزون بر اقبال عمومی [[قبایل]]، دریافت کمکهای مادی از [[حکومت نبوی]] را می‌‌توان در انگیزه‌‌های ایشان مؤثر دانست، بنابراین [[اسلام آوردن]] آنان بنا به [[مصالح]] و [[منافع]] خویش و تحت فشار شرایط [[اقتصادی]] آن [[زمان]] صورت گرفت، از همین رو [[خداوند]] [[ایمان]] آنان به [[اسلام]] را [[تأیید]] نمی‌‌کند: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند  که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> این [[آیه]] درباره قبایلی از جمله بنی‌‌اسد نازل گردید که جمعی از آنان در سال [[قحطی]] و خشکسالی وارد [[مدینه]] شدند و به [[امید]] دریافت کمک از [[پیامبر]]{{صل}} [[شهادتین]] بر [[زبان]] جاری ساخته، به آن [[حضرت]] گفتند: طوایف [[عرب]] بر مرکب‌ها سوار شده و با تو [[پیکار]] کردند؛ ولی ما بدون دست زدن به [[جنگ]] و همراه با [[زنان]] و فرزندانمان نزد تو آمدیم.<ref> غررالتبیان، ص ۴۸۷.</ref> آیه فوق‌‌ نازل شد و ظاهری بودن اسلام آنان را آشکار ساخت، افزون بر آن اگر هم ایمان آورده‌‌اند نباید منتی بر [[رسول خدا]] بگذارند.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۸۲؛ اسباب‌‌النزول، ص ۲۶۵؛ مجمع‌‌البیان، ج ۹، ص ۲۲۳.</ref>
در [[سال نهم هجری]]، بنی‌‌اسد چون دیگر [[قبایل]] شبه جزیره هیئتی به [[ریاست]] [[ضِرار بن الأزور]] به مدینه فرستاد.<ref>تاریخ یعقوبی، ج ۲، ص ۷۹.</ref> اعزام شدگان بنی‌‌اسد ۱۰ گروه بودند، که در میان آنان [[طلیحة بن خویلد اسدی]] نیز حضور داشت.<ref> الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۳.</ref> این گروه چند [[روز]] در مدینه مانده، به [[آموختن قرآن]] پرداختند. گویند: گروهی به نام «بنی زنیه» از اسدیان به ریاست [[حضرمی بن عامر]]، <ref>جمهرة النسب، ص ۱۸۲؛ اسدالغابه، ج ۲، ص ۲۹؛ البدایة والنهایه، ج ۵، ص ۱۰۲.</ref> با بنی‌‌اسد همراه بودند که پس از [[مذاکره]] با [[رسول خدا]] و [[بیعت]] با آن [[حضرت]]، [[پیامبر]] ایشان را "بنو رشده" نامید؛<ref>الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۹۲؛ الاصابه، ج ۲، ص ۸۴.</ref> اما آنان [[راضی]] نشده، گفتند: ما نام پدرمان را وانمی‌‌گذاریم، از این رو پیامبر{{صل}} آنان را بنوعبدالله نامید و این نام بر ایشان [[غلبه]] یافت.<ref>جمهرة النسب، ص ۱۸۲؛ الطبقات، ابن سعد، ج ۱، ص ۲۲۳.</ref> منابع حکایت از آن دارند که آن سال، [[خشکسالی]] بود و کالاها گران شده بود، از این رو افزون بر اقبال عمومی [[قبایل]]، دریافت کمکهای مادی از [[حکومت نبوی]] را می‌‌توان در انگیزه‌‌های ایشان مؤثر دانست، بنابراین [[اسلام آوردن]] آنان بنا به [[مصالح]] و [[منافع]] خویش و تحت فشار شرایط [[اقتصادی]] آن [[زمان]] صورت گرفت، از همین رو [[خداوند]] [[ایمان]] آنان به [[اسلام]] را [[تأیید]] نمی‌‌کند: {{متن قرآن|قَالَتِ الْأَعْرَابُ آمَنَّا قُلْ لَمْ تُؤْمِنُوا وَلَكِنْ قُولُوا أَسْلَمْنَا وَلَمَّا يَدْخُلِ الْإِيمَانُ فِي قُلُوبِكُمْ وَإِنْ تُطِيعُوا اللَّهَ وَرَسُولَهُ لَا يَلِتْكُمْ مِنْ أَعْمَالِكُمْ شَيْئًا إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ}}<ref>«تازی‌های بیابان‌نشین گفتند: ایمان آورده‌ایم بگو: ایمان نیاورده‌اید بلکه بگویید: اسلام آورده‌ایم و هنوز ایمان در دل‌هایتان راه نیافته است و اگر از خداوند و پیامبرش فرمان برید از (پاداش) کردارهایتان چیزی کم نمی‌کند  که خداوند آمرزنده‌ای بخشاینده است» سوره حجرات، آیه ۱۴.</ref> این [[آیه]] درباره قبایلی از جمله بنی‌‌اسد نازل گردید که جمعی از آنان در سال [[قحطی]] و خشکسالی وارد [[مدینه]] شدند و به [[امید]] دریافت کمک از [[پیامبر]]{{صل}} [[شهادتین]] بر [[زبان]] جاری ساخته، به آن [[حضرت]] گفتند: طوایف [[عرب]] بر مرکب‌ها سوار شده و با تو [[پیکار]] کردند؛ ولی ما بدون دست زدن به [[جنگ]] و همراه با [[زنان]] و فرزندانمان نزد تو آمدیم.<ref> غررالتبیان، ص ۴۸۷.</ref> آیه فوق‌‌ نازل شد و ظاهری بودن اسلام آنان را آشکار ساخت، افزون بر آن اگر هم ایمان آورده‌‌اند نباید منتی بر [[رسول خدا]] بگذارند.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۸۲؛ اسباب‌‌النزول، ص ۲۶۵؛ مجمع‌‌البیان، ج ۹، ص ۲۲۳.</ref>


بنا به [[نقل]] بَلَنسِی <ref> مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۵۳۲.</ref> و [[ابن جماعه]] <ref>غررالتبیان، ص ۴۸۷.</ref> ابتدای [[سوره حجرات]] درباره بنی‌‌تمیم و انتهای آن در [[شأن]] بنی‌‌اسد نازل شده است، افزون بر این بنی‌‌اسد در [[روابط]] خود با پیامبر، اسلام آوردن خودشان را امتیازی بزرگ به حساب آورده و بر این [[باور]] بودند که رسول خدا برای [[اعمال]] [[سلطه]] خود بر آنان به [[زور]] [[متوسل]] نشده است، از این رو در [[آیه]] {{متن قرآن|يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: برای اسلامتان بر من منّت ننهید، بلکه این خداوند است که بر شما منّت می‌نهد که شما را به ایمان رهنمون شده است، اگر راست می‌گویید» سوره حجرات، آیه ۱۷.</ref> [[خداوند]] ضمن [[نکوهش]] آنان در خطاب به [[پیامبر]] می‌‌فرماید: بر تو [[منت]] می‌‌نهند که [[اسلام]] آورده‌‌اند. بگو: به اسلام خود بر من منت منهید، بلکه خدای بر شما منت می‌‌نهد که شما را به [[ایمان]] [[راه]] نموده است، اگر در ایمان خود راستگویید. این آیه در [[شأن]] بنی‌‌اسد نازل شده است.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۸۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۲۳۴؛ التکمیل والاتمام، ص ۳۹۴.</ref> گفته شده: این [[قبیله]] در بازگشت از [[مدینه]] به مناطق خود [[امنیت]] مسیرهای منتهی به آن [[شهر]] را برهم زده، زمینه را برای گرانی کالاها در مدینه فراهم می‌‌آوردند.<ref>اسباب النزول، ص ۲۶۶؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۸۰.</ref>
بنا به [[نقل]] بَلَنسِی <ref> مبهمات القرآن، ج ۲، ص ۵۳۲.</ref> و [[ابن جماعه]] <ref>غررالتبیان، ص ۴۸۷.</ref> ابتدای [[سوره حجرات]] درباره بنی‌‌تمیم و انتهای آن در [[شأن]] بنی‌‌اسد نازل شده است، افزون بر این بنی‌‌اسد در [[روابط]] خود با پیامبر، اسلام آوردن خودشان را امتیازی بزرگ به حساب آورده و بر این [[باور]] بودند که رسول خدا برای [[اعمال]] [[سلطه]] خود بر آنان به [[زور]] [[متوسل]] نشده است، از این رو در [[آیه]] {{متن قرآن|يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُلْ لَا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُمْ بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِنْ كُنْتُمْ صَادِقِينَ}}<ref>«بر تو منّت می‌نهند که اسلام آورده‌اند؛ بگو: برای اسلامتان بر من منّت ننهید، بلکه این خداوند است که بر شما منّت می‌نهد که شما را به ایمان رهنمون شده است، اگر راست می‌گویید» سوره حجرات، آیه ۱۷.</ref> [[خداوند]] ضمن [[نکوهش]] آنان در خطاب به [[پیامبر]] می‌‌فرماید: بر تو [[منت]] می‌‌نهند که [[اسلام]] آورده‌‌اند. بگو: به اسلام خود بر من منت منهید، بلکه خدای بر شما منت می‌‌نهد که شما را به [[ایمان]] [[راه]] نموده است، اگر در ایمان خود راستگویید. این آیه در [[شأن]] بنی‌‌اسد نازل شده است.<ref>جامع‌‌البیان، مج ۱۳، ج ۲۶، ص ۱۸۷؛ تفسیر ابن کثیر، ج ۴، ص ۲۳۴؛ التکمیل والاتمام، ص ۳۹۴.</ref> گفته شده: این [[قبیله]] در بازگشت از [[مدینه]] به مناطق خود [[امنیت]] مسیرهای منتهی به آن [[شهر]] را برهم زده، زمینه را برای گرانی کالاها در مدینه فراهم می‌‌آوردند.<ref>اسباب النزول، ص ۲۶۶؛ روض الجنان، ج ۱۰، ص ۸۰.</ref>
۲۱۷٬۶۰۶

ویرایش