آیا علم معصوم شأنی است یا فعلی؟ (پرسش): تفاوت میان نسخهها
آیا علم معصوم شأنی است یا فعلی؟ (پرسش) (نمایش مبدأ)
نسخهٔ ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۰:۲۲
، ۱۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲وظیفهٔ شمارهٔ ۲
جز (جایگزینی متن - '== پانویس == {{پانویس}} ' به '== پانویس == {{پانویس}} ') |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۲) |
||
خط ۵۷: | خط ۵۷: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|سید علی هاشمی]]''' در مقاله ''«[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]]»'' و کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین دکتر '''[[سید علی هاشمی (زاده ۱۳۵۲)|سید علی هاشمی]]''' در مقاله ''«[[قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن (مقاله)|قلمرو علوم برگزیدگان خداوند در قرآن]]»'' و کتاب ''«[[ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی (کتاب)|ماهیت علم امام بررسی تاریخی و کلامی]]»'' در پاسخ به این پرسش گفته است: | ||
*«چنانکه از تعریف [[علم فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|علم فعلی]] پیداست، حضور یک علم نزد [[امام]]، به معنای فعلیت آن است. بنابراین حتی [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|علوم شأنی]]، وقتی برای [[امام]] محقق شد، [[علم فعلی]] است. بنابراین در اینکه بخشی از علوم آنان بالفعل است، تردید نیست. چنانکه بخشی از علوم ما نیز بالفعل است؛ مثلاً: نام، آدرس، شماره تلفن و برخی دیگر از مشخصات خود و برخی از نزدیکانمان را بالفعل در حافظه داریم و نیازی نیست که برای آگاهی از آنها این دانشها را کسب کنیم. بحث و اختلاف در مورد شأنی یا فعلی بودن [[علم امام]]، در این است که "آیا همه علوم امام بالفعل است یا بخشی از آن بالفعل و بخشی دیگر شأنی است؟" به عبارت دیگر بحث در "محدوده علوم بالفعل امام" است که "آیا تمام علوم امام را شامل میشود یا تنها بخشی از آن را؟"».<ref>[http://fa.imamatpedia.com/index.php?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8)&action=edit&redlink=1 ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]</ref>. | *«چنانکه از تعریف [[علم فعلی یا حضوری یا دائمی و احاطی معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|علم فعلی]] پیداست، حضور یک علم نزد [[امام]]، به معنای فعلیت آن است. بنابراین حتی [[علم شأنى یا استعدادی یا ارادی و اختیاری معصوم به چه معناست؟ (پرسش)|علوم شأنی]]، وقتی برای [[امام]] محقق شد، [[علم فعلی]] است. بنابراین در اینکه بخشی از علوم آنان بالفعل است، تردید نیست. چنانکه بخشی از علوم ما نیز بالفعل است؛ مثلاً: نام، آدرس، شماره تلفن و برخی دیگر از مشخصات خود و برخی از نزدیکانمان را بالفعل در حافظه داریم و نیازی نیست که برای آگاهی از آنها این دانشها را کسب کنیم. بحث و اختلاف در مورد شأنی یا فعلی بودن [[علم امام]]، در این است که "آیا همه علوم امام بالفعل است یا بخشی از آن بالفعل و بخشی دیگر شأنی است؟" به عبارت دیگر بحث در "محدوده علوم بالفعل امام" است که "آیا تمام علوم امام را شامل میشود یا تنها بخشی از آن را؟"».<ref>[http://fa.imamatpedia.com/index.php?title=%D9%88%DB%8C%DA%98%DA%AF%DB%8C%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C_%D8%B9%D9%84%D9%88%D9%85_%D8%A7%D8%A6%D9%85%D9%87_%D8%A7%D8%B2_%D8%AF%DB%8C%D8%AF%DA%AF%D8%A7%D9%87_%D8%B9%D9%84%D9%85%D8%A7%DB%8C_%D8%A7%D9%85%D8%A7%D9%85%DB%8C%D9%87_(%DA%A9%D8%AA%D8%A7%D8%A8)&action=edit&redlink=1 ویژگیهای علوم ائمه از دیدگاه علمای امامیه]</ref>. | ||
*«باید توجه داشت که علم پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}، فعلی نبوده است؛ یعنی اینگونه نیست که علم، به طور کامل نزد [[معصوم]]{{ع}} ([[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]]{{ع}}) بوده باشد تا بلافاصله از آن استفاده کنند. در مواقعی اگر آنها اراده میکردند و خداوند نیز صلاح میدانست، علمی در اختیار آنها قرار میگرفت؛ هرچند [[معصومین]]{{عم}} علوم بالفعل زیادی داشتند؛ برای مثال علم [[ائمه]]{{عم}} در امور دینی علمی بالفعل بوده است. بنابر روایات، علم [[معصومین]]{{عم}} غالباً شأنی بوده است و در مواقع نیاز از آن استفاده میکردند؛ همچنین از آنجایی که اراده [[معصوم]]{{ع}} مطابق با اراده خداوند است، اگر خداوند اراده میکرده علمی را در اختیار [[معصومین]]{{عم}} قرار دهد، آنان آن علم را دارا میشدند. در حقیقت باید گفت: [[معصومین]]{{عم}} در امور بشری و عادی خودشان قصد استفاده از علم غیبشان را به طور کامل نداشتهاند؛ افزون بر این، علمشان به همه این موارد فعلی نبوده است. در روایتی - تقریباً به این مضمون - بیان شده است: {{عربی| | *«باید توجه داشت که علم پیامبران و [[ائمه]]{{عم}}، فعلی نبوده است؛ یعنی اینگونه نیست که علم، به طور کامل نزد [[معصوم]]{{ع}} ([[پیامبر]]{{صل}} یا [[امام]]{{ع}}) بوده باشد تا بلافاصله از آن استفاده کنند. در مواقعی اگر آنها اراده میکردند و خداوند نیز صلاح میدانست، علمی در اختیار آنها قرار میگرفت؛ هرچند [[معصومین]]{{عم}} علوم بالفعل زیادی داشتند؛ برای مثال علم [[ائمه]]{{عم}} در امور دینی علمی بالفعل بوده است. بنابر روایات، علم [[معصومین]]{{عم}} غالباً شأنی بوده است و در مواقع نیاز از آن استفاده میکردند؛ همچنین از آنجایی که اراده [[معصوم]]{{ع}} مطابق با اراده خداوند است، اگر خداوند اراده میکرده علمی را در اختیار [[معصومین]]{{عم}} قرار دهد، آنان آن علم را دارا میشدند. در حقیقت باید گفت: [[معصومین]]{{عم}} در امور بشری و عادی خودشان قصد استفاده از علم غیبشان را به طور کامل نداشتهاند؛ افزون بر این، علمشان به همه این موارد فعلی نبوده است. در روایتی - تقریباً به این مضمون - بیان شده است: {{عربی|«لَيْسَ كُلُ مَا طُلِبَ وُجِد»}}<ref> هرچیزی که طلب شود در دسترس قرار نمیگیرد.</ref>؛ مثلاً در شهادت بعضی از [[معصومین]]{{عم}} آمده است که خداوند مانع استفاده [[معصوم]]{{ع}} از [[علم غیب]] شد؛ زیرا صلاح خداوند در این نبود؛ بنابراین، اراده خداوند حاکم بر همه چیز است؛ پس اگر [[معصومین]]{{عم}} اراده علم به چیزی را داشته باشند و خداوند آن را مصلحت بداند، به آن دست پیدا خواهند کرد؛ اما ممکن است از خیلی اموری عادی آگاهی نداشته باشند»<ref>مکاتبه اختصاصى [[دانشنامه مجازی امامت و ولایت]].</ref>. | ||
*«مراد از شأنی یا فعلی بودن علوم برگزیدگان خداوند پاسخ به این پرسش است که آیا آنان توان و شأنیت آگاهی به علوم ویژه و گستردهای را داشتند یا آنکه این علوم، بالفعل نزد آنان بوده است؟ آیا علوم آنان در قلمروهای مختلف، بالفعل بوده یا آنکه برخی از آن به طور بالفعل نزد ایشان حاضر نبوده است؛ اما توان آن را داشتند که از شیوههای مختلف مانند الهام، دریافت از [[روح القدس]] و تعقل، این علوم را کسب کنند؟ توجه داریم که تعبیر [[علم شأنی]]، با نوعی تسامح همراه است و درواقع، علمی در کار نیست؛ بلکه استعداد و قابلیت کسب آن علم وجود دارد. همانند فقیه یا دانشمندی که پس از سالها تحصیل و تلاش، از استعداد و توانی علمی برخوردار شده است؛ به گونهای که اگر مسئله جدیدی را از او بپرسند، میتواند با تکیه به توان علمی خویش، پاسخ آن را از اندوختههای پیشین خود یا از طریق مطالعه و تحقیق به دست آورد؛ اما افراد عادی که چنین توانایی را ندارند یا استعدادشان از فعلیت دور است، باید سالها تلاش کنند تا بتوانند پاسخگوی آن پرسشها باشند. | *«مراد از شأنی یا فعلی بودن علوم برگزیدگان خداوند پاسخ به این پرسش است که آیا آنان توان و شأنیت آگاهی به علوم ویژه و گستردهای را داشتند یا آنکه این علوم، بالفعل نزد آنان بوده است؟ آیا علوم آنان در قلمروهای مختلف، بالفعل بوده یا آنکه برخی از آن به طور بالفعل نزد ایشان حاضر نبوده است؛ اما توان آن را داشتند که از شیوههای مختلف مانند الهام، دریافت از [[روح القدس]] و تعقل، این علوم را کسب کنند؟ توجه داریم که تعبیر [[علم شأنی]]، با نوعی تسامح همراه است و درواقع، علمی در کار نیست؛ بلکه استعداد و قابلیت کسب آن علم وجود دارد. همانند فقیه یا دانشمندی که پس از سالها تحصیل و تلاش، از استعداد و توانی علمی برخوردار شده است؛ به گونهای که اگر مسئله جدیدی را از او بپرسند، میتواند با تکیه به توان علمی خویش، پاسخ آن را از اندوختههای پیشین خود یا از طریق مطالعه و تحقیق به دست آورد؛ اما افراد عادی که چنین توانایی را ندارند یا استعدادشان از فعلیت دور است، باید سالها تلاش کنند تا بتوانند پاسخگوی آن پرسشها باشند. | ||
خط ۹۶: | خط ۹۶: | ||
| پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | | پاسخ = حجت الاسلام و المسلمین '''[[رحیم لطیفی]]'''، در مقاله ''«[[علم غیب معصوم ۳ (مقاله)|علم غیب معصوم]]»'' در اینباره گفته است: | ||
«در کتاب اصول کافی و بصائر حدود چهار روایت آمده است که [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} را از نوع علم ارادی اشائی معرفی میکند؛ یعنی [[علم غیب]] آنها حضوری مطلق نیست، بلکه [[معصوم چگونه عالم به غیب میشود؟ (پرسش)|هر گاه امام بخواهد و اراده کند که از مجهولی یا غیبی آگاه گردد خداوند آنان را آگاه میسازد]]. اینگونه روایات نیز به نوعی [[قلمرو علم غیب معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)|برای علم غیب پیامبر و امام تعیین محدوده میکند]]. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی| | «در کتاب اصول کافی و بصائر حدود چهار روایت آمده است که [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[امام]]{{ع}} را از نوع علم ارادی اشائی معرفی میکند؛ یعنی [[علم غیب]] آنها حضوری مطلق نیست، بلکه [[معصوم چگونه عالم به غیب میشود؟ (پرسش)|هر گاه امام بخواهد و اراده کند که از مجهولی یا غیبی آگاه گردد خداوند آنان را آگاه میسازد]]. اینگونه روایات نیز به نوعی [[قلمرو علم غیب معصوم تا چه حدی است؟ (پرسش)|برای علم غیب پیامبر و امام تعیین محدوده میکند]]. [[امام صادق]] {{ع}} فرمود: {{عربی|«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده میشود.</ref> و {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref> از اینگونه روایات هم پاسخ داده شده و در نتیجه وسعت [[علم غیب]] [[پیامبر]]{{صل}} و [[ائمه]]{{عم}} ثابت شده است. [[علم غیب]] به این معنا که، اگر [[امام]]{{ع}} اراده کند و بخواهد، خداوند او را از غیب آگاه میسازد، معنای مجازی است، معنای حقیقی [[علم غیب]] یعنی [[امام]] بالفعل و بدون هیچ قید و شرطی از غیب آگاه است هر گاه [[علم غیب]] گفته شود همین معنا متبادر میشود و به علم ارادی مقید به مشیت اسم [[علم غیب]] اطلاق نمیشود، بلکه سلب این اسم از آن صحیح است»<ref>[http://www.hawzah.net/fa/Magazine/View/5211/5650/55093/%D8%B9%D9%84%D9%85-%D8%BA%DB%8C%D8%A8-%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85-3-(%D8%A8%D8%AE%D8%B4-%D9%BE%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D9%86%DB%8C)/?SearchText=%D8%B9%D9%84%D9%85%20%D8%BA%DB%8C%D8%A8%20%D9%85%D8%B9%D8%B5%D9%88%D9%85&LPhrase= علم غیب معصوم، ماهنامه معرفت شماره ۴۸].</ref>. | ||
}} | }} | ||
{{پاسخ پرسش | {{پاسخ پرسش | ||
خط ۱۰۵: | خط ۱۰۵: | ||
«یکی از سؤالات در باب [[علم امام]]{{ع}} این است که آیا [[علم امام]]{{ع}} متوقف بر اراده و خواست امام است یا بر صرف التفات و توجّه؟ روشن است که علم باطن امام همیشه به همه چیز فعلی است و متوقف بر هیچ شرطی نیست. بر اساس اصول گذشته میتوان به این سؤال اینچنین پاسخ داد: | «یکی از سؤالات در باب [[علم امام]]{{ع}} این است که آیا [[علم امام]]{{ع}} متوقف بر اراده و خواست امام است یا بر صرف التفات و توجّه؟ روشن است که علم باطن امام همیشه به همه چیز فعلی است و متوقف بر هیچ شرطی نیست. بر اساس اصول گذشته میتوان به این سؤال اینچنین پاسخ داد: | ||
# مسلّماً انسان کامل هر گاه اراده کند که به حقیقتی احاطه یافته و آن را بداند فوراً به آن علم پیدا میکند و به تعبیری اراده به نوعی علت تامّه برای علم است. به این نکته در مجموعهای از روایات اشاره شده است؛ {{عربی| | # مسلّماً انسان کامل هر گاه اراده کند که به حقیقتی احاطه یافته و آن را بداند فوراً به آن علم پیدا میکند و به تعبیری اراده به نوعی علت تامّه برای علم است. به این نکته در مجموعهای از روایات اشاره شده است؛ {{عربی|«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده میشود.</ref> و {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ یَعْلَمَ شَیْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِكَ»}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref> | ||
# گاهی علومی برای پیامبران و [[امامان]]{{عم}} بدون اراده حاصل میشود. صرف توجّه و التفات امام به یک حقیقت برای شهود و ادراک آن کافی است؛ گرچه این التفات به صورت غیر ارادی حاصل شود. در بسیاری از موارد در خواب یا مکاشفه یا در شرائط عادی بر طبق اراده و حکمت الهی التفاتی برای قلب ولی خدا به موجودی حاصل میشود و در اثر این التفات آن حقیقت منکشف میشود. مثلاً این نوع تعابیر را میتوان از این قسم محسوب کرد: [[امام علی]] {{ع}} فرمودهاند: {{عربی|«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه»}}<ref>در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم {{صل}} را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا.</ref> و [[امام کاظم]]{{ع}} فرمودهاند: {{عربی|«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَى بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَى مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَى فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَى عَلَیْکَ سَبِیلاً»}}<ref>در حالی که من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله{{صل}} را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالی که من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت رسول{{صل}} فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است.</ref> تذکر این مطلب لازم است که به جهت اتصال شدید عالم مثال با عالم طبع معمولاً ارتباط حسی با یک موجود در عالم طبع، برای نفوس لطیف و طاهر سبب میشود که خودبخود و بدون اراده التفات به عالم مثال آن نیز حاصل شده و صورت ملکوتی آن شیء و گاه گذشته و آینده آن نیز برای شخص منکشف شود. این نوع علم که در میان اهل دل فراوان حاصل میشود از نوع علومی است که بسیار شائع بوده و بدون اراده حاصل میشود ولی مشروط به برقراری نوعی ارتباط حسی است. همین حالت در توجّه کردن به امور غائب و تمرکز بر آنان برای اولیاء و خوبان به وجود میآید. | # گاهی علومی برای پیامبران و [[امامان]]{{عم}} بدون اراده حاصل میشود. صرف توجّه و التفات امام به یک حقیقت برای شهود و ادراک آن کافی است؛ گرچه این التفات به صورت غیر ارادی حاصل شود. در بسیاری از موارد در خواب یا مکاشفه یا در شرائط عادی بر طبق اراده و حکمت الهی التفاتی برای قلب ولی خدا به موجودی حاصل میشود و در اثر این التفات آن حقیقت منکشف میشود. مثلاً این نوع تعابیر را میتوان از این قسم محسوب کرد: [[امام علی]] {{ع}} فرمودهاند: {{عربی|«مَلَکَتْنِی عَیْنِی وَ أَنَا جَالِسٌ، فَسَنَحَ لِی رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ فَقُلْتُ: یَا رَسُولَ اللَّه»}}<ref>در حالی که نشسته بودم چشمانم به خواب رفتند، پس حضرت رسول اکرم {{صل}} را دیدم. پس عرض کردم: ای رسول خدا.</ref> و [[امام کاظم]]{{ع}} فرمودهاند: {{عربی|«بَیْنَمَا أَنَا جَالِسٌ فِی مُصَلَّایَ بَعْدَ فَرَاغِی مِنْ وِرْدِی وَ قَدْ تَنَوَّمَتْ عَیْنَایَ إِذْ سَنَحَ جَدِّی رَسُولُ اللَّهِ ص فِی مَنَامِی فَشَکَوْتُ إِلَیْهِ مُوسَى بْنَ الْمَهْدِیِّ وَ ذَکَرْتُ مَا جَرَى مِنْهُ فِی أَهْلِ بَیْتِهِ وَ أَنَا مُشْفِقٌ مِنْ غَوَائِلِهِ فَقَالَ لِی لِتَطِبْ نَفْسُکَ یَا مُوسَى فَمَا جَعَلَ اللَّهُ لِمُوسَى عَلَیْکَ سَبِیلاً»}}<ref>در حالی که من در محل نماز خود پس از اتمام اذکار خود نشسته بودم، چشمانم به خواب رفتند، جدم رسول الله{{صل}} را در خواب دیدم. شکایت خود را از موسی پسر مهدی نزد ایشان بردم، و اتفاقاتی را که میان او و خانواده اش رخ داده بودند را خدمت ایشان عرض نمودم، در حالی که من از فساد او در ترس بودم. پس حضرت رسول{{صل}} فرمودند دلت از او آرام باشد ای موسی، که خداوند متعال راه تسلطی از موسی بر تو قرار نداده است.</ref> تذکر این مطلب لازم است که به جهت اتصال شدید عالم مثال با عالم طبع معمولاً ارتباط حسی با یک موجود در عالم طبع، برای نفوس لطیف و طاهر سبب میشود که خودبخود و بدون اراده التفات به عالم مثال آن نیز حاصل شده و صورت ملکوتی آن شیء و گاه گذشته و آینده آن نیز برای شخص منکشف شود. این نوع علم که در میان اهل دل فراوان حاصل میشود از نوع علومی است که بسیار شائع بوده و بدون اراده حاصل میشود ولی مشروط به برقراری نوعی ارتباط حسی است. همین حالت در توجّه کردن به امور غائب و تمرکز بر آنان برای اولیاء و خوبان به وجود میآید. | ||
# همانطور که گذشت هر شیء در هر عالم و موطنی تحققی دارد، التفات به یک در یک موطن موجب علم به آن در همان موطن میشود نه در دیگر عوالم و مواطن. لذا اگر امام به ظاهر شخصی توجّه و التفات نمایند الزاماً در همان حین علم به باطن او نیز حاصل نمیشود، بلکه باید به مراتب تحقق وی در دیگر عوالم نیز التفات کنند تا به آن مراتب علم حاصل شود. | # همانطور که گذشت هر شیء در هر عالم و موطنی تحققی دارد، التفات به یک در یک موطن موجب علم به آن در همان موطن میشود نه در دیگر عوالم و مواطن. لذا اگر امام به ظاهر شخصی توجّه و التفات نمایند الزاماً در همان حین علم به باطن او نیز حاصل نمیشود، بلکه باید به مراتب تحقق وی در دیگر عوالم نیز التفات کنند تا به آن مراتب علم حاصل شود. | ||
خط ۱۲۲: | خط ۱۲۲: | ||
روایاتی که در باره تبیین منشأ علم امام و مستفاد بودن آن آوردیم، اشائی بودن علم امام را تأیید میکند. [[شیخ کلینی|ثقة الاسلام کلینی]] در کافی در بابی با عنوان {{عربی|«أن الأئمة {{عم}} إذا شاؤوا أن یعلموا علموا»}} سه روایت از [[امام صادق]]{{ع}} آورده است که مضمون آنها آن است که [[اهل بیت]]{{عم}} هر گاه بخواهند، خداوند آنان را آگاه میسازد. | روایاتی که در باره تبیین منشأ علم امام و مستفاد بودن آن آوردیم، اشائی بودن علم امام را تأیید میکند. [[شیخ کلینی|ثقة الاسلام کلینی]] در کافی در بابی با عنوان {{عربی|«أن الأئمة {{عم}} إذا شاؤوا أن یعلموا علموا»}} سه روایت از [[امام صادق]]{{ع}} آورده است که مضمون آنها آن است که [[اهل بیت]]{{عم}} هر گاه بخواهند، خداوند آنان را آگاه میسازد. | ||
::::::روایت اول چنین است: {{عربی| | ::::::روایت اول چنین است: {{عربی|«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ یَعْلَمَ عُلِّم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده میشود.</ref>. | ||
روایت دوم چنین است: {{عربی| | روایت دوم چنین است: {{عربی|«إِنَّ الْإِمَامَ إِذَا شَاءَ أَنْ يَعْلَمَ أُعْلِم»}}<ref>به تحقیق امام اگر بخواهد بداند، تعلیم داده میشود.</ref>. | ||
در روایت سوم چنین آمده است: {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref>. | در روایت سوم چنین آمده است: {{عربی|«إِذَا أَرَادَ الْإِمَامُ أَنْ يَعْلَمَ شَيْئاً أَعْلَمَهُ اللَّهُ ذَلِك»}}<ref>اگر امام بخواهد که چیزی را بداند، خداوند او را بدان امر آگاه خواهد ساخت.</ref>. |