عبدالله بن عفیف ازدی در معارف و سیره حسینی: تفاوت میان نسخهها
HeydariBot (بحث | مشارکتها) جز (وظیفهٔ شمارهٔ ۵) |
HeydariBot (بحث | مشارکتها) |
||
خط ۶: | خط ۶: | ||
}} | }} | ||
==مقدمه== | == مقدمه == | ||
'''عبدالله بن عفیف ازدی''' از بزرگان [[شیعه]]، که در مجلس [[ابن زیاد]] در [[کوفه]]، به او [[اعتراض]] کرد. وی از [[شیعیان]] برجسته و زاهدان روزگار در [[کوفه]] بود، [[نابینایی]] روشندل و [[آگاه]] و [[شجاع]]. [[چشم]] چپ خود را در [[جنگ جمل]] و چشم راست خود را در [[جنگ صفین]] از [[دست]] داده بود. پس از [[شهادت]] [[حسین]]{{ع}} وقتی [[ابن زیاد]] بر [[منبر]] [[کوفه]] بالا رفت و در [[نکوهش]] [[خاندان پیامبر]] و [[سیدالشهدا]] [[سخن]] آغاز کرد، عبدالله بن عفیف با شدّت و [[شجاعت]]، پاسخ یاوههای او را داد. [[ابن زیاد]] [[دستور]] داد دستگیرش کنند. بستگانش او را از مجلس بیرون بردند. سربازان [[حکومت]] برای [[دستگیری]] او، خانهاش را محاصره کردند. وی با آنکه [[نابینا]] بود، با [[راهنمایی]] دخترش، در مبارزهای دلیرانه و [[شمشیر]] به [[دست]]، با مهاجمان درگیر شد. او را دستگیر کرده و به [[شهادت]] رساندند. [[اعتراض]] او در مجلس [[ابن زیاد]]، نوعی مبارزۀ آشکار با [[والی کوفه]] و [[حکومت]] یزیدی محسوب شد و [[شجاعت]] و [[بیباکی]] او در [[دفاع]] از [[محرّمات]] و [[مقدّسات]]، الگویی برای حقگویی در برابر [[جبّاران]] گشت. رجزهای حماسی او هنگام [[نبرد]] با مهاجمان به خانهاش، نشاندهندۀ [[روح]] بلند و با [[شهامت]] اوست. از جمله [[شمشیر]] را میچرخاند و فریاد میزد: {{عربی|"وَ اللَّهِ لَوْ فُرِّجَ لِي عَنْ بَصَرِي * ضَاقَ عَلَيْكُمْ مَوْرِدِي وَ مَصْدَرِي"}}. او را گردن زده و در کناسۀ [[کوفه]] به دار آویختند <ref>بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۱۹؛ سفینة البحار، ج۲، ص۱۳۵.</ref>. حرکت انقلابی [[فرزند]] عفیف را نخستین جرقّۀ [[انقلاب]] بر ضدّ سلطۀ [[اموی]] پس از [[حادثۀ کربلا]] دانستهاند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۲۵.</ref>. | '''عبدالله بن عفیف ازدی''' از بزرگان [[شیعه]]، که در مجلس [[ابن زیاد]] در [[کوفه]]، به او [[اعتراض]] کرد. وی از [[شیعیان]] برجسته و زاهدان روزگار در [[کوفه]] بود، [[نابینایی]] روشندل و [[آگاه]] و [[شجاع]]. [[چشم]] چپ خود را در [[جنگ جمل]] و چشم راست خود را در [[جنگ صفین]] از [[دست]] داده بود. پس از [[شهادت]] [[حسین]] {{ع}} وقتی [[ابن زیاد]] بر [[منبر]] [[کوفه]] بالا رفت و در [[نکوهش]] [[خاندان پیامبر]] و [[سیدالشهدا]] [[سخن]] آغاز کرد، عبدالله بن عفیف با شدّت و [[شجاعت]]، پاسخ یاوههای او را داد. [[ابن زیاد]] [[دستور]] داد دستگیرش کنند. بستگانش او را از مجلس بیرون بردند. سربازان [[حکومت]] برای [[دستگیری]] او، خانهاش را محاصره کردند. وی با آنکه [[نابینا]] بود، با [[راهنمایی]] دخترش، در مبارزهای دلیرانه و [[شمشیر]] به [[دست]]، با مهاجمان درگیر شد. او را دستگیر کرده و به [[شهادت]] رساندند. [[اعتراض]] او در مجلس [[ابن زیاد]]، نوعی مبارزۀ آشکار با [[والی کوفه]] و [[حکومت]] یزیدی محسوب شد و [[شجاعت]] و [[بیباکی]] او در [[دفاع]] از [[محرّمات]] و [[مقدّسات]]، الگویی برای حقگویی در برابر [[جبّاران]] گشت. رجزهای حماسی او هنگام [[نبرد]] با مهاجمان به خانهاش، نشاندهندۀ [[روح]] بلند و با [[شهامت]] اوست. از جمله [[شمشیر]] را میچرخاند و فریاد میزد: {{عربی|"وَ اللَّهِ لَوْ فُرِّجَ لِي عَنْ بَصَرِي * ضَاقَ عَلَيْكُمْ مَوْرِدِي وَ مَصْدَرِي"}}. او را گردن زده و در کناسۀ [[کوفه]] به دار آویختند <ref>بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۱۹؛ سفینة البحار، ج۲، ص۱۳۵.</ref>. حرکت انقلابی [[فرزند]] عفیف را نخستین جرقّۀ [[انقلاب]] بر ضدّ سلطۀ [[اموی]] پس از [[حادثۀ کربلا]] دانستهاند<ref>[[جواد محدثی|محدثی، جواد]]، [[فرهنگ عاشورا (کتاب)|فرهنگ عاشورا]]، ص ۳۲۵.</ref>. | ||
== جستارهای وابسته == | == جستارهای وابسته == |
نسخهٔ ۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۰:۳۳
مقدمه
عبدالله بن عفیف ازدی از بزرگان شیعه، که در مجلس ابن زیاد در کوفه، به او اعتراض کرد. وی از شیعیان برجسته و زاهدان روزگار در کوفه بود، نابینایی روشندل و آگاه و شجاع. چشم چپ خود را در جنگ جمل و چشم راست خود را در جنگ صفین از دست داده بود. پس از شهادت حسین (ع) وقتی ابن زیاد بر منبر کوفه بالا رفت و در نکوهش خاندان پیامبر و سیدالشهدا سخن آغاز کرد، عبدالله بن عفیف با شدّت و شجاعت، پاسخ یاوههای او را داد. ابن زیاد دستور داد دستگیرش کنند. بستگانش او را از مجلس بیرون بردند. سربازان حکومت برای دستگیری او، خانهاش را محاصره کردند. وی با آنکه نابینا بود، با راهنمایی دخترش، در مبارزهای دلیرانه و شمشیر به دست، با مهاجمان درگیر شد. او را دستگیر کرده و به شهادت رساندند. اعتراض او در مجلس ابن زیاد، نوعی مبارزۀ آشکار با والی کوفه و حکومت یزیدی محسوب شد و شجاعت و بیباکی او در دفاع از محرّمات و مقدّسات، الگویی برای حقگویی در برابر جبّاران گشت. رجزهای حماسی او هنگام نبرد با مهاجمان به خانهاش، نشاندهندۀ روح بلند و با شهامت اوست. از جمله شمشیر را میچرخاند و فریاد میزد: "وَ اللَّهِ لَوْ فُرِّجَ لِي عَنْ بَصَرِي * ضَاقَ عَلَيْكُمْ مَوْرِدِي وَ مَصْدَرِي". او را گردن زده و در کناسۀ کوفه به دار آویختند [۱]. حرکت انقلابی فرزند عفیف را نخستین جرقّۀ انقلاب بر ضدّ سلطۀ اموی پس از حادثۀ کربلا دانستهاند[۲].
جستارهای وابسته
- صفیه دختر عبدالله بن عفیف ازدی (فرزند)
منابع
پانویس
- ↑ بحارالأنوار، ج۴۵، ص۱۱۹؛ سفینة البحار، ج۲، ص۱۳۵.
- ↑ محدثی، جواد، فرهنگ عاشورا، ص ۳۲۵.