جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - ']] (پسر برادر)' به ']] (برادرزاده)')
 
(یک نسخهٔ میانیِ ایجادشده توسط همین کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
{{مدخل مرتبط
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
| موضوع مرتبط = اصحاب پیامبر
خط ۷: خط ۶:
}}
}}
== آشنایی اجمالی ==
== آشنایی اجمالی ==
وی پسر عموی [[مغیرة بن شعبه]] و پسر [[برادر]] [[عروة بن مسعود]]<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۲.</ref> و [[کنیه]] او «ابو فراس» است. پیش از [[مسلمان]] شدنش در [[طائف]] ساکن بود و [[شغل]] معلمی داشت<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۵۲.</ref>. [[بخاری]] به سند خود از [[زیاد بن جبیر]] گفته است: وی در [[فتوحات]] [[زمان عمر]] شرکت داشت<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴، ص۶۳؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه ج۱، ص۴۰۶.</ref>، ولی کسی از صحابه‌‌نگاران او را در شمار صحابه نیاورده است، در حالی که همه ثقفی‌ها در [[زمان رسول خدا]]{{صل}} مسلمان شدند و در [[حجة الوداع]] حضور یافتند؛ بنابراین، وی باید [[صحابی]] باشد. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۱، ص۵۷۰.</ref> با توجه به دو ملاک و قاعده کلی جبیر بن حیه را صحابی دانسته است: نخست آنکه همه ثقفی‌ها در [[عهد رسول خدا]]{{صل}} مسلمان شدند و در حجة الوداع بودند و دیگر آنکه آنان در فتوحات نیز شرکت داشتند. به نظر ابن حجر<ref>الاصابه، ج۱، ص۵۷۰.</ref>، کسی که در فتوحات شرکت کرده، [[سنی]] از او گذشته و ناچار باید [[رسول خدا]]{{صل}} را دیده باشد. ابن حجر با توجه به این دو ملاک، به [[ابو موسی مادینی]] که نخست جبیر را در شمار صحابه آورده و برای او [[روایت]] نیز نقل کرده، ولی روایت را مُرسل و او را از [[تابعین]] دانسته، [[انتقاد]] کرده و گفته است: مرسل بودن روایت او نزد من، دلیل بر صحابی نبودن او نیست. برخلاف ابن حجر، دیگر منابع در صحابی بودن او تردید کرده یا او را [[تابعی]] دانسته‌اند. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۷، ص۱۴۰.</ref> وی را در طبقه دوم از تابعین [[بصره]] آورده است. افزون بر این، هیچ کدام از ملاک‌های ابن حجر برای صحابی بودن شخصی کافی نیست. ممکن است همه ثقفی‌ها مسلمان شده باشند، ولی برخی از آنان رسول خدا{{صل}} را ندیده باشند؛ چنان که ممکن است در فتوحات شرکت کرده باشند و باز رسول خدا{{صل}} را ندیده باشند، چنان که عده‌ای از [[مخضرمین]] چنین بوده‌اند.
وی پسر عموی [[مغیرة بن شعبه]] و پسر [[برادر]] [[عروة بن مسعود]]<ref>مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۲.</ref> و [[کنیه]] او «ابو فراس» است. پیش از [[مسلمان]] شدنش در [[طائف]] ساکن بود و [[شغل]] معلمی داشت<ref>ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۵۲.</ref>. [[بخاری]] به سند خود از [[زیاد بن جبیر]] گفته است: وی در [[فتوحات]] [[زمان عمر]] شرکت داشت<ref>بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴، ص۶۳؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه ج۱، ص۴۰۶.</ref>، ولی کسی از صحابه‌‌نگاران او را در شمار صحابه نیاورده است، در حالی که همه ثقفی‌ها در [[زمان رسول خدا]] {{صل}} مسلمان شدند و در [[حجة الوداع]] حضور یافتند؛ بنابراین، وی باید [[صحابی]] باشد. [[ابن حجر]]<ref>الاصابه، ج۱، ص۵۷۰.</ref> با توجه به دو ملاک و قاعده کلی جبیر بن حیه را صحابی دانسته است: نخست آنکه همه ثقفی‌ها در [[عهد رسول خدا]] {{صل}} مسلمان شدند و در حجة الوداع بودند و دیگر آنکه آنان در فتوحات نیز شرکت داشتند. به نظر ابن حجر<ref>الاصابه، ج۱، ص۵۷۰.</ref>، کسی که در فتوحات شرکت کرده، [[سنی]] از او گذشته و ناچار باید [[رسول خدا]] {{صل}} را دیده باشد. ابن حجر با توجه به این دو ملاک، به [[ابو موسی مادینی]] که نخست جبیر را در شمار صحابه آورده و برای او [[روایت]] نیز نقل کرده، ولی روایت را مُرسل و او را از [[تابعین]] دانسته، [[انتقاد]] کرده و گفته است: مرسل بودن روایت او نزد من، دلیل بر صحابی نبودن او نیست. برخلاف ابن حجر، دیگر منابع در صحابی بودن او تردید کرده یا او را [[تابعی]] دانسته‌اند. [[ابن سعد]]<ref>ابن سعد، الطبقات الکبری ج۷، ص۱۴۰.</ref> وی را در طبقه دوم از تابعین [[بصره]] آورده است. افزون بر این، هیچ کدام از ملاک‌های ابن حجر برای صحابی بودن شخصی کافی نیست. ممکن است همه ثقفی‌ها مسلمان شده باشند، ولی برخی از آنان رسول خدا {{صل}} را ندیده باشند؛ چنان که ممکن است در فتوحات شرکت کرده باشند و باز رسول خدا {{صل}} را ندیده باشند، چنان که عده‌ای از [[مخضرمین]] چنین بوده‌اند.


جبیر پس از [[فتوحات]] به [[عراق]] رفت و کاتب [[دیوان]] شد. سپس زیاد بن ابی او را به [[ولایت]] [[اصفهان]] گماشت و او در [[خلافت]] [[عبدالملک]] شأنی والا یافت<ref>ابن حبان، محمد، مشاهیر علماء الأمصار، ج۱، ص۳۰۷؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۵۲.</ref> و در همان ایام درگذشت<ref>ابن حجر، فتح، ج۶، ص۱۸۸.</ref>. [[زیاد بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی|زیاد]]، [[عاصم بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی|عاصم]] و [[عبیدالله بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی|عبید الله]] [[فرزندان]] جبیر در [[بصره]] ساکن شدند<ref>ابوالشیخ انصاری، ابن حیان، ج۱، ص۳۰۷؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۲.</ref> و در آنجا جماعتی با نام جبیریون به جبیر بن حیه منسوب بودند<ref> زبیدی، محمد بن محمد مرتضی، تاج العروس، ج۳، ص۸۶.</ref>.
جبیر پس از [[فتوحات]] به [[عراق]] رفت و کاتب [[دیوان]] شد. سپس زیاد بن ابی او را به [[ولایت]] [[اصفهان]] گماشت و او در [[خلافت]] [[عبدالملک]] شأنی والا یافت<ref>ابن حبان، محمد، مشاهیر علماء الأمصار، ج۱، ص۳۰۷؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۵۲.</ref> و در همان ایام درگذشت<ref>ابن حجر، فتح، ج۶، ص۱۸۸.</ref>. [[زیاد بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی|زیاد]]، [[عاصم بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی|عاصم]] و [[عبیدالله بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی|عبید الله]] [[فرزندان]] جبیر در [[بصره]] ساکن شدند<ref>ابوالشیخ انصاری، ابن حیان، ج۱، ص۳۰۷؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۲.</ref> و در آنجا جماعتی با نام جبیریون به جبیر بن حیه منسوب بودند<ref> زبیدی، محمد بن محمد مرتضی، تاج العروس، ج۳، ص۸۶.</ref>.


از جمله [[روایات]] جبیر این است که می‌گوید: هنگامی که [[رسول خدا]]{{صل}} می‌خواست یکی از [[دختران]] خود را شوهر دهد، پشت پرده‌ای که دختر آنجا بود می‌آمد و می‌فرمود: فلان آقا از فلان خانم یاد می‌کرد. اگر آن دختر سخن می‌گفت یا [[اعتراض]] می‌کرد، او را به خواستگار نمی‌داد، ولی اگر ساکت بود، او را شوهر می‌داد<ref>بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۷، ص۱۲۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۱۵.</ref>. در منابع دیگر، این [[روایت]] از طریق [[ابوهریره]] از [[عایشه]]<ref>احمد بن حنبل، مسند حنبل، ج۶، ص۷۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۲۷۷.</ref> نقل شده و [[ابن عدی]]<ref>ابن عدی، ابواحمد بن عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۳۵۳.</ref> آن را [[ضعیف]] دانسته است و منابع دیگر در اینکه جبیر از طریق [[مغیرة بن شعبه]] روایت نقل کرده است، [[اتفاق نظر]] دارند<ref>ر.ک: ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، ج۱، ص۴۷۵؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۲، ص۲۴۸؛ بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۴، ص۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر ، ج۲۰، ص۴۳۰.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۶۹ - ۳۷۰.</ref>
از جمله [[روایات]] جبیر این است که می‌گوید: هنگامی که [[رسول خدا]] {{صل}} می‌خواست یکی از [[دختران]] خود را شوهر دهد، پشت پرده‌ای که دختر آنجا بود می‌آمد و می‌فرمود: فلان آقا از فلان خانم یاد می‌کرد. اگر آن دختر سخن می‌گفت یا [[اعتراض]] می‌کرد، او را به خواستگار نمی‌داد، ولی اگر ساکت بود، او را شوهر می‌داد<ref>بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۷، ص۱۲۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۱۵.</ref>. در منابع دیگر، این [[روایت]] از طریق [[ابوهریره]] از [[عایشه]]<ref>احمد بن حنبل، مسند حنبل، ج۶، ص۷۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۲۷۷.</ref> نقل شده و [[ابن عدی]]<ref>ابن عدی، ابواحمد بن عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۳۵۳.</ref> آن را [[ضعیف]] دانسته است و منابع دیگر در اینکه جبیر از طریق [[مغیرة بن شعبه]] روایت نقل کرده است، [[اتفاق نظر]] دارند<ref>ر. ک: ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، ج۱، ص۴۷۵؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۲، ص۲۴۸؛ بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۴، ص۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۴۳۰.</ref>.<ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۲ (کتاب)|مقاله «جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۲، ص ۳۶۹ - ۳۷۰.</ref>


== جستارهای وابسته ==
== جستارهای وابسته ==
{{مدخل وابسته}}
{{مدخل وابسته}}
*[[مغیرة بن شعبه]] (عموزاده)
* [[مغیرة بن شعبه]] (عموزاده)
*[[عروة بن مسعود]] (برادرزاده)
* [[عروة بن مسعود]] (برادرزاده)
*[[زیاد بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی]] (فرزند)
* [[زیاد بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی]] (فرزند)
*[[عاصم بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی]] (فرزند)
* [[عاصم بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی]] (فرزند)
*[[عبیدالله بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی]] (فرزند)
* [[عبیدالله بن جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی]] (فرزند)
{{پایان مدخل وابسته}}
{{پایان مدخل وابسته}}


خط ۳۰: خط ۲۹:
{{پانویس}}
{{پانویس}}


[[رده:مدخل]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اعلام]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]
[[رده:اصحاب پیامبر]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۴ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۲۳:۱۹

آشنایی اجمالی

وی پسر عموی مغیرة بن شعبه و پسر برادر عروة بن مسعود[۱] و کنیه او «ابو فراس» است. پیش از مسلمان شدنش در طائف ساکن بود و شغل معلمی داشت[۲]. بخاری به سند خود از زیاد بن جبیر گفته است: وی در فتوحات زمان عمر شرکت داشت[۳]، ولی کسی از صحابه‌‌نگاران او را در شمار صحابه نیاورده است، در حالی که همه ثقفی‌ها در زمان رسول خدا (ص) مسلمان شدند و در حجة الوداع حضور یافتند؛ بنابراین، وی باید صحابی باشد. ابن حجر[۴] با توجه به دو ملاک و قاعده کلی جبیر بن حیه را صحابی دانسته است: نخست آنکه همه ثقفی‌ها در عهد رسول خدا (ص) مسلمان شدند و در حجة الوداع بودند و دیگر آنکه آنان در فتوحات نیز شرکت داشتند. به نظر ابن حجر[۵]، کسی که در فتوحات شرکت کرده، سنی از او گذشته و ناچار باید رسول خدا (ص) را دیده باشد. ابن حجر با توجه به این دو ملاک، به ابو موسی مادینی که نخست جبیر را در شمار صحابه آورده و برای او روایت نیز نقل کرده، ولی روایت را مُرسل و او را از تابعین دانسته، انتقاد کرده و گفته است: مرسل بودن روایت او نزد من، دلیل بر صحابی نبودن او نیست. برخلاف ابن حجر، دیگر منابع در صحابی بودن او تردید کرده یا او را تابعی دانسته‌اند. ابن سعد[۶] وی را در طبقه دوم از تابعین بصره آورده است. افزون بر این، هیچ کدام از ملاک‌های ابن حجر برای صحابی بودن شخصی کافی نیست. ممکن است همه ثقفی‌ها مسلمان شده باشند، ولی برخی از آنان رسول خدا (ص) را ندیده باشند؛ چنان که ممکن است در فتوحات شرکت کرده باشند و باز رسول خدا (ص) را ندیده باشند، چنان که عده‌ای از مخضرمین چنین بوده‌اند.

جبیر پس از فتوحات به عراق رفت و کاتب دیوان شد. سپس زیاد بن ابی او را به ولایت اصفهان گماشت و او در خلافت عبدالملک شأنی والا یافت[۷] و در همان ایام درگذشت[۸]. زیاد، عاصم و عبید الله فرزندان جبیر در بصره ساکن شدند[۹] و در آنجا جماعتی با نام جبیریون به جبیر بن حیه منسوب بودند[۱۰].

از جمله روایات جبیر این است که می‌گوید: هنگامی که رسول خدا (ص) می‌خواست یکی از دختران خود را شوهر دهد، پشت پرده‌ای که دختر آنجا بود می‌آمد و می‌فرمود: فلان آقا از فلان خانم یاد می‌کرد. اگر آن دختر سخن می‌گفت یا اعتراض می‌کرد، او را به خواستگار نمی‌داد، ولی اگر ساکت بود، او را شوهر می‌داد[۱۱]. در منابع دیگر، این روایت از طریق ابوهریره از عایشه[۱۲] نقل شده و ابن عدی[۱۳] آن را ضعیف دانسته است و منابع دیگر در اینکه جبیر از طریق مغیرة بن شعبه روایت نقل کرده است، اتفاق نظر دارند[۱۴].[۱۵]

جستارهای وابسته

منابع

پانویس

  1. مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۲.
  2. ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۵۲.
  3. بخاری، التاریخ الکبیر، ج۴، ص۶۳؛ ذهبی، تجرید أسماء الصحابه ج۱، ص۴۰۶.
  4. الاصابه، ج۱، ص۵۷۰.
  5. الاصابه، ج۱، ص۵۷۰.
  6. ابن سعد، الطبقات الکبری ج۷، ص۱۴۰.
  7. ابن حبان، محمد، مشاهیر علماء الأمصار، ج۱، ص۳۰۷؛ ابونعیم، معرفة الصحابه، ج۱، ص۲۵۲.
  8. ابن حجر، فتح، ج۶، ص۱۸۸.
  9. ابوالشیخ انصاری، ابن حیان، ج۱، ص۳۰۷؛ مزی، تهذیب الکمال، ج۴، ص۵۰۲.
  10. زبیدی، محمد بن محمد مرتضی، تاج العروس، ج۳، ص۸۶.
  11. بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۷، ص۱۲۳؛ ابن اثیر، اسد الغابه، ج۱، ص۵۱۵.
  12. احمد بن حنبل، مسند حنبل، ج۶، ص۷۸؛ هیثمی، مجمع الزوائد، ج۴، ص۲۷۷.
  13. ابن عدی، ابواحمد بن عبدالله، الکامل فی ضعفاء الرجال، ج۱، ص۳۵۳.
  14. ر. ک: ابن ماجه، محمد بن یزید، سنن، ج۱، ص۴۷۵؛ ترمذی، محمد بن عیسی، سنن، ج۲، ص۲۴۸؛ بیهقی، احمد بن الحسین، السنن ج۴، ص۸؛ طبرانی، المعجم الکبیر، ج۲۰، ص۴۳۰.
  15. محمدی، رمضان، مقاله «جبیر بن حیة بن مسعود ثقفی»، دانشنامه سیره نبوی ج۲، ص ۳۶۹ - ۳۷۰.