ابن حوزه: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
بدون خلاصۀ ویرایش |
||
خط ۱: | خط ۱: | ||
{{مدخل مرتبط | {{مدخل مرتبط | ||
| موضوع مرتبط = | | موضوع مرتبط = قاتلان امام حسین | ||
| عنوان مدخل = | | عنوان مدخل = ابن حوزه | ||
| مداخل مرتبط = | | مداخل مرتبط = [[ابن حوزه در معارف و سیره حسینی]] | ||
| پرسش مرتبط = | | پرسش مرتبط = | ||
}} | }} | ||
== | == [[نفرین ابی عبدالله]]{{ع}} بر ابن حوزه == | ||
مردی از [[بنی تمیم]] که [[عبدالله بن حوزة]] خوانده میشد پیش آمد و جلوی [[حسین]]{{ع}} ایستاد، و گفت: ای حسین! ای حسین! حسین{{ع}} فرمود: چه میخواهی؟ | |||
گفت: تو را به [[آتش]] مژده باد. حسین{{ع}} فرمود: نه، من بر [[پروردگار]] [[مهربان]] و [[پیامبر]] [[شفیع]] و [[مطاع]] وارد خواهم شد، سپس رو به [[یاران]] کرد و پرسید: این مرد کیست؟ | |||
یارانش به آن حضرت گفتند: این ابن حوزة است. حضرت فرمود: پروردگارا او را از ما به سوی آتش جدا کن. | |||
یارانش به آن | |||
حضرت فرمود: پروردگارا او را از ما به سوی آتش جدا کن. | |||
ناگهان اسب ابن حوزه در میان چاله مضطرب شد و ابن حوزه در میان چاله افتاد، پایش به رکاب گیر کرد و سرش روی [[زمین]] قرار گرفت. اسب رم کرده تاخت، او را با خود برد و سرش را به سنگها و درختها کوبید تا این که بالأخره مُرد!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۰-۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از ابوجعفر حسین؛ ارشاد، ج۲، ص۱۰۲، همراه با اندکی تغییر.</ref> | ناگهان اسب ابن حوزه در میان چاله مضطرب شد و ابن حوزه در میان چاله افتاد، پایش به رکاب گیر کرد و سرش روی [[زمین]] قرار گرفت. اسب رم کرده تاخت، او را با خود برد و سرش را به سنگها و درختها کوبید تا این که بالأخره مُرد!<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۰-۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از ابوجعفر حسین؛ ارشاد، ج۲، ص۱۰۲، همراه با اندکی تغییر.</ref> | ||
خط ۲۴: | خط ۱۸: | ||
حسین{{ع}} [[سکوت]] کرد. بار دوم کلامش را تکرار کرد، ولی دوباره حسین{{ع}} سکوت کرد. وقتی برای بار سوم سؤالش را تکرار نمود حسین{{ع}} فرمود: به او بگویید: بله، این حسین است، چه حاجتی داری؟ | حسین{{ع}} [[سکوت]] کرد. بار دوم کلامش را تکرار کرد، ولی دوباره حسین{{ع}} سکوت کرد. وقتی برای بار سوم سؤالش را تکرار نمود حسین{{ع}} فرمود: به او بگویید: بله، این حسین است، چه حاجتی داری؟ | ||
گفت: آی حسین! مژده باد تو را به آتش! | گفت: آی حسین! مژده باد تو را به آتش! فرمود: [[دروغ]] گفتی، من بر پروردگار [[بخشنده]] و [[پیامبری]] شفیع و مطاع وارد خواهم شد، تو کیستی؟ گفت: ابن حوزة. | ||
فرمود: [[دروغ]] گفتی، من بر پروردگار [[بخشنده]] و [[پیامبری]] شفیع و مطاع وارد خواهم شد، تو کیستی؟ | |||
گفت: ابن حوزة. | |||
حسین{{ع}} دو دستش را بلند کرد بهطوری که سفیدی [[لباس]] زیربغلش را دیدم آنگاه فرمود: خداوندا او را از ما جدا کن و به آتش بیفکن. ابن حوزة غضبناک گردید و رفت تا با اسب به سوی [[حسین]]{{ع}} [[حمله]] کند، ولی بین او و حسین{{ع}} آبراههای فاصله بود، و در حین حمله پایش به رکاب گیر کرد، اسب او را چرخاند و واژگون ساخت، بهطوری که ساق و ران پایش قطع شد و یک طرف آن به رکاب اسب آویزان ماند. | حسین{{ع}} دو دستش را بلند کرد بهطوری که سفیدی [[لباس]] زیربغلش را دیدم آنگاه فرمود: خداوندا او را از ما جدا کن و به آتش بیفکن. ابن حوزة غضبناک گردید و رفت تا با اسب به سوی [[حسین]]{{ع}} [[حمله]] کند، ولی بین او و حسین{{ع}} آبراههای فاصله بود، و در حین حمله پایش به رکاب گیر کرد، اسب او را چرخاند و واژگون ساخت، بهطوری که ساق و ران پایش قطع شد و یک طرف آن به رکاب اسب آویزان ماند. | ||
[[عبدالجبار بن وائل حضرمی]] میگوید: [[مسروق]] برگشت و [[سپاه]] [[عمر بن سعد]] را از پشت سر ترک کرد، از او علت بازگشتش را پرسیدم، گفت: من از [[اهل]] این [[بیت]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} چیزی دیدهام که هرگز با آنها نمیجنگم<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمی از برادرش مسروق بن وائل.</ref><ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] | [[عبدالجبار بن وائل حضرمی]] میگوید: [[مسروق]] برگشت و [[سپاه]] [[عمر بن سعد]] را از پشت سر ترک کرد، از او علت بازگشتش را پرسیدم، گفت: من از [[اهل]] این [[بیت]] [[خاندان پیامبر]]{{صل}} چیزی دیدهام که هرگز با آنها نمیجنگم<ref>تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمی از برادرش مسروق بن وائل.</ref>.<ref>[[محمد هادی یوسفی غروی|یوسفی غروی، محمد هادی]]، [[سوگنامه کربلا (مقاله)|مقاله «سوگنامه کربلا»]]، [[فرهنگ عاشورایی ج۴ (کتاب)|فرهنگ عاشورایی ج۴]] ص۶۳؛ [[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص۳۸.</ref> | ||
== منابع == | == منابع == | ||
خط ۴۵: | خط ۳۵: | ||
{{مخالفان امام حسین}} | {{مخالفان امام حسین}} | ||
[[رده: | [[رده:مدخل]] | ||
[[رده: | [[رده:قاتلان امام حسین]] |
نسخهٔ ۳۱ ژوئیهٔ ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۴۰
نفرین ابی عبدالله(ع) بر ابن حوزه
مردی از بنی تمیم که عبدالله بن حوزة خوانده میشد پیش آمد و جلوی حسین(ع) ایستاد، و گفت: ای حسین! ای حسین! حسین(ع) فرمود: چه میخواهی؟
گفت: تو را به آتش مژده باد. حسین(ع) فرمود: نه، من بر پروردگار مهربان و پیامبر شفیع و مطاع وارد خواهم شد، سپس رو به یاران کرد و پرسید: این مرد کیست؟
یارانش به آن حضرت گفتند: این ابن حوزة است. حضرت فرمود: پروردگارا او را از ما به سوی آتش جدا کن.
ناگهان اسب ابن حوزه در میان چاله مضطرب شد و ابن حوزه در میان چاله افتاد، پایش به رکاب گیر کرد و سرش روی زمین قرار گرفت. اسب رم کرده تاخت، او را با خود برد و سرش را به سنگها و درختها کوبید تا این که بالأخره مُرد![۱]
مسروق بن وائل میگوید: من در ابتدای سپاهی که به سوی حسین میرفت قرار داشتم با خود گفتم: ابتدای سپاه باشم تا که شاید سر حسین بهدست من بیفتد و بدین وسیله منزلتی نزد عبیدالله بن زیاد کسب کنم! ولی وقتی به حسین رسیدیم مردی از میان سپاه که ابن حوزه خوانده میشد جلو رفت و گفت: آیا حسین در میان شماست؟ حسین(ع) سکوت کرد. بار دوم کلامش را تکرار کرد، ولی دوباره حسین(ع) سکوت کرد. وقتی برای بار سوم سؤالش را تکرار نمود حسین(ع) فرمود: به او بگویید: بله، این حسین است، چه حاجتی داری؟
گفت: آی حسین! مژده باد تو را به آتش! فرمود: دروغ گفتی، من بر پروردگار بخشنده و پیامبری شفیع و مطاع وارد خواهم شد، تو کیستی؟ گفت: ابن حوزة.
حسین(ع) دو دستش را بلند کرد بهطوری که سفیدی لباس زیربغلش را دیدم آنگاه فرمود: خداوندا او را از ما جدا کن و به آتش بیفکن. ابن حوزة غضبناک گردید و رفت تا با اسب به سوی حسین(ع) حمله کند، ولی بین او و حسین(ع) آبراههای فاصله بود، و در حین حمله پایش به رکاب گیر کرد، اسب او را چرخاند و واژگون ساخت، بهطوری که ساق و ران پایش قطع شد و یک طرف آن به رکاب اسب آویزان ماند.
عبدالجبار بن وائل حضرمی میگوید: مسروق برگشت و سپاه عمر بن سعد را از پشت سر ترک کرد، از او علت بازگشتش را پرسیدم، گفت: من از اهل این بیت خاندان پیامبر(ص) چیزی دیدهام که هرگز با آنها نمیجنگم[۲].[۳]
منابع
پانویس
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۰-۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از ابوجعفر حسین؛ ارشاد، ج۲، ص۱۰۲، همراه با اندکی تغییر.
- ↑ تاریخ طبری، ج۵، ص۴۳۱، به نقل از ابی مخنف از عطاء بن سائب از عبدالجبار بن وائل حضرمی از برادرش مسروق بن وائل.
- ↑ یوسفی غروی، محمد هادی، مقاله «سوگنامه کربلا»، فرهنگ عاشورایی ج۴ ص۶۳؛ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص۳۸.