یحیی بن عمر بن الحسین: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
(صفحه‌ای تازه حاوی «{{نبوت}} {{مدخل مرتبط | موضوع مرتبط = | عنوان مدخل = | مداخل مرتبط = | پرسش مرتبط = }} ==مقدمه== قیام یحیی بن عمر بن الحسین بن زید بن علی{{ع}}<ref>ابوالحسن اشعری نام وی را یحیی بن عمر بن یحیی ثبت نموده است (مقالات الاسلامیین، ص۴۸) که به نظر می‌رسد قول ا...» ایجاد کرد)
برچسب: پیوندهای ابهام‌زدایی
 
 
خط ۹: خط ۹:
==مقدمه==
==مقدمه==
[[قیام]] [[یحیی بن عمر بن الحسین بن زید بن علی]]{{ع}}<ref>ابوالحسن اشعری نام وی را یحیی بن عمر بن یحیی ثبت نموده است (مقالات الاسلامیین، ص۴۸) که به نظر می‌رسد قول ابوالفرج اصفهانی صحیح‌تر باشد.</ref>
[[قیام]] [[یحیی بن عمر بن الحسین بن زید بن علی]]{{ع}}<ref>ابوالحسن اشعری نام وی را یحیی بن عمر بن یحیی ثبت نموده است (مقالات الاسلامیین، ص۴۸) که به نظر می‌رسد قول ابوالفرج اصفهانی صحیح‌تر باشد.</ref>
یحیی ابتدا در [[زمان]] [[متوکل عباسی]] در [[خراسان]] خروج کرد، ولی توسط عبدالله بن طاهر [[حاکم خراسان]] دستگیر و [[زندانی]] شد. پس از [[آزادی]] در [[خلافت مستعین]] (۲۵۲ - ۲۴۸) به [[کوفه]] رفت و [[مردم]] را به «[[رضا]]» - آنکه مورد پسند است - از [[خاندان محمد]]{{صل}} [[دعوت]] کرد. جمع بسیاری به او گرویدند و [[بیعت]] کردند. [[حاکم کوفه]] با لشکری که از اطراف [[شهر]] فراهم آورده بود، به سوی او آمد؛ یحیی نیز از شهر خارج شد. از سوی دیگر [[محمد بن عبدالله بن طاهر]] [[والی بغداد]]، لشکری را [[مأمور]] دفع یحیی نمود و تعدادی از [[فرماندهان]] [[بغداد]] را نیز در پی آن [[لشکر]]، روانه کرد. آن فرماندهان از روی [[کراهت]] پذیرفتند؛ زیرا در [[دل]] متمایل به یحیی بودند. هیچ‌گاه دیده نشد که مردم بغداد به یکی از [[فرزندان ابوطالب]] که در طول [[خلافت]] [[بنی عباس]] قیام کردند، به جز یحیی متمایل شوند.
یحیی ابتدا در [[زمان]] [[متوکل عباسی]] در [[خراسان]] خروج کرد، ولی توسط [[عبدالله بن طاهر]] [[حاکم خراسان]] دستگیر و [[زندانی]] شد. پس از [[آزادی]] در [[خلافت مستعین]] (۲۵۲ - ۲۴۸) به [[کوفه]] رفت و [[مردم]] را به «[[رضا]]» - آنکه مورد پسند است - از [[خاندان محمد]]{{صل}} [[دعوت]] کرد. جمع بسیاری به او گرویدند و [[بیعت]] کردند. [[حاکم کوفه]] با لشکری که از اطراف [[شهر]] فراهم آورده بود، به سوی او آمد؛ یحیی نیز از شهر خارج شد. از سوی دیگر [[محمد بن عبدالله بن طاهر]] [[والی بغداد]]، لشکری را [[مأمور]] دفع یحیی نمود و تعدادی از [[فرماندهان]] [[بغداد]] را نیز در پی آن [[لشکر]]، روانه کرد. آن فرماندهان از روی [[کراهت]] پذیرفتند؛ زیرا در [[دل]] متمایل به یحیی بودند. هیچ‌گاه دیده نشد که مردم بغداد به یکی از [[فرزندان ابوطالب]] که در طول [[خلافت]] [[بنی عباس]] قیام کردند، به جز یحیی متمایل شوند.


در یک [[جنگ]] مختصر، یحیی گروهی از لشکر بغداد را فراری داد و راه کوفه را پیش گرفت و در بین راه شمار دیگری از لشکر بغداد را [[شکست]] داد تا اینکه هنگام جنگ با لشکر اصلی اعزامی [[دستگاه خلافت]]، گروهی از همراهانش صحنه را خالی کردند. یحیی با این وصف در جای خود ایستاد و جنگید تا کشته شد و سرش را بریدند. وقتی خبر [[قتل]] یحیی به [[مردم کوفه]] رسید، صدا به [[گریه]] و [[شیون]] برداشتند. مردم بغداد نیز قتل او را [[باور]] نداشتند و می‌گفتند او کشته نشده و نگریخته، بلکه سر به بیابان نهاده است تا اینکه سر یحیی را به شهر وارد کردند.
در یک [[جنگ]] مختصر، یحیی گروهی از لشکر بغداد را فراری داد و راه کوفه را پیش گرفت و در بین راه شمار دیگری از لشکر بغداد را [[شکست]] داد تا اینکه هنگام جنگ با لشکر اصلی اعزامی [[دستگاه خلافت]]، گروهی از همراهانش صحنه را خالی کردند. یحیی با این وصف در جای خود ایستاد و جنگید تا کشته شد و سرش را بریدند. وقتی خبر [[قتل]] یحیی به [[مردم کوفه]] رسید، صدا به [[گریه]] و [[شیون]] برداشتند. مردم بغداد نیز قتل او را [[باور]] نداشتند و می‌گفتند او کشته نشده و نگریخته، بلکه سر به بیابان نهاده است تا اینکه سر یحیی را به شهر وارد کردند.

نسخهٔ کنونی تا ‏۱ نوامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۹:۲۲

موضوع مرتبط ندارد - مدخل مرتبط ندارد - پرسش مرتبط ندارد

مقدمه

قیام یحیی بن عمر بن الحسین بن زید بن علی(ع)[۱] یحیی ابتدا در زمان متوکل عباسی در خراسان خروج کرد، ولی توسط عبدالله بن طاهر حاکم خراسان دستگیر و زندانی شد. پس از آزادی در خلافت مستعین (۲۵۲ - ۲۴۸) به کوفه رفت و مردم را به «رضا» - آنکه مورد پسند است - از خاندان محمد(ص) دعوت کرد. جمع بسیاری به او گرویدند و بیعت کردند. حاکم کوفه با لشکری که از اطراف شهر فراهم آورده بود، به سوی او آمد؛ یحیی نیز از شهر خارج شد. از سوی دیگر محمد بن عبدالله بن طاهر والی بغداد، لشکری را مأمور دفع یحیی نمود و تعدادی از فرماندهان بغداد را نیز در پی آن لشکر، روانه کرد. آن فرماندهان از روی کراهت پذیرفتند؛ زیرا در دل متمایل به یحیی بودند. هیچ‌گاه دیده نشد که مردم بغداد به یکی از فرزندان ابوطالب که در طول خلافت بنی عباس قیام کردند، به جز یحیی متمایل شوند.

در یک جنگ مختصر، یحیی گروهی از لشکر بغداد را فراری داد و راه کوفه را پیش گرفت و در بین راه شمار دیگری از لشکر بغداد را شکست داد تا اینکه هنگام جنگ با لشکر اصلی اعزامی دستگاه خلافت، گروهی از همراهانش صحنه را خالی کردند. یحیی با این وصف در جای خود ایستاد و جنگید تا کشته شد و سرش را بریدند. وقتی خبر قتل یحیی به مردم کوفه رسید، صدا به گریه و شیون برداشتند. مردم بغداد نیز قتل او را باور نداشتند و می‌گفتند او کشته نشده و نگریخته، بلکه سر به بیابان نهاده است تا اینکه سر یحیی را به شهر وارد کردند. در میان مردمی که به یاری یحیی قیام کردند، بسیاری از بزرگان کوفه و دانشمندان شرکت داشتند. در رثای یحیی شعرهای بسیاری سروده شد؛ به گونه‌ای که برای هیچ یک از کشتگان دوران بنی عباس به این اندازه، سروده نشد[۲].[۳]

منابع

پانویس

  1. ابوالحسن اشعری نام وی را یحیی بن عمر بن یحیی ثبت نموده است (مقالات الاسلامیین، ص۴۸) که به نظر می‌رسد قول ابوالفرج اصفهانی صحیح‌تر باشد.
  2. نک: مقاتل الطالبیین، ص۵۹۰-۵۹۶.
  3. رجبی دوانی، محمد حسین، کوفه و نقش آن در قرون نخستین اسلامی ص ۴۳۰.