ابوعیاش زرقی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
خط ۴: خط ۴:
او به [[کنیه]] مشهور است<ref>ابن حجر، ج۲، ص۵۰۴.</ref> و نامش را به [[اختلاف]]، [[زید بن صامت]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۳، ص۵۶۵؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۸۷ آن را نظر بیشتر اهل حدیث دانسته است.</ref>، [[عبدالرحمان بن معاویة بن صامت]]<ref>ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.</ref>، [[عبید بن معاویة بن صامت]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۷۰؛ سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.</ref>، [[عبید بن زید بن صامت]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.</ref>، [[فضیل بن معاذ بن صامت]]<ref>ر. ک: طبرانی، ج۵، ص۲۱۳.</ref>، [[عبید بن معاذ]]<ref>ر. ک: ابن حبان، ج۷، ص۱۲۷.</ref>، [[عتیک بن معاذ]]<ref>ر. ک: ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۴.</ref>، [[زید بن نعمان]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۱۳۸.</ref>، از تیره [[بنی‌زریق]] [[خزرجی]]<ref>سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.</ref> و در شمار ساکنان [[حجاز]]<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۳۳.</ref> گفته‌اند. برخی مادرش را [[خوله]]، دختر [[زید بن نعمان بن خلده]] از [[بنی‌زریق]] دانسته‌اند<ref>ابن حبان، ج۳، ص۲۸۱.</ref>.
او به [[کنیه]] مشهور است<ref>ابن حجر، ج۲، ص۵۰۴.</ref> و نامش را به [[اختلاف]]، [[زید بن صامت]]<ref>ابن ابی حاتم، ج۳، ص۵۶۵؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۸۷ آن را نظر بیشتر اهل حدیث دانسته است.</ref>، [[عبدالرحمان بن معاویة بن صامت]]<ref>ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.</ref>، [[عبید بن معاویة بن صامت]]<ref>خلیفة بن خیاط، ص۱۷۰؛ سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.</ref>، [[عبید بن زید بن صامت]]<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.</ref>، [[فضیل بن معاذ بن صامت]]<ref>ر. ک: طبرانی، ج۵، ص۲۱۳.</ref>، [[عبید بن معاذ]]<ref>ر. ک: ابن حبان، ج۷، ص۱۲۷.</ref>، [[عتیک بن معاذ]]<ref>ر. ک: ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۴.</ref>، [[زید بن نعمان]]<ref>ابن حبان، ج۳، ص۱۳۸.</ref>، از تیره [[بنی‌زریق]] [[خزرجی]]<ref>سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.</ref> و در شمار ساکنان [[حجاز]]<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۳۳.</ref> گفته‌اند. برخی مادرش را [[خوله]]، دختر [[زید بن نعمان بن خلده]] از [[بنی‌زریق]] دانسته‌اند<ref>ابن حبان، ج۳، ص۲۸۱.</ref>.


او از [[صحابه]] مشهور بود. در احد و نبردهای پس از آن، [[رسول خدا]]{{صل}} را [[همراهی]] کرد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵؛ به نقل از ابن سعد.</ref> و نبردهای وی را به نبردهای رسول خدا{{صل}} [[تشبیه]] کرده‌اند<ref>مشاهده کمشاهد رسول الله، ابن اثیر، ج۵، ص۲۶۶.</ref>. او پس از [[پیکار احد]]، در [[سریه ابوسلمة بن عبدالاسد]]<ref>واقدی، ج۱، ص۳۴۱.</ref>، [[نبرد بنی‌قریظه]]<ref>واقدی، ج۲، ص۴۹۸.</ref> و [[غزوه غابه]] در سال ششم<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۱.</ref> شرکت کرد. وی همچنین از اسب سواران نبرد غابه بود. اسبی به نام جلوه داشت و رسول خدا{{صل}} از وی خواست آن را به کسی بدهد که سوارکارتر باشد. او در پاسخ خود را سوارکارترین [[مردم]] نامید و اسبش را راند، ولی هنوز پنجاه متری نرفته بود که اسب، وی را [[زمین]] زد. او از گفتار آن [[حضرت]] و پاسخ خود در شگفت شد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۱.</ref>. برخی از مردان بنو زریق می‌گویند: آن حضرت اسب وی را به [[معاذ بن ماعص]] یا [[عائذ بن ماعص]] داد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.</ref>. ابوعیاش در واقعه [[حدیبیه]]، از جمله بیست سوار پیشاهنگانی بود که رسول خدا{{صل}} آنان را برای کسب خبر گسیل داشت<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۷.</ref>. [[مسلمانان]] در عسفان با [[مشرکان]] به [[فرماندهی]] [[خالد بن ولید]] روبه رو شدند<ref>درباره زمان درگیری؛ ر. ک: ابن کثیر، ج۴، ص۹۳-۹۶.</ref> و از آنجا [[نماز]] برای [[مسلمانان]] عزیزتر از [[فرزندان]]، [[پدران]] و جان‌هایشان بود، مشرکان، هنگام نماز را [[بهترین]] [[زمان]] برای [[حمله]] ارزیابی کردند. [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی» سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> میان دو [[نماز ظهر]] و عصر نازل گردید<ref>طیالسی، ص۱۹۲.</ref> و مسلمانان به [[فرمان]] [[رسول خدا]]{{صل}} مسلح شدند و نماز [[خوف]] خواندند. ابوعیاش در این [[روایت]]، کیفیت نماز خوف را تشریح کرده است<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۵۹؛ شانسی، ص۷۱۳؛ واحدی، ص۱۲۰؛ ابن قدامه، ج۲، ص۲۶۸.</ref>.
او از [[صحابه]] مشهور بود. در احد و نبردهای پس از آن، [[رسول خدا]] {{صل}} را [[همراهی]] کرد<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵؛ به نقل از ابن سعد.</ref> و نبردهای وی را به نبردهای رسول خدا {{صل}} [[تشبیه]] کرده‌اند<ref>مشاهده کمشاهد رسول الله، ابن اثیر، ج۵، ص۲۶۶.</ref>. او پس از [[پیکار احد]]، در [[سریه ابوسلمة بن عبدالاسد]]<ref>واقدی، ج۱، ص۳۴۱.</ref>، [[نبرد بنی‌قریظه]]<ref>واقدی، ج۲، ص۴۹۸.</ref> و [[غزوه غابه]] در سال ششم<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۱.</ref> شرکت کرد. وی همچنین از اسب سواران نبرد غابه بود. اسبی به نام جلوه داشت و رسول خدا {{صل}} از وی خواست آن را به کسی بدهد که سوارکارتر باشد. او در پاسخ خود را سوارکارترین [[مردم]] نامید و اسبش را راند، ولی هنوز پنجاه متری نرفته بود که اسب، وی را [[زمین]] زد. او از گفتار آن [[حضرت]] و پاسخ خود در شگفت شد<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۱.</ref>. برخی از مردان بنو زریق می‌گویند: آن حضرت اسب وی را به [[معاذ بن ماعص]] یا [[عائذ بن ماعص]] داد<ref>ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.</ref>. ابوعیاش در واقعه [[حدیبیه]]، از جمله بیست سوار پیشاهنگانی بود که رسول خدا {{صل}} آنان را برای کسب خبر گسیل داشت<ref>واقدی، ج۲، ص۵۴۷.</ref>. [[مسلمانان]] در عسفان با [[مشرکان]] به [[فرماندهی]] [[خالد بن ولید]] روبه رو شدند<ref>درباره زمان درگیری؛ ر. ک: ابن کثیر، ج۴، ص۹۳-۹۶.</ref> و از آنجا [[نماز]] برای [[مسلمانان]] عزیزتر از [[فرزندان]]، [[پدران]] و جان‌هایشان بود، مشرکان، هنگام نماز را [[بهترین]] [[زمان]] برای [[حمله]] ارزیابی کردند. [[آیه]] {{متن قرآن|وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ}}<ref>«و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی» سوره نساء، آیه ۱۰۲.</ref> میان دو [[نماز ظهر]] و عصر نازل گردید<ref>طیالسی، ص۱۹۲.</ref> و مسلمانان به [[فرمان]] [[رسول خدا]] {{صل}} مسلح شدند و نماز [[خوف]] خواندند. ابوعیاش در این [[روایت]]، کیفیت نماز خوف را تشریح کرده است<ref>احمد بن حنبل، ج۴، ص۵۹؛ شانسی، ص۷۱۳؛ واحدی، ص۱۲۰؛ ابن قدامه، ج۲، ص۲۶۸.</ref>.


او در سال‌های پس از چهل یا پنجاه درگذشت<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۰.</ref> و [[انس بن مالک]] [[صحابی]]، [[ابو صالح سمان]] و [[مجاهد]] از [[تابعین]] از وی روایت کرده‌اند. برخی سماع [[سمان]] و مجاهد را از ابوعیاش، به دلیل پیشی [[مرگ]] وی بر آن دو صحیح ندانسته‌اند<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۳۳.</ref>. بنا بر خبر انس بن مالک، [[ابو عیاش]] در [[مقام]] [[دعا]]، [[خدا]] را با صفاتی خواند که رسول خدا{{صل}} فرمود: هرگاه [[خداوند]] با آن صفات خوانده شود، [[اجابت]] می‌کند و هرگاه با آن درخواست شود، [[عطا]] می‌کند<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۰.</ref>. ابوعیاش با نقل روایتی از رسول خدا{{صل}}، [[تهلیل]] هر پگاه را برابر با [[آزادی]] بنده‌ای از زادگان [[اسماعیل]]{{ع}}، ده [[حسنه]]، نابودی ده [[گناه]] و دوری از [[شیطان]] برشمرد. می‌گویند کسی در [[خواب]] از رسول خدا{{صل}} درباره این روایت پرسید<ref>دولابی، ج۱، ص۸۳.</ref>، آن [[حضرت]] فرمود: ابوعیاش درست می‌گوید<ref>احمدبن حنبل، ج۴، ص۵۹؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۱۹۶.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.</ref> این روایت را به ابن عائش (و به قولی [[ابن ابی عیاش]]) نسبت داده و وی را غیر از ابوعیاش زرقی شمرده است، اما برخی دیگر، آن دو را یک تن دانسته‌اند. برخی (به [[اشتباه]]) [[زید بن عیاش]] را که [[مالک]] از وی و او از [[سعد بن ابی وقاص]] [[روایت]] کرده است، همان ابوعیاش زرقی [[صحابی]] دانسته‌اند<ref>برای آگاهی از اظهار نظرها، استدلال‌ها و دلایل تابعی بودن وی؛ ر. ک: نوری، ج۱۰، ص۴۲۳.</ref>. ابو عیاش زرقی صحابی، تا دوره [[خلافت]] [[معاویه]] می‌زیست<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعیاش زرقی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۶۰-۴۶۱.</ref>
او در سال‌های پس از چهل یا پنجاه درگذشت<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۰.</ref> و [[انس بن مالک]] [[صحابی]]، [[ابو صالح سمان]] و [[مجاهد]] از [[تابعین]] از وی روایت کرده‌اند. برخی سماع [[سمان]] و مجاهد را از ابوعیاش، به دلیل پیشی [[مرگ]] وی بر آن دو صحیح ندانسته‌اند<ref>ابن اثیر، ج۲، ص۲۳۳.</ref>. بنا بر خبر انس بن مالک، [[ابو عیاش]] در [[مقام]] [[دعا]]، [[خدا]] را با صفاتی خواند که رسول خدا {{صل}} فرمود: هرگاه [[خداوند]] با آن صفات خوانده شود، [[اجابت]] می‌کند و هرگاه با آن درخواست شود، [[عطا]] می‌کند<ref>ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۰.</ref>. ابوعیاش با نقل روایتی از رسول خدا {{صل}}، [[تهلیل]] هر پگاه را برابر با [[آزادی]] بنده‌ای از زادگان [[اسماعیل]] {{ع}}، ده [[حسنه]]، نابودی ده [[گناه]] و دوری از [[شیطان]] برشمرد. می‌گویند کسی در [[خواب]] از رسول خدا {{صل}} درباره این روایت پرسید<ref>دولابی، ج۱، ص۸۳.</ref>، آن [[حضرت]] فرمود: ابوعیاش درست می‌گوید<ref>احمدبن حنبل، ج۴، ص۵۹؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۱۹۶.</ref>. [[ابن حجر]]<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.</ref> این روایت را به ابن عائش (و به قولی [[ابن ابی عیاش]]) نسبت داده و وی را غیر از ابوعیاش زرقی شمرده است، اما برخی دیگر، آن دو را یک تن دانسته‌اند. برخی (به [[اشتباه]]) [[زید بن عیاش]] را که [[مالک]] از وی و او از [[سعد بن ابی وقاص]] [[روایت]] کرده است، همان ابوعیاش زرقی [[صحابی]] دانسته‌اند<ref>برای آگاهی از اظهار نظرها، استدلال‌ها و دلایل تابعی بودن وی؛ ر. ک: نوری، ج۱۰، ص۴۲۳.</ref>. ابو عیاش زرقی صحابی، تا دوره [[خلافت]] [[معاویه]] می‌زیست<ref>ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.</ref><ref>[[حسین حسینیان مقدم|حسینیان مقدم، حسین]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوعیاش زرقی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۴۶۰-۴۶۱.</ref>


== منابع ==
== منابع ==

نسخهٔ ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۷:۳۶

مقدمه

او به کنیه مشهور است[۱] و نامش را به اختلاف، زید بن صامت[۲]، عبدالرحمان بن معاویة بن صامت[۳]، عبید بن معاویة بن صامت[۴]، عبید بن زید بن صامت[۵]، فضیل بن معاذ بن صامت[۶]، عبید بن معاذ[۷]، عتیک بن معاذ[۸]، زید بن نعمان[۹]، از تیره بنی‌زریق خزرجی[۱۰] و در شمار ساکنان حجاز[۱۱] گفته‌اند. برخی مادرش را خوله، دختر زید بن نعمان بن خلده از بنی‌زریق دانسته‌اند[۱۲].

او از صحابه مشهور بود. در احد و نبردهای پس از آن، رسول خدا (ص) را همراهی کرد[۱۳] و نبردهای وی را به نبردهای رسول خدا (ص) تشبیه کرده‌اند[۱۴]. او پس از پیکار احد، در سریه ابوسلمة بن عبدالاسد[۱۵]، نبرد بنی‌قریظه[۱۶] و غزوه غابه در سال ششم[۱۷] شرکت کرد. وی همچنین از اسب سواران نبرد غابه بود. اسبی به نام جلوه داشت و رسول خدا (ص) از وی خواست آن را به کسی بدهد که سوارکارتر باشد. او در پاسخ خود را سوارکارترین مردم نامید و اسبش را راند، ولی هنوز پنجاه متری نرفته بود که اسب، وی را زمین زد. او از گفتار آن حضرت و پاسخ خود در شگفت شد[۱۸]. برخی از مردان بنو زریق می‌گویند: آن حضرت اسب وی را به معاذ بن ماعص یا عائذ بن ماعص داد[۱۹]. ابوعیاش در واقعه حدیبیه، از جمله بیست سوار پیشاهنگانی بود که رسول خدا (ص) آنان را برای کسب خبر گسیل داشت[۲۰]. مسلمانان در عسفان با مشرکان به فرماندهی خالد بن ولید روبه رو شدند[۲۱] و از آنجا نماز برای مسلمانان عزیزتر از فرزندان، پدران و جان‌هایشان بود، مشرکان، هنگام نماز را بهترین زمان برای حمله ارزیابی کردند. آیه ﴿وَإِذَا كُنْتَ فِيهِمْ فَأَقَمْتَ لَهُمُ الصَّلَاةَ[۲۲] میان دو نماز ظهر و عصر نازل گردید[۲۳] و مسلمانان به فرمان رسول خدا (ص) مسلح شدند و نماز خوف خواندند. ابوعیاش در این روایت، کیفیت نماز خوف را تشریح کرده است[۲۴].

او در سال‌های پس از چهل یا پنجاه درگذشت[۲۵] و انس بن مالک صحابی، ابو صالح سمان و مجاهد از تابعین از وی روایت کرده‌اند. برخی سماع سمان و مجاهد را از ابوعیاش، به دلیل پیشی مرگ وی بر آن دو صحیح ندانسته‌اند[۲۶]. بنا بر خبر انس بن مالک، ابو عیاش در مقام دعا، خدا را با صفاتی خواند که رسول خدا (ص) فرمود: هرگاه خداوند با آن صفات خوانده شود، اجابت می‌کند و هرگاه با آن درخواست شود، عطا می‌کند[۲۷]. ابوعیاش با نقل روایتی از رسول خدا (ص)، تهلیل هر پگاه را برابر با آزادی بنده‌ای از زادگان اسماعیل (ع)، ده حسنه، نابودی ده گناه و دوری از شیطان برشمرد. می‌گویند کسی در خواب از رسول خدا (ص) درباره این روایت پرسید[۲۸]، آن حضرت فرمود: ابوعیاش درست می‌گوید[۲۹]. ابن حجر[۳۰] این روایت را به ابن عائش (و به قولی ابن ابی عیاش) نسبت داده و وی را غیر از ابوعیاش زرقی شمرده است، اما برخی دیگر، آن دو را یک تن دانسته‌اند. برخی (به اشتباه) زید بن عیاش را که مالک از وی و او از سعد بن ابی وقاص روایت کرده است، همان ابوعیاش زرقی صحابی دانسته‌اند[۳۱]. ابو عیاش زرقی صحابی، تا دوره خلافت معاویه می‌زیست[۳۲][۳۳]

منابع

پانویس

  1. ابن حجر، ج۲، ص۵۰۴.
  2. ابن ابی حاتم، ج۳، ص۵۶۵؛ ابن عبدالبر، ج۴، ص۲۸۷ آن را نظر بیشتر اهل حدیث دانسته است.
  3. ر. ک: ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.
  4. خلیفة بن خیاط، ص۱۷۰؛ سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.
  5. ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.
  6. ر. ک: طبرانی، ج۵، ص۲۱۳.
  7. ر. ک: ابن حبان، ج۷، ص۱۲۷.
  8. ر. ک: ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۴.
  9. ابن حبان، ج۳، ص۱۳۸.
  10. سمعانی، ج۳، ص۱۴۷.
  11. ابن اثیر، ج۲، ص۲۳۳.
  12. ابن حبان، ج۳، ص۲۸۱.
  13. ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵؛ به نقل از ابن سعد.
  14. مشاهده کمشاهد رسول الله، ابن اثیر، ج۵، ص۲۶۶.
  15. واقدی، ج۱، ص۳۴۱.
  16. واقدی، ج۲، ص۴۹۸.
  17. واقدی، ج۲، ص۵۴۱.
  18. واقدی، ج۲، ص۵۴۲-۵۴۱.
  19. ابن هشام، ج۳، ص۷۵۲.
  20. واقدی، ج۲، ص۵۴۷.
  21. درباره زمان درگیری؛ ر. ک: ابن کثیر، ج۴، ص۹۳-۹۶.
  22. «و (به هنگام خطر) چون در میان ایشان بودی و برای آنان نماز برپا داشتی» سوره نساء، آیه ۱۰۲.
  23. طیالسی، ص۱۹۲.
  24. احمد بن حنبل، ج۴، ص۵۹؛ شانسی، ص۷۱۳؛ واحدی، ص۱۲۰؛ ابن قدامه، ج۲، ص۲۶۸.
  25. ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۰.
  26. ابن اثیر، ج۲، ص۲۳۳.
  27. ابن اثیر، ج۳، ص۳۵۰.
  28. دولابی، ج۱، ص۸۳.
  29. احمدبن حنبل، ج۴، ص۵۹؛ ابن ابی عاصم، ج۴، ص۱۹۶.
  30. ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.
  31. برای آگاهی از اظهار نظرها، استدلال‌ها و دلایل تابعی بودن وی؛ ر. ک: نوری، ج۱۰، ص۴۲۳.
  32. ابن حجر، ج۷، ص۲۴۵.
  33. حسینیان مقدم، حسین، مقاله «ابوعیاش زرقی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۴۶۰-۴۶۱.