امی در کلام اسلامی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
بدون خلاصۀ ویرایش
 
(۱۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{خرد}}
{{نبوت}}
{{نبوت}}
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
{{مدخل مرتبط
: <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[امی]]''' است. "'''[[امی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = امی
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| عنوان مدخل  = [[امی]]
: <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[امی در قرآن]] | [[امی در حدیث]] | [[امی در نهج البلاغه]] | [[امی در معارف دعا و زیارات]] | [[امی در کلام اسلامی]] | [[امی در اخلاق اسلامی]] | [[امی در عرفان اسلامی]]</div>
| مداخل مرتبط = [[امی در قرآن]] - [[امی در حدیث]] - [[امی در نهج البلاغه]] - [[امی در معارف دعا و زیارات]] - [[امی در کلام اسلامی]] - [[امی در اخلاق اسلامی]] - [[امی در عرفان اسلامی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| پرسش مرتبط  = امی (پرسش)
: <div style="background-color: rgb(206,242, 299); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">در این باره، تعداد بسیاری از پرسش‌های عمومی و مصداقی مرتبط، وجود دارند که در مدخل '''[[امی (پرسش)]]''' قابل دسترسی خواهند بود.</div>
}}
<div style="padding: 0.4em 0em 0.0em;">


==مقدمه==
== مقدمه ==
*برای "[[امی]]" دو تعریف آمده است:
* برای "[[امی]]" دو تعریف آمده است:
#درس ناخوانده و خط نانوشته<ref>کاشف الغطا بر این نکته تأکید دارد که مراد از امی بودن این نیست که پیامبر{{صل}} نمی‌توانست بخواند و بنویسد و بلکه نمی‌خواند و نمی‌نوشت، که به این معنا قرآن کریم در سوره عنکبوت آیه ۴۸ اشاره کرده است. (کاشف الغطاء، پرسش و پاسخ، ص۱۰ - ۹).</ref>. اکثر محققان طرفدار این نظرند و آن را ترجیح می‌‌دهند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۱.</ref>.
# درس ناخوانده و خط نانوشته<ref>کاشف الغطا بر این نکته تأکید دارد که مراد از امی بودن این نیست که پیامبر {{صل}} نمی‌توانست بخواند و بنویسد و بلکه نمی‌خواند و نمی‌نوشت، که به این معنا قرآن کریم در سوره عنکبوت آیه ۴۸ اشاره کرده است. (کاشف الغطاء، پرسش و پاسخ، ص۱۰ - ۹).</ref>. اکثر محققان طرفدار این نظرند و آن را ترجیح می‌‌دهند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۱.</ref>.
#اهل ام‌القری. طرفداران این نظر، این کلمه را منسوب به ام‌القری ([[مکه]]) دانسته‌اند. تعریف دوم به [[دلایل]] [[قاطع]] و [[مسلم]] مردود است؛ قطعاً [[رسول خدا]]{{صل}} از آن جهت [[امی]] خوانده شده که درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است<ref>به نظر ابن خلدون امی بودن پیامبر اکرم{{صل}} ضعف به حساب نمی‌آید بلکه از آنجا که خواندن و نوشتن از امور اعتباری و نسبی است، برای پیامبر کمال است. همان‌گونه که عدم سرودن شعر برای او به تصریح قرآن نقص نیست، بلکه جایگاه او بالاتر از سرودن شعر است: {{متن قرآن|وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ}} [و به او شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.</ref>. از خود [[پیغمبر اکرم]]{{صل}} [[روایت]] شده است: "ما قومی [[امی]] هستیم که نه می‌خوانیم و نه می‌نویسیم"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ أُمَّةٌ أُمِّيَّةٌ لَا نَقْرَأُ وَ لَا نَكْتُبُ}}؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۱۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۲.</ref>.
# اهل ام‌القری. طرفداران این نظر، این کلمه را منسوب به ام‌القری ([[مکه]]) دانسته‌اند. تعریف دوم به [[دلایل]] [[قاطع]] و [[مسلم]] مردود است؛ قطعاً [[رسول خدا]] {{صل}} از آن جهت [[امی]] خوانده شده که درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است<ref>به نظر ابن خلدون امی بودن پیامبر اکرم {{صل}} ضعف به حساب نمی‌آید بلکه از آنجا که خواندن و نوشتن از امور اعتباری و نسبی است، برای پیامبر کمال است. همان‌گونه که عدم سرودن شعر برای او به تصریح قرآن نقص نیست، بلکه جایگاه او بالاتر از سرودن شعر است: {{متن قرآن|وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ}} [و به او شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.</ref>. از خود [[پیغمبر اکرم]] {{صل}} [[روایت]] شده است: "ما قومی [[امی]] هستیم که نه می‌خوانیم و نه می‌نویسیم"<ref>{{متن حدیث|نَحْنُ أُمَّةٌ أُمِّيَّةٌ لَا نَقْرَأُ وَ لَا نَكْتُبُ}}؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۱۹.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۲.</ref>.
*در دوره [[رسالت]]، از دو نکته "[[نوشتن]]" و "[[خواندن]]" باید مورد مطالعه قرار گیرد. آنچه قطعی و [[مسلم]] و [[مورد اتفاق]] علمای [[مسلمین]] و غیر آنهاست، اینکه ایشان قبل از [[رسالت]]، با [[خواندن و نوشتن]] کمترین آشنایی نداشته‌اند<ref>البته نظر علمای مسلمین با یک تفصیل خاص این است که اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه بر این باورند که رسول خدا{{صل}} قبل از بعثت نه چیزی نوشته و نه خوانده است. دراین‌باره شیخ طوسی در دو کتاب المبسوط و التبیان با تعبیر «مذهب علمائنا کافه» ادعای اجماع می‌‌کند. در میان اهل سنت با التزام کلی به همین عقیده، به دو گروه تقسیم شدند. عده‌ای بر این باورند که پیامبر{{صل}} قبل از بعثت چنین توانایی را نداشته است؛ ولی عده‌ای دیگر معتقدند چنین توانایی را داشته است؛ ولی خداوند اجازه نداده است او چیزی بنویسد. (مرتضوی، «امی بودن پیامبر»، اندیشه نوین دینی، ش۹، ص۸۳)</ref>. در دوره [[رسالت]] نیز آنچه [[مسلم]] است، ننوشتن ایشان است؛ ولی نخواندنشان آن اندازه مسلّم نیست. [[علمای اسلامی]] چه [[شیعه]] و چه [[سنی]] در این جهت [[وحدت]] نظر ندارند<ref>مطهری، پیامبر امی، ص۲۰ - ۱۴ و ۴۷ - ۴۰.</ref>. هر چند برخی [[مستشرقان]] در صدد اثبات [[خواندن و نوشتن]] [[پیامبر]]{{صل}} جهت تشکیک در [[رسالت]] و غیر بشری بودن [[قرآن]] هستند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۲.</ref>.
* در دوره [[رسالت]]، از دو نکته "[[نوشتن]]" و "خواندن" باید مورد مطالعه قرار گیرد. آنچه قطعی و [[مسلم]] و [[مورد اتفاق]] علمای [[مسلمین]] و غیر آنهاست، اینکه ایشان قبل از [[رسالت]]، با [[خواندن و نوشتن]] کمترین آشنایی نداشته‌اند<ref>البته نظر علمای مسلمین با یک تفصیل خاص این است که اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه بر این باورند که رسول خدا {{صل}} قبل از بعثت نه چیزی نوشته و نه خوانده است. دراین‌باره شیخ طوسی در دو کتاب المبسوط و التبیان با تعبیر «مذهب علمائنا کافه» ادعای اجماع می‌‌کند. در میان اهل سنت با التزام کلی به همین عقیده، به دو گروه تقسیم شدند. عده‌ای بر این باورند که پیامبر {{صل}} قبل از بعثت چنین توانایی را نداشته است؛ ولی عده‌ای دیگر معتقدند چنین توانایی را داشته است؛ ولی خداوند اجازه نداده است او چیزی بنویسد. (مرتضوی، «امی بودن پیامبر»، اندیشه نوین دینی، ش۹، ص۸۳)</ref>. در دوره [[رسالت]] نیز آنچه [[مسلم]] است، ننوشتن ایشان است؛ ولی نخواندنشان آن اندازه مسلّم نیست. [[علمای اسلامی]] چه [[شیعه]] و چه [[سنی]] در این جهت [[وحدت]] نظر ندارند<ref>مطهری، پیامبر امی، ص۲۰ - ۱۴ و ۴۷ - ۴۰.</ref>. هر چند برخی [[مستشرقان]] در صدد اثبات [[خواندن و نوشتن]] [[پیامبر]] {{صل}} جهت تشکیک در [[رسالت]] و غیر بشری بودن [[قرآن]] هستند<ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۲.</ref>.
*در میان [[اهل سنت]]، دیدگاه غالب، همان ننوشتن [[پیامبر]]{{صل}} بعد از [[بعثت]] است. البته تنها یک [[روایت]] برخلاف این دیدگاه در [[صحیح بخاری]] آمده است. علمای [[اهل سنت]] همواره در صدد توجیه این [[روایت]] برآمده‌اند؛ هرچند از نگاه [[اندیشمندان]] [[شیعه]] این [[روایت]] از جهات مختلف مخدوش است.
* در میان [[اهل سنت]]، دیدگاه غالب، همان ننوشتن [[پیامبر]] {{صل}} بعد از [[بعثت]] است. البته تنها یک [[روایت]] برخلاف این دیدگاه در [[صحیح بخاری]] آمده است. علمای [[اهل سنت]] همواره در صدد توجیه این [[روایت]] برآمده‌اند؛ هرچند از نگاه [[اندیشمندان]] [[شیعه]] این [[روایت]] از جهات مختلف مخدوش است.
*دیدگاه علمای [[شیعه]] دراین‌باره مختلف است. عده‌ای مانند [[شیخ طوسی]] بر این باورند که [[حضرت]] [[توانایی]] [[خواندن و نوشتن]] را داشته است و کسانی مانند [[علامه مجلسی]] معتقدند که [[حضرت]] این [[توانایی]] را داشته‌اند، ولی به خاطر [[مصلحت]] نمی‌نوشته‌اند<ref>مرتضوی، «امی بودن پیامبر»، اندیشه نوین دینی، ش۹، ص۸۸ - ۸۴.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۲.</ref>.
* دیدگاه علمای [[شیعه]] دراین‌باره مختلف است. عده‌ای مانند [[شیخ طوسی]] بر این باورند که [[حضرت]] [[توانایی]] [[خواندن و نوشتن]] را داشته است و کسانی مانند [[علامه مجلسی]] معتقدند که [[حضرت]] این [[توانایی]] را داشته‌اند، ولی به خاطر [[مصلحت]] نمی‌نوشته‌اند<ref>مرتضوی، «امی بودن پیامبر»، اندیشه نوین دینی، ش۹، ص۸۸ - ۸۴.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۲.</ref>.
*براساس آخرین کتابی که از علمای [[اهل سنت]] در [[مدینه]] دراین‌باره تدوین شده است، [[پیامبر خدا]]{{صل}} قبل و بعد از [[بعثت]] نه می‌‌خواند و نه می‌نوشت و [[توانایی]] بر آن را نیز نداشت<ref>بنگرید به: عزّامی، درس ناخواندگی پیامبر{{صل}}.</ref>. داستانی در [[تاریخ]] [[طبری]] نیز این نظر را تأیید می‌‌کند، اینکه [[پیامبر]]{{صل}} در هنگام تنظیم قراردادی با یکی از [[قبایل]]، زمانی که متوجه شد آنها از جمله شروط [[اسلام آوردن]] خود را [[آزادی]] رباخواری قرار داده‌اند، [[حضرت]] از یکی از اطرافیان خواست تا دست آن [[حضرت]] را بر واژه [[ربا]] بگذارد آنگاه [[حضرت]] آن کلمه را از متن موافقت‌نامه [[پاک]] کرد<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، حوادث سال نهم.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۳.</ref>.
* براساس آخرین کتابی که از علمای [[اهل سنت]] در [[مدینه]] دراین‌باره تدوین شده است، [[پیامبر خدا]] {{صل}} قبل و بعد از [[بعثت]] نه می‌‌خواند و نه می‌نوشت و [[توانایی]] بر آن را نیز نداشت<ref>بنگرید به: عزّامی، درس ناخواندگی پیامبر {{صل}}.</ref>. داستانی در [[تاریخ]] [[طبری]] نیز این نظر را تأیید می‌‌کند، اینکه [[پیامبر]] {{صل}} در هنگام تنظیم قراردادی با یکی از [[قبایل]]، زمانی که متوجه شد آنها از جمله شروط [[اسلام آوردن]] خود را [[آزادی]] رباخواری قرار داده‌اند، [[حضرت]] از یکی از اطرافیان خواست تا دست آن [[حضرت]] را بر واژه [[ربا]] بگذارد آنگاه [[حضرت]] آن کلمه را از متن موافقت‌نامه [[پاک]] کرد<ref>طبری، تاریخ طبری، ج۳، حوادث سال نهم.</ref><ref>[[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|فرهنگ اصطلاحات علم کلام]]، ص ۴۳.</ref>.


==منابع==
== منابع ==
{{منابع}}
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
* [[پرونده:10119661.jpg|22px]] [[مسلم محمدی|محمدی، مسلم]]، [[فرهنگ اصطلاحات علم کلام (کتاب)|'''فرهنگ اصطلاحات علم کلام''']]
{{پایان منابع}}


==جستارهای وابسته==
== پانویس ==
{{پانویس}}


==پانویس==
{{یادآوری پانویس}}
{{پانویس2}}
[[رده:مدخل]]
[[رده:امی]]
[[رده:امی]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]
[[رده:مفاهیم در کلام اسلامی]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۸:۲۷

مقدمه

  • برای "امی" دو تعریف آمده است:
  1. درس ناخوانده و خط نانوشته[۱]. اکثر محققان طرفدار این نظرند و آن را ترجیح می‌‌دهند[۲].
  2. اهل ام‌القری. طرفداران این نظر، این کلمه را منسوب به ام‌القری (مکه) دانسته‌اند. تعریف دوم به دلایل قاطع و مسلم مردود است؛ قطعاً رسول خدا (ص) از آن جهت امی خوانده شده که درس ناخوانده و خط نانوشته بوده است[۳]. از خود پیغمبر اکرم (ص) روایت شده است: "ما قومی امی هستیم که نه می‌خوانیم و نه می‌نویسیم"[۴][۵].

منابع

پانویس

  1. کاشف الغطا بر این نکته تأکید دارد که مراد از امی بودن این نیست که پیامبر (ص) نمی‌توانست بخواند و بنویسد و بلکه نمی‌خواند و نمی‌نوشت، که به این معنا قرآن کریم در سوره عنکبوت آیه ۴۸ اشاره کرده است. (کاشف الغطاء، پرسش و پاسخ، ص۱۰ - ۹).
  2. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۱.
  3. به نظر ابن خلدون امی بودن پیامبر اکرم (ص) ضعف به حساب نمی‌آید بلکه از آنجا که خواندن و نوشتن از امور اعتباری و نسبی است، برای پیامبر کمال است. همان‌گونه که عدم سرودن شعر برای او به تصریح قرآن نقص نیست، بلکه جایگاه او بالاتر از سرودن شعر است: ﴿وَمَا عَلَّمْنَاهُ الشِّعْرَ وَمَا يَنْبَغِي لَهُ إِنْ هُوَ إِلَّا ذِكْرٌ وَقُرْآنٌ مُبِينٌ [و به او شعر نیاموختیم و در خور او (نیز) نیست، این (کتاب) جز پند و قرآنی روشن نیست» سوره یس، آیه ۶۹.
  4. «نَحْنُ أُمَّةٌ أُمِّيَّةٌ لَا نَقْرَأُ وَ لَا نَكْتُبُ»؛ مجلسی، بحارالأنوار، ج۱۶، ص۱۱۹.
  5. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۲.
  6. البته نظر علمای مسلمین با یک تفصیل خاص این است که اکثر قریب به اتفاق علمای شیعه بر این باورند که رسول خدا (ص) قبل از بعثت نه چیزی نوشته و نه خوانده است. دراین‌باره شیخ طوسی در دو کتاب المبسوط و التبیان با تعبیر «مذهب علمائنا کافه» ادعای اجماع می‌‌کند. در میان اهل سنت با التزام کلی به همین عقیده، به دو گروه تقسیم شدند. عده‌ای بر این باورند که پیامبر (ص) قبل از بعثت چنین توانایی را نداشته است؛ ولی عده‌ای دیگر معتقدند چنین توانایی را داشته است؛ ولی خداوند اجازه نداده است او چیزی بنویسد. (مرتضوی، «امی بودن پیامبر»، اندیشه نوین دینی، ش۹، ص۸۳)
  7. مطهری، پیامبر امی، ص۲۰ - ۱۴ و ۴۷ - ۴۰.
  8. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۲.
  9. مرتضوی، «امی بودن پیامبر»، اندیشه نوین دینی، ش۹، ص۸۸ - ۸۴.
  10. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۲.
  11. بنگرید به: عزّامی، درس ناخواندگی پیامبر (ص).
  12. طبری، تاریخ طبری، ج۳، حوادث سال نهم.
  13. محمدی، مسلم، فرهنگ اصطلاحات علم کلام، ص ۴۳.