گواهی در لغت: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (ربات: جایگزینی خودکار متن (-==پانویس== +== پانویس ==))
 
(۵ نسخهٔ میانی ویرایش شده توسط ۳ کاربر نشان داده نشد)
خط ۱: خط ۱:
{{امامت}}
{{مدخل مرتبط
<div style="background-color: rgb(252, 252, 233); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">اين مدخل از زیرشاخه‌های بحث '''[[گواهی]]''' است. "'''[[گواهی]]'''" از چند منظر متفاوت، بررسی می‌شود:</div>
| موضوع مرتبط = گواهی
<div style="background-color: rgb(255, 245, 227); text-align:center; font-size: 85%; font-weight: normal;">[[گواهی در لغت]] - [[گواهی در قرآن]] - [[گواهی در حدیث]] - [[گواهی در کلام اسلامی]] - [[گواهی در معارف دعا و زیارات]] - [[گواهی در معارف و سیره سجادی]] - [[گواهی در معارف و سیره رضوی]]</div>
| عنوان مدخل = [[گواهی]]
<div style="padding: 0.0em 0em 0.0em;">
| مداخل مرتبط = [[گواهی در لغت]] - [[گواهی در قرآن]] - [[گواهی در حدیث]] - [[گواهی در معارف دعا و زیارات]] - [[گواهی در معارف و سیره سجادی]]
| پرسش مرتبط  =  
}}


==مقدمه==
== مقدمه ==
«[[شهادت]]» به معنای حضور و [[آگاهی]] است و «[[شاهد]]» کسی است که به وسیله چشم و به صورت حضوری امری را دیده و از طریق این [[مشاهده]] بر آن اشراف و اطلاع یافته است. «[[شهید]]» به معنای شاهد، یعنی کسی که به واسطه حضور و مشاهده مستقیم چیزی، به آن [[علم]] پیدا می‌کند<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الأثر (ط، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ۱۳۶۷ ه.ش)، ج۲، ص۵۱۳.</ref>. هنگامی‌که «شهید بر چیزی» در [[امور معنوی]] به کار می‌رود، به معنای کسی است که به واسطه اشراف و احاطه بر معلوم، حضوراً برآن علم پیدا کرده است. هنگامی که این واژه در مورد [[خداوند]] و یا [[اولیاء الهی]]{{عم}} به کار می‌رود، مراد از آن مطلق [[شهود]] و احاطه بر [[اعمال]] و نیّات و [[اعتقادات]] و کیفیت [[سلوک]] آنها در طریق [[حق]] است؛ این مقامی است که تنها برای [[مخلَصین]] از [[بندگان الهی]] که از همه [[رذائل]] [[پاک]] شده‌اند و دائماً در توجه [[خالص]] به [[پروردگار]] هستند حاصل می‌شود<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۱۲۸.</ref>.
«[[شهادت]]» به معنای حضور و [[آگاهی]] است و «[[شاهد]]» کسی است که به وسیله چشم و به صورت حضوری امری را دیده و از طریق این [[مشاهده]] بر آن اشراف و اطلاع یافته است. «[[شهید]]» به معنای شاهد، یعنی کسی که به واسطه حضور و مشاهده مستقیم چیزی، به آن [[علم]] پیدا می‌کند<ref>النهایة فی غریب الحدیث و الأثر (ط، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ۱۳۶۷ ه. ش)، ج۲، ص۵۱۳.</ref>. هنگامی‌که «شهید بر چیزی» در [[امور معنوی]] به کار می‌رود، به معنای کسی است که به واسطه اشراف و احاطه بر معلوم، حضوراً برآن علم پیدا کرده است. هنگامی که این واژه در مورد [[خداوند]] و یا [[اولیاء الهی]] {{عم}} به کار می‌رود، مراد از آن مطلق [[شهود]] و احاطه بر [[اعمال]] و نیّات و [[اعتقادات]] و کیفیت [[سلوک]] آنها در طریق [[حق]] است؛ این مقامی است که تنها برای [[مخلَصین]] از [[بندگان الهی]] که از همه [[رذائل]] [[پاک]] شده‌اند و دائماً در توجه [[خالص]] به [[پروردگار]] هستند حاصل می‌شود<ref>التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۱۲۸.</ref>.
مراد از واژه {{متن قرآن|شُهَدَاءَ}} در [[آیه]] مورد [[استدلال]]، شهادت‌دهندگان بر اعمال [[مردم]] است. توضیح آنکه: خداوند در [[قرآن]] عده‌ای را شهید، به معنای حاضر و ناظر بر [[اعمال انسان‌ها]]، معرفی می‌کند. این گروه، اعمال [[جامعه بشری]] را در [[دنیا]]، که ظرف [[تحمل]] شهادت است، می‌بینند و در [[قیامت]]، که ظرف ادای شهادت است، بازگو می‌کنند: {{متن قرآن|وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.</ref>.
مراد از واژه {{متن قرآن|شُهَدَاءَ}} در [[آیه]] مورد [[استدلال]]، شهادت‌دهندگان بر اعمال [[مردم]] است. توضیح آنکه: خداوند در [[قرآن]] عده‌ای را شهید، به معنای حاضر و ناظر بر [[اعمال انسان‌ها]]، معرفی می‌کند. این گروه، اعمال [[جامعه بشری]] را در [[دنیا]]، که ظرف [[تحمل]] شهادت است، می‌بینند و در [[قیامت]]، که ظرف ادای شهادت است، بازگو می‌کنند: {{متن قرآن|وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ}}<ref>«و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.</ref>.


خط ۱۳: خط ۱۵:
[[شهادت]] زمانی در [[محکمه]] [[عدل]] مسموع است که شاهدِ موثّق در حین حادثه با [[علم]] و [[آگاهی]] حضور داشته و مشهود را کاملاً [[مشاهده]] و [[تحمل]] کرده باشد؛ تا آنچه را که با جزئیات مشاهده کرده، در محکمه ادا کند؛ زیرا شهادتی در محکمه [[قضا]] مقبول است که از روی [[حس]] یا قریب به آن باشد. البته در امور نامحسوس، مانند [[عقاید]] و [[اخلاق]] و نیّات، شهادت بر اساس [[شهود]] عارفانه و [[ملکوتی]] خواهد بود، نه مُلکی. در این‌گونه شهادت، که به معنای بینشی درونی است، انسان‌های خاص آنچه را که در [[باطن]] نیّات و [[قلوب]] افراد [[جامعه]] می‌گذرد می‌بینند و در [[قیامت]] بدان [[گواهی]] می‌دهند. در قیامت به [[اعمال]] افراد، بر حسب [[نیّت]] آنان، رسیدگی می‌شود؛ زیرا ظاهر کار [[مؤمن]] و [[منافق]] یکسان است و تنها فارق بین آن دو، نیّت و [[اراده]] است. از همین‌رو، [[شاهدان]] در [[دنیا]] باید نسبت به مسائل [[علمی]] و عملی از نیّات درونی [[انسان‌ها]] [[آگاه]] باشند؛ چنان‌که [[خداوند]] درباره مقرّبان درگاهش می‌فرماید:
[[شهادت]] زمانی در [[محکمه]] [[عدل]] مسموع است که شاهدِ موثّق در حین حادثه با [[علم]] و [[آگاهی]] حضور داشته و مشهود را کاملاً [[مشاهده]] و [[تحمل]] کرده باشد؛ تا آنچه را که با جزئیات مشاهده کرده، در محکمه ادا کند؛ زیرا شهادتی در محکمه [[قضا]] مقبول است که از روی [[حس]] یا قریب به آن باشد. البته در امور نامحسوس، مانند [[عقاید]] و [[اخلاق]] و نیّات، شهادت بر اساس [[شهود]] عارفانه و [[ملکوتی]] خواهد بود، نه مُلکی. در این‌گونه شهادت، که به معنای بینشی درونی است، انسان‌های خاص آنچه را که در [[باطن]] نیّات و [[قلوب]] افراد [[جامعه]] می‌گذرد می‌بینند و در [[قیامت]] بدان [[گواهی]] می‌دهند. در قیامت به [[اعمال]] افراد، بر حسب [[نیّت]] آنان، رسیدگی می‌شود؛ زیرا ظاهر کار [[مؤمن]] و [[منافق]] یکسان است و تنها فارق بین آن دو، نیّت و [[اراده]] است. از همین‌رو، [[شاهدان]] در [[دنیا]] باید نسبت به مسائل [[علمی]] و عملی از نیّات درونی [[انسان‌ها]] [[آگاه]] باشند؛ چنان‌که [[خداوند]] درباره مقرّبان درگاهش می‌فرماید:
{{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ * كِتَابٌ مَرْقُومٌ * يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است * و تو چه دانی که «علّیین» چیست * کارنامه‌ای است نگاشته * که مقرّبان (درگاه خداوند) در آن می‌نگرند» سوره مطففین، آیه ۱۸-۲۱.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴]] ص ۶۱۶.</ref>
{{متن قرآن|كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ * كِتَابٌ مَرْقُومٌ * يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ}}<ref>«نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است * و تو چه دانی که «علّیین» چیست * کارنامه‌ای است نگاشته * که مقرّبان (درگاه خداوند) در آن می‌نگرند» سوره مطففین، آیه ۱۸-۲۱.</ref>.<ref>[[محمد تقی فیاض‌بخش|فیاض‌بخش]] و [[فرید محسنی|محسنی]]، [[ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ (کتاب)|ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴]] ص ۶۱۶.</ref>
== جستارهای وابسته ==


== منابع ==
== منابع ==
خط ۲۳: خط ۲۳:
== پانویس ==
== پانویس ==
{{پانویس}}
{{پانویس}}
[[رده:گواهی]]
[[رده:مدخل]]

نسخهٔ کنونی تا ‏۲۵ اوت ۲۰۲۲، ساعت ۱۳:۱۱

مقدمه

«شهادت» به معنای حضور و آگاهی است و «شاهد» کسی است که به وسیله چشم و به صورت حضوری امری را دیده و از طریق این مشاهده بر آن اشراف و اطلاع یافته است. «شهید» به معنای شاهد، یعنی کسی که به واسطه حضور و مشاهده مستقیم چیزی، به آن علم پیدا می‌کند[۱]. هنگامی‌که «شهید بر چیزی» در امور معنوی به کار می‌رود، به معنای کسی است که به واسطه اشراف و احاطه بر معلوم، حضوراً برآن علم پیدا کرده است. هنگامی که این واژه در مورد خداوند و یا اولیاء الهی (ع) به کار می‌رود، مراد از آن مطلق شهود و احاطه بر اعمال و نیّات و اعتقادات و کیفیت سلوک آنها در طریق حق است؛ این مقامی است که تنها برای مخلَصین از بندگان الهی که از همه رذائل پاک شده‌اند و دائماً در توجه خالص به پروردگار هستند حاصل می‌شود[۲]. مراد از واژه ﴿شُهَدَاءَ در آیه مورد استدلال، شهادت‌دهندگان بر اعمال مردم است. توضیح آنکه: خداوند در قرآن عده‌ای را شهید، به معنای حاضر و ناظر بر اعمال انسان‌ها، معرفی می‌کند. این گروه، اعمال جامعه بشری را در دنیا، که ظرف تحمل شهادت است، می‌بینند و در قیامت، که ظرف ادای شهادت است، بازگو می‌کنند: ﴿وَأَشْرَقَتِ الْأَرْضُ بِنُورِ رَبِّهَا وَوُضِعَ الْكِتَابُ وَجِيءَ بِالنَّبِيِّينَ وَالشُّهَدَاءِ وَقُضِيَ بَيْنَهُمْ بِالْحَقِّ وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ[۳].

برای صدور قضاء و حکم، همان‌گونه که وجود قانون به عنوان مبنای حکم ضرورت دارد، به شهادت شهود هم نیاز است. از این رو، روز قیامت، ظرف قیام و حضور شاهدان نیز نام گرفته است: ﴿إِنَّا لَنَنْصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ[۴].

شهادت زمانی در محکمه عدل مسموع است که شاهدِ موثّق در حین حادثه با علم و آگاهی حضور داشته و مشهود را کاملاً مشاهده و تحمل کرده باشد؛ تا آنچه را که با جزئیات مشاهده کرده، در محکمه ادا کند؛ زیرا شهادتی در محکمه قضا مقبول است که از روی حس یا قریب به آن باشد. البته در امور نامحسوس، مانند عقاید و اخلاق و نیّات، شهادت بر اساس شهود عارفانه و ملکوتی خواهد بود، نه مُلکی. در این‌گونه شهادت، که به معنای بینشی درونی است، انسان‌های خاص آنچه را که در باطن نیّات و قلوب افراد جامعه می‌گذرد می‌بینند و در قیامت بدان گواهی می‌دهند. در قیامت به اعمال افراد، بر حسب نیّت آنان، رسیدگی می‌شود؛ زیرا ظاهر کار مؤمن و منافق یکسان است و تنها فارق بین آن دو، نیّت و اراده است. از همین‌رو، شاهدان در دنیا باید نسبت به مسائل علمی و عملی از نیّات درونی انسان‌ها آگاه باشند؛ چنان‌که خداوند درباره مقرّبان درگاهش می‌فرماید: ﴿كَلَّا إِنَّ كِتَابَ الْأَبْرَارِ لَفِي عِلِّيِّينَ * وَمَا أَدْرَاكَ مَا عِلِّيُّونَ * كِتَابٌ مَرْقُومٌ * يَشْهَدُهُ الْمُقَرَّبُونَ[۵].[۶]

منابع

پانویس

  1. النهایة فی غریب الحدیث و الأثر (ط، مؤسسه مطبوعاتی اسماعیلیان، ۱۳۶۷ ه. ش)، ج۲، ص۵۱۳.
  2. التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، ج۶، ص۱۲۸.
  3. «و زمین (رستخیز) به نور پروردگارش تابناک می‌گردد و کارنامه (ها) برنهاده می‌شود و پیامبران و گواهان را می‌آورند و میان آنان به حقّ داوری می‌کنند و بر آنان ستم نخواهد رفت» سوره زمر، آیه ۶۹.
  4. «ما پیامبران خویش و مؤمنان را در زندگی این جهان و در روزی که گواهان (به گواهی) برخیزند یاری می‌کنیم» سوره غافر، آیه ۵۱.
  5. «نه چنین است؛ کارنامه نیکان در «علّیین» است * و تو چه دانی که «علّیین» چیست * کارنامه‌ای است نگاشته * که مقرّبان (درگاه خداوند) در آن می‌نگرند» سوره مطففین، آیه ۱۸-۲۱.
  6. فیاض‌بخش و محسنی، ولایت و امامت از منظر عقل و نقل ج۴ ص ۶۱۶.