ابوسلمی راعی: تفاوت میان نسخه‌ها

از امامت‌پدیا، دانشنامهٔ امامت و ولایت
جز (جایگزینی متن - 'بنده خدا' به 'بنده خدا')
خط ۴: خط ۴:
نامش [[حریث]]<ref>تصحیف شده به کریب؛ ابن حجر، ج۵، ص۴۹۲.</ref> است و چنان که از نسبتش پیداست، پیشه [[چوپانی]] داشت و به [[رسول خدا]] {{صل}} [[خدمت]] می‌کرد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۱؛ ذهبی، ج۲، ص۱۷۵؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۰۳؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۱۶۰.</ref>. [[ابن منده]] ابوسلمی را [[کنیه]] [[اسلم]]، [[اسود راعی]] (اسود راعی نام [[غلام]] دیگر رسول خدا {{صل}} است) دانسته و گفته است وی در [[خیبر]] به [[شهادت]] رسید و ابوسلام از طریق او از رسول خدا [[روایت]] دارد<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. در حالی که نه اسم ابو [[سلمی]]، اسلم است و نه در خیبر به شهادت رسیده، بلکه نام او حریث است و ابوسلام نیز به دلیل [[تابعی]] بودنش نمی‌تواند بدون واسطه از کسی که در خیبر به شهادت رسیده روایت کند، بنابراین، ابوسلمی غیر از اسلم (اسود راعی) است و ابن منده [[اخبار]] این دو را به هم آمیخته است<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۷۰.</ref>. ابوسلمی راعی روایت دارد و نام [[راوی]] او، ابوسلام اسود است که همین منشأ [[اشتباه]] ابن منده شده و او [[خیال]] کرده اسود، نام ابوسلمی است؛ چنان که [[ابن ابی عاصم]]<ref>ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۷.</ref>، [[طبرانی]]<ref>مسند، ج۱، ص۳۵۷ و ج۱، ص۴۵۵.</ref>، مزی<ref>مزی، ج۳۳، ص۳۶۹.</ref> و [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۵۴.</ref> هنگام [[نقل روایت]] ذیل، از راوی با عنوان ابوسلام اسود یاد کرده‌اند.
نامش [[حریث]]<ref>تصحیف شده به کریب؛ ابن حجر، ج۵، ص۴۹۲.</ref> است و چنان که از نسبتش پیداست، پیشه [[چوپانی]] داشت و به [[رسول خدا]] {{صل}} [[خدمت]] می‌کرد<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۱؛ ذهبی، ج۲، ص۱۷۵؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۰۳؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۱۶۰.</ref>. [[ابن منده]] ابوسلمی را [[کنیه]] [[اسلم]]، [[اسود راعی]] (اسود راعی نام [[غلام]] دیگر رسول خدا {{صل}} است) دانسته و گفته است وی در [[خیبر]] به [[شهادت]] رسید و ابوسلام از طریق او از رسول خدا [[روایت]] دارد<ref>ابن اثیر، ج۱، ص۲۱۴.</ref>. در حالی که نه اسم ابو [[سلمی]]، اسلم است و نه در خیبر به شهادت رسیده، بلکه نام او حریث است و ابوسلام نیز به دلیل [[تابعی]] بودنش نمی‌تواند بدون واسطه از کسی که در خیبر به شهادت رسیده روایت کند، بنابراین، ابوسلمی غیر از اسلم (اسود راعی) است و ابن منده [[اخبار]] این دو را به هم آمیخته است<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۷۰.</ref>. ابوسلمی راعی روایت دارد و نام [[راوی]] او، ابوسلام اسود است که همین منشأ [[اشتباه]] ابن منده شده و او [[خیال]] کرده اسود، نام ابوسلمی است؛ چنان که [[ابن ابی عاصم]]<ref>ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۷.</ref>، [[طبرانی]]<ref>مسند، ج۱، ص۳۵۷ و ج۱، ص۴۵۵.</ref>، مزی<ref>مزی، ج۳۳، ص۳۶۹.</ref> و [[ابونعیم]]<ref>ابونعیم، ج۱، ص۲۵۴.</ref> هنگام [[نقل روایت]] ذیل، از راوی با عنوان ابوسلام اسود یاد کرده‌اند.


ابوسلام اسود<ref>راوی از ابو سلمی؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۷.</ref> گفته است: از ابوسلمی، چوپان آن [[حضرت]] چنین شنیدم - [[ابن جابر]] در [[حدیث]] خود افزوده است که ابو سلمی را در [[مسجد کوفه]] دیدم و چنین شنیدم که می‌گفت: رسول خدا {{صل}} فرمود: "بَه بَه! پنچ چیز در ترازوی عمل چقدر سنگین و پرارزش است: {{متن حدیث|سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ}} و پنجمی [[مرگ]] فرزند [[صالح]] و شایسته‌ای است که از شخص [[مسلمانی]] بمیرد و او، آن را در [[راه خدا]] حساب کند"<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۱ و ج۶، ص۱۲۶؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۷؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۳۷؛ طبرانی، کبیر، ج۲۲، ص۳۴۸؛ خلیفة بن خیاط، ص۲۰۸.</ref>. عباد بن عبدالصمد می‌گوید: من این [[روایت]] را در [[کوفه]] از مردی از [[یاران رسول خدا]] {{صل}} که خدمتکار آن [[حضرت]] نیز بود شنیدم و از او پرسیدم: ای [[بنده]] [[خدا]]! تو خدمتکار آن حضرت بودی؟ گفت: [[بلی]] من برای او [[چوپانی]] می‌کردم. سپس گفت: آیا می‌خواهی آنچه را شنیده‌ام بازگو کنم. سپس روایت پیش گفته را نقل کرد<ref>ابونعیم، ج۲، ص۸۱۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۰.</ref>. این روایت را به [[ثوبان]]، خدمتکار دیگر آن حضرت نیز نسبت داده‌اند<ref>أبونعیم، ج۲، ص۸۱۷؛ طبرانی، مسند، ج۱، ص۴۵۴.</ref>.
ابوسلام اسود<ref>راوی از ابو سلمی؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۷.</ref> گفته است: از ابوسلمی، چوپان آن [[حضرت]] چنین شنیدم - [[ابن جابر]] در [[حدیث]] خود افزوده است که ابو سلمی را در [[مسجد کوفه]] دیدم و چنین شنیدم که می‌گفت: رسول خدا {{صل}} فرمود: "بَه بَه! پنچ چیز در ترازوی عمل چقدر سنگین و پرارزش است: {{متن حدیث|سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ}} و پنجمی [[مرگ]] فرزند [[صالح]] و شایسته‌ای است که از شخص [[مسلمانی]] بمیرد و او، آن را در [[راه خدا]] حساب کند"<ref>ابن سعد، ج۷، ص۳۰۱ و ج۶، ص۱۲۶؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۷؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۳۷؛ طبرانی، کبیر، ج۲۲، ص۳۴۸؛ خلیفة بن خیاط، ص۲۰۸.</ref>. عباد بن عبدالصمد می‌گوید: من این [[روایت]] را در [[کوفه]] از مردی از [[یاران رسول خدا]] {{صل}} که خدمتکار آن [[حضرت]] نیز بود شنیدم و از او پرسیدم: ای [[بنده خدا]]! تو خدمتکار آن حضرت بودی؟ گفت: [[بلی]] من برای او [[چوپانی]] می‌کردم. سپس گفت: آیا می‌خواهی آنچه را شنیده‌ام بازگو کنم. سپس روایت پیش گفته را نقل کرد<ref>ابونعیم، ج۲، ص۸۱۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۰.</ref>. این روایت را به [[ثوبان]]، خدمتکار دیگر آن حضرت نیز نسبت داده‌اند<ref>أبونعیم، ج۲، ص۸۱۷؛ طبرانی، مسند، ج۱، ص۴۵۴.</ref>.


ابوسلمی در روایت دیگر می‌گوید: از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم که فرمود: "کسی که [[خداوند متعال]] را [[ملاقات]] کند، در حالی که به [[وحدانیت]] [[خداوند]] و [[رسالت]] [[محمد]] [[شهادت]] بدهد و به [[روز قیامت]] و حساب در آن [[روز]] [[ایمان]] داشته باشد، وارد [[بهشت]] می‌شود". [[عباد بن عبدالصمد]] می‌گوید: به ابوسلمی گفتم: آیا این سخنان را خود از رسول خدا {{صل}} شنیدی؟ انگشتانش را در گوشش گذاشت و گفت: نه یک بار، نه دو بار، نه سه بار و نه چهار بار بلکه بارها این را از آن حضرت شنیده‌ام"<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۰.</ref>. از او در شمار [[صحابه]] ساکن کوفه یاد شده است<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۴۹.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسلمی راعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۵۹-۳۶۰.</ref>
ابوسلمی در روایت دیگر می‌گوید: از [[رسول خدا]] {{صل}} شنیدم که فرمود: "کسی که [[خداوند متعال]] را [[ملاقات]] کند، در حالی که به [[وحدانیت]] [[خداوند]] و [[رسالت]] [[محمد]] [[شهادت]] بدهد و به [[روز قیامت]] و حساب در آن [[روز]] [[ایمان]] داشته باشد، وارد [[بهشت]] می‌شود". [[عباد بن عبدالصمد]] می‌گوید: به ابوسلمی گفتم: آیا این سخنان را خود از رسول خدا {{صل}} شنیدی؟ انگشتانش را در گوشش گذاشت و گفت: نه یک بار، نه دو بار، نه سه بار و نه چهار بار بلکه بارها این را از آن حضرت شنیده‌ام"<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۰.</ref>. از او در شمار [[صحابه]] ساکن کوفه یاد شده است<ref>ابن اثیر، ج۶، ص۱۴۹.</ref><ref>[[رمضان محمدی|محمدی، رمضان]]، [[دانشنامه سیره نبوی ج۱ (کتاب)|مقاله «ابوسلمی راعی»، دانشنامه سیره نبوی]] ج۱، ص:۳۵۹-۳۶۰.</ref>

نسخهٔ ‏۱۳ دسامبر ۲۰۲۲، ساعت ۰۸:۳۲

مقدمه

نامش حریث[۱] است و چنان که از نسبتش پیداست، پیشه چوپانی داشت و به رسول خدا (ص) خدمت می‌کرد[۲]. ابن منده ابوسلمی را کنیه اسلم، اسود راعی (اسود راعی نام غلام دیگر رسول خدا (ص) است) دانسته و گفته است وی در خیبر به شهادت رسید و ابوسلام از طریق او از رسول خدا روایت دارد[۳]. در حالی که نه اسم ابو سلمی، اسلم است و نه در خیبر به شهادت رسیده، بلکه نام او حریث است و ابوسلام نیز به دلیل تابعی بودنش نمی‌تواند بدون واسطه از کسی که در خیبر به شهادت رسیده روایت کند، بنابراین، ابوسلمی غیر از اسلم (اسود راعی) است و ابن منده اخبار این دو را به هم آمیخته است[۴]. ابوسلمی راعی روایت دارد و نام راوی او، ابوسلام اسود است که همین منشأ اشتباه ابن منده شده و او خیال کرده اسود، نام ابوسلمی است؛ چنان که ابن ابی عاصم[۵]، طبرانی[۶]، مزی[۷] و ابونعیم[۸] هنگام نقل روایت ذیل، از راوی با عنوان ابوسلام اسود یاد کرده‌اند.

ابوسلام اسود[۹] گفته است: از ابوسلمی، چوپان آن حضرت چنین شنیدم - ابن جابر در حدیث خود افزوده است که ابو سلمی را در مسجد کوفه دیدم و چنین شنیدم که می‌گفت: رسول خدا (ص) فرمود: "بَه بَه! پنچ چیز در ترازوی عمل چقدر سنگین و پرارزش است: «سُبْحانَ اللهِ، وَ الْحَمْدُ لِلهِ، وَ لا إلهَ إلاّ اللهُ، وَ اللهُ أکْبَرُ» و پنجمی مرگ فرزند صالح و شایسته‌ای است که از شخص مسلمانی بمیرد و او، آن را در راه خدا حساب کند"[۱۰]. عباد بن عبدالصمد می‌گوید: من این روایت را در کوفه از مردی از یاران رسول خدا (ص) که خدمتکار آن حضرت نیز بود شنیدم و از او پرسیدم: ای بنده خدا! تو خدمتکار آن حضرت بودی؟ گفت: بلی من برای او چوپانی می‌کردم. سپس گفت: آیا می‌خواهی آنچه را شنیده‌ام بازگو کنم. سپس روایت پیش گفته را نقل کرد[۱۱]. این روایت را به ثوبان، خدمتکار دیگر آن حضرت نیز نسبت داده‌اند[۱۲].

ابوسلمی در روایت دیگر می‌گوید: از رسول خدا (ص) شنیدم که فرمود: "کسی که خداوند متعال را ملاقات کند، در حالی که به وحدانیت خداوند و رسالت محمد شهادت بدهد و به روز قیامت و حساب در آن روز ایمان داشته باشد، وارد بهشت می‌شود". عباد بن عبدالصمد می‌گوید: به ابوسلمی گفتم: آیا این سخنان را خود از رسول خدا (ص) شنیدی؟ انگشتانش را در گوشش گذاشت و گفت: نه یک بار، نه دو بار، نه سه بار و نه چهار بار بلکه بارها این را از آن حضرت شنیده‌ام"[۱۳]. از او در شمار صحابه ساکن کوفه یاد شده است[۱۴][۱۵]

منابع

پانویس

  1. تصحیف شده به کریب؛ ابن حجر، ج۵، ص۴۹۲.
  2. ابن سعد، ج۷، ص۳۰۱؛ ذهبی، ج۲، ص۱۷۵؛ ابن حجر، تهذیب، ج۱۲، ص۱۰۳؛ همو، الاصابه، ج۷، ص۱۶۰.
  3. ابن اثیر، ج۱، ص۲۱۴.
  4. ابونعیم، ج۱، ص۲۵۴؛ ابن حجر، الاصابه، ج۷، ص۳۷۰.
  5. ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۷.
  6. مسند، ج۱، ص۳۵۷ و ج۱، ص۴۵۵.
  7. مزی، ج۳۳، ص۳۶۹.
  8. ابونعیم، ج۱، ص۲۵۴.
  9. راوی از ابو سلمی؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۷.
  10. ابن سعد، ج۷، ص۳۰۱ و ج۶، ص۱۲۶؛ ابن ابی عاصم، ج۱، ص۳۴۷؛ احمد بن حنبل، ج۴، ص۲۳۷؛ طبرانی، کبیر، ج۲۲، ص۳۴۸؛ خلیفة بن خیاط، ص۲۰۸.
  11. ابونعیم، ج۲، ص۸۱۷؛ ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۰.
  12. أبونعیم، ج۲، ص۸۱۷؛ طبرانی، مسند، ج۱، ص۴۵۴.
  13. ابن اثیر، ج۶، ص۱۵۰.
  14. ابن اثیر، ج۶، ص۱۴۹.
  15. محمدی، رمضان، مقاله «ابوسلمی راعی»، دانشنامه سیره نبوی ج۱، ص:۳۵۹-۳۶۰.