|
|
(۲۶ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۶ کاربر نشان داده نشد) |
خط ۱: |
خط ۱: |
| {{امامت}} | | {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = [[تنبیه در قرآن]] - [[تنبیه در حدیث]] - [[تنبیه در خانواده]] - [[تنبیه در معارف و سیره نبوی]] | پرسش مرتبط = }} |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از چند منظر متفاوت، بررسی میشود:</div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
| : <div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[تنبیه در قرآن]] | [[تنبیه در حدیث]] | [[تنبیه در اخلاق اسلامی]] </div>
| |
| <div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| |
|
| |
|
| ==مقدمه== | | == مقدمه == |
| [[تنبیه]] مصدر باب تفعیل از ریشه "ن ـ ب ـ ه" است. این واژه که ابتدا به معنای بیدار کردن به کار میرفته، <ref>لسان العرب، ج ۱۴، ص ۲۸، "نبه".</ref> به مرور [[زمان]] و پس از ورود به [[زبان فارسی]] افزون بر کاربرد در معنای بیدار کردن، معانی هوشیار کردن و [[آگاه کردن]] پس از [[غفلت]] را نیز به خود گرفته است. سپس در کاربرد مجازی و در عرف عام، چوب یا کتک زدن، [[سیاست]] کردن کوته اندیشان <ref>لغت نامه، ج ۴، ص ۶۱۴۵ - ۶۱۴۶، "تنبیه".</ref> و [[تأدیب]] و گوشمال دادن را نیز تنبیه گفتهاند.<ref>فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۱۱۴۸، "تنبیه".</ref> | | [[تنبیه]] مصدر باب تفعیل از ریشه "ن ـ ب ـ ه" است. این واژه که ابتدا به معنای بیدار کردن به کار میرفته، <ref>لسان العرب، ج ۱۴، ص ۲۸، "نبه".</ref> به مرور [[زمان]] و پس از ورود به [[زبان فارسی]] افزون بر کاربرد در معنای بیدار کردن، معانی هوشیار کردن و [[آگاه کردن]] پس از [[غفلت]] را نیز به خود گرفته است. سپس در کاربرد مجازی و در عرف عام، چوب یا کتک زدن، [[سیاست]] کردن کوته اندیشان <ref>لغت نامه، ج ۴، ص ۶۱۴۵ - ۶۱۴۶، "تنبیه".</ref> و [[تأدیب]] و گوشمال دادن را نیز تنبیه گفتهاند.<ref>فرهنگ فارسی، ج ۱، ص ۱۱۴۸، "تنبیه".</ref> |
|
| |
|
| امروزه اصطلاح تنبیه بیش از هر چیز به حوزه [[علوم]] [[تربیتی]] و [[روانشناسی]] و به ویژه به مبحث "تقویت کنندههای منفی" اختصاص داشته، تعریفی خاص یافته است. روان شناسان، بهکارگیری محرک ناراحت کننده برای کاستن از احتمال وقوع [[رفتاری]] نامطلوب را تنبیه مینامند <ref>زمینه روانشناسی، ج ۱، ص ۲۱۳؛ فرهنگ توصیفی روانشناسی، ص ۱۰۳. </ref> که عموما در پی رفتاری [[ناشایست]] صورت میپذیرد.<ref>فرهنگ توصیفی روانشناسی، ص ۱۰۳. </ref> زیربنای [[تربیت اسلامی]]، [[رحمت]]، گذشت، [[ارشاد]]، [[نصیحت]] و [[بشارت]] است و جایگاه تنبیه و [[مجازات]] ـ که خود جلوه ای از [[دوستی]] و [[محبت]] برای [[اصلاح]] و [[تربیت]] است و نه ابزار انتقامجویی ـ در مراحل بعدی و تنها به صورت عامل بازدارنده از [[انحراف]] و [[ناهنجاری]] مطرح است<ref>راهنما، ج ۳، ص ۳۶۹؛ جواهرالکلام، ج ۳۱، ص ۲۰۲. </ref>.<ref>[[عبدالرضا حدادیان|حدادیان، عبدالرضا]]، [[تنبیه (مقاله)|مقاله "تنبیه"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref> | | امروزه اصطلاح تنبیه بیش از هر چیز به حوزه [[علوم]] [[تربیتی]] و [[روانشناسی]] و به ویژه به مبحث "تقویت کنندههای منفی" اختصاص داشته، تعریفی خاص یافته است. روان شناسان، بهکارگیری محرک ناراحت کننده برای کاستن از احتمال وقوع [[رفتاری]] نامطلوب را تنبیه مینامند <ref>زمینه روانشناسی، ج ۱، ص ۲۱۳؛ فرهنگ توصیفی روانشناسی، ص ۱۰۳. </ref> که عموما در پی رفتاری [[ناشایست]] صورت میپذیرد.<ref>فرهنگ توصیفی روانشناسی، ص ۱۰۳. </ref> زیربنای [[تربیت اسلامی]]، [[رحمت]]، گذشت، [[ارشاد]]، [[نصیحت]] و [[بشارت]] است و جایگاه تنبیه و [[مجازات]] ـ که خود جلوه ای از [[دوستی]] و [[محبت]] برای [[اصلاح]] و [[تربیت]] است و نه ابزار انتقامجویی ـ در مراحل بعدی و تنها به صورت عامل بازدارنده از [[انحراف]] و [[ناهنجاری]] مطرح است<ref>راهنما، ج ۳، ص ۳۶۹؛ جواهرالکلام، ج ۳۱، ص ۲۰۲. </ref>.<ref>[[عبدالرضا حدادیان|حدادیان، عبدالرضا]]، [[تنبیه (مقاله)|مقاله «تنبیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref> |
|
| |
|
| ==تنبیه در قرآن== | | == تنبیه در قرآن == |
| برخلاف برخی نظامهای تربیتی، از نظر [[اسلام]] و [[قرآن]]، اصل تنبیه به طور مطلق محکوم نبوده، بلکه در جای مناسب خود لازم است.<ref>خانواده و تربیت کودک، ص ۳۸۹. </ref> تنبیه و مجازات درست و طبق [[آداب]]، روشی مناسب برای بیدار کردن، هشیار ساختن و [[ادب]] کردن [[آدمی]] و جدا کردن او از [[بدی]] و [[کجی]] بوده، در [[اصلاح فرد]] و [[جامعه]] نقشی اساسی ایفا میکند.<ref>سیری در تربیت اسلامی، ص ۳۳۹. </ref> به علاوه [[آیات]] فراوانی از [[قرآن کریم]] که از [[توبیخ]]، [[تهدید]] و [[عذاب]] [[اقوام]] و افراد سخن میگویند و نیز آیات مربوط به حدود و [[قصاص]] و [[تعزیرات]]، با موضوع [[تنبیه]] پیوند دارند که به ارائه نمونههایی از آیات در هر بخش بسنده میشود. یکی از روشهای بازدارنده [[خداوند]] در [[قرآن]]، بازگو کردن داستانهای اقوام، [[ملل]]، یا افرادی است که به علّت [[سرکشی]] و [[طغیان]] و عدم [[تسلیم]] در برابر [[اوامر الهی]] به عذابها و عقوبتهای سخت [[مبتلا]] گشتهاند. این گونه داستانها و [[مواعظ]] میتوانند محرکی [[آگاهی]] آور و هشیار کننده باشند و [[انسان]] را از [[خشم]] [[الهی]] ترسانده، از [[گناه]] و سرکشی بازدارند؛ به صورت نمونه به موارد زیر میتوان اشاره کرد: [[مجازات]] [[ابلیس]] به رانده شدن از [[بهشت]] و [[دوری از رحمت الهی]] به علت [[تکبّر]] و [[تخلف]] از [[فرمان]] [[پروردگار]] و [[سجده]] نکردن برای [[حضرت آدم]]{{ع}} {{متن قرآن|قَالَ فَاخْرُجْ مِنْهَا فَإِنَّكَ رَجِيمٌ}}<ref>«فرمود: پس از آن (بهشت) بیرون رو که تو راندهای؛» سوره حجر، آیه ۳۴.</ref>.<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۵۷. </ref>، عذاب [[قوم نوح]] و حتی فرزند وی به [[طوفان]] و [[غرق]] شدن در آب، {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللَّهَ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللَّهِ وَمَا أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاقُوا رَبِّهِمْ وَلَكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ وَيَا قَوْمِ مَن يَنصُرُنِي مِنَ اللَّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَائِنُ اللَّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللَّهُ خَيْرًا اللَّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللَّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ وَلاَ يَنفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللَّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَاْ بَرِيءٌ مِّمَّا تُجْرِمُونَ وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ فَسَوْفَ تَعْلَمُونَ مَن يَأْتِيهِ عَذَابٌ يُخْزِيهِ وَيَحِلُّ عَلَيْهِ عَذَابٌ مُّقِيمٌ حَتَّى إِذَا جَاءَ أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ قُلْنَا احْمِلْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلاَّ مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ وَمَنْ آمَنَ وَمَا آمَنَ مَعَهُ إِلاَّ قَلِيلٌ وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللَّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ وَهِيَ تَجْرِي بِهِمْ فِي مَوْجٍ كَالْجِبَالِ وَنَادَى نُوحٌ ابْنَهُ وَكَانَ فِي مَعْزِلٍ يَا بُنَيَّ ارْكَب مَّعَنَا وَلاَ تَكُن مَّعَ الْكَافِرِينَ قَالَ سَآوِي إِلَى جَبَلٍ يَعْصِمُنِي مِنَ الْمَاء قَالَ لاَ عَاصِمَ الْيَوْمَ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ إِلاَّ مَن رَّحِمَ وَحَالَ بَيْنَهُمَا الْمَوْجُ فَكَانَ مِنَ الْمُغْرَقِينَ وَقِيلَ يَا أَرْضُ ابْلَعِي مَاءَكِ وَيَا سَمَاء أَقْلِعِي وَغِيضَ الْمَاء وَقُضِيَ الأَمْرُ وَاسْتَوَتْ عَلَى الْجُودِيِّ وَقِيلَ بُعْدًا لِّلْقَوْمِ الظَّالِمِينَ وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابْنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلامٍ مِّنَّا وَبَرَكَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ }}<ref>«و به یقین نوح را نزد قومش فرستادیم (و به ایشان گفت:) من برای شما بیم دهندهای آشکارم که: جز خداوند را نپرستید! به راستی من بر شما از عذاب روزی دردناک میهراسم. پس سردستگان کافر از قوم وی گفتند: ما تو را جز بشری مانند خویش نمیدانیم و جز این نمیبینیم که فرومایگان ما نسنجیده از تو پیروی کردهاند و در شما برتری نسبت به خویش نمیبینیم بلکه شما را دروغگو میپنداریم. گفت: ای قوم من! به من بگویید اگر من برهانی از پروردگارم داشته باشم و به من بخشایشی از سوی خویش داده باشد که از چشم شما پنهان گردانده باشند آیا میتوانیم شما را به (قبول) آن وا داریم در حالی که شما آن را ناپسند میدارید؟ و ای قوم من! برای آن (پیامبری خود) از شما مالی نمیخواهم، پاداش من جز بر (عهده) خداوند نیست و من کسانی را که ایمان آوردهاند (از خود) نمیرانم، بیگمان آنان به لقای پروردگار خویش خواهند رسید اما من شما را قومی میبینم که نادانی میورزید. و ای قوم من! اگر آنان را از خود برانم چه کسی مرا در برابر خداوند یاری میرساند پس آیا پند نمیپذیرید؟ و من به شما نمیگویم که گنجینههای خداوند نزد من است؛ و غیب نمیدانم، و نمیگویم که من فرشتهام و درباره کسانی که در چشم شما خوارند نمیگویم که خداوند هیچگاه به آنان خیری نمیرساند، خداوند از درون آنان آگاهتر است (اگر جز این بگویم) در آن صورت از ستمگران خواهم بود. گفتند: ای نوح! با ما به چالش پرداختی و چالش با ما را به درازا کشاندی، اگر راست میگویی وعدهای را که میدهی بر سر ما بیاور! گفت: اگر خداوند بخواهد آن را بر سر شما خواهد آورد و شما به ستوه آورنده (ی او) نخواهید بود. و چون خداوند بر آن باشد که شما را گمراه بگذارد اگر من هم بخواهم برایتان خیرخواهی کنم خیرخواهی من به شما سودی نخواهد رساند؛ او پروردگار شماست و شما به سوی او بازگردانده میشوید. یا میگویند: او آن را بربافته است؛ بگو اگر آن را بربافته باشم گناه من به گردن خود من است و من از گناهی که شما میکنید بیزارم. و به نوح وحی شد که از قوم تو جز کسانی که (تا کنون) ایمان آوردهاند ایمان نخواهند آورد پس، از آنچه میکنند اندوهناک مشو! و کشتی را زیر نظر ما و وحی ما بساز و با من درباره ستمگران سخن (از رهایی) مگو که آنان غرق خواهند شد. و (نوح) کشتی را میساخت و هر بار که سرکردگانی از قومش بر او میگذشتند او را به ریشخند میگرفتند؛ (نوح می) گفت: اگر ما را ریشخند کنید ما نیز شما را همانند ریشخندی که میکنید ریشخند خواهیم کرد. به زودی خواهید دانست که بر چه کس عذابی میرسد که او را خوار میگرداند و بر او عذابی پایا فرود میآید. (این بود) تا آنگاه که فرمان ما در رسید و (آب از) تنور فرا جوشید گفتیم در آن از هر گونهای دو تا (نر و ماده) بردار و (نیز) خانوادهات را- جز آن کس که درباره وی از پیش سخن رفته است- و (نیز) هر کس را که ایمان آورده است و جز اندکی همراه وی ایمان نیاورده بودند. و گفت: بر آن سوار شوید! (که) راه افتادن و لنگر گرفتن آن با نام خداوند است؛ بیگمان پروردگارم آمرزندهای بخشاینده است. و آن (کشتی) آنان را در میان موجی کوهپیکر (پیش) میبرد و نوح پسرش را- که (هنوز) بر کرانهای بود- فرا خواند: پسرکم! با ما سوار شو و با کافران مباش! او گفت: آنک به کوهی پناه میجویم که مرا از آب نگاه میدارد؛ (نوح) گفت: امروز هیچ پناهی از «امر» خداوند نخواهد بود جز (برای) آن کس که (خداوند بر او) بخشایش آورده باشد و موج میان آن دو افتاد و او از غرقشدگان گشت. و گفته شد: ای زمین آبت را فرو خور و ای آسمان (از باریدن) باز ایست! و آب فرو کشید و کار به پایان رسید و (کشتی) بر (کوه) جودی راست ایستاد و گفته شد: نابود باد گروه ستمکاران! و نوح پروردگارش را بخواند و گفت: پروردگارا! پسرم از خاندان من است و بیگمان وعده تو راستین است و تو داورترین داورانی. فرمود: ای نوح! او از خاندان تو نیست، بیگمان او کرداری ناشایسته است پس چیزی را که نمیدانی از من مخواه، من تو را اندرز میدهم که مبادا از نادانان باشی. گفت: پروردگارا! من از اینکه چیزی از تو بخواهم که بدان دانشی ندارم به تو پناه میبرم و اگر مرا نیامرزی و به من بخشایش نیاوری از زیانکاران خواهم بود. گفته شد: ای نوح! (از کشتی) فرود آی با درودی از ما و برکتهایی بر تو و بر امتهایی از همراهانت و امتهایی که به زودی آنان را برخوردار خواهیم کرد سپس از ما عذابی دردناک به ایشان خواهد رسید» سوره هود، آیه ۲۵-۴۸.</ref>، [[عقوبت]] [[قوم لوط]] به بارانی از سنگ {{متن قرآن|فَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا جَعَلْنَا عَالِيَهَا سَافِلَهَا وَأَمْطَرْنَا عَلَيْهَا حِجَارَةً مِنْ سِجِّيلٍ مَنْضُودٍ}}<ref>«پس چون «امر» ما در رسید آن شهر را زیر و رو گرداندیم و بر آن سنگپارگانی از گل- سنگی پیدرپی باراندیم» سوره هود، آیه ۸۲.</ref>، تنبیه [[قوم شعیب]] به [[مرگ ناگهانی]] و بینام و اثر شدن {{متن قرآن|وَلَمَّا جَاءَ أَمْرُنَا نَجَّيْنَا شُعَيْبًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَأَخَذَتِ الَّذِينَ ظَلَمُواْ الصَّيْحَةُ فَأَصْبَحُواْ فِي دِيَارِهِمْ جَاثِمِينَ (۹۴) كَأَن لَّمْ يَغْنَوْا فِيهَا أَلاَ بُعْدًا لِّمَدْيَنَ كَمَا بَعِدَتْ ثَمُودُ }}<ref>«و چون «امر» ما دررسید شعیب و مؤمنان همراه او را با بخشایشی از سوی خویش رهایی بخشیدیم و بانگ آسمانی ستمگران را فرو گرفت و در خانههای خود از پا در افتادند گویی (هرگز) در آن نمیزیستهاند؛ هان! نابود باد مدین! چنان که ثمود نابود گشت» سوره هود، آیه ۹۴-۹۵.</ref>.<ref>روض الجنان، ج۱۰، ص۲۵۹ -۲۷۹، ۳۲۰-۳۲۴. </ref> تنبیه [[قوم عاد]] به بادهای سرد و توفنده به سبب تکبّر و سرکشی {{متن قرآن|فَأَمَّا عَادٌ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَقَالُوا مَنْ أَشَدُّ مِنَّا قُوَّةً أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّ اللَّهَ الَّذِي خَلَقَهُمْ هُوَ أَشَدُّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يَجْحَدُونَ فَأَرْسَلْنَا عَلَيْهِمْ رِيحًا صَرْصَرًا فِي أَيَّامٍ نَّحِسَاتٍ لِّنُذِيقَهُمْ عَذَابَ الْخِزْيِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَلَعَذَابُ الآخِرَةِ أَخْزَى وَهُمْ لا يُنصَرُونَ}}<ref>«و اما (قوم) عاد در زمین به نادرستی گردنکشی کردند و گفتند: چه کسی از ما توانمندتر است؟ و آیا ندیدند که خداوندی که آنان را آفریده از آنان توانمندتر است؟ و آنان آیات ما را انکار میکردند و ما در روزهایی شوم بادی سرد فرستادیم تا عذاب رسواساز را در زندگی این جهان به آنان بچشانیم و بیگمان عذاب جهان واپسین رسواسازتر است و آنان یاری نخواهند شد» سوره فصلت، آیه ۱۵-۱۶.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۲۴، ص ۱۲۷ - ۱۲۸. </ref> عذاب [[قوم ثمود]] به وسیله [[صاعقه]] به علت رویگردانی از [[هدایت الهی]] و سرکشی در برابر فرمانهای خداوند متعالی {{متن قرآن|وَأَمَّا ثَمُودُ فَهَدَيْنَاهُمْ فَاسْتَحَبُّوا الْعَمَى عَلَى الْهُدَى فَأَخَذَتْهُمْ صَاعِقَةُ الْعَذَابِ الْهُونِ بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ}}<ref>«و اما (قوم) ثمود را رهنمون شدیم و آنان نابینایی (و گمراهی) را بر رهیابی گزیدند و آذرخش عذاب خوارساز، آنان را برای کارهایی که میکردند فرو گرفت» سوره فصلت، آیه ۱۷.</ref>.<ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۷، ص ۱۱۳. </ref> [[مرگ]] [[فرعون]] و [[فرعونیان]] در دریا ([[رود نیل]]) {{متن قرآن|وَإِذْ فَرَقْنَا بِكُمُ الْبَحْرَ فَأَنْجَيْنَاكُمْ وَأَغْرَقْنَا آلَ فِرْعَوْنَ وَأَنْتُمْ تَنْظُرُونَ}}<ref>«و (یاد کنید) آنگاه را که دریا را با (ورود) شما شکافتیم پس شما را رهانیدیم و فرعونیان را در حالی که خود مینگریستید، غرق کردیم» سوره بقره، آیه ۵۰.</ref>، فرو رفتن [[قارون]] و خانهاش در [[زمین]] {{متن قرآن|فَخَسَفْنَا بِهِ وَبِدَارِهِ الْأَرْضَ فَمَا كَانَ لَهُ مِنْ فِئَةٍ يَنْصُرُونَهُ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَمَا كَانَ مِنَ الْمُنْتَصِرِينَ}}<ref>«پس او و خانه او را به زمین فرو بردیم آنگاه هیچ گروهی نداشت که در برابر خداوند یاریش کنند و از کسانی نبود که داد خویش میستانند» سوره قصص، آیه ۸۱.</ref> و [[مسخ]] شدن گروهی از [[بنی اسرائیل]] به صورت [[میمون]] به سبب [[سرپیچی]] از [[فرمان الهی]] {{متن قرآن|وَاسْأَلْهُمْ عَنِ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَتْ حَاضِرَةَ الْبَحْرِ إِذْ يَعْدُونَ فِي السَّبْتِ إِذْ تَأْتِيهِمْ حِيتَانُهُمْ يَوْمَ سَبْتِهِمْ شُرَّعًا وَيَوْمَ لَا يَسْبِتُونَ لَا تَأْتِيهِمْ كَذَلِكَ نَبْلُوهُمْ بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ وَإِذْ قَالَتْ أُمَّةٌ مِّنْهُمْ لِمَ تَعِظُونَ قَوْمًا اللَّهُ مُهْلِكُهُمْ أَوْ مُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا قَالُواْ مَعْذِرَةً إِلَى رَبِّكُمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ فَلَمَّا نَسُواْ مَا ذُكِّرُواْ بِهِ أَنجَيْنَا الَّذِينَ يَنْهَوْنَ عَنِ السُّوءِ وَأَخَذْنَا الَّذِينَ ظَلَمُواْ بِعَذَابٍ بَئِيسٍ بِمَا كَانُواْ يَفْسُقُونَ فَلَمَّا عَتَوْا عَن مَّا نُهُواْ عَنْهُ قُلْنَا لَهُمْ كُونُواْ قِرَدَةً خَاسِئِينَ}}<ref>«و از ایشان درباره شهری که در کرانه دریا بود بپرس، آنگاه که (از حکم حرام بودن ماهیگیری) در روز شنبه تجاوز میکردند زیرا روز شنبه آنان ماهیهاشان نزد ایشان روی آب میآمدند و روزی که شنبهشان نبود نزد آنان نمیآمدند، بدینگونه آنها را برای آنکه نافرمانی میکردند، میآزمودیم. و (یاد کن) آنگاه را که گروهی از ایشان گفتند: چرا قومی را پند میدهید که خداوند یا آنان را نابود یا به سختی عذاب خواهد کرد؟ گفتند: تا عذری نزد پروردگارتان گردد و باشد که آنان پرهیزگاری ورزند. آنگاه چون اندرزی که به ایشان داده شده بود از یاد بردند کسانی را که (مردم را) از کار بد باز میداشتند رهایی بخشیدیم و ستمورزان را برای آنکه نافرمانی میکردند به عذابی سخت فرو گرفتیم. و چون از (ترک) آنچه از آن باز داشته شده بودند سرپیچیدند به آنان فرمودیم:بوزینگانی باشید رانده!» سوره اعراف، آیه ۱۶۳-۱۶۶.</ref>.<ref>[[عبدالرضا حدادیان|حدادیان، عبدالرضا]]، [[تنبیه (مقاله)|مقاله "تنبیه"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
|
| |
|
| ==مراحل و روشهای [[تنبیه]]== | | == مراحل و روشهای [[تنبیه]] == |
| === [[نکوهش]] و [[توبیخ]] لفظی=== | | === [[نکوهش]] و [[توبیخ]] لفظی === |
| تنبیه، مراتب و مراحلی دارد که از نکوهش و توبیخ زبانی شروع میشود و در مراحل بعدی بر اساس ضوابطی و در قالبی [[قانونمند]] به اقدامات عملی، از جمله برخی گونههای [[تنبیه بدنی]]، منتهی میشود. <ref>برای آگاهی بیشتر نک: تشویق و تنبیه، ص ۱۰۲. </ref> بر این اساس، [[آیات]] گوناگونی که [[کافران]] و [[گنهکاران]] را [[سرزنش]] یا [[تهدید]] کرده، یا اقداماتی عملی، مانند [[قهر]] کردن با آنها یا بکارگیری برخی تنبیههای بدنی درباره آنان را توصیه میکنند، به این بحث مربوطاند.
| | === [[تهدید]] و [[ترساندن]] === |
| | === [[قهر]] و رویگردانی === |
| | === [[تنبیه بدنی]] === |
|
| |
|
| در برخی آیات، از محرکهای لفظی و شیوه بیان مطالب برای تنبیه مخاطبان استفاده شده است؛ به طور مثال:
| | == جستارهای وابسته == |
| #در آیات آغازین [[سوره عبس]]، لحن [[کلام الهی]] حاکی از نوعی توبیخ و تنبیه است و بدین وسیله هشدار میدهد که [[شایسته]] [[مؤمنان]] نیست از کسی به سبب [[فقر]] و ظاهر وی روی گردانند؛ چه بسا او [[انسانی]] [[پاک]] و از [[مقربان]] [[درگاه الهی]] باشد. <ref>مجمع البیان، ج ۱۰، ص ۶۶۴. </ref>
| | {{مدخل وابسته}} |
| #در ابتدای [[سوره تحریم]] [[خداوند]] متعالی، [[پیامبر]]{{صل}} را از [[سختگیری]] بیش از اندازه و [[حرام]] کردن حلالهای [[الهی]] بر خود، نکوهش میکند <ref>التفسیر الکبیر، ج ۳۰، ص ۴۱. </ref> که از نظر برخی [[مفسران]] در [[حقیقت]] خطاب به برخی [[یاران پیامبر]] و از باب کنایه خطاب به پیامبر بیان شده است. <ref>المیزان، ج ۲۰، ص ۳۲۹. </ref>
| | * [[تربیت]] |
| #آیات {{متن قرآن| يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لِمَ تَقُولُونَ مَا لا تَفْعَلُونَ كَبُرَ مَقْتًا عِندَ اللَّهِ أَن تَقُولُوا مَا لا تَفْعَلُونَ }}<ref>«ای مؤمنان! چرا چیزی میگویید که (خود) انجام نمیدهید؟ نزد خداوند، بسیار ناپسند است که چیزی را بگویید که (خود) انجام نمیدهید» سوره صف، آیه ۲-۳.</ref> گروهی از [[اصحاب رسول خدا]]{{صل}} را که به [[دروغ]] داستانهایی برای خود ساخته و آنها را به صورت افتخاری برای خویش نقل میکردند، به شدت نکوهش کرده، کار ایشان و هرکه را چون ایشان باشد منفور میخواند. <ref>جامع البیان، ج ۲۸، ص ۱۰۷؛ مجمع البیان، ج ۹، ص ۴۱۸. </ref> ابراز [[نارضایتی]] خداوند از اعمالی چون [[ظلم]]، [[دروغ]] و [[خیانت]] در آیاتی با عبارت {{متن قرآن|إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ}}، [[آیات]] بیانگر [[انذار]] و تحذیر و موارد فراوان دیگر را میتوان از این قسم آیات به شمار آورد. <ref>[[عبدالرضا حدادیان|حدادیان، عبدالرضا]]، [[تنبیه (مقاله)|مقاله "تنبیه"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| | * [[روشهای تربیتی]] |
| | * [[تشویق]] |
| | {{پایان مدخل وابسته}} |
|
| |
|
| === [[تهدید]] و [[ترساندن]]=== | | == منابع == |
| از دیگر محرکهای بازدارنده که پس از [[بشارت]] و [[مدارا]] و به تناسب سماجت و [[لجاجت]] مخاطب، در [[قرآن]] به کار رفته، تهدید و ترساندن است؛ به طور مثال، [[خداوند]] متعالی [[منافقان]] [[بیماردل]] و شایعه ساز [[مدینه]] را تهدید میکند که اگر به نشر شایعه و [[توطئه]] ضدّ [[رسول]] او{{صل}} و [[جامعه]] نوپای [[اسلامی]] ادامه دهند، [[پیامبر]]{{صل}} را بر آنان مسلط میکند تا از مدینه بیرونشان کند. افزون بر این، به کشته شدن و به [[دوری از رحمت الهی]] نیز تهدید میشوند {{متن قرآن| لَئِن لَّمْ يَنتَهِ الْمُنَافِقُونَ وَالَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْمُرْجِفُونَ فِي الْمَدِينَةِ لَنُغْرِيَنَّكَ بِهِمْ ثُمَّ لا يُجَاوِرُونَكَ فِيهَا إِلاَّ قَلِيلا مَلْعُونِينَ أَيْنَمَا ثُقِفُوا أُخِذُوا وَقُتِّلُوا تَقْتِيلا}}<ref>«اگر منافقان و بیماردلان و شایعهافکنان مدینه دست (از کارهایشان) برندارند، تو را بر آنان برمیانگیزیم سپس در آن شهر جز زمانی اندک در کنار تو نخواهند بود در حالی که لعنتشدگانند؛ هر جا یافته شوند باید بیدرنگ گرفتار و کشته شوند» سوره احزاب، آیه ۶۰-۶۱.</ref>.<ref>جامع البیان، ج ۱۲، ص ۵۹؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۸۱. </ref>؛ همچنین [[آیه]] {{متن قرآن|وَلَنُذِيقَنَّهُمْ مِنَ الْعَذَابِ الْأَدْنَى دُونَ الْعَذَابِ الْأَكْبَرِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ}}<ref>«و بیگمان به آنان از عذاب نزدیکتر (این جهان) پیش از عذاب بزرگتر (در جهان واپسین) خواهیم چشاند باشد که بازگردند» سوره سجده، آیه ۲۱.</ref> [[مشرکان]] را به [[عذاب]] سخت [[الهی]] در [[آخرت]] و نیز با چشاندن کمی از عذاب کوچکتر در [[دنیا]] [[تنبیه]] و تهدید کرده است؛ شاید متنبّه و بیدار گشته، به سوی [[خدا]] باز گردند؛<ref>مجمع البیان، ج ۸، ص ۵۲۰؛ التفسیر الکبیر، ج ۲۵، ص ۱۸۴. </ref> نیز طبق آیه {{متن قرآن|وَلَقَدْ أَخَذْنَا آلَ فِرْعَوْنَ بِالسِّنِينَ وَنَقْصٍ مِنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ}}<ref>«و ما فرعونیان را به خشکسالیها و کاستی فرآوردهها دچار کردیم باشد که در یاد گیرند» سوره اعراف، آیه ۱۳۰.</ref>، [[خشکسالی]]، [[قحطی]]، کمبود محصولات و سایر عذابها و مجازاتهای [[دنیایی]] [[آل فرعون]]، تهدید و تنبیهیاند از جانب خداوند متعالی بر [[فرعونیان]] که شاید [[پند]] گرفته، باز گردند: {{متن قرآن|لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ}}<ref>مجمع البیان، ج ۴، ص ۷۱۹؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۴، ص ۲۱۴. </ref> تهدید در آیاتی دیگر نیز آمده است؛ مانند {{متن قرآن|وَلَوْ تَقَوَّلَ عَلَيْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِيلِ}}<ref>«و اگر (این پیامبر) بر ما برخی سخنان را میبست،» سوره حاقه، آیه ۴۴.</ref>، {{متن قرآن|إِنَّ الَّذِينَ يَكْفُرُونَ بِآيَاتِ اللَّهِ وَيَقْتُلُونَ النَّبِيِّينَ بِغَيْرِ حَقٍّ وَيَقْتُلُونَ الَّذِينَ يَأْمُرُونَ بِالْقِسْطِ مِنَ النَّاسِ فَبَشِّرْهُمْ بِعَذَابٍ أَلِيمٍ}}<ref>«آنان را که به آیات خداوند کفر میورزند و پیامبران را ناحقّ میکشند و دادفرمایان از مردم را به قتل میرسانند به عذابی دردناک نوید ده!» سوره آل عمران، آیه ۲۱.</ref>، {{متن قرآن|فَأَمَّا الَّذِينَ كَفَرُوا فَأُعَذِّبُهُمْ عَذَابًا شَدِيدًا فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ وَمَا لَهُمْ مِنْ نَاصِرِينَ}}<ref>«ولی کافران را در این جهان و در جهان واپسین عذابی سخت خواهم کرد و آنان را یاوری نیست» سوره آل عمران، آیه ۵۶.</ref>، {{متن قرآن|وَعَدَ اللَّهُ الْمُنَافِقِينَ وَالْمُنَافِقَاتِ وَالْكُفَّارَ نَارَ جَهَنَّمَ خَالِدِينَ فِيهَا هِيَ حَسْبُهُمْ وَلَعَنَهُمُ اللَّهُ وَلَهُمْ عَذَابٌ مُقِيمٌ}}<ref>«خداوند به مردان و زنان منافق و کافران، آتش دوزخ را وعده کرده است که در آن جاودانند، همان آنان را بس! و خداوند آنان را لعنت کرده است و عذابی پایدار خواهند داشت» سوره توبه، آیه ۶۸.</ref>.
| | {{منابع}} |
| | # [[پرونده:000060.jpg|22px]] [[عبدالرضا حدادیان|حدادیان، عبدالرضا]]، [[تنبیه (مقاله)|مقاله «تنبیه»]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۹''']] |
| | {{پایان منابع}} |
|
| |
|
| ابزار تهدید را برخی از [[زورگویان]] و چهرههای منفی [[داستانهای قرآنی]]، مانند [[زلیخا]] و [[فرعون]] نیز به کار گرفتهاند. طبق آیات {{متن قرآن|وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ}}<ref>«و هر دو به سوی در پیش تاختند و آن زن پیراهن او را از پشت درید و شویش را کنار در، یافتند؛ زن گفت: کیفر کسی که به همسرت نظر بد داشته باشد جز آنکه زندانی شود یا به عذابی دردناک دچار گردد چیست؟» سوره یوسف، آیه ۲۵.</ref>، {{متن قرآن|قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ وَلَئِنْ لَمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِنَ الصَّاغِرِينَ}}<ref>«(آن زن) گفت: این همان است که مرا درباره او سرزنش کردید؛ آری ، از او کام خواستم که خویشتنداری کرد و اگر آنچه به او فرمان میدهم انجام ندهد بیگمان به زندان افکنده میشود و از خوارشدگان خواهد بود» سوره یوسف، آیه ۳۲.</ref> زلیخا ([[همسر]] [[عزیز مصر]]) [[حضرت یوسف]]{{ع}} را تهدید کرد که اگر به خواسته شوم او پاسخ مثبت ندهد، وی را با [[زندان]]، تازیانه زدن و [[خوار]] شدن در چشم دیگران [[تنبیه]] خواهد کرد. <ref>مجمع البیان، ج ۵، ص ۳۴۷، ۳۵۳؛ التفسیر الکبیر، ج ۱۸، ص ۱۲۳، ۱۳۱. </ref> طبق بیان [[آیه]] {{متن قرآن|قَالَ لَئِنِ اتَّخَذْتَ إِلَهًا غَيْرِي لَأَجْعَلَنَّكَ مِنَ الْمَسْجُونِينَ}}<ref>«(فرعون) گفت: اگر خدایی جز من بگزینی تو را زندانی خواهم کرد» سوره شعراء، آیه ۲۹.</ref>، [[فرعون]]، [[حضرت موسی]] را به [[زندان]] [[تهدید]] کرد تا به [[پیروی]] از خود وادارد. آیه ۴۹ همین [[سوره]]، تهدید فرعون به ساحران را نیز چنین بازگو میکند: اگر به [[موسی]] و خدای او بگروید، دستها و پاهایتان را برخلاف هم [[بریده]]، به دارتان خواهم آویخت<ref>جامع البیان، ج ۱۱، ص ۸۸، ۹۲؛ مجمع البیان، ج ۷، ص ۲۹۴، ۲۹۶. </ref>.<ref>[[عبدالرضا حدادیان|حدادیان، عبدالرضا]]، [[تنبیه (مقاله)|مقاله "تنبیه"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| | == پانویس == |
| | |
| === [[قهر]] و رویگردانی===
| |
| از [[بهترین]] مراحل و روشهای تنبیه که در [[قرآن کریم]] و [[روایات]] [[معصومان]]{{عم}} به آن توصیه شده و [[علم]] [[روانشناسی]]، به ویژه در مباحث [[تربیت فرزند]] تأکیدی فراوان بر آن میکند، رویگردانی و قهر و در اوضاع سخت تر، طرد و [[تبعید]] است؛<ref>سیری در تربیت اسلامی، ص ۳۴۳؛ نیز نک: عده الداعی، ص ۸۹. </ref> به طور مثال، بر اساس آیه ۹۷ طه / ۲۰، تنبیه [[سامری]] که در غیاب حضرت موسی{{ع}} [[بنی اسرائیل]] را به گوساله پرستی فرا خواند، این بود که به امر [[خدا]] و توصیه حضرت موسی{{ع}} به بنی اسرائیل، کسی با سامری همسخن، همغذا و [[همنشین]] نشد <ref>مجمع البیان، ج ۷، ص ۴۷. </ref> و او را از [[قوم]] و دیار بنی اسرائیل راندند و چنان مطرود گردید که در [[گمنامی]] و [[غربت]] مرد. <ref>التفسیر الکبیر، ج ۲۲، ص ۱۱۲. </ref> برخی از [[مفسران]] با استناد به این آیه، بر آناند که میتوان [[بدعتگذاران]] و [[گناهکاران]] را از [[جامعه]] طرد و با تبعید، تنبیه کرد. <ref>تفسیر قرطبی، ج ۱۱، ص ۱۶۰. </ref> [[آیات]] ۹۵ و ۱۱۸ [[توبه]] / ۹ و ۸۷ [[انبیاء]] / ۲۱ نیز موارد دیگری از رویگردانی از [[مجرمان]] یا تبعید آنها را بیان کردهاند. <ref>نک: مجمع البیان، ج ۵، ص ۱۲۱؛ ج ۷، ص ۹۶. </ref> در [[روابط]] [[خانوادگی]] نیز اگر همسری به [[وظایف]] [[زناشویی]] خویش پایبند نباشد، ابتدا باید وی را [[پند]] و [[اندرز]] داد و از پیامدهای [[دنیوی]] و [[اخروی]] کردارش ترساند، پس اگر [[نشوز]] را واننهاد میتوان از او کناره گرفت و از همبستری با وی [[پرهیز]] کرد تا به [[راه]] آید.(نک: [[نساء]] / ۴، ۳۴) <ref> التبیان، ج ۳، ص ۱۹۰؛ الکشاف، ج ۱، ص ۵۰۷؛ مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۹. </ref>.<ref>[[عبدالرضا حدادیان|حدادیان، عبدالرضا]]، [[تنبیه (مقاله)|مقاله "تنبیه"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| === [[تنبیه بدنی]]===
| |
| شدیدترین و آخرین روش اِعمال محرک بازدارنده از کار [[ناشایست]]، تنبیه بدنی است. کتب [[تفسیری]] و [[منابع فقهی]] [[شیعه]] و [[اهل سنت]] به بررسی جواز این گونه [[تنبیه]] و [[احکام]] آن پرداخته و غالبا به [[آیات]] ۴۴ ص / ۳۸ و ۳۴ نساء / ۴ استناد جستهاند. <ref>برای نمونه نک: مجمع البیان، ج ۳، ص ۶۹؛ تفسیر قرطبی، ج ۱۶، ص ۲۱۳؛ جواهرالکلام، ج ۳۱، ص ۲۰۷.</ref> [[آیه]] ۴۴ ص / ۳۸: "و خُذ بِیَدِکَ ضِغثـًا فَاضرِب بِهِ.".. به تنبیه جسمی، تصریح دارد. درباره این آیه داستانهایی گفته شده است؛ امّا بیشتر [[مفسران]] آن را به زمانی مربوط دانستهاند که [[حضرت ایوب]]{{ع}} در آزمونی [[الهی]] سخت [[بیمار]] بود و در آن حال، [[ابلیس]] به [[لباس]] طبیب بر همسرش وارد شد و شرط معالجه وی را این دانست که ایوب{{ع}} شفای خود را از آن طبیب بداند. [[همسر]] ایوب{{ع}} نیز آن را پذیرفت. ایوب{{ع}} که از شنیدن این ماجرا سخت [[خشمگین]] شده بود [[سوگند]] یاد کرد که اگر بهبود یابد همسرش را با زدن ۱۰۰ ضربه تازیانه، تنبیه و [[تأدیب]] کند؛ امّا پس از بهبودی، از جانب [[خداوند]] اجازه یافت که به جای زدن ۱۰۰ ضربه فقط با یک ضربه به وسیله دسته ای علف، به [[عهد]] خود [[وفا]] کرده، همسرش را تنبیه کند. <ref>التبیان، ج ۸، ص ۵۶۸؛ الکشاف، ج ۴، ص ۹۸؛ مجمع البیان، ج ۸، ص ۷۴۶.</ref> [[اجرای احکام]] [[قرآنی]] "حدود" و "[[قصاص]] *" را میتوان نوعی [[مجازات]] و [[تنبیه]] جسمی [[مجرمان]] دانست که سبب [[عبرت]] و پندگیری دیگران نیز هست؛ به عنوان مثال، [[آیه]] ۲ [[نور]] / ۲۴ با تأکید بر [[لزوم]] اجرای حدّ [[زنا]] به صورت علنی و در حضور [[مردم]]، آن را مایه پندگرفتن و تنبه دیگران میداند. <ref>سیری در تربیت اسلامی، ص ۳۴۴.</ref> افزون بر موارد فوق، [[مفسران]] ذیل برخی از [[آیات]] (برای نمونه: نمل / ۲۷، ۲۱؛ [[انفال]] / ۸، ۶۰)، انواعی از تنبیه را برای حیوانات بیان کردهاند که محل [[نقد]] و بررسیاند و چندان از آیات برنمی آیند. <ref>نک: التفسیر الکبیر، ج ۱۱، ص ۲۹۱ - ۲۹۲؛ تفسیر قرطبی، ج ۸، ص ۲۴.</ref>.<ref>[[عبدالرضا حدادیان|حدادیان، عبدالرضا]]، [[تنبیه (مقاله)|مقاله "تنبیه"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|دائرة المعارف قرآن کریم]]، ج۹.</ref>
| |
| ==جستارهای وابسته==
| |
| | |
| | |
| ==منابع==
| |
| # [[پرونده:000060.jpg|22px]] [[عبدالرضا حدادیان|حدادیان، عبدالرضا]]، [[تنبیه (مقاله)|مقاله "تنبیه"]]، [[دائرة المعارف قرآن کریم ج۹ (کتاب)|'''دائرة المعارف قرآن کریم ج۹''']]
| |
| | |
| ==پانویس== | |
| {{پانویس}} | | {{پانویس}} |
|
| |
|
| |
|
| [[رده:تنبیه]] | | [[رده:تنبیه]] |
| [[رده:مدخل]] | | [[رده:روشهای تربیتی]] |
| {{ایمان}}
| |